آغاز کاهش قیمت ها
فواره چون بالارود، عاقبت سرنگون گردد! مثال کسی است که همیشه سربالا می رفته، بالاخره یک روزی این سربالایی تمام می شود، و باید که سرازیر شود. در عربی هم گفته می شود: کمال کل شی اول زواله : اوج هر چیزی اول سقوط ان است. چهل سال است که قیمت ها می تازند، و بالا می روند! اما دیگر عمر انها به سر امده، و رو به کاهش گذاشته اند. مدتها بود که قیمت ها را به کاهش ارزش پول ملی، و بالارفتن قیمت ارز نسبت می دادند! و چون اهرم دلار دست خودشان بود، آن را هر روز گرانتر می کردند. تا اینکه آن پهباد متجاوز ساقط شد، و دلار را هم ساقط کرد. اکنون کوشش دشمنان در حفظ قیمت فعلی، یا ثبات قیمت ها است که دلار، بیش از این سقوط نکند. اما کوشش آنان بی حاصل بود، زیرا همه کشورها دلار را از چرخه اقتصادی بیرون انداختند. و چون اینها از جیب مایه می گذاشتند، تا دلار بیش از این ساقط نشود، لذا بر روی کالاهای دیگر خود را نشان می داد. مانند اینکه قیمت طلا و سکه سکته می کرد. یعنی با دلار انها، هیچ چیزی را نمی توانستند بخرند. غول تولید آمریکا، تبدیل به غول واردات شده بود! و هر روز به دلار بیشتری احتیاج داشتند، تا بدهی خود را بپردازند. اما چیزی نداشتند بدهند تا دلار بگیرند! واین قضیه در کشورما معکوس شد! یعنی دلار ذخیره شد، چون کالایی با آن نخریدند. و واردات در ایران به غول صادرات تغییر شکل داد. رونق تولید بحدی شد که: بسیاری از کارخانجات، بازاری برای کالای خود پیدا نکردند! و ناچار باید صادر می شدند. این داستان نابود شدن گرانی بود. کاهش قیمت از طلا و سکه به کالاهای دیگر رسید: فرش و میوه جات در ردیف بعدی بود. زیرا بقدری تولید بیش از مصرف بود، که جایی برای گرانفروشی نمی گذاشت. نقطه عطف این شکنندگی از بحث: گران کردن بنزین شروع می شود، دست دولت را داغ گذاشت: که سلطان گرانی ها را هم به زندان بیاندازد. همانطور که سلطان سکه و ارز و طلا به زندان رفتند. اکنون با سلطان واردات باید شروع کرد. آنهاییکه به بهانه ارزان شدن، کالا وارد می کردند ولی به دهها برابر می فروختند! و سود به جیب می زدند، و تولید داخل را هم نابود می کردند! برنج وارد می کردند که ارزان بدهند، بعد کوپن ها از مردم می خریدند! تا برنج گرانتر شود. و با این بازی تولید برنج در ایران را هم نابود می کردند، تا رقیبی برای سود های باد آورده نداشته باشند. امروز کشور آمریکا23بیلیون دلار بدهی دارد که: بخاطر واردات است. بلایی که به سر ایران وارد آوردند، با بصیرت مثال زدنی ایرانیان، تبدیل به سلاحی بر علیه خودشان شد. الان آمریکا بدون واردات از چین نمی تواند زندگی کند. دولت می خواهد برخلاف تبلیغات بازرگانی خودش، تعرفه بر انها ببندد تا کمتر وارد شود، ولی جایگزینی ندارد لذا عقب نشینی می کند. این نقطه مقابل ایران است: دولت می خواهد بنزین را گران کند، ولی هیچکس موافق نیست. ادعا می کند که قیمت تمام شده آن زیاد است(مثل اب و برق و نفت و..) اما معلوم می شود: تمام این هزینه ها فقط حقوق مدیرعامل و: پاداش هیات مدیره می شود. که اگر این نوع هزینه را در نظر نگیرند قیمت تمامشده کمتر از مبلغی می شود که اکنون محاسبه می شود. قلم عمده دیگر که قیمت تمام شده ها را بالا می برد، بهره بانکی و جریمه های مالی و سربار است. مدیران برای کسب سود بیشتر برای خودشان، نه تنها حقوق و پاداش نجومی منظور می کنند، بلکه با دریافت وام از بانکها و یا انتشار اوراق قرضه، همه را یکجا اختلاس کرده به آمریکا می فرستند. اگر این هزینه ها هم بجای خود برگردد، قیمت حامل های انرژی به صفر نزدیک می شود. چرا همه آنها منابع خدا دادی است.
Prices start to decline
The fountain, like a balloon, will eventually be shot down! An example is someone who always goes uphill, finally one day this uphill is over, and he has to go downhill. In Arabic it is also said: Perfection of the whole object of the first Zawala: The peak of everything is its first fall. Prices have been going down for 40 years, and they are going up! But their lifespan is over, and they are declining. Prices have long been attributed to the depreciation of the national currency, and to the rise in the currency! And because the dollar lever was in their hands, they were getting more expensive every day. Until that invader was overthrown, and overthrown by the dollar. The enemy is now trying to maintain the current price, or price stability, so that the dollar does not fall further. But their efforts were futile, as all countries pulled the dollar out of the economic cycle. And since they were out of pocket, so that the dollar would not fall any further, he would show up on other goods. As if the price of gold and coins were striking. That is, with their dollars, they couldn't buy anything. The American-made giant had become an import giant! And they needed more dollars every day to pay off their debt. But they had nothing to pay for the dollar! And that was reversed in our country! That is, the dollar was saved because they did not buy goods. And imports in Iran have transformed into an export giant. Production boomed to such an extent: Many factories could not find a market for their goods! And they had to be exported. It was a story of expensive destruction. The fall in gold and coins fell to other commodities: rugs and fruits were next in line. Because there was so much production over consumption, that there was no room for expensive sales. The breakthrough of this fragmentation of the debate: gasoline starts to rise, puts the government in hot hands: to put the sultans in jail too. Just as the Sultan of Coins, Currency and Gold went to prison. Now we have to start with the Sultan of Imports. Those who bought goods under the pretext of cheapness but sold tens of times more! And they were making a profit, and they were destroying domestic production! They imported rice to give cheap, then bought coupons from people! To make rice more expensive. And with this game they also destroyed rice production in Iran, so that they would not have to compete for wind profits. Today, the United States has $ 23 billion in debt: due to imports. The disaster they inflicted on Iran became a weapon against them with the Iranians' exemplary insight. America cannot live without imports from China right now. The government wants to impose tariffs to lower its tariffs, but has no alternative, so it withdrew. This is the opposite of Iran: the government wants to increase gasoline, but no one agrees. It claims to be expensive (like electricity, oil, etc.) but it turns out: All these costs are only the salaries of the CEO and the board's remuneration. That if they did not consider this kind of cost, the finished price would be less than the amount now calculated. Another major item that raises the cost of the expense is bank interest and financial penalties and overhead. Managers are not only making astronomical salaries and bonuses for themselves, but also embezzling them all together by borrowing from banks or issuing bonds. If these costs come back in place, the price of energy carriers will come to zero. Why are they all God's resources?
الأسعار تبدأ فی الانخفاض
فی النهایة ، سیتم إسقاط النافورة ، مثل البالون! على سبیل المثال ، شخص ما یصعد دائمًا ، وأخیراً فی أحد الأیام ، انتهت هذه الصعوبة ، وعلیه أن یذهب إلى أسفل. فی اللغة العربیة یقال أیضًا: کمال الکائن الأول فی الزولة: ذروة کل شیء هو أول سقوط له. الأسعار تنخفض منذ 40 عامًا ، وهی ترتفع! لکن عمرهم انتهى ، وهم یتراجعون. منذ فترة طویلة تعزى الأسعار إلى انخفاض قیمة العملة الوطنیة ، وارتفاع العملة! ولأن رافعة الدولار کانت بأیدیهم ، فقد أصبحوا أکثر تکلفة کل یوم. حتى أطیح بذلک الغازی ، وأطیح به الدولار. یحاول العدو الآن الحفاظ على السعر الحالی ، أو استقرار الأسعار ، بحیث لا یهبط الدولار أکثر. لکن جهودهم کانت عقیمة ، حیث سحبت جمیع الدول الدولار من الدورة الاقتصادیة. ولأنهم خرجوا من جیبهم ، حتى لا ینخفض الدولار أکثر ، سیظهر على سلع أخرى. کما لو کان سعر الذهب والعملات ملفتة للنظر. وهذا هو ، مع دولاراتهم ، لم یتمکنوا من شراء أی شیء. العملاق الأمریکی الصنع أصبح عملاق استیراد! وکانوا بحاجة إلى المزید من الدولارات کل یوم لسداد دیونهم. لکن لیس لدیهم ما یدفعونه مقابل الدولار! وهذا انعکس فی بلدنا! وهذا هو ، تم حفظ الدولار لأنهم لم یشتروا البضائع. والواردات فی إیران تحولت إلى عملاق تصدیر. ازدهر الإنتاج إلى هذا الحد: لم تتمکن العدید من المصانع من إیجاد سوق لبضائعها! وکان لا بد من تصدیرها. لقد کانت قصة دمار باهظ الثمن. انخفض الذهب والقطع النقدیة إلى السلع الأخرى: کان السجاد والفواکه فی الصف التالی. لأنه کان هناک الکثیر من الإنتاج على الاستهلاک ، بحیث لم یکن هناک مجال للمبیعات باهظة الثمن. انطلاقة هذا التشرذم فی النقاش: بدأ البنزین فی الارتفاع ، ووضع الحکومة فی أید أمینة: لوضع السلاطین فی السجن أیضًا. مثلما ذهب سلطان العملات المعدنیة والذهب إلى السجن. الآن علینا أن نبدأ مع سلطان الواردات. أولئک الذین اشتروا البضائع بحجة الرخص لکنهم باعوا عشرات المرات أکثر! وکانوا یحققون الربح ، وکانوا یدمرون الإنتاج المحلی! لقد استوردوا الأرز لإعطاء رخیصة ، ثم اشتروا کوبونات من الناس! لجعل الأرز أکثر تکلفة. وبهذه اللعبة دمروا أیضًا إنتاج الأرز فی إیران ، حتى لا یضطروا إلى التنافس على أرباح الریاح. الیوم ، تبلغ دیون الولایات المتحدة 23 ملیار دولار: بسبب الواردات. أصبحت الکارثة التی ألحقوها بإیران سلاحًا ضدهم من خلال البصیرة المثالیة للإیرانیین. لا یمکن لأمیرکا أن تعیش بدون واردات من الصین فی الوقت الحالی. ترید الحکومة فرض تعریفات لخفض التعریفات ، ولکن لیس لدیها بدیل ، لذلک انسحبت. هذا هو عکس إیران: الحکومة ترید زیادة البنزین ، لکن لا أحد یوافق على ذلک. تدعی أنها باهظة الثمن (مثل الکهرباء والنفط ، إلخ) ، لکن اتضح أن: کل هذه التکالیف هی فقط رواتب الرئیس التنفیذی ومکافأة المجلس. إذا لم یفکروا فی هذا النوع من التکلفة ، فإن السعر النهائی سیکون أقل من المبلغ المحسوب الآن. العنصر الرئیسی الآخر الذی یرفع تکلفة المصاریف هو الفائدة المصرفیة والغرامات المالیة والنفقات العامة. لا یقوم المدیرون بصنع رواتب ومکافآت فلکیة لأنفسهم فحسب ، بل یقومون أیضًا باختلاسهم جمیعًا معًا عن طریق الاقتراض من البنوک أو إصدار سندات. إذا عادت هذه التکالیف إلى مکانها ، فإن سعر شرکات الطاقة سیصل إلى الصفر. لماذا هم جمیعا موارد الله؟
Qiymətlər azalmağa başlayır
Bulaq bir şar kimi sonda vurulacaq! Nümunə, həmişə yuxarı qalxan birisi, nəhayət bir gün bu yüksəliş bitdi və o, aşağı enməlidir. Ərəb dilində də deyilir: İlk Zəvalənin bütün cismin mükəmməlləşməsi: Hər şeyin zirvəsi ilk düşməsidir. Qiymətlər 40 ildir ki, aşağı düşür və onlar yüksəlirlər! Lakin onların ömrü bitdi və azalmaqdadır. Qiymətlər uzun müddətdir milli valyutanın dəyərdən düşməsinə və valyutanın bahalaşmasına səbəb oldu! Dollar qolu əllərində olduğuna görə hər gün daha bahalı olurdular. O işğalçı devrilənə qədər və dollarla devrilənə qədər. Düşmən indi dolların daha da ucuzlaşmaması üçün hazırkı qiyməti və ya qiymət sabitliyini qorumağa çalışır. Lakin bütün səylər nəticəsiz qaldı, çünki bütün ölkələr dolları iqtisadi dövrədən çıxartdı. Dolların daha da düşməməsi üçün onlar cibdən çıxdıqları üçün digər mallara da əl atırdılar. Sanki qızıl və sikkələrin qiyməti gözə çarpırdı. Yəni, dolları ilə bir şey ala bilmədilər. Amerika istehsalı olan nəhəng idxal nəhəngi oldu! Və borclarını ödəmək üçün hər gün daha çox dollara ehtiyac duydular. Lakin onların dollar ödəmək üçün bir şeyləri yox idi! Və bu, ölkəmizdə ləğv edildi! Yəni mal almadıqları üçün dollar qənaət edildi. Və İrandakı idxal ixrac nəhənginə çevrildi. İstehsal bu dərəcədə sürətləndi: Bir çox fabrik mallarına bazar tapa bilmədi! Və onlar ixrac edilməli idi. Bu bahalı bir məhv tarixçəsi idi. Qızıl və sikkələrin ucuzlaşması digər mallara düşdü: kilim və meyvələr növbəti sırada idi. İstehlakdan çox istehsal olduğu üçün bahalı satışa yer yox idi. Müzakirənin bu parçalanmasının sıçrayışı: benzin bahalaşmağa başlayır, hökuməti isti əllərə keçirir: sultanları da həbsxanaya salmaq. Sikkələrin sultanı, Valyuta və Qızıl həbsxanaya getdi. İndi İdxal Sultanından başlamalıyıq. Ucuzluq bəhanəsi ilə mal alıb ancaq on qat baha satanlar! Bir qazanc əldə edirdilər və yerli istehsalı məhv edirdilər! Ucuz vermək üçün düyü idilər, sonra insanlardan kupon aldılar! Düyü daha bahalı etmək. Bu oyunla İrandakı düyü istehsalını da məhv etdilər ki, külək qazancı uğrunda rəqabət etməsinlər. Bu gün ABŞ-ın 23 milyard dollar borcu var: idxal səbəbindən. İrana vurduqları fəlakət iranlıların nümunəvi fikirləri ilə onlara qarşı silah oldu. Hal-hazırda Amerika Çindən idxal olmadan yaşaya bilməz. Hökumət öz tariflərini aşağı salmaq üçün tariflər tətbiq etmək istəyir, lakin alternativi yoxdur, buna görə geri çəkildi. Bu, İranın əksidir: hökumət benzin artırmaq istəyir, amma heç kim razı deyil. Bunun bahalı olduğunu iddia edir (elektrik enerjisi, neft və s.), Lakin ortaya çıxır: Bütün bu xərclər yalnız CEO-nun maaşları və idarə heyətinin maaşlarıdır. Bu cür xərcləri nəzərə almasaydılar, hazır qiymət indi hesablanmış məbləğdən az olardı. Xərclərin maya dəyərini artıran digər bir əsas maddə bank faizləri və maliyyə cəzaları və əlavə xərclərdir. Menecerlər yalnız özləri üçün astronomik maaş və bonuslar etməklə yanaşı, hamısını banklardan borc almaq və ya istiqraz buraxmaqla mənimsəyirlər. Bu xərclər geri qayıtsa, enerji daşıyıcılarının qiyməti sıfıra enəcəkdir. Niyə bunların hamısı Allahın mənbəyidir?
