مردم، گرانی و تورم را دوست دارند!
تبلیغات صدا و سیما طوری است که: همه چیز را فاجعه نشان می دهد! اگر در سیستان و بلوچستان گردو خاک بلند شود، فاجعه است! در خوزستان هوا شرجی شود، یا در شمال باران ببارد، یا در کوهها برف! همه اینها فاجعه است، و تقصیر دولت می باشد! زیرا پیش بینی نکرده و: برای جلوگیری از ان کاری ننموده! در حالیکه مردم خوزستان بارها گفته اند: ما شرجی خود را دوست داریم، و به آن عادت کردیم واگر منظور شما، این است که ترک دیار کنیم، و بجایی که شرجی ندارد برویم، این کار را نخواهیم کرد! مردم بلوچستان هم با این روش زندگی، سالهاست روبرو هستند! حتی قبل از تولد حضرت آدم ع، این طوفانها و بادهای سرخ بوده! و اگر منظور صدا و سیما این است که: آنها را بدبخت نشان دهد، به اندازه کافی این کار را کرده! ولی هنوز خسته نشده. مردم، شمال را با باران هایش دوست دارند، حالا اگر صدا و سیما منظورش این است که: شمالیها فصل باران، شمال را رها کنند! و بجایی بروند که باران، آنها را آزار ندهد! باید بدانند که باران آنها را آزار نمی دهد، بلکه بی بارانی آزار دهنده است. سیل برای صدا و سیما(و سینما) بد است ولی، برای مردم سیستان و بلوچستان و خوزستان، رونق تولید و کسب و کار است. از همه اینها گذشته، مگر این حوادث را بشر ایجاد می کند؟ اگر دست بشر بود آمریکا و ژاپن، آن را کنترل می کردند! آنها که در تابستان با اتش سوزی جنگل ها، در زمستان با برف و بوران، دربقیه فصل ها با طوفان و گردباد و سیلاب درگیر هستند، چه حرفی برای گفتن دارند؟ حتی در مورد مسائلی که دست بشر هم هست، اینطور عمل می کنند! فکر می کنند گرانی و تورم بد است! و لابد رکود و بی تولیدی خوب است! در حالیکه مردم خودشان تورم را دوست دارند، و اگر در جلوی دوربین از گرانی ناراحت هستند، برای اینستکه خبرنگاران به آنها: قول ستاره شدن داده اند! ستاره آنها جناب مهران مدیری است! که معلوم می شود دوزار اقتصاد نخوانده، فقط برای اینکه روی آنتن باشد، این حرفها را می زند. آقای مدیری به این سوال پاسخ دهد: چرا وقتی پراید ارزان بود، همه از ان ایراد می گرفتند و: مسخره می کردند، ولی وقتی که گران شد، در صف ایستادند و به خرید انبوه! دست زدند؟ چرا وقتی پیاز ارزان بود، همه می گفتند پیاز نخورید! دهان بو می گیرد؟ ولی وقتی گران شد، همه ذخیره کردند، و بجای یک پر پیاز! دهها پیاز قلمبه قمی یا تبریزی را نوش جان کردند؟ راز این مثال ها در این است: مردم گرانی را دوست دارند، و به آن افتخار می کنند! و برای خود کلاس گذاشتن می دانند. به صحبت های مردم دقت کنید: رفتم گوشت بخرم گفت: صدو بیست! معنی این حرف اعتراض نیست! والا نمی خرید. همانطور که در توهم مدیری اینطور است(طرف قوطی شیر را بر می دارد، به قیمت آن نگاه می کند، و سرجایش می گذارد) معنی حرف انها این است که: بله ما هم گوشت کیلویی 120می خوریم! برای یادآوری خوب است بدانند: در رژیم شاه، مردم مثقالی گوشت می خریدند! یک سیر گوشت می خریدند: برای آبگوشت یک خانواده! ولی آیا الان کسی رویش می شود: یک کیلو کمتر گوشت بخرد؟ علاوه بر آن، تورم در تئوری اقتصادی، با اشتغال همبستگی دارد: یعنی رابطه مثبت ومعنی داری بین: اشتغال و تورم است. معنی ساده آن این است که: همه برای فعالیت اقتصادی دنبال سود هستند.(گربه برای رضای خدا موش نمی گیرد) لذا هر کالایی را بخرند باید: به قیمت بالاتری بفروشند. هرچه بیشتر بفروشند، سود بیشتری خواهند داشت. و برعکس، اگر نتوانند گرانتر بفروشند، این کار را کنار می گذارند وبیکار می شوند. چرا این مفهوم ساده را برخی ها نمی فهمند، معلوم نیست!
People love expensive and inflation!
Broadcasting is: Disaster is everything! If the walnuts rise in Sistan and Baluchistan, it is a disaster! The weather in Khuzestan is raging, or it is raining in the north, or snow in the mountains! All of this is a disaster, and it's the government's fault! Because it did not predict and: to prevent it! While the people of Khuzestan have repeatedly said: We love our greed, and we get used to it. If you mean, we want to leave the country, and we won't go where we are not greedy! Baluchistan people have been facing this way of life for years too! Even before the birth of Adam, these were storms and red winds! And if I mean: Make them miserable, do it enough! But still not tired. People love the north with its rains, now if I mean it: The northerners should leave the rainy season! And instead of going in the rain, it won't hurt them! They should know that rain does not annoy them, but annoying rain. Flood is bad for IRIB (but for cinema) but, for the people of Sistan and Baluchistan and Khuzestan, there is a boom in production and business. After all, does it make human beings? If it were human, the US and Japan would control it! What do those who are involved in forest fires in the summer, snow and snow in the winter, storms and floods in the rest of the season have something to say? This is the case even with human issues! They think expensive and bad inflation! And it looks like a good recession! While people like inflation themselves, and if they're upset in front of the camera, it's because reporters have promised them: stardom! Their star is Mr. Mehran Modi! That turns out to be a thousand unread economics, just to keep it on the antenna. Mr. Manager to answer the question: Why was Pride cheap when everyone was complaining about it: They were ridiculous, but when it was expensive, they stood in line and bought in bulk! Did they touch? Why was it that when onions were cheap, everyone was saying don't eat onions! Mouth smells? But when it got expensive, everyone saved, and instead of an onion! Dozens of Qombe or Tabrizi onions died The secret to these examples is: People love expensive, and they are proud of it! And they know how to take classes for themselves. Pay attention to people's talk: I went to buy meat and said: One hundred and twenty! This does not mean protest! Won't buy. As it is in the illusion of a manager (he picks up the milk cans, looks at the price, and puts it on the table) Their meaning is: Yes we eat 120 kilos of meat! It is good to remember: in the Shah's regime, the people of Moghali were buying meat! They bought a piece of meat: For a family soup! But is anyone going now: buy one kilo less meat? In addition, inflation in economic theory correlates with employment: that is, there is a positive and significant relationship between: employment and inflation. The simple meaning is: Everyone is looking for a profit for business (the cat does not want a rat for God's sake) So to buy any commodity they must: Sell at a higher price. The more they sell the more profit they will make. Conversely, if they cannot sell more expensive, they will quit and become unemployed. Why some people do not understand this simple concept, it is not clear!
الناس یحبون مکلفة والتضخم!
البث هو: الکوارث هی کل شیء! إذا ارتفع الجوز فی سیستان وبلوشستان ، فهذه کارثة! الطقس فی خوزستان مستعرة ، أو تمطر فی الشمال ، أو تساقط الثلوج فی الجبال! کل هذا کارثة ، إنها خطأ الحکومة! لأنه لم یتنبأ و: لمنع ذلک! بینما قال أهل خوزستان مرارًا وتکرارًا: نحن نحب مزاجنا ، ونعتد على ذلک. لقد واجه شعب بلوشستان طریقة الحیاة هذه لسنوات أیضًا! حتى قبل ولادة آدم ، کانت هذه العواصف والریاح الحمراء! وإذا کنت أقصد: اجعلهم بائسین ، افعلوا ما یکفی! ولکن لا یزال غیر متعب. الناس یحبون الشمال بأمطاره ، والآن إذا کنت أقصد ذلک: یجب على الشمالیین مغادرة موسم الأمطار! وبدلاً من الذهاب فی المطر ، لن تؤذیهم! یجب أن یعلموا أن المطر لا یزعجهم ، بل المطر المزعج. الفیضان سیء بالنسبة إلى IRIB (ولکن للسینما) ، ولکن بالنسبة لشعبی Sistan و Baluchistan و Khuzestan ، هناک طفرة فی الإنتاج والأعمال. بعد کل شیء ، هل یصنع البشر؟ لو کان الإنسان ، فإن الولایات المتحدة والیابان ستسیطر علیه! ماذا یقول هؤلاء الذین یشارکون فی حرائق الغابات فی الصیف والثلوج والثلوج فی فصل الشتاء والعواصف والفیضانات فی بقیة الموسم؟ هذا هو الحال حتى مع القضایا الإنسانیة! یعتقدون التضخم باهظ الثمن وسیئة! ویبدو وکأنه رکود جید! فی حین أن الناس یحبون التضخم بأنفسهم ، وإذا کانوا مستاءین أمام الکامیرا ، فذلک لأن الصحفیین وعدهم: النجومیة! نجمهم هو السید مهران مودی! یبدو أن هذا هو ألف اقتصاد غیر مقروء ، فقط لإبقائه على الهوائی. السید مدیر للإجابة على السؤال: لماذا کانت براید رخیصة عندما کان الجمیع یشکون من ذلک: کانوا سخیفة ، ولکن عندما کانت باهظة الثمن ، وقفت فی طابور واشترى بکمیات کبیرة! هل لمست؟ لماذا کان ذلک عندما کانت البصل رخیصة ، کان الجمیع یقولون لا تأکل البصل! رائحة الفم؟ لکن عندما تصبح غالیة الثمن ، یخلص الجمیع ، وبدلاً من البصل! مات العشرات من بصل قمبی أو تبریزی سر هذه الأمثلة هو: حب الناس غالی الثمن ، وهم فخورون بذلک! وهم یعرفون کیفیة أخذ الدروس لأنفسهم. انتبه لحدیث الناس: ذهبت لشراء اللحوم وقلت: مائة وعشرون! هذا لا یعنی الاحتجاج! لن تشتری. کما هو فی وهم مدیر (یلتقط علب الحلیب ، وینظر إلى السعر ، ویضعه على الطاولة) معناها: نعم نحن نأکل 120 کیلوغراما من اللحوم! من الجید أن نتذکر: فی نظام الشاه ، کان شعب المغولی یشترون اللحوم! لقد اشتروا قطعة من اللحم: لحساء الأسرة! ولکن هل هناک من یذهب الآن: اشتر کیلوغراما أقل من اللحوم؟ بالإضافة إلى ذلک ، یرتبط التضخم فی النظریة الاقتصادیة بالعمالة: أی أن هناک علاقة إیجابیة وهامة بین: العمالة والتضخم. المعنى البسیط هو: کل شخص یبحث عن ربح من أجل العمل (لا ترید القطة فأرًا من أجل الله) حتى تتمکن من شراء أی سلعة یجب علیها: البیع بسعر أعلى. کلما زاد بیعهم ، زاد ربحهم. على العکس من ذلک ، إذا لم یتمکنوا من بیع أکثر تکلفة ، فسوف یترکون ویصبحون عاطلین عن العمل. لماذا بعض الناس لا یفهمون هذا المفهوم البسیط ، فهو غیر واضح!
İnsanlar bahalı və inflyasiyanı sevirlər!
Veriliş budur: Afət hər şeydir! Sistan və Bəluçistanda qoz yetişirsə, bu, fəlakətdir! Xuzistanda hava qar yağır, ya da şimalda yağış yağır, ya da dağlarda qar! Bütün bunlar bir fəlakətdir və hökumətin günahıdır! Çünki əvvəlcədən xəbər vermədi və: qarşısını almaq üçün! Xuzistan xalqı dəfələrlə demişdir: Biz tamahkarlığımızı sevirik və buna öyrəşirik. Bəlucistanlılar da illərdir bu həyat tərzi ilə üzləşirlər! Adəmin doğulmasından əvvəl də bunlar fırtına və qırmızı küləklər idi! Və demək istəsəm: onları acınacaqlı hala gətirin, yetər! Ancaq yenə də yorulmuram. İnsanlar şimalı yağışları ilə sevirlər, indi mən desəm: Şimal-şərqdə olanlar yağışlı mövsümü tərk etməlidirlər! Və yağışa getmək əvəzinə, onlara zərər verməz! Bilməlidirlər ki, yağış onları qıcıqlandırmır, əksinə əsəbi yağışdır. Daşqın İRİB üçün (ancaq kino üçün) pisdir, lakin Sistan və Bəlucistan və Xuzistan xalqları üçün istehsalda və biznesdə bum var. Axı insanı düzəldirmi? İnsan olsaydı, ABŞ və Yaponiya buna nəzarət edərdi! Yaz aylarında meşə yanğınlarında, qışda qar və qarda, mövsümün qalan hissəsində fırtına və daşqınlarda iştirak edənlərin nə söylədikləri var? İnsan məsələlərində də belədir! Bahalı və pis inflyasiya olduğunu düşünürlər! Və yaxşı bir tənəzzül kimi görünür! İnsanlar özləri inflyasiyanı sevirlərsə və kamera qarşısında kədərlənsələr, jurnalistlərin onlara vəd etdikləri üçün: nəcib! Onların ulduzu cənab Mehran Modidir! Antendə saxlamaq üçün min oxunmamış bir iqtisadiyyata çevrilir. Suala cavab vermək üçün cənab menecer: Hamı bundan şikayətlənəndə Pride niyə ucuz idi: Onlar gülünc idilər, amma bahalı olduqda, növbədə dayanıb toplu olaraq alındılar! Toxundular? Nə üçün soğan ucuz olanda hamı soğan yeməyin deyirdi! Ağız qoxusu gəlir? Ancaq bahalı olanda hamı qurtardı və yerinə bir soğan! Onlarla Qombe və ya Təbrizi soğanları öldü Bu nümunələrin sirri budur: İnsanlar bahalıları sevirlər və bununla fəxr edirlər! Və özləri üçün dərs almağı bilirlər. İnsanların danışmasına diqqət yetirin: ət almaq üçün getdim və dedim: yüz iyirmi! Bu etiraz demək deyil! Almayacam Bir menecerin xəyalında olduğu kimi (süd qablarını götürür, qiymətə baxır və süfrəyə qoyur) Onların mənası: Bəli, 120 kilo ət yeyirik! Yadda saxlamaq yaxşıdır: Şah rejimində Mesxetiya xalqı ət aldı! Bir parça ət aldılar: Bir ailə şorbası üçün! Ancaq indi kim gedir: bir kilo az ət alın? Bundan əlavə, iqtisadi nəzəriyyədəki inflyasiya məşğulluqla əlaqəlidir: yəni məşğulluq və inflyasiya arasında müsbət və əhəmiyyətli bir əlaqə var. Sadə mənası: Hər kəs iş üçün bir qazanc axtarır (pişik Allah rizası üçün siçovul istəmir) Beləliklə, gərəkli olduqları hər hansı bir mal almaq üçün: Nə qədər satsalar, bir o qədər çox qazanc əldə edəcəklər. Əksinə, daha bahalı sata bilməsələr, işdən çıxacaq və işsiz qalacaqlar. Niyə bəzi insanlar bu sadə konsepsiyanı başa düşmürlər, aydın deyil!
