از غزنه تا غزه

به احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری امریکا از حزب سبز

از غزنه تا غزه

به احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری امریکا از حزب سبز

مدیریت الهی یا مدیریت احتماعی؟

سید احمد حسینی ماهینی | پنجشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۲۴ ب.ظ | ۰ نظر

در همایش اقتصاد شهری و اقتصاد مقاومتی، که توسط بانک شهر برگزار شده بود، از کتاب بانکداری احتماعی رونمایی شد. منظور از بانکداری احتماعی را مدیر عامل بانک شهر توضیح داد: بانکها نباید فقط به فکر سود و افزایش: نرخ بهره و کسب در امد های نجومی باشند، بلکه باید به فکر مشکلات شهروندان هم باشند. بطور نمونه ایشان گفتند که بانک شهر، بجای سرمایه گذاری در امور دلالی با سود بالا و بازگشت سریع، ترجیح می دهد در امر مترو در تمام کلانشهر ها سرمایه گذاری کند.

و این تئوری البته سالها قبل، در غرب به عنوان اقتصاد اجتماعی یا مدیریت اجتماعی، مطرح بوده و همه موسسات و شرکت های بزرگ، در کار های عام المنفعه و خیریه هم شرکت می کردند. دولت ها نیز هزینه های مربوط به امور خیریه را، بجای مالیات می پذیرفتند. اما سوال اینجا است اگر قرار است رویکردی جدیدی را پذیرا باشیم، چرا رویکرد اصلی را نپذیریم و باز هم خود را در: پیچ و خم های جدید گرفتار کنیم؟ چرا اصلا بانک باید بهره بگیرد؟ که بخواهد در امور خیریه یا عام المنفعه خرج کند؟ این مشابه مثالی است که شخصی، از مغازه ها دزدی می کرد ولی آن را بین فقرا تقسیم می کرد. از وی پرسیدند چرا اینکار را می کنی؟ گفت دزدی یک گناه است، ولی صدقه ده برابر ثواب دارد پس من 9برابر ثواب می کنم! یعنی بخشش از اموال دیگران نمی تواند عمل خیر باشد. لذا در تئوری های غربی اگر دقت کنیم، هر بار آنها سرشان به سنگ می خورد، و از تئوری قبلی نتیجه نمی گیرند، فقط حاضرند یک قدم به واقعیت نزدیک تر شوند. در حالی که واقعیت در انتهای راه آنها ایستاده و: منتظر رسیدن شان است. و واقعیت چیزی جز فرمان های الهی نیست. کسانی که به هر دلیلی از این حقیقت روی گردانی می کنند، یا دیگران را از رسیدن به آن منع می کنند، کافری بیش نیستند. زیرا کفر یعنی پوشاندن واقعیت و واقعیتی بزرگ تر از فرمان های الهی نیست. چرا نباید ما بانکداری الهی، یا اقتصاد الهی یا مدیریت الهی نداشته باشیم؟ و چرا نباید همه تئوری های ما رنگ خدایی نگیرد؟

در مدیریت سال ها است که بحث می کنند: که آیا مدیریت فن است یا هنر است یاعلم؟ اما هنوز هیچکدام به نتیجه نرسیده اند، زیرا حقیقت اصلی را پنهان کرده اند. باید آنها اعتراف کنند که مدیریت امروز، معجزه الهی برای افرادی است که آن را می خواهند. یعنی مدیر شدن به درس خواندن یا تجربه داشتن نیست، بلکه هرکسی می خواهد مدیر یا هر عنوان دیگری داشه باشد، باید با خدای خود خلوت کند و: از او استمداد کند تا خدای متعال هم، تعهدات لازم را از او بگیرد، و بعد کاریزمای لازم را به او عطا کند. کاریزما یا جذابیت فوق بشری هرکس در میدان عمل، به میزان تعهد او برای نجات بشریت است. کسی که دوست دارد که بیماران را نجات ببخشد، خداوند او را عاشق پزشکی می کند، و او از دیدن آنهمه کتاب و جنازه! و رجز خوانی استاد ها، خم به ابرو نمی آورد. و کسی که می خواهد به بیکاران رسیدگی کند، خداوند جاذبه های کار افرینی را در دل او ایجاد می کند. گرچه اغلب آنها ناسپاس هستند و بعد از بدست آوردن این جاذبه بجای رفع مشکلات مردم به مشکلات خود می پردازند اما همه آنها میدانند که این اندیشه و این عشق و جاذبه را کس دیگری در دل آنها به امانت گذاشته است.

بنا براین نه هوش خود بلکه: خالق عشق و هوش و استعداد  خود را، باید در میان تئوری هایمان ببینیم. اینطور نباشد که همه عوامل و اصول دیده شود، ولی عامل خدایی در تئوری هایمان غایب باشد. البته تئوری های غربی ها یک عکس العمل است، آنها فکر می کنند خدا آنها را نمی بیند! و لذا آنها هم خود را به ندیدن خدا می زنند! و در جایگاه خودش نمی گذارند. به نظر آنها، خدا از مردم غرب روی برگردانده! و فقط به مردم شرق نظر دارد. اینهمه نفت و گاز ومعادن در خلیج فارس و اطراف آن، باعث این کج اندیشی شده و: غربی ها به تبع عقاید صهیونیست ها و لیبرال صهیونیست ها، خود را قوم: سرگردان و نفرین شده خدا می دانند، و لذا انتقام این بی توجهی را هم، در تئوری های خود  از خدا می گیرند. حسرت دوری از سر زمین پدری! آنها را گیج کرده، کسانی که یک روز در همین آسیا و: نزدیک دریای مازندران زندگی می کردند، ولی مجبور شدند به نام قوم هند و اروپایی، این سرزمین مادری را ترک کنند، و الان پشیمان هستند. واین حسرت تاریخی در ضمیر ناخود آگاه آنان تثبیت شده، و مانند تفکرات داروین و فروید و دورکهیم ومارکس ، ناکامی در سپیده دم تاریخ مانند کودکی یک بیمار، همیشه او را آزار می دهد..

 

إدارته أو الإدارة الاجتماعیة؟

他的管理还是社会管理?

在城市和经济实力经济论坛,这是持有的银行,社会银行账户揭幕。花旗银行首席执行官解释社会银行的宗旨是:银行不应该只考虑利润,并提高利率和收入是天文数字,但他们不得不考虑公民的问题。他举例说,城市银行,而不是应付利润高,投资回报快,喜欢在所有在大都市的地铁投资。

这个理论,当然,几年前,在西方社会的经济和社会管理涉及的所有机构和大型公司,也参与福利和慈善事业的工作。各国政府也花费参与慈善工作,而不是接受的一种税。但这里的问题是,如果新办法是开放的,因为你的主要途径接受,并再次:新的迷宫,我们抓住了?为什么银行要使用它呢?谁愿意在慈善或福利花?这个例子是同一个人赃物的,但它是在穷人中分配。他问你为什么这样做?说盗版是一种罪过,但慈善机构的奖励是对奖励十次后,上午9点我!宽恕是不是另一个不能采取行动的财产。因此,如果我们看西方的理论,他们每次石头他们吃,而不是以前的理论的结果,只会一步步接近现实。而在站立方式的现实:等待他们的到来。和现实不过是神的命令。那些谁,不管出于什么原因的事实营,或前往不信道,禁止其他人还没有结束。因为不忠意味着变相现实,现实比上帝的命令更大。我们为什么要占卜银行或经济学或管理学神圣与否神?而为什么我们不该颜色的所有理论不是上帝?

在讨论管理的岁月:无论是技术还是艺术或科学的管理?但仍然没有达成任何结论,因为事实已经被隐藏。他们必须承认,今天的管理,神圣的奇迹,谁想要它。研究或导演没有经验,但每个人都希望能广泛经理或任何其他称号,并与他们的神冷清,因他呼吁全能的上帝,从他身上必要的承诺,后来魅力要授予他。超人魅力或魅力大家都在外地,他致力于拯救人类的程度。谁爱救人原谅,神爱她吃药,她去拜访所有的书和身体!和吹牛的老师,不把头发。又是谁想要在他创作的心来处理失业,企业家景点的神。

所以,不是他们的智力,还爱和你的才能的创造者,你应该我们的理论中看到。这并不是说所有的因素和原则,但神是我们的理论工作是不存在的。当然,反应西方的理论,他们认为上帝不见到他们!因此,他们本身没有看到上帝!而在它的地方都没有。对他们来说,神带来了西方的人!并打算只向在东方。但是,石油和天然气矿井在波斯湾及其周围地区,造成遮阳棚的群众:西部和犹太复国主义的思想和自由的犹太复国主义。因此,他们的人:流浪和诅咒上帝,从而忽视他们的复仇两者在自己的神的理论。从地球向往的父亲了!他们都搞不清楚,谁有一天在亚太:居住在里海附近,但被迫印欧人,祖国要离开了,现在后悔莫及。这种长期建立的历史在他们的潜意识,达尔文和弗洛伊德和涂尔干和马克思的思想一样,无奈在历史的黎明,如精神病患者的孩子,总是困扰着他。

  • سید احمد حسینی ماهینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی