From Washington to Rafah

Ahmad Mahini candidate for Presidental election in America

From Washington to Rafah

Ahmad Mahini candidate for Presidental election in America

۴۷ مطلب در آذر ۱۴۰۲ ثبت شده است

وقفه در امپراتوری

سید احمد حسینی ماهینی | پنجشنبه, ۱۶ آذر ۱۴۰۲، ۰۸:۱۱ ب.ظ | ۰ نظر

ایران از ابتدا، امپراتوری بوده، هست و خواهد بود. اما برخی ها تشکیک می کنند، و می پرسند مثلا زمان قاجار هم بوده؟لذا به بررسی این موضوع می پردازیم. روش تحقیق در این خصوص، هم حالت میدانی دارد و هم کتابخانه ای. اما ساده تر از همه اینها، استفاده از اطلاعات عمومی همه مردم است. یعنی در تاریخ یا جامعه، چیز مخفی وجود ندارد! همه کس همه چیز را می دانند، فقط تحلیل آنها با هم فرق دارد. مثلا فتوای مهم میرزای شیرازی را همه می دانند. ولی تحلیل ان مهم است. به سادگی میتوان فهمید که قدرت سیاسی و اقتصادی: شخصی مثل میرزای شیرازی، از قدرت انگلیس و ناصرالدین شاه بالاتر بوده. چرا که همه می دانند، حکم تحریم تنباکو، فقط یک جمله بود: الیوم استعمال تنباکو و توتون بِأَیِ نحوٍ کان، در حکم محاربه با امام زمان علیه‌السلام است. حرره الاقل محمدحسن الحسینی.». و این شد نهضت تحریم تنباکو. همه شرکتها ورشکست شدند. و انگلیس از واقعه رژی ترسید. و قرارداد استعماری را لغو کرد. شاه قاجار هم دید شب قلیان برایش نیاوردند، گفت چرا نمی اورید؟ گفتند که میرزای شیرازی تحریم کرده! پس، هم انگلیس خلع سلاح شدند و هم قاجار. معلوم شد: توپ و تفنگ وقرارداد و رفت و آمد و رشوه و .. همه در مقابل یک دستخط، تسلیم هستند. یا می گویند در زمان پهلوی، مثلا ایران مستعمره بوده! اما باید پهلوی را از ایران جدا تحلیل کرد. مثل واقعه رژی که شاه قاجار، از اسلام جدا تحلیل شد. در زمان پهلوی، ایران بی طرف بود. یعنی در جنگ اول و دوم دخالت نکرد. مثل امروز که در جنگ اکراین دخالتی ندارد. زیرا این تصمیم نه در دربار پهلوی، نه در پنتاگون گرفته نشده. بلکه با اشاره نایب امام زمان عج انجام شده. در ان موقع هم قدرت واقعی نه در دست رضاشاه، بلکه در دست مدرس کهنه پوش، و ایت الله کاشانی بود. حتی مصدق هم نقشی جز خرابکاری نداشت. زیرا ارتش و شهربانی در دست مصدق نبود. ملی شدن نفت  محصول: حوادث سی تیر بود که مصدق ان را مستظهر به ملت می گفت. اما متین دفتری تمام حرکات او را، به دربار و انگلیس گزارش می داد. همسرش هم از قاجار بود. و هیچ نقطه قوتی نداشت. به همین جهت به محض اینکه با کاشانی در افتاد، ور افتاد. و شاعر هم در همان زمان سرود: هرکه با آل علی درافتاد، ورافتاد. در همه حوادث تاریخی در طول تاریخ ایران، پادشاهان همه از مراکز مذهبی و با حمایت مذهبیون روی کار امدند، و در جایکه با خواستند خودی نشان دهند، یا دیکتاتور و یا سرنگون شدند. که البته هردو به یک معنی است. یعنی دیکتاتور شدن به معنی خودی نشان دادن است. بلافاصله هم سقوط می کردند. این حوادث چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام پی درپی اتفاق افتاده و همه از ان اطلاع دارند. اینکه علامه طباطبایی کورش را ذوالقرنین خوانده، همه می دانند. یا جمشید جم همان حضرت سلیمان! سیاوش همان حضرت ابراهیم، رودابه همان مادر موسی ع هست، کم و بیش همه مطلع هستند. لذا در این بررسی ما نیازی به منابع اختصاصی، یا عجیب و غریب نداریم. بعد از اسلام همینطور است. عمر و ابوبکر و عثمان بعنوان: دامادهای بالقوه پیامبر مشروعیت خود را کسب کردند. و درواقع همانطور که به خواستگاری حضرت فاطمه رفته بودند، به حکومت منصوب شدند! ولی وقتی به قدرت رسیدند، آن را تکذیب کردند. و خواستند خودی نشان دهند، که می بینیم مسئله واضح اتفاق می افتد. بالاخره حضرت فاطمه س، به حضرت علی پاسخ مثبت می دهد، حکومت خلفا هم به علی ع منتقل می شود.بنی عباس هم به بهانه پسرعمویی با پیامبر، بر مراد حکومت رسیدند. چون عباس عموی پیامبر بود. و بنی عباس هم همیشه :خود را بعنوان پسرعمو با ائمه هدا، مطرح می کردند. مثلا هارون الرشید صراحتا به امام موسی کاظم گفت: ما پسر عمو هستیم، بیا اختللافات خود را حل کنیم. و موسی ابن جعفر گفت باید: حکومت را تحویل بدهی! هارون قبول نکرد و موسی ابن جعفر را زندانی کرد تا شهید شد. لذا قدرت پادشاهان ایران قبل از اسلام، از انبیا، و بعد از اسلام هم از اولاد علی است.

  • سید احمد حسینی ماهینی

حرص اجتماعی

سید احمد حسینی ماهینی | پنجشنبه, ۱۶ آذر ۱۴۰۲، ۰۵:۱۶ ق.ظ | ۰ نظر

حرص و آز، برای همه بد و جزو اخلاق رذیله است.  فرقی نمی کند حرص فردی باشد یا اجتماعی.  درواقع همه گیر شدن حرص و آز و طمع، زشتی آن را از بین نمی برد. تقسیم کردن حرص قدرت و ثروت و مال اندوزی و غیبت! نیز مانع بی خطر شدن آنها نمی شود. در امپراتوری خدایی، هیچ فقیر و بینوا و بیکاری وجود ندارد. اشتغال، کامل، بازار اشباع، و مردم پر خور و پرکار هستند! این حرص و طمع هست که به شکل فقر، در ان ظاهر شده است. تولید انبوه! برای افزایش ضایعات است. و چند شغله بودن، برای پایمال کردن حق اشتغال دیگران. انسانی که جانشین خدا بر روی زمین است، آیا فقیر است؟ همه انسانها جانشین خدا برروی زمین هستند، (انی جاعل فی الارض خلیفه)  و همه موجودات و هستی و ثروت دنیا، برای این امپراتور خلق شده است.( سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا). یعنی دست خالی امپراتور نشده اند. فقط باید کمی فکر کنند: دریا و اقیانوس ها 7برابر جمعیت فعلی را غذا می دهند. معادن و ذخائر زیر زمین و داخل کوهها(یا مَنْ فِى الْبِحارِ عَجائِبُهُ، یا مَنْ فِى الْجِبالِ خَزاَّئِنُهُ،). منبع بزرگ ذخیره آب شیرین در آسمانها(ابر و باد و مه و خورشید و فلک) درختان میوه، سنبله های گندم، که صدها برابر جمعیت انسان است. لذا همه کسانی که اظهار فقر می کنند بر سه قسم هستند: اولین گروه دروغگویان هستند. که به اینها تکدی گران می گویند. همه شهرداریها با چنین تکدی گران: بی آبرو و پرطمع و دروغگو روبرو هستند: آمارها نشان می دهد که در امد کودکان کار و زباله گرد! به مراتب بیشتر از حقوق و درآمد یک مدیرکل است. فقط کافی است سرقفلی انها را بپرسید. یعنی برای اینکه در سر چهار راه بایستند، مبلغ کلانی می دهند، یا از درآمد خود کسر می کنند. در ایران مردم دلشان می سوزد و: یک سکه یا اسکناس به آنها می دهند: و صدها فحش هم به شهرداری و دولت، که چرا حق اینها را می خورد. یا آنها را جمع اوری می کند! اما در افغانستان و پاکستان، بعنوان بزرگترین منبع ارز آوری، از صنعت گدا پروری نام می برند. زیرا اغلب این تکدی گران، افغانی یا پاکستانی هستند. طالبان علاوه بر اخذ حق السهم، از این افراد برای جاسوسی نیز استفاده می کند: تا بتواند ایران و کشورهای همسایه را هم،  تابع امیرالمومنین! یکتای خود کند. یعنی هر زباله گردی یک مامور خفیه هم هست. وقتی با انها صحبت کنید، می فهمید که اغلب تحصیلکرده و با هوش هستند: رفتار محله را زیر نظر دارند. دومین گروه کسانی هستند که داستان دارند، یعنی ثروتمنمد بودند، در امد زیادی داشتند ولی تخت گاز می رفتند. چون در آمدهای زیاد، روزی خودشان نبود، گرگ اجل (فرزندان، همسران و شرکاء)حق انها را می خورند، و یک آب هم رویش! و با یک تیپ پا هم بیرون! اغلب کارتن خواب ها و معتادها، چنین هستند. کافی است کمی: با انها دمخور شوید، خواهید دید که کمتر از مدیرکل نبوده اند، ولی طاقت حساب پس دادن نداشتند، و فرار کردند. اینها را متجاهر یا نوستالژیک می گویند. فقراییکه علنا مصرف  و یا گدایی و زباله گردی می کنند، تا یکی از انها بپرسد: تا شاید کمک کند تا دوباره به شکوه گذشته برگردند. اما گروه سوم کسانی هستند که: فقر را دوست دارند(الفقر فخری) یا اینکه خداوند آنها را امتحان می کند(لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ) و اینها خود می دانند که باید صبر کنند. (بشرالصابرین) لذا اغلب بی ادعا هستند، و فقر خود را اظهار نمی کنند. از کسی هم سوال یا درخواستی ندارند. حرص اجتماعی، در اینجا، جای قاتل و شهید را عوض می کند: فقرای مخفی را به تنبلی و کم کاری متهم، و فقرای متجاهر را آبرومند توصیف می کند. مثلا وقتی که با سردار رحیم صفوی، در مورد امپراتوری دریایی ایران صحبت کردم، گفت اینها فایده ندارد! مردم فقیر هستند. به دردشان نمی خورد. گفتم آنهاییکه تو فقیر می دانی، از من وشما وضعشان بهتر است، ایشان مثل همه مردم نوستالژیک، ضمن تایید، گفتند: ولی هستند کسانیکه به نان شب هم محتاجند! و این مکانیزم جایگزینی شهید و قاتل: در مسائل اقتصادی، برای ضایع کردن دستاوردهای  امپراتوری است.

  • سید احمد حسینی ماهینی

مدل بازاریابی ایرانی

سید احمد حسینی ماهینی | چهارشنبه, ۱۵ آذر ۱۴۰۲، ۱۰:۳۱ ب.ظ | ۰ نظر

نهضت و انقلاب ایران، مسیر مصرف کالاها را تغییر داد. کالاهای امریکایی و اسرائیلی، یکی پس از دیگری از دور خارج شد، و کالاهای ایرانی با مدل خاص خودش، در میان مردم مصرف می شود. مثلا شما می بینید که جهان به سوی حجاب زنان روی می اورند. از چادر و روسری تا مقنعه، شال و چفیه، بازار را پر می کنند. ژاپن فقط از راه صادرات چادر مشکی اقتصاد خود را می گرداند و چین با تولید جانماز قبله نما. و در مقابل، تولیدات چادر مشکی ایران، به کشورهای هدیگر قاچاق! می شود. این دیدگاه بسیار جالبی است که میتوان گفت: جنگ تمدن ها و فرهنگ و سلاح ها! همه تئوری است. جنگ واقعی بین بازاریابی ایرانی و ضد ایرانی است. مثلا گاز ترکمنستان به ایران صادر می شود، و گاز شیرین ایران به اروپا می رسد. این جنگ چطوری آغاز شده؟ با توجه به اهمیت بالای ژئوپلیتکی ایران، باید گفت آغازی بر این مبارزه نمی توان تصور کرد. داد و ستد، شاید بیش از تمدن سابقه دارد. برخی ها به بازاریابی قبل از تولد آدم هم معتقد شده اند. مثلا می گویند، اهرام مصر ساخت دست بشر نیست، نسل دیگری از کرات دیگری امده، ان را برای بازاریابی در زمین تاسیس کرده اند. بطوریکه می گویند نوک اهرام، یک گیرنده و فرستنده از سیارات دیگر است. البته با تئوری اسلامی هم سازگار است. زیرا حضرت آدم از بهشت بر روی زمین هبوط کرده است. موجودات اولیه در جنگل بودند، اما درواقع از بهشت به جنگل منتقل شدند، زیرا جنگل همان بهشت نیست. از امام علی سوال شد: قبل از آدم، آدم دیگری بوده؟ فرمود بلی زیرا خلقت خداوند تعطیل بردار نیست. در قران ، فرشتگان هم به این موضوع اشاره می کنند: در کرسی آزاد اندیشی رونمایی از آدم! آن را از اشتباهات خدا! ذکر می کنند. در معجزات پیامبران هم آمده که: برای تغییر سبک زندگی و غذای انسان، گاهی، مواد غذایی از بهشت می امده. مثلا خرما و رطب تازه برای حضرت مریم، قوچ برای قربانی حضرت ابراهیم، و یا انار برای دختر پیامبر. پس میتوان نتیجه گرفت: مدل بازاریابی را، خداوند به انسان یاد می داده. خودشناسی و خدا شناسی، اساس مصرف کالاها بوده است. یعنی خداوند فرمان می داد که: فلان چیز را بخرید یا نخرید. تولید کنید یا نکنید. تحقیقات بازاریابی، همان مطالعه شریعت و احکام و مسایل رساله عملیه هست. اما برخی انسان ها هم سعی داشتند: از خود ابتکاری بزنند. و اومانیسم را در مقابل خداپرستی رشد دهند. لذا به سراغ کالاها و میوه های ممنوعه می رفتند. فروش مشروبات در مقابل آب، این جریان را توضیح می دهد. خداوند می فرماید ما همه چیز را از آب زنده کریم، لذا نوشابه ای بهتر از آب و گواراتر از ان نیست. پس سهم وسیعی به جمعیت همه انسانها، برای آب، بازار ایجاد می شود. اما بشر آب میوه را ترجیح می دهد! یعنی آب مضاف! و در ادامه این تغییر الگوی مصرف، حتی آب میوه را با آتش فراوری می کند. لذا از آب به آب انگور و از آن به مشروبات الکلی(آب انگور جوشیده)منتقل می شود. و دو بازار از هم جدا می شوند، و مبارزه برای سهم بازار شکل می گیرد. سهم بازار خداوندی ، وسیع، عام و با طبیعت و خلقت انسان سازگار(حلال) است. ولی دشمنان به قصد کشتار مردم، کاهش سهم بازار خدا، و افزایش سهم بازار خودشان، آب مضاف را پیشنهاد می دهند. بازاریابی انسانی، چون قادر نیست به وسعت سهم بازار الهی باشد، لذا سعی دارد صورت مسئله را پاک کند. و بجای بازار، مصرف کننده ها را از بین ببرد. نتانیاهو به عنوان دشمن بشر امروزین، دریک ویدئو کاملا سری می گوید: مسلمانها را ابتدا با تقنگ از بین می بریم، نشد با موشک و بعد هم با سرنگ(آمپول و تزریق دارو). یعنی برای گرفتن سهم بازار، یک میلیارد نفر را از بین ببرند. در جای دیگری، خود را قوم برتر می دانند. لذا معتقدند 7میلیارد باید کشته شوند! تا 9میلیون باقی بمانند.هنرمندان یمنی هم با ساختن کلیپ، نشان می دهند: خرید هر نوع کالای اسرائیلی، پرداخت هزینه های کشتار ساکنان غزه هست.

  • سید احمد حسینی ماهینی

هبوط و لعن

سید احمد حسینی ماهینی | چهارشنبه, ۱۵ آذر ۱۴۰۲، ۰۶:۴۷ ق.ظ | ۰ نظر

خداوند دوست داشت زیبایی هایش دیده شود. لذا باید موجودی را خلق می کرده: از خود دور می کرد تا از دور او را تماشا کند. و نظرش را بگوید.این بود که انسان را خلق کرد. و جهان را متکثر ساخت. مهمترین شاخصه انسان این بود که: با اختیار باید به خدا می نگریست و زیباییهای او را می گفت(عبادت می کرد) یا میتوانست به خدا نگاه نکند. اما به کجا باید نگاه می کرد؟ پس یک قطب مخالف لازم بود، که آدم ها به اختیار خود از خدا روی برگرداند، و به آن توجه و عبادت کند. لذا بهانه ای داشت و گفت که :همه باید سجده کنند بر آدم،  و میدانست شیطان سجده نخواهد کرد. به همین دلیل او را از خود دور کرد. و در قطب مقابل قرار داد. و به او اجازه داد تا توجه آدم را بخود جلب کند. ماموریت شیطان بخوبی انجام شد، آدم توجهش به غیر خدا هم جلب شد. حالا موقع انتخاب بود: شیطان یا خدا! شیطان ادای مهربانی در اورد تا بتواند، لذا نقشه خدا را برای او افشا کرد و گفت: اگر می خواهی در بهشت جاودان بمانی، و موش آزمایشگاهی خدا نباشی، از میوه ممنوعه بخور. حالا دو راه پیش پای او بود: به دستور خدا عمل کرده از ان درخت نخورد؟ و یا اینکه به دستور شیطان گوش بدهد، و خدا را دور بزند؟ حوا به کمک او آمد: فوری دو دانه گندم را خورد و گفت: ببین من چیزی نشدم. توهم بخور. توجه آدم به نفس اماره خودش هم جلب شد: زیبایی و عشق به حوا، الهه سوم او شد. و لذا قدم در دنیای کثرت گذاشت. خدا او را هم دور انداخت!  و گفت برو به عشقت برس. اما به حوا چیزی نگفت، بلکه او را به آدم سنجاق کرد. برای معلوم شدن نهایت این کثرت، حضرت حوا در جده فرود آمد، و حضرت آدم در سریلانکا. جده شاید کنار دریای سرخ بوده، و سریلانکا در دریای عمان، دیگر از بهشت و میوه های ان خبری نبود. حتی برای روشن شدن عقوبت کاری که کرده بودند، آنها را از داشتن لباس هم محروم کرد. تا گفتمان بدن تبلیغ شود. آدم دید که بدن او عریان و عیب هایش آشکار شد، فوری از برگ انجیری استفاده کرده، عورت خود را پوشاند. حالا اینجا سه موضوع از هم تفکیک شد: دوری از خدا به معنی خارج شدن از: محدوده خدا نیست، بلکه دوری از عرش و مقر فرماندهی خدا است. و این دوری هم سه حالت حداقلی دارد: اول مثل شیطان، که لفظ لعن استفاده شده. یعنی دوری بدون بازگشت. دوم دوری با امکان بازگشت به بهشت و رضوان الهی، که از لفظ هبوط استفاده شده(وقلنا اهبطوا) سوم سنجاق شدن است. که لفظ عدو از ان استفاده شده: (قُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ) و مربوط به حوا می باشد: حوا باید زیر مجموعه آدم باشد. و مجازات شود. مجازات حوا نه بخاطر خوردن میوه ممنوعه بود! بلکه تاثیر گذاری او برای عصیان آدم است. لذا بازگشت او هم به حضرت آدم پیوست شده. او باید حضرت آدم را رهبر خود بداند، نه خود را رهبر آدم.  مجازات عمل معکوس هم، به معنی عداوت است. لذا بازگشت حضرت حوا، پذیرش هدایت و رهبری آدم(قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعًا فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هدی)است. و بحث مستقلی از ایشان نیامده. لذا عداوت سرکشی هست. و هدایت رام شدن. و حوا با رام شدن در برابر آدم، هدایت یافت و به بهشت بازگشت. معنی عداوت برای حضرت آدم: اعتراض به حوا و تصور ذهنیت خیانت است. یعنی ابتدا تصور این بود که: با شیطان دست بیکی است(چون شیطان عدو انسان تعریف شده)، ولی وقتی هدایت را پذیرفت معلوم شد، نیت سوءی در کار نبوده. لذا با هم توبه کردند. زیرا جمال حق را از دور دیدند. و زیبایی خدا را درک کردند. و بردوری خود گریستند.  لذا فلسفه کثرت تبدیل به وحدت شد: یعنی آدم و حوا، دوباره به رضوان الهی برگشتند. ولی فرزندان آدم ماندند! آنها همه در دنیای کثرت هستند. یعنی میتوانند به خدا نظر کنند، یا از او دور شوند. نفس اماره که نمایندگی شیطان را دارد، آنها را به دوری از خدا، انکار خدا و اطاعت از شیطان فرامی خواند. این نفس اماره فقط موقعی از بین می رود، که موتور محرکه آن ازبین برود. موتور محرکه آن، شیطان هم، از خدا مهلت گرفته! حتی سلیمان هم به تنهایی نمی تواند: این مهلت از او بگیرد، مگر رستاخیز همگانی شود (یوم یبعثون)

  • سید احمد حسینی ماهینی

فرمول سرمایه گذاری

سید احمد حسینی ماهینی | چهارشنبه, ۱۵ آذر ۱۴۰۲، ۱۲:۵۳ ق.ظ | ۰ نظر

سرمایه گذاری به معنی: صرف نظر از مصرف آنی، برای مصارف بیشتر در آینده. لذا سه عنصر: عقل، اراده وجدان در ان موثر است: مثلا یک کشاورز، اگر همه بذرها را خورده و به مصرف برساند، برای سال دیگر گندمی نخواهد داشت. پس با محاسبه عقلانی، بخش کمتری مصرف می کند، و بخش بیشتری را برای کشت بهاره و یا پاییزه نگهداری می کند. اگر هوس او بر عقل چیره شود. و بگوید: چه کسی فردا را دیده! و الان را خوش بگذران، و به قول خیام :دم را غنیمت شمار. البته لذت بیشتری خواهد برد. پس اراده انسان باید پا درمیانی کند. بین لذت فعلی و لذت اینده. پیشنهاد قران و اسلام این است: رضایت به ترک لذت فعلی بدهد. این فرمول مکررا به اثبات رسیده. بزرگترین میدان آزمایش این فرمول کربلا هست: امام حسین ع همه دارایی خود را فدا کرد. از لذت پدر بودن، رهبر بودن، برادر داشتن، حتی نوشیدن آب، صرف نظر کرد. و یک پاکباخته تمام شد. حالا در مقابل: زندگی ابدی، برادران و فرزندان بسیار و گنبد و بارگاه و طلا و جواهر، تغذیه رایگان و آب فراوان، دارد. پس فرمول سرمایه گذاری در اسلام، رضایتمندی(رضا بقضائک) است. همانطور که برای افزایش ثروت، شکر گزاری بود، با رضایتمندی هم انسان به داشته های خود، ارزش بالاتری می دهد. و سود فراوان می برد. برای درک بهتر موضوع، نگاهی به سرمایه گذاری غربی بیاندازیم: سرقت داراییهای دیگران، حتی زندگی انان! بانکها بعنوان نمونه، معمولا کمتر از یک هزارم داراییهای خود، سرمایه گذاری می کنند. 999درصد آن ، دارایی دیگران است. دروغ بودن تئوری از انجا ثابت می شود: که در هنگام گرفتن پول مردم، جایزه و جشنواره و تشویقات فراوان می گذارند. ولی موقع پس دادن، طفره می روند، حتی باز هم طلب بیشتر کردن موجودی را دارند. حتی شرکتهای سهامی، با شگرد های بهتری جیب مردم را خالی می کنند: تبلیغات اولیه(اطلاعیه پذیره نویسی) با فریب تمام نوشته می شود: وعده سودهای کلان داده می شود، تولید و اشتغال جامعه را نشان می دهند. اما در عمل، هیچ سودی داده نمی شود، چرا که می گویند: تا 5سال اول تجهیزکارگاه داریم. بعد از انهم ناترازی در سود را بهانه می کنند. حتی اصل سرمایه را هم پس نمی دهند و می گویند: برو خودت مشتری پیداکن و بفروش!(بورس) به بهانه همین سود نداده، بجای تولید و اشتغال، سراغ دلالی و پول بازی و نزول و گرانفروشی و احتکار می روند. پس سرمایه گذاری به رضایت مندی انجام نمی گیرد. بلکه به فریب و تبلیغات دروغین است. مثلا عمده ترین شرکت های سهامی عام، در پتروشیمی هستند. به بهانه دانش بنیان بودن، هزینه های فراوانی انجام می دهند، ولی بجای ارزانتر شدن کالا، آن را ناگهان چند برابر می کنند. وبزرگترین عامل گرانی در ایران، همین صنایع بالادستی هستند. زیرا در همه جا مصرف دارند. و مردم ناچار به خرید هستند. صنعت خودرو از این جالب تر است! هم انحصار تولید، هم کیفیت پایین، و هم قیمت های نجومی، حاصل 50سال سرمایه گذاری در ایران خودرو و سایپا هست. حالا اگر مدیران اینها راضی بودند، و پاداش های کلان نمی گرفتند، کارگران هم به حق راضی می شدند، آیا بازهم شاهد این فاجعه بودیم؟ حضرت فاطمه سلام الله، حتی لباس عروسی خود را به فقیر می بخشد، اما اینها، از جیب مردم فقیر هم نمی گذرند. همیشه قول تولید با کیفیت، ارزان و ملی! را می دهند. ولی عملا عکس ان پیاده می شود. واین همان معنی بی برکتی است. خداوند می فرماید: اگر مردم به کم بودن روزی خود قانع باشند، منهم به اعمال کوچک آنها پاداش می دهم. از امام صادق معنی برکت را پرسیدند، ایشان فرمود: سگ سالی دوبار و هر بار هفت توله می زاید، اما هیچ چیز ان مفید نیست. ولی گوسفند سالی یک بره می زاید، در حالیکه دنیا پر از گوسفند است. و همه امعا و احشا آن هم قابل استفاده است. لذا خانه گلی فاطمه س و دستان پینه بسته مولا علی، کارخانه عظیم انسان سازی( برترین منابع تولید) بوده، هست و خواهد بود

  • سید احمد حسینی ماهینی

فرمول افزایش ثروت

سید احمد حسینی ماهینی | سه شنبه, ۱۴ آذر ۱۴۰۲، ۰۶:۳۳ ق.ظ | ۰ نظر

افراد زیادی برای افزایش ثروت و پولدار شدن، نظریه داده اند: مخصوصا علمای مدیریت و بیزنس غربی! و شاید برترین آنها کتب مربوط به آل ترامپ باشد:  که کسب و کارهای عجیبی را شامل میشود: از جمله قاچاق مواد مخدر و تسلیحات، که بالاترین سود در جهان را به خود اختصاص داده است. زیرا وقتی هدف سود آوری باشد، راه میانبر، قاچاق می شود: که نه مالیات بدهند و نه گمرک از انها مانع شود. بدون واسطه هم به دست مصرف کننده برسد. البته علمای اخلاقی تر! می گویند سود اوری در چارچوب اخلاق! ولی اولویت با سود است. بنگاهها هم اعلام می کنند: ما بنگاههای خیریه نیستیم که: به فکر نجات مردم باشیم. ما باید کلاه خود را نگهداریم. و برای بنگاه خود سود آوری حداکثری داشته باشیم. به همین خاطر دولت را هم سرزنش می کنند، و می گویند دولت تاجر خوبی نیست! زیرا مانع قاچاق و دزدی آنها می شود. در باشرف ترین حالت در نظریات غربی، دزدی و رباخواری بعنوان کسب و کار  معرفی میشود: کسب و کار برحسب تئوری های صهیونیستی و مسیحی لیبرالی، کمی با هم فرق دارد:در واقع یهودیت و صهیونیزم، براساس ربا خواری اداره می شود: یعنی بدست اوردن پول بدون زحمت، بعنوان اسکنت! اما لیبرال مسیحیت مدرن، بر مبنای دزدی شرافتمندانه و شیک پوشانه است. یعنی آنها آموزش می بینند: تا حق دیگران را چطور برای خود بردارند. بانکها نمونه موسسات موفق صهیونیستی، بورس نمونه موفق مسیحیت لیبرال صهیونیستی است: در مورد رباخواری همه چیز مشخص است، زیرا در اسلام جنگ با خدا معرفی شده. اما در مورد بیزنس، باید دانست تمام شگردهای کسب و کار غربی، برای دزدیدن ارزش افزوده دیگران است. هرچند آن را در لفاف و با الفاظ پر طمطراق (بازاریابی)می گویند، ولی واقع اصل قضیه این است. مثلا راههای فرار از مالیات را آموزش می دهند: که کل علم حسابداری برای این کار است. یعنی هیچکس حسابداری را دوست ندارد، حتی می گویند باعث نازایی و ضعف قوه بینایی و قوه باه، می شود. اما بخاطر فرار از مالیات، مجبورند! یا هزینه و قیمت تمام شده را کاهش می دهند: یعنی دستمزدها را در حداقل قانون کار می پردازند. یا مواد اولیه را از زمین های مردم سرقت (معدن و سینه کار اختصاصی)می کنند. ارزش افزوده حاصل از دستمزد و مواد اولیه را، در سربار قرار می دهند! یعنی پاداش هیات مدیره می شود. ما اکنون در بورس و تقسیم سود سهام عدالت، این مشکل را داریم. سود ابرازی به وزارت دارایی، که به منظور فرار از مالیات و زیان ده نشان دادن، طراحی شده، مبنای تقسیم سود است. در حالیکه در صورتجلسه اعطای پاداش هیات مدیره! سودها چند برابر ابراز می شود. همه شرکتهای مشمول سهام عدالت، دولتی ، نیمه دولتی و نهاد مردمی، در ترازنامه منتشره، بیشترین زیان را ابراز می کنند. ولی اگر ترازنامه افشا شود، معلوم می شود همه این زیان ها، بخاطر پرداخت حقوق های نجومی به مدیران. و پاداش های کهکشانی برای اعضای هیات مدیره است. همه اینها هم به دلیل سود آوری بالا گزارش می شود. لذا در مکاسب اسلامی، همه اینها حرام است: چه رباخواری(کسب در امد از بازی با پول) و چه قاچاق و دزدی و کم فروشی ..و در مقابل آن فرمول اسلام :برای کسب در امد بیشتر و افزایش ثروت و پولدار تر شدن، فقط شکر گزاری است. یعنی ارزش افزوده در اسلام، برای خدا است، و ما ان را از خدا می خواهیم: زیرا خدا قول داده اگر در هر نعمتی شکر گزاری کنید، ان را افزایش می دهد(لئن شکرتم لازیدنکم). خدا ثروت مطلق، و خالق ثروت است. یعنی نعمت ها و ارزش افزوده را خلق می کند، و به ما می دهد.(کن فیکون) لذا فرمول اصلی می شود: شکر گزاری. با شکر گزاری اولا ما متوجه داشته های خود می شویم: در حالیکه غیرشاکران مانند کبک، سرخود را زیر برف کرده، می گویند برف نمی اید. یا مثل ماهی در آب هستند، ولی دائما آب می خواهند! و ثانیا مسیر ازدیاد ثروت را هم مشخص می کنیم(دعا کردن).

  • سید احمد حسینی ماهینی

ایران ابرقدرت یکتا

سید احمد حسینی ماهینی | دوشنبه, ۱۳ آذر ۱۴۰۲، ۰۹:۴۷ ب.ظ | ۰ نظر

فرضیه اصلی بنیاد اندیشه های زیربنایی، این است: فرضیه: ایران همیشه ابر قدرت بوده، هست و خواهد بود. اثبات فرضیه: مرحله اول: در زمان جمشید جم، کورش کبیر و داریوش بزرگ، ایران، امپراتوری جهانی یکتا، و یکتا پرست بوده که هیچ شکی نیست، مرحله دوم: ایران در حال حاضر با یک پهباد ارزان، موشک های بالستیک و دریانوردی دور زمین، ابرقدرت دنیا هست، باز هم شکی نیست! فقط کاهی در فاصله بین کورش تا امروز تشکیک می شود. که اینهم اشتباه هست. و نیاز به اثبات دارد. مراحله سوم: بعد از کورش تا امروز را، میتوان به سه بخش عمده: قبل از اسلام، دوران اسلامی و دو قرن معاصر تقسیم کرد. اتفاقا در این دوران، ایران بالاترین قدرت ها را داشته! ولی از درون دچار تفسیر های اشتباه شده است: مثلا می گویند شاه عباس به کلیسای جلفای اصفهان رفت، در ماه رمضان، از ارمنی ها نجسی طلب کرد و نوشید: و گفت: ما برای مسیحی ها احترام قائلیم! این روش او، زیر پا گذاشتن اسلام، برای حس غریبه پرستی است. یعنی شاه عباس که نماد یک امپراتور بود، اینطور فکر های احمقانه به سرش می زد. درحالیکه میتوانست به روش دیگری ان را اثبات کند: مثلا همه را به قصر خود دعوت و: برای انها شام مفصل و هدایایی در نظر می گرفت. این کج اندیشی ها باعث شد: تا امپراتوری ایران در این سه دوران دیده نشود. بعد از اینکه کورش کبیر، مصر را فتح کرد و یک نفر از اهای خراسان را، بعنوان فرعون! در آنجا منسوب نمود، براساس روایت معروف در راه بازگشت در گذشت. با فوت کورش، عده ای متوسل به رومی ها شدند: شهر روم را امپراتوری روم! و امپراتوری ایران را: ایرانشهر نامیدند. و مثل امروز، جای قاتل و شهید را عوض کردند. در اروپا فقط دو شهر وجود داشت، که خارج از خودشان را هم قبول نداشتند، و به آنها بربر می گفتند. اما از نظر کج اندیشان، امپراتوری روم و امپراتوری یونان بودند. در حالیکه طبق نقشه های موجود در بیستون کرمانشاه، هر دو از استانهای کوچک ایران(اسپارتا و یونا) بودند. در دوران اسلامی هم به همین شکل است: استان اربیا(عربی) و ماکا(مکه) از استانهای کوچک و جزو 23 استان امپراتوری ایران بودند، اما شدند امپراتوری عرب! (مثل الان که شعار می دهند: خودمختاری بو کردستان، آزادی بو ایران)در حالیکه، حضرت علی ع با تزویج: دو دختر یزدگرد سوم به دو پسر خود، امپراتوری ساسانی را، به امپراتوری علوی انتقال داد. و این امپراتوری علوی از آل بویه، دیلمیان، طبریان  و آل زیار، به هم پیوست تا به تشکیل حکومت صفویه انجامید. البته ظاهر قضیه، حکومت در دست شاه عباس یا قاجار و پهلوی، اما در اصل قدرت در خاندان سلسله علوی بود. در اوج قدرت ناصرالدین شاه، یک حکم دو خطی میرزای شیرازی، باعث شد حتی خانواده ناصرالدین شاه هم، برای او قلیان نیاورند. ایت الله مجتهد انگلیس و روسیه را تهدید به حکم جهاد کرد. و انگلیس با تمام قدرت ظاهری اش گفت: تا موقعی که قران و روحانیت هست، ما هیچ کاری نمی توانیم بکنیم. حکومت آل علی را در قداست و قدرت: امامزادگان هم میتوان دید. آنها نه تنها در زمان خود حاکم بودند، بلکه در زمان ما هم، منشا تولید قدرت، ثروت و آرامش برای مردم هستند. هر کسی گرفتاری مالی و سیاسی دارد، با توسل به این امامزادگان، وبه طریق اولی ائمه، می داند مشکلش حل می شود. به اعتبار قدرت اجرایی همین امامزادگان هست، که همه به امام زمان معتقدند: با اینکه او را نمی بینند، و یا با منطق ظاهری حکمرانی تفاوت دارد. اما همه برای حل مشکلات خود، فقط به او متوسل می شوند. چون می دانند مردان قدرت و ثروت، ابتدا به فکر خودشان هستند. لذا، همانطور که در سال 1356 در: ایام شبهای قدر برای کل دانشجویان انقلابی، در مسجد الهادی تدریس کردم، قدرت امپراتوری ایران: مدرس ها و سید جمال ها، کاشانی ها و امام خمینی ها بودند. کتاب از کلینی تا خمینی این سلسله را، بخوبی توضیح می دهد. امپراتوری ایران حتی در جنگهای جهانی حرف اول را می زد. و نشان آن حضور سه قدرت فاتح در تهران و نامگذاری تهران بعنوان پل پیروزی بود.

  • سید احمد حسینی ماهینی

خطر فزونی اطلاعات(بیگ دیتا)

سید احمد حسینی ماهینی | يكشنبه, ۱۲ آذر ۱۴۰۲، ۰۶:۵۴ ق.ظ | ۰ نظر

باید دانست که وجود انسان، فقط اطلاعات است! فرق انسان با ملائکه و دیگر موجودات، در همین است، زیرا خداوند با اموزش اسما، انسان را به برتری بر موجودات، نشان گذاری کرد(علم آدم الاسماء کلها) و با این کار، در جلسه آزاد اندیشی موجودات، فلسفه افرینش انسان را تدریس فرمود. لذا علم و فلسفه ذات خداوند است! اولین جلسه آزاد اندیشی را هم خداوند تشکیل داد. پس این امر اثبات می کند:همه بنیاد های اندیشه ورزی انسان، باید دچار تحول شود. از من و ما، به خدا برگردد. از اینجا خطر فزونی اطلاعات هم روشن می شود. یعنی همانطور که نبود اطلاعات، انسان را با حیوانات برابر می کند، افزونی اطلاعات هم، ممکن است انسان را از حیوانات پست تر کند.(بل هم اضل) زیرا با دانش به جنگ دانش رفته اند، برایند آن اگر: به سوی خدا نباشد، کفر محض می شود. امروزه جهان دچار فزونی اطلاعات است،انفجار اطلاعات، او را به کفر کشانده(حقایق را می پوشانند). یعنی سوء مدیریت دانش! اتفاق افتاده، و پرچم داران مدیریت دانش، به بیراهه می روند.( اول العلم معرفت الجبار و آخر العلم، تفویض الامر الیه) مدیریت دانش باید: در ابتدای آن، ما را به شناخت خدا هدایت، و درانتها هم همه چیز را به اراده او بپذیرد. مدیرانی که دارای دانش افزوده هستند، ولی ان را منسوب به خود یا دیگری (غیرخدا) می دانند، در کفر و ضلالت هستند. زیرا خودشان می دانند: که حقایق را نمی گویند. فلسفه خلقت انسان از  زبان خالق ان، فقط عبادت است. آنهاییکه فلسفه را قبول ندارند، ناچار به منطق روی می اورند. که اول من قاس الشیطان! و همین هم باعث خروج او: از عبادت خداوندی بود. زیرا شیطان عابد بود، ولی عبد نبود.60هزار سال خدا را عبادت کرد، ولی با تکذیب فلسفه، و انجام قیاس مع الفارق، به لعنت خدا دچار! و از درگاه خدا رانده شد، واولین کثرت را از وحدت وجود، رقم زد. این فزونی اطلاعات او بود که :مغرورش ساخت، مقدمه ای را برمتاخره تطبیق نمود! که لایتچسبک بود. گفت من از آدم بهترم، چون من از اتشم و او از خاک خلق شده است. اما فرشتگان دیگر همه سجده کردند. زیرا فلسفه الهی را، با اینکه خلاف میلشان بود قبول کردند. آنان در جلسه آزاد اندیشی، برخدا تهمت زدند، او را اشتباه کار! ومصر بر اشتباه، گفتند: منطق انها این بود: آیا باز هم می خواهی کسی بیافرینی، که در زمین فساد کند؟ با این منطق، و قیاس! شیطانی، هم گذشته خدا را زیر سوال برده، اشتباهات او را پیش چشمش آوردند، و هم کار جدیدش را. آنها هم عابد بودند، و گفتند: چرا آدم را می افرینی؟ ما خودمان ترا تسبیح می گوییم!(نحن نسبح بحمدک) یعنی خدا را خودخواه هم معرفی کردند! ولی با فسفه خدایی، قانع شده و سجده نمودند. و به وحدت با خدا راضی شدند. خداوند هم آنها را پذیرفت، ولی قانع نشد. او می خواست کسی باشد: که در کثرت، و جدا از خودش،  باعقل و منطق و فلسفه، از کثرت دوری، به وحدت وجود برسد(انا لله و انا الیه راجعون) لذا بشر را افرید، او را از بهشت بیرون کرد، تا او به میل خودش، خدا را عبادت کند و برگردد. اما اولاد آدم هم دو تیره شدند! عده ای به خدا برگشتند(توبه)، و در آرزوی بهشت و رضوان الهی قدم برداشتند، ولی عده ای با شیطان دوست شدند، و بجای تشکر از خلقت خداوند، به تنفر از ان، و دوستی با ضد خدا، پرداختند. آیا اکنون 8میلیارد بشر روی زمین، از خلقت خودشان راضی هستند؟ و می خواهند بسوی خدا برگردند؟ یا به قدرت شیطان ایمان آورده، خودشان را همه کاره می دانند؟ بله! امروزه هوش مصنوعی، همه اینها را تفسیر می کند! عده ای از خدا بی خبر، با توسل به نخبگان شیطانی، در عفریم اسرائیل گرد آمدند، با کامپیوتر های فوق پیشرفته، همه اطلاعات را جمع اوری کردند، تا بگویند هوش مصنوعی، ما را برجهان حاکم می کند، و نیازی به خدا ندارند. زیرا آنها به تبع فزونی اطلاعات (بیگ دیتا) برجهان حاکم شده، تا مومنین را قلع و قمع کنند. اما هوش مومنین بر هوش مصنوعی فائق آمد!. و همه کامپیوتر ها از عفریم به غزه منتقل شد.

  • سید احمد حسینی ماهینی

پرداخت مضاعف ازجیب ملت

سید احمد حسینی ماهینی | شنبه, ۱۱ آذر ۱۴۰۲، ۰۷:۳۹ ب.ظ | ۰ نظر

 نفوذ لیبرالها در مراکز مالی ایران، باعث شده تا: مدیرت مالی برمبنای بهره، اساس همه کارها شود. شهرداری هم به طمع اقتاده: تا بهره ها را باز هم بالاتر ببرد. مدیران مالی اعتقادی به مدیریت مالی اسلامی ندارند. و همه چیز را از دیدگاه یهودیت، یا صهیونیسم اقتصادی می بینند. حتی ارزش کارمند را هم با فرمول: ارزش فعلی براورد می کنند: فرضا اگر شما 200میلیارد،در بانک بگذارید و ماهی 6میلیون تومان سود بگیرید! برابر با حقوق یک کارگر می شود. یعنی ارزش کار کارگر! همین است. لذا برای بالا بردن ارزش خودشان، همیشه بالاترین حقوق ها را منظور می کنند، و برای اینکه صدای مدیران دیگر در نیاید، آنها را هم بالامی کشند. و دائما در یک تضایف یا تصاعد، بیت المال را به غارت می برند. استدلال شان این است که هرچه: پاداش و حقوق هیات مدیره و مدیران بیشتر شود، سود کمتری نشان می دهد! لذا مالیات کمتری می پردازند. به همین جهت همه شرکتهای دولتی و نیمه دولتی، در ترازنامه خود زیان نشان می دهند. تا مالیات ندهند. جالب است که این شرکتهای بشدت زیان کار، اقلام نجومی به هیات مدیره می دهند: تحت عنوان افزایش سود! و بهره وری. تا جاییکه مدیران بتوانند شرکت را بخرند. به دو دلیل میتوانند: ترک تشریفات مناقصه کنند! یکی انکه این شرکت زیان ده هست، کسی ان را نمی خرد. دوم اینکه حق تقدم با سهامداران فعلی است. با این روش ها، همه بیت المال را بطور قانونی! برای خود برمی دارند. و اصلا می گویند (سردار بیا اینارو بردار)ما خودمان بیت المال هستیم! امروزه در بانک، بورس و بیمه، که سه نماد اقتصاد ربوی صهیونیزم هستند، کاری کرده اند که ایات: مربوط به جنگ باخدا، اصلا مطرح نشود. مثلا جزو افتخارات دولت بسیجی! این است که بهره را، مخالف قانون و شریعت، بالا برده و حاضر است بازهم بالاتر ببرد. شهرداری اعلام کرد: اگر سود بانکها 23درصد است، ما بیشتر از ان می دهیم، تا مردم پول خود را در پروژه های شهری، سرمایه گذاری کنند. یعنی زورشان به قانون بانکها نرسید، سراغ شهر داری ها رفتند. شهرداری همچنان در نظر دارد: روش بهره (نزولخواری)را در یک همایش بزرگ به شهرداران یاد بدهد. و علت پایبندی شهرداران به اسلام و: عدم مبارزه آنها با خدا را، نا آگاهی و بلد نبودن شهرداران اعلام می کند. این جرثومه های فساد صهیونیستی، به هیچ قانونی پایبند نیستند. و مانند اسرائیل حد و مرزی نمی شناسند. زیرا اگر به قانون اسلام پایبند باشند، باید بهره را قطع کنند. بهره یعنی پولبازی، و کسب در امد بدون کار! یا اگر حتی به کشورهای پیشرفته تاسی کنند، باید بهره را به یک درصد برسانند. لذا می بینیم نه به اسلام و نه به جهان، سرخود بهره ها را بالا می برند. به هر حال با این بهانه ها، چند باره از مردم پول می گیرند. یکبار مستقیم بعنوان عوارض، یکبار غیرمستقیم از دولت می گیرند، یکبار هم می خواهند: بعنوان سود سرمایه گذاران، خدمات خود را گرانتر کنند. و همین امر باعث می شود: شهر گرانتر و پرهزینه تر اداره شود. در حالیکه خدمات آن تغییری نکرده است. پس بجای بالا بردن منابع، باید به فکر کاهش مصارف باشند. خیلی از مصارف شهرداری، اصراف است و در وظیقه قانونی ان نیست. قانون جدید شهرداری ان را از ریاست جمهوری بالاتر می داند. و درواقع جای همه ارگانهای دولتی کار می کند: بجای سازمان تبلیغات! بجای وزارت صمت! وقتی واگن ها را از چین می خرد، یا اتوبوس ها را به شرکت های داخلی سفارش نمی دهد. طبیعتا باعث بیکاری کارگران این بخش ها می شود. در حالیکه اصلا خرید وسائل حمل و نقل، به عهده شهرداری نیست. فقط تنظیمات آن بعهده شهر داری است. هزینه کردن در مثلا راهپیمایی اربعین، به عهده وزارت کشور است. اما شهرداریها داخل می شوند. لذا باید دانست که برای تحمیل نظام رباخواری، از هرکاری استفاده می کنند. بیمه ها و بانکها و بورس ها، همه ناکار امدی خود را از این راه پوشش می دهند. والا، الان ما نیازی به بیمه و بانک و بورس فیزیکی نداریم. یک پلتفرم میتواند بدون هزینه این کارها را بکند.

  • سید احمد حسینی ماهینی

سندرم جنگ علاجش مرگ است

سید احمد حسینی ماهینی | جمعه, ۱۰ آذر ۱۴۰۲، ۰۸:۲۵ ب.ظ | ۰ نظر

ایا ۷۵سال با ۱۵هزار سال برابری میکند؟ قومی جمع اوری شده! در فلسطین اشغالی که ۷۵سال بیشتر، سابقه تاریخی ندارد ایا میتواند با قوم اصیلی: که ۱۵هزار سال سابقه تمدنی دارد برابری کند؟ جواب مثبت را فقط کسی می دهد که به: سندرم حمله دچار شده باشد و این تیم نتانیاهو هستند که:به بیماری سندرم حمله بی نتیجه، دچار شده اند. زیرا در اخرین دیدارش، دستور حمله به منازل فلسطینی در غزه را صادر کرد، و در عین حال ایجاد فتنه در ایران را قویا دنبال نمود. و رسما آغاز حملات جدید را اعلام کرد. و این نشان می دهد تنها درمان این سندرم، از بین بردن همه تیم هست. لذا وظیفه همه نیروهای مقاومت: در سراسر جهان این است: که بر قتل و نابودی تیم نتانیاهو متمرکر شوند. و این وظیفه هسته های مقاومت کوچک، در سراسر دنیا هست. زیرا این هسته های مقاومت، به دستور امام خمینی در تمام کشورها تشکیل شد. هرکدام تا چهل سال تجربه تحلیل و جمع آوری اطلاعات را دارند. بسیاری از انان در میدان عمل نیز شرکت داشته و: در سازماندهی تظاهرات حتی در شهر تل اویو، تجربیاتی را عرضه کرده اند. لذا به راحتی میتوان گفت: هرکس وجدان انسانی داشته باشد، باید هدف خود را از بین بردن نتانیاهو قرار دهد. زیرا برهمه دنیا ثابت شد: که از این بیماری سندرم حمله رنج می برد . و تنها راه علاج آن نابوی اوست. احیانا اگر کسانی هستند که تازه قدم در این راه گذاشته اند بدانند که: همه انسانها در طول تاریخ، از یک پدر و مادر بوده اند. لذا فرقی بین آنها نیست. اما نتانیاهو و اسلافش، خود را برترین نژاد ها!و بقیه را سزاوار کشتن می دانند. تا بحال هم تمشیت، نصیحت و یا راهنمایی و کار فرهنگی، جواب نداده یعنی گوششان به: هدایت انبیا بدهکار نیست. برای این کار بهتر است: در تظاهرات طرفداران غزه شرکت کنند، ابتدا باید دوستان خود را سازماندهی نمایند. و سپس با لیدر تظاهرات یا افراد مهم آن تماس بگیرند. تا راهنمایی های لازم را دریافت نمایند. اما کسانی که در مناطقی هستند که: امکان عبور نتانیاهو وجود دارد، مسئولیت سنگین تری دارند. باید تمام دنیا برای او نا امن باشد. این را هم بدانید که هسته مقاومت، در بین بادیگارد های نتانیاهو وجود دارد. ولی انان بدلایل امنیتی نباید راسا کاری بکنند، امام میتوانند برای دیگران، راه را باز کنند. مثلا به ما اطلاع داده شده که قرار است: کشتی های تجاری ااز باب المندب، تغییر داده از طرف مرزهای شما ادامه مسیر بدهند. و این فرصت خوبی است: زیرا هرچه در کشتی هست و حتی خود کشتی را، میتوانند بعنوان غنیمت بردارند. این امر به ان دلیل است که: مردم دنیا منتظر اقدامات جمهوری اسلامی نباشند. یک گروه بنام حماس به سادگی در یک ساعت، 250شهرک صهیونیست نشین را تصاحب کرده، تا عمق 50کیلومتری داخل اسرائیل وارد شدند. چراکه نتانیاهو نمی تواند:همه چیز را هماهنگ کند. او اکنون فقط به فکر کار رسانه ای و تبلیغاتی است. مثلا همین که اعلام کرده جنگ را دوباره آغاز می کند، خودش می داند کاری از دستش نمی اید. ولی میتواند رسانه های مزدور خود را، حتی در داخل ایران فعال کند. مثلا روزنامه دنیای اقتصاد با خوشحالی، از حمله مجدد اخبار مربوطه را ان لاین پخش می کند. با اینکه مجوز او روزنامه هست، ولی روز جمعه هم سایت خود را بکار می گیرد. اینها سعی می کنند، ایران را به عملی تشویق کنند، تا دنیا هم بگوید : ایران کاری نمی کند، پس ما چه کاره ایم! در حالیکه ایران در سطح کلان، گامهای کاملا حیاتی را برداشته، و گلوی نتانیاهو را فشرده است: همینکه رهبر ایران اعلام می کند: هیچکس کالایی به اسرائیل نفروشد، یا از ان نخرد. این امر صفوف منافقین را مشخص تر می کند تا مردم به اشتباه نیافتند. ترکیه و چین راس منافقین هستند: یعنی هم برای غزه گریه می کنند! وهم مایحتاج اسرائیل را تامین می نمایند. یکی از کارهای مهم که وزیر خارجه ایران انجام داد: دور زدن حق وتو بود. در حالیکه  شورای امنیت سازمان ملل با سه عضو، اتش بس را وتو کرده بود، با تحرک دیپلماسی، سازمان ملل و سه کشور را کنارگذاشت.

  • سید احمد حسینی ماهینی