From Washington to ghaza

Ahmad Mahini candidate for Presidental election in America

From Washington to ghaza

Ahmad Mahini candidate for Presidental election in America

۳۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

The only way out is through armed warfare

سید احمد حسینی ماهینی | سه شنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۳۱ ب.ظ | ۰ نظر

تنها راه رهایی جنگ مسلحانه

در کتاب علم مبارزه (علی میهن دوست) یکی از اعضای ساز مان نوشت: تحلیل سازمان در آن شرایط این بود که :برای مبارزه جدی علیه امپریالیسم، و دست نشاندگان آن در ایران و سایر نقاط، میبایست مبارزه مبتنی بر یک ایدئولوژی اسلامی، و از نوع اسلام راستین باشد. لذا اکنون نیز برای مردم آمریکا و اروپا، این روش بسیار کار ساز است. زیرا که تمام قدرت امپریالیزم غربی، به شکنجه های پلیس آن مبتنی است. تعداد کم پلیس به نسبت تعداد معترضان، ترامپ، جانسون و ماکرون را وادار کرد: پلیس را خشن تر و مسلح تر کنند، تا بتواند در مقابل مردم بی اسلحه مقاومت کند. البته نیروهای ناتو و ارتش های آمریکا و اروپا، نسبت به مردم خودشان آرامتر هستند: رئیس ستاد ارتش آمریکا گفته: دستور ترامپ برای مقابله ارتش با مردم آمریکا، مخالف قانون اساسی است. لذا برای تشکیل جمهوری اسلامی آتلانتیک، ارتش یا ناتو نمی تواند مانع جدی باشد. روسای جمهور اروپا و آمریکا هم، بر روی ارتش زیاد نمی توانند حساب باز کنند. زیرا حضور جنگ افزار ها در خیابانهای شهر، مردم را عصبی تر می کند. مردم با دست خالی آمدند. و همه جا شعار می دهند که: ما با دستان خالی آمده ایم. لذا انتظار برخورد مسلحانه را ندارند. اما اگر اصرار بر وجود ارتش، یا تک تیراندازها شود، مردم نیز راه جدیدی انتخاب خواهند کرد. آنها اغلب دوران سربازی را گذرانده، با سلاحهای تاکتیکی ارتش ناتو آشنایی دارند، و برای حنثی کردن آن براحتی میتوانند اقدام کنند. افراد ارتش هم، با محاسبه ساده ای می توانند تشخیص بدهند که: در جبهه دشمن نیستند، بلکه این هموطن خودشان است. شاید تعبیری اندیشیده شود: مثلا قسمت اروپایی ناتو در امریکا مستقر شود، و قسمت آمریکا کانادایی آن، در اروپا. ولی این حماقت محض است! زیرا مردم آمریکا سربازان انگلیسی ناتو را، دشمن اشغالگران خواهند دانست! مردم اروپا هم ارتش آمریکا یا کانادا را، نیروهای دشمن ارزیابی خواهند کرد. در این صورت مسلح شدن مردم بسیار راحت تر، و پذیرش قیام مسلحانه، منطقی تر خواهد شد.  ممکن است مدتی بتوانند در لباس پلیس ملی! به مردم تیراندازی کنند، ولی این حیله هم بزودی آشکار خواهد شد! زیرا پلیس ملی برای حفاظت از جان مردم است، نه کشتن آنها. براساس گزارش خبرنگار ماهین نیوز از میان: تک تیراندازان مستقر در کاخ سفید: تعداد کسانی که حاضر شدند: در مقابل معترضان دست به تیراندازی بزنند، بسیار کم بودند. اغلب آنها تصمیم داشتند اگر دستور تیراندازی صادر شد، لوله تفنگ را بطرف عقب برگردانده، فرماندهان خود را هدف قرار دهند. این شایعه چندان بالا گرفت که: اطرافیان ترامپ مجبور شدند بگویند: استقرار تک تیراندازان در کاخ سفید، برای تامین امنیت معترضان است! درست است که همه می فهمند این حرف دروغ است، ولی این گفته نشان عمق کینه تک تیراندازان، از فرماندهان خود هست، که آنها را برای کشتار مردم خودشان مامور کرده. لذا مردم ابتدا باید از تئوری موج انسانی(مخصوصا موج مکزیکی) استفاده کرده، به داخل کاخ ها بریزند، اشغال کرده تبدیل به حسینیه نمایند، و برای تقسیم غذا در بین مردم از ان استفاده نمایند. موج مکزیکی فقط در استادیوم نیست! در علم مبارزه هم هست. ساده ترین توضیح آن اینکه: توانستند دیوارهای حائل را، از اسرائیل به مرز مکزیک رسانده، و از انجا به دور کاخ سفید منتقل کنند. یعنی ترامپ بخوبی می داند: ابتدا قرار بود که برای محاصره فلسطینی ها، دیوار حائل درست کنند، و بودجه آن را کاخ سفید بدهد! بعد همین بودجه را برای ساخت دیوار ضد مهاجرت، برای مرز مکزیک درخواست نمودند، ولی امروز همه آن صرف دیوار اطراف کاخ سفید شد.

  • سید احمد حسینی ماهینی

La vacuna es igual a las manifestaciones callejeras.

سید احمد حسینی ماهینی | دوشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۱۷ ب.ظ | ۰ نظر

واکسن کرونا در امریکا کشف شد!

این واکسن همان تظاهرات خیابانی است. زیرا حضور در خیابان ها، فعالیت بدنی و فکری شدید، به همراه هیجانات مثبت، باعث تقویت سیستم دفاعی بدن می شود. و شخص در برابر هرنوع آنتی بادی مقاوم می گردد. هیجانات روحی در خیابان ها، همنوایی با مردم، حس رهایی و آزادی وارامش به آنها داده،هر نوع ترس از کرونا را از بین می برد. مردم آمریکا به خبرنگار ماهین نیوز گفتند: وقتی به تظاهرات خیابانی می رویم، همه غصه ها را فراموش، و کرونا را به سرعت شکست می دهیم. جواد محمدی خبرنگار دیگر ماهین نیوز گفت: مانند دوران انقلاب ایران، مردم هستون و تگزاس از ما می خواهند: روش پلاکارد نویسی را یاد بگیرند، تا با خود پلاکارد حمل کنند. آنها گفته اند که این بار دیگر خسته نمی شوند. زیرا اگر قرار است با کرونا بمیرند، بهتر است در راه خدا شهید شوند. دانشجویان پزشکی هاپکینز می گویند: استادان دانشگاه هرچه می گویند، رسانه های آمریکایی، برعکس ان را منتشر می کنند! برای همین است که سی ان ان را آتش زدیم. سازمان ملل می دانست خیزش بزرگی از: مردم اروپا و آمریکا در راه است . آن را بهار غربی مانند: بهار عربی نام گذاری کرده بود. اما تصمیم داشت مانع این انقلاب جهانی بشود. لذا طرح کشتار از طریق ویروس را برنامه ریزی کرد: که باید توسط سازمان بهداشت اجرا شود. راههای غیر علمی پیشنهاد می کرد، تا کرونا بیشتر توسعه پیدا کند. به همین جهت کرونا در اروپا و آمریکا، بیشتر از جاهای دیگر قربانی گرفت. یکی از توصیه انها درخانه ماندن بود! که شخص به دلیل قرنطینه طولانی، دارای مشکلات عدیده روانی، مالی و خانوادگی و رفتاری می شود. سیتسم دفاعی بدن او هم بر اثر استرس های گوناگون، کاملا ضعیف می شود. در حالیکه اگر ورزش کند، غذاهای خوب بخورد و به موقع، دست و روی خود را بشوید و استحمام کند، هیچ مشکلی نخواهد داشت. ویروس کرونا از قدیم بوده و بعدا هم خواهد بود. اصلا کرونا آمد که مردم وضو بگیرند، و باحجاب شوند. لذا خواندن نماز در مقابل کاخ سفید، نشان نجات مردم آمریکا است. نژاد پرستها و دیکتاتور ها بدانند که آخر خط است. ممکن است عده ای در تحلیل اوضاع، دچار امریکا بزرگ بینی! هستند، جهان بینی آنها تا نوک بینی خودشان است، همینکه فکر کنند امریکا ممکن است دچار فروپاشی شود، خودشان را خیس می کنند! و سوال می کنند: مگر آمریکا هم نابود می شود؟ اما آنها نمی دانند هزاران هزار مثل آمریکا، نابود شدند. مردم هم بدانند که اگر کوتاه بیایند، خودشان هم نابود می شوند. داستان پیامبران در قران به همین دلیل است. قوم یونس از ترس دشمنان یونس، خدا را قبول نمی کردند، و دچار عذاب شدند ولی وقتی دیدند: سمبه سفت است، با رفتن یونس توبه کردند و خداوند به آنها عذاب نفرستاد! لذا اگر نمی خواهند از بین بروند، باید دولت آمریکا را نابود کنند. دولت آمریکا بخاطر برده داری، از اروپا جدا شد! جرج واشنگتن 317نفر برده داشت. لذا ساختار مدیریت و سیاست های راهبردی آن، براساس نژاد پرستی است. اما حالا زمان آن رسیده که مردم، فریب دستکش های چدنی آنها را نخورند! و همه سوگند نامه هایی که خورده اند، فراموش کنند. زیرا سوگند در تحت فشار باطل است. لذا ارتش امریکا، پلیس فدرال یا نیروهای امنیتی بدانند: این زباله تاریخی به دور ریخته خواهد شد! اگر نمی خواهند ظرف زباله یکبار مصرف باشند، باید بتوانند خود را از انها جدا کنند. ترامپ که بخاطر نژاد پرستی، امید وار است با کمترین رای دوباره بر سرکار بیاید! بداند که مردم آمریکا تصمیم دارند: تا با الهام از ایران، جمهوری اسلامی آتلانتیک(اروپا آمریکا) تاسیس نمایند

  • سید احمد حسینی ماهینی

В Белом доме проводятся молитвы

سید احمد حسینی ماهینی | يكشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۱۰ ب.ظ | ۰ نظر

در کاخ سفید نماز جماعت برقرار است

لطفا جانماز و خرما با خود بیاورید! محوطه کاخ سفید بزرگتر از: همه نمازخانه های آمریکایی است، تنها جایی است که همه میتوانند حضور پیدا کرده، نماز 5گانه را به جماعت برگزار کنند. آدرس آن هم سر راست است: واشنگتن دی سی، خیابان : جان سیاهپوستان مهم است، علامت گنبد. برادران تک تیر انداز که از این گنبد محافظت می کنند، قول داده اند اگر بچه های نماز خوانی باشیم، علامت هلال ماه را برای شناسایی اهل سنت، و علامت پرچم قرمز را برای شیعیان، در میله نهایی گنبد کاخ سفید نصب کنند. حالا به همت مردم آمریکا بستگی دارد که بخواهند: هردو باشد یا یکی از انها. ایت الله قزوینی داماد آیت الله شیرازی هم، قول داده که جوبایدن را برای سخنرانی: میان برنامه دعوت کند. البته سیاهپوستان عقیده دارند که: پسر مالکوم ایکس یا محمد علی کلی هم دعوت شود. گرچه خانواده جرج فلوید بهتر بود. اما آنها در حصر خانگی هستند، پلیس اجازه نمی دهد. مگر اینکه قاضی ایالتی فرمانی صادر کند، تا آنها هم مانند شهروند عادی رفت و آمد کنند. البته این نماز باید در مقابل همه کاخ ها ایالتی، فرمانداری ها و حتی در کشورهای اروپایی برگزار شود. زیرا عامل وحدت است، و هر روز مردم می توانند با هم ملاقات کنند. حضور دائمی انها در اطراف کاخ ها، توجیه کافی دارد زیرا کاخ ها از مالیات مردم ساخته شده، ولی عده کمی آن را اشغال کرده، به دیگران نمی دهند. در حالیکه براساس قوانین ایالتی، هیچ کس نمی تواند مانع حضور مردم در انجا باشد. لذا این قانون شکنان باید به دستگاه قضایی معرفی شوند، یا از انها شکایت شود. راه دیگری هم وجود دارد! آن هم راه حل ایرانی است. این راه حل مبتنی است بر مقاومت منفی. یعنی بی محلی به تمام دولتی ها. این بی محلی تنها راه نجات مردم آمریکا هست. مردم آمریکا هم مثل برجام پرستان ایرانی، همه چشم امیدشان به این سگهای خونخوار گرگ صفت است، تا شاید یک روز دلشان به رحم بیاید، و در کنار مردم باشند. اما اینطور نیست. ماموران دولتی یا پلیس و تک تیراندازان، از بین کسانی انتخاب شده اند که: اغلب بدون سرپرست بوده، یا بی پدر و مادر و نامشروع هستند، که اصلا محبت نمی دانند چیست. ممکن است برخی ها هم شناسنامه دار باشند، ولی آنها هم به طمع دستمزد بالا جذب شده اند. لذا باید آنها را اصلا ندید. و به دستورات آنها توجه نکرد، والا اگر به آنها التماس شود، هیچگونه رحم و مروت ندارند. در ایران هم از قدیم، عده ای بی سروپا بوده اند که فقط: به فکر جمع آوری مال بودند. مانند سلطان سکه! سلطان نفت، سلطان خودرو: اینهمه سلطان و یک رعیت. تا موقعی که به آنها التماس می شد، که این کارها را نکنند! بدتر جری می شدند. ولی الان، آنها را دستگیر و اعدام می کنند! مردم آمریکا هم باید اینها را از طریق خانواده هایشان، شناسایی و از ماموریت بیرون بکشند. البته انطور که به خبرنگار ماهین نیوز گفته شده: ارتش با پلیس و ماموران امنیتی آمریکا، فرق می کند. فرمانده گفته که مقابله ارتش با مردم، مخالف قانون اساسی است. اینهم روش خود را دارد. از قدیم هم ایران افرادی داشت که: مخالف مردم نبودند ولی مایل نبودند که: قدرت و موقعیت خود را هم از دست بدهند، لذا آنها را شاه نامگذاری کرده، به رسمیت می شناختند. اما مرکزیت دست کسی بود که: شاه شاهان، یا شاهنشاه بود. بنابر این سلطان های بی خطر را می توان ابقا کرد. به شرط آنکه با مردم کاری نداشته باشند، تا مردم بتوانند کاخ سفید و دیگر کاخ ها مانند: الیزه و کرملین را به حسینیه تبدیل نمایند. تا محلی باشد برای خدمت رسانی به مردم. مردم بتوانند در آن اجتماع کنند، مراسم عبادی مثل نماز را بپا دارند، و ازنظر رفاهی، به مردم غذای نذری بدهند.

  • سید احمد حسینی ماهینی

الشیشة العربیة والرقص العربی جیدان!

سید احمد حسینی ماهینی | يكشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۹، ۰۶:۲۴ ب.ظ | ۰ نظر

قلیان عربی و رقص عربی خوب است!

ولی دین و تقوای عربی خوب نیست؟ باید به این ضد انقلاب ها، که مخالف امپراطوری بزرگ ایران هستند گفت: از نظر شما سیب لبنان و فلافل بیروت! خوب است، ولی حزب الله لبنان بد؟ از نظر شما مردم تهران به کربلا بروند، دو ماه نذری خوری کنند خوب است، ولی اگر یک قرارداد فروش برق یا سیمان با انها بسته شود، بد است؟ واقعا بعضی ها نام خود را ایرانی گذاشته اند، در رسانه های دشمنان! خود را وطنپرست معرفی می کنند، ولی به دنبال جدایی آمریکا از ایران هستند؟ یا تجزیه اروپا از ایران را در دستور کار دارند. به نظر آنها التماس کردن به ترامپ خوب است، ولی کمک انسان دوستانه به سیاهپوستان و معترضان، بد است. محسن رضایی گفته: بزودی شاهد سیل مهاجرت آمریکایی ها، برای پناهندگی به ایران خواهیم بود. آن میهن پرستان دروغین، فورا می گویند: ما می ترسیم آمریکا به وسیله پناهندگان، ایران را اشغال کند؟ عجب! اشغال نظامی و کودتای نظامی آمریکا، در 60سال گذشته ترس آور نبوده، ولی یک مشت مردم مستضعف ترسناک هستند؟ باید دانست: ایران بزرگ همه دنیا را برابر می داند. سیاه و سفید نمی شناسد. لذا می بینیم 42سال است که 8میلیون افغانی را، پناه داده. زیرا آنان را هموطن خود می داند. اما کسان زیادی می خواهند افغانستان را از ایران جدا کنند. لذا توطئه مرزی درست می کنند! استادان دانشگاههای ترکیه، سمینار های مختلفی می گذارند و ثابت می کنند: همه مردم دنیا ایرانی هستند. ولی ضد انقلاب به دبنال آن است که: با سریال های ضد ناموسی ثابت کند: در ترکیه همه زنازاده هستند! درحالیکه همان ماهواره ها، و سازندگان سریال ها، خودشان زنازاده هستند، و می خواهند شریک جرم برای خود بتراشند. بحرین و عربستان و امارات، همه جزو ایران بوده، شیخ نشین های ایران محسوب می شوند، ولی عده ای فاسد در حالی که خودشان، در بغل عربها به فساد و شراب و هرزگی مشغول هستند، می خواهند بگویند نه! آل سعود بهتر از دولت ایران است. عمانی ها خودشان افتخار می کنند که: پادگانها و قلعه های زمان ساسانیان را، بعنوان میراث فرهنگی حفظ کرده اند، فلسطینی ها هم از وجود این قلاع، در غزه بخود می بالند، حتی یهودی های اصیل، از این که آزاد شده کوروش کبیر هستند، خوشحالند ولی اینها چه؟ البته این عناصر تجزیه طلب در همه جای دنیا هست. عراقی ها یا افغانی ها، اروپا و آمریکا هم کسانی هستند که: می خواهند تجزیه طلبی کنند. فکر می کنند که انگلستان قوی است، و می تواند ایران را تجزیه کند. ولی حالا شاهد هستند که: انگلستان به سیصد سال قبل برگشته، و اگر کمک ایران نباشد، باز هم بیشتر و بیشتر عقب گرد کرده، به دوران وایکینگ ها برمی گردند، و فقط باید سیب زمینی بخورند. آلمان ها مخصوصا نئولیبرال هایی مانند مرکل، علم یاغیگری برافراشته، گاهی برای جدایی آلمان از ایران می کوشند، ولی امروز شاهد هستیم که یک قیام عمومی، برعلیه مرکل و افکار پوسیده اش شکل گرفته. اگر بازهم به افکار پوسیده تجزیه طلبی، ادامه دهد باید با ملت خود خداحافظی کند. کتیبه های ساسانی در داغستان و دیگر جاهای مهم روسیه هم، نتوانسته برخی تجزیه طلب های روسی را قانع کند! آنها هم سعی دارند پوتین را قانع کنند که: اسرائیل را بر ایران ترجیح دهد. نوکری صهیونیست ها، از ان جهت خیلی بد است، که از قانون شکاف استفاده می کنند: یعنی مسیحیت و اسلام را به جان هم می اندازند، و خودشان زیر این سقف ضربی، به ثروت و قدرت می رسند. زیرا جمعیت یهودیها نسبت به مسلمان و مسیحیان، بسیار کمتر است و از روبرو نمی توانند مبارزه کنند. بهر حال ضد انقلاب بداند که: صرف گفتن میهن پرست! آنها را ایرانی نمی کند.

  • سید احمد حسینی ماهینی

Banken hunn hir Been gebrach, a si hunn hir Schanken gebrach.

سید احمد حسینی ماهینی | شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۰۱ ب.ظ | ۰ نظر

بانکها، پاها را قلم کرده، و قلم ها را شکسته اند.

در دوران انقلاب اسلامی، بانکها مورد خشم مردم بودند، و به آتش کشیده می شدند. اما متاسفانه لیبرال فاشیستها با تغییر تصورات حاکمان انقلابی، باعث شدند تا بانکها جان تازه بگیرند، و با دوشیدن مردم تمام هزینه های خود را، چند برابر از مردم بگیرند. اولین گام، فریب دادن مجلس بود تا قانون بانکداری اسلامی را بنویسد، به این امید که بانکها دست از رباخواری بردارند! و سر به راه شوند تا در کار تولید مشارکت کرده، هم افزایی داشته باشند. اما بانکها به تمام مردم گفتند: بانکداری اسلامی فقط یک کلمه است، والا همان روشهای قدیمی بانکداری اجرا می شود. مردم با مشوقهایی چون جایزه های بزرگ، به سوی بانکها کشیده می شدند، جیب انها خالی می شد، و هیچ وقت هم نمی توانستند پول خود را پس بگیرند. زیرا بلافاصله به جایزه های جدید وعده داده می شدند. بطوریکه اگر فرد برنده جایزه نمی شد، فقط بانک خود را عوض می کرد، نه اینکه پول خود را از سیستم بانکی خارج کند. لذا مردم فقیر تر شده، ولی بانکها با این پشتوانه مالی، به سراغ تولید کنندگان رفته و طعمه گذاری کردند. همه کارخانجات تولیدی را به اخذ وام فریب دادند، تا پس از اخذ وام، بهره و جریمه و دیرکرد را طوری حساب کردند، که مدیر عامل به زندان بیافتد! برای رهایی خود رضایت به مصادره کارخانه بدهد. بانکها نیز مثل پلیس های امریکایی، این سیاهپوست التماس کننده را نه تنها نجات ندادند، بلکه آنقدر پای خود را برگلوی او گذاشتند، تا خفه شد. البته عده ای قلم به دست خواستند، آن را افشا کنند! ولی قلم های انها را هم شکستند! برای پاسخ به آنان وکلای معتبر، و خبرنگاران خود فروخته استخدام کردند. خبرنگارانی که هر بار یک سکه اشانتیون می گرفتند، یا به بهانه جشنواره ها کارت هدیه!  اولین گروهی که پای انها توسط بانکها قلم شد، صندوق های قرض الحسنه بودند. به بهانه های مختلف توسط وکلا دستگیر، و اموال آنها مصادره و: اعضای ان سر از زندان در آوردند. دیگر کسی جرات نکرد که پول مردم را از جیب شان بردارد، و همه مجبور شدند به بانکها سپرده بدهند. سریال بعدی این بود که برخی از این قرض الحسنه ها، با رعایت تمام قوانین سخت گیرانه بانکی، توانستند بصورت بانک خصوصی زیر نظر بانک ملی مجوز بگیرند!  مبارزه جدیدی برای منع حضور انها آغاز شد، تا اینکه موفق شدند7بانک خصوصی را، منحل و در یک بانک ربوی ادغام نمایند. در حالیکه باید برعکس می شد. بانکهای خصوصی مخصوصا: بانکهای نظامی مولود انقلاب  بودند، و فقط به وظایف بانکداری می پرداختند. لذا بانکداری ربوی باید منحل می شد، یا در یکی از این بانکهای خصوصی ادغام می گردید. اما پای انها را قلم کردند، تا هرگز چنین ادعایی به ذهن شان هم خطور نکند. اگر گرته برداری هم می شد، مانند سپاه و ارتش باید در کنار هم می ماندند، که هم افزایی آنان باعث رفاه حال مردم، و پیشرفت اقتصاد کشور شود. یعنی نهاد در کنار ارگان می بود. اما فریبکاری بانکها، باعث شد نهاد ها منحل شوند، ولی ارگانها بزرگتر. چون تک رهبری و یا مدیریت واحد پیدا می کردند، انحصاری عمل کرده، و دوباره نزول خواری را توسعه می دادند. در حالیکه منحل شدن بانک های ربوی، مخصوصا بانک مرکزی، لا اقل مانع: زیان بیشتر و کاهش دیوانه وار نرخ برابری پول ملی می شد. زیرا امروز هم بانک مرکزی، بعد از 60سال خیانت در کاهش ارزش پول ملی، همچنان بدنیال معرفی دارایی های خارجی ایران، به صندوق بین المللی پول است، تا آمریکا بتواند با ادعاهای واهی آن را مصادره نماید.! آنها به بهانه گزارش سالیانه، ریز دارایی های قابل مصادره را،به دست صندوق  خزانه داری آمریکا ارسال می کنند

  • سید احمد حسینی ماهینی

Dumnezeu a primit permisiunea Jihadului:

سید احمد حسینی ماهینی | شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۹، ۰۶:۳۶ ب.ظ | ۰ نظر

اذن جهاد از سوی خدا داده شد:

به سیاهپوستان امریکا و معترضان همراه آنان، از سوی خداوند بزرگ، اذن جهاد، داده شد. و هرکس در این را بکشد، یا کشته شود در بهشت خدا خواهد بود. البته از نظر فقهی، اذن جهاد شرایطی دارد که همه شرایط آن، در بین مردم آمریکا(99درصدی ها) صدق می کند. لذا نیازی به اجازه مراجع یا افراد دیگر نیست. عده ای ممکن است بگویند: فرمان جهاد، با امام معصوم است. اما این عمل بنام جهاد ابتدایی است. یعنی اگر مسلمان بخواهند به کشور غیر مسلمان حمله کنند، چون خون افرادی ریخته می شود، لذا اگر اشتباه باشد، مسئولیت آن با فرمانده است. همانطور که الان فرمان جنگ در امریکا، با ترامپ است! او با دستور تیراندازی و کشت و کشتار مردم بی دفاع، تا کنون باعث کشته شدن: میلیون ها نفر در سراسر جهان شده. در همین تظاهرات چند روز اخیر، آمار رسمی از کشته شدن دویست نفر، و زندانی کردن 2میلیلون نفر حکایت می کند. لذا فرمان جنگ باید به دست کسی باشد که: معصوم از گناه باشد و برای: مقام و موقعیت شخصی اقدام نکند. چنانچه حضرت علی ع می فرماید: من اگر کسی را در جنگ ضربه می زنم، حساب فرزندان او را هم میدانم! لذا اگر یک نفر در نوادگان او در آینده، مسلمان ببینم او را نمی کشم! اما جهاد دفاعی یعنی دفاع در برابرهجوم دشمنان، نیازی به فتوا ندارد. مثل اینکه اگر دزدی به خانه شما وارد شد، باید با او بجنگید و بیرونش کنید. حتی اگر دزد کشته شود، باکی نیست. لذا در طول تاریخ، ایرانیان امپراطوری بزرگی بودند که: برای کشور گشایی به جایی حمله نکردند. زیرا همه جهان تحت سیطره آنها بود، و احتیاجی به این کار نداشتند. حتی اگر جنگ ایران و روم را هم نگاه کنید، وحشیگری و حمله از سوی رومیان بود، که سرداران بزرگی بنام آریو برزن و سورنا، برای مقابله با این بر برها، با تمام قوا جنگیدند. یا اسکندر مقدونی به شیراز حمله کرد، تخت جمشید را به آتش کشید ولی، مانند رومیها، تبلیغ کردند که این ایران بوده که: به یونان حمله کرده. اعراب که خودشان یکی از اقوام ایرانی بوده اند، به ایران حمله کردند ولی الان تبلیغ می کنند که: ایرانی ها مجوس هستند، و می خواهند دنیا را بگیرند! امریکا یکی از ایالت های ایران بوده، مشابهت زبان سرخپوستان به فارسی دری، این را ثابت می کند. حالا ترامپ می خواهد آن را از ایران جدا کند! می گوید ایران هست که در امور داخلی امریکا دخالت می کند. شروع کننده حمله، از طرف ایرانیان نبوده و نخواهد بود. زیرا دستور پیامبر است. اما وقتی عده ای می خواهند: عراق را از یران جدا کنند، یا لبنان و فلسطین را به اسرائیل بدهند، یا امریکا و اروپا را، از ایران بترسانند، باید مانع آنها شد. زیرا امپراطوری جهانی ایران، خدشه بردار نیست. مورخان واقعی می دانند که: انگلیس مدتی به نبال جدا کردن بخشهایی از ایران، برای خود بود ولی الان انگلیسی وجود ندارد! در حالیکه مردم ایرلند و اسکاتلند، به ایرانی بودن خود افتخار می کنند. اسپانیا  و پرتغال مدتها خواستند: با اشغال برخی جزایر ایرانی، آنها را مسیحی کنند! ولی الان در تمام مساجد ایتالیا و انگلیس و پرتغال و اسپانیا! اذان می گویند و نام علی را می برند. در امریکا نیز مردم دور کاخ سفید جمع شدند، تا آن را به دامن اسلام برگردانند. اگر دولتمردان آمریکا عاقل باشند، از خود خواهند پرسید: مخالفان ایران ( مانند صدام، حسنی مبارک قذافی و..) کجا هستند؟ آیا می خواهند مانند آنها اعدام شده، به زباله دان تاریخ بروند؟ یا مثل ایران هر روز قهرمان تر و پر شور تر باشند؟ لذا یک مقایسه کوچک بین امام خمینی و صدام، به آنها خواهند فهماند که باید کاخ سفید را، به حسینیه تبدیل و به کمک فقرا و محرومین بشتابند. ثروت آمریکا بسیار زیاد است، و میتواند همه را خوشبخت کند.

  • سید احمد حسینی ماهینی

The people must occupy the White House

سید احمد حسینی ماهینی | چهارشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۹، ۰۵:۵۷ ب.ظ | ۰ نظر

مردم باید کاخ سفید را اشغال کنند

و اهالی ان را بیرون بریزند، و اموال آن را در راه فقرا هزینه نمایند. برای این منظور بهتر است که آنجا، تبدیل به حسینیه یا مسجد شود، و همیشه در ان غذای نذری به مردم داده شود. نام آن را هم میتوان حسینیه شهید سلیمانی گذاشتف تا یاد آور خون بناحق ریخته ایشان باشد، که باعث بیداری ملت آمریکا گردید. راههای اشغال آنجا بسیار ساده است. مردم به تعداد زیاد باید: در اطراف کاخ سفید به تظاهرات مشغول شوند، کاخ سفید تا کنون 4لایه محافظتی داشته، که الان به هفت لایه افزایش یافته. این لایه ها چون دارای عوامل انسانی است، چندان غیر قابل نفوذ نیست. نگهبانان کاخ سفید، بطور کلی ترسیده اند و از انجام وظیفه معاف هستند. یعنی یک لایه محافظتی، به دست خودشان از کار اقتاده. لذا اموال کاخ سفید رها شده، هرکس می تواند برای خود بردارد. مامورین جایگزین هم بیشتر دوست دارند: تا مردم غارت کنند، زیراجانشان در امان خواهد بود. بنابر این لایه دوم، که جانشین لایه اول شده، بسیار ترسو و جان دوست هستند. و از هرگونه درگیری یپرهیز می کنند. خودشان هم به غارت اموال کاخ سفید کمک می کنند، تا خشم مردم کمتر شود. لایه سوم سگها هستند. اما سگها به راحتی قابل کنترل هستند. زیرا آموزش آنان برای یافتن مجرم است، در حالیکه مردم در اطراف کاخ سفید، گم نشده اند که پیدا شوند. اگر چناچه دستور حمله به آنها داده شود، به تعداد سگها، افراد می توانند با آنها مقابله کنند، و بقیه به داخل کاخ بروند. برای مقابله با سگها هم افراد تنومند، که بتوانند آستین بند چرمی داشته باشند، مفید هستند زیرا آستین بند خود را، به سم آلوده می کنند، تا سگها همگی دچار بیماری شوند، و از کار بیاندازد. بنابراین اولین جایی که سازماندهی منظم لازم دارد، رده مقاومت در مقابله با سگها است. که داوطلبان همانجا، خود را معرفی و به تعداد سگ ها( یا کمی بیشتر)، سازماندهی می شوند.لایه چهارم پلیس فدرال، یا همان سگهای وحشی هستند! که به اندازه یک سگ هم وفا ندارند. و پاچه همه را می گیرند. راه مقابله با اینها هم فقط: سلاحهای شخصی و کوچک است. اخیرا آمار فروش این سلاحها هم افزایش یافته، و هرکس که به صف تظاهرات می رود، باید با آن مسلح باشد. البته اگر پول ندارد که بخرد، باید از همان سگهای وحشی بگیرد! یعنی آنها را بیهوش یا مجروح کند، و سلاح شان را از دستشان بگیرد. برای این کار افراد دوره دیده در ارتش، یا کهنه سربازان مفید هستند. به هیچ وجه نباید با این پلیس ها زد و خورد فیزیکی: تن به تن باشد، زیرا آنها به فنون رزمی پایبند نیستند. و از ترسشان بجای مبارزه تک نفره، مبارزه چند نفر به یک نفر را، اجرا می کنند. لایه پنجم تک تیراندازان هستند. که در پشت سر پلیسها ایستاده، صحنه را زیر نظر دارند و در صورت مشاهده معترضین، آنها را هدف قرار می دهند. خوبی این لایه، مسلح بودن علنی آنها است. به راحتی میتواند از طریق متقابل، از سوی تک تیراندازان مردمی شکار شوند. جنگ شهری  غالبا بر روی جنگ چریکی، یا همان تک تیراندازی مبتنی است. لذا پیروزی بر این لایه راه را برای ورود: به کاخ سفید هموار می کند. گارد ملی منتظر ورود مردم است، تا آنها را به رگبار ببندد. زیرا معلوم شده که پیروزی با مردم است. راه مقابله با گاردملی، سپر قرار دان سگها یا نگهبانان، و یا پلیس فدرال است. میتوان با هجوم بی سابقه که بعنوان تئوری موج انسانی است، وارد کاخ شد، که آنها برای جلوگیری از تلفات خودی، نتوانند شلیک کنند، و یا حداقل شلیک سازمان یافته نداشته باشند. اما راه دیگر آتش زدن خودروها،یا پرتاب مواد آتش زا به مقر آنها است. با آتش زدن خودروها، آنها از ترس محاصره شدن در اتش، دچار بی تحرکی می شوند.

  • سید احمد حسینی ماهینی

Заборавениот принцип на правата на граѓанството

سید احمد حسینی ماهینی | سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۹، ۰۲:۴۵ ب.ظ | ۰ نظر

رئیس جمهور برای انحراف در دستور جلسات مجلس جدید! چند لایحه قدیمی را دنبال میکند، و چند لایجه نیز سریعا به مجلس داده تا مشغول باشند، تا مبادا به کار بانکها بپردازد. تا بانکها بتوانند زیر قیمت سالهای اولیه! سهام عدالت را از مردم بخرند، و صاحب همه کارخانه ها شوند! بعد آن را تخریب و مدیران آنها را زندانی نماید. بانک مرکزی می گوید: اگر دولت دست در جیب ما نکند، تورم قطع می شود. به شرط آنکه بانکها هم، همه نقدینگی ها را بلوکه نکنید! الان بزرگترین خیانت بانکها، مخصوصا بانک مرکزی کاهش ارزش پول ملی است، که دخلی به دولت ندارد. بانکها همه پولهای ایران را جمع،و به خزانه آمریکا، صندوق بین المللی پول و بانکهای سوئیس می دهند. عجیب است برای پس گرفتن آن تحریم! مانع می شود، ولی برای ارسال آن، تحریم بی اثر است.240تریلیون دلار پول ایران در بانکهای خارج، از طریق همین بانک مرکزی ارسال شده. البته به دستور روسای خیانت کار! ولی روسا چرا فقط به طرف: فرار ارز غش می کردند؟ طبیعی است که با راهنمایی بانک مرکزی بوده است. حتی اگر امکان ارسال مستقیم نبود، افرادی مثل خاوری را نفوذ می دادند، که بتواند راه خروج را پیدا کند. البته اگر این پول صرف مردم آمریکا یا اروپا می شد، اشکالی نداشت: بخشش دولت ایران را نشان می داد، که بدون ادعا طرح مارشال را اجرا می کرد. اما متاسفانه به بهانه محرمانه بودن، همه پس انداز می شد و از بهره آن ها، دولت ها بر وحشی گری، خودشان اضافه می کردند! یعنی صرف بودجه های نظامی، پاداش به پلیس های جنایت کار، و تغییر نظام های اسلامی شده. یکی از قانون هایی که ایشان اصرار دارد، حقوق شهروندی است. حقوقی که اولین اصل آن، همه جا مورد فراموشی قرار می گیرد! یا به آن تعدی می شود. اصل اول، انتخاب محل زندگی است. حقوق شهروندی در همه جای دنیا، این اصل را یاد آور می شود ولی، همه جا هم نقض می شود. اولین نقض این قانون، ترسیم مرزهای بین المللی است. که مانع بزرگ حق انتخاب شهروندان است. فرضا اگر یک ایرانی بخواهد: به سوریه، ترکیه و عراق برود و به بستگان خود، سر بزند نباید ممنوع الخروج باشد! و گذرنامه او تایید شود. یا یک آمریکایی می خواهد به مکزیک برود، یا از مکزیک و ونزوئلا وارد آمریکا شود، این منع بزرگ را دارد. یعنی همه قانون های بین المللی، اولین ناقض حقوق شهروندی هستند. بعد از مرزبندی، اختراع گذرنامه دومین مانع تحقق: اصل اول حقوق انسانی یا شهروندی است. کسانی که گذرنامه ندارند یا نمی خواهند داشته باشند، حق انتخاب محل زندگی را از دست می دهند، و مجبورند دولت سفاک آمریکا را تحمل کنند، و هر روز شاهد قتل شهروندان باشند. سومین مانع وجود گاردهای ملی در آمریکا و اروپا، یا پلیس فدرال است که نه تنها مانع از انتخاب می شوند، بلکه با سرکوب اشخاص مهاجر، همه آنها را از تمام حقوق شهروندی محروم می کند. رنگین پوست بودن یکی از دلایل سرکوب است. چیزی که در اختیار هیچ کس نیست! والا همه می خواستند: از نژاد سامی باشند! حق نفس کشیدن هم ندارند، چه برسد به حق تحصیل وکیل گرفتن و حق دفاع! مهمتر دشمن حقوق بشر، یا حقوق شهروندی سازمان ملل است. که به نام ملل تاسیس شد! ولی برای دولتها جاسوسی، و دستور انها را اجرا می کنند. برای این کار لازم است جاده دوطرفه ای، با مواد سبک تر از آب اقیانوسها ساخته شود، تا همه قاره ها به هم راه داشته باشند. اما این کار را نمی کنند، تا مردم را مجبور به اطاعت کنند! یا آنها را تعقیب و به راحتی دستگیر نمایند. قران می فرماید زمین خدا وسیع است، و استاد شریعتی می گوید: مهاجرت اساس تمدن است.

  • سید احمد حسینی ماهینی

Os americanos não devem ter medo de cães!

سید احمد حسینی ماهینی | سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۹، ۰۵:۴۲ ق.ظ | ۰ نظر

کمک به مردم آمریکا: ضرورت ها و راهبردها:اینکه مردم آمریکا احتیاج به کمک دارند، امری محتوم است چرا که قاره آمریکا، مانند زندان بزرگ است که راه فرار از ان امکان پذیر نیست. مبادی ورودی و خروجی آن اقیانوس ها است، با کیلومتر ها فاصله، که بدون کشتی یا هواپیما که در دست دولتها است، و هزینه های بالا و مجوز پلیس و گارد ملی را می خواهد، امکان ندارد. به همین جهت پلیس یا ارتش در این کشورها بسیار قوی است، در بالاترین ردیف بودجه ای ایالت ها، یا کشورهای آن قاره است. ورود 5فروند کشتی ایرانی حامل سوخت، این امید را در انها زنده کرد، که بتوانند راه نفسی داشته باشند. ولی پلیس امریکا، علنا نفس آنها را برید! تا هیچگاه به این فکر نیافتند. الان هم کسانی که اعتراض می کنند، واقعا نمی دانند چه سرنوشتی در انتظار انها است. بالاخره دستگیر و شکنجه و زندان خواهند شد، یا با گلوله های غیبی کشته می شوند. این گلوله های غیبی را ترامپ توصیف کرده: گفته ما حمله جادویی می کنیم، که هیچکس نفهمد از کجا خورده! وی گفته ما اجازه می دهیم: افراد اعتراض کنند بعد او را شناسایی کرده، با آب پاش بدن او را خیس می کنیم! تا او فرار کند. سپس با این علامت آنها را دستگیر، درصورت فرار، درجا اعدام می کنیم. حتی پلیس ها اجازه دارند: بدون شلیک گلوله ای انها را خفه کنند. به همین جهت سخنگوی وزارت خارجه ایران، با احساس رافت، به دولت آمریکا پیام داده که: بگذارید مردم نفس بکشند! بهرحال ضرورت کمک به این مردم اسیر و برده، چه سیاه و چه سفید و زرد و سرخ، یک امری واضح است. راهبردهای کمک به این مردم چند چیز است که مهمترین آن فراهم آوردن: امکان فرار برای انها است. خداوند مردم را آزاد آفریده، و فرموده در ان زندگی کنند. در قران هم می فرماید: وقتی از مظلومین می پرسند: چرا به ظلم تن داده اید؟ آنها می گویند راه فرار نداشته ایم، و خداوند می فرماید (ان ارضی واسعه) زمین هم وسیع بود، چرا نرفتید جای دیگر. لذا امکان فرار جزو حقوق اساسی مردم آمریکا، به ضرورت توضیحات فوق است. دنیای غیر امریکایی باید مسئولیت خود را، در برابر خدا یا وجدان ادا نمایند. پناه دادن به این بی پناهان، از اوجب واجبات است. راه دیگر اموزش آنها برای مبارزه با ستم است. خیلی از انها به حقوق اساسی خود، آگاه نیستند. و به ضرورت زندانی بودن در آن زندان بزرگ، فقط چیزهایی را می دانند که حاکمان به آنها می گویند. لذا قرن ها ست که سیاهپوستان، مورد بهره برداری جنسی قرار می گیرند، بطوریکه می گفتند علت خفه کردن جرج، امتناع او از عمل پورن با پلیس مربوطه بوده. سرخپوستان که قتل عام شده اند! چون جایی برای فرار نداشتند. زردپوستان که غالبا از چین هستند، اخیرا به بهانه کرونا مورد هجمه قرار دارند، و کشتار انها مباح اعلام شده است. سیاست تحریم دولتهای قاره آمریکا، در همین جهت است تا هر گونه تماس با خارج از  قاره را محدود، و قابل کنترل کنند. حتی سیاست مهاجرت هم به همین دلیل است، چون مهاجرانی که روشنگری می کنند (مانند ایرانی تبارها)، سم مهلکی برای زندان بانان! قاره آمریکا هستند. حتی ضدیت رسانه ای با ایرانی ها، برای جلوگیری از فرار آنها است. زیرا هر امریکایی آرزو دارد: به آسیا یا اروپا برگردد، و در اغوش زمین های پهناور خدا، در گوشه ای آزادانه زندگی کند. اگر کشتی یا هواپیمایی فراهم شود، صد درصد کسی در امریکا باقی نمی ماند. یک فلسفه تاریخی می گوید (آنکه دور ماند از اصل خویش، باز جوید روزگار وصل خویش) همه آمریکایی ها مانند همه اسرائیلی ها، فریب سراب آرزوها را خوردند. اما الان در حسرت بازگشت به خویش هستند. مسئولیت خود را اداکنیم.

  • سید احمد حسینی ماهینی

Recherche sur le complot fasciste libéral laïque

سید احمد حسینی ماهینی | يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۲۱ ب.ظ | ۰ نظر

پژوهش های سکولار توطئه لیبرال فاشیست ها

باقرزاده که خود را دکتر معرفی می کند، در صحن علنی مجلس امروز، اقتصاد سکولار را به رخ مجلسی ها کشید، به نام مرکز پژوهشهای مجلس، از نمایندگان خواست همچنان: ایران را کشور جهان سومی بدانند که: ناچار است از کشورهای پیشرفته درس یاد بگیرد! هدف او معرفی کشتار مردم آمریکا به دست پلیس جانی فدرال، سقوط سیصد ساله اقتصاد کرونایی انگلیس، کشتار پیر مردان و پیرزنان به بهانه کرونا در فرانسه: بعنوان پیشرفت است؟ معلوم می شود: هنوز در قرن نوزدهم سیر می کند! و به مغز خود اجازه ورود اطلاعات روز را نداده است. حالا با این پیش فرضهای عهد عتیق، می خواهد برای فردای درخشان ایران هم برنامه بدهد. اعتراض به قانون اساسی هم دارد که: چرا مجلس را چهارساله کرده! هیچ یک از قوانین بالا دستی نظام، از جمله چشم انداز و سیاست های ابلاغی را هم مطالعه ای نکرده. فقط از روی نوشته های آدام اسمیت، قمپز در می کند که دکترا دارد و پست سازمانی هم، پژوهشگر یا احیانا ریاست پژوهشگاه مجلس است. وقتی می گوییم علوم انسانی اسلامی و غیر اسلامی، یعنی همین! پژوهشگر اسلامی در متن جامعه زندگی می کند، حقیقت را از نردیک لمس، وآن را پیشداوری نمی کند. ولی پژوهشگر سکولار، چشم خود را به پیشداوری های کتب کلاسیک قرون وسطی، دوخته و غیر از ان چیزی نمی بیند. دعوت می کند چرخ را دوباره اختراع کنیم! برای اختراع آن هم درست به همان راهی برویم، که پیشینیان رفته اند. درواقع پژوهشگر سکولار، دچار دگماتیزم متقابل شده یعنی: همانطور که انگیزیسیون در قرون وسطی حاکم بوده، حالا سکولار ها، انگیزیسیون جدیدی بنام خودشان دارند. زیرا پژوهش آنان برمبنای دین ستیزی است. اگر دین ستیزی را از انها بگیریم، بی هویت میشوند. همه مفاهیم کلاسیک و علمی انان، وقتی معنی می دهد که بتوانند در مقابل دین مطرح شود. البته دین را بنام خرافات معرفی کرده اند، تا مبنای قابل توجیهی برای ستیزه جویی داشته باشند. از نظر آنها دین: اقتصاد ندارد، علم را قبول ندارد، برنامه ریزی را نمی پذیرد و.. در حالیکه دین از سوی کسی آمده، که آنها را خلق کرده. دین بروشور راهنمای عملکردی: دستگاهی بنام انسان است. کسی که این دستگاه را ساخته، برچسب راهنمای ان را هم داده. اما سکولارها برای تخطئه خود می گویند: این دستگاه خود بخود ساخته شده! راهنمایی هم لازم ندارد، و ما با آزمون و خطا آن را پیدا می کنیم. بعنوان نمونه:آمریکا اکنون در آتش نژاد پرستی می سوزد. همه بودجه های دولتی برای تقویت ارتش و: گارد مسلح و پلیس ضد شورش به کار می رود، لذا 40میلیون بیکار و 40میلیون بی خانمان و 80میلیون کودک و زن گرسنه، با مشکلات اولیه زندگی دست به گریبان هستند. اما پژوهشگران سکولار، مانند عروسک کوکی دائما می گویند: کشورهای پیشرفته خوشبختند. آنها بیمه دارند، مستمری دارند بیمه بیکاری می دهند، کسربودجه هم اصلا ندارند! برای ابد هم برنامه رفاهی شان کامل است. این اختلاف بین واقعیت و تخیل این محققان، ناشی از نفهمی آنان نیست، بلکه خود را به نفهمی زده اند! یعنی جز پیش فرض دیکته شده سکولاریسم را، به ذهن خود راه نمی دهند. در ایران هم 42 سال است که اقتصاد ایران برپا است. کالاهای اساسی سه برابر مصرف کشور موجود است. فقط 4میلیون تن در گمرکات است. در انبار شهری هم، برای یکسال ذخیره موجود است. محتکران و گرانفروشان هم برای خود ذخیره دارند. مقداری بسیار زیاد تر در حال سفارش است، برابر تمام نیاز مردم در حال حمل است که: دموراژ تحمیلی انها برابر بودجه فرانسه است. ولی بازگو نمی کنند.

  • سید احمد حسینی ماهینی