فتنه جهانی، راه حل جهانی می خواهد.

    بیداری جهانی دچار فتنه جهانی شده است، و باید که راه حل جهانی برای ان اندیشیده شود. زیرا در ابتدا تصور می شد این موضوع، فقط به ایران و یا اسرائیل مربوط می شود، و دامن کسان دیگر را نخواهد گرفت. و حالا معلوم شده که ایران و اسرائیل، در کنار ماندند و بقیه جهان بهم ریخته است. بیشتر از همه اروپا و امریکا و روسیه و چین در آن درگیر شده اند. تا جاییکه اگر ایران هم نخواهد حرفی بزند، آن ها نمی گذارند و به جلسات و: همایش های بین المللی کشیده می شود. البته مکانیزم ثبات ایران روبه پیشرفت است، ولی مکانیزم ثبات و امنیت در اسرائیل بسیار شکننده، و روبه نابودی و به اصطلاح ارامش قبل از طوفان است.

    اگر به قبل باز گردیم، از هنگامی استعمار انگلیس از قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم، در جهان ظلم کردن را اغاز کرد، ملت ها برای رهایی به راههای گوناگونی متوسل شدند.  اولین ومهمترین آن دولت تازه تاسیس و: اطو کشیده امریکا بود.  زیرا در امریکا براثر جنگهای داخلی و: مبارزه با برده داری به رهبری ابراهام لینکلن، ازادی مفهوم جدیدتری یافته بود. بخصوص اینکه انها پرچمدار استقلال از انگلیس و: یا جدا شدن از اروپا بودند.

国际阴谋，希望通用的解决方案。
    与国际阴谋全球觉醒，并应考虑它的通用解决方案。由于一开始人们认为，正如伊朗和以色列而言，并鼓励其他人没有。现在事实证明，伊朗和以色列，随着世界其他地区仍然混乱。最重要的是欧美及俄罗斯和中国已经参与其中。至于如果伊朗不会说话，不要将其国际绘制了会议。然而，伊朗继续推进稳定机制，但在以色列的稳定性和安全性的机制十分脆弱，面临的破坏，并呼吁暴风雨前的平静。
    如果你回到十九世纪和二十世纪早期，当英国的殖民统治，压迫的世界开始，人们纷纷使出不同的方式来逃避。首先，新政府成立：铁拉地区。由于美国内战的结果是：亚伯拉罕·林肯领导了反对奴隶制的斗争中，自由是一个新的概念。特别是因为他们从英国独立和旗舰：或脱离欧洲。
      也许1860年的革命，在美国，由于1789年的法国大革命是欧洲重要的。但重要的区别是，在欧洲革命，偏差是由英国君主绘制。法国自由主义思想和观念在英国保守党的影子，丢失，放宽欧洲法国大革命时代，工业革命成为殖民地的欧洲。
   但是，美国是远离的情况下，让她更舒适，自由与自由的斜塔的概念。乔治·华盛顿和亚伯拉罕·林肯实施了这些概念。也许他们不识字不足以推论。然而，英国殖民主义相分离的原则，但可以理解为所有。因此，即使在亚洲国家的影响，也站了起来一个又一个，老韦伯反抗殖民主义。要做到这一点，他们希望能保护美国。但是新贵美国，人们趁着这种精神，和他们所有的柱子都被占用，这样每次将推翻政府以最低的成本。
     据认为，一些塔倒塌的更新，苏联消息：东突厥斯坦伊斯兰共和国宣布从英国和美国分离的目标，在自己的手中，以独立管理自己的国家。但美国和英国不欢迎伊斯兰的味道，所以叛徒和代理起兵反对宗教，这显然有同样的目标，但他们只是反伊斯兰！这一次颠簸的工人在1917年革命形成为反资本主义，反伊斯兰的本质。八十年的铁幕并拖累全球陷入混乱。
   直到伊斯兰革命在伊朗成立，后来巴基斯坦和土耳其斯坦伊斯兰共和国的形成。他们再次来到抢先破坏他们的计划是，在1342年6月15它摧毁，他们的梦想是成功的，但是当1356年在灰烬火就出来了，一起，团结，伊朗支持的国王。但是，统一不工作，伊斯兰共和国成立。这一次，武器和反对战争，并再次一切都团结支持萨达姆。
     但是，统一不工作，伊斯兰共和国成立和强大。所以，在这个阶段，他们决定：一旦内部及周边伊朗边境，不能使，至少要防止其蔓延，这时候所有人都团结：抗阻力线，他们的代理人战争和地区。但没有统一的结果：新的试验是盲目。

      شاید انقلاب سال 1860در آمریکا، به مثابه انقلاب کبیر فرانسه سال 1789در اروپا مهم بود. اما فرق مهم آن این بود که انقلاب اروپا، بوسیله دستگاه سلطنتی انگلیس به انحراف کشیده شد. و مفاهیم لیبرالی فرانسه در سایه مفاهیم محافظه کاران انگلیس، از بین رفت و اروپای ازادیخواه عصر انقلاب فرانسه، به اروپای استعمار گر عصر انقلاب صنعتی تبدیل شد.

   اما آمریکا که از این ماجرا دور تر بود، راحت تر خود را رها کرد و به ازادی با: مفاهیم لیبرالی خود تکیه نمود. جرج واشنگتن و ابراهام لینکلن این مفاهیم را اجرا کردند. البته شاید خودشان سواد کافی برای تئوریزه کردن ان نداشتند. ولی بهر حال اصل جدایی از استعمار انگلیس برای همه قابل فهم بود . بطوریکه حتی در کشورهای آسیایی هم اثر گذاشت و: آن ها هم یکی پس از دیگری بپا خواستند، وبر علیه استعمار پیر مبارزه کردند.  برای این کار امید به حمایت امریکا داشتند. ولی امریکای تازه به دوران رسیده، از این روحیه مردم سوء استفاده کرد، و تمامی ارکان انها را تحت تصرف گرفت، تا جایی که هر وقت اراده می کرد با: کمترین هزینه حکومت ها را ساقط می کرد.

     این بود که برخی ها به فکر قطب جدیدتری افتادند، در روسیه شوروی خبرهایی بود: جمهوری اسلامی ترکستان شرقی، اعلام موجودیت کرد هدف آن ها جدایی از انگلیس و آمریکا بود، تا خودشان مستقلا مدیریت بر کشو ها را در دست بگیرند. اما اسلامی بودن به مذاق امریکا و انگلیس خوش نیامد، لذا گروهی خائن و ضد دین را مامور انقلاب کردند، که ظاهرا همان هدف را داشتند ولی فقط ضد اسلام هم بودند! واین بود که در بار اندازها درسال 1917انقلاب کارگری شکل گرفت، تا هم ماهیت ضد سرمایه داری داشته باشد، هم ضد اسلامی باشد. انها هشتاد سال با دیوار اهنین خود جهان را به اشوب کشیدند و رفتند.

   تا اینکه انقلاب اسلامی در ایران شکل گرفت، و جمهوری اسلامی بعد از پاکستان و ترکستان را تشکیل داد. انها امدند دوباره این را از بین ببرند، اول نقشه شان این بود که در 15 خرداد 1342آن را نابود کنند، و به خیال خود موفق هم شدند، ولی وقتی در سال 1356 این اتش از زیر خاکستر بیرون امد، همه باهم متحد شدند و از شاه ایران حمایت کردند. ولی اتحاد انها نتیجه نداد و: جمهوری اسلامی تاسیس شد. این بار با سلاح و جنگ به مقابله برخاستند، و باز هم همگی متحد شدند و از صدام حمایت کردند.

     ولی اتحاد انها نتیجه نداد و جمهوری اسلامی پابرجا و قوی شد. لذا در این مرحله انها تصمیم گرفتند: وقتی در داخل مرزها و اطراف مرز ایران نمی توانند کاری کنند، لا اقل از گسترش ان جلوگیری کنند، و این بار همه باهم متحد شدند و: برعلیه خط مقاومت، جنگ های نیابتی و منطقه ای ایجاد کردند. ولی باز هم اتحاد ان ها نتیجه نداد و: فتنه جدید هم در حال کور شدن است.