شهروند درجه دو یا سه نداریم

 زندان های بزرگی بنام کشور.

سازمان ملل متحد در منشور خود، همه انسان ها را برابر می داند، ولی در عمل دنیا را به بیش از: هزار طبقه شهروندی تقسیم کرده است.

تعیین مرز ها و یا  مرزبندی بین انسان ها، خود عامل نفی تمام ارزشهای انسانی است. چرا انسان هایی که دارای حقوق مساوی هستند، نتوانند در کشورها یا جاهایی، زندگی کنند که در آنجا مفید تر هستند؟

   معمولا یک بحرینی حق ندارد، از بحرین بیرون برود! اگر در کشور خودش هم بماند، حق ندارد از آزادی بیان و شغل استفاده کند.  شهروند افغانی وقتی وارد اروپا می شود، او را دستگیر می کنند و برمی گردانند! و اگر یک آسیایی به آمریکا برود، مهاجر محسوب شده و: از بسیاری از حقوق شهروندی محروم می شود .

بنابر این سازمان ملل بامرزبندی کشورها، مردم را به 199 دسته تقسیم می کند. که هیچکدام حق ندارند در: مرزهای دیگری زندگی کنند. و اگر به آنجا بروند یا مسافر هستند یا مهاجر،  و از حقوق اولیه شهروندی محروم هستند. و در واقع هر گروهی یا: مردمی خارج از مرزها، شهروندان درجه دو محسوب می شوند!

برخی ها اصلا شهروند هم،  محسوب نمی شوند! و به کشور خود عودت داده می شوند و: یا در زندان ها نگهداری می شوند! دلیل اینهمه تحقیر آن ها؛ همین منشور سازمان ملل است، که مقرر می دارد: هر انسان برای انتخاب شغل و: محل زندگی آزاد است؟  منشور سازمان ملل هر بیانیه ای  دارد،  برای آن زندانی هم دارد! وقتی گفته که هیچ انسانی نبایدْ بنابر عقیده خود زندانی شود و: یا اعدام شود معنی اش این است که: باید آن ها زندانی و اعدام شوند! زیرا تعیین مرز، همه این امور را توجیه می کند

  یک آمریکایی، در کشور خود اسیر است. و همینطور یک فرانسوی، یا چینی چرا که نمیتواند: پای خود را آنسوی مرزها بگذارد! فقط شهروندان پاستوریزه و درجه یک، می توانند این کار را بکنند. یعنی گذرنامه داشته باشند، پول به اندازه کافی داشته باشند، و دولت را هم کاملا تایید کنند!

در اروپا هم همینطور است، مردم در یک زندان بزرگ بنام: کشور زندگی می کنند. زیرا زندان بان های دیگر کشورها، به او اجازه ورود نمی دهند . هر شهروند یک کشور، نسبت به 198 کشور دیگر، بیگانه و خارجی است و: بالقوه دشمن و جاسوس تلقی می شود. و اگر پای خود را بیرون بگذارد، فقط باید پول خرج کند و گرنه، با چشم بدبینی به او نگاه می کنند. و حق زندگی به او نمی دهند. حتی اگر بتواند خود را به شکل ظاهری: شهروندان درجه یک در بیاورند، باز هم سهم آن ها مشاغل  پست و زیان آور است.

اما قانون اسلامی اینطور نیست، اسلام وطن مسلمانان است! حتی در یک دید بالاتر، در ادیان توحیدی  همه باهم برابر هستند.  از آن وسیع تر همه بشر با هم برابر ند، به فرموده امام علی ع آن ها، هم کیشان تو هستند در دین، و یا همنوعان تو هستند در خلقت. لذا همانطور که حرکت آنها از یک شهر به شهر دیگر، در داخل کشور اتفاق می افتد، باید در جهان هم همینطور باشد. گرچه تقسیم بندی سازمان مللی، حتی در داخل یک کشورهم، تبعیض میان شهر ها را القا می کند. یک شهرستانی نسبت به پایتخت کشورش، شهروند در جه دو بحساب می آید.  

二等公民，而不是两个或三个

 的大监狱的名称。

在联合国宪章，所有人类的行为，但在实践中，世界各地的数千公民类划分。

确定人类之间的边界或边界，所有人类价值观的否定。为什么人类具有平等的权利，而不是国家或地区，其中有更多有用吗？

   通常一个有权巴林，巴林出去！如果你留在自己的国家，有表达和企业使用自由的权利。在欧洲的阿富汗公民，他被逮捕和回报！如果你去一个亚裔美国人，并作为许多公民权利的移民将被拒绝。

根据联合国与各国的边界，人口分为199类。他们都不是正确的对生活的边界。如果你去还是乘客或移民，被剥夺公民的基本权利。事实上，任何团体或境外人士，都是二等公民！

有些非公民，不考虑！他们回到自己的国家，或不停地在监狱里！但是，由于屈辱，联合国宪章规定如下：每个人的选择，并把自由的生活？联合国宪章的一份声明中，这是监狱！根据他的意见时，他说，没有人应该被监禁，或执行，意味着它必须被囚禁，并执行！因为边界，所有这证明

  一个美国人，在自己的国家的囚犯。同样，法语，还是中国，因为它的作用：把你的脚越过边界！只有巴氏杀菌和阶级的公民，可以做到这一点。如护照，他们有足够的钱，而政府也没有完全确诊！

在欧洲也一样，人们在一个大监狱命名为：国家的生活。禁止监狱，因为其他国家没有允许他入境。除198个国家，国外一个国家的每一个公民：考虑潜在的敌方间谍。如果你把你的脚了，只是为了赚钱，否则，他看着悲观的眼睛。而生命权，不是他。即使是能够塑造：在二等公民，他们仍然共享粗活和有害的。

但不Ayttvr伊斯兰法律，伊斯兰教是一个穆斯林国家！即使是在一个更高的角度看，一神论宗教都彼此相等。更广泛地说，所有的人都是平等的，伊玛目阿里，你是老乡宗教，或者你的创作伙伴。所以，当他们从一个城市转移到另一个，发生在该国境内，应世界很好。尽管联合国的分类，即使是国家内部的合作伙伴，城市之间的歧视建议。全国的省会城市，被认为是世界公民。