تئوری های گردشگری، بر ضد توسعه است

تئوری های گردشگری، بر ضد توسعه است

یکی از موانع توسعه در جهان سوم و: مخصوصا روستا ها، تئوری های اشتباه گردشگری است، علاوه بر گردشگری، تئوری های حفاظت محیط زیست ، جنگلبانی و مراتع و امور عشایری، و  بسیاری از سازمان ها  و گروه های اجتماعی ، تشکل های مدنی مانع توسعه روستا هستند. در حالیکه تئوری های جمعیتی، کاملا موافق توسعه روستا ها هستند.

معمولا مردم عشایر کوچنده، به دلیل کم توسعه یافتگی و: نبود امکانات رشد و تعالی از حالت کوچنده، به  اقامت اجباری در روستا ها روی می آورند.  روستاییان به دلیل کمبود امکانات، به شهرک های اقماری یا حاشیه نشینی دست می زنند. شهرک نشینان با اجازه تراکم و استفاده از فضای شهری، خود را در آن جا می دهند. شهر نشینان هم به دلیل کم توسعه بودن کشورهای جهان سوم، به مهاجرت می پردازند.

این سیل جمعیت البته ابتدا به عنوان: دریافت توسعه و بازگشت عنوان می شود! ولی این مسیر همیشه بدون بازگشت بوده است. یعنی 99درصد رفته ها برنگشته اند. چه آن ایلات قشقایی یا شاهسون، و چه روستا یی ها شهر دیده و یا، شهری های خارج رفته! همه رفتند با تمام سختی های شرایط جدید، ساخته و مقیم شدند و توسعه نیافتگی، همچنان پا برجا مانده است.

البته شاید مقصر کسانی باشند که: تعالی جو بوده و دنبال رشد هستند، و برای یافتن شرایط بهتر زندگی، دست به مهاجرت می زنند. ولی حتی اگر نیم درصد آن ها هم برگردند، میتوانند توسعه را یه زادگاه خود برگردانند. اما قوانین و مقررات دست و پا گیر، مانع از برگشت همین نیم درصد نیز می شود.

یکی از قوانین مسئله مرتع داری است . یعنی شخصی که برمی گردد و می خواهد: روستا یا شهر خود را اباد کند، نیاز به زمین جدید دارد تا خانه بنا کند  برای زندگی، یا کارخانه ایجاد کند برای تولید. و سازمان جنگلبانی و مراتع، اولین  مانع را جلوی پای او می گذارد. و مانع هر نوع تغییر کاربری می شود. یعنی کاربری مرتع را نمی توانند به: کاربری مسکونی یا تجاری تبدیل کنند.

این شخص راضی می شود: در همان بافت قدیمی و سنتی، که فقط مالرو است خانه ای بسازد.  میراث فرهنگی جلو می آید و می گوید: بافت قدیمی روستا را بهم نزنید ! حتی شما حق ندارید : کلون درب خانه را تغییر بدهید! چه برسد به اینکه بخواهید تخریب کرده، باز سازی کنید. که اصلا جاذبه  گردشگری ندارد. گردشگری هم به دنبال آن می گوید : باید همین شرایط  حفظ شود تا: گردشگران بیشتری داشته باشیم

می خواهد چاه بزند، سازمان آب مانع می شود و می گوید: چاه زدن شما باعث تخریب لایه های زمین، و ازبین رفتن ذخائر آبی می شود. حتی انشعاب آب نمی دهند، و می گویند لوله کشی قبلی فرسوده است و کشش اینهمه مشترک را ندارد. و...

همه این قضایا را برفرض پشت سر بگذارد! و خانه یا کارخانه را بسازد.  تازه اول کار سازمان حفاظت از محیط زیست است! آزبست نباید به کار ببرد، از استفاده از وسایل پلاستیکی منع می شود! حتی نمی تواند بخاری در خانه کار کند، چون لایه اوزون سوراخ می شود.

اگر کارخانه را ساخت و: جریمه لایه اوزون را هم داد، تازه پای سازمان عشایری باز می شود. این سازمان متولی تامین گوشت قرمز گرم!  برای مردم است.با این کار مخالفت می کند، زیرا باعث ازبین رفتن دامداری سنتی می شود! و بیکاری عشایر را درپی دارد. و عشایر بیکار هم برای پیدا کردن کار، به اقامت اجباری در شهرک های اقماری، روی می آورد.

می بینیم که این قصه سر دراز دارد! تا جاییکه افراد برگشته سرخورده می شوند، و باز هوایی می شوند! و به خارج درز می کنند. و می روند آنجایی که عرب نی انداخت

旅游业的发展对理论 

其中一个在第三世界的发展障碍：尤其是乡村旅游的理论是错误的，除了旅游，环境，森林和草原部落事务，许多组织和社会团体的理论，民间组织屏障发展村。而人口理论，农村发展达成一致。 

一般人是游牧民族，由于缺乏发展：缺乏增长和游牧状态卓越，被迫留在酒店村。农村地区由于缺乏设施，卫星城镇或失去他们的边缘化。定居者允许的积累和利用城市空间，在那里他们自己。城市居民低是由于第三世界国家的发展，讨论移民问题。 

密封人口作为回报，因为这是第一次进！然而，这条路一直是条不归路。也就是说99％的走了，并没有返回。什么是游牧部落或Shahsavan，没有城市或农村向城市外走了！所有的人都在新的条件下与所有的困难，居民和欠发达仍然存在。 

但是，也许那些指责：神乔正在成长，并寻找更好的生活条件，移植失败。但是，即使其中的一半都没有回来，你可以开发一个回家。但是，法律，法规笨重，其中一半是从后面也是如此。 

一个规则是一系列的问题。这意味着有人谁去，问：阿巴德村，镇，需要新的土地盖房子住，或者创建一个工厂进行生产。森林和牧场组织，把她的脚在第一道关卡的前面。和使用任何变化将被阻止。这意味着你不能牧场：转换住宅或商业用途。 

这个人会满意于一个古老的传统，这只是马尔罗或盖房子的情况下。文化遗产走来，说：老村别碰我！即使你可能不改：克隆你的门！更别说想要摧毁，重建它。有没有旅游景点。旅游业也在寻找它说，必须保留这个条件：要有更多的游客 

大家都切断，可以防止水对鱼说：嗯，你可以毁灭地球的层会被破坏的供水。不管是不是水被分解，说以前的管道磨损，不常用多舒展。和... 

所有这些情况下，背后的假设！并建造房屋或工厂。环保局已开始！石棉不应被用来解除使用塑料材料的禁令！甚至无法操作加热器的房子，因为臭氧层洞。 

如果工厂的建设：臭氧层将被罚款，新鲜腿部落的机构打开。该组织负责提供热鲜肉！随着人们反对的，因为它们消除了传统的畜牧业！和失业关注部落。和部落失业者找到工作，被迫留在卫星城镇，变成。 

我们看到，这是一个很长的故事！那里的人都不顾一切地回去开空调！他们泄露。由于阿拉伯和扔一根稻草。