From Washington to ghaza

Ahmad Mahini candidate for Presidental election in America

From Washington to ghaza

Ahmad Mahini candidate for Presidental election in America

سرگذشت کتاب و: کتابخوان ها.

سید احمد حسینی ماهینی | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۰۸ ب.ظ | ۰ نظر

کتاب  یا طومار؟

آدم در سنین نوجوانی  یا جوانی، اگر چیزی را ببیند و بشنود، فکر می کند دنیا از اول آنطور بوده است!مثلا برای جوانان امروزی، تصور دنیای بی تلفن همراه، اصلا ممکن نیست یا برای جوانان دیروز، تصور دنیای بدون کتاب! آن ها فکر می کنند از روز ازل، کتاب به همین شکل نوشته  و چاپ می شد.

طرف دیگر قضیه هم این ایراد را دارد. یعنی پیرمردها، دنیای موبایل و کامپیوتر را هم که: بعد از کتاب آمده قبول ندارند!یعنی اگر کسی هزار تا کتاب اینترنتی هم بخواند، آن ها می گویند این فرد کتابخوان نیست و: آمار می دهند که ایرانی ها، فقط 8 دقیقه کتاب می خوانند !

   حالا معضل کتاب نویسی هم همین است . هر سنی می خواهد کتاب را آنطور که می فهمد، تعریف کند و بقیه سن ها را کنار بزند. فرضا اگر ما سه نسل را در نظر بگیرم: نسل کتب خطی ، نسل کتب چاپی و نسل کتب الکترونیکی . پیرمردان با سواد ما که در کودکی مکتب می رفتند، و لوح یا ورق چوبی در دست می گرفتند، و یا آن هایی که مداد جوهری داشتند و: با اب دهان آن را خیس می کردند و می نوشتند. اینها کتابت جوان ها را که با خودکار می نوشتند قبول نداشتند. 

    خوشنویسی از نظر آن ها نوشتن با قلم و دوات است، که صدای جیر جیر حرکت قلم روی کاغذ شنیده شود. کتاب هم از نظر اینها چند ورق دست نوشته است که: به هم دوخته می شود. لذا صحافی جدید را که با چسب باشد قبول ندارند! و چاپ کتاب برایشان مفهوم نیست، زیرا کتاب باید با دست آن هم در نور شمع نوشته شود!

 نسخه برداری یا کپی کردن را هم، فقط رونوشت میدانند یعنی با دست از روی قبلی بنویسند! مانند بیشتر محضر خانه ها! میگویند کپی را میتوان تقلب کرد! ولی رونوشت را که مهر دفتر خانه دارد نمی توان!

  نسل دوم که با چاپ آشنایی دارد و: فتوکپی را می شناسد ، زیاد سخت گیر نیست. کپی شناسنامه یا کارت ملی یا هر کپی دیگر را، درست میداند مادامی که خلاف آن ثابت شود. 

   اما نسل سوم از کپی چیز دیگری می فهمد! کپی رایت و پست، آپتودیت و بک آپ گرفتن، برایش خیلی مهمتر از: کپی شناسنامه و این جور چیزها است. یک کامنت که برایش بگذارند، بهتر از صد تا حاشیه نویسی نسل اول است!یک لایک برایش بکنند، از صدا آفرین و هزار آفرین نسل دومی ها بهتر است. اگر یک روزی نوشته اش به اشتراک گذاشته نشود، از صد بار فلک کردن نسل اولی ها زجر آورتر است. 

همین تفاوت بین سه نسل حاضر در میان ما، نشان از تاریخ پر فراز و نشیب کتاب دارد  و: اصلا شاید کتاب تاریخی نداشته باشد. بلکه فقط تاریخچه داشته باشد!

   یک بررسی ساده نشان می دهد: کتاب به شکل امروزی، عمری کمتر از یک قرن دارد. و قبل از آن گرچه از نام کتاب استفاده می شده، ولی واقعا کتابی در کار نبوده است. 

    میدانید تا مدت ها خط وجود نداشت، پس کتاب هم وجود نداشت! وقتی خط اختراع شد، کاغذی وجود نداشت پس باز هم کتابی وجود نداشت. در این دوران اغلب نوشته ها کوتاه و فشرده بوده، و بر روی سنگ ها و گل ها یا دیوار ها نوشته می شده است. 

مدتی پاپیروس و بعد چرم ، بالاخره کاغذ و پارچه برای نوشتن پیدا شد. ولی باز هم کتابی وجود نداشت . زیرا نوشته های زیادی وجود نداشت .اگر هم زیاد بود به هم مربوط نمی شد. لذا باز هم کتاب نبود. خیلی مطلب طولانی می شد، پارچه یا کاغذ یا پوست را، بزرگتر می گرفتند و بعد آن را لوله می کردند و: طومار درست می شد. خیلی اهمیت داشت آن را با طلا می نوشتند. و دو سر طومار را چوب می گذاشتند تا خورده نشود. 

   شاید از زمان اختراع دستگاه چاپ، بشر به این فکر افتاد که مطالب بلند را، بریده بریده کند تا دستگاه چاپ بتواند آن را چاپ کند! لذا اندازه استاندارد کاغذ یا ورق، از آن موقع شروع شد. تا مدت ها این کاغذها یا ورق پاره ها را، با نخ و سوزن به هم می دوخت ند. ولی صفحه شماری مد نبود، بلکه مطلب آخر هر صفحه را در اول صفحه بعد، تکرار می کردند!

    سال ها طول کشید تا مطالب به هم پیوسته پیدا شد. و بعد برای چاپ کردن آن ناچار شدند صفحه شمار بزنند. و این زمان به ما خیلی نزدیک است. یعنی شاید بیش از صد سال نباشد که در جهان، و بیش از 50سال نباشد که در ایران، کتاب به شکل امروز تولید شد! بزرگتر ها یادشان است که درس های دبیرستان، کتاب نداشت معلم ها از خودشان جزوه می گفتند! شاید از دهه 40یا پنجاه این روش فعلی: چاپ کتاب یکدست رواج پیدا کرد.

   کمی کوچکتر ها یادشان است که: در دانشگاه ها هم همینطور بود: جزوه، پلی کپی، از روی دست هم نوشتن و: این جور چیزها. هنوز کتاب های دانشگاه  و: حوزه های ما یا در هند چاپ میشد یا در ایتالیا و: این اواخر لبنان و عراق .. 

بله عزیران من، این بود سرگذشت کتاب و: کتابخوان ها....

书或滚动?
在青春期或年轻的人,你可以看到和听到的一切,认为这个世界是因为它第一次!举例年轻人想象世界上没有手机,甚至是不可能的,因为现在的年轻人想象一个没有书的世界!他们认为永恒的,所以这本书的编写和出版。
另一边是问题。老头,塞尔达乃至世界:这款本本不来那如果千到互联网上读了这本书,他们说这是不是一个读者,统计数据显示,伊朗,仅有8分钟的书!阅读!
   现在,这是用写一本书的问题。这本书将是任何年龄,因为它明白的定义,并排除所有其他年龄段。例如,如果我们来看看三代:手稿,印刷书籍,世世代代的电子图书的产生。我们在幼儿识字,去老同学,和石板或木板表在手边,或者那些用铅笔和墨水:他们用唾沫湿润和写的。这些年轻的书写用笔是写的不接受。
    书法的笔和他们的墨水瓶,那鸣叫笔画在纸上被听到。这些都是手写书的几页将被缝在一起。这即是粘新的绑定不同意!而不是这本书对他们来说,是因为这本书应该写的手在烛光!
 转录或复制它,只知道从以前写成绩单的手!像大多数伟大的房子!副本可以被称为作弊!但内政部已密封的副本不可能!
  第二代是熟悉印刷:影印知道,这是不是太苛刻。国民身份证或任何副本或其他副本,只要你将他证明并非如此。
   但第三代复制别人理解!版权和岗位Ptvdyt和备份变得比他更:出生证明,这些东西副本。离开她的一个评论,上百个注释更好,第一代是赚了他的侧翼,成千上万的企业家的声音,创造第二代更好。如果有一天他的著作中被共享,百倍Vrtr痛苦的可怜虫是前代。
目前一代的我们之间的这种差异,历史是充满坎坷的书籍:也许是没有历史的书。它可能只是历史!
   一个简单的调查显示:书今天不到一个世纪。虽然它使用的书的名字前,但是这本书真的没有工作。
    你知道吗,有没有排长队,所以没有书!当线路被发明,没有纸时,有一个开放的书。在此期间,大部分职位是简明扼要,并在岩石上,花朵或墙壁已被写入。
一会儿,纸莎草纸和皮革,纸张和纺织品后终于找到了写作。但同样,有一本书。因为有很多的写作。很高,如果它是不是已经联系在一起。如此反复,不是书本。是很长的,布或纸或皮肤,被放大,然后在管的有:请愿是正确的。金写的是非常重要的。和两个木把请愿书不应该吃。
   也许是因为印刷术的发明,那人就有关编写长,口齿不清,使打印机可以打印的想法!这个标准尺寸的纸张或信封,然后就开始了。这撕成长,螺纹和缝纫针纸张在一起。然而,一些屏幕模式,但每一页的第一页上的内容,然后重复他们!
    花了几年的不断材料被发现。然后他们被迫完全打印一页。这一次,我们都非常接近。好吧,也许不超过一百年的世界,不超过50年,伊朗今天生产了一本书的形式!请记住,旧的学校的功课,没有书籍,小册子说教师自己!也许在40岁或50电流法:统一本书复兴。
   并给他比在大学太低了一点:小册子,该手写的多态性副本:所有这些事情。没有书和大学:我们的区域和被出版在印度或在意大利:黎巴嫩和伊拉克的结束。
是的·阿齐兹我来说,这是故事书:读者....

  • سید احمد حسینی ماهینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی