From Washington to ghaza

Ahmad Mahini candidate for Presidental election in America

From Washington to ghaza

Ahmad Mahini candidate for Presidental election in America

۸۸ مطلب با موضوع «اقتصادمقاومتی» ثبت شده است

رفاه زدگی و ربا خواری چه می کند!

سید احمد حسینی ماهینی | پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۴۰۲، ۰۶:۵۵ ق.ظ | ۰ نظر

نسل بهره مند انقلاب، به هیچ چیز راضی نیست. چون طمع و حرص و آز، دست و پای او را بسته! از صد جا یارانه می گیرد، باز هم می گوید کم است، چند شغل دارد و از هرکدام، دهها برابر یک کارگر، درآمد دارد باز هم قانع نیست. خانه، و یلا و دفتر و .. دارد، باز هم می گوید: آب و برق ان را رایگان کنید. چهار فقره خودروری شحصی هم داشته باشد، باز هم دنبال خودر مدل جدید با بنزین رایگان است: این است وضعیت نوکیسه ها و کیلویی ها. مردم همچنان نظاره گر که: سیری انها تا کی خواهد بود؟جوابگویی آنها به بازرسین! تنها بلیط جشنواره و جگوزی، استخر و پارتی های شبانه: بنام اکران خصوصی. رونمایی و شام و نهار مفصل! آروغ های انان هم، در کنفرانس ها و همایشهای پرچرب و چیلی. طلبه هایی که تا دیروز، با شکم گرسنه در کلاس ها از حال میرفتند، امروز با خلال دندان وارد کلاس می شوند، تا خروپف خود را پشت عینک های دودی پنهان کنند. خواب خرگوشی انان از خستگی پارتی های شبانه: بنام جلسات کاری و سیری انان از کله پاچه! بنام صبحانه کاری! و نتیجه؟ چیزی جز حضور بیشتر دشمن در خانه ،و لگد زدن به خوابیده نیست. خسبیده هایی که: حتی با لگد دشمن هم بیدار نمی شوند. و همچنان با شکم گنده، غلط می زنند، تا لگد دیگری بخورند! شاید غذایشان تحلیل برود و به خواب بهتری برسند. مصرف اب و برق انها، شش برابر متوسط جهان پیشرفته است، ولی باز هم می گویند: برق را رایگان کنید. زباله های انها غذای 15میلیون نفر! و سر ریز محصولات کشاورزی، 30درصد است. که می گویند عیب ندارد: باید که زباله گرد ها هم، چیزی پیدا کنند. باید که چرنده ها و پرنده ها هم، غذا داشته باشند، باید که جویهای شهری پر از: غذا برای موشهای کثیف و شکم گنده باشد. باید که نسل موشها، سوسک ها زیاد شود، تا نسل انسانها کم شود. قطع درختان برای انها جرمش، سنگین تر از کشتن یک انسان است. اگر اسرائیل هزار نفر را در یک انفجار کرمان، شهید کند، مهم نیست جون هیچ درختی آسیب ندیده است. ولی اگر کسی درختی را قطع کند، تا خانه ای بسازد مجرم است. سرپناه محرومین، تنبلی خودشان است، و نباید به محیط زیست ضربه بزند. اگر سلیمانی یا سردار همدانی، شهید شدند تقصیر خودشان بود! با موبایل صحبت می کردند، ردشان مشخص شد. ترامپ که گفته: سلیمانی را بکشید، این یک دستور است، دیوانه بوده! و بر دیوانه حرجی نیست. بگذارید زنده بماند، تا دوباره برجام را پاره کند. و سلیمانی های دیگر را هم ترور کند، تا اینهمه جنگ در دنیا نباشد. بله، رفاه آدم ها را به این بی غیرتی ها می کشاند. برای همین گروه مترفین در قران، همیشه در مقابل انبیا بوده اند. امروز هم مترفین، علی ع را تنها گذاشته اند. حاضرند شمایل او را به اندازه: یک ساختمان شش طبقه بکشند، و با جرثقیل های امریکایی، آن را نصب کنند، ولی حاضر نیستند ترامپ را بکشند! می گویند خودش می میرد! یا می گویند به دست خودشان  کشته می شود. ماشین های ضد گلوله شان، از فرانسه و آلمان تهیه می شود، ولی شعارشان برضد آلمان و فرانسه است. صبحانه در تهران و نهار در پاریس و برلین، عادت دیرینه آنها است. بیمار هم که می شوند: بیمارستانهای انگلیس فقط درمان آنها را دارد. برای تحصیل فرزندان خود هم فکر کرده اند: آمریکا! بله دانشگاههای امریکا. لذا بیش از 50هزار اقازاده در آمریکا، تحصیل می کنند . هرکدام اگر صد هزار دلار، هزینه سالانه داشته باشند5میلیارد دلار به آمریکا، کمک مالی می کنند تا، دستشان برای کمک به اسرائیل باز باشد. خجالت هم نمی کشند: با یقه بسته برعلیه اسرائیل صحبت می کنند. همانطور که سفیر حسین ع، به امام حسین ع عرض کرد: کوفیان زبانشان با شماست، ولی تیغ هایشان بایزید است. امام حسین هم تنها است! همه دنیا اعتراف می کنند: در هیچ جنگی در دنیا، شبیه تر از غزه به امام حسین ع! ندیدند. همه دنیا در حرف با غزه، هستند ولی برای نصحیت او! اما شمشیرشان با اسرائیل است. اسرائیل درون ما است. اسرائیل همان شیطانی است که: از درون تک تک ماشعله می کشد: حرص و طمع، رفاه زدگی و دنیا طلبی.

  • سید احمد حسینی ماهینی

لباس ملی یا محلی؟

سید احمد حسینی ماهینی | شنبه, ۲ دی ۱۴۰۲، ۰۶:۴۹ ق.ظ | ۰ نظر

اینکه تعداد کسانی که به تجزیه ایران فکر می کنند، کم هستند شکی نیست! ولی در عمل به تجزیه طلبان خط می دهند. یکی از کار های انان، برجسته کردن اختلافات قومی: در همه زمینه ها هست تا وحدت را مشکل کند. امروز وحدت از مرزها هم فراتر رفته، و ایران باید ادعای سرزمین های ازدست رفته را مطرح کند. و اگر نکند، این وحدت صورت می گیرد ولی: تحت نام دیگری! مانند سازمان کنفرانس اسلامی، که همه کشورها را مسلمان می داند جز ایران! حتی از اسرائیل هم حمایت می کند. ولی دائم بر جدایی جزایر سه گانه عربی تاکید دارد. یا اتحادیه عرب، که حتی رئیس جمهور کرد! عراق را می پذیرد، ولی ایران را نمی پذیرد. یک نمونه آن را در فرهنگ لباس می بینیم: بجای ترویج چادر به عنوان لباس ملی، به ترویج مانتو های کم حجاب محلی می پردازد. بهترین نوع طراحی در لباس، برای خوانندگان مبتذل ایرانی است، که از همانجا هم به داخل تزریق، و مد روز می شود. ممکن است این لباس ها رنگ و بوی ایرانی داشته باشد: مثلا از بته جقه،  ترمه و گل و مرغ و غیره استفاده شود. ولی تبلیغ بی حجابی ان بیشتر است.  درواقع  سنگری برعلیه چادر گرفته درست شده است. برای مردان هم بجای لباس: ابن سینا و فردوسی و حافظ، به لباس های غربی می پردازد که: با عصر برهنگی گره خورده و: هر روز کوتاه تر می شود. آیا فرهنگ غنی و لباس ایرانی، فقط در کتابها و سخنرانی ها است؟ یا باید که به کف خیابان ها بیاید، و در فروشگاهها عرضه شود. مدتی وزارت خارجه، از پیراهن سفید بی یقه، بعنوان نماد لباس ایرانی استفاده می کرد. ولی اخیرا کت و شلوار غربی تعمیم داده شده است. در حالیکه شعار وزارت امور خارجه: عزت جمهوری اسلامی است، ولی این لباس ها تا: ذلت درجه دو بودن و مقلد غربی پایین می اورد.  از نظر اسلامی تشبه به کفار ممنوع است. وپوشیدن لباس کفار، از ان هم ممنوع تر.(ویل لقوم یلبسون مالا ینسجون) و طوری ان را طراحی کرده اند که: نیاز به کراوات را داد می زند. و نداشتن آن را به معنی :عقب مانده بودن تداعی می کند. اینهمه ذوق اگر در مورد طراحی لباس ملی، به کار گرفته می شد. آنگاه هرکس ان را می پوشید و: به هرجا می رفت می دانستند که: او نماد ایرانی است. ولی الان هیچ لباسی  نیست. حتی در مراسم غیر وزارت خارجه، کراوات هم می زنند. درسمینارهای داخلی و جشن ها و کنفرانس ها، آن را بزرگ می کنند. که مثلا ثابت کنند: ایرانی عقب افتاده نیست. و بلد هست از کراوات هم استفاده کند. این طراح ها بدانند که: از روی لباس ابن سینا، هست که لباس فارغ التحصیلی: تمام دانشگاههای دنیا طراحی شده است. منتهی از پیچیدگی های عمامه! سر در نمی اوردند، آن را به صورت ساده طراحی کردند. و یا عبا و لباده را هم، کمی کوتاه نموده اند. این لباس ها به تقلید غرب، در ایران هم استفاده می شود. طراحان غربی چون: از هنر های دستی سر در نمی اورند، مثلا موکت را جای فرش قالب می کنند، و کت و شلوار هم، همان عبا و قبا هست که کوتاه شده! بافندگی برای انها سنگین و گران است. لذا هرچه سعی دارند: که تعداد لباس ها را کم تر، و انسان را عریان تر کنند. و ترجیح می دهند: پارچه و چادر و بافته های پر هزینه را، به ایران بفروشند. و خودشان از لباس و پارچه کمتری استفاده کنند. در حالیکه ما روایت داریم :علت دانا بودن لقمان حکیم، پوشیده بودن بیشتر او بود. یعنی وقتی بدن انسان و مخصوصا :سر انسان پوشیده تر باشد، فعالیت هورمون ها و سلولهای مغزی و بدنی راحت تر صورت می گیرد. تا اینکه مثلا بدن او به دلیل نداشتن لباس مناسب، همه انرژی های خود را از دست بدهد. مانند کیسه ای سوراخ، هرچه در او می ریزند، در راه از بین برود. در ایران گفته می شود: براساس استفاده از روش ماشینی در کشاورزی، بیش از یک سوم آن در مسیر تلف می شود. یعنی هنگام بار زدن، حمل کردن ، واریز به سیلو، برداشت از آن ، آرد کردن، و حمل آرد و نگهداری ان در نانوایی ها، باعث می شود غذای 15میلیون نفر از بین برود.

  • سید احمد حسینی ماهینی

بازاریابی غربی

سید احمد حسینی ماهینی | جمعه, ۱۷ آذر ۱۴۰۲، ۱۱:۱۱ ب.ظ | ۰ نظر

بازاریابی غربی، همان بازار یابی برای غرب است. و آموزش دهندگان آنقدر خنگ هستند که: تحولات جهانی را نمی بینند. همه عالم و آدم فهمیده اند که: آمریکا ایران را تحریم کرده! ولی اینها اصلا قبول ندارند. زیرا معنی تحریم یعنی باطل کردن: هر نوع بازاریابی است. معلوم نیست چه اتفاق دیگری باید بیافتد، تا آنها باور کنند که بازاریابی مرده است. براساس اطلاعات موجود در ماهین نیوز، یکی از روشهای اثر پذیر کردن تحریم ها، کلاسهای بازاریابی است. یعنی افرادی از سازمانهای امریکایی و انگلیسی، بودجه دریافت می کنند تا :در سرکلاس ها ثابت کنند، ایران نمی تواند و نباید تحریم ها را دور بزند. بلکه باید با آمریکا مذاکره کند. کار اینها به جایی رسیده که مثلا :یک مقام انگلیسی هم بخود اجازه می دهد: مقامات ایرانی را تحریم کند. معلوم نیست تحریم انگلیس به چه دردی می خورد، ولی برای اینها، مهم است تا آن را بزرگ کنند، یک بخش طنزی از رادیو بی بی سی، در شبکه دو پخش می شود که: حماقت این افراد را بخوبی نشان می دهد. مهمترین نقش آنها این است که: ثابت کنند ایران بدون آمریکا، نمی تواند خود را اداره کند. روش آنها برای تحمیل این تفکر، فقط تمسخر است. کاری که دوقرن است، مزدوران آمریکا و انگلیس انجام می دهند. زمانی می گفتند: فرانسه موشک می سازه، ایران آفتابه سازه. البته آفتابه هم نمی گفتند! لولهنگ می گفتند. بعد فرهنگستان فارسی جای لغت را عوض کرد. لذا سعی دارند این شعار نوستالژیک را، به زبان علمی! و به عنوان بازاریابی یا کسب و کار، بیان کنند. زمینه این تفکر نوستالژیک، در بسیاری از مسئولین ما هم وجو دارد. مثلا آنها فکر می کنند: هنوز جامعه عقب مانده، مردم فقیر، و مشکلات زندگی بسیار است. رحیم صفوی یکی از این افراد است: همه پیشرفتهای دریایی و موشکی را نفی می کند! فقط به این دلیل که: ما هنوز نتوانسته ایم: تورم را حل کنیم. این  ها نمی دانند: تورم حل شدنی نیست. زیرا با رشد جمعیت همبستگی مستقیم دارد. مثلا شما نمی توانید زمین های شمران را ثابت نگهدارید. چون زمین محدود، ولی تقاضا هر روز بیشتر می شود. یا نمی دانند که هر فقیری در ایران، از 8جا یارانه و کمک می گیرد. برق و آب برای انها رایگان است. همینکه برق و آب برای انها رایگان است، یعنی دارای خانه و ماشین هستند. و :حداقلی زندگی را دارند. حالا حرص و طمع باعث می شود :زیاده خواهی و تجمل پرستی کنند، موضوع دیگری است. همه فقرا یارانه می گیرند، و سهام عدالت دارند. پس مفهوم نوستالژیک، که بعضی ها نان شب هم ندارند! کاملا دروغ است. اما در کلاسهای کسب و کار، همه چیز غیر علمی و مطابق خواست آمریکا هست. قانون اقتصاد می گوید: همیشه اشتغال کامل است. ولی اینها می گویند:مشکل جامعه بیکاری است. یعنی حتی به ادعاهای اقتصادی خودشان هم، پشت پا می زنند. ده درصد بیکاری، لازمه اشتغال کامل است. زیرا در انصورت، اشتغال مفهوم ندارد: چون اگر همه مشغول باشند، که آزمون استخدامی و غیره، کسی شرکت نخواهد کرد، کلیه گزینش ها و استخدامی ها باید تعطیل شود. حتی کسانی که مشغول هستند، انگیزه نخواهند داشت. چون ترس از بیکاری وجود ندارد. پس باید در همه زمینه ها صادق بود! حتی در زمینه علوم اقتصادی غربی، و الا همان می شود که آمریکا و اروپا، از یکسو ادعای بشر دوستی دارند، واز سوی دیگر فلسطینی ها را دوست ندارند. اینهمه تئوری برای بازاریابی می دهند، ولی با یک تحریم به تمام دانشمندان بازاریابی زکی می گویند. دویست سال بازار یابی، با یک دستخط ترامپ به گور فرستاده می شود. واقعیت و حقیقت بازاریابی این است: که ما برای تولیدات خود  مشتری های بیشتری پیدا کنیم. ولی وقتی تحریم وجود دارد، عملا عصا گرفتن از دست کور ها است. یا بستن دست سربازان و فرستادن آنها به میدان مین. دلیل آنهم واضح است: بر اثر تحریم، بازار ایران از دست بازاریابان خارج می شود. آیا شرکتهای امریکایی ضرر می کنند؟ یا ایران؟ شما می بینید که هرچند وقت یکبار شرکتهای معظم آمریکایی و اروپایی ورشکسته می شوند. والبته آنها! نمی بینند. و هنوز در فضای 1960هستند.

  • سید احمد حسینی ماهینی

حرص اجتماعی

سید احمد حسینی ماهینی | پنجشنبه, ۱۶ آذر ۱۴۰۲، ۰۵:۱۶ ق.ظ | ۰ نظر

حرص و آز، برای همه بد و جزو اخلاق رذیله است.  فرقی نمی کند حرص فردی باشد یا اجتماعی.  درواقع همه گیر شدن حرص و آز و طمع، زشتی آن را از بین نمی برد. تقسیم کردن حرص قدرت و ثروت و مال اندوزی و غیبت! نیز مانع بی خطر شدن آنها نمی شود. در امپراتوری خدایی، هیچ فقیر و بینوا و بیکاری وجود ندارد. اشتغال، کامل، بازار اشباع، و مردم پر خور و پرکار هستند! این حرص و طمع هست که به شکل فقر، در ان ظاهر شده است. تولید انبوه! برای افزایش ضایعات است. و چند شغله بودن، برای پایمال کردن حق اشتغال دیگران. انسانی که جانشین خدا بر روی زمین است، آیا فقیر است؟ همه انسانها جانشین خدا برروی زمین هستند، (انی جاعل فی الارض خلیفه)  و همه موجودات و هستی و ثروت دنیا، برای این امپراتور خلق شده است.( سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا). یعنی دست خالی امپراتور نشده اند. فقط باید کمی فکر کنند: دریا و اقیانوس ها 7برابر جمعیت فعلی را غذا می دهند. معادن و ذخائر زیر زمین و داخل کوهها(یا مَنْ فِى الْبِحارِ عَجائِبُهُ، یا مَنْ فِى الْجِبالِ خَزاَّئِنُهُ،). منبع بزرگ ذخیره آب شیرین در آسمانها(ابر و باد و مه و خورشید و فلک) درختان میوه، سنبله های گندم، که صدها برابر جمعیت انسان است. لذا همه کسانی که اظهار فقر می کنند بر سه قسم هستند: اولین گروه دروغگویان هستند. که به اینها تکدی گران می گویند. همه شهرداریها با چنین تکدی گران: بی آبرو و پرطمع و دروغگو روبرو هستند: آمارها نشان می دهد که در امد کودکان کار و زباله گرد! به مراتب بیشتر از حقوق و درآمد یک مدیرکل است. فقط کافی است سرقفلی انها را بپرسید. یعنی برای اینکه در سر چهار راه بایستند، مبلغ کلانی می دهند، یا از درآمد خود کسر می کنند. در ایران مردم دلشان می سوزد و: یک سکه یا اسکناس به آنها می دهند: و صدها فحش هم به شهرداری و دولت، که چرا حق اینها را می خورد. یا آنها را جمع اوری می کند! اما در افغانستان و پاکستان، بعنوان بزرگترین منبع ارز آوری، از صنعت گدا پروری نام می برند. زیرا اغلب این تکدی گران، افغانی یا پاکستانی هستند. طالبان علاوه بر اخذ حق السهم، از این افراد برای جاسوسی نیز استفاده می کند: تا بتواند ایران و کشورهای همسایه را هم،  تابع امیرالمومنین! یکتای خود کند. یعنی هر زباله گردی یک مامور خفیه هم هست. وقتی با انها صحبت کنید، می فهمید که اغلب تحصیلکرده و با هوش هستند: رفتار محله را زیر نظر دارند. دومین گروه کسانی هستند که داستان دارند، یعنی ثروتمنمد بودند، در امد زیادی داشتند ولی تخت گاز می رفتند. چون در آمدهای زیاد، روزی خودشان نبود، گرگ اجل (فرزندان، همسران و شرکاء)حق انها را می خورند، و یک آب هم رویش! و با یک تیپ پا هم بیرون! اغلب کارتن خواب ها و معتادها، چنین هستند. کافی است کمی: با انها دمخور شوید، خواهید دید که کمتر از مدیرکل نبوده اند، ولی طاقت حساب پس دادن نداشتند، و فرار کردند. اینها را متجاهر یا نوستالژیک می گویند. فقراییکه علنا مصرف  و یا گدایی و زباله گردی می کنند، تا یکی از انها بپرسد: تا شاید کمک کند تا دوباره به شکوه گذشته برگردند. اما گروه سوم کسانی هستند که: فقر را دوست دارند(الفقر فخری) یا اینکه خداوند آنها را امتحان می کند(لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ) و اینها خود می دانند که باید صبر کنند. (بشرالصابرین) لذا اغلب بی ادعا هستند، و فقر خود را اظهار نمی کنند. از کسی هم سوال یا درخواستی ندارند. حرص اجتماعی، در اینجا، جای قاتل و شهید را عوض می کند: فقرای مخفی را به تنبلی و کم کاری متهم، و فقرای متجاهر را آبرومند توصیف می کند. مثلا وقتی که با سردار رحیم صفوی، در مورد امپراتوری دریایی ایران صحبت کردم، گفت اینها فایده ندارد! مردم فقیر هستند. به دردشان نمی خورد. گفتم آنهاییکه تو فقیر می دانی، از من وشما وضعشان بهتر است، ایشان مثل همه مردم نوستالژیک، ضمن تایید، گفتند: ولی هستند کسانیکه به نان شب هم محتاجند! و این مکانیزم جایگزینی شهید و قاتل: در مسائل اقتصادی، برای ضایع کردن دستاوردهای  امپراتوری است.

  • سید احمد حسینی ماهینی

مدل بازاریابی ایرانی

سید احمد حسینی ماهینی | چهارشنبه, ۱۵ آذر ۱۴۰۲، ۱۰:۳۱ ب.ظ | ۰ نظر

نهضت و انقلاب ایران، مسیر مصرف کالاها را تغییر داد. کالاهای امریکایی و اسرائیلی، یکی پس از دیگری از دور خارج شد، و کالاهای ایرانی با مدل خاص خودش، در میان مردم مصرف می شود. مثلا شما می بینید که جهان به سوی حجاب زنان روی می اورند. از چادر و روسری تا مقنعه، شال و چفیه، بازار را پر می کنند. ژاپن فقط از راه صادرات چادر مشکی اقتصاد خود را می گرداند و چین با تولید جانماز قبله نما. و در مقابل، تولیدات چادر مشکی ایران، به کشورهای هدیگر قاچاق! می شود. این دیدگاه بسیار جالبی است که میتوان گفت: جنگ تمدن ها و فرهنگ و سلاح ها! همه تئوری است. جنگ واقعی بین بازاریابی ایرانی و ضد ایرانی است. مثلا گاز ترکمنستان به ایران صادر می شود، و گاز شیرین ایران به اروپا می رسد. این جنگ چطوری آغاز شده؟ با توجه به اهمیت بالای ژئوپلیتکی ایران، باید گفت آغازی بر این مبارزه نمی توان تصور کرد. داد و ستد، شاید بیش از تمدن سابقه دارد. برخی ها به بازاریابی قبل از تولد آدم هم معتقد شده اند. مثلا می گویند، اهرام مصر ساخت دست بشر نیست، نسل دیگری از کرات دیگری امده، ان را برای بازاریابی در زمین تاسیس کرده اند. بطوریکه می گویند نوک اهرام، یک گیرنده و فرستنده از سیارات دیگر است. البته با تئوری اسلامی هم سازگار است. زیرا حضرت آدم از بهشت بر روی زمین هبوط کرده است. موجودات اولیه در جنگل بودند، اما درواقع از بهشت به جنگل منتقل شدند، زیرا جنگل همان بهشت نیست. از امام علی سوال شد: قبل از آدم، آدم دیگری بوده؟ فرمود بلی زیرا خلقت خداوند تعطیل بردار نیست. در قران ، فرشتگان هم به این موضوع اشاره می کنند: در کرسی آزاد اندیشی رونمایی از آدم! آن را از اشتباهات خدا! ذکر می کنند. در معجزات پیامبران هم آمده که: برای تغییر سبک زندگی و غذای انسان، گاهی، مواد غذایی از بهشت می امده. مثلا خرما و رطب تازه برای حضرت مریم، قوچ برای قربانی حضرت ابراهیم، و یا انار برای دختر پیامبر. پس میتوان نتیجه گرفت: مدل بازاریابی را، خداوند به انسان یاد می داده. خودشناسی و خدا شناسی، اساس مصرف کالاها بوده است. یعنی خداوند فرمان می داد که: فلان چیز را بخرید یا نخرید. تولید کنید یا نکنید. تحقیقات بازاریابی، همان مطالعه شریعت و احکام و مسایل رساله عملیه هست. اما برخی انسان ها هم سعی داشتند: از خود ابتکاری بزنند. و اومانیسم را در مقابل خداپرستی رشد دهند. لذا به سراغ کالاها و میوه های ممنوعه می رفتند. فروش مشروبات در مقابل آب، این جریان را توضیح می دهد. خداوند می فرماید ما همه چیز را از آب زنده کریم، لذا نوشابه ای بهتر از آب و گواراتر از ان نیست. پس سهم وسیعی به جمعیت همه انسانها، برای آب، بازار ایجاد می شود. اما بشر آب میوه را ترجیح می دهد! یعنی آب مضاف! و در ادامه این تغییر الگوی مصرف، حتی آب میوه را با آتش فراوری می کند. لذا از آب به آب انگور و از آن به مشروبات الکلی(آب انگور جوشیده)منتقل می شود. و دو بازار از هم جدا می شوند، و مبارزه برای سهم بازار شکل می گیرد. سهم بازار خداوندی ، وسیع، عام و با طبیعت و خلقت انسان سازگار(حلال) است. ولی دشمنان به قصد کشتار مردم، کاهش سهم بازار خدا، و افزایش سهم بازار خودشان، آب مضاف را پیشنهاد می دهند. بازاریابی انسانی، چون قادر نیست به وسعت سهم بازار الهی باشد، لذا سعی دارد صورت مسئله را پاک کند. و بجای بازار، مصرف کننده ها را از بین ببرد. نتانیاهو به عنوان دشمن بشر امروزین، دریک ویدئو کاملا سری می گوید: مسلمانها را ابتدا با تقنگ از بین می بریم، نشد با موشک و بعد هم با سرنگ(آمپول و تزریق دارو). یعنی برای گرفتن سهم بازار، یک میلیارد نفر را از بین ببرند. در جای دیگری، خود را قوم برتر می دانند. لذا معتقدند 7میلیارد باید کشته شوند! تا 9میلیون باقی بمانند.هنرمندان یمنی هم با ساختن کلیپ، نشان می دهند: خرید هر نوع کالای اسرائیلی، پرداخت هزینه های کشتار ساکنان غزه هست.

  • سید احمد حسینی ماهینی

فرمول سرمایه گذاری

سید احمد حسینی ماهینی | چهارشنبه, ۱۵ آذر ۱۴۰۲، ۱۲:۵۳ ق.ظ | ۰ نظر

سرمایه گذاری به معنی: صرف نظر از مصرف آنی، برای مصارف بیشتر در آینده. لذا سه عنصر: عقل، اراده وجدان در ان موثر است: مثلا یک کشاورز، اگر همه بذرها را خورده و به مصرف برساند، برای سال دیگر گندمی نخواهد داشت. پس با محاسبه عقلانی، بخش کمتری مصرف می کند، و بخش بیشتری را برای کشت بهاره و یا پاییزه نگهداری می کند. اگر هوس او بر عقل چیره شود. و بگوید: چه کسی فردا را دیده! و الان را خوش بگذران، و به قول خیام :دم را غنیمت شمار. البته لذت بیشتری خواهد برد. پس اراده انسان باید پا درمیانی کند. بین لذت فعلی و لذت اینده. پیشنهاد قران و اسلام این است: رضایت به ترک لذت فعلی بدهد. این فرمول مکررا به اثبات رسیده. بزرگترین میدان آزمایش این فرمول کربلا هست: امام حسین ع همه دارایی خود را فدا کرد. از لذت پدر بودن، رهبر بودن، برادر داشتن، حتی نوشیدن آب، صرف نظر کرد. و یک پاکباخته تمام شد. حالا در مقابل: زندگی ابدی، برادران و فرزندان بسیار و گنبد و بارگاه و طلا و جواهر، تغذیه رایگان و آب فراوان، دارد. پس فرمول سرمایه گذاری در اسلام، رضایتمندی(رضا بقضائک) است. همانطور که برای افزایش ثروت، شکر گزاری بود، با رضایتمندی هم انسان به داشته های خود، ارزش بالاتری می دهد. و سود فراوان می برد. برای درک بهتر موضوع، نگاهی به سرمایه گذاری غربی بیاندازیم: سرقت داراییهای دیگران، حتی زندگی انان! بانکها بعنوان نمونه، معمولا کمتر از یک هزارم داراییهای خود، سرمایه گذاری می کنند. 999درصد آن ، دارایی دیگران است. دروغ بودن تئوری از انجا ثابت می شود: که در هنگام گرفتن پول مردم، جایزه و جشنواره و تشویقات فراوان می گذارند. ولی موقع پس دادن، طفره می روند، حتی باز هم طلب بیشتر کردن موجودی را دارند. حتی شرکتهای سهامی، با شگرد های بهتری جیب مردم را خالی می کنند: تبلیغات اولیه(اطلاعیه پذیره نویسی) با فریب تمام نوشته می شود: وعده سودهای کلان داده می شود، تولید و اشتغال جامعه را نشان می دهند. اما در عمل، هیچ سودی داده نمی شود، چرا که می گویند: تا 5سال اول تجهیزکارگاه داریم. بعد از انهم ناترازی در سود را بهانه می کنند. حتی اصل سرمایه را هم پس نمی دهند و می گویند: برو خودت مشتری پیداکن و بفروش!(بورس) به بهانه همین سود نداده، بجای تولید و اشتغال، سراغ دلالی و پول بازی و نزول و گرانفروشی و احتکار می روند. پس سرمایه گذاری به رضایت مندی انجام نمی گیرد. بلکه به فریب و تبلیغات دروغین است. مثلا عمده ترین شرکت های سهامی عام، در پتروشیمی هستند. به بهانه دانش بنیان بودن، هزینه های فراوانی انجام می دهند، ولی بجای ارزانتر شدن کالا، آن را ناگهان چند برابر می کنند. وبزرگترین عامل گرانی در ایران، همین صنایع بالادستی هستند. زیرا در همه جا مصرف دارند. و مردم ناچار به خرید هستند. صنعت خودرو از این جالب تر است! هم انحصار تولید، هم کیفیت پایین، و هم قیمت های نجومی، حاصل 50سال سرمایه گذاری در ایران خودرو و سایپا هست. حالا اگر مدیران اینها راضی بودند، و پاداش های کلان نمی گرفتند، کارگران هم به حق راضی می شدند، آیا بازهم شاهد این فاجعه بودیم؟ حضرت فاطمه سلام الله، حتی لباس عروسی خود را به فقیر می بخشد، اما اینها، از جیب مردم فقیر هم نمی گذرند. همیشه قول تولید با کیفیت، ارزان و ملی! را می دهند. ولی عملا عکس ان پیاده می شود. واین همان معنی بی برکتی است. خداوند می فرماید: اگر مردم به کم بودن روزی خود قانع باشند، منهم به اعمال کوچک آنها پاداش می دهم. از امام صادق معنی برکت را پرسیدند، ایشان فرمود: سگ سالی دوبار و هر بار هفت توله می زاید، اما هیچ چیز ان مفید نیست. ولی گوسفند سالی یک بره می زاید، در حالیکه دنیا پر از گوسفند است. و همه امعا و احشا آن هم قابل استفاده است. لذا خانه گلی فاطمه س و دستان پینه بسته مولا علی، کارخانه عظیم انسان سازی( برترین منابع تولید) بوده، هست و خواهد بود

  • سید احمد حسینی ماهینی

فرمول افزایش ثروت

سید احمد حسینی ماهینی | سه شنبه, ۱۴ آذر ۱۴۰۲، ۰۶:۳۳ ق.ظ | ۰ نظر

افراد زیادی برای افزایش ثروت و پولدار شدن، نظریه داده اند: مخصوصا علمای مدیریت و بیزنس غربی! و شاید برترین آنها کتب مربوط به آل ترامپ باشد:  که کسب و کارهای عجیبی را شامل میشود: از جمله قاچاق مواد مخدر و تسلیحات، که بالاترین سود در جهان را به خود اختصاص داده است. زیرا وقتی هدف سود آوری باشد، راه میانبر، قاچاق می شود: که نه مالیات بدهند و نه گمرک از انها مانع شود. بدون واسطه هم به دست مصرف کننده برسد. البته علمای اخلاقی تر! می گویند سود اوری در چارچوب اخلاق! ولی اولویت با سود است. بنگاهها هم اعلام می کنند: ما بنگاههای خیریه نیستیم که: به فکر نجات مردم باشیم. ما باید کلاه خود را نگهداریم. و برای بنگاه خود سود آوری حداکثری داشته باشیم. به همین خاطر دولت را هم سرزنش می کنند، و می گویند دولت تاجر خوبی نیست! زیرا مانع قاچاق و دزدی آنها می شود. در باشرف ترین حالت در نظریات غربی، دزدی و رباخواری بعنوان کسب و کار  معرفی میشود: کسب و کار برحسب تئوری های صهیونیستی و مسیحی لیبرالی، کمی با هم فرق دارد:در واقع یهودیت و صهیونیزم، براساس ربا خواری اداره می شود: یعنی بدست اوردن پول بدون زحمت، بعنوان اسکنت! اما لیبرال مسیحیت مدرن، بر مبنای دزدی شرافتمندانه و شیک پوشانه است. یعنی آنها آموزش می بینند: تا حق دیگران را چطور برای خود بردارند. بانکها نمونه موسسات موفق صهیونیستی، بورس نمونه موفق مسیحیت لیبرال صهیونیستی است: در مورد رباخواری همه چیز مشخص است، زیرا در اسلام جنگ با خدا معرفی شده. اما در مورد بیزنس، باید دانست تمام شگردهای کسب و کار غربی، برای دزدیدن ارزش افزوده دیگران است. هرچند آن را در لفاف و با الفاظ پر طمطراق (بازاریابی)می گویند، ولی واقع اصل قضیه این است. مثلا راههای فرار از مالیات را آموزش می دهند: که کل علم حسابداری برای این کار است. یعنی هیچکس حسابداری را دوست ندارد، حتی می گویند باعث نازایی و ضعف قوه بینایی و قوه باه، می شود. اما بخاطر فرار از مالیات، مجبورند! یا هزینه و قیمت تمام شده را کاهش می دهند: یعنی دستمزدها را در حداقل قانون کار می پردازند. یا مواد اولیه را از زمین های مردم سرقت (معدن و سینه کار اختصاصی)می کنند. ارزش افزوده حاصل از دستمزد و مواد اولیه را، در سربار قرار می دهند! یعنی پاداش هیات مدیره می شود. ما اکنون در بورس و تقسیم سود سهام عدالت، این مشکل را داریم. سود ابرازی به وزارت دارایی، که به منظور فرار از مالیات و زیان ده نشان دادن، طراحی شده، مبنای تقسیم سود است. در حالیکه در صورتجلسه اعطای پاداش هیات مدیره! سودها چند برابر ابراز می شود. همه شرکتهای مشمول سهام عدالت، دولتی ، نیمه دولتی و نهاد مردمی، در ترازنامه منتشره، بیشترین زیان را ابراز می کنند. ولی اگر ترازنامه افشا شود، معلوم می شود همه این زیان ها، بخاطر پرداخت حقوق های نجومی به مدیران. و پاداش های کهکشانی برای اعضای هیات مدیره است. همه اینها هم به دلیل سود آوری بالا گزارش می شود. لذا در مکاسب اسلامی، همه اینها حرام است: چه رباخواری(کسب در امد از بازی با پول) و چه قاچاق و دزدی و کم فروشی ..و در مقابل آن فرمول اسلام :برای کسب در امد بیشتر و افزایش ثروت و پولدار تر شدن، فقط شکر گزاری است. یعنی ارزش افزوده در اسلام، برای خدا است، و ما ان را از خدا می خواهیم: زیرا خدا قول داده اگر در هر نعمتی شکر گزاری کنید، ان را افزایش می دهد(لئن شکرتم لازیدنکم). خدا ثروت مطلق، و خالق ثروت است. یعنی نعمت ها و ارزش افزوده را خلق می کند، و به ما می دهد.(کن فیکون) لذا فرمول اصلی می شود: شکر گزاری. با شکر گزاری اولا ما متوجه داشته های خود می شویم: در حالیکه غیرشاکران مانند کبک، سرخود را زیر برف کرده، می گویند برف نمی اید. یا مثل ماهی در آب هستند، ولی دائما آب می خواهند! و ثانیا مسیر ازدیاد ثروت را هم مشخص می کنیم(دعا کردن).

  • سید احمد حسینی ماهینی

پرداخت مضاعف ازجیب ملت

سید احمد حسینی ماهینی | شنبه, ۱۱ آذر ۱۴۰۲، ۰۷:۳۹ ب.ظ | ۰ نظر

 نفوذ لیبرالها در مراکز مالی ایران، باعث شده تا: مدیرت مالی برمبنای بهره، اساس همه کارها شود. شهرداری هم به طمع اقتاده: تا بهره ها را باز هم بالاتر ببرد. مدیران مالی اعتقادی به مدیریت مالی اسلامی ندارند. و همه چیز را از دیدگاه یهودیت، یا صهیونیسم اقتصادی می بینند. حتی ارزش کارمند را هم با فرمول: ارزش فعلی براورد می کنند: فرضا اگر شما 200میلیارد،در بانک بگذارید و ماهی 6میلیون تومان سود بگیرید! برابر با حقوق یک کارگر می شود. یعنی ارزش کار کارگر! همین است. لذا برای بالا بردن ارزش خودشان، همیشه بالاترین حقوق ها را منظور می کنند، و برای اینکه صدای مدیران دیگر در نیاید، آنها را هم بالامی کشند. و دائما در یک تضایف یا تصاعد، بیت المال را به غارت می برند. استدلال شان این است که هرچه: پاداش و حقوق هیات مدیره و مدیران بیشتر شود، سود کمتری نشان می دهد! لذا مالیات کمتری می پردازند. به همین جهت همه شرکتهای دولتی و نیمه دولتی، در ترازنامه خود زیان نشان می دهند. تا مالیات ندهند. جالب است که این شرکتهای بشدت زیان کار، اقلام نجومی به هیات مدیره می دهند: تحت عنوان افزایش سود! و بهره وری. تا جاییکه مدیران بتوانند شرکت را بخرند. به دو دلیل میتوانند: ترک تشریفات مناقصه کنند! یکی انکه این شرکت زیان ده هست، کسی ان را نمی خرد. دوم اینکه حق تقدم با سهامداران فعلی است. با این روش ها، همه بیت المال را بطور قانونی! برای خود برمی دارند. و اصلا می گویند (سردار بیا اینارو بردار)ما خودمان بیت المال هستیم! امروزه در بانک، بورس و بیمه، که سه نماد اقتصاد ربوی صهیونیزم هستند، کاری کرده اند که ایات: مربوط به جنگ باخدا، اصلا مطرح نشود. مثلا جزو افتخارات دولت بسیجی! این است که بهره را، مخالف قانون و شریعت، بالا برده و حاضر است بازهم بالاتر ببرد. شهرداری اعلام کرد: اگر سود بانکها 23درصد است، ما بیشتر از ان می دهیم، تا مردم پول خود را در پروژه های شهری، سرمایه گذاری کنند. یعنی زورشان به قانون بانکها نرسید، سراغ شهر داری ها رفتند. شهرداری همچنان در نظر دارد: روش بهره (نزولخواری)را در یک همایش بزرگ به شهرداران یاد بدهد. و علت پایبندی شهرداران به اسلام و: عدم مبارزه آنها با خدا را، نا آگاهی و بلد نبودن شهرداران اعلام می کند. این جرثومه های فساد صهیونیستی، به هیچ قانونی پایبند نیستند. و مانند اسرائیل حد و مرزی نمی شناسند. زیرا اگر به قانون اسلام پایبند باشند، باید بهره را قطع کنند. بهره یعنی پولبازی، و کسب در امد بدون کار! یا اگر حتی به کشورهای پیشرفته تاسی کنند، باید بهره را به یک درصد برسانند. لذا می بینیم نه به اسلام و نه به جهان، سرخود بهره ها را بالا می برند. به هر حال با این بهانه ها، چند باره از مردم پول می گیرند. یکبار مستقیم بعنوان عوارض، یکبار غیرمستقیم از دولت می گیرند، یکبار هم می خواهند: بعنوان سود سرمایه گذاران، خدمات خود را گرانتر کنند. و همین امر باعث می شود: شهر گرانتر و پرهزینه تر اداره شود. در حالیکه خدمات آن تغییری نکرده است. پس بجای بالا بردن منابع، باید به فکر کاهش مصارف باشند. خیلی از مصارف شهرداری، اصراف است و در وظیقه قانونی ان نیست. قانون جدید شهرداری ان را از ریاست جمهوری بالاتر می داند. و درواقع جای همه ارگانهای دولتی کار می کند: بجای سازمان تبلیغات! بجای وزارت صمت! وقتی واگن ها را از چین می خرد، یا اتوبوس ها را به شرکت های داخلی سفارش نمی دهد. طبیعتا باعث بیکاری کارگران این بخش ها می شود. در حالیکه اصلا خرید وسائل حمل و نقل، به عهده شهرداری نیست. فقط تنظیمات آن بعهده شهر داری است. هزینه کردن در مثلا راهپیمایی اربعین، به عهده وزارت کشور است. اما شهرداریها داخل می شوند. لذا باید دانست که برای تحمیل نظام رباخواری، از هرکاری استفاده می کنند. بیمه ها و بانکها و بورس ها، همه ناکار امدی خود را از این راه پوشش می دهند. والا، الان ما نیازی به بیمه و بانک و بورس فیزیکی نداریم. یک پلتفرم میتواند بدون هزینه این کارها را بکند.

  • سید احمد حسینی ماهینی

بازی مارجینال ها

سید احمد حسینی ماهینی | پنجشنبه, ۹ آذر ۱۴۰۲، ۰۹:۱۶ ب.ظ | ۰ نظر

شما هرچقدر تولید را اضافه کنید، دشمن بیشتر از ان را، از بین می برد. این بازی نامش:مارجینال ها یا نهایی بازی است. برای توضیح این مطلب ، ایا از خود پرسیده اید که چرا: وزنه برداری فوق سنگین را پر وزن می گویند؟ زیرا اگر یک پر! مرغ یا پر تاووس، به آن اضافه کنید دیگر کسی نمی تواند آن را بلند کند. این همان مارجینال یا تولید نهایی یا مانع نهایی است. فرض کنید نا ترازی عرضه بنزین را، با ایجاد پالایشگاهها و سرمایه گذاری از بین بردید. مثلا ظرفیت را یک میلیون لیتر افزایش دادید، تا با مصرف برابری کند. دشمن در اینجا بیش از یکمیلون تقاضا یا:مصرف جدید ایجاد می کند، تا بحران ناترازی ادامه یابد. و به اصطلاح سایه به سایه با شما می اید. این مصرف جدید، اصلا مصرف مردمی نیست. بلکه قاچاق سوخت یا حتی از بین بردن آن و ریختن در بیابان ها است! زیرا با این کار دشمن، هزینه ای می پردازد تا ظرفیت تولید از بین برود، و بحران باقی بماند. در همه زمینه ها دشمن در سایه سار شما است: فرض کنید یک ایستگاه تلویزیونی راه می اندازید، تا نقاط  کور را پوشش دهید. اما با تعجب می بینید، ماهواره ها بهتر از سیگنال شما، دریافت می شود. و آن نقطه کور همچنان باقی می ماند. درمصرف آب و برق و همه موارد اقتصادی، دشمن ارزیابی درستی از ناترازی ها دارد. توان شما را هم می داند. لذا شما می بینید با توجه به اینکه: ساختمان سازی چند برابر متوسط دنیا، در ایران توسعه می یابد، ولی همچنان بی مسکن ها بیشتر می شوند. یا مثلا کمیته امداد هرسال تعداد زیادی را توانمند می کند! دستمایه به انان می پردازد. ولی تعداد فقرا نه تنها کم نمی شود، بلکه بیشتر هم می شود. واین نشان می دهد تولید بیشتر راه حل نیست. محدود کردن مصرف راه حل است. که در مکاسب به آن میانه روی یا قناعت می گویند. یعنی جلوی مصرف های بی رویه گرفته شود. آنهم نه به اشتباه بلکه به درستی! مثلا برای جلوگیری از مصرف بی رویه آب، فقط جلوی مساجد تابلو می زنند که: در وضو گرفتن اصراف نکنید. در حالیکه اگر اصراف هم بشود، به اندازه اصراف یک سلبریتی: در استخر خودش نمی شود. درواقع آن سلیبریتی یا ضد انقلاب، با پر کردن استخر خود از آب شرب و تصفیه شده، یک واحد آب و فاضلاب را تخریب یا بی اثر می کند. یعنی شما سعی می کنید با چاه زدن، یک منبع جدید وارد مدار کنید. و او دقیقا همه این آبها را، به تنهایی مصرف می کند. در مورد نفت و بنزین هم به همین شکل است. هرچه تعداد پالایشگاهها اضافه می شود، قاچاق سوخت و دور ریز آن جلوتر است. روزانه 4میلیارد دلار زیان قاچاق سوخت است.  این تازه رقمی است که رسمی و تایید شده است. در پوشاک مثلا، گمرک اعلام می کند: تنها دو میلیارد دلار پوشاک از ترکیه وارد ایران شده! اما ترکیه در امارهایش می گوید: 28میلیارد دلار پوشاک به ایران صادر کرده است. پس اهمیت مارجینال بازی (نهایی بازی) باید درک شود، و با آن درست مقابله شود. نباید تصور کرد که قاچاق سوخت، برای یک لقمه نان است! که بعد با شفقت با ان برخورد کرد! با مقداری جریمه موضوع را تمام کرد. بلکه باید دانست که هدف از قاچاق سوخت، ناکارآمد کردن نظام است. به همین دلیل از مبادی قانونی هم قاچاق می شود! مثلا در مورد پوشاک ترکیه، هر مسافری میتواند یک چمدان پوشاک، از معافیت گمرکی استفاده کند. و اگر هم بیشتر شد نرخ ان حداقلی است. ولی شما می بینید 14برابر واردات پوشاک، از همین مکان است. یا مثلا کولبران، که نفت قاچاق می کنند،  مورد ترحم هستند و اصلا دستگیر و یا اعدام هم نمی شوند. در حالیکه همین ها بودند با سوء استفاده، از این ترحم بی جا، وسایل ترور شهید فخری زاده و دیگران را، وارد تهران کردند. لذا دولت با این نهایی بازها! بعنوان ضد انقلاب باید برخورد کند. قوه قضاییه آنها را اعدام کند. حتی در مسئله اب و برق، سلیبریتی ها برایشان مهم نیست، که پول آب چقدر باشد، ضد انقلاب به او دوبرابر پرداخت می کند. و درمان آنها فقط احکام انقلابی اعدام است.

  • سید احمد حسینی ماهینی

پرتکل های ما چه می گوید؟

سید احمد حسینی ماهینی | يكشنبه, ۵ آذر ۱۴۰۲، ۱۲:۱۰ ق.ظ | ۰ نظر

همانطور که هرتصل می تواند: صد سال پیش برای امروز صهیونیست ها پروتکل بنویسد، ما هم برای امپراتوری جهانی ایران، میتوانیم بنویسیم. این کار البته هزا و چهارصد سال پیش انجام شده، ولی دست تطاول آن را به سوی: التقاطی گری پیش برده است. لذا بنده از سال 1348این موضوع را پیگیری کرده ام، تا روزآمد شوند: اصل اول این پروتکل یا مرامنامه! و یا چشم انداز: خداوند بزرگتر است(الله اکبر) پس ما چیزی بنام ابرقدرت، قدرتهای بزرگ! و یا قدرتهای پیشرفته نداریم. بکار گیری این کلمات شرک است. یعنی دیگران را در برابر خدا قرار داده، یا در قدرت خدا شریک نموده ایم. پس سازمان های بین المللی که خدا را قبول ندارند، و یا هر سازمان، اداره یا انجمن دیگری، باید منحل شوند. و یا باید با انها مبارزه کرد. مماشات با هر قدرتی تا موقعی که خدا را قبول نکرده اند، حرام است. باید در برابر انها گفته پیامبر را تکرار کرد(که یک بچه یمنی آن را تذکر می دهد): اگر خورشید را در دست راست من قرار دهید و ماه را در دست چپ، دست از رسالتم برنمی دارم. اصل دوم: قدرت خداوند در سلسله مراتب به پیامبران و بعد از ان به صاحب الزمان می رسد. لذا کسانیکه صاحب الزمان را قبول ندارند و یا با ان مبارزه می کنند(مانند آل سعود) نیز باید ساقط شوند. اگر قدرت ساقط کردن آنها را نداریم، نباید با آنها مماشات و دوستی هم داشته باشیم! و اسیر جو سازی هایی بنام :منزوی شدن و قطع ارتباط با دنیا و غیره هم نباید شویم. حضرت علی ع معاویه را عزل کرد. مردم به او می گفتند: چند روزی صبر کن! فرمود اگر او هر کاری کند، به پای من نوشته می شود. یعنی با تایید آل سعود، در کشتار یمنی ها، قتل عام غزه، و ترور 17هزار شهید ایرانی شریک هستیم.  اصل سوم: بانکها نیز باید منحل شوند. رباخواری جنگ با خدا است، فرقی نمی کند که فردی حقیقی باشد یا حقوقی. بنا بر این بانکها که بهره را بالا می برند، مر قانون را زیر پا می گذارند. اصل چهارم: زمین مال خداست. و هرکسی ان را اباد کند میتواند حیازت کند.(الارض لمن احیاها) بهترین روش اجرای انهم این است که: کل مساحت دنیا محاسبه، و بر کل جمعیت دنیا تقسیم شود. و به هر نفر 2000متر مربع زمین داده شود. که در ان کشت کند، و خانه بسازد. کنز  سیم وزر ( طلا و نقره و سکه) زمین و ساختمان(انفال) حتی در دست دولت یا: اشخاص حقوقی و حقیقی حرام است. و باید احصا و فوری تقسیم شود. لذا مراتع و جنگل ها، کوهها و دشت ها، خزانه دولت و بانکها همه باید بطور مساوی تقسیم، و فوری توزیع شود. اگر یک نفر از بی پولی و بی خانگی  بمیرد، امپراتوری ضامن است. مسئولیت همه مردم دنیا بصورت یکپارچه، بعهده امپراتوری است. یعنی هیچ کجا نباید بی خانمان یا فقیر وجود داشته باشد. با اطلاع از وضعیت بی خانمان ها فورا :مسئولین کاخ ها به آنها اسکان بدهند. کاخ سفید ، ورسای و باتینگهام همه باید مامن :بی خانمان ها شود تا سهم آنها معلوم گردد. اصل پنجم می گوید: همه حکومت ها باید در برابر حکومت مرکزی تسلیم باشند. حتی اگر این حکومت در زمان ظهور باشد یا در زمان غیبت. طبق فرموده ائمه و معصومین، در زمان غیبت امام زمان، دنیا باید به دست جانشین او اداره شود. و همانطور که امام زمان به فکر همه 7میلیارد بشر روی زمین هست، نایب او نیز باید ملی گرایی را کنار گذاشته، جهانی فکر کند. اصل ششم می گوید: قاضی هرکسی وجدان خودش هست. همه باید به فطرت خود رجوع کنند، و اگر کسی از وجدان خود و یا فطرت پاکش اطاعت نکرد، باید مانع او شد تا به دیگران ظلم نکند. ربا خواری، غصب، دزدی، قتل و غارت.. همگی از نشانه های ظلم به دیگران است. و همه اینها از تسلط شیطان بر روح افراد است. لذا باید از بین بروند. مگر اینکه شیطان از بین برود. لذا از خدا بخواهیم که (لاتسلط علینا من لایرحمنا) کسی را که به ما رحم نمی کند، برما مسلط نکند. و چه کسی دشمن تر از شیطان. اگر مردم به این مسئله برسند خداوند هم مهلت شیطان را پایان می دهد.

  • سید احمد حسینی ماهینی