ستاد انتخاباتی

به احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری امریکا از حزب سبزها رای بدهند

ستاد انتخاباتی

به احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری امریکا از حزب سبزها رای بدهند

لتدخلن المسجد القدس

سید احمد حسینی ماهینی | جمعه, ۲۵ اسفند ۱۴۰۲، ۰۷:۳۴ ب.ظ | ۰ نظر

لتدخلن المسجد القدس

اولین گروه داخل شونده به :درون مرزهای اسرائیل، چه کسانی خواهند بود؟ البته نفوذ به اعماق اسرائیل: برای کمک رسانی و تغذیه رایگان، تا بحال انجام شده است. ولی مقصود آن است که مردم دنیا، وظیفه دارند ایست و بازرسی های اسرائیل را :در همه مکانها را برچینند. و سرزمین فلسطین سرزمین عبادت شود. یعنی همه از هر نوع دین و آئیین، مذهب و با هر ایده ای جز: ایده اشغالگری در انجا بروند. اکنون فقط ایده اشغالگری در انجا حاکم است. حتی اسرائیلی های اولیه، به عنوان پناه به فلسطین آمدند. آنها که به یهودیان سرگردان معروف بودند، برای نجات از آوارگی و بی وطنی، به آنجا پناه آوردند عکس های به یادگار مانده نشان می دهد که: هر کشستی پر که از انها می آمد، یک پلاکارد هم با خود حمل می کرد: که در ان درخواست شده که: به انها پناه دهند. اما اینها پناهجویانی بودند که آمدند، و دیگر نرفتند. آمدند تا بمانند. تا اینجا هم مهم نیست. زیرا هرکس دزهر کجای زمین، بخواهد میتواند زندگی شرافتمندانه داشته باشد. اما آنها به زندگی شرافتمندانه نیاز نداشتند. بلکه به دنبال کشتار جمعی: اهالی آنجا بودند تا سرزمین های انها را غصب کنند. شاید بتوان گفت غصب کردن، تنها مرام انسان های غربی: در قرون معاصر بود:سفید های اروپایی که به آمریکا رفته بودند، نیز چنین ایده ای داشتند. خود را محور دنیا پنداشته و: بقیه را دیگری می گفتند! دیگری درجه دو! سیاهپوستان بودند که: شزط زنده ماندن آنها، خدمت به سفید پوستان بود. دیگری درجه سه! سرخپوستان آمریکایی بودند، که گفته می شد یک سرخپوست خوب! سرخپوست مرده است. یعنی باید حاصل تمدن چند هزار ساله را، بدون مقاومت به سفید ها می دادند، و خودشان راهی آخرت می شدند. و اگر کسانی باقی می ماندند، حتی برای خدمتکاری سفید ها هم لیاقت نداشتند. بلکه آنها باید به سیاه پوستها خدمت می کردند. چنین بود که انسان شرقی اصلا در آمار نیست! و اینکه ما فلسطینی ها را آدم حساب می کنیم، آنها خشمگین هستند. بار ها آن را به زبان آورده اند: که گویا این فلسطینی ها هستند که: اشغالگرند و: باید بروند. این سیاست آنها با سکوت و تعجب جهانی مواجه بود. اغلب سازشگران، آن را نشانه تمدن و هزینه های مدرنیته! بیان می کردند و فیلسوفان زیادی تا همین امروز، نیز از ان حمایت می کنند. تنها کسی که آن را باور نکرد و نپذیرفت: امام خمینی بود که فرمود: اسرائیل باید از بین برود! گفت اگر مسلمانها یک سطل آب بریزند، (یا تف بیاندازند) اسرائیل را سیل می برد. اما غزه و فلسطین باور نکرد. عرفات، محمود عباس و اعراب، حتی می گفتند امام خمینی اشتباه می کند. آنها بجای مقابله با این طفل نامشروع، به مذاکره با ان دل بستند. فکر می کردند اگر به انها بگویند: این کار بد است، می پذیرند و دست از رفتار بدشان برمی دارند! امروز هم هنوز ته مانده این تفکر، در غزه حاکم است. و الا همه باید به فرمان حماس، بیرون بریزند: و ایست و بازرسی ها را نابود کنند. و برای نماز به بیت المقدس بروند. همان کاری که پیامبر اسلام در فتح مکه کرد: بدون سلاح رفتند و مکه را فتح کردند. و یا امام خمینی: در ۲۲بهمن انجام داد! در ان روز رژیم وابسته به این جنایت کاران، منع رفت و آمد ۲۴ساعته کردند. اما ایشان فرمود مردم به خیابان ها بیایند: و حکومت نظامی را شکست بدهند. الان هم باید دید که چه کسی در غزه، پیرو محمد ص و یا امام خمینی ره می باشد. تنها کسانی درست عمل خواهند کرد که: کفن پوشان با دست خالی، برای عبادت به بیت المقدس بروند. و راه را برای بقیه نیز باز کنند. البته آنها کاری نخواهند کرد زیرا حزب الله لبنان همه زیرساختهایشان را نابود کرده.و یمن دیمونا را از کار انداخته. و تانکهای آنها همگی به توسط حماس به آهن پاره تبدیل شده است. از  درون بیت المقدس نیز خبر هایی می رسد که مردم اسرائیل بیطرفی خود را اعلام کرده اند. و مخصوصا در شنبه های اعتراض تا سقوط زیادتر شرکت می کنند.

  • سید احمد حسینی ماهینی

امپراتوری اصلی و مثبت

سید احمد حسینی ماهینی | پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۴۰۲، ۱۱:۱۲ ب.ظ | ۰ نظر

جعل اسکناس به دلیل: اصالت و اهمیت و ارزش آن است. لذا جعل امپراتوری نیز، به دلیل اهمیت و جایگاه رفیع ان است. انسان امپراتور بالذات است: یعنی هر انسانی برای خود، یک امپراتور است. زیرا جانشین خدا بر روی زمین است: و کل امکانات جهان برای او آفریده شده است. اما دشمنان آن را با یک: ریاست جمهوری یا شهرداری، و حتی رئیس یک اداره، عوض می کنند. امپراتوری اصلی را شرمنده،و به پشت صحنه رانده و از او: یک مستبد و دیکتاتور می سازند. در حالیکه خودشان دیکتاتور و مستبد هستند، که توانستند ضعیف ترین جایگاه را، بر رفیع ترین مقام برتری دهند. و حق را ناحق کنند. حریم کبریایی را به شرک و بت پرستی آلوده نمایند. آنها چون خودشان حقیر هستند ، همه را حقیر می خواهند. و از خورشید تابان روی برتافته، به شمع شاعرانه می خوانند. بله آنها خدای بزرگ را نفی می کنند، چون می گویند: چیزی را که نمی بینیم نمی توانیم قبول کنیم! بجای ان سنگ و چوب و هر آشغالی را، به بهانه اینکه می بینیم! بجای خدا می پرستند. حتی حاضرند هزاران خدایچه را بپرستند. ولی گردن در مقابل خدای بزرگ خم نکنند. و این بیماری خود حقیری، گاه تا مغز استخوان رفته ، هرچه می نویسیم و می نویسند و می گویند! گویا هیچ نگفته اند. مانند کودکی که یک شکلات را که می بیند، دیگر گوشش کر می شود و چشمش نابینا! و غیر از ان هیچ چیزی نمی بیند و نمی خواهد. فیلسوفان و دانشمندان غیر الهی هم، مانند این کودک هستند. وقتی نمی توانند عظمت یک شی را دریافت کنند، آن را مانند خود، پایین می کشند و حقیر می کنند :تا بتوانند زیر چاقوی جراحی آن را ببینند! اما حقیقت بسیار بزرگتر و: پر رمز و راز تر از این حرفها هست. هنوز هیچکس نتوانسته: بر ماه یا مریخ مسلط شود! آن وقت ادعای تسلط برجهان را دارند. هنوز نتوانسته است: از حقوق یک فلسطینی دفاع کند، بعد از نظم نوین جهانی می گوید . بر جهان فخر می فروشد. همه این فخر فروشی ها هم، باد هوا است زیرا که فقط در رسانه ها بازتاب دارد. از قدیم گفته اند: حرف باد هوا است. کودک فلسطینی اما خدا را می شناسد! او در دل همه خرابیها، سفره افطار پهن می کند. و به خدا می گوید: برای تو روزه گرفتم، و برای تو افطار می کنم. روح بزرگ این موجود کوچک، چه آسان فاصله ها را می نوردد. و چه آسان به انتهای هستی می رسد. در حالیکه آن  مغز نخبه پر باد و پر غرور! هنوز نمی تواند یک ذره را، درست بشکافد. و هزاران نفر را با نیروی اتمی، به کام مرگ می فرستد. و بعد هم، جایزه نوبل تعیین می کند! اینها همه برای این است که: امپراتوری ایران را نادیده می گیرند. و دیگران را امپراتور می خوانند.عظمت و وسعت ایران را نمی بینند. ولی کوچکی شهر روم یا یونان باستان، برایشان از هر جهانی بزرگتر است. معلم اول! را یونانی می دانند. در حالیکه اول معلم جهان هستی، خدای بزرگ است. بارها در قران، مظلومانه فرموده: (خلق الانسان و علمه البیان!) ما بودیم که انسان را خلق کردیم. و به او زبان و بیان و خط و علم و دانش آموختیم! چرا شما در بیغوله ها، دنبال هیروگلیف! و خط میخی، کاغذ پاپیروس می گردید. لوح و قلم نزد خداست، اینهمه: نقش عجب بر در و دیوار وجود! هرکه فکرت نکند، نقش بود بر دیوار. ای انسان  ترا چه شده که: عظمت خود و خدا را از آسمان ها، به زیر آوردی و در پستوی خانه: یا آزمایشگاه پنهان کردی؟ و دیگران را به آن فرا خواندی؟ خورشید را سیاه کردی، بعد با چراغ موشی آزمایشگاه، دنبال حقیقت رفتی؟ بیا و راه راست را برگزین. بیا و شیعه شو، و بر امام علی و فرزندان ش ایمان بیاور: و ببین که از فلسطینی سنگ پران! یک فلسطینی موشک پران ساخته، و از اسرائیل اشرفی دزد، یک موش خرما. قدر خود را بدان و با رای به اینجانب: در ریاست جمهوری آمریکا، بار دیگر به امپراتوری شکر گزار: روی بیاورید و از نعمت های: خدایی تشکر کنید تا همه اسمانها و زمین ها را به شما بدهد. این که فقط دنبال یک معدن، یا مقداری نفت! و طلا و جواهر، به کجای شما را می ارزد. در جاییکه جان شما را، خداوند مشتری است، آن را به دیو  و دد نفروشید.

  • سید احمد حسینی ماهینی

جای قاتل و شهید

سید احمد حسینی ماهینی | پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۴۰۲، ۰۳:۳۰ ق.ظ | ۰ نظر

در قضیه فلسطین ثابت شد که: دنیا جای قاتل و شهید را عوضی نمی گیرد. بلکه این هواداران قاتل هستند، که سعی دارند او را جای شهید معرفی کنند. یعنی رسانه های صهیونیستی، هواداران و جیره خواران این رسانه ها، سعی دارند اسرائیل را محق جلوه دهند! و فلسطینی ها را تروریست و وحشی معرفی کنند. گویا این فلسطینی ها هستند که: حمله کرده و اسرائیلی ها را بیرون می کنند. و گرنه اسرائیلی ها! مثل شاخ شمشماد با ادب کامل زندگی می کنند. این امر ریشه تاریخی دارد: وقتی که قابیل، هابیل را کشت. طبیعتا حقوق اساسی و همه فیلسوفان، باید او را قاتل معرفی، و محکوم به قصاص کنند. ولی چه اتفاقی می افتد؟ چون دیگر هابیلی در کار نیست: که از خود دفاع کند، حرف او شنیده نمی شود. بلکه حرف قابیل قاتل است که شنیده می شود. این است که گفته می شود: جای قاتل و شهید عوض میشود. و بشریت با فلسفه دروغگو، خود را قانع می کند. زیر اگر حرف قابیل را نپذیرد، هابیل بعدی خواهد بود. پس برای ادامه زندگی باید: به حقیقت پشت کند. و این فلسفه باعث می شود: خدا را هم شریک جرم قابیل معرفی کنند! با طرح این سوال: پس خدا کجاست؟ که انتقام هابیل را بگیرد، و یا نگذارد که قابیل، با بیل، هابیل را بکشد؟ این روند در تاریخ معاصر ما به نام غرب و دیگری مطرح است: غرب که اساسا فرزند قابیل است، برای فرار از عذاب وجدان، از آدم دوری می گزیند. یعنی می داند اگر حضرت آدم، از جنایت او مطلع شود، او را باز خواست می کند. لذا از مکه، و بیت الحرام به غرب و شامات می گریزد. اصولا کلمه باختر به معنی: سر زمین اجنه و یا دشمنان مخفی: حضرت آدم معروف می شود. لذا حضرت آدم وقتی متوجه می شود: که دیگر دسترسی به قابیل ندارد. بنا براین فرزند سوم یا شیث را می خواند، شیث نبی ده کتاب از حضرت آدم دریافت می کند: که در ان اصل موضوع بیان شده، و ماموریت می یابد تا قابیل را پیدا کند: لذا تا شامات سفر می کند. اما قابیلیان دورتر و به اروپا می گریزند، لذا در همانجا در لبنان نیز دفن هست. در حالیکه حضرت آدم ع که مکه را بنا نهاد، و مدینه را بوجود آورد، بر اثر پیمایش سرزمینی، به لبنان هم نمی رسد و: بدن ایشان در نجف اشرف دفن است. زیرا که اجنه یا همان قابیلیان، از نجف و شام هم، دورتر رفته و به اروپا فرار کرده بودند. در زمان اسکند، آتن و روم که از داشتن کتاب و راهنما، محروم بودند، و هیچ پیغمبری را نمی پذیرفتند، فلسفه و علم را بر: اساس اندیشه خود محوری، پایه گذاری کردند. فیلسوفان آتن و روم، برای تکمیل استراتژی جایگزینی شهید و قاتل، به  نفی خدا و اثبات عقل: و انسان خدایی پرداختند. و برای اثبات نظریه خود، به شرق حمله کردند تا آنها را هم، از بربریت! خارج کنند. با اینکه ایران امپراتوری بود، و آنها شهردار(سیتی زن). خود را امپراتوری روم خواندند، و ایرانشهری را به اینجا نسبت دادند. اما شکست خوردند: و به افسردگی قرون وسطی تن دادند. بار دیگر که مغول حمله کرد،  مردم شرق دو گروه شدند: عده ای مانند امروز، خط مقاومت واضمحلال مغول را پی گرفتند، و باقی ماندند. ولی عده ای سر خود گرفتند: و راهی غرب و شامات شدند. وجود آنها غربی ها را از افسردگی بیرون آورد، و رنسانس ایجاد شد. اما این بار نیز به رسم یونانیان، جای شهید و قاتل را عوض کردند: مانند یونان قدیم، خدا را انکار کردند: در اشویتس یا هولو کاست، گفتند خدا کجاست؟ پس اسرائیل را درست کردند: تا به نمایندگی از باختر! و اجنه؟ در بین مردم شک برانگیزند! آنها گفتند: شک مقدمه یقین است. البته یقین به حقانیت قاتل! لذا خدا را زیر سوال بردند، تا خود را متمدن، صاحب دنیا و ابر قدرت جهان معرفی کنند. ایرانیان هم مانند قاجار، شیفته آنها شدند و باور کردند که: غرب دیگر مرکز شیزوفرنی ها نیست. و آنها، واقعا می خواهند انسان را به خوشبختی برسانند. و این بود که همه چیز را به انها بخشیدند: نفت رایگان به آنها دادند، گمرکات و تنباکو و عتیقه جات و طلا.. همه راهی اروپا و آمریکا شد. و شد آنچه نباید می شد.

  • سید احمد حسینی ماهینی

(بدهید برود) سیاست بده بره!

سید احمد حسینی ماهینی | سه شنبه, ۲۲ اسفند ۱۴۰۲، ۰۹:۲۹ ب.ظ | ۰ نظر

سالها ایرانیان بگیر و بیار داشتند. یعنی همه کشورهای دنیا را، منقاد خود می کردند. و کسی تاب گردنکشی نداشت. اما از دوران قاجار، سیاست بده بره! اعمال شد. به این معنی : وقتی شاه قاجار راهی فرنگ شد، پیشرفتهای صنعتی ان چشمش را کور کرد. و لذا حاضر شد به هر قیمتی شده، بیشتر به فرنگ(اروپا) سفر کند. و برای سفر ها و خوش گذرانی های خود در اروپا، هر امتیازی اروپایی ها می خواستند می داد. امتیاز نفت و تنباکو و گمرکات، کمترین آنها بود. حتی برای خوشگذرانی های بیشمار، بخش اعظم سرزمینی را هدیه کرد و یا توافق نمود که بدهد! معروف است که عباس میرزا، تنها قاجار با غیرت، به جنگ روسها رفت. وقتی نیرو کم داشت، نامه به دربار نوشت و درخواست نیرو کرد. ناصرالدین شاه بجای قشون! یک مشت کنیزک فرستاد و گفت: به جنگ کاری نداشته باشد، فعلا با اینها خوش بگذران.  البته این امر سابقه خفیفی در دروان شاه عباس هم دارد. شاه عباس که شیفته انتونی شرلی بود. به بهانه استفاده از تفنگ، آنها را به دربار راه داد. آنها هم نامه ملکه الیزابت بیوه را به او دادند. که دعوت شده بود با هزار قزلباش به انگلیس برود. ولی نقشه آنها این بود که از ایرانیان باهوش، نسل کشی کنند. زیرا دوهزار دختر به هزار قزلباش دادند، تا خوش بگذرانند! و خود ملکه هم شاه عباس را زحمت داد. و لذا خانواده ملکه هم سادات شدند. و قبیله قزلباش(فرزندان نامشروع) صاحب ایل و تبار و قدرت. پس سیاست بده بره تا مغز استخوان این مملکت نفوذ کرد. بخصوص اینکه فرنگ رفته های دیگری هم پیدا شدند: و به این تنور هیزم های بیشتری ریختند. مثلا شخصی بنام تقی زاده ارانی، جمله معروفی دارد که: به مردم ایران توصیه کرد: باید از فرق سر تا نوک پا، فرنگی شوید. اگر کمی دیر بجنبید از قافله تمدن عقب می مانید. این سیاست بده بره، همان کاپیتولاسیون بود. یعنی بخاطر خوشگذرانی در اروپا و آمریکا، همه چیز را فدا می کردند. امام خمینی برعلیه همین اقدام قیام کرد. وی فرمود: ما با سینما مخالف نیستیم، با فحشا مخالفیم! اما بعد از چهل سال، سینما دوباره به همانجا برگشت!اصغر فرهادی نماد سینمای ایران، با انجلی جولینا همبستر شد! و رضا عطاران، فسیل را ساخت. و .. یعنی بقول بعضی ها باید گفت: دست مریزاد! چند سور زدید: به فیلمفارسی قبل از انقلاب. این سیاست چنان ریشه دار شده، که حتی کودکان هم با زیاده خواهی خود، مادرشان را، به فساد و تن فروشی وا می دارند. و پدرانشان را به اختلاس و روشوه و دزدی تشویق می کنند. نمونه آن سیسمونی خریدن خانواده قالیباف است. در اینجا فقط موضوع سیسمونی خریدن از ترکیه نیست. بلکه فرهنگ بده بره است. حتی مملکت را می فروشند. چه رسد به اطلاعات! محسن رضایی که دید نمی تواند: از طریق جنگ، مملکت را بفروشد، موضوع مناطق آزاد را مطرح کرد. صید ترال  کار را بجایی رساند که: مردم عادی هم اعتراض کردند. نزدیک 80تریلیارد دلار عتیقه جات، اشیا تاریخی و مسکوکات و طلاجات ایران، به خارج برده شده و در حراجیهای: انگلیس و آمریکا حرف اول را می زند. ولی همگی سند یا فاکتور دارند. یعنی عده ای کارشان شده: مملکت فروشی با سند. بغیر از مقام معظم رهبری و چند روحانی ساده زیست، بقیه افتخارشان این است که: نفوذی در دستگاه ایران دارند که: میتوانند خیلی ساده وطن فروشی کنند. رائفی پور که خود را قدرت نوظهور می داند، وقتی مطلع شد که ایران، از تمام دنیا طلب دارد خیلی ساده گفت: ما پولهای خودمان را نمی توانیم بگیریم. قبلا هم گفته بود: ما در خارج داراییهای نداریم. یعنی ادامه نسل قاجار و سیاست بده بره است. نسل قاجار به طور مرموزی: در ارگانهای ایران نفوذ کرد. مریم قجر عضدانلو که  از ابریشمچی، طلاق گرفت و زن رجوی شد: رجوی را هم کنار زد و خودش رئیس جمهور خود خوانده گردید. سینماچی ها هم با ساخت هزار دستان، درس ترور به مردم ایران داد. و شازده ها را از خاک بیرون کشیدند، و یکی یکی بر ارگانها نفوذ دادند

احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا

  • سید احمد حسینی ماهینی

اصول تمدن پژوهی

سید احمد حسینی ماهینی | يكشنبه, ۲۰ اسفند ۱۴۰۲، ۱۱:۲۰ ب.ظ | ۰ نظر

فلسفه تمدن: چیستی و هستی آن حداقل: سه اصل را باید مشخص کند تا تعریف ان، جامع و مانع باشد: اول آنکه خاستگاه آن کجاست،  دوم موتور محرکه آن چیست، و سوم اینکه  غایت و نهایت آن کدام است. حضرت علی می فرماید(رحم الله امرا علمت من این الی این و فی این) خداوند کسانی را رحمت کند که: می دانند از کجا آمده، به کجا می روند و اکنون در کجا هستند. حافظ هم می گوید: زکجا آمده ام؟آمدنم بهر چه بود؟ به کجا میروم؟ لذا حدود 50سال است که در زمینه تمدن پژوهی، تحقیقاتی را دنبال کرده ام: اشکال اساسی به تعریف تمدن وارد است. اصول آنهم،نامطمئن و متغییر بیان شده است.  مهمترین تعریف از تمدن، شهر نشینی (سیویلیزیشن) هست. در حالیکه تمدن از شهر نشینی بالاتر است. مثل کسی که در یک خانه ویلایی: و به تنهایی زندگی می کند. در حالیکه اقتضاءات روزمره، اسکان در برج های آسمانخراش است. همه کسانی که در مورد تمدن تحقیق کرده اند، چه: در ایران و چه درغرب، با الهام از روم یا آتن آن را تعریف کرده اند. در حالیکه روم و آتن، نه تنها شهر نبوده اند، بلکه روستایی بیش نبودند. چون خارج از کاخ قیصر را، بربر می نامیدند. یعنی فقط یک محدوده چند هزار نفری، که اطراف قیصر را پر کرده بوند. حتی این بخش هم کامل نبود: زیرا بسیاری از انان برده یا: سربازی برای گلادیاتورها بودند.  حال آنکه، همان موقع ایران صد ها روستا و شهر، شبیه آن را با هم اداره می کرده است. همه را برابر می دانسته و: به کارگران برای ساخت تخت جمشید، دستمزد پرداخت می نمود. نه مثل مصر و یونان و روم و چین، که هیچ حقی برای کارگر قائل نبودند. غذا به میزانی می دادند که بتواند کار کند. و به محض می مرد، او را مثل یک آجر یا سنگ، لای جرز دیوار کار می گذاشتند. بسیاری از انان فکر می کنند که طوفان نوح ع افسانه بوده! ولی اثار ان را بعنوان تمدن می گویند. اغب مناطق روی زمین، با کمی حفاری، اثار تمدنی بیش از 9هزار ساله پیدا می شود. یعنی طوفان نوح همه سطح زمین را پوشانده، و لایه های رسوبی آن: خاک های نرمی است که بر سر این گنج ها ریخته، و با صاحبانش آنها را دفن کرده است. بنابر این تمدن به معنی شهر های کوچک، برای ذهن های کوچک است. علاوه بر ان هیچکس نمی تواند بطور قاطع بگوید: که خاستگاه تمدن کجاست! موتور محرکه آن چیست. و آرمانشهر چه تعریفی دارد. و علت اینهمه سرگردانی هم، در این است که اصل و واقعیت تمدنی را، مخفی کنند. نظریه اصلی این است که: ایران امپراتوری بوده، هست و خواهد بود. زیرا اغاز تمدن، از حضرت آدم ع شروع می شود: تا خاتم ادامه می یابد: یعنی موتور محرکه پیامبران بودند. ولی انها سعی می کنند این موضوع مسلم را، نادیده بگیرند لذا نمی دانند: این تاریخ است که: قهرمان و تمدن را می سازد، یا قهرمان هست که تاریخ را می سازد. واقعیت تاریخی برای جواب به این سوال، خط ولایت است. یعنی از خاتم تا قائم. پس خیلی ساده، خط مستقیم(صراط مستقیم) از حضرت آدم تا قائم، کل تاریخ و تمدن را به هم وصل، و به سه سوال اساسی پاسخ می دهد: تمدن از کشاورزی و دامداری: حضرت آدم و فرزندانش آغاز می شود:  تا جاییکه وقتی فرزندان آدم به صد نفر رسید. جشن سده را پایه گذاری کردند. موتور محرکه تاریخ هم، انبیا و اولیا هستند که: راهبرد های خود را از خداوند: و به صورت مکتوب دریافت می کردند. هدف  تمدن بشری هم حکومت واحد: جهانی حضرت قائم ع است. اما دشمنان این خط، سعی دارند از هرجای ان شده، یک مسیر انحرافی یا :خطی با زاویه رسم کنند. لذا بجای انبیا، فیلسوفان و بجای اولیا، دانشمندان راجایگزین می کنند. و به اصطلاح تورات، خدا را بازنشسته و از دور خارج می کنند.  فلسفه تاریخ و تمدن را: به دست داروین! ارسطو و یا افلاطون می سپارند. در حالیکه اول معلم خدا است. اول نویسنده، خدا است. و هیچ چیز خارج از اراده او اتفاق نمی افتد، و آینده جهان هم به دست اوست(مالک یوم الدین)

  • سید احمد حسینی ماهینی

I am candidate for presidential election. pleas vote me

سید احمد حسینی ماهینی | يكشنبه, ۲۰ اسفند ۱۴۰۲، ۰۵:۴۷ ق.ظ | ۰ نظر

راه حل مقابله با حاشیه نشینی شهرها

حاشیه نشینی به معنی: هجوم بی رویه روستاییان به شهر، برای تصاحب ملک یا زمین به روش غیرقانونی. بنا براین اگر هجوم روستاییان به شهر ها، یا شهرستانیها به کلانشهرها ،طبق ضوابط و قاعده باشد، مثلا در شهرک های اقماری ساکن شوند، حاشیه نشینی محسوب نمی شود. البته ظاهرا هم، برای جستجوی کار هست. زیرا اغلب کسانیکه مهاجرت می کنند، توان مهاجرت باید داشته باشند: چه از لجاظ بدنی و قوای جسمی، چه به لحاظ مالی. هجوم به شهرها دو نوع هزینه دارد: اگر با شغل باشد پول پیش یا پول قاچاق، بالایی می گیرند. لذا کسانیکه می خواهند شغل مطمئنی داشته باشند، باید پس اندازکلانی داشته باشند. ولی اگر خود سر، یا بدون پشتوانه بروند، باید لا اقل هزینه 6ماه را با خود همراه داشته باشند: تا بتوانند شغل مناسبی پیدا کنند. لذا اغلب حاشیه نشین ها، از ثروتمندان روستای خود هستند. آدم فقیر به همان کشاورزی می سازد. و یا در همان روستا باقی می ماند، این فرد ثروتمند است که شکمش سیر شده، می خواهد هوا! عوض کند. لذا تحلیل اینکه این افراد فقیرند، درست نیست. بلکه آنها خود را فقیر نشان می دهند: تا زمین رایگان دریافت کنند. و: اغلب هم با قولنامه و رشوه، به این نتیجه می رسند.  بعد از ساخت و ساز هم، دولت ابتدا به آنها برق و آب می دهد! و در اسرع وقت هم سند دریافت می کنند. در حالیکه اگر از راه قانونی می رفتند، شاید دهها برابر باید می پرداختند. اما در اسلام، به دو دلیل حاشیه نشینی به این معنا نباید باشد: اول اینکه زمین مال خدا است. و مالکیت دیگران اعتباری است: آنهم به اعتبار حجز و کار. یعنی جایی را برای مسکن حصر می کنند، و یا زمینی را آباد می کنند. لذا گفته شده زمین  مال کسی است که: آن را اباد کند(الارض لمن احیاها) پس اگر کسی زمین دریافت کند، ولی ان را اباد نکند باید: به دیگری واگذار کند. در این صورت دهقان، مالک می شود. چون کار واقعی را او انجام داده است. واما دلیل دوم اینکه: تئوری اصحاب صفه را وجود دارد. تئوری اصحاب صفه می گوید: کلیه افراد بدون مسکن، میتوانند موقتا در مساجد، اسکان پیدا کنند. لذا مسجد به طور طبیعی مشکل حاشیه نشینی را حل می کند. ریشه تاریخی ان به زمان هجرت پیامبر برمی گردد. وقتی که عموی پیامبر حمزه سید الشهدا، مسلمان شد و گفت: پیامبر در کنف حمایت من است. همه کفار قریش قهمیدند که: موضوع جدی است. لذا هسته مقاومت در مقابل پیامبر درست کردند. افراد پیامبر را  شکنجه می کردند. تا حمزه متوجه نشود. بعد هم محاصره اقتصادی شعب ابوطالب بود. که باعث شد پیامبر تعدادی را به حبشه بفرستد. و نهایتا خود نیز مجبور به مهاجرت به مدینه شد. در مدینه اولین کاری که کرد، مسجد بزرگی ساخت.  برای راه حل مسکن مهاجران، دو پیشنهاد مطرح نمود: اول بحث اخوت، یعنی برادری دینی، که هر انصار، یک مهاجر را با خود به خانه ببرد: و خانه شریکی باشند. راه دوم ایجاد حجره ها: یا اتاق های کوچک در محیط مسجد بود. تا بقیه جاماندگان در انجا مستقر شوند. خانه خود پیامبر و حضرت علی هم، در بین اصحاب صفه بود. و همه درها به روی هم باز می شد. تا اینکه وحی امد که همه درها بسته شود. و فقط درب  علی ع بسوی پیامبر باز باشد. که موضوع ولایت، یا جانشینی پیامبر کم کم جا بیافتد. لذا همه کارتن خواب ها،  بی خانمان ها و گردشگران، در هرمحلی، باید به مسجد رجوع کنند. و مسجد را هم مثل: امامزاده ها، دارای اتاق های متعدد در محیط اطراف بسازند. . هیچکس بدون سرپناه نماند. در صورتی که بنده در ریاست جمهوری امریکا رای بیاورم این طرح را اجرا می کنم تا تمام افراد، در زمین خدا سهم داشته باشند. الان هم افراد بی خانمان اقدام کنند. یعنی کنگره آمریکا، کاخ سفید، سازماان پنتاگون و همه ادارات دولتی مخفی و آشکار شناسایی شود. و در اطراف انجا پرسه بزنند. و برای خواب به داخل بروند. اگر مقاومتی از سوی نگهبانان نشد، برای همیشه جایی را برای خود بردارند. و اگر مقاومت کردند آنها را بکشید

  • سید احمد حسینی ماهینی

خون‌بهای شهیدان غزه

سید احمد حسینی ماهینی | چهارشنبه, ۱۶ اسفند ۱۴۰۲، ۰۸:۴۸ ق.ظ | ۰ نظر

تهران پیام خود را به سراسر جهان منتقل کرد و آن پیام این بود که دوران برجام و برجامیان به پایان رسیده است زیرا سید محود نبویان رای اول را به دست آورد و احتمال اینکه رئیس مجلس هم شود بالا رفت. وی شهرت و محبوبیت خود را مدیون مداقه در برجام باید بداند. زیرا براثر مداقه ایشان بود که دوازده بند نامطلبو از ان کشف شد که وزیر خارجه وقت اذعان کرد که بدون مطالعه آن را امضا نموده است. که یکی از ان بندها مربوط به ترور و خذف فیزیکی سردار سلیمانی بود. که بعد از شهادت سرذار این موضوع اثبات شد. و دست همه رو شد. و معلوم شد که ترور شهید سلیمانی در یک دایره بسته شامل سازمان سیا، انتلیحنت سرویس، موساد، استخبارات عراق و دفتر ریاست جمهوری ایران و ال سعود صورت گرفته است. و برخی پارا فراتر گذاشته طبق برجام، رئیس جمهور وقت ایران را موظف به دادن اطلاعات پرئاز می دانستند. لذا اگر این تفسیر صحت داشته باشد رئیس جمهور فعلی هم موظف است! زیرا هنوز برجام را قبول دارد و وزیر امور خارجه را هم پیگیر مذاکرات مامور کرده است. لذا کار نبویان سخت است. او باید در یک جدال بزرگ و طولانی از سازمان های اطلاعاتی بیش از ۱۹۰کشور موثر درگیر شود.چرا که حق وتو آمریکا همه آنها را آچمز می کند و از خود اراده ای نمی توانند بروز دهند. اولین دایره زنگی، همان موضوع کاچیتولاسیون است. وی باید طرحی به مجلس ارائه کند که قانون کاچیتولاسیون در ایران لغو شود. زیرا اشتباه بزرگی که تا کنون هم کشف نشده، موضوع کاچیتولاسیون است: براساس این قانون که سال ۱۳۴۱در مجلس ایران تصویب شد: امریکاییها هر جنایتی بکنند آزادند و هیچ کس نمی تواند معترض آنها باشد. البته این کاپیتولاسیون در گذشته برای اتباع روس بود. و لذا روسها تمام زنان ایرانی مورد علاقه خود را از دامن شووهرانشان هم بیرون می کشیدند. که واقعه قتل گریبادف در همین زمینه تصدیق می شود. امریکایی ها نیز از این قانون استفاده کرده و همه سربازان جوان خود را در ایران به درب مدارس دخترانه گسیل می کردند. تا در تغییر ترکیب جمعیتی به نفع آمریکا وارد عمل شوند. به همین جهت آن کودکان نامشروع الان بزرگ شده و جبهه ضد انقلاب را بارور کرده اند. امام خمینی با کاپیتولاسیون مخالفت کرد. ولی فقط در حد شعار باقی ماند. زیرا لغو قانون از مصادر غیر از مجلس اعتبار ندارد. لذا باید همانطور که حسنعلی منصور ان را به مجلس برد و تصویب کرد. ایشان هم لغو آن رادر مجلس باید به تصویب برساند. و الا هیچگاه ما نمی توانیم انتقام خون ده میلیون ایرانی را از انگلیس و ۸۰میلیون ایرانی را از امریکا بگیریم. قانون دوم قانون قاچاق عتیقه جات و داراییهای ایران است. میراث فرهنگی می گوید: ۸۰تریلیون از عتیقه جات و اشیا باستانی ایران که قاچاق شده همه قرارداد واگذاری دارد. اینهم مثل قبلی مصوبه ای نیاز دارد که هرگونه قرارداد واگذاری زمین یا اشیا و آثار باستانی را لغو کند. تا سرزمین های ازدست رفته و یا اموال مسروقه برگردد.سومین موضوعی که اقای نبویان باید پیگیری کند: لغو عضویت آمریکا و اسرائیل در سازمان ملل است. زیرا سازمان ملل برخلاف اهداف خود الان تبدیل به سازمان دولتهای اسرائیل و آمریکا شده است. که هردو براساس نسل کشی عارت و اشغال سرزمین های دیگران بوجود آمده اند. آمریکا باید تبدیل به ابالات مستق شود. و اسرائیل هم باید یا در کابینه با فلسطینی ها مشارکت کند و یا کلا از عضویت سازمان ملل خارج شود. زیرا کسانیکه این دو کشور را به رسمیت شناختند، فقط خودشان بودند. والان هم هردو با حق وتوی آمریکا زنده اند. لذا اینجانب هم از امریکا کاندیدا شده ام تا اول آمریکا را درست کنیم نبوی بداند این موقعیت خون بهای چهل هزار شهید غزه است زیرا برای برگزاری ان ایران دخالتی نکرد  نبوی باید بداند که این موقعیت خون بهای چهل هزار شهید و سه میلیون اواره در غزه هست زیرا برای برگزاری انتخابات ایران دخالتی نکرد و اسراییل از این موضع بسیار خوشحال بود و هر کاری توانست کرد لذا باید ریاست مجلس را به دست گیرد و فرمان حمله و نابودی اسراییل را تصویب کند لذا باید بنده را کمک کند تا در امریکا رای بیاورم

  • سید احمد حسینی ماهینی

قانون جدید قدرت

سید احمد حسینی ماهینی | دوشنبه, ۱۴ اسفند ۱۴۰۲، ۰۹:۲۵ ب.ظ | ۰ نظر

قوانین قدرت در هر حال، در حال تغییر است. و هیچ کس نمی تواند با ابزاری که :دیگران به قدرت رسیده اند به قدرت برسد. زیرا اراده انسانی در مقابل اوست، نه عصر ماشین یا هوش مصنوعی. لذا برای حرکت های گذشته، راه حل پیدا کرده : یا آن را حنثی کرده اند. درست مثل بازی شرنج، اینطور نیست که نقشه شما، تا آخر ثابت باشد، بستگی به حرکت حریف باید عوض شود.مثلا اگر آمریکا، با ایجاد پایگاه در همه کشورها،  یا با انفجار بمب اتمی در ژاپن، بر سر قدرت آمد(ترس یا کوارسیو) اکنون، مردم نه از بمب اتمی می ترسند و: نه از پایگاههای ان! زیرا آنتی تز آن توسط امام خمینی، طراحی و اجرا شد و آن: استفاده از موج انسانی یا به اصطلاح دیگر: دست خالی است. که ازان به :پیروزی خون بر شمشیر هم، یاد شده است. همینطور  وقتی اسرائیل ارتش پنجم جهان را در اختیار داشت، فلسطین را به راحتی اشغال کرد، اکنون کسی از کشتار یا حمله آن نمی ترسد. و دو ماه است که غزه، با عملیات ایذایی ارتش پنجم دنیا را، کیلومتر ها عقب رانده است. و این قانون در همه دنیا تکرار می شود. یعنی این بار جلیقه زرد ها، بدون اسلحه، ماکرون تا دندان مسلح را، به زانو در می اورند، حزب سبزها در امریکا(به رهبری احمد ماهینی): با نهضت 99درصدی، کاخ سفید را اشغال می کنند. و یا در محوطه آن، پرچم فلسطین را می کارند. عملا کاخ سفید به شعبه ای از: حماس تبدیل شده است. امروزه، فرمانده تیم های قسام در غزه هم، این قانون را دانسته است. لذا دستور داده که عملیات ایذایی: علیه بازرسی های ارتش اسرائیل آغاز شود. با این روش هرکس با هر روشی که: میتواند:به بازرسی ها حمله می کند. هرچقدر هم اسرائیل، آنها را دستگیر کند چیزی کم نمی شود. حتی در کشورهای آفریقایی یا هندی و چین و روسیه نیز: این روشها پذیرفته شده است: چنانچه قتل عام اویغورها توسط دولت کمونیست چین، هیچ نتیجه ای نداشته است. یا چچن اینگوش، همچنان قدرتمند و سر فراز است.:و دربرابردولت کمونیستی روسیه مقاومت می کند.  در پاکستان و افعغنستان هم، انفجار ها و ارعاب گروههای طالبان، داعش و غیره تاثیری ندارد. و هر روز مردم آنجا بیشتر شیعه می شوند. شما می بینید که یک کشور دور افتاده ای مانند آفریقای جنوبی، که خود تازه از آپارتاید جان سالم بدر برده، با اسرائیل و آمریکا سرشاخ شده! آنها را پای میز محاکمه میبرد. لذا 84قانون قدرت که تا کنون از سوی: تئوریسین های غربی مطرح شده، همگی آب در هاون کوبیدن است. یعنی قدرت دارند ولی هیچ کاری از پیش نمی برند. بلکه عقب نشینی کرده، منتظر ضربه آخر هستند. ضربه اخر به چه معنی است؟ و قدرت خود را از کجا می اورد؟ این قدرت ناشناخته چیست؟ جواب آن در همان کلمه الله اکبر است. الله اکبر فقط یک تئوری برای قدرت دارد.(خداوند از همه بالاتر و قدرتمند تر است) مانند قدیم که غرب نیز: به یک تئوری رسیده بود! و آن تئوری ترس بود. یعنی هرکس بیشتر ترس ایجاد کند، قدرت برتر را دارد. بعد پاداش به آن اضافه شد. و کم کم به هشتاد و چهار رسید. ولی همه آنها ناکارآمد بودند. و نتوانستند غرب را با آن استایل خودش، زنده نگهدارند. و غرب هم، ناچار به پذیرش این قدرت شد: تا باقی بماند. یعنی داعش هم شعار الله اکبر داد. اما آنها فقط ظاهر موضوع را می دیدند. لذا دوام نیاوردند. مانند کوبیسم در نقاشی! آنها از طرح و نقشه های: قالی ایرانی یا مینیاتور چینی و امثال آن، سر در نمی اوردند. لذا کوبیسم را اختراع کردند. که نقاش: یک قوطی رنگ به صفحه می پاشد! یعنی حتی حال ندارد: آن را با قلم بپاشد. و بعد به تفسیر عمیق آن اقدام می کند. این همان کاری بود که حضرت آدم ع هم انجام داد. او از اهداف خلقت سر در نمی اورد، لذا فقط به خورد و خوراک روی اورده، تنبلی پیشه کرده بود. اما خداوند، از اینهمه موجودات تنبل خسته شده بود. می خواست کسی باشد که مانند خودش خلاق باشد، بتواند کار کند و تولید و: خلق ثروت نماید. لذا او را به صحرای عربستان! تبعید کرد. تا اولین خانه را بسازد.(ملاصدرا: انسان افریده شد تا چیزی به دنیا اضافه کند)

  • سید احمد حسینی ماهینی

آمریکا باید درست

سید احمد حسینی ماهینی | يكشنبه, ۱۳ اسفند ۱۴۰۲، ۰۴:۴۲ ق.ظ | ۰ نظر

آمریکا باید درست شود تا ایران درست شود.
 زیرا با اینکه امام خمینی، خطر غرب زده ها را گوشزد کرده بود. ولی الان همه بدنه دولت ایران، از تحصیلکرده های امریکا پرشده! که همگی چشم به آمریکا دارند. مثلا سینماگران اایران، فقط به اسکار و هالیوود فکر می کنند! حقوقدانان و اقتصاد دانان، همه نخبگان و تحصیلکردگان لا اقل آرزوی: یک سفر مطالعاتی در امریکا را، در سر دارند. حدود 5هزار از اقازاده ها، در امریکا تحصیل می کنند. کلیه کتب دوران بعد از دبیرستان، همه ترجمه شده از امریکایی ها است. و همه تئوری های علوم انسانی: بدون کوچکترین تغییری، با افتخار از امریکا نقل می شود. حتی مشهور است که  وقتی سه هزار نیروی مستشاری امریکا: بعد از کودتای 28مرداد به ایران رفتند، فقط وظیفه داشتند: ظهر ها به دبیرستانهای دخترانه بروند، و هر کدام هر روز، یک دختر تهرانی  را خوشبخت کنند! لذا زنازاده های آمریکایی، در ایران نزدیک به 1 میلیون هستند که: در موقع رای به جمهوری اسلامی ، برگ سفید انداختند.. الان هم مانند آمریکا یک درصد خودشان را، نود و نه درصد نشان می دهند. لذا اینجانب احمد ماهینی از ایالت نیویورک، کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا شده ام و: از هم ایالتی ها می خواهم: مخصوصا در منطقه منهتن از ما حمایت کنند. برنامه های من عبارتند:: اول اینکه کاخ سفید و دیگر ساختمان های: دولتی در آمریکا: مقر اف بی ای و سازمان سیا و خزانه داری، صندوق بین المللی پول و ساختمان های سازمان ملل، همه به حسینیه تبدیل شوند: و بجای میز و صندلی از فرش ایرانی، استفاده شود تا یاد آور پای گذاشتن بر: گل های بهشتی همه قالی ها باشد: تا ما را به بهشت علاقمند کند. سپس همه بی خانمان ها در ان اسکان داده شوند. و اگر توانیاب شدند، نذر حسینیه کنند که به دیگران هم خدمت کنند: تا توان یاب شوند. علت بیکاری و بی خانمانی همه 45میلیون آمریکایی، فرهنگ خوب آنها است زیرا همه اینها در باند های: قاچاق مواد مخدر، پولشویی بانکها و یا زور گویی پلیس ها و تجاوز ارتشی ها! مشغول بودند. و الان وجدان آنها بیدار شده و: حاضر نیستند به بهای بدبختی و مرگ دیگران، به خوشبختی خود فکر کنند. بلکه همانطور که عقاید شیعه می گوید: خود را فدای: راحتی و خوشبختی دیگران می کنند: چنانچه امام حسین ع خود را، به دریای دشمن زد تا آنها را بیدار کند:و از اطراف یزیدیان، پراکنده نماید.  حضرت زینب با تبلیغ رسالت برادرش، همه مردم دنیا را آگاه کرد. و هرکسی آگاه نشده، باید این مطالب به آنها برسد. تا وقتی امام زمان عج ظهور: و به معرفی خود پرداخت، نگویند ما این حرفها را نشنیدیم، و نمی دانیم امام زمان چه می گوید! طبیعی است وقتی مردم ندانند امام زمان کیست، و چه می گوید، به او گرایش هم پیدا نخواهند کرد.( و اسیر فیلمهای هالیوودی می شوند) اما اگر بدانند که او می اید تا همه :پابرهنگان و مستضعفان جهان را یاری بدهد: که ارث خود را از ثروتمندان بازپس بگیرند.(نرید ان نمن علی..)و در ادرات و کاخ ها، بجای چند نفر، همه مردم حق داشته باشند. مثل ایران که کاخ ها را تبدیل به موزه کرده، تا همه بتوانند از ان استفاده فرهنگی ببرند. وقتی این سه هدف فرهنگی، عمرانی و معیشتی، در امریکا به سامان برسد، موقعیت سیاسی خود بخود حل می شود. یعنی ایالات مستقل آمریکا، تشکیل می شود. اصولا آمریکا توسط یک ایرانی بنام امیری کیا، کشف شد. والان بجز دولت آمریکا و برخی از ایرانیان، که آمریکا تلفظ می کنند تا پان آمریکن را تبلیغ کنند، همه ملتها: امیری کیا، تلفظ می کنند. اما این موضوع و موضوعات دیگر، بعد از کودتای 28مرداد۱۳۳۲ کاملا از حافظه ها پاک شد. زیرا آمریکا همه آثار باستانی و عتیقه جات را، قاچاق نمود تا چیزی در ایران باقی نماند.  وظیفه همه ایرانی ها موجود در امریکا هم، این است که کمک کنند من رای بیاورم! تا این نفایس را همراه فرهنگ شیعی، به ایران و آمریکا برگردانیم. از همه فرمانداران ایرانی ، اعضای ایرانی ناسا، گوگل، میکروسافت، آمازون، حتی سلیکون ولی، تقاضا دارم:هویت خود را اعلام کنند، تا برمردم دنیا ثابت شود: ایرانیان حاکم اصلی آمریکا هستند.همانطور که فلسطینی ها قرار است بازرسی های اسرائیل را نابود کنند.

  • سید احمد حسینی ماهینی

جهان به امپراتوری ایران رای داد

سید احمد حسینی ماهینی | شنبه, ۱۲ اسفند ۱۴۰۲، ۰۴:۱۳ ق.ظ | ۰ نظر

جهان به امپراتوری ایران رای داد
در ظاهر این ایرانی ها بودند که: رای می دادند. اما در عمل جهان در انتظار: این حرکت ایرانیان بود. همانطور که امام خامنه ای گفتند: چشم جهان به سوی ایران بود. و لحظات گزارش ها، در تب و تاب و جنبش می گذشت. تا اینکه این انتخابات پر شور به پایان رسید، و جهان به امپراتوری و بقای: ابر قدرتی او رای داد. این موضوع چنان مهم بود که بنده تصمیم گرفتم: بعنوان سومین نفر در آمریکا، کاندیدای ریاست جمهوری شده: دونفر دیگر یعنی ترامپ و بایدن را کنار بزنم. امیدوارم که در انتخابات آنجا، رای بیاورم در این صورت دبیرکل: سازمان ملل و اعضای شورای امنیت را عوض کرده، و نام اسرائیل را حذف خواهم کرد: اکنون مردم آمریکا در ایالت های مختلف، باید به من رای بدهند تا با رای قاطع: بتوانم انتقام شهید سلیمانی را بگیرم چون ایرانی ها طبق قانون کاپیتولاسیون، نمی توانند. حتی سپاه ایران هم(حاجی زاده) به دنبال این است که: از آمریکا این کار را انجام شود. زیرا طبق قانون کاپیتولاسیون، افراد آمریکایی هر جنایتی بکنند، ایران نمی تواند آنها را محاکمه و مجازات کند، و باید که دستگاههای آمریکایی: او را محاکمه و طبق قانون ایایلات مستقل آمریکا او را مجازات نمایند. این قانون در سال 1342 در زمان: حسنعلی منصور در مجلس تصویب شده، با اینکه او را ترور کردند، ولی تا کنون لغو نشده است. اصرار امام خمینی فقط باعث شد: مردم به خیابان ها بیایند، ولی مجلس ان را لغو نکرد. حتی بعد از پیروزی انقلاب هم، مجلس ها چنین کاری نکردند. و مانند سند 2030یا اف ای تی اف، فقط در شعار ها مخالفت شد ولی: در حال اجرا هست. و آمریکا همچنان میتواند: ایران را تحریم کند و لی، ایران نمی تواند شکایتی بکند. البته پیشنهاد من این است که مجلس جدید: اولین کاری که بکند، این قوانین را لغو کند. چون فقط مجلس می تواند. زیرا قوه قضاییه و مجریه، قانون مجلس را می شناسند. و لذا برای لغو اجرای 2030یا کاپیتولاسیون، آئین نامه هم دارند. هنوز با اینکه قانون جوانی جمعیت یا قانون حجاب، در مجلس هم تصویب شده، ولی قانون قبلی چون لغو نشده، هیچ تاثیری بر افزایش جمعیت ندارند. زیرا آنها کار خودشان را ادامه می دهند. لذا کوشش من در این 45سال، بجایی نرسید. البته من در سالهای دهه 60و هفتاد، به سیاست محدودیت جمعیت معترض بودم، ولی کسی حرف مرا گوش نمی کرد.  در روزنامه های مختلف: مقاله می نوشتم و خطرات آن را گوشزد می کردم، تا اینکه در دهه 90مسئولین به این خطرات پی بردند. ولی پی بردن آنها کافی نیست. من حتی با دکتر محمد بیگی مسئول کمیسیون جوانی جمعیت، صحبت کردم و گفتم تا آئین نامه های قبلی، لغو نشود امکان اجرای آئین نامه های جدید نیست. علاوه بر اینکه آئین نامه های جدید هم، نوشته نشده و بطور مشکوکیی مشمول مرور زمان هم شده است. در همه زمینه ها این طور است. زیرا حقوقدانان، اقتصاد دانان، و اغلب مسئولین ایران، تحصیلکرده آمریکا هستند. و بجز دستورات صندوق بین المللی پول، یا خزانه داری امریکا، چیز دیگری را قبول ندارند. حتی پولهای ایران را برای امریکا می فرستند: تا کسر بودجه آنها را تامین کنند. لذا معلوم شد که باید آمریکا اصلاح شود: تا ایران اصلاح شود. از این رو من تمام دوره های از آمریکا، کاندیدای ریاست جمهوری شدم. اولین بار زمانیکه امام خمینی (ره) فرمودند: کارتر باید برود بنده احساس مسئولیت کردم، و مانند محسن رضایی همه دوره ها، کاندیدا شدم. ولی متاسفانه رای مرا، دیگران نیاز داشتند. و من ناچار شدم ایثار نمایم. اما این دوره چون می دانند من می خواهم: ترامپ را اعدام کنم، گویا به من ویزا ندادند. و تاکنون موفق نشدم در: مناظرات شرکت کنم. از این رو اخطار می کنم که:اگر امریکا ویزای بنده را تایید نکند، و اقامت مرا تصویب نکند من دیگر کادیدا نخواهم شد. و این به ضرر آمریکا است. چون معلوم می شود آنطور که ادعا می کنند، انتخابات آزاد وجود ندارد. بلکه تبعیض نژادی وجود دارد. لذا راه دیگری را پیش خواهیم گرفت: و از مردم آمریکا می خواهم که کاخ سفید را اشغال، و به بی خانمان ها بدهند.

  • سید احمد حسینی ماهینی