مهمانی ها و لابی ها

تحولات جهانی در حال حاضر، به سمت و سویی می رود که: بسیاری از تصمیم گیری ها، در لابی ها گرفته می شود و: معنی این حرف آن است که جلسات جدی، خاصیت خود را از دست داده و به: میهمانی هاتبدیل شده است. از میهمانی بزرگ ساز مان ملل تا: میهمانی های سازمان اقماری آن ، همگی خاصیت خود را از دست داده اند.

برای دقیق تر شدن موضوع باید بدانیم که: دستور جلسات رسمی در دنیا به: موضوعاتی بی سر و ته می رسد. و برعکس ، موضوعات مهم دنیا  سرپایی مطرح! و مانند پزشکی سرپایی هم عمل می شود. دلیل این امر هم آن است که: علم مدیریت جلسات و علم مذاکره، آن قدر پیشرفت کرده که هیچکس انتهای ان را نمی بیند. و نمی داند بالاخره چه کار کند.

اگر لباس شیک بپوشد می گویند: این خون مردم فقیر است که: با آن خود را بزک کرده اید. اگر لباس راحتی بپوشد می گویند: عر ف دیپلماتیک را رعایت نکرده  است. و هر صاحب نظر، یک راه را پیش پای ما می گذارد.

همه کتب فنون مذاکره و چانه زنی را که بخوانید، هیچکدام حرف یکدیگر را تایید نمی کنند! و هر نویسنده ای می گوید: همان که من نوشته ام. حتی اگر تمام آن فنون را هم حفظ کنند، باز هم موقع عمل یا فراموش می کنند. یا نتیجه برعکس می گیرند.لذا برای نتیجه گیری بهتر، معمولا مذاکره کنندگان، توصیه های فنون مذاکره را نادیده می گیرند.

اخیرا بحثی  در فنون مذاکره باز شده: بنام زبان بدن!یعنی هرچه شما با زبان سر حرف می زنید، زبان بدن آن را حنثی می کند. مثلا کسی که در همایش های جهانی، برعلیه دخانیات حرف می زند، معمولا برای رفع خستگی سخنرانی ها ی خود، بعد از هرسخنرانی یک سیگار روشن می کند. این یعنی نابود کردن: همه توصیه های ضد دخانیات.

در تمام کلینیک های مبارزه با مواد مخدر، معمولا افراد معتاد نفوذ بیشتری دارند. در سازمان های صلح طلب، اکثرا  فروشندگان سلاح صاحبان سهام اصلی هستند. و می بینیم کسانی که بیشتر شعار مبارزه با تروریسم می دهند، خودشان حامیان تروریسم هستند.

لذا این جا تفاوت بین لابی و: مهمانی یا جلسه رسمی معلوم می شود. که البته این تئوری  در قدیم، یا در علم مدیریت، بنام سازمان های رسمی و غیر رسمی مطرح می شده. سازمان رسمی سازمانی است که: به موجب قانون و اساسنامه خود، به وجود می آید ولی، در درون این سازمان رسمی، روابط جدیدی پیدا می شود که هدف اصلی و: مندرج در اساسنامه ها را تهدید می کند.

در بعد فلسفه هم، به عنوان تضاد دیالکتیکی مطرح می شود!این قانون می گوید: که هر شی در درون حود، ضد حود را پرورش می دهد. می گویند فرشته ای در جهان ندا می دهد: لدو للموت! بزائید برای مردن و بسازید برای خراب کردن. به همین جهت است که هیچکدام از مصوبات سازمان ملل اجرا نشده است ولی فرمان بوش یا  اوباما اجرا میشود.

اخیرا خود آگاهی هایی نسبت به این مسئله پیش آمده و منتقدان سازمان ملل به لابی جدیدی فکر می کنند. لابی جدید ضد آمریکا و اسرائیل است. یعنی ایران سعی دارد که بین مخالفان اسرائیل  و آمریکا اتحاد ایجاد کند . و این امر لازمه تاسیس یا سازماندهی لابی جداگانه است.

این لابی جداگانه برای این ضرورت دارد که: ایران بتواند حق هسته ای خود را اثبات کند.مثلا ما در مورد  دریای خزر، شاهد هستیم که سهم ایران از یک دوم، به یک ششم کاهش یافته و سال ها است که، در آستاراخان یا تهران جلسات: تعیین رژیم حقوقی برگزار می شود.  و بی نتیجه است! در حالیکه مذاکره کنندگان ایرانی، شاهد اجرای رژیم حقوقی به نفع همسایگان است. و کاری هم از دستشان برنمی آید .

各缔约方和说客 

全球的发展，现在很多决定是在大厅，和方向：这是否意味着严肃的会议，并失去了他的财产：一方Hatbdyl 。联合国已组织了一个大党：党及其附属组织，已经失去了所有的财产。 

为了更准确的主题应该知道，世界上的正式议程：问题出现赤裸上身和深不见底。相反，出引发了世界的重要问题！和门诊医疗实践是怎样的。其原因是，管理会议和谈判的科学，所以没有进展看不到它的尽头。终于知道该怎么做。 

如果你穿时髦的衣服说：穷人的血，他们有自己的饰物。如果你穿舒适的衣服说没有遵守阿拉伯国家的外交压力。和每一个专家，为我们提供了一种方法来脚。 

你读所有的书谈判和讨价还价技巧，不支持任何其它字符！每一个作家说，我写。即使你把所有的技巧，行为或忘记时也是如此。与此相反的结果Gyrnd.lza，以获得更好的效果，通常谈判，谈判技巧忽略了意见。 

最近开了一个讨论谈判技巧：即身体语言即你讲的语言越多，你不能撤消他们的身体语言！例如，国际会议之一，谈到对烟草，平时要打破他的讲话的单调，在Hrskhnrany点燃一支烟后。这是所有提供反吸烟的破坏。 

在打击毒品方面所有的诊所，吸毒者往往有更大的影响力。和平主义组织，大部分是军火贩子都是大股东。看看那些打击恐怖主义的人，他们是恐怖主义的赞助商。 

因此，这里的大堂和客人或正式的听证会之间的区别是明显的。当然，旧的理论，或管理科学，在正式和非正式组织讨论。非正式组织是法律和宪法本身，但，在正式的组织，新的关系，这是主要的目标之内：威胁中规定的章程。 

在同样的理念作为辩证冲突时，这个定律说，在国会中的每个对象，培养抗越大。他们说，世界上会叫天使：Llmvt进行指导！ Bzayyd死，使一片废墟。这就是为什么他们还没有实现任何的联合国，布什还是奥巴马的决议，但执行该命令。 

最近，联合国和评论家面前的问题的认识思考一个新的大堂。新的游说，反对美国和以色列。指伊朗正在试图建立美国和以色列反对派之间的联盟。这需要建立或组织是一个独立的大堂。 

有必要分开大堂伊朗证明其核权利Knd.msla在里海，伊朗可以看到，第二个的贡献，第六年下降，而且在阿斯特拉罕或德黑兰会议将于确定的法律制度。并没有定论！虽然伊朗的谈判，法律制度的邻国的利益的实现。他们不是来自

تضاد های موجود در گردشگری

روز پنجم مهرماه سال جاری را، به عنوان روز جهانی گردشگری، در حالی پشت سر می گذاریم که: صنعت گردشگری دچار تحول عظیمی شده است . به این معنا که کشورهای گردشگر پذیر گذشته، جاذبه خود را از دست داده، و جاذبه های جدیدی برای گردشگران به وجود آمده.

البته مانند هر تحولی، ابتدا از سوی وضع موجود، انکار می شود ولی، کم کم جای خود را باز می کند، و لبخند این کودک نو رسیده به جهان، همه را مجذوب خود می کند. دلیل اینکه کشورهای گردشگر پذیر، جاذبه خود را از دست می دهند، وجود تروریسم و حمایت از آن ها، در این کشورها است. ترکیه به عنوان قطب گردشگری جهان اسلام، امروز به دلیل حمایت از تروریست های: ضد سوریه محل امنی برای گردشگران محسوب نمی شود.

علاوه بر انکه گردشگران نیز، دچار تحول شده اند. در گذشته گردشگران را یک مشت: پیر و پاتال هایی تشکیل می دادند که: برای فراموش کردن بیماری خود، به نقاط خوش آب و هوا می رفتند . در ترکیه و استانبول فقط باید: این پیر ها را تحمل می کردند. ولی امروز دنیای گردشگران دنیای سیاسی است.مثلا می بینیم تروریست های داعش، یک روز در سوریه هستند ولی روز دیگر، به سرعت راهی اکراین می شوند. در موضوع مصر نیز، فعالیت ها و سفر ها شدید بود . اخیرا نیز به موضوع یمن باید توجه کرد

   البته لایه های این مسافرت ها متفاوت است، مثلا جاسوس ها به ظاهر بعنوان تاجر مسافرت می کنند، و یا تروریست ها به عنوان گردشگر عادی . در این چند سال اخیر هم، بیشترین گردشگران کسانی بودند که: برای مسئله هسته ای ایران فعالیت می کردند. هتل های درجه یک، با هزینه های سرسام آور پر بود از: مذاکره کنندگان یا اعضا تیم های مرتبط با آن.

در قضیه حمله اسرائیل به غزه، بیشترین مسافرت ها در سطوح مختلف صورت گرفت. این درحالی است که مثلا در قضیه جنگ دوم جهانی، فقط یک جلسه آن هم در تهران، موضوع فیصله پیدا کرد! چرچیل و روزولت و استالین، آنقدر از این قضیه  خوشحال بودند که: تهران را پل پیروزی نام گذاشتند.

اکنون گردشگران فقط برای گذراندن وقت، به این امر نمی پردازند، بسیاری از آنان درمان جسمی، و برخی درمان روحی را عنوان می کنند. از سوی دیگر پیشرفت های جهان سوم، دیگر جهان بکر برای آنان باقی نگذاشته است. زمانی گردشگری یک خودستایی انبوه بود! یعنی شهر نشینان به روستا ها می رفتند، تا پز پیشرفت خود را به روستایی نشان دهند. می گفتند روستایی ماشین ندیده! برویم به او نشان بدهیم و کمی تفریح کنیم. اما الان د ر دور افتاده ترین نقاط جهان، مردم بیدار شدند و حاضر نیستند، عقب مانده بمانند تا تعدادی گردشگر، از دیدن عقب ماندگی آن ها لذت ببرند.

از این ها گذشته ، امروز بخش بسیار عظیمی از این سفر ها، زیارتی است. فقط شهر مشهد سالانه 250میلیون گردشگر دارد. کربلا از این هم بیشتر و: نجف ومکه و مدینه. اگر در گذشته این ارقام را نادیده می گرفتند، یا آن را گردشگری نمی دانستند!  امروز در برخورد با جهان متحول کنونی، باید آن را به حساب بیاورند.

این بسیار کوته بینی است که: دغدغه سفر 25000نفر گردشگر به معنی خودشان را! به دغدغه 25میلیون گردشگر مذهبی ترجیح دهیم. ممکن است آن را یک امر دینی یا: تابع سازمان حج بدانیم. ولی آمار این چیز ها را نمی پذیرد. مثل این است که برای تعیین آدم های باسواد، فقط به دیپلمه ها اکتفا کنیم در حالیکه هرکس از هر راهی رفته، و می تواند بخواند و بنویسد با سواد است. 

在旅游的冲突 

在今年10月的第五日，世界旅游日，而在他身后不舒服，旅游业遭受了巨大的变化。这意味着旅游国家，失去吸引力，且有游客的新景点。 

当然，如同任何变化，首先现状，否认，但逐渐开放的地方，新生儿对世界的笑容，每个人都为之着迷。由于各国的旅游景点失去，恐怖主义和支持他们在这个国家。土耳其为伊斯兰世界的今天旅游集散中心为支持恐怖分子：反叙利亚不是游客一个安全的地方。 

除了游客，也已改变。过去，游客有一大堆的老Patal是这样的：忘记他的病，去了好气候。土耳其和伊斯坦布尔只是有这个老只得忍着。但是，今天的世界中，我们看到的游客Ast.msla恐怖分子短跑政治世界，有一天在叙利亚，但有一天，UKRAIN的快速途径。除埃及，活动和旅行严峻。近日，一定要注意也门 

   不过，此行是不同的层，如商务旅行间谍出现，或恐怖分子为普通游客。近年来，游客是那些正在努力为伊朗核问题。一流的酒店，拥有成本暴涨的全部谈判或有关团队成员。 

在对加沙地带的以色列袭击的情况下，此行承担了不同的层次。然而，在第二次世界大战的情况下，德黑兰只有一个会议上，这个问题就解决了！丘吉尔和罗斯福，斯大林，所以在这种情况下，很高兴，德黑兰取了这个名字保罗的胜利。 

游客只是为了打发时间，也没关系，他们是治疗许多身体和心理健康有些。第三世界的发展，世界上没有保持完好他们。大众旅游曾经是夸！对城市居民到农村去村里，以显示你的烹饪进度。农村告知不能机！我们去他的表演，并有一些乐趣。但现在，在世界最偏远地区，人们已经觉醒，落后，直到旅游者的数量，他们喜欢看到迟缓。 

毕竟，今天是这次旅程中非常重要的一部分，朝圣的。每年2.5亿游客，是唯一的城市马什哈德。更卡尔巴拉和纳杰夫VMK·H和麦地那。如果这些数字都将被忽略，在过去，它的旅游业不知道！今天，在应对当今不断变化的世界中，必须考虑到。 

这是短视的：涉及25,000游客参观他们的意思！ 2500万游客欲为宗教的关注。这可能是一个宗教或朝觐功能知道。不过，这些统计数字不接受。这样受过教育的人，并不仅仅限于高中学历，在大家走出自己的路，并能阅读和识字写字。

جشنواره ای نه چندان جدی

节日不是太严重
虽然是封闭的油膜强度，不解决这个问题严重。这部电影是膜电阻器：大小和当今世界的地位，主要竞争对手的好莱坞。如此看来，现金指挥官，正站在音乐节，并在很长的声明到底读其余不相信它没有试图证明这一点。
例如，影片沙王，考虑望着脚下，而是通过恐怖主义或战争，世界被曝光。虽然这是很好的其他电影，如电影，我们已经分开处理，但由于表达。甚至有些电影，尽管它的正式名称，是打破常态。和一些反战的主题一直为她有帮助。
本片是一部浪漫人迹罕至，我们看到，打破常态的潜力。大部分的场景都是在睡觉！并坚持表示吸烟。影片展示了一个地方的生活：战斗：退伍军人和烈士，说他们都是吸烟者！和面纱并不看重。男人和女人之间的接触成为可能，并远离审查，背后通常腐败的剪刀。伊斯兰着装要求是荒谬的，但要得到报酬的敬意！
在这部影片中的明星的光芒，虽然它涉及信仰问题，而是在坚持这个问题，伴随着光幕，并公布了糟糕的表演。和他谁发现愈合通过法蒂玛扎赫拉，信实不认为这是正确的，他是一个基督徒，但穆斯林，发挥其作用。而最喜欢的电影合拍，这种想法表明：逃避伊斯兰教，最好的方式走出国门的义务。
国王因为没有沙的心理叙事电影，和电影，是不是均匀的。 ，当然，是最重要的事情是天生的。它是被释放，就像在伊朗运气不好的电影，伊朗外长会见了沙特。因此，即使在候选表是无法接近。另一种是，许多场景的审查。
该膜是由于压力，它有几个缺点。首先，瓦哈比有土耳其秀裂缝，而在大不里士的犹太人民。沙阿伊斯梅尔了出来。他们改信伊斯兰教，并采取报复。电影，作为一个大使的英国穆斯林国家，但他们是穆斯林，犹太教和沙特：瓦哈比不说。
另一个错误是所有历史学家，沙特阿拉伯或以色列，英国门生是否知道。而英国人在功率：它可以是有害的。此案是完全相反的。这意味着以色列创造了·沙特。和脚本，定义了膜。
 英国人不敢驱逐巴勒斯坦人。沙特的房子作为宗教权威，权力给他们。历史也表明，英国的财富和权力：沙特可能不是相反！
犯难了，还有就是表现出共产党人的Flanzhyst观点的主要恶作剧，电影已经看了。这是丑陋和错误的行动，归结为先知穆罕默德。虽然他们不相信先知，血沐浴，证明了这一点。

جشنواره فیلم مقاومت در حالی اختتامیه گرفت، که چندان به موضوع جدی نپرداخت. زیرا فیلم مقاومت فیلمی است: به وسعت جهان امروز و از نظر جایگاه نیز، رقیب اصلی هالیوود است. لذا به نظر می رسد جز سردار نقدی که، در این جشنواره حضور دائمی داشت، و درپایان نیز بیاینه بلند بالایی را قرائت کرد، بقیه نه به آن اعتقاد داشتند و: نه در اثبات آن کوشش می کردند.

مثلا فیلم پادشاه شن ها، اصلا مورد توجه قرار نگر فت، در حالی که اساس تروریسم یا جنگ را، در جهان  افشا می کرد. فیلم های دیگر گرچه خوب بود، مانند فیلم چ که ما جداگانه به آن پرداخته ایم، اما معلول ها را بیان می کند. حتی بسیاری از فیلم ها، برخلاف عنوان رسمی آن، هنجار شکنی نیز می کند. و برخی نیز مضامین ضد جنگ را دستمایه خود قرار داده اند.

در فیلم دلتنگی های عاشقانه، می بینیم که پتانسیل زیادی برای هنجار شکنی است. و بیشتر صحنه در رختخواب می گذرد! و اصرار بر نشان دادن سیگاری بودن است. در واقع فیلم بجای نشان دادن زندگی یک: رزمنده : جانباز و شهید، خواسته بگوید که اینها همه سیگاری بودند! و برای حجاب هم ارزشی قائل نبودند. تماس بین زن و مرد تا حد امکان، و به دور از قیچی سانسور، نشان از فساد های معمول پشت صحنه است. که اسلام و حجاب را مسخره می کنند، ولی برای گرفتن دستمزد آن را رعایت می کنند!

در فیلم شهابی از جنس نور، با اینکه به یک مسئله اعتقادی پرداخته، ولی اصرا ر داشته این موضوع را، درکنار بد حجابی و بی حجابی نشان دهد. و کسی که از فاطمه زهرا س شفا در یافت کرده، در بعد اعتقادی اصلا درست فکر نمی کند، و با اینکه او یک مسیحی است، ولی نقش ان را یک مسلمان بازی می کند. و مانند اغلب فیلم های محصول مشترک، این فکر را القا می کند که: برای فرار از قید و بند های اسلامی، بهترین راه خروج از کشور است.

فیلم پادشاه شن ها روایت روانی از تاریخ ندارد، و فیلم نامه آن یک دست نیست. و این البته، زاییده مهم بودن خود مطلب است. و شانس بد فیلم آن بود که: درست زمانی در ایران اکران می شد که، وزیر امور خارجه ایران با سعودی ها دیدار کرده است. لذا حتی به میز کاندیدا ها هم نزدیک نمی شود. و این غیر از آن است که بسیاری از: صحنه های آن سانسور می شود.

از  فیلم نامه هم به دلیل فشار های وارده، دارای چند اشکال است. اولا اینکه وهابیون را از ترک های ترکیه نشان می دهد، در حالیکه آن ها از یهودی های اهل تبریز بودند. و شاه اسماعیل آن ها را بیرون کرد.و آن ها به اسلام گرویدند تا انتقام بگیرند. البته فیلم، مسلمان شدن ابزاری سفیر انگلیس را بیان می کند، ولی از مسلمان شدند آل سعود یهودی و: وهابیون حرفی نمی زند.

نکته دیگر که اشتباه همه تاریخ نویسان است، اینکه عربستان و اسرائیل را، دست پرورده انگلیس می دانند. در حالیکه انگلیس در آن زمان قدرتی نبوده: که بتواند تعیین کننده باشد . قضیه کاملا برعکس است. یعنی آل سعود بودند که اسرائیل را بوجود آوردند. و دستخط مربوطه در فیلم همین را بیان می کند.

 انگلیس جرات نداشت که فلسطینی ها را بیرون کند. اما آل سعود به عنوان مرجع دینی،  این قدرت را به آن ها داد. و تاریخ هم نشان میدهد که انگلیس، ثروت و قدرت خود را از: سعودی ها می گرفته نه برعکس!

البته فیلم نامه نویس، یک شیطنت اساسی هم دارد که: نشان می دهد با دیدگاه فالانژیستی یا کمونیستی، به فیلم نگاه می کرده. یعنی کارهای زشت و اشتباه آن ها را، به پیامبر اسلام نسبت می داد. در حالیکه آن ها اصلا اعتقادی به پیامبر نداشتند، و وضو گرفتن آن ها از خون، این موضوع را ثابت می کند.

امپریالیسم تحلیل!

اطلاعات معمولا به دو دسته تقسیم می شود: اطلاعات خام و اطلاعات پرورده. و این از طرف هر کس یک تعریف دارد . معمولا هرنوع دریافت اولیه را، اطلاعات خام میدانیم که: به آن دیتا یا داده نیز می گویند. این دیتا ورودی اولیه مغز انسان است، که ممکن است از رسانه های مختلفی به آن منتقل شده باشد.

برخی رسانه ها شفاهی هستند، لذا این اطلاعات شفاهی نام می گیرد. معمولا اولین اطلاعات، شفاهی هستند لذا میتوان گفت: برای اینکه اطلاعات شنیداری  تبدیل به اطلاعات پرورده شوند، نیاز به مرحله پرورش دادن یا: پروسس کردن است. پروراندن اطلاعات بسیار مهم است. زیرا بستگی به نیاز به آن، به تعداد خروجی ها میتوانند متفاوت باشند.

مثلا شما اگر عدد هفت را بشنوید، یک اطلاعات خام یا دیتا دارید و:تفسیر این هفت در تاریخ نشان داده که: میلیون ها نوع تحلیل یا برداشت از آن موجود است. که برای آسان تر شدن کار، آن را بر اساس ارزش های مورد قبول، بر دو دسته تقسیم می کنند: درست یا غلط.  مثلا ایا درست است که عدد هفت، یک عدد آسمانی و دارای رموز و: اسرار فراوان است؟

分析帝国主义！
信息通常可分为两大类：原始数据和处理后的信息。这是每个人都定义。通常任何初始的摄入量，原始数据，我们知道数据或数据说。人脑的输入数据，其可以被移植到多种媒体。
有媒体轶事，这就是所谓的口头信息。所述第一信息，轶事，因此它可以被说成是经过处理的音频信息转换成所需要加紧和教育的信息：该过程。发展是非常重要的。这取决于是否需要它，输出的数目可以变化。
举例来说，如果你听到七位数，你有七个原始数据或数据的解释表明，现在有成千上万的各类分析或它的解释。为了方便操作，它是基于公认的价值，可分为两大类：true或false。例如：这是真的，七位数是一个神圣的号码和秘密比比皆是的奥秘？
由于主观价值：可以接受的答案是我自己。如果答案是正确的，你应该去验证吧！和理论从一开始到现在研究人类。但是，如果密码不正确，则我们的作业也很简单。我们否认这一点，即使是在你的大脑中的灰色，它并没有多大的意义的细胞。这意味着，故意忘记一个人的知识是不可接受的。
在我们这个时代是信息爆炸，同一人或简单的时代：拒绝使用你的头脑是不是累了。但是，还有另一种方式，那就是我们正在商定获得的数据进行分析给出一个！我们去思考它。在该图中，民意，意义仅当有必要给予。
 好吧，也许超过99％的人更喜欢的事情了，而不是把自己陷入困境，或者如果他们这样做，他们被告知，让自己的生活：托付给这里的专家们的重要任务。当你生病了，你去看医生，如果你选择投资于股票市场，股票经纪，请参阅。这意味着，而不是你的代理人认为。
和全球政治问题了。如果一个组织可以共同接受的，其他人根本没有必要进行分析，并对其背景进行分析。唯一重要的要求是，他们有一个律师，律师不会背叛她。所不同的是傲慢：公众的信任，受托人不知道你的其他义务。
联合国：国际组织，此类患者。人们信任他们，但他们没有看到被问责的需要。诚信相反，信任是背叛。目前，世界上所有国家，联合国信托的最高处提供的数据和统计，被送到纽约。
但是，看看会发生什么：正确的公共MHM开幕当天，叙利亚抨击美国。这意味着所有的国家明白，他们是不是安全。美国不说安娜，它会攻击的国家。所以，你应该做你的工作帐户。
  此外，所有的媒体都动员起来，以显示一切都在逆转。例如，整个国家就不会讲课，不玩，如果玩家马上准备好它的反，而不是什么都没有改变！和联合国大会已经成为：这是一个伟大的党！

با توجه به ارزش های ذهنی و: قابل قبول خودمان آن را پاسخ می دهیم. اگر جواب درست باشد، باید برویم و این موضوع را پیگیری کنیم! و نظریات انسان ها را از ابتدا تا امروز مطالعه کنیم. ولی اگر جواب  کلمه نادرست باشد، دیگر کار ما ساده است. آن را انکار می کنیم و حتی در درون: سلول های خاکستری مغز خود هم، برای آن جایی منظور نمی کنیم. واین  یعنی فراموشی عمدی یک دانش غیر قابل قبول.

در عصر ما که عصر انفجار اطلاعات است، اشخاص از همین روش ساده کردن یا: مردود دانستن استفاده می کنند، تا ذهن خود را خسته نکنند. اما روش دیگری هم هست و آن اینکه، ما قبول کنیم تحلیل اطلاعات را یه دست یک گروه بدهیم! و خود را از فکر کردن در مورد آن خلاص کنیم. در این شکل است که افکار عمومی، مفهوم پیدا می کند و جهت دادن به آن لازم می آید.

 یعنی شاید بیش از 99درصد  مردم  ترجیح  دهند: در مورد همه چیز خود را به زحمت نیاندازند، یا اینکه به آنان اینطور گفته  شود: شما به زندگی خود برسید و: کار های مهم را به متخصصین واگذار نمایید. مثلا وقتی بیمار می شوید حتما سراغ  پزشک بروید، و اگر خواستید در بورس سرمایه گذاری کنید، به کارگزار بورس مراجعه کنید. یعنی کارگزار بجای شما فکر می کند.

در مورد مسائل سیاسی و جهانی هم همینطور است . اگر سازمانی بتواند مقبولیت عام داشته باشد، مردم دیگر خود را نیازمند تحلیل نمی بینند، و تحلیل های آن ها را می پذیرند. فقط شرط مهم این است که: آنها به عنوان وکیل، در وکالت خود خیانت نکنید. فرق استکبار در همین است: یعنی به دلیل اعتماد مردم، دیگر خود را ملزم به رعایت امانت نمی دانند.

اکنون سازمان ملل و: کلیه سازمان های بین المللی، به چنین بیماری دچار هستند. مردم به آن ها اعتماد می کنند، ولی آن ها لزومی نمی بینند که پاسخگو باشند. نقطه مقابل امانت داری ، خیانت در امانت است. در حال حاضر تمام کشورها ی دنیا، به سازمان ملل اعتماد کرده و: بالاترین مقام خود را برای ارائه اطلاعات و آمار، به نیویورک فرستادند.

ولی ببینید چه اتفاقی می افتد: درست در روز افتتاحیه محمع عمومی، آمریکا به سوریه حمله می کند. این یعنی همه کشورها بدانند که در امان نیستند. و آمریکا بدون مشورت با آنا،ن به کشورشان حمله خواهد کرد. لذا باید حساب کار خود را بکنند.

  علاوه بر آن، تمام رسانه ها بسیج شده اند تا: همه چیز را معکوس نشان دهند. مثلا هیچگاه سخنرانی کامل کشورها، پخش نمی شود و اگر هم پخش شود، بلافاصله برای آن تحلیل معکوس آماده دارند، و این است که هیچ چیز عوض نمی شود! و نشست مجمع عمومی سازمان ملل تبدیل به: یک مهمانی  بزرگ میشود!

سازمان ملل، محل تخلیه اطلاعاتی

اگر عصر ما را عصر ارتباطات و اطلاعات نامیدند، باید گفت درست بوده است. زیرا در زمان ما، اطلاعات بیش از هر موضوع دیگری، ارزش پیدا کرده است. آن هم نه فقط ارزش معنوی که: شرقی ها از آن برداشت می کنند، بلکه ارزش مالی و پولی و دلاری! و همین دیدگاه های متفاوت شرق و غرب در مورد ارزش، خود عامل مهم ارزش یافتن اطلاعات است!

بنابر این می توان در این خصوص بحث کرد : اطلاعات ارزشی مهم است یا ارزش اطلاعاتی؟مانند همه بحث های فلسفی، تا در حوزه درس و مشق است، به هیچ کس ضرری نمی رساند! گرچه همان موقع هم، ممکن است سر یکی به خاطر کوبیدن کتاب بشکند! یا کتاب دیگری در اثر کوفتن به سر دیگری پاره شود! اما وقتی وارد دنیای واقعی می شود، فرق آن از شرق است تا غرب.

در یک طرف دین اسلام است که: دستور می دهد تا همه علم بیاموزند! و اطلاعات کسب کنند و در این راه، از هیچ کوششی فروگذار نکنند. نتیجه آن هم، برخاستن دانشمندان جهانی و: پر آوازه از عصر تمدن اسلامی است. که همه دانش آن ها برای: کم کردن الام مردم و ازبین بردن درد ها، و بیماری های آنان بود. که ابن سینا از همه معروف تر است.

اما درغرب از همان ابتدا، علم واطلاعات در خدمت کشتن بود! انواع سلاح های گرم از: کمری تا توپ و تانک در غرب ساخته شد. تا اینکه به کشتار فجیع مردم ژاپن، توسط بمب اتمی انجامید. قبل از آن در تاریخ ده هزار ساله شرق، چنین کشتاری نداشته ایم.

حتی پزشکی غرب، در ظاهر برای بهداشت ولی در عمل، برای تولید بیماری های جدید و: ویروس های جهش یافته یا : قاچاق اعضا بدن است همان طور که در مستند: فرشته های قصاب می بینیم . بنا براین علم واطلاعات در شرق، وسیله ای برای احیا و زنده کردن و: در  غرب وسیله ای برای کشتن بود.

منطق در غرب یعنی هرچه بیشتر دروغ گفتن! و در شرق یعنی ساده و یک رنگ بودن. به همین جهت ما می بینیم هرچه، ایران بیشتر منطق به کار می برد، بیشتر تحت فشار قرار می گیرد. زیرا وقتی از منطق و عقل صحبت می شود، شرق از ان یکرنگی صفا و صمیمیت برداشت می کند، ولی غرب آن را پرچانگی و حراف بودن  می بیند. طبیعی است جواب افراد پرحرف و پرچانه، سکوت است یا بی توجهی!

سکوت از ان جهت که جوابی برای گفتن نیست، و بی توجهی از ان جهت که نمی خواهند: همه هستی خود را در برابر چند کلمه حرف منطقی، به ایران پس بدهند!

سخنرانی ها و مصاحبه ها هم، از دیدگاه شرق و غرب متفاوت است. شرق و مسئولین ایرانی معتقدند با: حرف زدن و مصاحبه کردن وجدان انسان ها بیدار می شود، و به فطرت خود برمی گردد و: پاک و بی گناه می شود. چنانکه قران می فرماید: به همدیگر تذکر دهید که: تذکر برای مومنین مفید است.   اما غرب تصور می کند در حال: فریب خوردن با کلمات نامفهوم است!

  البته در سازمان های بین المللی، جریان دیگری هم حاکم است: و آن مصادره به مطلوب و: کسب اطلاعات محرمانه است. آن ها می بینند که شرق در خال عادی ،اطلاعات نمی دهد یا: سازمان های اطلاعاتی خودشان ، همیشه گزارش های اشتباه می اورند. لذا بهترین راه آن است که: آن ها را به میهمانی دعوت کنند، و تریبون به دست آن ها بدهند!  تازه ترین تئوری ها و یا اطلاعات را، در این سخنرانی ها میتوان دید و شنید!

 لذا همه سخنرانی ها ، حتی تند ترین آن ها دو ارزش مهم دارد: اول اینکه به رایگان به دست می آید، و کاملا صحیح و از منبع اصلی است! دوم اینکه میتوان آن ها در همانجا تبدیل کرد . یعنی بعد از هر سخنرانی یک گروه تحلیل گر متخصص ، آن را بررسی می کنند و: مواد خوب  و مفید آن را مصادره به مطلوب می کنند. یعنی به نام خودشان یا به نام: سازمان ملل منتشر می کنند.

بعد با سم پاشی برعلیه گوینده آن، مردم را از آن ها جدا می کنند، مثلا با معرفی انان به عنوان تروریست، مانع همراهی  افکار عمومی با آنان می شوند

联合国疏散位置信息
如果我们晚上叫的沟通和信息的时代，应该说是正确的。我们花了比什么都重要，价值已被发现。它不仅是一种道德价值：东收获，也对美元的财政和货币的价值！和东，西对信息的价值是最重要的因素不同的看法！
因此，可以说，信息的价值是非常重要的或有价值的信息？像所有的哲学讨论，学习和实践领域，以示不伤害任何人！然而，在同一时间它可以是一个打破击中书籍！或者由脉冲结束镇压另一本书！但在现实世界中是不同的，从东到西。
在伊斯兰教的一面，让说明，了解所有的科学！并学会用这种方式，不不遗余力。因此，全球科学家的崛起：伊斯兰文明是有名的。所有的学生是：减少人民的痛苦，杀死的痛苦，他们的疾病。伊本西纳是最有名的。
但在西方，从一开始，被打死在科学和信息的服务！枪械类型：背部清除油箱始建于西方。因此，日本的人，为首的原子弹的屠杀。东万年在该日期前，我们还没有这样的屠杀。
医疗或西方，表面上是为了健康，但在实践中，所生产的新病毒突变或贩卖器官，如纪录片：天使，看到了屠夫。因此，在东方，手段信息科学振兴和生活在西方是指杀死。
逻辑在西方较为说谎！和东平原和颜色。所以我们看到，大部分的逻辑需要工作，更多的压力被放置。当涉及到逻辑和理性，收获的东坦率真诚，但西方认为它的下巴和对话太多。答案自然健谈健谈的人，沉默或无知！
因为沉默回答说，我们不想忽略它，他对一些逻辑的话所有的生命，给伊朗！
演讲和访谈在一起，东方和西方的不同观点。东与伊朗官员认为：说话，采访人的良知被唤醒，并返回到他的本质：它是纯真无邪。正如古兰经说：点出每个对信徒有益的提醒。西方现在认为：文字艰涩上当受骗！
  然而，国际组织，其他流动的裁决是，乞讨和商业机密信息。他们看到正常的痣东的信息或没有：他们的智慧，总是让不实报道。所以最好的办法是，他们没有被邀请参加晚会，而论坛给他们！最新的理论和数据，这些讲座可以听到！
 因此，所有的语音，即使是最激进的两个值是很重要的：首先，充电完毕，且主要来源是完全正确的！第二，它可以转化在同一个地方。即每个讲座，专家分析，检查后：好材料是在回避问题。也就是说，以自己的名义或以联合国EMIT的名字。
喷雾对扬声器之后，它们被从它通过引入它们作为恐怖分子分离，例如，它们防止了公共

باز سازی بقیع، نشان پایان یافتن عصر: ترور و تخریب است.

 به بهانه دیدار: آقای ظریف با سعود الفیصل.

باز سازی بقیع، نشان پایان یافتن عصر: ترور و تخریب است.

ما به  دیدار آقای ظریف با: سعود الفیصل یا هرکس دیگر، حتی دیدار اوباما با روحانی، نمی توانیم اعتراضی بکنیم! چرا که باید دولت، سیاست های خود را دنبال کند . اما خواهش که می توانیم داشته باشیم! که حداقل در برابر این حاتم بخشی ها، یک امتیازی هم بگیرند.

 اینکه می گویند: مجمع عمومی سازمان ملل، فرصت مناسبی برای طرح دیدگاه های ایران است! درست ولی بی فایده است، چرا که 35 سال است که: دیدگاه های ایران طرح می شود. از شهید رجایی که جای شکنجه های ساواک را، به نمایش گذاشت تا امروز، همیشه ایران در برد رسانه ها بوده، و همیشه در مدت برگزاری مجمع عمومی، حکومت در دست ایرانی ها بوده است، و کشورهای جهان همه حمایت کردند.

ولی خروجی آن چه بود؟ آیا تا به حال یک سوال هرچند کوتاه شده؟ که چرا همه روسای جمهور ایران که: با احساسات تمام حرف های خود را بیان کرده اند، ولی تحریم ها هم سی و پنج ساله شده ! و هنوز هم اگر آمریکا بخواهد، میتواند گذرنامه ها را باطل یا: برای ایران تعیین تکلیف نماید؟ چرا بعد از این همه سال، با تمام افشاگری ها، دلار هر روز قوی تر شده و ریال هر روز ضعیف تر؟ که یعنی عقب رفته که جلو نرفته است.

شاید در این سال ها، راه را اشتباه رفته ایم! شاید راه مبارزه با استکبار، رفتن به مجامع بین المللی و شعار دادن تنها نبوده، زیرا که همین شعار دادن ها، ایران را تخلیه روحی می کرد و: روسای جمهور با روانی شاد از اینکه در: کشور دشمن توانسته اند حرف خود را، به بهترین وجه و در بالاترین سطح! و بیشترین پوشش بزنند برگشته اند، و دیگر اقدامی را لازم ندانسته اند! واقعا اگر عنایات الهی را، از این سر زمین حذف کنیم، ما چه امکان قابل قبولی، برای عرضه خود داشته ایم؟

در جلسه ای در پژوهشکده مطالعات روابط بین الملل، که باحضور سه استاد تشکیل شد، خبرنگار لس انجلس در تهران گفت: اگر آمریکا یا اسرائیل حمله کند، ایران بر فرض آمریکا را از بین ببرد، یا اسرائیل را نابود کند، بعد چه می شود؟ گندم ایران که از کانادا یا خود آمریکا وارد می شود، دیگر وارد نمی شود و: مردم بی نان خواهند شدو...!

در ادامه این بررسی ها معلوم شد که: همه دولت های استکباری و گروه های ارتجاعی (تکفیری)، از ابتدا فقط برعلیه انقلاب اسلامی،  ایران و عقاید شیعه شکل گرفته اند. و اگر کمی از این هم عقب تر برویم، می بینیم که از زمان شکل گیری وهابیت ، این تروریسم و وحشیگری شروع شده! و در رشد خود سازمان ملل را به وجود آورده! در واقع سازمان ملل، شکل تکامل یافته اتحاد: جبهه استکبار و ارتجاع(تکفیری) بر علیه: ایران و اسلام و شیعه است.

حجم اخبار و اطلاعات سازمان ملل، بودجه هایی که هزینه کرده، فقط در حول محور حوزه تمدنی ایران است! اگر گاه گاهی هم نیم نگاهی به: کره جنوبی یا آمریکای لاتین داشته، باز هم مبنای آن اخطار به ایران و: ایرانیان بوده است.

همه بیانیه های سازمان ملل، یا برعلیه ایران بوده یا به نفع اسرائیل! که هردو یک معنی دارد. اگر گاهی هم به بورکینا فاسو یا: آفریقای جنوبی هم توجه می شده فقط، در همین محور بوده است. و هرگاه خود سازمان ملل، قادر به فریب ایران نمی شد، سازمان ملل های کوچکتر! مانند ائتلاف ضد داعش کنونی، به وجود می اورد.

میتوان گفت  با هر شعار و فریاد ایران، در سازمان ملل یک سازمان ملل جدید، بر علیه ایران شکل می گرفت و: هزینه همه این ها را هم، عربستان پرداخت می کرد. لذا به نظر ما فقط اگر عربستان، تعهد بدهد که بقیع را باز سازی بکند، یا اجازه دهد ایران آن را باز سازی کند، معلوم خواهد شد که تروریسم و: تخریب دیگر تمام می شود. و الا شعار ها هرچه جذاب تر باشد، تخریب ها و ترور ها بیشتر می شود.  

在满足精细费萨尔先生的借口。 

重建Jannat人，霸气，在时代的结束：恐怖和破坏。 

我们遇到了精细费萨尔先生或其他人时，奥巴马甚至与精神，抗议做不到满足！为何政府要推行其政策。但我们可以要求！哈特姆至少在这部分，还可以获得奖金。正如他们所说，联合国大会，伊朗有机会提出自己的看法！但它是无用的，因为35年来伊朗意见的计划。沙希德Rajaee代替萨瓦克的折磨了，证明日期，总是在各种媒体，并始终在大会召开，政府在伊朗和世界的手都被支持。 

但究竟是什么结局？有一个问题，但是，截断？为什么伊朗的所有总统：与所有的言语来表达自己的感情，但制裁已经三十五岁了！如果美国希望，仍然可以吊销护照或伊朗决定自己的命运？为什么这些年来，所有的启示，每一天美元走强，每天Rails的弱呢？这并没有回到了前面。 

也许在这些年来，我们已经走错了路！也许，反对帝国主义的斗争，去国际机构和诵经不仅呗，因为该国在心理上和排水：精神快乐的总统：敌人有自己的发言权，以可以在最高水平的最佳途径！扔回来了井盖，并采取其他措施是没有必要的！说真的，如果上帝的恩惠，从此地省略了，有什么是可以接受的，我们所提供的？ 

在国际关系研究所的一次会议上，大师的存在是星期二举行，洛杉矶的记者在德黑兰说，如果美国或以色列攻击伊朗，以摧毁美国的默认，或摧毁以色列，又是什么？小麦从加拿大或美国的进口，而不是另：他们成为面包的人...！ 

在这项研究中发现，所有的傲慢和反动集团（罚），首只针对伊斯兰革命，伊朗和什叶派信仰的形成。如果你走再往后一点的是，我们看到，瓦哈比主义的形成，恐怖和野蛮开始了！联合国及其发展创造！联合国联发展：傲慢与反应（罚）对伊朗和什叶派穆斯林。 

大小新闻联合国预算的花费就在伊朗文明的区域！如果你偶尔看看：韩国和拉丁美洲，也对伊朗和伊朗的行为已。 

所有报表由联合国，反对或赞成以色列！这两种感觉。如果有时布基纳法索和南非也只集中在同一轴线上。如果UN将无法欺骗伊朗，联合国小！像今天这样的联盟短跑，创造。它可以与任何喊口号和伊朗对联合国说，对伊朗的新的联合国初具规模：这一切的代价，沙特支付。在我们看来，只有在英国，它承担着重建霸气呢，还是允许伊朗重建它，但很明显，恐怖主义和所有其他的破坏。很快，越来越多的吸引人的口号是，破坏和恐怖等。

سینمای مقاومت، راه اروپا را مشخص کرد

سینمای مقاومت، راه اروپا را مشخص کرد.

دکتر ایوبی در جملاتی کوتاه گفت که: سینمای ایران را، سینمای دفاع مقدس زنده کرد. و سینمای مقاومت هم، به جهانیان یاد داد که چگونه در مقابل: غول سینمای صهیونیستی آمریکایی مقاومت کنند.

این جملات هرچند کوتاه و دیر، ولی شجاعانه از زبان یکی از: مسئولین درجه یک سینمای ایران گفته شد. و نشان می دهد حاکمیت سینمای عفن، در ایران به پایان رسیده است. و اکنون آغاز یک راه برای: سینمای پاک و محجوب است.

شاید جمله ای که امام خمینی ره، سی چهل سال پیش گفت: آن موقع کسی آن را نفهمید و: شاید هم گفتند یک خوراک تبلیغاتی است! و یا خیلی ها گفتند این حرف، بی ربط و بدون مطالعه است.مخصوصا کسانی که در دامن آلوده غرب، بزرگ شده بودند، بزرگ بودن خودشان را در لیس زدن : واپسین قطرات سینمای خشن و سکسی آن می دیدند.

آن ها دوست داشتند سینما را، همان معنی کنند که خودشان بودند. یک فاحشه و یا یک زن باره . اصلا در سینما یک چیز را بر: همه واجب می دانستند: در سینما نمی شود و نباید وجود ندارد! یعنی اگر به شما گفتند لخت شو، باید لخت شوی نباید بگویی نمی شود! اگر به شما گفتند فقط وسط پاهایت، به درد سینما می خورد! نباید ناراحت شوی و قهر کنی. و محصول این تفکر هم، همین از هم پاشیدگی خانواده ها و: رسیدن آمار طلاق به بالای 50درصد ازدواج ها است.

نه فقط سینما که، همه هنر ها را اینگونه می خواستند. زیرا از نظر آنان نباید: ازدواجی صورت می گرفت! تا نسل ایرانی قطع می شد! از نظر آن ها، ایرانی خوب یک ایرانی مرده! و یا سقط شده بود. زیرا اربابانشان این طور می خواستند. و برای همین جنگ را تحمیل کردند. تا جمعیت ایرانی از بین برود . صدام برای کشتن ایرانی ها، آیه نازل می کرد و ایرانی ها را مجوس می خواند.

اما سینمای دفاع مقدس، مانند خود دفاع مقدس، در مقابل تمام این زیاده خواهی ها ایستاد. و اکنون در سیزدهمین جشنواره خود، برای جهان نیز پیام دارد. هرچند که بابک حمیدیان ها، از این حرف ها خوششان نیاید. یا فرزاد حسنی ها بگویند که: برزو ها پول لازم داشتند این نقش ها را قبول کردند! ولی با زبان سگ دریا نجس نمی شود . علاوه بر آنکه این حرف ها را، اربابان آن ها زودتر گفته اند و: گوش ما از آن ها پر است.  

آن ها حتی از یک مرگ بر آمریکای ساده، ناراحت هستند و می گویند: ما برای کسی مرگ نمی خواهیم! ولی دروغ می گویند،آن ها روزی هزار بار برای اسلام، مرگ را آرزو می کنند! اربابان آن ها هم دروغ می گویند: سیاهپوستان و سرخپوستان می دانند که: شعار آمریکایی های لاشخور و کرکس ماب، فقط مرگ نیست بلکه نابودی همه است. از نظر آن ها سیاهپوست خوب، یک سیاهپوست مرده است.

سینمای آمریکا هم همین است : سرتا پا آرزوی مرگ برای دیگران. همه هیرو ها و قهرمان ها ، شامپیون های آن ها، فقط برای این قهرمان هستند که: به تنهایی می توانند ملت الجزایر یا: مردم افغانستان را نابود کنند. ویرانگری در ذات آمریکایی ها است. آن وقت ما حق نداریم حتی یک شعار: مرگ بر آمریکا بگوییم؟

دیدیم به بهانه روز جهانی صلح، تمام عروسک های خانم برومند، ایران را جنگ طلب معرفی کردند! و  شادی را آرزو کردند ،و صلح را در جای دیگر جستجو کردند. درهفته دفاع مقدس به بهانه روزجهانی صلح، به کودکان نگفتند فهمیده ها را نقاشی کنند، بلکه به آنان گفتند: درنا بسازند تا: از جنگ در امان باشند! حتی یک بار نگفتند که: ایران اکنون 25سال است در: صلح و آرامش و امنیت است. و این آمریکا است که: هرجا می رود، جنگ به پا می کند و: مردم را می کشد.  

性电影，欧洲可以被指定的方式。 

阿尤博士在简短的句子，他说，伊朗的电影院，神圣防御的电影生活。和膜的电阻，世界了解如何：犹太复国主义巨头美国电影抗拒。 

虽然从短期和长期的句子，但大胆地之一：○一名伊朗官员说。并显示出不好的电影一统天下的局面，伊朗已经结束。一种方式开始了，现在电影是干净的，不显眼。 

也许包括霍梅尼，30中，四十年前，说那个时候并没有意识到是谁，可以说，这是一个宣传！或者很多人说这句话的，不相关和不研究。特别是在西方，被污染的燃料，增加大在自己的舔：最后一滴电影院看到了它的暴力和性。 

他们很喜欢这部电影，这意味着同样的自己。关于妓女的还是女的。这部电影确实有一件事情：每个人都必须知道：电影院是不是不应该存在！这就是说，如果你的裸体，你不能去赤裸裸的，不告诉！如果说只有中间的脚，疼痛袭来的电影！你不应该悲伤或愤怒。这一思想，家庭解体的产物：婚姻中实现超过50％的离婚率。 

不只是一部电影，所以他们希望所有的艺术。他们应该因为婚姻是完成了！伊代切！在他们看来，伊朗，伊朗的死了！或者被中止。这是因为他们的主人想要的。对于强加的战争。人口消失。萨达姆杀伊朗人和伊朗的诗句透露打电话给法师。 

但是，战争片，像打仗，她站在所有这些暴行面前。这个节日，现在在第十三届世界的消息。然而，巴巴克Hamidian，人物不是这样。或法扎德哈萨尼说：Borzoo需要这个角色的钱被接受！但语言不污染海洋的狗。此外，这些语句都是高手告诉他们更早：我们的耳朵都充斥其中。 

他们甚至有一个简单的美国去死，心烦，说我们不希望有人死了！没有谎言，这是一个每天一千倍穆斯林死亡的心愿！他们是骗人的主人：黑人和印第安人知道秃鹰和秃鹰是美国的座右铭为导向，只有死，但要消除所有。纯黑色的方面，一个黑衣人已经死了。 

美国电影是一样的：宽腿死的人。所有的英雄和女英雄，它只是为这些英雄能够单独或阿尔及利亚的民族立场：摧毁阿富汗人民。美国人是破坏性的性质。然后，我们有权利，甚至一个口号：打倒美国说什么？ 

我们看到的世界和平日的名字，她在伊朗所有的娃娃，伊朗的好战介绍！并祝愿他们寻找幸福与和平的地方。和平的圣周借口世界日，孩子们听不懂绘画，也告诉他们：鹤建立战争，是安全的！甚至一度表示，伊朗现在是在和平与安全的25年。这就是美国：通向哪里，脚，和人在里面。

مرده شور ترکیب را ببرد!

می گویند شخص رندی، نزد یکی از زهاد، که با رقاصی مخالف بود رفت، و خواست از او اجازه رقص را بگیرد. وقتی نزد او نشست، سوال کرد: اگر دستم را بالا پایین کنم اشکال شرعی دارد؟ زاهد گفت نه!

باز پرسید اگر پایم را بالا و پایین ببرم، اشکال شرعی دارد؟ پاسخ داد : نه!  رقاص بپا خواست و: دست و پای خود را، بالا پایین کرد و رقصید! بعد پرسید حالا چه؟ جواب شنید: تجزیه ات خوب بود،ولی مرده شور ترکیبت را برد!

حالا عده ای می گویند: ارتباط فرهنگی مردم ایران با: مردم آمریکا که ایرادی ندارد.مردم ایران هم، مردم آمریکا را دشمن نمی دانند، پس چرا شعار مرگ بر آمریکا می دهیم! این همان است که مرده شور، باید ترکیب شان را ببرد! زیرا یک مغلطه یا یک سفسطه در آن است: مردم آمریکا با: دولت آن فرق می کنند. زیرا آمار ها نشان می دهد: بیش از 40درصد مردم آمریکا، با دولت همراهی ندارند و: از اینها هم عده ای منتقد هستند.

مثل این است که بگوییم: شب سیاه و دل شیطان هم سیاه است! پس شب همان شیطان است. ما از این مغالطه و یا سفسطه ها، فقط زیان کلامی یا تئوریک نمی بینیم، بلکه صد سال است که فقط: بدبختی و کشت و کشتار و ترور می بینیم . انگلیس و آمریکا، وقتی پایشان به ایران باز شد، فقط در فکر بردن: نفت و عتیقه و طلای ایران بودند. همان تصوری که از هندوستان داشتند! و فکر می کردند هندوستان، سرزمین افسانه ای ثروت! منتظر است که آن ها بیایند و: با کشتن مردم بومی همه را صاحب شوند.

مردم ایران برای: انگلیس و آمریکا (البته دولت های آنان) بجز: مشتی مزاحم که باید از بین بروند! تا آن ها به همه ثروت ایران، به راحتی دست پیدا کنند، نیستند. لذا کشتن ایرانی مانند: کشتن مار بر سر گنج ها! لازم و ضروری است.

واین را همه حتی سرخپوستان میدانند، ولی عده ای منافع شان، اقتضا می کند سفسطه کنند و: خود را به کوچه بن بست بزنند! زیرا منافع آن ها هم با منافع دولت آمریکا، گره خورده و از فروختن وطن، به ثروت دست می یابند. فرقی نمی کند این شخص شاه قاجار، یا پهلوی باشد که برای یک سفر فرنگ، افغانستان و بحرین ، پاکستان و عراق را فروختند یا: این شاه های کوچک که: معادن نفت و زمین های کشاورزی، یا اطلاعات ایرانیان را می فروشند.

اکنون که ایران به سازمان ملل می رود، باید بداند که سازمان ملل هم، همان قضیه مرده شور ترکیب را ببرند است. زیرا اعضا اصلی سازمان ملل، دشمن ایران هستند: آمریکا انگلیس، اسرائیل فرانسه.. حالا چطور می شود ترکیب آن ها، دوست ایران شود؟ باید وزارت اطلاعات ایران بداند که: هدف آن ها از دعوت یا مذاکره کردن ، فقط کسب اطلاعات سری است.

تجربه نشان داده بعد از هر مذاکره، آن ها اطلاعات جدیدی رو کرده، و ادعاهای بالاتری را مطرح می کنند. این نشان می دهد که در ماموریت خود، موفق بودند و توانستند از: ساده اندیشی ایرانیان برای کسب: اطلاعات محرمانه استفاده کنند.

   در حالیکه سازمان سیا، برای کسب اطلاعات محرمانه و سری، از ایران میلیاردها دلار خرج می کند، چرا ایران باید ساده اندیشی کند و: اطلاعات مورد نیاز آن ها را، به سازمان ملل بدهد ؟ تا بعد به عنوان بیانیه حقوق بشر، یا انرژی اتمی یا موارد دیگر، از آن سو استفاده شود.

   سازمان ملل میداند که ایران، در کنار گوش انگلیس حضور دارد، مردم ایرلند خود را ایرانی می دانند، و اسکاتلندیها همه امید شان به ایران بود. لذا همکاری ایران با سازمان ملل، باعث شد تا اسکاتلندی ها نا امید شده و: رای نیاورند. حضور ایران در کنار حکام جبار و: زور گویی که در عمر خود، نگذاشته اند یکبار هم در کشورشان، انتخابات انجام شود، پیام یاس و نا امیدی به: ازادیخواهان آن است. 

咸的组合去除死！ 

兰迪被叫方，与谁不同意他的舞蹈的人之一，并要求他允许采取的舞蹈。当我坐在了他，他问我是否降低了我的手上面的法律形式？扎希德说没有！ 

他问我打开我的腿向上和向下，有一个法律上的问题？回答说：“不！舞者站了起来，手和脚，手舞足蹈起来了！然后他问，现在怎么办？答听说你分析得不错，但咸死鸟的组合！ 

现在，有人说与美国人民相关的伊朗文化，这是确定。伊朗人民，美国人民不是敌人，那么为什么我们说“美国去死！这就是激情是死的，你要摧毁他们的成分！因为它是假的或复杂的美国人民和政府是不同的。统计数据显示，超过40％的美国人民，而不是与政府有关，这些，也有一些批评。 

至于是说：夜是黑的，黑魔王！魔鬼的夜晚。我们使用这种谬论，或谬误，只是不明白的口头或理论的损失，但是这仅仅是一个百年：看到苦难和流血和恐怖。英国和美国对伊朗的脚打开的时候，只想着赢球：石油和黄金古董和伊朗。刚印度的愿景！并认为印度，神话般的财富的土地！他们出面与所有的土著人丧生。 

人的伊朗：英国和美国（及其政府）除：少数讨厌的必须销毁！让所有的财富很容易获得的，他们不知道。伊朗的杀戮，如：杀蛇宝藏！有必要的。 

这是所有印度人甚至不知道，但他们的一些好处，他们要求谬误：自己的小路，小路！因为他们的利益与美国的利益捆绑和卖家实现财富。无论国王恺加，巴列维和一个欧洲之旅，阿富汗，巴林，伊拉克，巴基斯坦和出售，或者：小矿王，石油和农业用地，或出售给伊朗的信息。 

现在，伊朗是联合国，联合国应该知道，他们的激情相结合是一条走不通的问题。在联合国，伊朗的敌人的原始成员：英国，以色列，法国。现在什么是他们的成分，比如伊朗？伊朗情报部门应该知道，邀请的目的前来洽谈，只有一系列的信息。 

经验表明，每一个啮合时，新的信息之后，和这些权利要求所提出的更高。这表明，任务成功，并可以在伊朗人获取天真：利用机密信息。 

   而美国中央情报局和机密信息的秘密，伊朗花费数十亿美元，因为给联合国需要为他们的白痴和信息？下面人权或核或以其他方式申报，这是滥用。 

   联合国知道，伊朗是目前在耳，英国，伊朗人民实现自己的爱尔兰和苏格兰，所有在伊朗的希望。因此，伊朗与联合国的合作，直到苏格兰绝望：对于设计。暴君和董事会的存在：他的生活的冲动，一旦他们离开了这个国家，选举完成后，绝望的消息：爱它。

در آستانه بازگشایی دانشگاه

دانشگاه یا اتاق جنگ؟

تولد دانشگاه در ایران، برای نابودی نظامیه ها بود. همانطور که تولد دبستان در ایران، برای ازبین بردن مکتب خانه ها بود. لذا از ابتدا دانشگاه یک اتاق جنگ، علیه اسلام وشیعه بود. گرچه، مغولها و امثال آن ها آمدند و: کتاب ها را سوزاندند و : کتابخانه ها را آتش زدند، تا مراکز علمی ایران را نابود کنند، و مانع پیشرفت ایرانیان شوند.اما غربی ها به نوع دیگری، اسلام و قران را آتش زدند. مغول ها آمدند کشتند و سوزاندند و رفتند! ولی غربی ها آمدند کشتند و سوزاندند و ماندند!

هنوز پس از گذشت سی و چند سال از انقلاب اسلامی، که شعار مرگ بر آمریکا و مرگ برانگلیس، بالاترین فریاد آنان بوده می بینیم: تعداد آموزشگاه های زبان انگلیسی، به مراتب بیش از اموزشگاه زبان فارسی است! یا بهتر بگوییم کسی به فکر: آموزشگاه زبان فارسی  نیست! زیرا بلد نبودن زبان فارسی، یا غلط نوشتن و غلط خواندن آن، مهم نیست! بلکه مهم این است که کسی زبان انگلیسی نداند!

در واقع زبان و رسم الخط انگلیسی، مانده است تا فارسی را نابود کند. و این جنگ اعلام شده است. چرا که در ترکیه و آذربایجان و: حتی پاکستان این فاجعه اتفاق افتاده است. زیرا ما شاهد خواندن شعر های شهریار و مولوی، به رسم الخط انگلیسی هستیم! و در کشور اقبال لاهوری، دیگر کسی از عجم سخن نمی گوید، همه به زبان انگلیسی صحبت می کنند و: یاد داشت برمی دارند.

در اوایل انقلاب اسلامی هم، شاهد بودیم که در دانشگاه تهران، اتاق جنگ درست کرده بودند. همه گروهک های ضد انقلاب، در این اتاق ها حضور محترمانه داشتند! ولی جمهوری اسلامی در آن جایی نداشت. شهید رجایی و دکتر بهشتی و دیگران، توسط همین دانشحویان دانشگاه تهران شهید شدند. فخاری ،کشمیری  کلاهی همه، از دانشجویان دانشگاه تهران بودند. از ان بدتر تمام یاوران و خط دهندگان عزالدین حسینی، فرمانده ضدانقلاب کردستان هم،همین دانشجویان بودند.

 دستور امام خمینی ره  برای انقلاب فرهنگی، به همین دلیل بود و تمامی دانشگاه ها، تعطیل شدند تا از نو برنامه ریزی شوند. اما کسانی که از در بیرون رانده شده بودند، از پنجره وارد شدند! این بار به نام اسلام و انقلاب اسلامی، مثلا دانشگاه تربیت مدرس درست شد! دانشگاه آزاد اسلامی، دانشگاه پیام نور ایجاد شد تا: جلوی این نفوذی ها گرفته شود! ولی همه اینها شدند سنگر ضد انقلاب!

یادم نمی رود در دوران دانشجویی فوق لیسانس، از دانشگاه تربیت مدرس به جبهه اعزام شدیم. اما چه اعزامی؟! بچه ها فقط منتظر ساعت یازده بودند که: رجوی از رادیو عراق سخنرانی کند! تا دسته جمعی به آن گوش کنند!و بعد آن را تحلیل کنند. اگر یک بسیجی می خواست در بلند گواذان بگوید، جلوی اورا می گرفتند و اگر ساعت دو، می خواست اخبار جمهوری اسلامی را بگوید، بلند گو را سنگ باران می کردند.

همین ها، فرماندهان بسیجی را ترور کردند. اکثر شهدای بسیجی در جبهه، از پشت تیر خوردند. فرماندهان دیگر با گراهای دقیق، از سوی همین ها جلوی پایشان خمپاره ترکید. همین ها بعدا وزیر و کیل شدند.و فتنه سال 1388را به وجود آوردند.

    با اینکه روز نهم دی، طومار آن ها پیچیده شد، ولی این بار هم از طریق فرجی دانا، وزیر علوم مستعفی در شریان دانشگاه تزریق شدند. آن ها این بار نه به عنوان کمونیست، برای ضدیت با اسلام، بلکه به عنوان مبارزه با افراطی گری، یعنی از بین بردن پایه های ولایت فقیه، وارد کار شده اند.و ستاد آنان دانشکده فنی دانشگاه تهران است.

اما اینها بدانند با تمام : کشت و کشتار هایی که به راه انداخته اند، از  داعش قوی تر نیستند. و ما با تاکید بر نیروی لایزال الهی، بقیع را باز سازی خواهیم کرد و: این ها هیچ غلطی نمی توانند بکنند.

 大学或战情室？ 

在开幕前夕 

快乐的大学在伊朗是要摧毁Nizamiyah。作为学校生于伊朗摧毁的学校。在对伊斯兰教什叶派和战争的第一个房间。然而，蒙古人等来了，烧书和图书馆烧摧毁伊朗的中心，伊朗人障碍。但其他西方类型，可兰经的火。蒙古人来了又走，杀，烧！西方人死亡，烧毁，但住！ 

不过，经过三十多年的伊斯兰革命的口号“打倒美国，打倒英国，他们尖叫着，我们看到最多的课程，英语，波斯语语言课程以及更多！或者不如说，有人认为：没有波斯语语言课程！因为不会说波斯语，还是假的写或读错了，没关系！重要的是，人谁不知道英语！ 

事实上，英语的语言和正字法，已经摧毁了波斯。这场战争被宣布。为什么在土耳其和阿塞拜疆：即使巴基斯坦的灾难发生了。因为我们看到了王子，鲁米的诗歌朗诵会在我们的英文拼写！和伊克巴尔在拉合尔，另外一个不说话的波斯人，他们都讲英语，学会删除。 

在伊斯兰革命，它见证了德黑兰大学的开始，取得了作战室。所有的反革命集团，有一个体面的出现在房间里！但是，它在伊斯兰共和国的地方。贝赫什提沙希德拉贾伊，和其他人，是由德黑兰大学学生殉国。 Fakhari，克什米尔KOLAHI所有，德黑兰大学的学生。更糟糕的是，所有的支持者和选民EZZ侯赛尼，反革命的库尔德司令，同样的学生。霍梅尼下令文化大革命这个原因，所有的大学都关闭，直到重新编程。但是，这些谁被赶出窗口来临了！这次在伊斯兰教和伊斯兰革命的名义，大学是对的！伊斯兰阿萨德大学，Payam努尔大学创建：为防止这些入侵取！但被他们一切反革命的大本营！ 

在从大学毕业的学生被派往前线，我不会忘记。什么派？孩子们只是在等待十一点钟了拉贾维伊拉克广播地址！要听他们的集体，然后进行分析。如果你想动员致电扬声器的说，如果你在他面前的两个，他想告诉伊斯兰共和国，说话的是下雨的石头的消息。 

同样，巴斯基司令遇刺身亡。战争动员的大部分受害者，被从后面开枪。外向的其他指挥员提供准确，这些都是一阵迫击炮的脚。基尔后来并取得了部长，于1388年创建的阴谋。由一月的第九天，他们的请愿书是复杂的，但这次由Faraji，达纳，部长辞职科学在大学动脉注射。这一次，它不是一个共产党，反伊斯兰，但反对极端主义，即消除文书职系的斗争中，都做了。和德黑兰大学工程学院的工作人员。 

但他们都知道文化和已经推出的杀戮，比短跑更强。我们的重点是上帝的永恒动力，我们将重建霸气：他们不会有错。

تخریب بقیع، آغاز تروریسم در جهان است.

خیانت های سازمان ملل، در این زمینه باید محکوم شود.

اکنون که هیات ایرانی عازم نیویورک هست، تا در مجمع عمومی سازمان ملل شرکت کند، باید از حقوق ایران بزرگ دفاع کند و: خیانت های سازمان ملل به این ملت را، یاد آوری و محکوم نماید. خیانت های سازمان ملل به ایران، به بیش از هزار مورد می رسد که: در سه دسته قابل بررسی است:

تغییر جغرافیای جهانی بر علیه منافع ایران بزرگ: موقعی که سازمان ملل تاسیس شد، ابتدا از دانش ایران استفاده کردند، از جمله شعر سعدی را بر تارک سازمان ملل نوشتند، تا بگویند تابع تمدن ایرانی هستند. و همه دستاورد های آن را قبول دارند. ولی بعدا با تحریک قومیت ها و ملت ها، آن ها را به جدایی از ایران تشویق کردند. تا جاییکه از حوزه بزرگ تمدنی ایران، حدود 60کشور متولد شد.

 در تمام  داوری های مرزی، حق را به همسایه دادند تا آن ها، بیشترین ضربه را به ایران بزنند و:ایران  را کوچک و کوچکتر کنند.

آخرین این خیانت، جدایی بحرین از ایران است.  زیرا بحرین استان چهاردهم ایران بود. و در کتب درسی آن زمان موجود و مکتوب است. ولی سازمان ملل به عنوان رای گیری، با تقلب  و دروغ، ملت فارس زیان و شیعه بحرین را، از ایران جدا کرده و تحویل: یک خاندان کثیف و وهابی داد.

البته بعد از انقلاب اسلامی هم، دست از تجزیه ایران نکشید! و هرگروه را که پیدامی کردند، وعده میدادند اگر قیام کنند! نام کشوری را برای آن ها ثبت خواهد کرد! مانند کردستان یا عربستان و.. حتی در تمام جنگها برعلیه ایران، شرکت داشته و دشمنان را، تجهیز می کرده است.

 در آن هنگام که دیگر قادر نبود از راه قومیت ها، فشار وارد کند به سراغ: صدور بیانیه های حقوق بشری و غیره می رفت! تا دولت را در دفاع از یکپارچگی ایران، دچار تردید کند .بنابر این بحث هایی از قبیل سلاح کشتار جمعی یا: تولید بمب اتم توسط ایران، و یا نقض حقوق بشر، راه سیاسی یا راه دوم تجزیه ایران بوده است. که همیشه سازمان ملل، آن را دنبال می کرده است.

همه دنیا شاهد هستند: در مورد  نقض حقوق بشر در عربستان، یا کشورهایی که حتی یکبار: انتخابات در آن صورت نگرفته، سازمان ملل هیچ اقدامی نکرده است. در موضع گیری های مقابل: کشتار مردم غزه ، سوریه و لبنان این کینه ورزی آن ها، کاملا آشکار بود ولی عده ای نمی خواستند: این علایم را درک کنند.

راه سوم عملیات سازمان ملل، شناسایی مراکز اسلامی و شیعی ، دانشمندان و اندیشمندان آن، و ارائه لیست آن ها برای: تخریب و ترور بوده است. همه کسانی که در ایران ترور شدند، ، طرج ترور آن ها  در سازمان ملل  تدوین شده بود. زیرا ایران از نظر امنیتی،فقط  به سازمان ملل خوشبین بود، و خواسته های اطلاعاتی آنان را ارائه می داد. و می بینیم بلافاصله بعد از اعلام ایران، این اشخاص ترور می شدند یا: آن اماکن تخریب می شد.

تخریب اماکن و انفجارات در سراسر دنیا، فقط به قصد منابع و اثار شیعی ایرانی بود. والا هیچ مکان دیگری تخریب نشده است. اگر هم اشتباهی تخریب شده، بلافاصله بازسازی شده یا: عذر خواهی صورت گرفته .ولی تخریب های صورت گرفته در اماکن شیعی، کاملا علمی و حساب شده بود. معمولا از طریق نقطه مرگ ساختمان بوده است. همان طور که ترور های انجام شده نیز، اینطور بوده است. دانشمندان هسته ای ایران را هیچکس نمی شناخت! و لیست آن ها فقط به سازمان ملل داده شده بود.

آغاز همه این تخریب ها و ترور ها هم، از تخریب بقیع شروع شد. زیرا ایران تمامی مکان ها را، بازسازی می کند ولی، این نقطه را قادر نیست! حتی کوچکترین حرکتی نمی تواند بکند. در حالیکه مقبره چهار امام معصوم، در آن است. و اگر روزی این جا باز سازی شود، مسلما همان روز پایان: یک قرن تخریب و ترور است. 

霸气拆除恐怖主义开始在世界上。 

联合国在这一领域的背叛应该受到谴责。 

现在，伊朗代表团前往纽约参加联合国大会应维护大型系统的权利：联合国背叛了国家，并判处记住。联合国伊朗的背叛似乎多了，可以在三类进行研究万余例： 

世界地理变化对大利益：当联合国成立后，我们使用的知识，包括诗人萨迪写在联合国的顶点，说伊朗的文明。和所有同意其成就。但随后刺激民族和国家，他们被鼓励从伊朗分离。对区域大的伊朗文明，出生约60个国家。 

 在所有的仲裁边境进入邻接权，以最高刑罚打伊朗：伊朗采取小。 

最后的背叛，巴林从伊朗分离。巴林是伊朗的第十四个省。教科书都写在有限的时间。但是，联合国的投票，通过欺诈或欺骗，损失和伊朗的孤立和交付巴林的什叶派海湾国家：房子很脏，瓦哈比。 

但是伊斯兰革命后，伊朗分解千万不要错过！并且已经找到了我团，他们承诺，如果他们反抗！他们将记录他们的国家的名字！像库尔德..即使是在对伊朗和沙特所有的战争，该公司拥有的敌人，已经具备。 

 当种族不再能够设定压力来：对人权的声明，所以它是！为了捍卫国家的完整，因此不愿讨论诸如大规模毁灭性武器或生产核武器的伊朗或侵犯人权，政治路或双路伊朗分析武器。国始终，它一直跟着。 

被视为全国各地侵犯人权的沙特阿拉伯，或者世界各国甚至一度：选举已经发生，联合国没有采取行动。在相反的方向：杀了人在加沙，叙利亚和黎巴嫩，这仇，这是显而易见的，但有些人不希望这是感知症状。 

第三组的联合国行动，识别和什叶派伊斯兰中心的科学家和思想家，并提出他们的名单的破坏和恐怖了。所有那些谁被谋杀伊朗，联合国正准备暗杀他们。因为安全，正如联合国是乐观的，并要求他们提供这些信息。我们立即看到这些人的消息公布后遭到杀害，或者被毁坏的房屋。 

破坏和世界各地的爆炸，并仅适用于什叶派伊朗的目的。否则，没有其他位置不被破坏。如果是错误的，损坏，或立即恢复：但是伤害已经造成的地方表示歉意，什叶派穆斯林，被认为是科学的。通常由建筑物的死亡。暗杀进行为好，它是。伊朗的核科学家，没有人知道！它只是提供给联合国。 

所有的破坏和恐怖的开始，也开始Jannat人，霸气的拆迁。因为所有的地方重建，不过这点做不到！即使是轻微的动作都能做到。虽然四伊玛目之墓，它是地方，如果有一天，当然，以后的日子：破坏和恐怖的世纪。