آقای رئیس جمهور، ما بحران آب نداریم.
زیرا آمار های وحشتناکی که از خشکسالی در ایران داده می شود، معلول کمبود آب نیست، بلکه سوء مدیریت آن است. نمونه آن کم آب شدن دریاچه ارومیه است، که به دلیل ایجاد سد های زیاد در: حوضچه آبریز تلخینه رود و زرینه رود، باعث کاهش آب ورودی به دریاچه شده است. و یا اینکه ایجاد جاده میان دریایی، در فاصله تبریز و ارومیه، باعث ایجاد حفره های جدیدی شده که: دبی آب دریاچه را از دست داده است. تجارت پر سود نمک هم باعث شده تا مراکز اداری نیز، چندان پی گیر این موضوع کم آبی نباشند.
کم آبی محدوده سیستان و بلوچستان هم باز به همین دلیل است: که در ان سوی ایران در افغانستان، با ایجاد سدها مانع رسیدن آب به رودخانه هیرمند می شوند. البته راه حل آن هم ساده است: باید از افغانستان خواست که به حقابه ایران احترام بگذارد. البته لازم نیست که انها تمکین کنند که تمکین هم نخواهند کرد! زیرا وزیر آب افغانستان فردی است که قبلا: والی هرات بوده و خانه شیعیان را اتش می زده است. لذا میتوان با حفر چاههای عمیق در کنار مرزهای آبی هیرمند افغانستان، حقابه خود را از حلقوم انان بیرون کشید، و آب کشاورزی ان منطقه را تامین کرد.
در تهران هم آب کم نیست فقط کافی است که: مردم 20درصد صرفه جویی کنند. و اگر هم نکردند که این کار را نمی کنند! میتوان از محل بازیافت فاضلاب آن را تامین کرد. زیرا مردم ایران بنابر دستور شرعی نیاز به مصرف آب دارند. ممکن است در اروپا افراد هنگام قضای حاجت، از دستمال استفاده کنند، ولی دستور صریح اسلام است که باید از اب استفاده کرد، و به میزانی هم آب مصرف شود که: اطمینان از رفع نجاسات حاصل شود. زیرا به این وسیله دیگر بدن انسان، بد بو نمی شود تا مثل اروپایی ها مجبور شوند: بجای اب از عطر و ادکلن، برای رفع بوهای نامطلوب استفاده کنند. درست که گفته شده با نصف لیوان هم می شود وضو گرفت، ولی روزی 5 بار باید این کار را کرد، و این لازمه تماس دائم بدن با آب است، که در سلامتی بسیار موثر است. و بجای اینکه اروپاییها 6لیوان آب بخورند تا: نیم لیوان ان جذب پوست شود، ما مستقیما آب را به پوست می رسانیم. مصرف اب در کشاورزی و صنعت هم همینطور است، و این نشان می دهد که کشور ایران پرآب بوده، که مردم به آن عادت کرده اند. و این درست برخلاف تبلیغات غربی ها است، که می خواهند ایران را بیابان معرفی کنند، زیرا تصور انها این است که ایران یک استان از: عربستان است و مردم ایران شتر سواری می کنند، و سوسمار می خورند!
رشته کوه های البرز و زاگرس بلندترین رشته کوهها، و پهن ترین انها هستند. و همین امر باعث می شود: بسیاری از آبهای جاری در میان دره ها بمانند. اکثر انها به صورت دریاچه، مانند دریاچه ارومیه و بختگان و پریشان و جازموریان در میایند، که هرکدام از این ها بیش از هزاز متر بالاتر از سطخ دریا هستند، ولی اکنون به آبهای زیر زمینی تبدیل، و از مسیر بستر های موجود، به عربستان و امارات منتقل شوند. و اگر بجای سد های خاکی و رو زمینی، سد های آبی زیر زمینی زده شود، از خارج شدن آب های شیرین از: ایران جلوگیری خواهد شد.
پایین آمدن سطح دریای مازندران، در خشک شدن تالاب ها و مرداب ها نقش موثری داشته است، زیرا سد های ایجاد شده در رودهای ولگا، اترک و ارس، باعث کم آب شدن دریای مازندران گردیده، و نهایتا از سرازیر شدن ان به سفره های زیر زمینی، و جلوگیری از ذخیره سازی در تالاب ها شده، و آن ها را به باتلاق تبدیل کرده است. راه چاره ان هم تونل زدن به دریای عمان و خلیج فارس است، تا از طریق انتقال آب، سفره های زیر زمینی سیراب شده، و آبهای ایران دوباره زنده شوند. اگر تاریخ را مطالعه کنیم حتی کویر لوت ایران، زمانی دریاچه بوده است. و استان یزد تا این اواخر جنگل داشته است، ولی چه شده که به کویر تبدیل شده اند؟ مطالعات ما نشان می دهد که: بر اثر کنده کاری های زیر زمینی برای: قنات و چشمه و آب رسانی به روستاها و شهرها، منافذ زمین سر باز کرده و آب های ایران را، که اکثرا در هزار متر بالاتر از سطح آب دریا ها است، به خود کشیده است. و در نهایت چون ایران برخلاف تصور همه، فلات است و عربستان از مناطق پست حاره ای است، این آبها دراثر بهم پیوستن به: حفره های پایین دستی منتقل شده، و از زیر دریای عمان و خلیج فارس، به استان های شرقی عربستان، مخصوصا قطیف سرازیر می شوند.
- ۹۴/۱۲/۱۳