از غزنین تا غزه

احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری امریکا از حزب ماهین

از غزنین تا غزه

احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری امریکا از حزب ماهین

۲۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

لیبرالیسم حاصل عقده تاریخی غرب است.

سید احمد حسینی ماهینی | جمعه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۷:۳۰ ب.ظ | ۰ نظر

براساس نظرات زیگموند فروید، بسیاری از عقده های بشری در دوران کودکی بوجود می آید و: در ضمیر ناخود آگاه او جای می گیرد، و در بزرگ سالی به صورت رفتار های: هنجار شکن خود را بروز می دهد! حتی ایشان رفتار جنسی افراد در بزرگسالی را، حاصل ناکامی های او در دوران کودکی در استفاده از پستان مادر می داند! او حتی  در کتاب«تمدن و ملامت های آن»  تمدن را، ناشی از همین سرکوب های غرائز حنسی می داند، که بشر را فرهیخته تر می کند، و هرچه بشر فرهیخته می شود افسرده تر می گردد!

 با این وصف تاریخ بشر هم همینطور باید تحلیل شود : یکی از ناکامی های بشریت در تاریخ تمدن، به آغاز آن بر می گردد که در آن سال ها، بشر ابتدایی همه در یک جا زندگی می کردند. جمعیت زیاد نبود و همه مانند: یک خانواده بزرگ در کنار هم بودند. اما رشد بشری و آغاز تمدن شهر نشینی، با جنگ ها و درگیری ها همزمان بود. یعنی هرچه جمعیت بشری افزایش می یافت، جا برای بقیه تنگ تر می شد، ناچار عده ای باید ازبین می رفتند و یا، آنجا را ترک می کردند. افراد یا اقوام پیروز آنهایی بودند که: در همانجا باقی می ماندند، و شکست خورده ها یا کشته می شدند، یا فرار می کردند و: به جاهای دورتر می رفتند. این نیروی گریز از مرکز هرگز توقف نداشت، و با هر تکانه جمعیتی، یک جنگ جدید ایجاد می شد و: عده ای کشته یا فراری می شدند. گاهی حتی فراری ها را هم رها نمی کردند. به دنبال آنها رفته و در محل جدید نیز به آنها حمله میکردند و: ناچار افراد دور تر و دورتر می رفتند، و دوباره به جنگل بر می گشتند، و دوران بربریت تازه ای را آغاز می کردند، تا دست شهرنشینان به آنها نرسد، و اگر هم رسید ببیند که آنها چقدر بدبخت هستند و: دست از طمع بر دارند. به همین جهت هرچه افراد از مرکزیت آن موقع، که شمال شرقی ایران فعلی بوده است، دور می شدند ناچار وحشی تر و عقب مانده تر می شدند، یا خود را عقب مانده نگه می داشتند. در انتهای این گزینه تاریخ، قوم بربر ها در افغانستان و مغولستان فعلی  و وایکینگ ها در انگلستان و و شمال اروپا را تشکیل می دادند.

 در واقع بربر ها مردمی متمدن بودند که: در جنگ شکست خورده و فراری بودند، و لذا اگر پیشرفتی هم داشند، آن را مخفی می کردند تا: دوباره مایه طمع جدید دشمنان نشود. شمال اروپا  در زمان شارل پنجم، این امر به اوج خود می رسد. گفته می شود او با هارون الرشید همزمان بوده و: هارون الرشید ساعت ساخت ایرانی ها را به او هدیه می کند، و همانطور که در میدان ساعت دمشق نصب شده بود، آنها هم دریکی از میدان ها نصب می کنند! ولی قبیله گل به ساعت حمله کرده، به آن سنگ می زدند و می گفتند: اجنه در ان رخنه کرده است.

 این دوری و جنگ و زندگی سخت در: دوران اولیه و اغازین تاریخ، تا عهد عتیق و قرون وسظی ادامه داشت. بعد از فرون وسطی  رنسانس ایجاد شد و: انقلاب صنعتی و شهر نشینی به اروپا رسید. اما آن عقده های فروخفته دوران قبل، در ذهن آن ها رسوب کرده بود، و از ان خلاصی نداشتند. لذا کینه های فروخفته آنها به صورت مبارزه با: احکام الهی ظاهر شد. مهمترین جنگهایی که به آنها ثابت می کرد: همیشه باید در محرومیت باشند، جنگ های صلیبی بود. اصولا جنگ های صلیبی برای مبارزه با پیشرفت بود. یعنی آنها از ترس اینکه باقی مانده مسیحیان که: در جنگل ها زندگی می کردند ، مسلمان شوند این جنگ ها را به راه انداخته بودند. آنها مظهر هر پیشرفتی را از بین می بردند، و برای این کار انکیزیسیون یا دادگاه تفتیش عقاید تشکیل داده بودند. و این ها همه عقده های فروخفته بود تا: پس از رنسانس در شکل اومانیسم ، لیبرالیسم و رهایی از دین و انکار خدا خود را نشان بدهد. هنوز هم اروپا وامریکا اسیر همان اندیشه های لیبرالی است. زیرا می ترسد همه این پیشرفت ها خواب و خیالی بیش نباشد، و باید باز هم به جنگل ها و غار ها پناه برد.  عمل شرطی این حرکت، در پیدایش گروه های واپس گرا مانند نژادپرست ها می باشد، که از ورود مهاجرین و رنگین پوستان خواب آرامی ندارند. آنها تصور می کنند باز هم باید: جای خود را به مهاجران بدهند و به جنگل بروند. بسیاری هم این بازگشت به جنگل را به عنوان: فلسفه نوین خود مطرح می کنند، تا به طبیعت برگردند. اینها آن دسته از گروهایی هستند که بدون جنگ، حاضرند محل خود را تسلیم و دوباره به دامن جنگل بروند. و برای رهایی وجدان خود تمدن را الیناسیون می نامند یا آن را ماشینیزم میدانند. بیتلیزم و هیپیزم و اگزیستانسیالیزم همه از این عقده ها بر خواسته بود. در حالیکه در اسلام توصیه به شهر نشنی و مدنیت شده. و با رهبانیت و دوری از شهر ها مبارزه می شود.

Liberalism is the result of a complex history of the West.

自由主义是西方的一个复杂的历史的结果。

根据弗洛伊德的意见,发生在童年许多人类神经节和在他的潜意识发生,和一个伟大的一年的行为:他的常态破!成年后他甚至性行为,他在吃母乳的孩子失败的结果知道!即使是在“文明及其对号入座”文明造成的性本能的知道压制,更多的受过教育的人,而人是受过教育的更加郁闷!

 但是人类历史因此必须加以分析:在文明史上人类的失败,它可以追溯到当年年初,人类基本的生活都在同一个地方。有这样一个人口众多,一个大家族在一起。但人类文明和城市化的增长,恰逢战争和冲突。随着人口的增加,将有剩下的更紧了,难免有些已经转移或毁灭,他们离开。赢得那些仍然在同一个地方,失败或者被打死,或者已逃往远一点的地方的个人或群体。离心力并没有停止,并与气势人群中,一个新的战争:有的被打死或逃跑。有时,他们甚至没有逃跑到左边。如果你来看看他们有多么贫穷和交出他们的贪婪。这就是为什么的时候,这是当前伊朗东北部的中心地位的人,是野生已经越来越落后,或使她落后。在选择日期的结束,目前和维京人柏柏尔人在阿富汗和蒙古在英国和北欧构成。

 事实上,野蛮人是被击败,逃往文明的人民,所以如果你有真正的进步,它是藏再次成为新的敌人贪婪的来源。北欧在查理五世的时间,达到了顶峰。与此同时,他哈伦·拉希德说:哈伦·拉希德时,伊朗建立他的礼物,并分别安装在大马士革的时间,它们被安装在广场之一!但部落袭击了花钟,就被人投掷石块,并说:在渗透妖精。

 这是为了避免战争和艰苦生活的初期阶段,起始日期为古代和中世纪继续。中世纪时代是在文艺复兴和工业革命和城市化到欧洲后创建。但它抑制复合物之前,沉积在他们心中,并没有摆脱它。因此,他们压制了战斗的恩怨:神圣的法律出现了。这证明他们,他们应该永远被剥夺,十字军东征的战争。基本上,十字军东征,以斗争的进展。这让他们担心住在森林中的基督徒,穆斯林是这些战争中进行的。他们是进步的缩影,和宗教裁判所的工作已经形成。所有这一切都被抑制复合物:在后文艺复兴时期人文主义,自由主义和宗教自由,以示他们拒绝神的。欧洲和美国仍然有同样的自由主义思想。由于担心这一切的进步不是一个白日梦,它仍然躲进森林和洞穴。如果移动操作,基,如种族主义的出现倒退,移民和有色人种的到来不要轻易入睡。他们认为必须让移民进入森林。许多这些回到了森林为:问你的新理念,回归自然。这些群体是那些没有打,愿意放弃自己的位置,并重新回到森林的怀抱。并解除他的良心叫文明异化或machinism知道这一点。 Bytlysm和Hypysm与存在所有这些复合物的询问。虽然伊斯兰教已被告知城市波士顿和礼貌。和工装,并且战斗远离城市。

  • سید احمد حسینی ماهینی

مدیریت الهی یا مدیریت احتماعی؟

سید احمد حسینی ماهینی | پنجشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۲۴ ب.ظ | ۰ نظر

در همایش اقتصاد شهری و اقتصاد مقاومتی، که توسط بانک شهر برگزار شده بود، از کتاب بانکداری احتماعی رونمایی شد. منظور از بانکداری احتماعی را مدیر عامل بانک شهر توضیح داد: بانکها نباید فقط به فکر سود و افزایش: نرخ بهره و کسب در امد های نجومی باشند، بلکه باید به فکر مشکلات شهروندان هم باشند. بطور نمونه ایشان گفتند که بانک شهر، بجای سرمایه گذاری در امور دلالی با سود بالا و بازگشت سریع، ترجیح می دهد در امر مترو در تمام کلانشهر ها سرمایه گذاری کند.

و این تئوری البته سالها قبل، در غرب به عنوان اقتصاد اجتماعی یا مدیریت اجتماعی، مطرح بوده و همه موسسات و شرکت های بزرگ، در کار های عام المنفعه و خیریه هم شرکت می کردند. دولت ها نیز هزینه های مربوط به امور خیریه را، بجای مالیات می پذیرفتند. اما سوال اینجا است اگر قرار است رویکردی جدیدی را پذیرا باشیم، چرا رویکرد اصلی را نپذیریم و باز هم خود را در: پیچ و خم های جدید گرفتار کنیم؟ چرا اصلا بانک باید بهره بگیرد؟ که بخواهد در امور خیریه یا عام المنفعه خرج کند؟ این مشابه مثالی است که شخصی، از مغازه ها دزدی می کرد ولی آن را بین فقرا تقسیم می کرد. از وی پرسیدند چرا اینکار را می کنی؟ گفت دزدی یک گناه است، ولی صدقه ده برابر ثواب دارد پس من 9برابر ثواب می کنم! یعنی بخشش از اموال دیگران نمی تواند عمل خیر باشد. لذا در تئوری های غربی اگر دقت کنیم، هر بار آنها سرشان به سنگ می خورد، و از تئوری قبلی نتیجه نمی گیرند، فقط حاضرند یک قدم به واقعیت نزدیک تر شوند. در حالی که واقعیت در انتهای راه آنها ایستاده و: منتظر رسیدن شان است. و واقعیت چیزی جز فرمان های الهی نیست. کسانی که به هر دلیلی از این حقیقت روی گردانی می کنند، یا دیگران را از رسیدن به آن منع می کنند، کافری بیش نیستند. زیرا کفر یعنی پوشاندن واقعیت و واقعیتی بزرگ تر از فرمان های الهی نیست. چرا نباید ما بانکداری الهی، یا اقتصاد الهی یا مدیریت الهی نداشته باشیم؟ و چرا نباید همه تئوری های ما رنگ خدایی نگیرد؟

در مدیریت سال ها است که بحث می کنند: که آیا مدیریت فن است یا هنر است یاعلم؟ اما هنوز هیچکدام به نتیجه نرسیده اند، زیرا حقیقت اصلی را پنهان کرده اند. باید آنها اعتراف کنند که مدیریت امروز، معجزه الهی برای افرادی است که آن را می خواهند. یعنی مدیر شدن به درس خواندن یا تجربه داشتن نیست، بلکه هرکسی می خواهد مدیر یا هر عنوان دیگری داشه باشد، باید با خدای خود خلوت کند و: از او استمداد کند تا خدای متعال هم، تعهدات لازم را از او بگیرد، و بعد کاریزمای لازم را به او عطا کند. کاریزما یا جذابیت فوق بشری هرکس در میدان عمل، به میزان تعهد او برای نجات بشریت است. کسی که دوست دارد که بیماران را نجات ببخشد، خداوند او را عاشق پزشکی می کند، و او از دیدن آنهمه کتاب و جنازه! و رجز خوانی استاد ها، خم به ابرو نمی آورد. و کسی که می خواهد به بیکاران رسیدگی کند، خداوند جاذبه های کار افرینی را در دل او ایجاد می کند. گرچه اغلب آنها ناسپاس هستند و بعد از بدست آوردن این جاذبه بجای رفع مشکلات مردم به مشکلات خود می پردازند اما همه آنها میدانند که این اندیشه و این عشق و جاذبه را کس دیگری در دل آنها به امانت گذاشته است.

بنا براین نه هوش خود بلکه: خالق عشق و هوش و استعداد  خود را، باید در میان تئوری هایمان ببینیم. اینطور نباشد که همه عوامل و اصول دیده شود، ولی عامل خدایی در تئوری هایمان غایب باشد. البته تئوری های غربی ها یک عکس العمل است، آنها فکر می کنند خدا آنها را نمی بیند! و لذا آنها هم خود را به ندیدن خدا می زنند! و در جایگاه خودش نمی گذارند. به نظر آنها، خدا از مردم غرب روی برگردانده! و فقط به مردم شرق نظر دارد. اینهمه نفت و گاز ومعادن در خلیج فارس و اطراف آن، باعث این کج اندیشی شده و: غربی ها به تبع عقاید صهیونیست ها و لیبرال صهیونیست ها، خود را قوم: سرگردان و نفرین شده خدا می دانند، و لذا انتقام این بی توجهی را هم، در تئوری های خود  از خدا می گیرند. حسرت دوری از سر زمین پدری! آنها را گیج کرده، کسانی که یک روز در همین آسیا و: نزدیک دریای مازندران زندگی می کردند، ولی مجبور شدند به نام قوم هند و اروپایی، این سرزمین مادری را ترک کنند، و الان پشیمان هستند. واین حسرت تاریخی در ضمیر ناخود آگاه آنان تثبیت شده، و مانند تفکرات داروین و فروید و دورکهیم ومارکس ، ناکامی در سپیده دم تاریخ مانند کودکی یک بیمار، همیشه او را آزار می دهد..

 

إدارته أو الإدارة الاجتماعیة؟

他的管理还是社会管理?

在城市和经济实力经济论坛,这是持有的银行,社会银行账户揭幕。花旗银行首席执行官解释社会银行的宗旨是:银行不应该只考虑利润,并提高利率和收入是天文数字,但他们不得不考虑公民的问题。他举例说,城市银行,而不是应付利润高,投资回报快,喜欢在所有在大都市的地铁投资。

这个理论,当然,几年前,在西方社会的经济和社会管理涉及的所有机构和大型公司,也参与福利和慈善事业的工作。各国政府也花费参与慈善工作,而不是接受的一种税。但这里的问题是,如果新办法是开放的,因为你的主要途径接受,并再次:新的迷宫,我们抓住了?为什么银行要使用它呢?谁愿意在慈善或福利花?这个例子是同一个人赃物的,但它是在穷人中分配。他问你为什么这样做?说盗版是一种罪过,但慈善机构的奖励是对奖励十次后,上午9点我!宽恕是不是另一个不能采取行动的财产。因此,如果我们看西方的理论,他们每次石头他们吃,而不是以前的理论的结果,只会一步步接近现实。而在站立方式的现实:等待他们的到来。和现实不过是神的命令。那些谁,不管出于什么原因的事实营,或前往不信道,禁止其他人还没有结束。因为不忠意味着变相现实,现实比上帝的命令更大。我们为什么要占卜银行或经济学或管理学神圣与否神?而为什么我们不该颜色的所有理论不是上帝?

在讨论管理的岁月:无论是技术还是艺术或科学的管理?但仍然没有达成任何结论,因为事实已经被隐藏。他们必须承认,今天的管理,神圣的奇迹,谁想要它。研究或导演没有经验,但每个人都希望能广泛经理或任何其他称号,并与他们的神冷清,因他呼吁全能的上帝,从他身上必要的承诺,后来魅力要授予他。超人魅力或魅力大家都在外地,他致力于拯救人类的程度。谁爱救人原谅,神爱她吃药,她去拜访所有的书和身体!和吹牛的老师,不把头发。又是谁想要在他创作的心来处理失业,企业家景点的神。

所以,不是他们的智力,还爱和你的才能的创造者,你应该我们的理论中看到。这并不是说所有的因素和原则,但神是我们的理论工作是不存在的。当然,反应西方的理论,他们认为上帝不见到他们!因此,他们本身没有看到上帝!而在它的地方都没有。对他们来说,神带来了西方的人!并打算只向在东方。但是,石油和天然气矿井在波斯湾及其周围地区,造成遮阳棚的群众:西部和犹太复国主义的思想和自由的犹太复国主义。因此,他们的人:流浪和诅咒上帝,从而忽视他们的复仇两者在自己的神的理论。从地球向往的父亲了!他们都搞不清楚,谁有一天在亚太:居住在里海附近,但被迫印欧人,祖国要离开了,现在后悔莫及。这种长期建立的历史在他们的潜意识,达尔文和弗洛伊德和涂尔干和马克思的思想一样,无奈在历史的黎明,如精神病患者的孩子,总是困扰着他。

  • سید احمد حسینی ماهینی

چرا شرمنده باشیم؟

سید احمد حسینی ماهینی | چهارشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۰۱ ب.ظ | ۰ نظر

دنیای رسانه ای غرب، ما را به خاطر اجرای دستورات خدا محکوم می کند، و ما از اینکه بخاطر خدا سرزنش می شویم، اصلا شرمنده نیستیم! آنهایی باید شرمنده باشند که: دانسته یا ندانسته به جنگ با خدا برخاسته اند و: احکام و دستورات الهی را برای تمدن بشری مضر می دانند! صریح آیات قران است و در تورات و انجیل هم آمده که: قوم لوط بخاطر همجنس گرایی، مورد غضب خدا واقع شدند، و از آسمان برای آنها بلا نازل شد، زیرا این هوس دست از سرآنها برنمی داشت، و خداوند تنها راه را نابودی آن قوم قرار داد. حالا در زمان ما هم عده ای به این هوس شنیع آلوده شدند، و می خواهند دنیا راهم به فساد بکشند. و ایران اسلامی تنها جایی هست که: در مقابل این عمل فاسد و ضد خدایی ایستاده است، و رسانه های جهانی هم مانند: سیاهی لشکر با آنها همنوایی می کنند. در راس همه آنها، بی بی سی خائن قراردارد که در یک گزارش گفته که: سربازان ایرانی همجنس گرا، در معرض خطر مرگ هستند! اولا سربازان در ایران زندگی می کنند، و همجنس گرایی را یک عار می دانند، و با کلمات زشتی از آن یاد می کنند. در ثانی اگر کسی به جرم همجنسگرایی حتی سنگسار یا اعدام شود، دستور الهی است نه دستور شخصی، و کسی که این حکم را اجرا می کند، باید به خاطر اجرای حدود الهی، تشویق شود که در میان اینهمه جوسازی های دروغین، خدا را فراموش نکرده است.

  یا مثلا در سریال ایرانی می بینیم که: عشق و زندگی فقط برای ثروتمندان و: کارخانه داران معنی دارد، و یک زن فقیر کار گر مزرعه باید برای عشق آنها، از علاقه خود بگذرد. این نویسنده می نویسد که تا موقعی که دو دختر، خواهر فرضی بودند اخلاق داش مشتی داشته، و همدیگر را دوست می داشتند. ولی وقتی خواهر واقعی شدند، دشمن یکدیگر گشتند. و این مصداق همان حرف حضرت امیر است که می فرماید: برخی زنان به حرام خدا راضی هستند، ولی به حلال خدا راضی نیستند. وقتی دو زن به یک مرد علاقه دارند، و هر دو همسر قانونی او هستند، چرا باید از دیدگاه فمینیستی، یکی را فدای دیگری کنیم؟ وقتی خداوند اجازه فرموده و: در قران ذکر شده، چه کسی به خود، حق اجتهاد در مقابل نص را می دهد؟ آیا نفوذ داشتن در یک رسانه، باید راهی برای مبارزه با احکام اسلام شود؟ تا همان خطی که بی بی سی می رود، رسانه جمهوری اسلامی که از بیت المال مسلمین خرج می کند، و به گفته امام خمینی یک دانشگاه بزرگ است، باید همیشه دم از طلاق یا جدایی بزند؟ آیا اینها که نمی خواهند از دید غربی ها، شرمنده باشند از خدا شرم نمی کنند؟

و یا اجرای حکم اعدام و قصاص، امری الهی است چرا باید برای اینکه در برابر چند نفر معلوم الحالی مثل: احمد شهید دست از خدا برداریم؟ خداوند همه حاکمان را قبل از حکومت، مورد مواخذه قرار داده و از آنها تعهد می گیرد: تا به عدالت رفتار کنند و: اگر به قدرت رسیدند راه اجرای احکام الهی را در پیش بگیرند، آنها هم تعهد می دهند، ولی بعد از به قدرت رسیدن، همه آنها را خواب و خیال پنداشته و: به ظلم و بی عدالتی و اجرای نظرات شخصی خود می پردازند.(الذین ان مکنا فی الارض اقاموالصلاه و اتوالزکات) نمونه بارز آن فرعون است. وقتی عذاب خدایی فرامی رسد، هربار مخفیانه به پیشگاه خدا ناله می کند، و اعتراف می کند که او خدای جهان است نه فرعون، اما وقتی عذاب برداشته می شود، روز از نو روزی ازنو! برای بار سوم که این خلف وعده را می کند، خدا به او می فرماید چنان ترا بمیرانم که: برای همه درس عبرت باشی، و تا حالا هم جسد او را که از روی آب گرفته اند باقی است. و خیالپردازان فکر می کنند: مومیایی شده تا امروز باقی مانده! نه، این آیه قران است که توضیح می دهد: و وجود جسد فرعون را معجزه خداوندی، برای عبرت ظالمان و خلف وعده کنان می داند. امروزه مطمئن باشید که اوباما یا هر کس دیگر، در هر کجای جهان به حکوت رسیده، با عنایت خداوندی بوده و: همه آنها قبل از رسیدن به این قدرت، با خداوند خلوت ها داشته اند. ولی حالا شیرینی قدرت آن ها را مست کرده است. درست مانند دانش آموزان پشت کنکور، که گوش خدا را کر می کنند و التماس و تمنا، برای قبولی در دانشگاه، ولی این فقط سه ماه به یادشان می ماند! بعد همه چیز در پایین تنه خلاصه می شود. لذا تنها کسانی مست نیستند که: خواهان اجرای قدرت و احکام الهی هستند. یعنی معیار صداقت تمام رهبران و مدیران، در همه سطوح همین است . به وجدان خود رجوع کنند و ببینند: چه نذری و یا تعهدی دادند تا: خداوند قدرتی به آنان داد که مردم را به دور خود جمع کرده، و برانان حاکم شوند. آنها بدانند که دیر یا زود این صندلی، به کس دیگری می رسد، لذا تعهد خود را به خدا فراموش نکنند. و برای اجرای فرمان های الهی شرمسار نباشند.

جمعیت ایران 80میلیون شد

为什么感到羞愧?

西媒体世界,上帝谴责美国的订单,我们被指责偏偏,不要惭愧!这些应该感到羞愧有意或无意地来攻击神了:上帝的法令和命令有害人类文明!可兰经和托拉和圣经明确指出:因为同性恋的所多玛,是神的愤怒之下,和贝拉来自天上下来的,因为领导不有欲望,上帝是摧毁它的唯一途径放置的人。现在我们有一些时间来这一令人发指的欲望被感染,并希望世界杀我的方式来破坏。伊朗是站在反对这种腐败和反神,和国际媒体临时演员等与他们相一致的地方。在所有这些之上,BBC叛徒坐落在一份报告中说,伊朗士兵同性恋,是死亡的危险!首先,士兵生活在伊朗,并考虑同性恋的耻辱,并与邪恶的讲词。不是。

  例如,在波斯串行我们看到,爱和生命是只为富人和工厂老板的手段,一个贫穷的妇女工作在农场要爱他们,他们的权益转移。作者写道,直到两个女孩,姐妹们应该有一把短跑道德,彼此深爱着对方。但是,当她们是姐妹,是敌人。这是伊玛目阿里的信真说:有些妇女被禁止上帝是幸福的,但不满意溶剂神。当两个女人有兴趣的人,并且两个他的合法妻子,为什么要一个女权主义者的角度来看,一个大家牺牲另一个?当神已经允许和古兰经,给谁的权利,反对伊智提哈德纳斯给?是具有媒体影响力,一定要争取伊斯兰法律的一种方式?那去了BBC的线,国库穆斯林媒体花费伊斯兰共和国,根据霍梅尼是一个伟大的大学,应该始终把离婚或分居的尾巴?难道这些西方人谁不希望看到的,上帝是不以为耻感到羞愧?

或者执行刑罚的,神圣的东西,为什么要臭名远扬的反对几个人,包括神艾哈迈德烈士手走?到达,并认为他们的所有梦想:不公正和实施其个人意见()是法老的一个很好的例子。当上帝的惩罚它笼罩,每次偷偷的上帝面前哭泣,并且承认他是神,不是法老的世界,但是当处罚被删除,重做天又一天!和想象认为:木乃伊仍然是这一天!不,这节经文古兰经这也解释了法老的身体的存在是上帝的奇迹,为造就员工知道不公正和违背承诺。今天,放心,奥巴马或其他任何人,在世界任何地方统治,并与神的恩典:所有的人,他们到达电源之前,已经被上帝抛弃了。但现在,他们都喝醉了电源产品。像后面考试的同学,耳朵是聋的神,苦苦央求验收的大学,但只有三个月留给切记!毕竟归结为下半身。因此,只有那些谁是喝醉了要运行的权力和神圣的法律。即诚实的标准,各级各领导者和管理者是一样的。请参阅你的良心,看看他们发誓什么,或者向上帝承诺的人聚集自己的实力,和支配他们。他们知道,迟早座位,别人到达,所以不要忘记你的上帝的承诺。并开展上帝的命令是不以为耻。

  • سید احمد حسینی ماهینی

همایش ها در اقتصاد مقاومتی

سید احمد حسینی ماهینی | سه شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۳۸ ب.ظ | ۰ نظر

سمینار ، همایش، کنگره، کنفرانس، گردهمایی و..  از دو جهت بلای جان اقتصاد ملی هستند: یکی اینکه خودشان اقتصاد ویژه دارند! و از هیچ نظامی تبعیت نمی کنند، دوم اینکه مطالب دوران دبیرستان یا کارشناسی را، بعنوان همایش مطرح می کنند و: گواهی شرکت می دهند و از مردم پول می گیرند! و اگر چنانچه این همایش ها مرکز یا موقعیت اداری مشخصی، نداشته باشند فاجعه پوپولیسم در تئوریزاسیون به وجود می اید.

  البته به نظر می رسد همین موضوع، در چند بعد مطرح است و: هرکدام به یک سازمانی مرتبط می شود، ولی حداقل در سه بعد آن باید دقت بیشتری شود، و یک سازمان و یا یک نهاد مشخصی، مسئولیت آنها را به عهده بگیرد. یکی از لحاظ هزینه و درآمد که: باید مجوز از وزارت دارایی بگیرند و: مالیات وعوارض مربوطه را هم بپردازند. البته ممکن است برخی ها زرنگی کنند و بگویند: ما در بودجه ردیف داریم و دولتی هستیم، و از این هماهنگی فرار کنند. یا برعکس عده ای هم بگویند که: چون ما از بودجه عمومی استفاده نمی کنیم! لذا لازم نیست تابع مرکز دولتی باشیم، و یا به یک ارگان دولتی پاسخگو باشیم. اما هردو آنها اشتباه است و لذا مجلس یا هیات دولت، باید از نظر مالی انضباط لازم را ایجاد نماید، تا نه بودجه دولتی به گزاف خرج شود، و نه جیب مردم بی جهت خالی شود. حتی قوه قضائیه میتواند بعنوان: مدعی العموم در این موضوع ورود پیدا کند.

مبحث دوم محتوای این کنفرانس ها و همایش ها هست. اخیرا باب شده مثلا کل واحد های دروس: مدیریت صنعتی را در همایش بین المللی مطرح می کنند! و دانشجویان تصور می کنند کل علم همین است و بس،  و اینهمه اساتید و عناوین که: برخی ها از خارج هم دعوت شده اند، حرف تازه ای برای گفتن ندارند، و یا سمینار را اینقدر مهم نمی دانند: که یافته های جدید مطرح شود. طبیعی است که از نظر محتوا حسب موضوع، باید وزارت خانه مربوطه پاسخگو باشد. اینطور نباشد که مرکز آمار ایران، همایش مدیریت صنعتی برگزار کند! و وزارت ورزش و جوانان در امور پزشکی، کنگره برگزار کند و یا، دانشگاه صنعتی در مدیریت علمی دخالت کند. طبیعی است که دانشگاه صنعتی باید همایش صنعتی برگزار کند، دانشگاههای علوم پزشکی هم کنگره جراحان و پزشکان داخلی برگزار نمایند. در واقع نباید به بهانه میان رشته و یا متولی نداشتن، یا کم کاری مسئولان مربوطه همه چیز با هم مخلوط شود. و علم هم مانند ساندویچ باشد که: هر کس بیکار است دکه ساندویچی بزند و: هرچه داشت به عنوان مواد لازم درغذا به کار گیرد.

آمار ها نشان می دهد که: کنگره ها و سمینار هایی که بر مبنای اقتصاد مقاومتی بوده، دستاورد خوبی داشته است: یعنی درون زا و برون نگر بوده است. مثلا در زمینه پدافند ، نانو یا هسته ای همیشه حرف های تازه گفته شده، که نتیجه آن پیشرفت وسیع در رشته مربوطه است. اما میان رشته ها یا رشته هایی که فقط: به اساتید یا مدعوین خارجی متکی بوده است، هیچ دستاوردی نداشته و فقط تکرار: مطالب درسی در این همایش ها است دلیل آن هم این است که علوم انسانی، در غرب به بن بست رسیده و: ناچار همه حرف های کتب شرقی را، بنام خودش در سمینارها ارائه می دهد و: جون این موضوعات در شرق بخوبی درک می شود، مطلب جدیدی به حساب نمی آید. فرضا در مدیریت، دیگر تئوری های فردریک تیلور و دیگر کلاسیک ها از دور خارج شده، و تنها بعنوان مرور تاریخی از ان استفاده می شود. در تئوری های انسانی و یا رفتار سازمانی، همه توصیه ها، توصیه های اخلاقی و روش های رفتاری است که: بزرگان شرق از 15هزار سال پیش تاکنون آن را گفته اند. و این موضوعات، شاید برای غربی ها تازه باشد، ولی برای شرق مخصوصا با: تمدن بزرگ ایرانی امری عادی است. بهترین اصول روابط انسانی یا رفتار سازمانی را، در نهج البلاغه یا در کتاب صحیفه سجادیه می بینیم، و یا حتی در زبور داود و صحف ابراهیم، تورات موسی و قران محمد هم آمده است. که استاد بشارتی در قبل از انقلاب در کتاب سیر اندیشه علوم اداری به ان اشاره فرموده بود   مبحث سوم ،جنبه امنیتی و اطلاعاتی موضوع می باشد. متاسفانه همانطور که اشاره شد، اغلب مطالب جدید در این سمینارها، از سوی دو گروه می باشد که گروه اول ایرانی هستند، ولی به زبان انگلیسی آن را ارائه می کنند! یعنی زبان فارسی را پاس نمی دارند، و آن را قابل نمی دانند و این، خیانت به این آب و خاک است. گروه دوم خارجی هایی هستند که منابع خودمان را، به اسم خودشان مطرح می نمایند. مثلا بدون ذکر نام امام علی ع از: جملات ایشان به عنوان اصول مدیریت بهره برداری می کنند.

مؤتمر حول الاقتصاد للمقاومة

电阻上的经济会议

研讨会,会议,大会,会议,会议等鞭打国民经济有两种方式:一种是,他们有自己特殊的经济!和军方不遵循任何一秒,高中和本科的内容,会议和证书是企业和人民得到报酬!而如果会议中心或行政职务,有理论灾难的民粹主义。

  看来这个问题在几个方面提出:一是涉及到一个组织,但至少三个方面应慎重考虑,以及一个组织或一个特定的实体,来承担他们的责任。一个在成本和收入方面必须由财政部许可和税收的影响也有关。这可能是一些聪明的说:我们有一个排的国家预算,并协调逃生。或者反过来说,有人说,既然我们不使用公款!因此我们并不需要政府中心,或者政府机构响应。即使司法机关可能是:在这个条目中的公诉人。

第二个话题是会议和研讨会的内容。例如,Bob是最近的教训单位:在国际会议产业化经营姿势!。很自然,按主题的内容,相关部门应承担相应责任。不,伊朗统计中心举行的产业化经营的会议!青年和体育,医疗事务,国会,或大学部干涉科学管理。当然,大学举办召开的外科医生和内科医师的国会在工业,医学院校的论坛。事实上,应该的缺乏纪律或受托人,或甲状腺功能减退有关官员的一切借口混合在一起。和三明治是这样的:每个人都失业,他的三明治摊主:由于发现在食品配料是工作。

统计数据表明:国会和研讨会,是基于经济实力,取得了良好成绩:向内和向外的分别。例如,在国防领域,核或总是在谈论新的纳米表示,造成在各自的领域巨大的进步。但是,学科或领域只邀请外国教授或依赖一事无成,只能重复之间:在本次会议的教训是因为人文学科,在西方已陷入僵局和:不可避免地万物的东方书籍,研讨会和在六月提供了他自己的名字这个问题在东方很好理解,一个新的条目将不计。例如,管理,弗雷德里克·泰勒等经典的理论出来,只用它的历史回顾是。从理论上讲,人或组织的行为,所有的建议,意见,道德和行为的方法:大东拥有15万年前,它说。而这,或许西方人新鲜,但对于东方,特别是伊朗的伟大文明是家常便饭。人际关系或组织行为的原则,或者在Nahj Sajadieh书经文看到,甚至在大卫诗篇和亚伯拉罕,摩西和穆罕默德的书卷来。福音教授革命前行政科学思考的书吩咐提及的问题的第三个议题,情报和安全方面的问题。不幸的是,如上所述,大多数在研讨会的新的内容的,两组的是,第一组是伊朗,但它会提供英语!千万不要错过波斯语言,它不知道,这是水和土壤​​的背叛。谁拥有资源的外国人,第二组提出了自己的名字。例如,伊玛目阿里就不能不提他的陈述的名称为管理方针漏洞。

  • سید احمد حسینی ماهینی

فرهنگ مسلط یا سلطه فرهنگی

سید احمد حسینی ماهینی | سه شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۴۹ ق.ظ | ۰ نظر

ارزش های متعالی یک فرهنگ، آن را به فرهنگ مسلط و با قدرت تبدیل می کند. در حالی که ابتذال فرهنگی، به تسلط فرهنگی می انجامد. به عبارتی بهتر وقتی که یک تمدن، زیربنای فرهنگی قوی نداشته باشد، ناچار است فرهنگ ابتذال را توسعه دهد، تا از تسلط فرهنگ غنی در امان باشد. مثلا در ایران هرکس قوی است، باید اخلاق پهلوانی داشته باشد، یعنی در باشگاه یا زور خانه، به او یاد می دهند که شکرانه بازوی توانا، کمک به ناتوان است. در حالیکه اگر کسی این زیربنای اخلاقی را نداشته باشد، مانند رمبو های آمریکایی با هرکس و هر چیزی در گیر می شود! و چون زور بازوی زیادی دارد، همه را مطیع خود می کند و چون ایدئو لوژی هم فرا نگرفته است، به ابتذال یعنی رفتار های حیوانی و: مادون بشری روی می اورد. مثلا تجاوز به عنف و یا زور گیری را پیشه می کند.

فوکویاما گفته است که: حرف آخر تاریخ را لیبرال دموکراسی می گوید! ولی می بینیم هنوز تاریخ به ابتدا هم نرسیده، لیبرال دموکراسی حرفی برای گفتن ندارد! لذا برخلاف تبلیغات غربی، نظم نوین جهانی به سرکردگی آمریکا، همگی دروغ بوده است و: آمریکا فقط می خواسته زلزله پیش آمده را مدیریت کند، و یا درخت به بار نشسته را بنام خود ثبت نماید. در ایران هم هواداران آمریکا، آنی برای تحلیل سلطه فرهنگی، آمریکا را فراموش نمی کنند، آنها حتی در صدا و سیما هم جولان می دهند و: سعی دارند مثلا فروپاشی شوروی سابق را، یک پیروزی برای فرهنگ آمریکایی جلوه دهند!

ببینید چطور این کار را می کنند: می گویند از گورباچف پرسیدند فروپاشی شوروی از کی شروع شد؟ وی جواب داد از موقعی که مک دونالد آمریکایی،  در مسکو شعبه زد و مردم روسیه، در سرمای زیر  صفر درجه به صف ایستادند! این یعنی مصادره به مطلوب، و تهدید ایران. یعنی هیچ حادثه مهمی اتفاق نیافتاده، و فقط مردم بخاطر شکم انقلاب کردند، و شوروی از هم پاشید. و اگر ایران هم اجازه دهد مک دونالد در: تهران شعبه بزند همین اتفاق می افتد! اما آنها یک موضوع را فراموش کرده اند که: مردم شوروی برای شکم نبود که با کا گ ب در افتادند. یا به خاطر خوش رقصی های چند: غرب گرا نبود که به همه چیز پشت پا زدند. فروپاشی شوروی محصول سال ها شکنجه و: عذاب در پشت دیوار های آهنین بود، کشتار وسیع مسلمانان و خراب کردن مساجد بود. همین مردم که 80سال بالاترین شکنجه ها را تحمل کردند، در اولین روز فرو پاشی در مساجد نماز برگزار کردند، و برای حج راهی مکه شدند. و الان بسیاری از انان براثر شوق اسلام خواهی، اسیر تبلیغات داعش و امثال آن هستند. امروز در تمامی کشورهای همسود یا شوروی سابق، فقط اسلام است که حرف اول را می زند. اصلا نام مسکو یعنی مسجد! و کاخ کرملین و میدان سرخ، با گنبد های مسجدی مزین است.

البته میتوان به برخی تبلیغات هم توجه کرد، ولی این تبلیغات امری زوری است یعنی: خواست مردمی نیست. مثلا دولت جمهوری آذربایجان با اینکه 96درصد: جمعیت آن شیعه  هستند قران خواندن و حجاب داشتن را منع کرده، و این قدرت اسلام را می رساند! که غرب ناچار است همان شیوه کا گ ب را ادامه دهد، تا رشد اسلام خواهی در آنجا نمود نداشته باشد. ولی فرهنگ مسلط اسلام با قدرت در همه جا در انتهای خط پایان ایستاده تا: مدعیان تسلط فرهنگی، هرچه زور دارند بزنند و هر حرفی دارند بگویند، و در اخر با قدرت تمام آنها را سر بزیر می کند، و دست خالی می گذارد. همانطور که 80سال حکومت ضد دینی  نتوانست مردم را از دین جدا کند، این قرتی بازی های غرب گرایان هم، مشت بر هاون کوبیدن است. این قدرت اسلام فقط در شرق نیست، بلکه در غرب هم همینطور است. مردم انگلستان که سال ها است با: تبلیغات زهر آگین ضد اسلامی و ضد شیعی روبرو هستند، در زیر بار سنگین نژاد پرستی، یک مسلمان پاکستانی را به عنوان شهردار لندن انتخاب می کنند! مردم آمریکا که سرمایه های صهیونیست ها در: دریای رسانه ها همه چیز را بر مسلمانان سخت گرفته است، به اوباما رای می دهند و او مجبور می شود: نام اصلی خود را افشا کند. نام او حسین است نامی که همه می شناسند، و همه میدانند یعنی چه. هم نام خودش حسین است، و هم نام پدر بزرگش . البته فرهنگ سلطه دست بردار نیست، حتی بعد از انتخابات هم اوباما را کافر و: ضد دین و مبلغ ضد اسلام می کند، همانطور که از شهردار لندن خواست تا: بعنوان یک مسلمان با: موضوع همجنس گرایی کنار بیاید. ولی همه اینها نفس های آخر فوکویاما است.

درود به شما و خطاب به کسبه و بازاریان محترمی

占主导地位的文化或文化统治

文化的超越价值,它已成为占主导地位的文化和能力。虽然文化庸俗,导致文化的主导地位。换句话说,当一个文明,具有很强的文化基础设施,必须开发平庸的文化,丰富的文化的主导地位是安全的。例如,伊朗是一个强大的,必须有道德的英雄,或迫使会所,感谢她促成北约的强大武器。但是,如果有人不具备的道德基础设施,如美国兰博卡与每个人和每件事!而当手臂是伟大的,因为意识形态驻颜都驯服,被称为动物行为的平庸:人体红外圈。例如强奸或被迫退出业务。

福山说,自由民主是上一锤定音!但是,我们没有历史,自由民主是安静!因此,违背了西方宣传,新的世界秩序以美国为首,已经全部谎言:美国将只管理发生地震,或坐在树的时间来记录你的名字。伊朗在美国的支持者,文化优势的实时分析,美国不会忘记,他们也标榜一天,甚至在电台和电视台:前苏联的崩溃想说,对于美国文化描绘了一个胜利!

看看他们是如何做到这一点:他们问戈尔巴乔夫说,苏联解体时开始?当他回答说,美国麦克唐纳,他的分支在莫斯科和俄罗斯人民,站在低于冰点的温度排队!这引出了一个问题,而且伊朗的威胁。这意味着,没有重大事故发生,人们只是因为胃的反抗,和苏联土崩瓦解。而如果伊朗允许麦当劳:德黑兰科说,同样的事情发生!但他们忘了一件事:人,克格勃在苏联不是因为肚子。作为一名优秀的舞蹈或多种:西方没有面向一切都后脚。苏联和岁月的折磨的崩溃:折磨铁墙后面是穆斯林,摧毁清真寺的大屠杀。谁忍受80年最高的折磨,在清真寺祈祷崩溃的第一天举行,并为麦加朝圣相同的人。而现在,由于伊斯兰教的积极性,很多人,广告伊斯兰国等被抓获。今天,在所有独联体国家和前苏联,只有伊斯兰教,这封信是第一位的。莫斯科没有名字的清真寺!而克里姆林宫和红场,清真寺的圆顶装饰。

可以指出一些广告,但广告是力量的问题:人的意志。例如,阿塞拜疆政府与人口的96%是什叶派和阅读古兰经禁止盖头,这带来了伊斯兰教的力量!这西方是必然的相同方式克格勃继续增长不会有伊斯兰教。作为80年的反宗教的政府未能人民与宗教相分离,而在于呼吁西方,砰的砂浆一拳头。伊斯兰教不仅在东方但在西方也电源。英国人种族主义在重负载下多年与有毒反穆斯林和反什叶派的宣传脸,巴基斯坦穆斯林当选伦敦市长!在美国犹太人的首都:穆斯林媒体海上一切都已经很难了,他会为奥巴马投票:不能透露他的真实姓名。他的名字侯赛因是一个名字大家都知道,每个人都知道这意味着什么。侯赛因是他的名字,和他的祖父的名字。占主导地位的文化并没有放弃,甚至奥巴马的当选异教徒和反宗教,反伊斯兰的价值后,作为伦敦市长:作为一个穆斯林:提出了同性恋的话题。但是,福山奄奄一息。

  • سید احمد حسینی ماهینی

نقش سازمان های اطلاعاتی در اقتصاد مقاومتی.

سید احمد حسینی ماهینی | يكشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۳۴ ب.ظ | ۰ نظر

اقتصاد مقاومتی  براساس تعریف، اقتصادی درون پایه و برون نگر است. یعنی براساس امکانات داخلی تنظیم می شود، و باید طوری قوی عمل کند که: درون کشور را بی نیاز و مازاد را صادر نماید. که یکی از پایه های مهم آن، مبارزه با رانت خواری اطلاعاتی است. درواقع میتوان سازمان های اطلاعاتی را، اصل و فرع پیروزی اقتصاد مقاومتی یا شکست آن دانست. زیرا که از ابتدا  تا انتهای یک عمل اقتصادی، استفاده از روابط و یا رانت های موجود است. به سادگی می بینیم که هزاران مغازه و دستفروشی، در خیابان ها هست ولی یکی یا دو تای آنها گل می کنند! و این امکان پذیر نیست الا به سه پ معروف! یا پول زیاد خرج می کنند یا: پارتی دارند و کسی است که کارشان را راه می اندازد، و یا اینکه پر رو هستند و از مجازات نمی ترسند.

    با این مقدمه باید دانست که: سازمان های اطلاعاتی فقط در یک صورت، و آن فراموش کردن وظیفه خود است که، به این رانت خواری ها میدان می دهند، یا از آن حمایت می کنند. هدف اصلی سازمان های اطلاعاتی، چشم و گوش نظام بودن است. یعنی هرچه را دیدند یا شنیدند باید فقط گزارش بدهند، و اگر بخواهند در آن دخالت کنند و یا، از این رانت اطلاعاتی به نفع خود، یا سازمان خود استفاده کنند، این همان فراموشی ماموریت اصلی است. که بسیار خطرناک است و از یک: مامور گمنام صادق و خوشفکر، یک تاجر رانت خوار ضد نظام می سازد.

اطلاعات نمونه ای را مثال می زنم: در بازرسی کل کشور مامور بازرسی از: مخابرات و مخصوصا قسمت تحقیقات شدیم، من بعنوان کار شناس مالی به صورت وضعیت ها رسیدگی می کردم. شاهد بودیم که تحقیقات فراوان و بزرگی در زمینه تلفن همراه، در ایران انجام شده بود. اما عده ای از آن سوءاستفاده می کردند. گزارش رسید که برخی ها علنا تحقیقات انجام شده، در این مرکز را با خود بیرون برده، و به شرکت های خارجی یا ایرانی می فروشند! برخی ها به بهانه سخت گیری انقلابی! از آنجا بیرون رفته و در: شرکت های متخاصم با حقوق بالا استخدام شده بودند. که البته اینها زیاد بود و قابل اثبات هم نبود! به همین دلیل فقط جنبه اطلاعاتی داشت! اما در این مرکز رئیس آن، شرکتی را ثبت کرده بود بنام پیام گستر همراه، که با هدف تولید گوشی همراه در داخل، وام کلانی هم گرفته بود. وقتی خوب بررسی کردیم آدرسی از شرکت در دسترس نبود! و همین باعث شد تا بیشتر دقیق شویم، و بالاخره آدرسی در یکی از خیابان ها پیدا کردیم که: وقتی مراجعه نمودیم فقط دو عدد پوستر شرکت در آن بود! و از ماشین آلات خط تولید خبری نبود. کاشف به عمل آمد که همه این پول ها را، به فنلاند فرستادند و دریکی از شرکت ها سهامدار شدند، و گوشی وارد می کنند و بنام تولید داخل، از مزایای آن استفاده می کنند. حالا این فرد در زمان حاضر مقام بالایی دارد و: مسلما در ورود قاچاق موبایل درآمد زیادی به دست می اورد. ولی همه این ها اطلاعات است! یعنی نمی توان با آن کسی را محکوم یا زندانی کرد. اما دوطرف قضیه کاملا واقعی است: سود های باد آورده آن آقا، و افزایش قاچاق موبایل! حتی در علاءالدین تهران.

مامورین اطلاعاتی از همه چیز خبر دارند، ولی موضوع این است که نمی توانند آن را اثبات نمایند و یا: خدای ناکرده خودشان هم همکاری می کنند. مگر می شود اینهمه افغانی به ایران قاچاق می شوند، کسی خبر نداشته باشد یا اینهمه کالاهای ریز و درشت، وارد می شود که کمر تولید را شکسته است، و کسی از ان خبر نداشته باشد. لذا باید یک باز نگری در وظائف و افراد سازمان های اطلاعاتی، مخصوصا فعالان عرصه اقتصادی انجام شود. یکی از راههای تقویت آنها افزایش حق الکشف است، یعنی مامور وقتی موضوعی را فهمید و گزارش داد، پاداش مناسبی بگیرد نه آنکه آنقدر در: پیچ و خم اداری گیر کند تا پاداش آن رابه کس دیگری بدهند! راه دوم، مستند کردن گزارش عینی مامور برای رای دادگاه است. یعنی وقتی مامور گزارش داد که دیده است: فلان کس یخچال  قاچاق وارد می کند، همین گزارش برای دستگیر قاچاقچی کافی باشد.    روش دیگری هم وجود دارد و آن: مهندسی معکوس است. یعنی از وجود کالاهای قاچاق که عینی و واقعی است، باید به وجود قاچاقچی پی برد. و این فقط از دست یک مامور اطلاعاتی، با تعقیب و گریز ها و شگردهای لازم امکان دارد. والبته در نهایت حمایت از چنین اطلاعات ذیقیمت است، والا اگر قاچاقچی شناخته شده باشد، اما کسی جرات دستگیری آن را نداشته باشد! همین اوضاعی می شود که می بینیم.

The coup de grace Al Saud on his own!

情报机构在抵抗经济的作用。
阻力根据定义的经济,经济基础外。室内设施的基础上设定的,应该采取行动如此强烈,该国需要和出口盈余。一对寻租斗争的重要基础之一是信息。事实上,智能,利息和本金的经济成功或失败是它的强项。从一开始到经济运行结束后,使用现有的关系或租金。这是很容易看到,数以千计的商店和供应商,在街道上,只有一个或两个人都花!和(C)这是不可能的,除了三大名!或者花费太多金钱或:甲方和一个谁抛出自己的方式,或者说是惩罚俏皮,而不是恐惧。
    
有了这个介绍应该知道,情报机构只在一种情况下,它是忘记自己的职责,到外地的贿赂,或支持它。情报机构,军方的眼睛和耳朵的主要目的。这是他们看到或听到只能报告,如果它们干扰或从租信息对自己有利,或您的组织,这就是遗忘的主要任务。这是非常危险的,官员匿名诚信,周到,商人使得食利者反建制。
所有样品举一个例子:检查电信,特别是为调查国家督察是,我作为一位金融专家状况已被处理。我们看到了大量的研究在移动和大领域,在伊朗进行。但有些人把它的优势。据报道,一些研究已经公开进行,在与从中央,伊朗的外国公司卖!有些是难以原谅的革命!从那里,他走了出去,在企业用高薪聘用了敌意。当然,这是太多,并没有可证明!出于这个原因是仅供参考!但其董事长的中心,该公司已注册的名称与推广信息,其目的是内部生产手机,被送往巨额贷款。该公司的地址是不可用的时候,我们看起来很不错!这使他变得更加严格,并在街道之一的地址,我们发现,当我们现在看到的海报是仅有的两个!而且没有线的机器。事实证明,这一切的钱,送到芬兰和德雷克是本公司股东和电话,并呼吁国内生产,使用它的好处。现在,这个人很高的权威性,并已获得肯定移动走私了大量的资金。但所有这一切信息!这不可能是一个被定罪或监禁。但这个故事的两边是相当现实:暴利的绅士,并增加了移动流量!即使在阿拉丁德黑兰。
情报人员什么都知道,但事情是他们不能证明它还是上帝保佑,他们一起工作。是否有可能在伊朗所有阿富汗人被贩卖,或谁不知道,但是,大和小的商品,进口到生产的背部被打破,有人不知道它。因此,要完成的角色进行审查和情报机构,特别是经济领域的积极分子。增加Alkshf加强他们的一种方式,官兵发现并报告的问题,而不是一个适当的奖励就够了:办公室迷宫坚持奖励给它给别人!第二个选项是记录客观报告是法院的代理人。监狱长说,他已经看到:被偷运进冰箱的人,该报告是足够的抓毒贩。还有另一种方法:逆向工程。这是走私货物的目标,已经发现毒贩的存在。而这仅仅是失去了一位情报官员与大通和技术可能是必要的。最后,当然,支持这些有价值的信息,否则,如果知道毒贩,但没有人敢阻止它!当我们看到了同样的情况。

  • سید احمد حسینی ماهینی

تسبیح را از انگشتان گرفتند و سیگار دادند!

سید احمد حسینی ماهینی | يكشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۳۸ ق.ظ | ۰ نظر

تحرک انگشتان دست نه تنها در تسکین اعصاب و روان موثر است، بلکه باعث تقویت حافظه شده و از پارکینسون جلوگیری می کند. از این رو در اسلام مستحب موکد است که: مردان تسبیح در دست بگیرند و ذکر بگویند. تا از لقلقه و فراموشی(پارکینسون و آلزایمر) یعنی دو بیماری: معروف پیری زودرس در امان باشند. در نحوه ورود تسبیح برخی می گویند که: پیامبر اسلام فرمود من هدیه ای از جانب پروردگار برای دخترم آورده ام . و در برخی روایات هم هست که: ذکر تسبیحات بسیار مهم است زیرا اگر از آن مهم تر بود، پیامبر آن را به دخترش تعلیم می فرمود.

البته تحرک دست و انگشت و لب و دهان، امری مورد توجه همه ادوار تاریخ بوده است. و اگر دورانی به آن توجه نمی شد، مثلا در کار کشاورزی یا تیراندازی، از ان استفاده نمی شد دست و زبان بیکار نمی شدند، و به کار های دیگری می پرداختند که: در روانشناسی به آن تیک می گویند. مثلا شخص وقتی با شما صحبت می کند، بی اختیار با دکمه های شما بازی می کند، یا لباس شمارا مرتب می کند! اگر قلم وکاغذی نزد او باشد، آن را خط خطی می کند و یا اشکال نامشخص می کشد. یا در خلوت و جلوت با شلوار خود ور می رود، یا دماغ خود را می خارد و یا ..

 لذا این امر بسیار مهمی است، که نباید نادیده گرفته شود. البته برخی از افراد به ورزش روی می آورند: با تیراندازی و کار های دستی خود را مشغول می کنند، و برخی ها هم به توصیه پزشکان، از خمیر بازی استفاده می کنند! یا لاستیکی را در دست باز و بسته می کنند، و یا دوعدد گوی را پشت سرهم می چرخانند، تا آرامش پیدا کنند تا تمدد اعصاب نمایند. اما خطرناکتر از آن استفاده از انگشتان ، یا هدف آرامش در امر مواد مخدر است.  شاید خیلی ها ندانسته وارد این بازی شده باشند، که فقط برای نرمش انگشتان، پیپ یا پایپ را در دست می گیرند! یا سیگار را لای انگشتان خود می چرخانند. درست همانطور که برخی ها سلاح را، در دست می گیرند و با آن بازی می کنند.

اما ذکر تسبیحات حضرت فاطمه سلام الله، هم به دست زیبایی می بخشد و: هم لب ها را حرکت می دهد. هم با استمداد از خداوند و: تکبیر و تهلیل و تسبیح، خداوند احساس پشتوانه می کنند، و هرگز خود را تنها ندیده و نا امید نمی شوند. از نظر فیزیک پزشکی و آناتومی، هر دو عمل یعنی هم گرداندن تسبیح در دست، و هم گفتن ذکر خداوند باعث تقویت عضلات انگشتی، فک و صورت می شود و از بیکار ماندن آنها جلوگیری می کند. زیرا هر کدام از عضلات ما، مانند انبار عمل می کنند کم کم پر می شوند، و باید همانطور که پر می شوند خالی هم بشوند.

با خوردن غذاهای پر کالری و بی حساب، ما در واقع انرزی جنبشی را به بدن منتقل می کنیم، و اگر بدن از خود جنبشی نشان ندهد، انبار کم کم پر می شود و اگر سر ریز شود، به صورت نا خودآگاه و یا غیر نرمال خود را نشان می دهد. برای همین است که گاهی انسان به دیوار مشت می کوبد، یا به هر قوطی در جلو پای خود ضربه می زند، و یا به دوستان خود بصورت شوخی حمله می کند. البته اینها حرکات معمولی است ولی در اثر تکرار، به جنون یا دیوانگی موقت یا فصلی تبدیل می شود، و شخص احساس می کند: تا یک نفر را کتک نزند آرام نمی شود!

در سن پیری هم که این حرکات، حالت شرطی پیدا کرده و: به صورت لقلقه یا بیماری پولشماری (پارکینسون ) خود را نشان می دهد. ذکر تهلیل و تکبیر و تسبیح ،حتی میتوان با تنفس عمیق در ورزش آن را یکی دانست. در واقع با تکبیر یعنی 34 بار الله اکبر گفتن، از ناف خود تا دهان را به کار می گیریم، تا هرچه رسوبات تنفسی را در مویرگ ها داریم، بیرون بریزیم و با33بار الحمد الله که، باید از بیخ گلو گفته شود آنها را، حتی از مری و نای هم بیرون می کنیم، و سپس با 33بار سبحانه الله، هوای جدید را به درون شش ها هدایت می کنیم. در انتها هم با کلمه استغفرالله، دریچه اطمینان را نصب می کنیم  حالا اگر این کار را نکنیم، شیطان ما را به استفاده های ناصحیح هدایت می کند. که برخی از انها آزار به خود و: برخی آزار به دیگران و بالاخره، در نهایت انگشتان زیبا در میان: دود و دم سوخته و گم می شود. شما مطمئن باشید روانشناسان ضد اسلامی ، همه اینها را مطالعه کرده اند. برای همین است که تسبیحات را مسخره می کنند، تا شما از ان دست بردارید و بجای آن، سیگار در دست بگیرد.

玫瑰和香烟从手指取!

移动手指不仅有效地缓解精神障碍,而且也提高了存储器,并有助于防止帕金森。因此,在伊斯兰教中值得推荐的是言之凿凿:男人说,在他们的手中,并诵经的念珠。为了首音误置与遗忘(帕金森和老年痴呆症),两名患者:早衰被称为是安全的。先知说,我带从主的礼物为我的女儿:如何念珠有人说。而在一些传统那就是赞美是非常重要的,因为如果这是更重要的,先知教给她的女儿说。

手和手指和嘴唇和嘴的流动性,有过之无不的关注。如果不考虑时间,如耕作或拍摄,它不使用手和舌头也不闲着,那就是在心理学支付其他工作再说吧打勾。例如,当有人对你说话,你不能用按钮或礼服你玩,经常!如果笔和纸给他,它不会删除或未知形式的需要。或者在你前进的隐私与他的裤子,或者你的鼻子或ITCHY善有善报。

 因此,这是非常重要的,不应该被忽视。当然,有些人转而行使你忙于拍摄和手的工作,和一些医生,用造型!橡胶或打开和关闭的手,或两个数字连续的球扭曲,放松,重新创建它们。但它比使用手指,或在药物靶放松更危险。也许很多人都在不知不觉中进入游戏,只是为了锻炼你的手指,管道或管得上风!或者你的手指间的香烟交叉。正如一些武器,他们占据了上风,并用它玩。

不过,赞美Hadrat法蒂玛,也给美容:它使嘴唇在动。在上帝的帮助:念珠朗诵大赞辞,真主会觉得支持,只会被视为不辜负。在物理医学和解剖学方面,都还运行实践,念珠手,说主加强了手指肌肉,下巴和脸部,防止他们滞留失业。因为每一个我们的肌肉,充当信息交流中心逐渐被填补,因为他们成为空置必得饱足。

通过吃食物,高热量和无法估量的,我们实际上动能转移到身体,如果身体不显示运动本身,一点一点填补。如果溢出存储小,是无意识的或不正常他的表演。这就是为什么有时一个人的拳头撞向墙壁,或任何罐伤他的脚前,或您的朋友会攻击只是在开玩笑。当然,这些普通的手势,但反复,临时或季节性轮流的效果,疯狂或精神错乱,而人的感觉:不打了一个人不会平静!

在晚年的手势,和国家提供:对于首音误置或现金疾病(帕金森)来显示。大赞辞,甚至在深呼吸运动所提到的,背诵念珠可以考虑之一。事实上,大赞辞,即34倍真主阿克巴尔说,从你的肚脐向你的嘴适用,沉积物肺毛细血管,我们走出去,与33倍感谢上帝的是,应海峡,据他们说,连我们走出食管和气管的,然后33倍阿拉(SWT),新的空气进入向前肺部。在与上帝的话结束Astghfr,我们安装安全阀如果我们不这样做,撒旦会导致我们不正确的使用。他们的一些迫害和一些伤害他人,然后,终于指法美丽的烟雾之中,并烧焦的尾巴和丢失。请确保您的反穆斯林的心理学家,他们都研究过。这就是为什么念珠嗤之以鼻,所以你可以将其删除,并在她的手代替它,香烟。

  • سید احمد حسینی ماهینی

پولهایی که گلوله شدند.

سید احمد حسینی ماهینی | پنجشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۵۰ ق.ظ | ۰ نظر

دوازده نفر از ایرانیان مدافع حرم، در شهر خان طومان حلب در حمله داعش شهید شدند، اما هیچکس نمی داند که این گلوله ها از: خزانه ایران خریداری شده بودند! از داستان های معروف ناصر خسرو، داستانی عقابی است که به شیوایی: به صورت شعر سروده شده و: آخر ان گفته شده که از ما است که بر علیه ما است. داستان به این شکل است که شکارچی عقابی را شکار می کند، ولی عقاب وقتی به تیر فرو رفته در بدنش، نگاه می کند پر عقابی را در آن می بیند که: این پر بجای بال های هواپیما، در تنظیم حرکت تیر و: بر خورد به هدف موثر بودند. اینجا بود که جمله معروف از ما ست که بر ما ست گفته شده، و در فارسی ضرب المثل شده است.

  در داستان سوریه هم همین است، مدت ها بود که عربستان پولی در بساط نداشت، تا بذل و بخشش کند و داعش حملات خود را متوقف کرده بود. جلسات آتش بس برگزار می شد، تا اینکه آنها ترفندی زدند و: ایران را برای اجرای مراسم حج ایرانیان، به حلسه دعوت کردند . در ابتدا برخورد بسیار خوبی داشتند، طوری که سازمان حج اعلام کرد: بزودی عقب افتادگی زمانی را جبران می کنیم. آنها رفتند و وجوه کلانی را برای: انجام کار های اولیه: صد هزار ایرانی پرداخت نمودند. ولی آل سعود این پول را که دریافت کرد، جان تازه ای گرفت و برای داعش سلاح و مهمات فرستاد و: میز مذاکرات صلح در یمن و سوریه را ترک کرد. ناگهان بر سر حزب الله و مقاومت و یمن ریختند، و در این میان در خان طومان، چند نفر از سپاه ایران نیز شهید شدند، و حتی چند روزی اجساد این شهدا در دست داعشی ها بود، تا از ان بعنوان برگه برای حملات بعدی استفاده کنند.

  و به خاطر پیروزی هایی که بدست آورده بود، جلسات حج را هم ناتمام گذاشته و کلا: ممانعت از حج ایرانیان و سوری ها را اعلام کردند. دولت ایران و سازمان حج، هنوز قبول ندارد که این دو با هم ارتباط دارد. لذا در صدد بودند که باز هم اقساطی را بپردازند، تا شاید راه حج باز شود. اما پیروزی سعودی ها چنان زیاد بود که: حتی اقدام به تغییرات در کابینه و: برخی مسند های دیگر نمود.

  بعد از حمله خونین داعش به خان طومان، سردار ایرانی که قرار بود برای منتخبان دوره دهم سخنرانی کند، آن را نیمه تمام گذاشت و راهی  سوریه شد. و با یک نقشه دقیق و حساب شده، حملات را تا حدودی دفع و اجساد شهدا را باز پس گرفتند. که پیکر یکی از فرماندهان هم دربین آنها بود. گرچه هنوز این درگیری ها ادامه دارد، ولی باید گفت که هماهنگی دولت با خط مقاومت، باید مورد تجدید نظر قرار گیرد و: این حفره های امنیتی شناسایی شوند. اینطور نباشد باز هم فریب آل سعود را بخورند، و وجوه جدیدی به آنان پرداخت شود، و یا در زمینه صدور نفت از سهمیه کوتاه بیایند.

    زیرا همه این حرکت ها نشان می دهد که: آل سعود بر اثر کاهش شدید قیمت نفت و نداشتن در امد، در سراشیبی سقوط است و: برابر پیش بینی کارشناسان، حداکثر تا سه سال دیگر آل سعود از بین می رود. ولی در این میان فقط سازمان حج ایران است، که به آنها کمک می کند تا بمانند. البته همه مردم یا همه اعضا دولت اینطور نیستند، بلکه افراد موثر اینطور هستند. مثلا در سازمان حج هیچگاه نسبت به آل سعود، بدبینی وجود ندارد و آنها تصور نمی کنند که: آل سعود ضد اسلام و یا اصالتا یهودی باشد. همیشه آنها را خادم حرمین می دانند، و حداکثر اگر لازم باشد چند ایراد جزئی، آن هم از بی اطلاعی آنها می گیرند. و لذا از دادن هرگونه کمک مالی یا اطلاعاتی، مورد نیاز به انها ابایی ندارند. فکر می کنند با این کار به خدا و خانه خدا کمک می کنند، و دل پیامبر را شاد می کنند! به بهانه اینکه حج نباید تعطیل شود، پیشنهاد های سنگین آل سعود را برای: هزینه های حجاج ایرانی حق انها میدانند. باید به این دیر باوران گفت که اگر: آل سعود خوب بود در این مدت هشتاد سال، حداقل کمی اجازه باز سازی بقیع را می داد. و یا از تخریب اماکن مقدس منتسب به: پیامبر و ائمه دست برمی داشت . آنها فقط سالی یکبار برای شستشوی خانه خدا، به کعبه سر می زنند و در بقیه سال، در کنار دریاها و ویلاها با: مشروب و زن خود را سر گرم می کنند. کلیه قراردادهای ساخت اطراف مکه و مدینه را هم، یا به اسرائیلی ها داده اند و: یا به شرکت بن لادن ودیگر تروریست ها سپرده اند. حاصل قربانی و هدایا و نذورات مردم را، یا خودشان برمی دارند یا آنها را نابود می کنند. و اگر حمایت ایرانی ها نبود، آل سعود سال ها قبل باید نابود می شد.

被枪杀的款项。

伊朗人十二后卫神社,在ISIL攻击烈士Tvman汗阿勒颇市,但没有人知道,这些子弹是:伊朗,购国库!纳赛尔Khosrow著名的故事,老鹰的故事是意味深长:歌词写:最后,有人说,我们是反对​​我们。这是一个猎人狩猎鹰的故事,但鹰击沉浸在身体的时候,看到鹰羽后在它看到的而不是完整的翼展,水星设置:吸的目的是有效的。正是在这里,我们从著名的语句,我们被告知的,并且是波斯谚语。

  这是叙利亚的故事,没站稳,沙特的钱,最多赠品和ISIS的攻击已经停止了很长一段时间。会议举行了停火协议,使他们和他们的绝招:伊朗,以满足伊朗朝觐,邀请HLS·小时。起初,他们是很划算的买卖,从而使朝觐宣布,很快弥补了延迟时间。他们去和资金进行前期工作:数百上千支付伊朗人。但沙特的谁收到钱房子,我是新发的武器和弹药ISIL:在也门的和平与叙利亚离开了谈判桌。突然接管真主党和阻力和也门,而在汗Tvman与此同时,许多伊朗革命卫队烈士,甚至几天的烈士遗体是伊希斯,用它作为未来的攻击选项卡它们。

  那就是取得胜利,半途而废,并曾会晤朝觐:朝觐防止伊朗人和叙利亚人说。政府和朝觐的组织,仍然不接受两个连在了一起。因此,他们试图支付抵押贷款,所以也许打开朝圣的方式。但沙特的胜利是如此巨大,甚至试图改变内阁和其他一些座位了。

  血腥攻击ISIS汗Tvman后,伊朗指挥官正要开口第十的代表,它是半路上叙利亚。并配有详细的地图和蓄意攻击有点处置和再拿了烈士的尸体。其中有一名指挥官的尸体。虽然冲突仍在继续,但必须说,随着政府阻力线的协调,应修订和安全漏洞确定。再次,不要被沙特所迷惑吃,资金支付他们,或者油出口配额回落。

    但在此期间只有伊朗朝觐组织,这有助于他们留下来。不是所有的人或所有成员国不这样做,但他们是有效的。例如,在沙特的朝觐从未府组织,悲观是不存在的,他们没有想象中那么沙特王室是反穆斯林和犹太血统。托管人总是知道他们,并放弃了一些小的如果需要的话,这将是一个知识的缺乏。因此,任何经济上的帮助或信息,请不要犹豫要求。想到上帝的帮助和神的殿,和先知很高兴!在那朝圣应关闭的借口,重建议沙特王室:伊朗朝圣者花自己的知情权。应该怀疑者都表示,如果沙特的房子是八十年不错的,至少有一点重建霸气说。或圣地归因于先知和伊玛目破坏将会丢失。只是每年洗一次为神的殿,他们前往天房克尔白​​和今年余下时间,海别墅,酒和他的妻子的头部保暖。围绕麦加和麦地那所有的合同都一样好,甚至有以色列人:要么参加本·拉丹和其他恐怖分子沉积。礼品和牺牲和人民的产品,或者将其删除或销毁。而如果伊朗人不支持,沙特年前必须销毁。

  • سید احمد حسینی ماهینی

ورشکستگی جهانی

سید احمد حسینی ماهینی | چهارشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۰۳ ق.ظ | ۰ نظر

انزوای سیاسی، فرایند نهایی ورشکستگی اقتصادی می باشد. لذا باید دید که چرا آمریکا و دیگر کشورهای تابعه، برای اجرای برجام هیچ تعهدی احساس نمی کنند، آیا دلیل آنها خرید زمان برای برد کردن در این توافقنامه است؟ یا اینکه اشتباه می کنند و: با هر قدم برای جلوگیری از اجرای برجام، یک گام به سقوط نزدیک تر می شوند؟ شناخت اینکه چه کسی اشتباه می کند، امری لازم و ضروری است. زیرا همه خود را صاحب سبک می دانند و: آینده را برای خود می خواهند. اما تفاوت در این است که نمونه های آماری و: یا جامعه نمونه چگونه انتخاب می شوند. در ایران و همه کشورهای دنیا، اغلب کارخانجات کوچک و بزرگ در حال ورشکستگی هستند، اما آیا همه آنها از یک صنف یا از یک نوع هستند؟ و میتوان بر همه آنها قانون واحدی را تعبیه، یا برای تفسیر انها استفاده کرد؟

ابتدا باید بدانیم که نمونه ها بر چند گونه هستند: مانند نمونه وزین یا هسته ای، که معمولا در روزنامه نگاری و امور غیر متخصص، از این استفاده می شود مثلا وقتی می بینیم یکی از: کرد ها، لباس گشاد پوشیده می گوییم پس: همه کرد ها لباس گشاد می پوشند. ولی همانطور که عقل یا منطق به ما می گوید: این استدلال سست ترین استدلال ها است، و ما برای تقویت تئوری خود باید: نمونه های بیشتری انتخاب نماییم، مثلا وقتی می بینیم که جلال طالبانی رئیس جمهور قبلی، یا رئیس جمهور جدید عراق هیچگاه لباس گشاد نپوشیده اند، یا فقط در سفر های محلی از آن ستفاده می کنند، تئوری ما را دچار چالش می سازد. مخصوصا اینکه بدانیم وی، رئیس دوره ای اتحادیه عرب هم هست!

شاید اگر تعداد نمونه ها بیشتر شود، نتایج دیگری هم به دست آید و به جایی برسیم که: اصلا تئوری اولیه از بین برود. در مورد کارخانجات در جهان هم همینطور است. تعدادی از این کارخانجات باید از بین بروند، نگهداری آنها مانع صنعتی شدن یک کشور می شود. مانند کوره پز خانه ها یا صابون پزی های سنتی! لذا از بین رفتن آنها و بیکار شدن افراد آن، دلیلی بر ورشکستگی کلی نیست، بلکه دلیلی بر پوست انداختن صنعت و: نو شدن اقتصاد است. یعنی همانطور که مار و ماهی، با رشد خود، پوست می اندازند، این دلیل بیماری یا مرگ خود آنها نیست، بلکه این پوست های جدا شده دیگر، کارایی خود را از دست داده و اگر: در بدن مار باقی می ماندند او را  دچار چالش می کردند.

در بدن هر انسان هم میلیاردها کارخانه وجود دارد: که هرکدام یک ماده ای را تولید و به چرخه غذایی سلولها وارد می کنند. هیچ فرقی ندارد که شما آنزیم یا سرم را، در کارخانه سطح شهر تولید کنید و: یا لوزالمعده در بدن ما تولید کند! چرخش و سرعت این تولیدات، رشد بدن و طول عمر انسان را در پی دارد. همین سلول ها یا مواد تولید شده، وقتی کارشان تمام می شود، باید از بدن دفع شوند و اگر، از بدن خارج نشوند بیماری ایجاد می کنند! مانند اینکه کسی حبس بول بگیرد، و یا یبوست داشته باشد.

بنابر این اگر در ایران، صنعتی ورشکست می شود، اغلب صنعتی قدیمی است و: ماشین آلات آن بیش از صد سال عمر کرده اند. مانند پالایشگاه های قدیمی نفت یا تاسیسات نساجی و سالامبور. و این تفاوت می کند با کشوری که در آن کارخانه خودرو سازی یا تولید برق اتمی تغطیل شود. بنابر این با یک استدلال قوی می توان گفت: اگر صنایع کهنه و از دور خارج شده ورشکست شوند، یعنی کشور در حال پیشرفت است. غصه خوردن برای بیکاری آنها، مانند گریه کردن برای یک مرده است .

اما اگر کارخانجات جدید آن ورشکست شوند، یعنی آن کشور رو به ورشکستگی است. مثلا امروز جان کری اعلام کرد: اصلا ما کاری به شرکت ها نداریم، آنها خودشان نمی خواهند با ایران تعامل کنند! و این اعتراف صریح به ورشکستگی پنهانی است که: برای غرب به شکل مزمن در آمده است. معنی این حرف آن است که شرکت های امریکایی و اروپایی، با شرایط بعد از برجام نمی توانند با ایران معامله کنند، و یا نمی خواهند که معامله کنند، چون آنها را ورشکسته تر می کند. زیرا شرایط پس از برجام ایران آن است که: ایران بازار مصرف کالاهای خارجی نشود، و اگر شرکتی هم می خواهد به ایران کالایی بفروشد، باید انتقال تکنولوژی بدهد، تا ایران هم بتواند آن را بسازد. و این یعنی مرگ کمپانی های آمریکایی و اروپایی، چون قبلا همه آنها از این رانت استفاده می کردند. 

الإفلاس العالمی

全球破产

政治孤立,经济崩溃是最后一道工序。因此,让我们来看看为什么美国和其他国家的子公司,实行Brjam不会觉得没有义务,无论是因为他们花时间在协议逛街?或者说是错误的,每走一步,以防止执行Brjam,一步步接近崩溃吗?知道谁是错的,是必要的。因为每个人都知道自己的风格和未来,他们希望为自己。但不同的是,该统计样本:如何当选或样品。在伊朗和世界上所有国家,大多数小型和大型企业都在破产,但如果所有的人是一类或一种?并可以嵌入在他们所有的同样的法律,或者被用来解释呢?

一切都将穿着宽松合身的衣服。但是,随着智力或逻辑告诉我们:这是站不住脚的论点,我们必须要加强自己的理论:更多的样本,我们选择,例如,当我们看到前总统塔拉巴尼,伊拉克或从未总裁穿宽松的衣服,或只是地方的旅行习惯它,这个理论使我们的一个挑战。他特别知道阿拉伯国家联盟轮值主席的!

也许,如果样本数量的增加,其他取得的成果,并达到消灭了所有的基本理论问题。在植物在世界的情况下是相同的。有些植物的必须淘汰,他们一直阻止一个国家​​的工业化。家庭烹饪炉具或传统的月饼像肥皂!因此,失业它的损失,因为破产不是普遍的,但由于脱皮行业:新经济。也就是说,如蛇,鱼,其增长,把皮肤,因为他们的疾病或死亡,但其他皮肤分离的,失去了其有效性,如果他留在蛇的身体他们面临的挑战。

在人体内有数十亿产生既是一个物质和细胞进入食物链工厂。不管你是或无血清酶,在工厂一级和生产无论是谁的胰腺不能在我们的身体产生!与人体的生产,生长和长寿的旋转速度是参与。生产同样的细胞或物质,当他们完成他们的工作,必须从体外。如果身体没有病!公牛的好像有人在监狱里,或有便秘。

所以,如果伊朗破产的行业,最有一百多岁的老工业和机器。如旧炼油厂,纺织,皮革或设施。这与所在国家的汽车工厂或核能发电是Tghtyl变化。因此,一个强大的说法,可以说,如果旧的和过时的行业失败,该国正在进行中。失业为其悲痛,哭一样的死了。

但是,如果新的工厂失败,该国正面临破产。例如,约翰·克里今天宣布,该公司不,我们不这样做,他们不希望从事与伊朗有!而破产暗自承认,对于西方的形式是慢性的。这意味着的是,美国和欧洲的公司,Brjam后条件不能对付伊朗,或者不想来处理,因为这会使他们破产。因为它是后Brjam伊朗:伊朗的消费市场对外国商品也没有了,如果一个公司想出售商品,伊朗,应提供技术转移到伊朗可能做到这一点。与美国和欧洲公司的死亡,因为他们已经使用所有这些租金。

  • سید احمد حسینی ماهینی

اوقات فراغت در اقتصاد مقاومتی!

سید احمد حسینی ماهینی | دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۵۴ ب.ظ | ۰ نظر

دکتر مظهری می گوید: اوقات فراغت را با بیکاری و: بیعاری و به بطالت گذراند نباید اشتباه گرفت. اوقات فراغت یعنی تمدن یعنی پیشرفت. البته  این گفته چندان ناروا نیست، زیرا حضرت علی ع می فرماید: بهترین تفریح کار است. یعنی برای گذراندن وقت باید کاری انجام داد، و تنبلی در هر شکل و به هر بهانه قابل قبول نیست. البته سازمان جهانی اوقات فراغت هم، با تشکیل کمیسیون هایی سعی دارد که: کار افرینی را به عنوان فراغت تعریف نماید. زیرا یکی از این کمیسیون ها، کمیته گردشگری  و ورزش است که: کشور برزیل را به عنوان بهترین پایلوت این کمیته معرفی کرده، و برگزاری جام جهانی را در آن با اینکه آلمان برنده شد، بهترین پروژه این کمیته تعریف می نماید.

البته از نظر انجمن ایرانی اوقات فراغت، این موضوع سه بخش دارد یکی مربوط به جسم است، یکی جان و یکی هم جامعه. که در اولین همایش ملی اوقات فراغت آن را علنی کرد. در قسمت جسم پرفسور احرابی، نظرات جالبی دارد وی می گوید: جسم انسان با ورزش نیرومند تر می شود، ولی باید بدانیم که ورزش برای سه امر مهم است: اول برای قهرمانی و مسابقات، دوم برای تفریح و دوست یابی، سوم برای سلامت. ورزش برای سلامت هم پنج قسمت دارد: اول برای تقویت استخوانها و جلوگیری از پوکی استخوان، دوم برای ماهیچه و قدرتمند سازی یا حجیم سازی آنها، سوم برای تقویت مفصل ها،  چهارم برای مبارزه با چاقی و لاغری مفرط، و پنجم برای تقویت قلب و عروق. که هرکدام نیاز به تخصص دارد که: اگر رعایت نشود نتیجه درستی نمی دهد.

اما در حالت کلی تفریحات و ورزش و اوقات فراغت، در بحث و بررسی چیزی است، و در عالم واقع چیز دیگری. و در ایران ما می بینیم که مردم وقتی به: تعطیلات اجباری می خورند به یاد اوقات فراغت می افتند. لذا تابستان که مدرسه ها تعطیل می شود، در اواخر بهار این موضوع مهم می شود. یا در ایام عید که معمولا یک ماه تعطیلی است. در روستاها و در مزارع کشاورزی، معمولا زمستان ها سراغاز تعطیلی است، زیرا در زمستان نه می شود کشت و کار کرد، و نه دام را به چرا برد.   اما در هر صورت نشان می دهد که: کشاورز لازم نیست همه روزها را کار کشاورزی کند . کارگران بخش خصوصی هم معمولا: شب عید ها کار دارند و یا در فصل مدرسه. در زمینه مسکن هم می بینیم اگر فعالیتی باشد، در ماههای اردیبهشت هر سال است و: در ماههای دیگر کسادی بر بازار حاکم می شود. با توجه به این مقدمه باید دانست که: انسان ها معمولا بیش از یک مهارت را باید داشته باشند. مهارت دوم همان اوقات فراغت است. روستاییان ترجیح می دهند: زمستان ها را به شهر ها کوچ کنند، و به کارهای ساده شهری بپردازند. دانش آموزان و دانشجویان هم به دنبال کار های فصلی و موقتی، با دستمزد های بسیار پایین می روند تا: کمک خرجی برای ایام تحصیل باشند. بنا براین در اقتصاد مقاومتی، همه انسان ها باید در همه حال کار کنند. فقط محیط آن تفاوت می کند: کار اصلی آنها باید روزی 8ساعت، یا یک سوم روز را پر کند. شغل دوم یا تفریحی و فراغتی آنها، میتواند حتی داوطلبانه و بدون مزد باشد: مانند کمک به پدر و مادر در اداره وضع زندگی و معیشت خانواده. دختران به مادران کمک کنند و: پسران به پدران. وقتی این امر اتفاق بیافتد درآمد کافی برای خانواده تامین می شود، امکان پس انداز هم بوجود می آید، از این پس انداز میتوان برای گردشگری، مهمانی و مسافرت و یا ورزش و بازی استفاده کرد.  گرچه ممکن است بسیاری از این کمک ها گردشگری هم باشد! مثلا دانشجوها موقع تعطیلی برای کمک: به پدر و مادر باید راهی شهر خودشان شوند! یا برای زیارت و عبادت، به شهر های مذهبی سفر کنند.     در واقع می توان گفت کار بر سه قسم است برای خود برای جامعه و برای خدا! برای خود ما میتوانیم آزادانه بخوابیم یا استراحت کنیم برای جامعه باید تولید ثروت بکنیم. یعنی چیزی را که جامعه به آن نیاز دارد، شناسایی و در صدد رفع آن برآییم. وقتی مردم نان می خواهند وظیفه اجتماعی ما تهیه نان است. کار برای خدا هم میتواند عبادت کردن باشد. ولی سعدی می گوید: عبادت بجز خدمت خلق نیست، به تسبیح و سجاده و دلق نیست . یکی از معصومین علیهم السلام هم روز را به سه قسمت می کند: قسمت اول کار دوم عبادت سوم تفریح و استراحت. کسی که خوب کار کند خوب هم استراخت می کند. خوب هم کاسبی می کند. برای همین می گویند کاسب حبیب خدا است. زیرا همینکه در مغازه را باز می کند بسم الله می گوید و: از خدا برکت می خواهد و انتظار مشتری و روزی را می کشد برای همین کسب حلال مانند جهاد در راه خدا است. 

休闲于电阻的经济!

反映医生说失业和休闲:满嘴脏话,他不应​​该与虚荣混为一谈。休闲文明的进步。当然,这是非常不公平的,因为伊玛目阿里说:最好的有趣的工作。这必须采取某种行动来消磨时间,和懒惰是不能接受任何形式和任何借口。闲暇时间的世界组织,形成了旨在佣金:创业者定义为活跃。

当然,伊朗联赛休闲,这是身体,一​​个灵魂,一个社区的三个组成部分之一。这将打开闲暇的第一次全国会议。方教授在这个问题上,有一些有趣的评论,他说,人的身体变得与运动强,但要知道,运动对三件事情很重要:首先为冠军和比赛,第二要有乐趣和结交朋友,第三个身体健康。运动健康,五个部分:第一,强化骨骼,防止骨质疏松,肌肉发达和强大的第二或它们的膨胀,以加强联合第三,第四,以打击肥胖和消瘦,第五,加强心脏和船只。每个需要,如果不能满足的结果不正确的专业知识。

但总的来说,娱乐和体育休闲,在讨论,在现实中别的东西。而在伊朗,我们看到,当假期适逢强制许可记得闲暇时间。暑期学校将在这个问题上的春末被关闭是非常重要的。通常一个月或在开斋节。在村庄和农田,平时作beginnings寒假,因为冬天不耕种,也不是他的牛吃草。但在任何情况表明,农民不需要的农业工作的日子。私营部门的工人通常是他们的工作或上学的季节前夕。如果我们在房屋市场活动,在五月的月份,每年看到,而在其他月份将主导市场的低迷。根据这个前提应该知道,人们通常有一个以上的技能有。第二个技能是一样的休闲。村民们喜欢冬天迁移到城市,我市将简单的任务。学生也由于季节和临时性工作,工资太低,以帮助生活津贴学业的日子。因此,经济性,所有的人必须在所有的工作。只有环境是不同的:他们必须是原创作品,每天8小时,或填补了第三天。第二份工作或娱乐,他们甚至可以是自愿和无偿的,如经营家庭的生活条件和生计的父母帮助。母亲帮助他们的女儿和儿子的父亲。当发生这种情况足够的收入用于家庭的资助,可能出现的储蓄,储蓄可用于观光,旅游或体育聚会游戏。虽然这些补助是旅游!例如,当封学生的帮助:父母有自己的镇!或为朝圣和祭祀,宗教古镇旅游。事实上,三种类型的社会工作和上帝!我们可以自由地睡觉或休息应该为社会创造财富。这正是社会需要它,需要识别和寻求解决它们。当人们想要面包,馒头是我们的社会责任。对于上帝不能祈祷。但萨阿迪说:不崇拜创建,而是服务,念珠和祈祷,而不是袈裟。每天一次犯错的分为三个部分:第三站休息的第一部分和放松。有人谁的作品以及Astrakht好。是门好生意。也就是说商人哈比卜真主。

  • سید احمد حسینی ماهینی