از غزنین تا غزه

احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری امریکا از حزب ماهین

از غزنین تا غزه

احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری امریکا از حزب ماهین

۹۱ مطلب با موضوع «candidate» ثبت شده است

سلبریتی های مزدور: پلیس آمریکا

سید احمد حسینی ماهینی | شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۹:۲۸ ب.ظ | ۰ نظر

همه آن کسانیکه برای: دفاع از دانشجویان آمریکا، اقدامی نکردند سلبریتی های مزدور: بایدن و ترامپ هستند. اینها را میتوان جاسوسان سازمان اف بی ای هم دانست، چرا که اکنون در آمریکا، دو حزب با هم متحد شده و: در سایه پلیس فدرال، با دانشجویان ظلم ستیز مقابله می کنند. لذا سلیبریتی های ایرانی! پیاده نظام :اف بی ای، سازمان سیا و پنتاگون هستند. تعدادی از انان رسما، دو تابعیتی بوده و به پلیس آمریکا، تعهد داده اند. ولی بقیه هم مخفیانه متعهد شده اند. پرونده آنها در پلیس فدرال، مفتوح است و از انجا حقوق می گیرند. اغلب آنها طرفدار پیروزی ترامپ هستند! تا کار جمهوری اسلامی را یکسره کند. برخی ها هم دیپلماتیک دفاع می کنند! می گویند با پیروزی ترامپ، فروپاشی آمریکا سریعتر می شود. مانند خیلی ها که از نتانیاهو حمایت می کنند! ولی دلیل معکوس می اورند: می گویند: رفتار نتانیاهو، مرگ اسرائیل را نزدیکتر می کند. در حالیکه این جانب، کاندیدا هستم و نمی گذارم: آن دو یعنی بایدن و ترامپ رای بیاورند. زیرا بایدن که کهولت سن و آلزایمر دارد. ترامپ هم پرونده مالیاتی حقوق و: قتل شهید سلیمانی را دارد. برنامه های من از جمله:این است که ایران را، از ایالت 52م آمریکا(و کاپیتولاسیون، سند 2030، برجام) بیرون بیاورم. و برعکس، آمریکا را استان: سی و دوم ایران بکنم. بیش از 60سال است که در این خصوص، مقاله نوشتم و سخنرانی و مناظره کرده ام. برنامه دوم من تبدیل کاخ سفید: به حسینیه هست که از چند سال پیش، شروع کرده ام و تا کنون: قدم های زیادی برداشته شده است. بطوریکه امروزه به راحتی، مردم در حیاط آن نماز جمعه، و جماعت برگزار می کنند، روزهای محرم هم، دسته سینه زنی دارد. فقط باید یک اسپانسر پیدا شود که: نمازگزاران و عزاداران حسینی را اطعام کند. در این صورت، هم جمعیت زیاد تر شده،  هم تصرف و تغییر کاربری کاخ سفید، راحت تر و زودتر می شود. اگر رای بیاورم تمام ارگانهای دلتی و ایالتی را، تعطیل و ساختمان های آنها را به: بی خانمان واگذار می کنم.  داراییهای ایران را آزاد، و اموال سرقت شده یا قاچاق شده را برمیگردانم. مهمتر این که: دانشجویان را حمایت، و آنها را به غزه  و: زیارت بیت المقدس میبرم. از هم اکنون زمین بزرگی در شهر بعلبک، خریداری کرده ام، که پایگاه یا موکب رایگان، برای تغذیه و اسکان دانشجویان باشد. فاصله زمین من تا بیت المقدس، بیست دقیقه با خودرو هست و:اگر پیاده روی کنند، 5ساعت خواهد کشید. برای رایگان شدن این: سفر زیارتی دانشجویان ضد ظلم 200دانشگاه آمریکایی (و حتی کانادایی و انگلیس و فرانسوی و اسپانیایی..) از هم اکنون به یمن (الحوثی) دستور  داده ام: تا همه صد و بیست کشتی مصادره ای را، تعمیر و به بنادر آمریکا بفرستند. که دانشجویان بتوانند رایگان، به لبنان و شهر بعلبک برسند. کلیه سخنرانی ها و مناظرات من، در بیت المقدس خواهد بود. برنامه بعدی هم این است که: سازمان ملل را به غزه منتقل نمایم. و ساختمان های ان را به فقرا بدهم. اسرائیل هم دو راه بیشتر ندارد: یا با سیاست های نتایناهو، به سوی زوال حرکت کند: و کلا محو شود. یا اینکه با هواداران من در تل آویو، به شنبه های اعتراض بپیوندند: تا بتوانند در اسرائیل باقی بمانند: دولت نتانیاهو را عزل، و یک دولت ائتلافی متشکل از اعراب، مسیحی ها و یهودی های توبه کرده، تشکیل دهند. سازمان ملل هم نام اسرائیل را، از لیست کشورها حذف کرده و: کل مناطق را فلسطین نامگذاری کند. از نماینده آمریکا خواهم خواست که: دیگر وتو نکند. و بگذارد طبق: رای مجمع عمومی، انتخابات آزاد در کل منطقه فلسطین انجام شود. لذا از سلیبریتی ها می خواهم که: سکوت نکنند، بلکه از دانشجویان حمایت کنند، تا رای بالایی بیاورم. زیرا دانشجویان بعد از سفر به غزه، با کوله باری از تجربه و علم و دانش، به دانشگاههای خود باز می گردند. و برنامه های مرا اجرا خواهند کرد. با تشکر: احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا از حزب ماهین و بنیانگذار وحدت جهانی

  • سید احمد حسینی ماهینی

تغییر کاربری

سید احمد حسینی ماهینی | شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۵:۲۲ ق.ظ | ۰ نظر

تغییر کاربری، یکی از اصلی ترین وسیله رسیدن به: عدالت اجتماعی است. مثلا کاخ سفید دارای سند رسمی نیست، مالک آن مجهول است و اغلب: مورد استفاده روسای جمهوری منتخب قرار می گیرد. در حالیکه رئیس جمهمور، یک نفر است و در یک اتاق هم می تواند: به امور خود رسیدگی کند.  دیگر اعضای دولتی مانند پلیس و پنتاگون هم، نیازی به اتاق های بزرگ و وسیع ندارند! آنها میتوانند دفاتر کار خود را به: واحد های زیر دست منتقل کنند. اغلب بانکها که صاحبان بزرگترین ساختمان ها هستند، نیازی به آن ندارند و: فقط بعنوان درآمد حداکثری به آن نگاه می کنند. زیرا همه امور بانکی میتواند با یک پلتفرم انجام شود. فروشگاههای بزرگ که فاقد: کالای مورد نیاز مردمی هستند، باید مکان خود را به جای کوچکتری منتقل کنند! تا کمتر سر مردم کلاه بگذارند. به این وسیله ما ساختمان های زیادی خواهیم داشت که: با تغییر کاربری به مسکونی، در اختیار بی خانمانها قرار بگیرد. و آنها در باران و گرمای تابستان، ناچار نباشند در خیابانها، زیر پل ها و یا حتی در پارکها اتراق کنند. این سرگردانی آنها را بیمار می کند، و کشور را بیمار میکند. و هزینه های بیمه و تامین اجتماعی و را بالا میبرند، و مانع درمان همگانی و بیمه رایگان میشوند. پزشکانی که مطب خصوص زده اند، باید مطب خود را تغطیل و به: همان بیمارستانها مراجعه کنند. زیرا تجارت سلامت! از حرام ترین درآمد ها هست. یعنی هرکس با اضطرار و یا با زور، از کسی پول بگیرد که: تراضی طرفین نباشد حرام است. لذا همه کسانی که مانند پزشکان، با مرگ انسان ها ثروتمند می شوند، باید بدانند که این ثروت حرام، از گلویشان پایین نمی رود بلکه: صرف قمار بازی ها و گناهان دیگر می شود. هر شغل مردم آزار، به همین شکل است. مثلا پلیس بجای اینکه با دزد ها مقابله کند، به سراغ نماز خوان ها می رود. و مانع نماز خواندن آنها: در کاخ سفید می شود. این حقوق و دستمزد او حرام است. موشک های ایران سراغ کسانی می رود که: از آزار و اذیت مردم برای خود کاخ ساخته اند. صهیونیست ها، که فلسطینی ها را می کشند: تا صاحب زمین های انها شوند. باچند موشک، چنان نفس های آنها قطع شد، که بالا نمی اید. مگر زندگی شخصی چه ارزشی دارد که: زندگی دیگران را از بین ببریم. لذا تغییر کاربری ها لازم است: تا زندگی دیگران به خطر نیافتد. در قران آمده که هرکس، یک نفر را بکشد! (من قتل نفس بغیر حق، کمن قتل الناس جمیعا)و یا باعث مرگ یک نفر شود، مانند این است که تمام انسانها را کشته است. یعنی ارزش جان انسانها برابر تمامی جان ها است. مورچه که نیست زیر پا له شود، و یا پرنده نیست که شکار شود! بلکه هر انسانی به خودی خود، ارزش کل جهان را دارد زیرا که: خلیفه خدا بر روی زمین است. با کشتن یک انسان و خونریزی بناحق، در واقع به خدا توهین کرده! مخلوق او را اشتباه می دانیم. مانند فرشتگانی که به خدا اعتراض کردند و گفتند: تو انسانی می خواهی بیافرینی، که در زمین فساد و ظلم کند! و ما در واقع ثابت می کنیم که: فرشتگان راست می گفتند و خداوند، بیهوده به ما اعتماد کرده است. لذا همه تغیر کاربری در جهت احیای انسان ها، و در واقع شکر گزاری از خلقت خودمان است. هر نوزادی که به دنیا می اید نشان آن دارد که: خداوند هنوز به انسان ها امیدوار است. بیایید حسن ظن خدا را به بازی نگیریم. و همه با هم در زمینی بزرگ، حکومتی واحد بسازیم! و با اندیشه صلح و دوستی، خود را آماده حکومت کامل ترین و بهترین انسان تاریخ نماییم. که امام جعفرصادق با شوق زیادی می فرماید: دوست دارم در حکومت مهدی عج باشم و او را یاری کنم. زیرا حکومت او محصول نهایی خواست الهی واعتماد او به بشر است. بار خدایا همه سیاهپوستان را با سفید پوستان دوست بگردان! و همه مردم دنیا را دوست داشته باش . قول می دهیم با هم  دوست باشیم و با یکدیگر فرامین تو را انجام دهیم. خدا یا ما را پاکیزه بپذیر و محبت همه انسانها را در دل ماجای ده که هیچ طلمی نباشد..

  • سید احمد حسینی ماهینی

چرا از امریکا کاندیدا شدم؟

سید احمد حسینی ماهینی | جمعه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۳، ۰۶:۵۵ ق.ظ | ۰ نظر

از انجا که امریکا، در همه انتخابات ایران دخالت می کند، نشان می دهد جزو ایران است. لذا اینجانب متولد آمریکا محسوب می شوم. و بیش از ۶۹سال است که در تهران زندگی می کنم. یعنی طبق اصل دوم قانون اساسی آمریکا، مشمول کاندیداتوری می شوم. مگر اینکه آمریکا کودتای ۲۸مرداد (همزمان با تولد من) را انکار کند. و بگوید که آمریکا همان واشنگتن است. البته در آن هنگام برعکس امروز، ایران را جزو آمریکا می دانستند. و دکتر مصدق در تمام ایالتهای امریکا، سخنرانی داشت و همه ایالت ها از او حمایت کردند. زیرا گفت: همانطور که شما برای چای و امثال آن، با انگلیس مبارزه کردید ما هم، ملتی هستیم که در بیابان زندگی می کنیم! و فقط چاه نفت داریم، آنهم انگلیس می خورد. در هر صورت از سال ۱۳۳۲تا ۱۳۵۷یعنی ۲۵سال ایران جزو آمریکا بوده! بنده هم ساکن ایران بودم. الان هم که آمریکا یکی از استانهای ایران است، باز هم فرقی نمی کند. زیرا مسئولین آمریکایی، فکر و ذکری بجز ایران ندارند. حتی در انتخابات و انتصابات هم حضور دارند. در همین دور اخیر انتخابات مجلس ایران، بعد از اینکه نامزدهای مورد نظر آنها انتخاب نشد، گفتند: در ایران آزادی انتخابات وجود ندارد! ما مطمئنیم که در انتخابات ریاست جمهوری امریکا هم، اگر بنده رای بیاورم انتقاد خواهند کرد. زیرا ازطلوع انقلاب اسلامی تا کنون، همه رئیس جمهورهای امریکا، توسط ایران تنفیذ می شدند: وقتی امام خمینی گفت کارتر باید برود. مردم هم به او رای ندادند. وهمه کاندیداها موفقیتشان به نظر ایران بستگی داشت. چنانچه ترامپ نیز با ادعای نابودی داعش، روی کار امد. و اکنون هم برای جلب آرا مردمی، از بایدن بخاطر حمایت از اسرائیل، انتقاد می کند. اما آزموده را نمی توان دوباره آزمود. ترامپ یکبار وعده داد و دروغ عمل کرد. حالا هم مردم باور نمی کنند. و به او رای نخواهند داد. و اگر هم رای بیاورد، دادگاه ایالتی بخاطر فرار مالیاتی، او را بازداشت خواهد کرد: بایدن هم بخاطر دفاع از اسرائیل، دچار افت شدید رای هست، و در جلسات انتخاباتی هردو، تشنج ایجاد می شود. اغلب هم توسط ایرانی تبارها هست! مثلا یک کرد ایرانی، به ترامپ در حضور همه هواداران، سیلی و پس گردنی زد. و در تمام همایش های انتخاباتی بایدن هم، موضوع غزه مطرح و باعث متفرق شدن هواداران می گردد. اما بنده سه طرح اساسی دارم: اول اینکه فقر را ریشه کن کنم(با تقسیم اموال دولتی و سرمایه داران بزرگ) کاخ سفید را به کارتن خواب ها می دهم، کاخ های ترامپ هتل بی خانمان ها می شود. و همه مراکز پلیس یا ادارات دولتی، برای تامین مسکن و ارزاق مردم تقسیم می شود.دوم صلح را به جهان برگردانم . برای اینکار قرار است: جمعیت زیادی از سراسر جهان، با راهپیمایی طولانی برای زیارت بیت المقدس بروند. و اسرائیل ناچار است آنها بپذیرد، و از انها پذیرایی کند و یا اینکه اجازه دهد: موکب ها در تمام سرزمین های اشغالی، زائران را حمایت کنند. و اگر دست از پا خطا کرد، نامش از لیست کشورهای سازمان ملل حذف می شود. طرح سوم من یکپارچه سازی همه مردم دنیا هست: که دیگر دشمنی نباشد. وقتی دشمنی نبود، هزینه های نظامی صرف هزینه های اقتصادی: و تهیه نان و مسکن برای مردم می شود. از انجا که همه مردم دنیا یکپارچه شوند ۲۲۰ارتش دنیا، بیکار می شوند. از نیروی انها برای ساخت مسکن و: ترمیم زیرساخت ها استفاده خواهد شد. این طرح ها البته در زمان حضرت علی ع اجرا شد، که هیچ فقیری یافت نمی شد. و زمینه را برای یک حکومت واحد جهانی، به رهبری کسی آماده خواهد کرد: که مردم را دوست دارد. و همه احوال آنها را خبر دارد. نه کسانیکه هرچه میتوانند برای خود برمی دارند! و آن کسی جز امام مهدی نیست. و بنده ۲۳۱هکتار زمین در مشهد را وقف امام زمان کرده ام. با تشکر احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری امریکا از حزب ماهین

  • سید احمد حسینی ماهینی

روز دیپلمات

سید احمد حسینی ماهینی | جمعه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۳، ۰۶:۴۲ ق.ظ | ۰ نظر

دکتر ظریف در یکی از نشست های خبری: روز خبرنگار گفت: در ان روز در مزار شریف ۷دیپلمات، و یک خبرنگار شهید شدند! و باید ان روز بنام دیپلمات نام گذاری می شد. اما خبرنگاران زرنگی کردند! لذا امروز جواب ان را باید داد که:  روز شهادت ۷تن در سفارت ایران در سوریه، باید روز دیپلمات  نامگذاری شود. تا پاسداشتی هر چند کوچک، از همه دیپلمات های شجاع ، خطر پذیر و شهادت طلب باشد. زیرا در ان روز بنده از نزدیک شاهد بودم: در مرز بوکمال(شهر قائم عراق) عازم رفتن به سوریه بودیم، تا پس از زیارت زینبیه، به بلندیهای جولان رفته، از طریق موج مردمی، وارد خاک اسرائیل شویم. اما ناگهان، ما را با اسکورت محاصره کردند، و گفتند باید برگردید. گفتیم چرا؟ ما که با سرکنسول ایران در کربلا، هماهنگ کردیم، گفتند متاسفانه آنها بخیال اینکه: شما به سفارت رفته اید انجا را بمباران کردند. حتی یکی از شهدا مانند گروه ما(از خراسان تا فلسطین) از زیات مشهد  به زیارت قم، و از انجا به سوریه پرواز داشت: و شک اسرائیلی ها را بیشتر کرده بود  این نشان می دهد دیپلماسی ایران، اشتباه بزرگی که دارد: تابع عرف دیپلماتیک دشمنان ما هست. روش دشمنان ما براساس تکیه بر تشکیلات و سانترالزم هست. در حالیکه روش اسلامی تکیه بر مردم هست. به همین دلیل با شهادت یک دیپلمات، کلیه اقدامات ما برای حضور مردمی در :نمازعید فطر بیت المقدس باد هوا شد. از همان ابتدا دشمن بدنبال حذف ستاره ها بوده، تا مردم راه را اشتباه کنند، و لی حضور مردمی، تمامی توطئه ها را خنثی کرد. امام خمینی حتی به تشکیلات هم بصورت مردمی نگاه می کرد: و تشکیلات منسوب به رهبر یا فردی را، منسوخ می دانست.  گفته معروف ایشان: رهبر ما آن طفل سیزده ساله ای است..  بعد از شهادت بهشتی، از او بعنوان یک امت نام برد، نه یک فرد تشکیلاتی. بنا براین دیپلمات ها در این مواقع، معمولا مات می شوند. و قادر به ادامه راه نیستند: تا جاییکه میدان از دیپلماسی جلو میزند. طبیعی است که از نگاه دیپلماسی غربی، فقط حق اعتراض برای ما باقی می ماند. اما دیپلماسی اسلامی می گوید: حتی اگر پیامبر هم شهید شد، شما نباید عقب نشینی یا توقف نمایید!( أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِکُمْ؟) لذا در روز دیپلماسی باید جهاد تبیین به نهایت برسد. نهضت قائم به شخص نیست. در حالیکه دیپلماسی همه راه ها را می بندد، و آنها را غیر دیپلماتیک می خواند. و لذا عرف دیپلماتیک باید تغییر کند. حتی سخنان رهبر معظم انقلاب هم، در انجا منظور نشده است. ایشان دیپلماسی را فعالیت براساس عزت، حکمت و مصلحت می داند. ولی آنها فقط مصلحت را پذیرفته اند! آنهم مصلحت دشمن! یعنی اگر دشمن به منظور توقف عملیات، فرمانده یا دیپلماتی را شهید کرد، با او مهربانانه برخورد کنند! تا جاییکه مثلا: قاتل شهید سلیمانی، جرات کند دوباره کاندیدای ریاست جمهوری بشود. و همه دیپلمات های ایرانی هم، پیروزی او را قطعی بدانند. و منتظرند تا کی نوبت آنها می شود: تا تن را به موشک های ترامپ بسپارند. و این تازه آنهایی هستند که ولایی هستند. غیر ولایی ها از همین الان،خودشان آماده کرده اند تا موانع دوازده گانه برجام را(که یکی از انها حذف شهید شلیمانی بود) از میان بردارند. و راه روحانی را ادامه دهند. و بگویند دیدید ما زبان دنیا را بهتر می فهمیم. بر اثر همین دیپلماسی، فهم دیپلماتیک و عرف دیپلمات ها هست که: اسرائیل با قدرت تمام غزه را نابود می کند. زیرا خود را یک واقعیت می داند، و غزه را غیر واقعی. دیپلماسی جهانی هم او را بعنوان واقعیت پذیرفته. پیشنهاد این است که اولا از کاندیداتوری بنده، برای ریاست جمهوری امریکا حمایت شود. ثانیا آقای سید محمود نبوی رئیس مجلس شود. دیپلماتها هم کلاس های حوزوی بروند. و با روش دیپلماسی حضرت علی ع، و پیامبر اسلام که از یک قوم بدوی و و حشی، یک تمدن جهانی ساخت، آشنا شوند.
با تشکر احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا

  • سید احمد حسینی ماهینی

جای قاتل و شهید

سید احمد حسینی ماهینی | پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۴۰۲، ۰۳:۳۰ ق.ظ | ۰ نظر

در قضیه فلسطین ثابت شد که: دنیا جای قاتل و شهید را عوضی نمی گیرد. بلکه این هواداران قاتل هستند، که سعی دارند او را جای شهید معرفی کنند. یعنی رسانه های صهیونیستی، هواداران و جیره خواران این رسانه ها، سعی دارند اسرائیل را محق جلوه دهند! و فلسطینی ها را تروریست و وحشی معرفی کنند. گویا این فلسطینی ها هستند که: حمله کرده و اسرائیلی ها را بیرون می کنند. و گرنه اسرائیلی ها! مثل شاخ شمشماد با ادب کامل زندگی می کنند. این امر ریشه تاریخی دارد: وقتی که قابیل، هابیل را کشت. طبیعتا حقوق اساسی و همه فیلسوفان، باید او را قاتل معرفی، و محکوم به قصاص کنند. ولی چه اتفاقی می افتد؟ چون دیگر هابیلی در کار نیست: که از خود دفاع کند، حرف او شنیده نمی شود. بلکه حرف قابیل قاتل است که شنیده می شود. این است که گفته می شود: جای قاتل و شهید عوض میشود. و بشریت با فلسفه دروغگو، خود را قانع می کند. زیر اگر حرف قابیل را نپذیرد، هابیل بعدی خواهد بود. پس برای ادامه زندگی باید: به حقیقت پشت کند. و این فلسفه باعث می شود: خدا را هم شریک جرم قابیل معرفی کنند! با طرح این سوال: پس خدا کجاست؟ که انتقام هابیل را بگیرد، و یا نگذارد که قابیل، با بیل، هابیل را بکشد؟ این روند در تاریخ معاصر ما به نام غرب و دیگری مطرح است: غرب که اساسا فرزند قابیل است، برای فرار از عذاب وجدان، از آدم دوری می گزیند. یعنی می داند اگر حضرت آدم، از جنایت او مطلع شود، او را باز خواست می کند. لذا از مکه، و بیت الحرام به غرب و شامات می گریزد. اصولا کلمه باختر به معنی: سر زمین اجنه و یا دشمنان مخفی: حضرت آدم معروف می شود. لذا حضرت آدم وقتی متوجه می شود: که دیگر دسترسی به قابیل ندارد. بنا براین فرزند سوم یا شیث را می خواند، شیث نبی ده کتاب از حضرت آدم دریافت می کند: که در ان اصل موضوع بیان شده، و ماموریت می یابد تا قابیل را پیدا کند: لذا تا شامات سفر می کند. اما قابیلیان دورتر و به اروپا می گریزند، لذا در همانجا در لبنان نیز دفن هست. در حالیکه حضرت آدم ع که مکه را بنا نهاد، و مدینه را بوجود آورد، بر اثر پیمایش سرزمینی، به لبنان هم نمی رسد و: بدن ایشان در نجف اشرف دفن است. زیرا که اجنه یا همان قابیلیان، از نجف و شام هم، دورتر رفته و به اروپا فرار کرده بودند. در زمان اسکند، آتن و روم که از داشتن کتاب و راهنما، محروم بودند، و هیچ پیغمبری را نمی پذیرفتند، فلسفه و علم را بر: اساس اندیشه خود محوری، پایه گذاری کردند. فیلسوفان آتن و روم، برای تکمیل استراتژی جایگزینی شهید و قاتل، به  نفی خدا و اثبات عقل: و انسان خدایی پرداختند. و برای اثبات نظریه خود، به شرق حمله کردند تا آنها را هم، از بربریت! خارج کنند. با اینکه ایران امپراتوری بود، و آنها شهردار(سیتی زن). خود را امپراتوری روم خواندند، و ایرانشهری را به اینجا نسبت دادند. اما شکست خوردند: و به افسردگی قرون وسطی تن دادند. بار دیگر که مغول حمله کرد،  مردم شرق دو گروه شدند: عده ای مانند امروز، خط مقاومت واضمحلال مغول را پی گرفتند، و باقی ماندند. ولی عده ای سر خود گرفتند: و راهی غرب و شامات شدند. وجود آنها غربی ها را از افسردگی بیرون آورد، و رنسانس ایجاد شد. اما این بار نیز به رسم یونانیان، جای شهید و قاتل را عوض کردند: مانند یونان قدیم، خدا را انکار کردند: در اشویتس یا هولو کاست، گفتند خدا کجاست؟ پس اسرائیل را درست کردند: تا به نمایندگی از باختر! و اجنه؟ در بین مردم شک برانگیزند! آنها گفتند: شک مقدمه یقین است. البته یقین به حقانیت قاتل! لذا خدا را زیر سوال بردند، تا خود را متمدن، صاحب دنیا و ابر قدرت جهان معرفی کنند. ایرانیان هم مانند قاجار، شیفته آنها شدند و باور کردند که: غرب دیگر مرکز شیزوفرنی ها نیست. و آنها، واقعا می خواهند انسان را به خوشبختی برسانند. و این بود که همه چیز را به انها بخشیدند: نفت رایگان به آنها دادند، گمرکات و تنباکو و عتیقه جات و طلا.. همه راهی اروپا و آمریکا شد. و شد آنچه نباید می شد.

  • سید احمد حسینی ماهینی

(بدهید برود) سیاست بده بره!

سید احمد حسینی ماهینی | سه شنبه, ۲۲ اسفند ۱۴۰۲، ۰۹:۲۹ ب.ظ | ۰ نظر

سالها ایرانیان بگیر و بیار داشتند. یعنی همه کشورهای دنیا را، منقاد خود می کردند. و کسی تاب گردنکشی نداشت. اما از دوران قاجار، سیاست بده بره! اعمال شد. به این معنی : وقتی شاه قاجار راهی فرنگ شد، پیشرفتهای صنعتی ان چشمش را کور کرد. و لذا حاضر شد به هر قیمتی شده، بیشتر به فرنگ(اروپا) سفر کند. و برای سفر ها و خوش گذرانی های خود در اروپا، هر امتیازی اروپایی ها می خواستند می داد. امتیاز نفت و تنباکو و گمرکات، کمترین آنها بود. حتی برای خوشگذرانی های بیشمار، بخش اعظم سرزمینی را هدیه کرد و یا توافق نمود که بدهد! معروف است که عباس میرزا، تنها قاجار با غیرت، به جنگ روسها رفت. وقتی نیرو کم داشت، نامه به دربار نوشت و درخواست نیرو کرد. ناصرالدین شاه بجای قشون! یک مشت کنیزک فرستاد و گفت: به جنگ کاری نداشته باشد، فعلا با اینها خوش بگذران.  البته این امر سابقه خفیفی در دروان شاه عباس هم دارد. شاه عباس که شیفته انتونی شرلی بود. به بهانه استفاده از تفنگ، آنها را به دربار راه داد. آنها هم نامه ملکه الیزابت بیوه را به او دادند. که دعوت شده بود با هزار قزلباش به انگلیس برود. ولی نقشه آنها این بود که از ایرانیان باهوش، نسل کشی کنند. زیرا دوهزار دختر به هزار قزلباش دادند، تا خوش بگذرانند! و خود ملکه هم شاه عباس را زحمت داد. و لذا خانواده ملکه هم سادات شدند. و قبیله قزلباش(فرزندان نامشروع) صاحب ایل و تبار و قدرت. پس سیاست بده بره تا مغز استخوان این مملکت نفوذ کرد. بخصوص اینکه فرنگ رفته های دیگری هم پیدا شدند: و به این تنور هیزم های بیشتری ریختند. مثلا شخصی بنام تقی زاده ارانی، جمله معروفی دارد که: به مردم ایران توصیه کرد: باید از فرق سر تا نوک پا، فرنگی شوید. اگر کمی دیر بجنبید از قافله تمدن عقب می مانید. این سیاست بده بره، همان کاپیتولاسیون بود. یعنی بخاطر خوشگذرانی در اروپا و آمریکا، همه چیز را فدا می کردند. امام خمینی برعلیه همین اقدام قیام کرد. وی فرمود: ما با سینما مخالف نیستیم، با فحشا مخالفیم! اما بعد از چهل سال، سینما دوباره به همانجا برگشت!اصغر فرهادی نماد سینمای ایران، با انجلی جولینا همبستر شد! و رضا عطاران، فسیل را ساخت. و .. یعنی بقول بعضی ها باید گفت: دست مریزاد! چند سور زدید: به فیلمفارسی قبل از انقلاب. این سیاست چنان ریشه دار شده، که حتی کودکان هم با زیاده خواهی خود، مادرشان را، به فساد و تن فروشی وا می دارند. و پدرانشان را به اختلاس و روشوه و دزدی تشویق می کنند. نمونه آن سیسمونی خریدن خانواده قالیباف است. در اینجا فقط موضوع سیسمونی خریدن از ترکیه نیست. بلکه فرهنگ بده بره است. حتی مملکت را می فروشند. چه رسد به اطلاعات! محسن رضایی که دید نمی تواند: از طریق جنگ، مملکت را بفروشد، موضوع مناطق آزاد را مطرح کرد. صید ترال  کار را بجایی رساند که: مردم عادی هم اعتراض کردند. نزدیک 80تریلیارد دلار عتیقه جات، اشیا تاریخی و مسکوکات و طلاجات ایران، به خارج برده شده و در حراجیهای: انگلیس و آمریکا حرف اول را می زند. ولی همگی سند یا فاکتور دارند. یعنی عده ای کارشان شده: مملکت فروشی با سند. بغیر از مقام معظم رهبری و چند روحانی ساده زیست، بقیه افتخارشان این است که: نفوذی در دستگاه ایران دارند که: میتوانند خیلی ساده وطن فروشی کنند. رائفی پور که خود را قدرت نوظهور می داند، وقتی مطلع شد که ایران، از تمام دنیا طلب دارد خیلی ساده گفت: ما پولهای خودمان را نمی توانیم بگیریم. قبلا هم گفته بود: ما در خارج داراییهای نداریم. یعنی ادامه نسل قاجار و سیاست بده بره است. نسل قاجار به طور مرموزی: در ارگانهای ایران نفوذ کرد. مریم قجر عضدانلو که  از ابریشمچی، طلاق گرفت و زن رجوی شد: رجوی را هم کنار زد و خودش رئیس جمهور خود خوانده گردید. سینماچی ها هم با ساخت هزار دستان، درس ترور به مردم ایران داد. و شازده ها را از خاک بیرون کشیدند، و یکی یکی بر ارگانها نفوذ دادند

احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا

  • سید احمد حسینی ماهینی

I am candidate for presidential election. pleas vote me

سید احمد حسینی ماهینی | يكشنبه, ۲۰ اسفند ۱۴۰۲، ۰۵:۴۷ ق.ظ | ۰ نظر

راه حل مقابله با حاشیه نشینی شهرها

حاشیه نشینی به معنی: هجوم بی رویه روستاییان به شهر، برای تصاحب ملک یا زمین به روش غیرقانونی. بنا براین اگر هجوم روستاییان به شهر ها، یا شهرستانیها به کلانشهرها ،طبق ضوابط و قاعده باشد، مثلا در شهرک های اقماری ساکن شوند، حاشیه نشینی محسوب نمی شود. البته ظاهرا هم، برای جستجوی کار هست. زیرا اغلب کسانیکه مهاجرت می کنند، توان مهاجرت باید داشته باشند: چه از لجاظ بدنی و قوای جسمی، چه به لحاظ مالی. هجوم به شهرها دو نوع هزینه دارد: اگر با شغل باشد پول پیش یا پول قاچاق، بالایی می گیرند. لذا کسانیکه می خواهند شغل مطمئنی داشته باشند، باید پس اندازکلانی داشته باشند. ولی اگر خود سر، یا بدون پشتوانه بروند، باید لا اقل هزینه 6ماه را با خود همراه داشته باشند: تا بتوانند شغل مناسبی پیدا کنند. لذا اغلب حاشیه نشین ها، از ثروتمندان روستای خود هستند. آدم فقیر به همان کشاورزی می سازد. و یا در همان روستا باقی می ماند، این فرد ثروتمند است که شکمش سیر شده، می خواهد هوا! عوض کند. لذا تحلیل اینکه این افراد فقیرند، درست نیست. بلکه آنها خود را فقیر نشان می دهند: تا زمین رایگان دریافت کنند. و: اغلب هم با قولنامه و رشوه، به این نتیجه می رسند.  بعد از ساخت و ساز هم، دولت ابتدا به آنها برق و آب می دهد! و در اسرع وقت هم سند دریافت می کنند. در حالیکه اگر از راه قانونی می رفتند، شاید دهها برابر باید می پرداختند. اما در اسلام، به دو دلیل حاشیه نشینی به این معنا نباید باشد: اول اینکه زمین مال خدا است. و مالکیت دیگران اعتباری است: آنهم به اعتبار حجز و کار. یعنی جایی را برای مسکن حصر می کنند، و یا زمینی را آباد می کنند. لذا گفته شده زمین  مال کسی است که: آن را اباد کند(الارض لمن احیاها) پس اگر کسی زمین دریافت کند، ولی ان را اباد نکند باید: به دیگری واگذار کند. در این صورت دهقان، مالک می شود. چون کار واقعی را او انجام داده است. واما دلیل دوم اینکه: تئوری اصحاب صفه را وجود دارد. تئوری اصحاب صفه می گوید: کلیه افراد بدون مسکن، میتوانند موقتا در مساجد، اسکان پیدا کنند. لذا مسجد به طور طبیعی مشکل حاشیه نشینی را حل می کند. ریشه تاریخی ان به زمان هجرت پیامبر برمی گردد. وقتی که عموی پیامبر حمزه سید الشهدا، مسلمان شد و گفت: پیامبر در کنف حمایت من است. همه کفار قریش قهمیدند که: موضوع جدی است. لذا هسته مقاومت در مقابل پیامبر درست کردند. افراد پیامبر را  شکنجه می کردند. تا حمزه متوجه نشود. بعد هم محاصره اقتصادی شعب ابوطالب بود. که باعث شد پیامبر تعدادی را به حبشه بفرستد. و نهایتا خود نیز مجبور به مهاجرت به مدینه شد. در مدینه اولین کاری که کرد، مسجد بزرگی ساخت.  برای راه حل مسکن مهاجران، دو پیشنهاد مطرح نمود: اول بحث اخوت، یعنی برادری دینی، که هر انصار، یک مهاجر را با خود به خانه ببرد: و خانه شریکی باشند. راه دوم ایجاد حجره ها: یا اتاق های کوچک در محیط مسجد بود. تا بقیه جاماندگان در انجا مستقر شوند. خانه خود پیامبر و حضرت علی هم، در بین اصحاب صفه بود. و همه درها به روی هم باز می شد. تا اینکه وحی امد که همه درها بسته شود. و فقط درب  علی ع بسوی پیامبر باز باشد. که موضوع ولایت، یا جانشینی پیامبر کم کم جا بیافتد. لذا همه کارتن خواب ها،  بی خانمان ها و گردشگران، در هرمحلی، باید به مسجد رجوع کنند. و مسجد را هم مثل: امامزاده ها، دارای اتاق های متعدد در محیط اطراف بسازند. . هیچکس بدون سرپناه نماند. در صورتی که بنده در ریاست جمهوری امریکا رای بیاورم این طرح را اجرا می کنم تا تمام افراد، در زمین خدا سهم داشته باشند. الان هم افراد بی خانمان اقدام کنند. یعنی کنگره آمریکا، کاخ سفید، سازماان پنتاگون و همه ادارات دولتی مخفی و آشکار شناسایی شود. و در اطراف انجا پرسه بزنند. و برای خواب به داخل بروند. اگر مقاومتی از سوی نگهبانان نشد، برای همیشه جایی را برای خود بردارند. و اگر مقاومت کردند آنها را بکشید

  • سید احمد حسینی ماهینی

جهان به امپراتوری ایران رای داد

سید احمد حسینی ماهینی | شنبه, ۱۲ اسفند ۱۴۰۲، ۰۴:۱۳ ق.ظ | ۰ نظر

جهان به امپراتوری ایران رای داد
در ظاهر این ایرانی ها بودند که: رای می دادند. اما در عمل جهان در انتظار: این حرکت ایرانیان بود. همانطور که امام خامنه ای گفتند: چشم جهان به سوی ایران بود. و لحظات گزارش ها، در تب و تاب و جنبش می گذشت. تا اینکه این انتخابات پر شور به پایان رسید، و جهان به امپراتوری و بقای: ابر قدرتی او رای داد. این موضوع چنان مهم بود که بنده تصمیم گرفتم: بعنوان سومین نفر در آمریکا، کاندیدای ریاست جمهوری شده: دونفر دیگر یعنی ترامپ و بایدن را کنار بزنم. امیدوارم که در انتخابات آنجا، رای بیاورم در این صورت دبیرکل: سازمان ملل و اعضای شورای امنیت را عوض کرده، و نام اسرائیل را حذف خواهم کرد: اکنون مردم آمریکا در ایالت های مختلف، باید به من رای بدهند تا با رای قاطع: بتوانم انتقام شهید سلیمانی را بگیرم چون ایرانی ها طبق قانون کاپیتولاسیون، نمی توانند. حتی سپاه ایران هم(حاجی زاده) به دنبال این است که: از آمریکا این کار را انجام شود. زیرا طبق قانون کاپیتولاسیون، افراد آمریکایی هر جنایتی بکنند، ایران نمی تواند آنها را محاکمه و مجازات کند، و باید که دستگاههای آمریکایی: او را محاکمه و طبق قانون ایایلات مستقل آمریکا او را مجازات نمایند. این قانون در سال 1342 در زمان: حسنعلی منصور در مجلس تصویب شده، با اینکه او را ترور کردند، ولی تا کنون لغو نشده است. اصرار امام خمینی فقط باعث شد: مردم به خیابان ها بیایند، ولی مجلس ان را لغو نکرد. حتی بعد از پیروزی انقلاب هم، مجلس ها چنین کاری نکردند. و مانند سند 2030یا اف ای تی اف، فقط در شعار ها مخالفت شد ولی: در حال اجرا هست. و آمریکا همچنان میتواند: ایران را تحریم کند و لی، ایران نمی تواند شکایتی بکند. البته پیشنهاد من این است که مجلس جدید: اولین کاری که بکند، این قوانین را لغو کند. چون فقط مجلس می تواند. زیرا قوه قضاییه و مجریه، قانون مجلس را می شناسند. و لذا برای لغو اجرای 2030یا کاپیتولاسیون، آئین نامه هم دارند. هنوز با اینکه قانون جوانی جمعیت یا قانون حجاب، در مجلس هم تصویب شده، ولی قانون قبلی چون لغو نشده، هیچ تاثیری بر افزایش جمعیت ندارند. زیرا آنها کار خودشان را ادامه می دهند. لذا کوشش من در این 45سال، بجایی نرسید. البته من در سالهای دهه 60و هفتاد، به سیاست محدودیت جمعیت معترض بودم، ولی کسی حرف مرا گوش نمی کرد.  در روزنامه های مختلف: مقاله می نوشتم و خطرات آن را گوشزد می کردم، تا اینکه در دهه 90مسئولین به این خطرات پی بردند. ولی پی بردن آنها کافی نیست. من حتی با دکتر محمد بیگی مسئول کمیسیون جوانی جمعیت، صحبت کردم و گفتم تا آئین نامه های قبلی، لغو نشود امکان اجرای آئین نامه های جدید نیست. علاوه بر اینکه آئین نامه های جدید هم، نوشته نشده و بطور مشکوکیی مشمول مرور زمان هم شده است. در همه زمینه ها این طور است. زیرا حقوقدانان، اقتصاد دانان، و اغلب مسئولین ایران، تحصیلکرده آمریکا هستند. و بجز دستورات صندوق بین المللی پول، یا خزانه داری امریکا، چیز دیگری را قبول ندارند. حتی پولهای ایران را برای امریکا می فرستند: تا کسر بودجه آنها را تامین کنند. لذا معلوم شد که باید آمریکا اصلاح شود: تا ایران اصلاح شود. از این رو من تمام دوره های از آمریکا، کاندیدای ریاست جمهوری شدم. اولین بار زمانیکه امام خمینی (ره) فرمودند: کارتر باید برود بنده احساس مسئولیت کردم، و مانند محسن رضایی همه دوره ها، کاندیدا شدم. ولی متاسفانه رای مرا، دیگران نیاز داشتند. و من ناچار شدم ایثار نمایم. اما این دوره چون می دانند من می خواهم: ترامپ را اعدام کنم، گویا به من ویزا ندادند. و تاکنون موفق نشدم در: مناظرات شرکت کنم. از این رو اخطار می کنم که:اگر امریکا ویزای بنده را تایید نکند، و اقامت مرا تصویب نکند من دیگر کادیدا نخواهم شد. و این به ضرر آمریکا است. چون معلوم می شود آنطور که ادعا می کنند، انتخابات آزاد وجود ندارد. بلکه تبعیض نژادی وجود دارد. لذا راه دیگری را پیش خواهیم گرفت: و از مردم آمریکا می خواهم که کاخ سفید را اشغال، و به بی خانمان ها بدهند.

  • سید احمد حسینی ماهینی

رای به امپراتوری ایران

سید احمد حسینی ماهینی | جمعه, ۱۱ اسفند ۱۴۰۲، ۰۳:۴۹ ق.ظ | ۰ نظر

مردم ایران، به پای صندوقهای رای می روند تا: تایید چند باره بر امپراتوری شکر گزار ایرانی داشته باشند. آنها از خدا تشکر می کنند، از شهدا و رزمندگان و ایثارگران و مجریان، تشکر می کنند. امپراتوری ایرانی سابقه هزاران ساله دارد، هر موقع لازم بوده از روشهای معمول در جهان، برای ادامه حیات خود استفاده می کرده است: روزگاری نام پیشدادیان داشته است، یعنی قومی که برای عدالت،  آگاهی و رستگاری جهانیان پیش قدم بوده اند. جمشید جم  که تخت جمشید را بنا نهاد، نمی دانست که روزی پایتخت او: بنام کورش! ثبت خواهد شد. وی نیز امپراتور بزرگی بود که: خود را امپراتور ظالم نمی دانست. و با یک گوی جهان بین، دنیا را اداره می کرد. و برهیچ کسی ظلم روا نمی داشت.  برخی ها گفته اند پیشدادیان، همان فرزندان حضرت آدم بوده اند. زیرا وقتی فرزندان آدم ع به صد نفر رسید، دستور داد جشن سده برگزار کنند. و از آتش استفاده کرد: برای شادمانی، به همین جهت مخترع آتش را پیشدادیان گویند. و یا گفته می شود جمشید جم، همان حضرت سلیمان بود که بناهای فاخر در زمان او اتفاق افتاد(کل بنا و غواص) و همه بناها در فراماسونری واقعی او بودند. زیرا فراماسون به معنی سنگ کار، یا بنای سفت کار است :که البته با سوء استفاده از ان، بدنام شده است. همینطور بود افراد بعد از کورش! کورش کبیر و داریوش بزرگ، همه امپراتور شکر گزار بودند، ولی تاریخ نویسان، به تقلید از  یونانیان و رومیان، او را دیکتاتور می نامند. برخی از ایرانیان هم، یونان و رومی ها قدیم که عمدتا بربر بودندرا،امژراتوری نامیدند. حملات کورش برای تمدن سازی در اروپا را، لشکر کشی نابود گرانه می خواندند.  اما او شاخ شاخان بود و: البته نابودگر ظلم و ستم و سیاهی بود. زیرا یونان در عهد این دو امپراتور، به عنوان یکی از ساتراپ ها: یا استانهای ایران محسوب می شدند. ولی انان یاغیگری را دوست داشتند. حتی اعراب هم چشم طمع به این امپراتوری داشتند: و یاغیگری کردند. اما اردشیر بابکان: آنها را سرکوب و عربستان را تابع ایران ساخت. تا عصر ساسانی فرمانداران یمن و حجاز و یونان و روم، از ایران تعیین می شدند و: در کتیبه های کرمانشاه ثبت و ضبط شده است. در زمانی که توسعه اسلام آغاز شد: عمر معتقد بود باید با زور شمشیر: سرزمین ها را فتح کرد، لذا قادسیه را بوجود آورد. ولی حضرت علی ع در غیاب او: بدون شمشیر به یمن( در جنوب حجاز) و شمال ایران( از قفقاز تا مزار شریف) رفت و در همه جا، آبادانی(چشمه علی، آبعلی، ابیک، علی بلاغی) و آزادگی و اسلامیت را گستراند. برای جانشینی امپراتوری ساسانیان، هوشمندانه دو دختر یزد گرد سوم(آخرین پادشاه ساسانی) را به: عقد دو پسران خود(امام حسین ع و محمد حنفیه) در اورد، تا به این ترتیب امپراتوری ساسانی را، به امپراتوری علوی منتقل کند. فرزندان امام سجاد که مادربزرگشان ایرانی بود، ایران را سرزمین مادری نامیدند. و در گوشه گوشه آن، حاکمیت علوی را محافظت کردند. وجود 11هزار امامزاده در ایران، ادامه امپراتوری شکر گزار علوی را، اثبات می کند که تا امروز ادامه یافته:  خط مستقیمی از نسل های پیوسته (صراط المستقیم) از حضرت آدم تا خاتم، و از خاتم تا قائم عج، ترسیم نموده اند. اینها کوشش عمیقی کردند: تا همه دنیا با فرهنگ شیعه، و امام حسین ع اشنا کنند. زیرا وقتی امام قائم ظهور کند، خود را فرزند سیدالشهدا معرفی می کند. و نباید هیچ کسی در دنیا، بی اطلاع از این موضوع باقی بماند. و یا هنگام شنیدن پیام ظهور امام زمان، از خود بپرسد: اوچه می گوید؟ چرا به زبان قرانی صحبت می کند؟ لذا فرزندان امپراتوری ایران در گوگل، هوش مصنوعی ترجمه به 150زبان را ساخته اند، و ماهین نیوز آن را به کار برده : تا تمامی دنیا با معارف شیعه اشنا شوند. هیچ کس بهانه ای نداشته باشد: که معارف اسلام را نشنیده و: یا عربی نمی داند که سخنان امام قائم را؛ متوجه  شود! اکنون نیز با رای دادن به خبرگان رهبری، و نمایندگان مجلس، از انها می خواهند که پاسدار: این رسم شیرین امپراتوری شکر گزار باشند.و فریب مدعیان دروغین امپراتوری، و تبلیغات دشمنان را نخورند.

  • سید احمد حسینی ماهینی

کودک امپراتور

سید احمد حسینی ماهینی | جمعه, ۱۱ اسفند ۱۴۰۲، ۰۲:۲۷ ق.ظ | ۰ نظر

تئوری کودکیاری

نداشتن تئوری در همه رشته های علوم در ایران، باعث پراکنده کاری شده و نتیجه ای: جز فرار مغزها و نا امیدی نخبگان، در پی ندارد. البته برخی با رفو کردن تئوری های غربی، سعی دارند مثلا آن را بومی سازی کنند. ولی این کار مثل این است که: با کلید همسایه بخواهیم قفل خانه :خود را باز کنیم! یا باید کلید همسایه را نا کارآمد کنیم! و یا بی هدف آن را، در اطراف قفل بچرخانیم. اما تئوری های بومی میتواند: به امید افرینی، کار افرینی و شادی زیستن کمک کند. زیرا تئوری اصلی ایران: امپراتوری هست: یعنی ایران امپراتوری بوده! هست و خواهد بود. لذا همه اعمال ما در این چارچوب معنی پیدا می کند: ما رای می دهیم به ایجاد: یک امپراتوری یا تقویت آن. ما برنامه می دهیم، سازندگی و ابادانی می کنیم: برای یک امپراتوری شکر گزار. چرا که خداوند انسان را امپراتور می خواهد! کودک ما باید با نام امپراتوری، کام خود را باز کند. و جز امپراتوری چیزی نگوید، و چیزی نشنود. خداوند فلسفه وجودی بشر را :جانشینی خود معرفی کرده است. انسان نه رئیس یک خانواده، نه حتی رئیس یک اداره، بلکه رئیس کل جهان است! خداوند جهان را بخاطر انسان افریده. ولی ما مثل کودکی که به یک شکلات راضی می شود، تمام کرامت خود را، به یک جیفه دنیایی می فروشیم. و شاید هم خود را تحقیر می کنیم :تا چنین مقامی را باور نکنیم، یا از ان خوشحال نشویم. امپراتوری یعنی بالاترین قدرت. ابر قدرت یکتا، و خدا چنین انتظاری از انسان دارد: تا خود را بشناسد و بداند که: خدا به او چه مقامی داده است. طبیعتا امپراتوری مورد انتظار خدا، یک امپراتوری یاغی و ظالم نیست. بلکه قدرتی شکرگزار است: زیرا با شکر گزاری، خداوند قدرت انسان را افزایش می دهد. کودک ما باید با این مفاهیم آشنا شود و: به انها خو کند و با آنها خوشحال باشد. تئوری کودکیاری در اسلام هم تعریف شده!  قبل از اینکه تمدن 50ساله! غربی برایمان تئوری سازی کند، در 14قرن قبل پیامبر و امام علی زحمت آن را کشیده اند: مثلا فرموده اند: کودک در 7سال اول فرمانده هست:هر دستوری می دهد باید اجرا شود! اگر داد می زند و غذا می خواهد، باید بدون دستمزد،به او غذا داد.( دع یرتع و یلعب) در هفت سال دوم برعکس! فرمانبر است. یعنی قبل از شما، آماده می شود برای بیرون رفتن! غذا خوردن و..فرویدی ها که کودک را در یک حالت می بینند،  دچار اشتباه تربیتی می شوند. می فرمایند: 7سال سوم مشاور است: یعنی امپراتوری را فرامی گیرد. زیرا مشاور اعظم امپراتوری: بزرگتر خود یعنی پدر قرار می گیرد. پدر خدای روی زمین است(خلیفت الله فی الارض) چه برای همسر یا فرزندان. لذا فرزندان او را خدا و: روزی رسان خود می بینند. یک پشتوانه محکم! ولی متاسفانه تربیت نا اهلان، آن را بیرنگ کرده و موقعی که: انسان پدر خود را از دست می دهد، تازه می فهمد چه پناهگاه عظیمی را از دست داده است. لذا استقلال واقعی یا جوانی (سنی) از 21 سالگی باید آغاز شود: نه از 15یا 18 سالگی. از این رو یک پیوستگی دائمی بین نسل ها باقی می ماند.  شاهد گسستگی بین نسلی نخواهیم بود. وقتی که پدر به فرزندی می گوید: برو از خانه بیرون! در واقع روحیه او را در خلا رها می کند. او قبل از 21 سالگی نباید: چنین حرفی بشنود. اعتماد به نفس خود را از دست داده، دائم خود را معلق در خلا می بیند. و فکر می کند کسی او را دوست ندارد، لذا دست به خودکشی می زند. چون امید او به پدر و مادر است. و هنگامیکه حرف جدایی ولو: به شوخی پیش می اید هر دو افسرده میشوند. پدر و مادر حس می کنند: دیگر مفید نیستند، و برای کودک خود کاری نمی توانند بکنند، و فرزند تصور می کند(حتی اگر ازدواج کرده، خانواده داشته باشد) دیگر کسی او را دوست ندارد. ورها شده در فضای نا امن است. بنا براین تئوری کودکیاری در اسلام، حمایت کامل: پدر و مادر از فرزندان است: تا 21 سالگی. یعنی همسر اختیار کردن هم، با حمایت پدر و مادر باید باشد، نه اینکه بگویند: برو خانه بخر وخودت را اداره کن.

  • سید احمد حسینی ماهینی