دائرةالمعارف ماهین نیوز

مصرف همه چیز در ایران هفت برابر متوسط دنیا هست و اسراف و حرام هست

دائرةالمعارف ماهین نیوز

مصرف همه چیز در ایران هفت برابر متوسط دنیا هست و اسراف و حرام هست

مردم دنیا باید به غزه کمک کنند

سید احمد حسینی ماهینی | يكشنبه, ۱۹ آذر ۱۴۰۲، ۱۰:۱۴ ب.ظ | ۰ نظر

مدیرت حذفی در جنگ
برتری نژادی و قومی صهیونیزم، در کوه صهیون شکل گرفت و در سال های 1972، به نسل کشی و اخراج فلسطینی ها انجامید. و 8سال بعد درسالهای 1979با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، امام خمینی مدیرت جنگی را به دست گرفت. برمبنای مدیریت حذفی ایشان، اعلام شد که اسرائیل باید از بین برود. این موضوع نشان می دهد: که نقطه اوج قدرت اسرائیل تبدیل به افول آن شد. مسئولان رژیم صهیونیستی هم اعلام کردند: با ظهور انقلاب اسلامی: زلزله بزرگی پایه های: تازه تاسیس رژیم جعلی را لرزانده است. زیرا امام خمینی براساس حمایت های لبنان ولیبی، روی کار امده بود. و بغض خفته اعراب را بعنوان: نیروی محرکه خود انتخاب کرده بود. از این رو، رژیم صهیونیستی به فکر افتاد با ربودن امام موسی صدر، مانع این حرکت شود. در ادامه به ربایش چهار نفردیگر از دیپلماتهای ایران اقدام شد. اما مجازات قذافی به آمریکا واگذار شد، تا باجت های جنگنده او را ساقط کنند، و این جتها در لاکربی سقوط کردند. و قذافی ماند. همزمان نیز با اقداماتی ، دولت لیبرال بازرگان و موسوی را مجبور کردند، که نیرویی به لبنان نفرستند. با اینکه امام خمینی گفته بود: باید قدس آزاد شود، آنها شعار : راه قدس از کربلا می گذرد را مطرح کردند.  امام خمینی که با مقاومت خودی ها، در برابر جنگ حذفی روبرو شده بود، راه جدیدی در پیش گرفت: لازم نبود که برای آزادی قدس، از ایران نیرو اعزام شود، بلکه باید خود آنها تقویت شود. لذا جنبش امل وابسته به امام موسی صدر، منحل و بجای ان حزب الله لبنان تاسیس شد. استراتزی جنگ حذفی هم تغییر جهت داد: همه انقلابیون که در فلسطین، لبنان و لیبی و مصر دوره دیده بودند: تا انقلاب ایران را رهبری کنند، در ایران ماندند: از دکترچمران گرفته، تا محمد منتظری و محمدعلی ربانی . و امکاناتی که مهندس چمران در لبنان ایجاد کرده بود، هم از مدیریت ایران خارج شد. زیرا دکتر چمران هنرستانی تاسیس کرده بود: تا همه فنون ناسا را به دانشجویان انتقال داده شود. به همین جهت، در جنگ بین ایران و عراق، از این تجربیات استفاده شد. لیبی و سوریه، موشک به ایران دادند. و این امر باعث شد: تا اسرائیل روی افراد زون کند. به کمک منافقین، 17هزار نفر از دشمنان اسرائیل، در تهران را از بین بردند. و تقریبا دور و بر امام خمینی، از نیروها ی فلسطینی و لبنانی خالی شد. لذا نابودی اسرائیل کمی به تاخیر افتاد. به بهانه جنگ با صدام، مدیرت جنگ حذفی، از فلسطین به عراق منتقل شد. و همه نیروهای اعزامی به فلسطین، راهی مرزهای عراق شدند. حزب الله لبنان هم که دبیرکل خود را (موسوی) را ازدست داد. لذا تعویق نابودی اسرائیل ادامه یافت. زیرا همانطور که در ایران، لیبرال ها بین یاران امام خمینی و مدیریت جنگ او، شکاف انداختند، در لبنان نیز اختلاف بین جنبش امل و حزب الله بالا گرفته بود. اوضاع پیچیده شده بود. با ارتحال امام، دبیرکل جدید حزب الله دریافت که: نباید به ایران متکی باشد. لذا با کمک نیروهای هنرستانی چمران، ارتش نوینی پایه گذاری کرد. و توانست در سال 2003بر اسرائیل غلبه کند، که به جنگ سی و سه روز معروف شد. با این پیروزی، همه گروههای غیر اسلامی تسویه شدند. و مدیریت حذفی دوباره جان گرفت. اما این بار مسئولیت نه در ایران، بلکه در خود کشورهای یمن و عراق و لبنان و سوریه متمرکز شد. چون ایران معتقد شده بود: اگر اسرائیل کاری با ایران ندارد، نباید با او کاری داشته باشد. و این سیاست هنوز ادامه دارد. زیرا دکترین جدید مدیریت جنگ،  براساس عدم حمله ابتدایی تنظیم شده است. یعنی ایران فقط در صورتی وارد عمل می شود که: اسرائیل به منابع و منافع مستقیم ایران ضربه بزند. و چون اسرائیل هم علیرغم تبلیغات، جرات رودر رویی مستقیم ندارد. لذا مدیریت حذفی از دستور کار خارج شده. و به مدیریت ضربه متقابل تبدیل شده است. گرچه همچنان سخنان امام خمینی، مبنی بر حذف اسرائیل، در تریبونها گفته می شود. اما عملا به کشورهای خط مقاومت هم، سیاست ضربه متقابل القا شده است. لذا غزه بر سر دوراهی است: باید که مدیریت حذفی جنگ را، به تنهایی به ادامه دهد.

  • سید احمد حسینی ماهینی

قومولله، انفروا خفافا و ثقالا

سید احمد حسینی ماهینی | يكشنبه, ۱۹ آذر ۱۴۰۲، ۰۷:۰۱ ق.ظ | ۰ نظر

غزه شیعه باید شود
غزه به چند دلیل باید شیعه شود، تا پیروز گردد: اول اینکه ایران قابل اعتماد نیست. سالها هزینه استعمار و استبداد و استثمار، از ایران موجودی ساخته که بجز رهبری و رئیس جمهور ان، اغلب مسئولین در غرب پرونده دارند. و به نوعی نمک پروده آنها هستند. اغلب انها از منافقین، کمونیست ها، بودند، و مثلا توبه کرده اند، کسی که از اول عقاید اسلامی داشته باشد نداریم. لذا می بینیم تا فرصتی پیش می آید: انگلیسی صحبت می کنند، و آنتن خود را به آمریکا و اروپا وصل می نمایند. گروه دیگر انان آشکارا، در اروپا و آمریکا درس خوانده و زندگی کرده اند. و گوشت و پوست آنها در انجا پرورش یافته، البته برخی ها هم فراری بوده یا در اعداد فرار مغزها، قرار می گیرند. آنها اغلب با نقشه به ایران برگشته اند. مثل دکتر ولایتی که عامل اصلی پذیرش همه قرار دادهای خارجی است. و یا دکتر مرندی که با طب سنتی مخالف است. و همه مصوبات بهداشت جهانی را پیاده می کند. اصولا فکر و ذهن آنها مانند تقی ارانی، از فرق سر تا نوک پا، خارجی شدن است. البته (اسمشو نبر) هست. یعنی در زبان نمی گویند. بلکه در عمل پیاده می کنند، هرچیزی از اسلام را هم، که غرب اجازه دهد، می پذیرند، و بقیه را خرافات می دانند. در موضوع غزه هم از دوطرف: مانع پیروزی غزه می شوند: یکی اینکه تبلیغ می کنند، غزه از بین رفته، مردم در قحطی و گرسنگی هستند. این یعنی تایید غرب و اسرائیل، که می خواهند غزه نابود شود. و تا 99درصد هم می گویند نابود شده، و دوم هم می گویند به داخل سرزمین های اشغالی، حمله نکنید بلکه در داخل تونل ها بمانید. در حالیکه تفکر رهبر و رئیس جمهور، مبتنی بر قران و منویات امام خمینی، برعکس ان است: امام خمینی گفته بود: اسرائیل باید از بین برود. ولی اینها می گویند غزه از بین برود. آخرین خبر را هم خبرگزاری های ایران گفتند که: همه تونلهای غزه را، اسرائیل با آب پر کرده! یعنی ان یک درصد هم از بین رفتند. و کار غزه تمام شد. ثانیا سران کشورهای اسلامی هم قابل اعتماد نیستند، آنها برای غزه آرزوی مرگ دارند، و برایشان فقط کفن می فرستند. آنهم کفن های زیبا، که هر غزه ای زنده هم، آرزوی مرگ :و خوابیدن در ان بکند. زیرا آنها هم مثل مسئولین ایرانی ، جیک و پوکشان در دست اسرائیل هست. عکس های خاک برسری! زیادی از خوشگذرانی هایشان در غرب: دست موساد و سیا  وجود دارد. لذا مردم غزه باید بدانند که همه دنیایی :که به ان امید بسته اند، فقط یک تله هست. کارگزارن ایرانی هم مانند سران عرب، آرزویی جز نابودی غزه ندارند. پس باید خالص و مخلص برای خدا بمانند. و مانند امام حسین ع هیچ امیدی، به دیگران نداشته باشند. دشمنان امام حسین ع نه مسیحی بودند، و نه یهودی! خیلی از انها جانبازان جنگی بودند. ابن سعد و شمر و.. همگی مسلمان بودند، نماز می خواندند، قران تلاوت می کردند. اما دلشان با یزید بود. لذا کودکان غزه هم، مانند کودک شش ماهه امام حسین، نوجوانان و جوانان غزه هم باید به علی اکبر امام حسین و قاسم امام حسن تاسی بجویند. حتی اگر بی ابی و تشنگی، بر انها غلبه کرد باید :به تشنگی حضرت ابولفضل در کنار نهر فرات، فکر کنند. امروز تنها صاحب الزمان است، که به فکر غزه هست، و نایب برحق او، و بقیه مانند ابن سعد و شمر و یزید، فقط نابودی غزه را می خواهند. صاحب الزمان هم مجری قران است. در قران برعکس خواسته مسئولین بی غیرت، بیان شده! قران گفته: فجاسو خلال الدیار، یعنی غزه باید به سرزمین های اشغالی حمله کند، تک تک شهرک نشینان را بیرون بکشد. نه اینکه در غزه بماند، و به تشنگی و گرسنگی فکر کند. امام حسین به ما یاد داد که: گرسنگی و تشنگی نباید مانع مقاومت شود. زیرا قران فرمود(ولنبلونکم بشی من الخوف و الجوع..) برای بیرون امدن از این امتحان الهی، باید خروج کنید! نه اینکه در زیر زمین ها مخفی شوید، تا دشمن بگوید همه شما مرده اید. قیام و خروج دستور قران است: فرمود( قومولله مثنی و فرادا، قومو لله قانتین، انفروا خفافا و ثقالا!) یعنی دست خالی هم باشید، باید خروج کنید. چه رسد به الان که: موشک بجای سنگ دارید.

  • سید احمد حسینی ماهینی

شناخت شناسی: تاریخ علم غربی

سید احمد حسینی ماهینی | شنبه, ۱۸ آذر ۱۴۰۲، ۰۸:۵۳ ب.ظ | ۰ نظر

همه چیز از نو باید شروع شود، زیرا فلسفه و تاریخ و جامعه شناسی و حتی :فرمول های ریاضی و علوم پایه را، غرب به سلیقه خود نوشته است. تاریخ علم از نظر انها از ۱۹۸۰مقارن: بروز انقلاب اسلامی نوشته شده. همه نظریات دانشمندان مربوط به این دوره علمی هست! و مابقی هرچه در گذشته بوده کلاسیک و سکولار است. یعنی وجود ندارد. حتی شناخت شناسی! هم بیش از 50سال سابقه ندارد. از نظر غرب، تمدن ایران یک اتفاق ساده، زودگذر بوده و تمام شده! پس عهد عتیق اصلا داخل تاریخ نیست. در قرون وسطی هم، کلیسا حاکم بوده و انکیزاسیون، تفتیش عقاید و کشتار گالیله ها را بدنبال داشته است. قرون معاصر هم به سه قسمت تقسیم می شود: یک قسمت که صرف مبارزه با خرافات کلیسا شده، لذا فقط جنبه تفننی و اعتراضی داشته، و اصالت قابل دفاعی ندارد. شاید قرن نوزده و اوایل قرن بیست را، بتوان در این جمله خلاصه کرد: کسی علمی بود که :با کلیسا مبارزه می کرد.در قرن بیستم هم که دنیای غرب، درگیر جنگ و تغییر مرزها بود. و به علم فقط برای جنگیدن فکر می کرد. لذا میتوان به آن عصر دینامیت، موشک و بمب افکن نامگذاری کرد. چون ایران با تاسیس سازمان ملل، جلوی جنگ را گرفت، لذا این جنگ سالاران، شروع به حذف ایران کردند. که اغاز ان با اصتقلال کشورهای عربی و تجزیه عثمانی بود. ولی تا امروز ادامه دارد. و با اینکه سازمان ملل 200کشور از ایران جدا کرد، هنوز هم دنبال تجزیه بیشتر ایران، و تاسیس حداقل 9کشور از ایران! سه کشور از عراق، سه کشور از سوریه و افغانستان ولبنان و یمن است. تا اینکه ایران بیدار شد. و خواستار بازگشت به امپراتوری سابق خود شد. این دوره، دوره علم و پدر علم و امثال ان در امریکا و اروپا آغاز می شود. اما همه علوم، از صفر شروع و تاریخ، یا تاریخجه از ان بیان نمی شود. هگل و مارکس و پولیتسر، بعنوان دانشمندان احساسی یا سیاسی یاد می شوند. ولی هایدگر و غیره وارد میدان می شوند. پدر علم مدیریت نه در ایران یا در اروپا ، بلکه در امریکا از نهضت روابط انسانی میو، اغاز می شود و بقیه مدیریت کلاسیک! نامگذاری می گردد. زیرا همه آنها را انقلاب اسلامی دفن کرد. بروکراسی وبر(نگو، بنویس)، با ضبط صوت جایگزین شد. و امام خمینی بجای چاپ اعلامیه، به سخنرانی و پخش صوت و تصویر اقدام نمود. دوران انتقال مکتوب به مجازی، اغاز شده بود. کسی بخود زحمت نمی داد که : کتاب چاپ کند یا کتاب بخواند، براحتی صوت یا نوار یا کاست و پادکست را، در خودرو و خانه و خیابان گوش می دادند یا نگاه می کردند. چون ساواک و اسرائیل، در دوران مکتوب باقی مانده بودند، تصور تاثیر نوارکاست یا حلقه فیلم را نداشتند. لذا سخت گیری هم نمی شد. و همین تصور در دانشگاههای آمریکا و انگلیس هم بود. آنها با کتاب به جنگ فضای مجازی اولیه می رفتند. کتابها ارزانتر و فراوانتر چاپ می شد. تا سرعت کتابخوانی بالا رود. ولی نتیجه چیزی جز توسعه فضای مجازی نبود. در حالیکه کتاب فقط در انحصار قشر فرهیخته بود، مردم راه خود را از روشنفکران جدا کردند. و آنها را با کتاب تنها گذاشتند. این بود که اصرار بر علم خالص، مرز دانش و غیره بالا گرفت. و فضای مجازی را به سطحی نگری متهم کردند. در حالیکه مطالعه در فضای مجازی، انلاین ومطابق با اخرین ایده ها بود. یعنی بجای اینکه دانشجو صبح زود! به کتابخانه برود تا کتاب گیر بیاورد، صفحات مورد نظر ار پیدا کند و از ان یاد داشت بردارد! در یک دقیقه با اینترنت، آن را جستجو و کپی فیس می کرد. و این برای قشر روشنفکر کتابخوان قابل درک نبود. از طرف دیگر تحقیقات در جهان کتابخوان ها! یا موازی بود یا دچار خلا می شد. یا باهم متناقض از آب در می امد. مثلا در امریکا، فرضیه ای اثبات می شد، در حالیکه در ژاپن سعی داشتند ان را کنار بگذارند. حتی در خود آمریکا، نظریات و فرضیه ها، بسرعت از میدان خداحافظی و جای خود را به فرضیه های جدید می دادند.

  • سید احمد حسینی ماهینی

نفوذ به مرزهای اسرائیل

سید احمد حسینی ماهینی | شنبه, ۱۸ آذر ۱۴۰۲، ۰۶:۴۰ ق.ظ | ۰ نظر

طوفان الاقصی نشان داد که: به راحتی میتوان به مرزهای اسرائیل نفوذ کرد: زیرا خانه اسرائیل، از خانه عنکبوت هم سست تر است. براساس اطلاعات موجود در ماهین نیوز: همه نخبگان و هوش مصنوعی و کامپیوتر های ان، در اسرائیا جمع شده بود. آنها می خواستند کاری کنند که ماشین جنگی اسرائیل، هوشمند شده و نیازی به سرباز نداشته باشند. زیرا نظامیان صهیونیست بر: سه قسمت شده بودند: اعظم آنها مهاجرت کرده اند. یعنی بیش از نیمی از نظامیان صهیونیست که: از کشورهای دیگری آمده بودند، و بستگان و دارایی هایی داشتند، به کشور خود بازگشتند. تنها کسانی مانده اند، که بومی آنجا بوده، یا ایرانی تبار هستند. ایرانی تبار ها فکر می کنند: که اگر برگردند، حکم اعدام آنها صادر شده است. اما  کسی که توبه کند، مانند کسی است که اصلا به اسرائیل نرفته. گروه سومی که مانده اند، برای حقوق و دستمزد بیشتر چانه زنی می کنند. البته گروههای چهارمی هم هستند که: برای ضربه زدن از درون، مامویت دارند تا در اسرائیل بمانند. نمونه آنها کسانی هستند که با فلسطین اعلام همبستگی کرده، در تظاهرات شنبه ها حاضر می شوند. و نتانیاهو نیز هیچ کاری از دستش برنمی اید. زیرا فرماندهی جنگ را به مریم قجر و رضا پهلوی سپرده است. مریم قجر با میلیشیای فرسوده خود، و رضا پهلوی هم با خلبانان فراری، در حال زور آزمایی هستند. لذا نفوذ در مرزهای اسرائیل کاملا امکان پذیر هست. فقط باید از روش امام خمینی استفاده کرد: در درجه اول با دست خالی! زیرا که ایرانیان با دست خالی بهتر می جنگند. کاراته به همین معنی است. از در دوران باستان تا کنون جواب داده است. یعنی دشمن به اتکای تکنولوژی، خود را قوی تصور می کرده، و فکر می کرده در محاسبات نظامی، از ایرانیان جلو افتاده! و لذا اقدام به حمله می کرد.  اما دلاوریها و رشادت های ایرانیان، جای تکنولوژی دشمنان را گرفته! و آنها را نابود می کرد. در حمله رومیان به ایران، سردار سورنا ها و آریو برزن ها، به تنهایی در تنگه های مهم دشمن را تارو مار کرده اند. سردار سلیمانی هم با دست خالی به جنگ داعش رفت: روزی که کاک مسعود! منتظر کمک ایران برای مقابله با حمله داعش بود، منتظر موشک ها و هواپیماها بود! ولی باکمال تعجب دید سردار سلیمانی، فقط با چند خودروی تشریفاتی آمده است. بله ، او با دست خالی، پرونده داعش در سویه و عراق را درهم پیچید. اکنون نیز مردم فلسطین باید با تاسی: به حضرت امام حسین ع ، کمک صاحب الزمان عج و با هدایت جانشین برحق او، طومار اسرائیل را در هم بپیچند، و تمام حامیان آن را پشیمان کنند. سناریو اولویت دار برای این کار، نفوذ یا بازگشت 14میلیون فلسطینی، به سرزمین خودشان است. بعد هم رای گیری و ایجاد دولت فلسطین بزرگ. این بازگشت البته، با کمک آتش تهیه یمن، عراق و سوریه و حزب الله لبنان، همراه خواهد بود. اکنون مراکز اتمی اسرائیل نابود شده، پاسگاههای مرزی همگی تحلیه شده، شهرک های جدید الاحداث: منتظر قدوم فلسطینی های آواره هست. باید همت کنند. جنبش حماس هم با انتشار بیانیه ای اعلام کرده: هرکس با هر توانی که دارد، به اسرائیل نفوذ کند. آنهاییکه گذرنامه دارند، به طور رسمی وارد فرودگاه تل آویو شوند. کسانی که امکان اخذ ویزا دارند همینطور، اما بقیه مردم باید با دست خالی بروند. در صورت نیاز به سلاح، آن را از ماموران اسرائیلی مصادره کنند. این دستور قران است: ( انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا) از دستور قران سرپیچی نکنید. مطمئن باشید: بهترین مفسران قران، ائمه شیعه و اهل بیت پیامبر هستند(حدیث ثقلین). ولذا اگر تا کنون متوجه این ایات شریف نبوده اید، چون زعمای غیر شیعه، شما را مرده می خواهند، و برای شما کفن می فرستند. تنها صاحب الزمان است که به فکر شما است. ایات فراوانی هست در قران، که باید دوباره و با دقت آنها را بخوانید: و به فرموده امام علی ع :حمله کنید و جمجمه خود را به خدا بسپارید.

  • سید احمد حسینی ماهینی

بازاریابی غربی

سید احمد حسینی ماهینی | جمعه, ۱۷ آذر ۱۴۰۲، ۱۱:۱۱ ب.ظ | ۰ نظر

بازاریابی غربی، همان بازار یابی برای غرب است. و آموزش دهندگان آنقدر خنگ هستند که: تحولات جهانی را نمی بینند. همه عالم و آدم فهمیده اند که: آمریکا ایران را تحریم کرده! ولی اینها اصلا قبول ندارند. زیرا معنی تحریم یعنی باطل کردن: هر نوع بازاریابی است. معلوم نیست چه اتفاق دیگری باید بیافتد، تا آنها باور کنند که بازاریابی مرده است. براساس اطلاعات موجود در ماهین نیوز، یکی از روشهای اثر پذیر کردن تحریم ها، کلاسهای بازاریابی است. یعنی افرادی از سازمانهای امریکایی و انگلیسی، بودجه دریافت می کنند تا :در سرکلاس ها ثابت کنند، ایران نمی تواند و نباید تحریم ها را دور بزند. بلکه باید با آمریکا مذاکره کند. کار اینها به جایی رسیده که مثلا :یک مقام انگلیسی هم بخود اجازه می دهد: مقامات ایرانی را تحریم کند. معلوم نیست تحریم انگلیس به چه دردی می خورد، ولی برای اینها، مهم است تا آن را بزرگ کنند، یک بخش طنزی از رادیو بی بی سی، در شبکه دو پخش می شود که: حماقت این افراد را بخوبی نشان می دهد. مهمترین نقش آنها این است که: ثابت کنند ایران بدون آمریکا، نمی تواند خود را اداره کند. روش آنها برای تحمیل این تفکر، فقط تمسخر است. کاری که دوقرن است، مزدوران آمریکا و انگلیس انجام می دهند. زمانی می گفتند: فرانسه موشک می سازه، ایران آفتابه سازه. البته آفتابه هم نمی گفتند! لولهنگ می گفتند. بعد فرهنگستان فارسی جای لغت را عوض کرد. لذا سعی دارند این شعار نوستالژیک را، به زبان علمی! و به عنوان بازاریابی یا کسب و کار، بیان کنند. زمینه این تفکر نوستالژیک، در بسیاری از مسئولین ما هم وجو دارد. مثلا آنها فکر می کنند: هنوز جامعه عقب مانده، مردم فقیر، و مشکلات زندگی بسیار است. رحیم صفوی یکی از این افراد است: همه پیشرفتهای دریایی و موشکی را نفی می کند! فقط به این دلیل که: ما هنوز نتوانسته ایم: تورم را حل کنیم. این  ها نمی دانند: تورم حل شدنی نیست. زیرا با رشد جمعیت همبستگی مستقیم دارد. مثلا شما نمی توانید زمین های شمران را ثابت نگهدارید. چون زمین محدود، ولی تقاضا هر روز بیشتر می شود. یا نمی دانند که هر فقیری در ایران، از 8جا یارانه و کمک می گیرد. برق و آب برای انها رایگان است. همینکه برق و آب برای انها رایگان است، یعنی دارای خانه و ماشین هستند. و :حداقلی زندگی را دارند. حالا حرص و طمع باعث می شود :زیاده خواهی و تجمل پرستی کنند، موضوع دیگری است. همه فقرا یارانه می گیرند، و سهام عدالت دارند. پس مفهوم نوستالژیک، که بعضی ها نان شب هم ندارند! کاملا دروغ است. اما در کلاسهای کسب و کار، همه چیز غیر علمی و مطابق خواست آمریکا هست. قانون اقتصاد می گوید: همیشه اشتغال کامل است. ولی اینها می گویند:مشکل جامعه بیکاری است. یعنی حتی به ادعاهای اقتصادی خودشان هم، پشت پا می زنند. ده درصد بیکاری، لازمه اشتغال کامل است. زیرا در انصورت، اشتغال مفهوم ندارد: چون اگر همه مشغول باشند، که آزمون استخدامی و غیره، کسی شرکت نخواهد کرد، کلیه گزینش ها و استخدامی ها باید تعطیل شود. حتی کسانی که مشغول هستند، انگیزه نخواهند داشت. چون ترس از بیکاری وجود ندارد. پس باید در همه زمینه ها صادق بود! حتی در زمینه علوم اقتصادی غربی، و الا همان می شود که آمریکا و اروپا، از یکسو ادعای بشر دوستی دارند، واز سوی دیگر فلسطینی ها را دوست ندارند. اینهمه تئوری برای بازاریابی می دهند، ولی با یک تحریم به تمام دانشمندان بازاریابی زکی می گویند. دویست سال بازار یابی، با یک دستخط ترامپ به گور فرستاده می شود. واقعیت و حقیقت بازاریابی این است: که ما برای تولیدات خود  مشتری های بیشتری پیدا کنیم. ولی وقتی تحریم وجود دارد، عملا عصا گرفتن از دست کور ها است. یا بستن دست سربازان و فرستادن آنها به میدان مین. دلیل آنهم واضح است: بر اثر تحریم، بازار ایران از دست بازاریابان خارج می شود. آیا شرکتهای امریکایی ضرر می کنند؟ یا ایران؟ شما می بینید که هرچند وقت یکبار شرکتهای معظم آمریکایی و اروپایی ورشکسته می شوند. والبته آنها! نمی بینند. و هنوز در فضای 1960هستند.

  • سید احمد حسینی ماهینی

وقفه در امپراتوری

سید احمد حسینی ماهینی | پنجشنبه, ۱۶ آذر ۱۴۰۲، ۰۸:۱۱ ب.ظ | ۰ نظر

ایران از ابتدا، امپراتوری بوده، هست و خواهد بود. اما برخی ها تشکیک می کنند، و می پرسند مثلا زمان قاجار هم بوده؟لذا به بررسی این موضوع می پردازیم. روش تحقیق در این خصوص، هم حالت میدانی دارد و هم کتابخانه ای. اما ساده تر از همه اینها، استفاده از اطلاعات عمومی همه مردم است. یعنی در تاریخ یا جامعه، چیز مخفی وجود ندارد! همه کس همه چیز را می دانند، فقط تحلیل آنها با هم فرق دارد. مثلا فتوای مهم میرزای شیرازی را همه می دانند. ولی تحلیل ان مهم است. به سادگی میتوان فهمید که قدرت سیاسی و اقتصادی: شخصی مثل میرزای شیرازی، از قدرت انگلیس و ناصرالدین شاه بالاتر بوده. چرا که همه می دانند، حکم تحریم تنباکو، فقط یک جمله بود: الیوم استعمال تنباکو و توتون بِأَیِ نحوٍ کان، در حکم محاربه با امام زمان علیه‌السلام است. حرره الاقل محمدحسن الحسینی.». و این شد نهضت تحریم تنباکو. همه شرکتها ورشکست شدند. و انگلیس از واقعه رژی ترسید. و قرارداد استعماری را لغو کرد. شاه قاجار هم دید شب قلیان برایش نیاوردند، گفت چرا نمی اورید؟ گفتند که میرزای شیرازی تحریم کرده! پس، هم انگلیس خلع سلاح شدند و هم قاجار. معلوم شد: توپ و تفنگ وقرارداد و رفت و آمد و رشوه و .. همه در مقابل یک دستخط، تسلیم هستند. یا می گویند در زمان پهلوی، مثلا ایران مستعمره بوده! اما باید پهلوی را از ایران جدا تحلیل کرد. مثل واقعه رژی که شاه قاجار، از اسلام جدا تحلیل شد. در زمان پهلوی، ایران بی طرف بود. یعنی در جنگ اول و دوم دخالت نکرد. مثل امروز که در جنگ اکراین دخالتی ندارد. زیرا این تصمیم نه در دربار پهلوی، نه در پنتاگون گرفته نشده. بلکه با اشاره نایب امام زمان عج انجام شده. در ان موقع هم قدرت واقعی نه در دست رضاشاه، بلکه در دست مدرس کهنه پوش، و ایت الله کاشانی بود. حتی مصدق هم نقشی جز خرابکاری نداشت. زیرا ارتش و شهربانی در دست مصدق نبود. ملی شدن نفت  محصول: حوادث سی تیر بود که مصدق ان را مستظهر به ملت می گفت. اما متین دفتری تمام حرکات او را، به دربار و انگلیس گزارش می داد. همسرش هم از قاجار بود. و هیچ نقطه قوتی نداشت. به همین جهت به محض اینکه با کاشانی در افتاد، ور افتاد. و شاعر هم در همان زمان سرود: هرکه با آل علی درافتاد، ورافتاد. در همه حوادث تاریخی در طول تاریخ ایران، پادشاهان همه از مراکز مذهبی و با حمایت مذهبیون روی کار امدند، و در جایکه با خواستند خودی نشان دهند، یا دیکتاتور و یا سرنگون شدند. که البته هردو به یک معنی است. یعنی دیکتاتور شدن به معنی خودی نشان دادن است. بلافاصله هم سقوط می کردند. این حوادث چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام پی درپی اتفاق افتاده و همه از ان اطلاع دارند. اینکه علامه طباطبایی کورش را ذوالقرنین خوانده، همه می دانند. یا جمشید جم همان حضرت سلیمان! سیاوش همان حضرت ابراهیم، رودابه همان مادر موسی ع هست، کم و بیش همه مطلع هستند. لذا در این بررسی ما نیازی به منابع اختصاصی، یا عجیب و غریب نداریم. بعد از اسلام همینطور است. عمر و ابوبکر و عثمان بعنوان: دامادهای بالقوه پیامبر مشروعیت خود را کسب کردند. و درواقع همانطور که به خواستگاری حضرت فاطمه رفته بودند، به حکومت منصوب شدند! ولی وقتی به قدرت رسیدند، آن را تکذیب کردند. و خواستند خودی نشان دهند، که می بینیم مسئله واضح اتفاق می افتد. بالاخره حضرت فاطمه س، به حضرت علی پاسخ مثبت می دهد، حکومت خلفا هم به علی ع منتقل می شود.بنی عباس هم به بهانه پسرعمویی با پیامبر، بر مراد حکومت رسیدند. چون عباس عموی پیامبر بود. و بنی عباس هم همیشه :خود را بعنوان پسرعمو با ائمه هدا، مطرح می کردند. مثلا هارون الرشید صراحتا به امام موسی کاظم گفت: ما پسر عمو هستیم، بیا اختللافات خود را حل کنیم. و موسی ابن جعفر گفت باید: حکومت را تحویل بدهی! هارون قبول نکرد و موسی ابن جعفر را زندانی کرد تا شهید شد. لذا قدرت پادشاهان ایران قبل از اسلام، از انبیا، و بعد از اسلام هم از اولاد علی است.

  • سید احمد حسینی ماهینی

حرص اجتماعی

سید احمد حسینی ماهینی | پنجشنبه, ۱۶ آذر ۱۴۰۲، ۰۵:۱۶ ق.ظ | ۰ نظر

حرص و آز، برای همه بد و جزو اخلاق رذیله است.  فرقی نمی کند حرص فردی باشد یا اجتماعی.  درواقع همه گیر شدن حرص و آز و طمع، زشتی آن را از بین نمی برد. تقسیم کردن حرص قدرت و ثروت و مال اندوزی و غیبت! نیز مانع بی خطر شدن آنها نمی شود. در امپراتوری خدایی، هیچ فقیر و بینوا و بیکاری وجود ندارد. اشتغال، کامل، بازار اشباع، و مردم پر خور و پرکار هستند! این حرص و طمع هست که به شکل فقر، در ان ظاهر شده است. تولید انبوه! برای افزایش ضایعات است. و چند شغله بودن، برای پایمال کردن حق اشتغال دیگران. انسانی که جانشین خدا بر روی زمین است، آیا فقیر است؟ همه انسانها جانشین خدا برروی زمین هستند، (انی جاعل فی الارض خلیفه)  و همه موجودات و هستی و ثروت دنیا، برای این امپراتور خلق شده است.( سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا). یعنی دست خالی امپراتور نشده اند. فقط باید کمی فکر کنند: دریا و اقیانوس ها 7برابر جمعیت فعلی را غذا می دهند. معادن و ذخائر زیر زمین و داخل کوهها(یا مَنْ فِى الْبِحارِ عَجائِبُهُ، یا مَنْ فِى الْجِبالِ خَزاَّئِنُهُ،). منبع بزرگ ذخیره آب شیرین در آسمانها(ابر و باد و مه و خورشید و فلک) درختان میوه، سنبله های گندم، که صدها برابر جمعیت انسان است. لذا همه کسانی که اظهار فقر می کنند بر سه قسم هستند: اولین گروه دروغگویان هستند. که به اینها تکدی گران می گویند. همه شهرداریها با چنین تکدی گران: بی آبرو و پرطمع و دروغگو روبرو هستند: آمارها نشان می دهد که در امد کودکان کار و زباله گرد! به مراتب بیشتر از حقوق و درآمد یک مدیرکل است. فقط کافی است سرقفلی انها را بپرسید. یعنی برای اینکه در سر چهار راه بایستند، مبلغ کلانی می دهند، یا از درآمد خود کسر می کنند. در ایران مردم دلشان می سوزد و: یک سکه یا اسکناس به آنها می دهند: و صدها فحش هم به شهرداری و دولت، که چرا حق اینها را می خورد. یا آنها را جمع اوری می کند! اما در افغانستان و پاکستان، بعنوان بزرگترین منبع ارز آوری، از صنعت گدا پروری نام می برند. زیرا اغلب این تکدی گران، افغانی یا پاکستانی هستند. طالبان علاوه بر اخذ حق السهم، از این افراد برای جاسوسی نیز استفاده می کند: تا بتواند ایران و کشورهای همسایه را هم،  تابع امیرالمومنین! یکتای خود کند. یعنی هر زباله گردی یک مامور خفیه هم هست. وقتی با انها صحبت کنید، می فهمید که اغلب تحصیلکرده و با هوش هستند: رفتار محله را زیر نظر دارند. دومین گروه کسانی هستند که داستان دارند، یعنی ثروتمنمد بودند، در امد زیادی داشتند ولی تخت گاز می رفتند. چون در آمدهای زیاد، روزی خودشان نبود، گرگ اجل (فرزندان، همسران و شرکاء)حق انها را می خورند، و یک آب هم رویش! و با یک تیپ پا هم بیرون! اغلب کارتن خواب ها و معتادها، چنین هستند. کافی است کمی: با انها دمخور شوید، خواهید دید که کمتر از مدیرکل نبوده اند، ولی طاقت حساب پس دادن نداشتند، و فرار کردند. اینها را متجاهر یا نوستالژیک می گویند. فقراییکه علنا مصرف  و یا گدایی و زباله گردی می کنند، تا یکی از انها بپرسد: تا شاید کمک کند تا دوباره به شکوه گذشته برگردند. اما گروه سوم کسانی هستند که: فقر را دوست دارند(الفقر فخری) یا اینکه خداوند آنها را امتحان می کند(لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ) و اینها خود می دانند که باید صبر کنند. (بشرالصابرین) لذا اغلب بی ادعا هستند، و فقر خود را اظهار نمی کنند. از کسی هم سوال یا درخواستی ندارند. حرص اجتماعی، در اینجا، جای قاتل و شهید را عوض می کند: فقرای مخفی را به تنبلی و کم کاری متهم، و فقرای متجاهر را آبرومند توصیف می کند. مثلا وقتی که با سردار رحیم صفوی، در مورد امپراتوری دریایی ایران صحبت کردم، گفت اینها فایده ندارد! مردم فقیر هستند. به دردشان نمی خورد. گفتم آنهاییکه تو فقیر می دانی، از من وشما وضعشان بهتر است، ایشان مثل همه مردم نوستالژیک، ضمن تایید، گفتند: ولی هستند کسانیکه به نان شب هم محتاجند! و این مکانیزم جایگزینی شهید و قاتل: در مسائل اقتصادی، برای ضایع کردن دستاوردهای  امپراتوری است.

  • سید احمد حسینی ماهینی

مدل بازاریابی ایرانی

سید احمد حسینی ماهینی | چهارشنبه, ۱۵ آذر ۱۴۰۲، ۱۰:۳۱ ب.ظ | ۰ نظر

نهضت و انقلاب ایران، مسیر مصرف کالاها را تغییر داد. کالاهای امریکایی و اسرائیلی، یکی پس از دیگری از دور خارج شد، و کالاهای ایرانی با مدل خاص خودش، در میان مردم مصرف می شود. مثلا شما می بینید که جهان به سوی حجاب زنان روی می اورند. از چادر و روسری تا مقنعه، شال و چفیه، بازار را پر می کنند. ژاپن فقط از راه صادرات چادر مشکی اقتصاد خود را می گرداند و چین با تولید جانماز قبله نما. و در مقابل، تولیدات چادر مشکی ایران، به کشورهای هدیگر قاچاق! می شود. این دیدگاه بسیار جالبی است که میتوان گفت: جنگ تمدن ها و فرهنگ و سلاح ها! همه تئوری است. جنگ واقعی بین بازاریابی ایرانی و ضد ایرانی است. مثلا گاز ترکمنستان به ایران صادر می شود، و گاز شیرین ایران به اروپا می رسد. این جنگ چطوری آغاز شده؟ با توجه به اهمیت بالای ژئوپلیتکی ایران، باید گفت آغازی بر این مبارزه نمی توان تصور کرد. داد و ستد، شاید بیش از تمدن سابقه دارد. برخی ها به بازاریابی قبل از تولد آدم هم معتقد شده اند. مثلا می گویند، اهرام مصر ساخت دست بشر نیست، نسل دیگری از کرات دیگری امده، ان را برای بازاریابی در زمین تاسیس کرده اند. بطوریکه می گویند نوک اهرام، یک گیرنده و فرستنده از سیارات دیگر است. البته با تئوری اسلامی هم سازگار است. زیرا حضرت آدم از بهشت بر روی زمین هبوط کرده است. موجودات اولیه در جنگل بودند، اما درواقع از بهشت به جنگل منتقل شدند، زیرا جنگل همان بهشت نیست. از امام علی سوال شد: قبل از آدم، آدم دیگری بوده؟ فرمود بلی زیرا خلقت خداوند تعطیل بردار نیست. در قران ، فرشتگان هم به این موضوع اشاره می کنند: در کرسی آزاد اندیشی رونمایی از آدم! آن را از اشتباهات خدا! ذکر می کنند. در معجزات پیامبران هم آمده که: برای تغییر سبک زندگی و غذای انسان، گاهی، مواد غذایی از بهشت می امده. مثلا خرما و رطب تازه برای حضرت مریم، قوچ برای قربانی حضرت ابراهیم، و یا انار برای دختر پیامبر. پس میتوان نتیجه گرفت: مدل بازاریابی را، خداوند به انسان یاد می داده. خودشناسی و خدا شناسی، اساس مصرف کالاها بوده است. یعنی خداوند فرمان می داد که: فلان چیز را بخرید یا نخرید. تولید کنید یا نکنید. تحقیقات بازاریابی، همان مطالعه شریعت و احکام و مسایل رساله عملیه هست. اما برخی انسان ها هم سعی داشتند: از خود ابتکاری بزنند. و اومانیسم را در مقابل خداپرستی رشد دهند. لذا به سراغ کالاها و میوه های ممنوعه می رفتند. فروش مشروبات در مقابل آب، این جریان را توضیح می دهد. خداوند می فرماید ما همه چیز را از آب زنده کریم، لذا نوشابه ای بهتر از آب و گواراتر از ان نیست. پس سهم وسیعی به جمعیت همه انسانها، برای آب، بازار ایجاد می شود. اما بشر آب میوه را ترجیح می دهد! یعنی آب مضاف! و در ادامه این تغییر الگوی مصرف، حتی آب میوه را با آتش فراوری می کند. لذا از آب به آب انگور و از آن به مشروبات الکلی(آب انگور جوشیده)منتقل می شود. و دو بازار از هم جدا می شوند، و مبارزه برای سهم بازار شکل می گیرد. سهم بازار خداوندی ، وسیع، عام و با طبیعت و خلقت انسان سازگار(حلال) است. ولی دشمنان به قصد کشتار مردم، کاهش سهم بازار خدا، و افزایش سهم بازار خودشان، آب مضاف را پیشنهاد می دهند. بازاریابی انسانی، چون قادر نیست به وسعت سهم بازار الهی باشد، لذا سعی دارد صورت مسئله را پاک کند. و بجای بازار، مصرف کننده ها را از بین ببرد. نتانیاهو به عنوان دشمن بشر امروزین، دریک ویدئو کاملا سری می گوید: مسلمانها را ابتدا با تقنگ از بین می بریم، نشد با موشک و بعد هم با سرنگ(آمپول و تزریق دارو). یعنی برای گرفتن سهم بازار، یک میلیارد نفر را از بین ببرند. در جای دیگری، خود را قوم برتر می دانند. لذا معتقدند 7میلیارد باید کشته شوند! تا 9میلیون باقی بمانند.هنرمندان یمنی هم با ساختن کلیپ، نشان می دهند: خرید هر نوع کالای اسرائیلی، پرداخت هزینه های کشتار ساکنان غزه هست.

  • سید احمد حسینی ماهینی

هبوط و لعن

سید احمد حسینی ماهینی | چهارشنبه, ۱۵ آذر ۱۴۰۲، ۰۶:۴۷ ق.ظ | ۰ نظر

خداوند دوست داشت زیبایی هایش دیده شود. لذا باید موجودی را خلق می کرده: از خود دور می کرد تا از دور او را تماشا کند. و نظرش را بگوید.این بود که انسان را خلق کرد. و جهان را متکثر ساخت. مهمترین شاخصه انسان این بود که: با اختیار باید به خدا می نگریست و زیباییهای او را می گفت(عبادت می کرد) یا میتوانست به خدا نگاه نکند. اما به کجا باید نگاه می کرد؟ پس یک قطب مخالف لازم بود، که آدم ها به اختیار خود از خدا روی برگرداند، و به آن توجه و عبادت کند. لذا بهانه ای داشت و گفت که :همه باید سجده کنند بر آدم،  و میدانست شیطان سجده نخواهد کرد. به همین دلیل او را از خود دور کرد. و در قطب مقابل قرار داد. و به او اجازه داد تا توجه آدم را بخود جلب کند. ماموریت شیطان بخوبی انجام شد، آدم توجهش به غیر خدا هم جلب شد. حالا موقع انتخاب بود: شیطان یا خدا! شیطان ادای مهربانی در اورد تا بتواند، لذا نقشه خدا را برای او افشا کرد و گفت: اگر می خواهی در بهشت جاودان بمانی، و موش آزمایشگاهی خدا نباشی، از میوه ممنوعه بخور. حالا دو راه پیش پای او بود: به دستور خدا عمل کرده از ان درخت نخورد؟ و یا اینکه به دستور شیطان گوش بدهد، و خدا را دور بزند؟ حوا به کمک او آمد: فوری دو دانه گندم را خورد و گفت: ببین من چیزی نشدم. توهم بخور. توجه آدم به نفس اماره خودش هم جلب شد: زیبایی و عشق به حوا، الهه سوم او شد. و لذا قدم در دنیای کثرت گذاشت. خدا او را هم دور انداخت!  و گفت برو به عشقت برس. اما به حوا چیزی نگفت، بلکه او را به آدم سنجاق کرد. برای معلوم شدن نهایت این کثرت، حضرت حوا در جده فرود آمد، و حضرت آدم در سریلانکا. جده شاید کنار دریای سرخ بوده، و سریلانکا در دریای عمان، دیگر از بهشت و میوه های ان خبری نبود. حتی برای روشن شدن عقوبت کاری که کرده بودند، آنها را از داشتن لباس هم محروم کرد. تا گفتمان بدن تبلیغ شود. آدم دید که بدن او عریان و عیب هایش آشکار شد، فوری از برگ انجیری استفاده کرده، عورت خود را پوشاند. حالا اینجا سه موضوع از هم تفکیک شد: دوری از خدا به معنی خارج شدن از: محدوده خدا نیست، بلکه دوری از عرش و مقر فرماندهی خدا است. و این دوری هم سه حالت حداقلی دارد: اول مثل شیطان، که لفظ لعن استفاده شده. یعنی دوری بدون بازگشت. دوم دوری با امکان بازگشت به بهشت و رضوان الهی، که از لفظ هبوط استفاده شده(وقلنا اهبطوا) سوم سنجاق شدن است. که لفظ عدو از ان استفاده شده: (قُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ) و مربوط به حوا می باشد: حوا باید زیر مجموعه آدم باشد. و مجازات شود. مجازات حوا نه بخاطر خوردن میوه ممنوعه بود! بلکه تاثیر گذاری او برای عصیان آدم است. لذا بازگشت او هم به حضرت آدم پیوست شده. او باید حضرت آدم را رهبر خود بداند، نه خود را رهبر آدم.  مجازات عمل معکوس هم، به معنی عداوت است. لذا بازگشت حضرت حوا، پذیرش هدایت و رهبری آدم(قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعًا فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هدی)است. و بحث مستقلی از ایشان نیامده. لذا عداوت سرکشی هست. و هدایت رام شدن. و حوا با رام شدن در برابر آدم، هدایت یافت و به بهشت بازگشت. معنی عداوت برای حضرت آدم: اعتراض به حوا و تصور ذهنیت خیانت است. یعنی ابتدا تصور این بود که: با شیطان دست بیکی است(چون شیطان عدو انسان تعریف شده)، ولی وقتی هدایت را پذیرفت معلوم شد، نیت سوءی در کار نبوده. لذا با هم توبه کردند. زیرا جمال حق را از دور دیدند. و زیبایی خدا را درک کردند. و بردوری خود گریستند.  لذا فلسفه کثرت تبدیل به وحدت شد: یعنی آدم و حوا، دوباره به رضوان الهی برگشتند. ولی فرزندان آدم ماندند! آنها همه در دنیای کثرت هستند. یعنی میتوانند به خدا نظر کنند، یا از او دور شوند. نفس اماره که نمایندگی شیطان را دارد، آنها را به دوری از خدا، انکار خدا و اطاعت از شیطان فرامی خواند. این نفس اماره فقط موقعی از بین می رود، که موتور محرکه آن ازبین برود. موتور محرکه آن، شیطان هم، از خدا مهلت گرفته! حتی سلیمان هم به تنهایی نمی تواند: این مهلت از او بگیرد، مگر رستاخیز همگانی شود (یوم یبعثون)

  • سید احمد حسینی ماهینی

فرمول سرمایه گذاری

سید احمد حسینی ماهینی | چهارشنبه, ۱۵ آذر ۱۴۰۲، ۱۲:۵۳ ق.ظ | ۰ نظر

سرمایه گذاری به معنی: صرف نظر از مصرف آنی، برای مصارف بیشتر در آینده. لذا سه عنصر: عقل، اراده وجدان در ان موثر است: مثلا یک کشاورز، اگر همه بذرها را خورده و به مصرف برساند، برای سال دیگر گندمی نخواهد داشت. پس با محاسبه عقلانی، بخش کمتری مصرف می کند، و بخش بیشتری را برای کشت بهاره و یا پاییزه نگهداری می کند. اگر هوس او بر عقل چیره شود. و بگوید: چه کسی فردا را دیده! و الان را خوش بگذران، و به قول خیام :دم را غنیمت شمار. البته لذت بیشتری خواهد برد. پس اراده انسان باید پا درمیانی کند. بین لذت فعلی و لذت اینده. پیشنهاد قران و اسلام این است: رضایت به ترک لذت فعلی بدهد. این فرمول مکررا به اثبات رسیده. بزرگترین میدان آزمایش این فرمول کربلا هست: امام حسین ع همه دارایی خود را فدا کرد. از لذت پدر بودن، رهبر بودن، برادر داشتن، حتی نوشیدن آب، صرف نظر کرد. و یک پاکباخته تمام شد. حالا در مقابل: زندگی ابدی، برادران و فرزندان بسیار و گنبد و بارگاه و طلا و جواهر، تغذیه رایگان و آب فراوان، دارد. پس فرمول سرمایه گذاری در اسلام، رضایتمندی(رضا بقضائک) است. همانطور که برای افزایش ثروت، شکر گزاری بود، با رضایتمندی هم انسان به داشته های خود، ارزش بالاتری می دهد. و سود فراوان می برد. برای درک بهتر موضوع، نگاهی به سرمایه گذاری غربی بیاندازیم: سرقت داراییهای دیگران، حتی زندگی انان! بانکها بعنوان نمونه، معمولا کمتر از یک هزارم داراییهای خود، سرمایه گذاری می کنند. 999درصد آن ، دارایی دیگران است. دروغ بودن تئوری از انجا ثابت می شود: که در هنگام گرفتن پول مردم، جایزه و جشنواره و تشویقات فراوان می گذارند. ولی موقع پس دادن، طفره می روند، حتی باز هم طلب بیشتر کردن موجودی را دارند. حتی شرکتهای سهامی، با شگرد های بهتری جیب مردم را خالی می کنند: تبلیغات اولیه(اطلاعیه پذیره نویسی) با فریب تمام نوشته می شود: وعده سودهای کلان داده می شود، تولید و اشتغال جامعه را نشان می دهند. اما در عمل، هیچ سودی داده نمی شود، چرا که می گویند: تا 5سال اول تجهیزکارگاه داریم. بعد از انهم ناترازی در سود را بهانه می کنند. حتی اصل سرمایه را هم پس نمی دهند و می گویند: برو خودت مشتری پیداکن و بفروش!(بورس) به بهانه همین سود نداده، بجای تولید و اشتغال، سراغ دلالی و پول بازی و نزول و گرانفروشی و احتکار می روند. پس سرمایه گذاری به رضایت مندی انجام نمی گیرد. بلکه به فریب و تبلیغات دروغین است. مثلا عمده ترین شرکت های سهامی عام، در پتروشیمی هستند. به بهانه دانش بنیان بودن، هزینه های فراوانی انجام می دهند، ولی بجای ارزانتر شدن کالا، آن را ناگهان چند برابر می کنند. وبزرگترین عامل گرانی در ایران، همین صنایع بالادستی هستند. زیرا در همه جا مصرف دارند. و مردم ناچار به خرید هستند. صنعت خودرو از این جالب تر است! هم انحصار تولید، هم کیفیت پایین، و هم قیمت های نجومی، حاصل 50سال سرمایه گذاری در ایران خودرو و سایپا هست. حالا اگر مدیران اینها راضی بودند، و پاداش های کلان نمی گرفتند، کارگران هم به حق راضی می شدند، آیا بازهم شاهد این فاجعه بودیم؟ حضرت فاطمه سلام الله، حتی لباس عروسی خود را به فقیر می بخشد، اما اینها، از جیب مردم فقیر هم نمی گذرند. همیشه قول تولید با کیفیت، ارزان و ملی! را می دهند. ولی عملا عکس ان پیاده می شود. واین همان معنی بی برکتی است. خداوند می فرماید: اگر مردم به کم بودن روزی خود قانع باشند، منهم به اعمال کوچک آنها پاداش می دهم. از امام صادق معنی برکت را پرسیدند، ایشان فرمود: سگ سالی دوبار و هر بار هفت توله می زاید، اما هیچ چیز ان مفید نیست. ولی گوسفند سالی یک بره می زاید، در حالیکه دنیا پر از گوسفند است. و همه امعا و احشا آن هم قابل استفاده است. لذا خانه گلی فاطمه س و دستان پینه بسته مولا علی، کارخانه عظیم انسان سازی( برترین منابع تولید) بوده، هست و خواهد بود

  • سید احمد حسینی ماهینی