در راه اعتلای ایران

Ahmad Mahini candidate for Presidental election in America

در راه اعتلای ایران

Ahmad Mahini candidate for Presidental election in America

Banken hunn hir Been gebrach, a si hunn hir Schanken gebrach.

سید احمد حسینی ماهینی | شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۰۱ ب.ظ | ۰ نظر

بانکها، پاها را قلم کرده، و قلم ها را شکسته اند.

در دوران انقلاب اسلامی، بانکها مورد خشم مردم بودند، و به آتش کشیده می شدند. اما متاسفانه لیبرال فاشیستها با تغییر تصورات حاکمان انقلابی، باعث شدند تا بانکها جان تازه بگیرند، و با دوشیدن مردم تمام هزینه های خود را، چند برابر از مردم بگیرند. اولین گام، فریب دادن مجلس بود تا قانون بانکداری اسلامی را بنویسد، به این امید که بانکها دست از رباخواری بردارند! و سر به راه شوند تا در کار تولید مشارکت کرده، هم افزایی داشته باشند. اما بانکها به تمام مردم گفتند: بانکداری اسلامی فقط یک کلمه است، والا همان روشهای قدیمی بانکداری اجرا می شود. مردم با مشوقهایی چون جایزه های بزرگ، به سوی بانکها کشیده می شدند، جیب انها خالی می شد، و هیچ وقت هم نمی توانستند پول خود را پس بگیرند. زیرا بلافاصله به جایزه های جدید وعده داده می شدند. بطوریکه اگر فرد برنده جایزه نمی شد، فقط بانک خود را عوض می کرد، نه اینکه پول خود را از سیستم بانکی خارج کند. لذا مردم فقیر تر شده، ولی بانکها با این پشتوانه مالی، به سراغ تولید کنندگان رفته و طعمه گذاری کردند. همه کارخانجات تولیدی را به اخذ وام فریب دادند، تا پس از اخذ وام، بهره و جریمه و دیرکرد را طوری حساب کردند، که مدیر عامل به زندان بیافتد! برای رهایی خود رضایت به مصادره کارخانه بدهد. بانکها نیز مثل پلیس های امریکایی، این سیاهپوست التماس کننده را نه تنها نجات ندادند، بلکه آنقدر پای خود را برگلوی او گذاشتند، تا خفه شد. البته عده ای قلم به دست خواستند، آن را افشا کنند! ولی قلم های انها را هم شکستند! برای پاسخ به آنان وکلای معتبر، و خبرنگاران خود فروخته استخدام کردند. خبرنگارانی که هر بار یک سکه اشانتیون می گرفتند، یا به بهانه جشنواره ها کارت هدیه!  اولین گروهی که پای انها توسط بانکها قلم شد، صندوق های قرض الحسنه بودند. به بهانه های مختلف توسط وکلا دستگیر، و اموال آنها مصادره و: اعضای ان سر از زندان در آوردند. دیگر کسی جرات نکرد که پول مردم را از جیب شان بردارد، و همه مجبور شدند به بانکها سپرده بدهند. سریال بعدی این بود که برخی از این قرض الحسنه ها، با رعایت تمام قوانین سخت گیرانه بانکی، توانستند بصورت بانک خصوصی زیر نظر بانک ملی مجوز بگیرند!  مبارزه جدیدی برای منع حضور انها آغاز شد، تا اینکه موفق شدند7بانک خصوصی را، منحل و در یک بانک ربوی ادغام نمایند. در حالیکه باید برعکس می شد. بانکهای خصوصی مخصوصا: بانکهای نظامی مولود انقلاب  بودند، و فقط به وظایف بانکداری می پرداختند. لذا بانکداری ربوی باید منحل می شد، یا در یکی از این بانکهای خصوصی ادغام می گردید. اما پای انها را قلم کردند، تا هرگز چنین ادعایی به ذهن شان هم خطور نکند. اگر گرته برداری هم می شد، مانند سپاه و ارتش باید در کنار هم می ماندند، که هم افزایی آنان باعث رفاه حال مردم، و پیشرفت اقتصاد کشور شود. یعنی نهاد در کنار ارگان می بود. اما فریبکاری بانکها، باعث شد نهاد ها منحل شوند، ولی ارگانها بزرگتر. چون تک رهبری و یا مدیریت واحد پیدا می کردند، انحصاری عمل کرده، و دوباره نزول خواری را توسعه می دادند. در حالیکه منحل شدن بانک های ربوی، مخصوصا بانک مرکزی، لا اقل مانع: زیان بیشتر و کاهش دیوانه وار نرخ برابری پول ملی می شد. زیرا امروز هم بانک مرکزی، بعد از 60سال خیانت در کاهش ارزش پول ملی، همچنان بدنیال معرفی دارایی های خارجی ایران، به صندوق بین المللی پول است، تا آمریکا بتواند با ادعاهای واهی آن را مصادره نماید.! آنها به بهانه گزارش سالیانه، ریز دارایی های قابل مصادره را،به دست صندوق  خزانه داری آمریکا ارسال می کنند

Banks have broken their legs, and broken their pens.

During the Islamic Revolution, banks were angered by the people, and they were set on fire. But unfortunately, the liberal fascists, by changing the perceptions of the revolutionary rulers, caused the banks to revive, and by milking the people, to take all their expenses, many times more than the people. The first step was to deceive the parliament into writing the Islamic banking law, in the hope that the banks would stop usury! And work together to co-produce and co-produce. But the banks told all the people: Islamic banking is just one word, the same old methods of banking are being implemented. With incentives such as big prizes, people were drawn to the banks, their pockets emptied, and they could never get their money back. Because they were immediately promised new prizes. If the winner didn't win, he would just change his bank, not take his money out of the banking system. So the people have become poorer, but the banks, with this financial backing, have gone to the producers and preyed on them. All the manufacturing factories were deceived into obtaining loans, so that after receiving the loans, they calculated interest, fines and delays in such a way that the CEO would be imprisoned! To consent to the confiscation of the factory for his release. Banks, like the American police, not only did not save the begging black man, but also set foot on his lap until he suffocated. Of course, some people wanted to reveal the pen! But they also broke their pens! To answer them, they hired reputable lawyers and self-employed reporters. Journalists who took a Ashantion coin each time, or a gift card under the pretext of festivals! The first group to be penalized by banks were the Qarz al-Hasna funds. Under various pretexts, they were arrested by lawyers, and their property was confiscated and their members were released from prison. No one dared to take people's money out of their pockets anymore, and everyone was forced to deposit it in the banks. The next series was that some of these good loans, with all the strict banking rules, were able to get a license as a private bank under the supervision of the National Bank! A new campaign was launched to ban them from attending, until they managed to dissolve seven private banks and merge them into one usurious bank. While it should have been the other way around. Private banks in particular: Military banks were born of the revolution, and only did banking. Therefore, usury banking had to be dissolved, or merged into one of these private banks. But they wrote them down, so that such a claim would never cross their minds. If it was taken away, they would have to stay together, like the IRGC and the army, and their synergy would improve the well-being of the people and the progress of the country's economy. That is, the institution was next to the organ. But the deception of the banks caused the institutions to be dissolved, but the organs were bigger. Because they had a single leadership or a single management, they acted exclusively, and again they developed degradation. While the dissolution of usurious banks, especially the central bank, was at least an obstacle: greater losses and a crazy reduction in the national currency's exchange rate. Because even today, after 60 years of betrayal in the devaluation of the national currency, the Central Bank is still in the process of introducing Iran's foreign assets to the International Monetary Fund, so that the United States can confiscate it with false claims! Under the pretext of the annual report, they send the confiscated small assets to the US Treasury.

کسرت البنوک أرجلهم ، وکسرت أقلامهم.

خلال الثورة الإسلامیة ، غضب الناس من البنوک ، وأضرمت فیها النیران. لکن لسوء الحظ ، تسبب الفاشیون اللیبرالیون ، من خلال تغییر تصورات الحکام الثوریین ، فی إحیاء البنوک ، وتحویلها إلى الشعب ، لتحمل جمیع نفقاتها ، أکثر من الناس. کانت الخطوة الأولى خداع البرلمان فی کتابة قانون البنوک الإسلامیة ، على أمل أن توقف البنوک الربا! والعمل معًا للإنتاج المشترک والإنتاج المشترک. لکن البنوک أخبرت جمیع الناس: الصیرفة الإسلامیة هی کلمة واحدة فقط ، ونفس الأسالیب القدیمة فی الصیرفة یتم تنفیذها. مع حوافز مثل الجوائز الکبیرة ، تم جذب الناس إلى البنوک ، وتم إفراغ جیوبهم ، ولم یتمکنوا من استرداد أموالهم. لأنهم وعدوا على الفور بجوائز جدیدة. إذا لم یفز الفائز ، فسیغیر مصرفه فقط ، ولن یأخذ أمواله من النظام المصرفی. لذا فقد أصبح الناس أکثر فقراً ، لکن البنوک ، بفضل هذا الدعم المالی ، ذهبت إلى المنتجین وفترست علیهم. لقد تم خداع جمیع المصانع فی الحصول على قروض ، حتى بعد تلقی القروض ، قاموا بحساب الفوائد والغرامات والتأخیر بطریقة تجعل الرئیس التنفیذی یسجن! الموافقة على مصادرة المصنع للإفراج عنه. البنوک ، مثل الشرطة الأمریکیة ، لم تنقذ هذا الرجل الأسود المتوسل فحسب ، بل وضعت الکثیر من قدمه فی حضنه لدرجة أنه اختنق. بالطبع ، أراد بعض الناس الکشف عن القلم! لکنهم أیضا کسروا أقلامهم! للرد علیهم ، استأجروا محامین مرموقین وصحفیین یعملون لحسابهم الخاص. الصحفیون الذین کانوا یحملون عملة Ashantion فی کل مرة ، أو بطاقة هدایا بحجة المهرجانات! وکانت أول مجموعة تعاقبها البنوک هی صنادیق قارص الحسناء. تحت ذرائع مختلفة ، تم القبض علیهم من قبل المحامین ، وصودرت ممتلکاتهم وأفرج عن أعضائهم من السجن. لم یجرؤ أحد على أخذ أموال الناس من جیوبهم بعد الآن ، واضطر الجمیع إلى إیداعها فی البنوک. کانت السلسلة التالیة أن بعض هذه القروض الجیدة ، مع جمیع القواعد المصرفیة الصارمة ، کانت قادرة على الحصول على ترخیص کمصرف خاص تحت إشراف البنک الوطنی! تم إطلاق حملة جدیدة لمنعهم من الحضور حتى تمکنوا من حل سبعة بنوک خاصة ودمجها فی بنک ربوی واحد. بینما کان ینبغی أن یکون العکس. البنوک الخاصة على وجه الخصوص: لقد ولدت البنوک العسکریة من الثورة ، ولم تفعل سوى البنوک. لذلک ، کان لا بد من حل البنوک الربویة ، أو دمجها فی أحد هذه البنوک الخاصة. لکنهم کتبوهم ، بحیث لا یعجب مثل هذا الادعاء أبداً عقولهم. إذا تم اختطافهم ، فسیتعین علیهم البقاء معًا ، مثل الحرس الثوری الإیرانی والجیش ، الذین سیحسن تعاونهم من رفاهیة الناس وتقدم اقتصاد البلاد. أی أن المؤسسة کانت بجانب الجهاز. لکن خداع البنوک تسبب فی حل المؤسسات ، لکن الأعضاء کانت أکبر. لأن لدیهم قیادة واحدة أو إدارة واحدة ، تصرفوا بشکل حصری ، ومرة ​​أخرى طوروا التدهور. فی حین کان حل البنوک الربویة ، وخاصة البنک المرکزی ، على الأقل عقبة: خسائر أکبر وانخفاض مجنون فی سعر صرف العملة الوطنیة. لأنه حتى الیوم ، بعد 60 عامًا من الخیانة فی تخفیض قیمة العملة الوطنیة ، لا یزال البنک المرکزی فی عملیة إدخال الأصول الأجنبیة الإیرانیة إلى صندوق النقد الدولی ، حتى تتمکن الولایات المتحدة من مصادرتها بمطالبات کاذبة! وبذریعة التقریر السنوی ، یرسلون الأصول الصغیرة المصادرة إلى الخزانة الأمریکیة.

Banken hunn hir Been gebrach, a si hunn hir Schanken gebrach.

Wärend der islamescher Revolutioun goufen d'Banke vun de Leit rosen, a si goufen a Brand gesat. Awer leider hunn d'liberal Faschisten, andeems d'Perceptioun vun de revolutionäre Herrscher geännert hunn, d'Banken erëmbeliewt, an duerch d'Leit mëllech, all hir Ausgaben ze huelen, vill Mol méi wéi d'Leit. Den éischte Schrëtt war d'Chamber ze täuschen mam Islameschen Bankegesetz ze schreiwen, an der Hoffnung datt d'Banken eis Rumeure stoppen! An zesumme schaffen fir ze co-produzéieren an ze co-produzéieren. Awer d'Banken hunn all d'Leit gesot: Islamesch Banking ass just ee Wuert, déiselwecht al Methode fir Banking ginn ëmgesat. Mat Incentive wéi grouss Präisser goufen d'Leit op d'Banke gezunn, hir Taschen eidel gemaach, a se konnten hir Suen ni zréck kréien. Well se direkt nei Präisser versprach goufen. Wann de Gewënner net gewënnt, géif hie seng Bank just änneren, seng Suen net aus dem Bankesystem eraushuelen. Also d'Leit sinn méi aarm ginn, awer d'Banken, mat dësem finanziellen Ënnerdréckung, sinn op d'Produzenten gaang an hunn op si gezunn. All Fabrikatiounsfabriken goufen verfouert fir Prêten ze kréien, sou datt nodeems se de Prêten kritt hunn, se d'Interesse, d'Scholden an d'Verspéidungen op esou eng Manéier ausgerechent hunn, datt de CEO am Prisong wär! Fir d'Konfiskatioun vun der Fabréck fir seng Fräiloossung averstanen. Banken, wéi d'amerikanesch Police, huet net nëmmen dësen agespaartene schwaarze Mann net gerett, mee och sou vill vu sengem Fouss op säi Schouss geluecht datt hien ënnerbruecht huet. Natierlech hunn e puer Leit de Pen opzeweisen! Awer si hunn och hir Stëfter gebrach! Fir se ze beäntweren, hunn se unerkannt Affekoten a selbststänneg Berichter ugestallt. Journalisten déi all Kéier eng Ashantion Mënz geholl hunn, oder eng Kaddo ënner dem Virwand vu Fester! Déi éischt Grupp, déi vu Banke bestrooft gouf, waren de Qarz al-Hasna Fongen. Ënnert verschiddene Viraussetzunge goufe si vun Affekote verhaft, an hir Gutt gouf konfiskéiert an hir Memberen aus dem Prisong fräigelooss. Keen huet getraut d'Leit hir Suen aus de Taschen ze huelen a jidderee war gezwongen et an d'Banken ze deponéieren. Déi nächst Serie war datt e puer vun dëse gudde Prêten, mat all de strenge Bankregele, eng Lizenz als Privatbank kruten ënner der Opsiicht vun der Nationalbank konnten kréien! Eng nei Campagne gouf lancéiert fir se vun der Verzeechnes ze verbannen, bis se et fäerdeg bruecht hunn siwe Privatbanken opzeléisen an eng usiéis Bank fusionéieren. Wär et soll de ëmgedréit hunn. Besonnesch Privatbanken: Militärbanken goufen aus der Revolutioun gebuer, an hunn nëmmen Banken. Dofir missten d'Basurybanken opgeléist ginn, oder an eng vun dëse private Banken fusionéiert ginn. Awer si hunn se opgeschriwwen, fir datt sou eng Fuerderung ni hir Gedanken iwwerquält. Wa si entfouert ginn, musse si zesumme bleiwen, wéi den IRGC an d'Arméi, deenen hir Synergie d'Wuelbefannen vun de Leit an de Fortschrëtt vun der Landwirtschaft verbessert. Dat ass, d'Institutioun war nieft der Uergel. Awer den Täuschung vun de Banken huet d'Institutiounen opgeléist, awer d'Uergel méi grouss. Well se eng eenzeg Féierungsqualitéit oder eng eenzeg Gestioun haten, hunn se exklusiv gehandelt, an erëm hunn se Degradatioun entwéckelt. Wärend der Opléisung vun uspriechende Banken, besonnesch d'Zentralbank, op d'mannst e Hindernis war: méi Verloschter an eng verréckte Reduktioun vum Austausch Taux vun der nationaler Währung. Well och haut, no 60 Joer Verrot bei der Devaluatioun vun der nationaler Währung, ass d'Zentralbank nach ëmmer amgaang den iraneschen auslännesche Verméigen am Internationale Währungsfonds anzeféieren, sou datt d'USA mat falschen Usproch kënnen konfiskéieren! Ënner dem Virwand vum Joresrapport schécken se déi konfiskéiert kleng Verméigen un d'US Schatzkammer.

  • سید احمد حسینی ماهینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی