در راه اعتلای ایران

Ahmad Mahini candidate for Presidental election in America

در راه اعتلای ایران

Ahmad Mahini candidate for Presidental election in America

۹۱ مطلب با موضوع «سعید جلیلی» ثبت شده است

دنیا دار مکافات

سید احمد حسینی ماهینی | پنجشنبه, ۲۸ دی ۱۴۰۲، ۰۱:۵۸ ق.ظ | ۰ نظر

کسانیکه قران حضرت علی را می خوانند، چشمشان نورانی می شود! و تا پایان عمر نیازی به عینک پیدا نمی کنند. ولی کسانیکه لاتین می خوانند، فورا چشمشان آستیگمات می شود: موضوع از این مادی تر؟ کسی که نماز شب می خواند، صورتش زیبا تر و نورانی تر می شود.برای همین است که دختران و پسران شیعه، همه زیبا و با پوستی سالم هستند. آیا اینهم افسانه است؟ پس در اینکه ایران در گذشته امپراتوری عظمی! بوده شکی نیست. امروزه هم اثبات می شود: در جنگ اکراین، دو ابرقدرت باهم در گیر شدند: با سلاح های مخوف و فوق مدرن! اما یک پهباد قتوشاپ! ایرانی معادله را به هم زد. اکراینی ها حتی از سایه پهباد هم، شکایت کردند و استرس را به آمریکا و ناتو هم منتقل نمودند. معلوم شد ابر قدرت روسیه! زیر چتر ایران است. و ابرقدرت آمریکا هم، قادر نیست حتی روسیه را شکست بدهد.(ابرقدرت درجه سه) یا در موضوع ظوفان الاقصی، که همه هوش مصنوعی کاران جهان،جمع شده بودند تا اسرائیل را کمک کنند، در دام غزه فرو رفتند.. جزیره برمودای غزه، همه آنها را بلعید بدون کوچکترین اثری! حتی چیپ های زیر پوستی هم، نتوانستند کمک کنند. شما فکر می کنید امپراتوری پهبادی ایران، از کجا شروع شد؟ اینکه پهباد پیشرفته آمریکایی را، سالم رهگیری و پیاده کنند، به چه معنی است؟آیا دست برتر در تکنولوژی پهبادی را نشان نمی دهد؟نباید همه چیز را به تصادف و شانس نسبت داد. اینهمه کلاهک های هسته ای از: جنگهای جهانی به بعد تولید و ذخیره شدند، بطوریکه نقطه ای از زمین عاری از ان ها نیست، چرا کمکی به اسرائیل و آمریکا نکردند؟ آیا به معنی جادو وجنبل است؟ یا اینکه همه آنها از کار افتاده اند. بله، توسط دکتر چمران همه آنها هک شدند. و هرکس به انجا نزدیک می شود، آتش می گیرد. مانند غارهای افسانه ای گنج، که هرکس می رود دیگر برنمی گردد. اینها قدرت ایران، حتی در زمان ضعف حکومت مرکزی هایی: چون قاجار و پهلوی بود. میرزای شیرازی با چه پشتوانه ای، حکمی صادر کرد که بریتانیای کبیر را، زمین گیر کرد؟ یا مدرس چه پشتوانه ای داشت؟ آنها پشتوانه ای چون علیع و امام زمان داشته اند. لذا در همان زمان که فکر می کردند، ایران یا شیعه در حال از بین رفتن است. تازه اوج شیعه گری بوده است. لذا اپراتوری عظمی، یا امپراتوری مطلوم علوی هیچگاه نقطه حضیض نداشته! حتی عاشئرا منبع قدرت و پیروزی بوده است. امام حسین خود می فماید که من برای امر به معروف قیام کردم! یعنی دشمنی در مقابل امام حسین نبود! روم و ایران شکست خورده بودند و کسی جرات برپایی حکومت های ضد شیعه نداشت. تنها چند نفری بودند که آنها هم حودشان را پسرعموهای پیامبر می دانستند(بنی عباس) دشمنان ائمه از میان کافران و مشرکان نبودند. بلکه از خودی ها بودند: مالکی و حنفی و شافعی و حنبلی خواستگاهی جز شاگردی امام صادق ندارند. همه مردم دنیا اگر گوش به حقیت بسپارند پیروز هستند. و آنهاییکه به دروغ های برخی افراد خودی منحرف گوش دادند، در ابتدا یک درجه زاویه داشتند. در انقلاب ایران یاز مان صفوی و غیره هم دشمنی از سوی غیر ما نداریم! عثمانیها فقط لاف می زدند والا خط شان فارسی و اشعارشان ایرانی بود. بعد از انقلاب هم خوب مطالعه کنید: آمریکا و اروپایی وجود نداشت! بلکه همین لیبرالها و منافقین بودند! صدام کسی جز رجوی نبود. فرانسه کسی جز رنو ایران نبود.الان هم بایدن کسی جز کا مسعود نیست. کاک مسعودی که با دست قاسم سلیمانی نجات یافت، حالا کارش بجایی رسیده اربیل شده مرکز موساد. بهتر بگوییم موساد همان اربیل اس. لذا می بینیم که انتقام شهدای کرمان، حمله موشکی به اطراف اربیل است. سالها دل طلب جام جم از ما می کرد: آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد. در حالیکه همه دنیا ایران را ابر قدرت می دانند، ولی لیبرالها و منافقین هر سه ماه یکبار برای جمهوری اسلامی ایران خط و نشان می کشند. شاعر گرامی گرمارودی خوب می گوید: یزید مخنث دشمنی در حد امام حسین نبود! یا قطامه رقیب مقتدری برای علی نبود.اما بهر حال کسی باید باشد! تا باعث رشد تواناییها و رهایی از تنبلی مومنان گردد: خداوند خودش برای انیبا دشمن می تراشد(و جعلنا لکل نبی عدوا من المجرمین) چون انبیا شیطان را شکست داده اند. و ممکن است مثل حضرت آدم اولیه فقط به فکر خورد و خوراک در بهشت باشند و تنبل شوند! لذا از بین مجرمین آنها را سیخ می زند. که ثانیه ای را به تنبلی نگذرانند. زیرا دنیا دار مکافات است. و آخرت هست که دار اقامت است.

  • سید احمد حسینی ماهینی

بی شعوری هم حدی دارد!

سید احمد حسینی ماهینی | چهارشنبه, ۲۷ دی ۱۴۰۲، ۱۱:۳۵ ب.ظ | ۰ نظر

محمد دهقان، معاون حقوقی رئیس جمهور هم در حاشیه جلسه هیئت دولت در: جمع خبرنگاران درباره شکایت آفریقای جنوبی: از رژیم صهیونیستی اظهار کرد: بر اساس کنوانسیون نسل‌کشی ۱۹۴۸ این: شکایت انجام شد. ما به خاطر برداشتی که از: کنوانسیون و ماده ۹ آن داشتیم،  چون این شائبه وجود داشت که: شکایت مستقیم ما ممکن است: منجر به شناسایی رژیم صهیونیستی به عنوان دولت باشد، از این کار اجتناب کردیم. واقعا عجیب است! آن وقت می روند از قبرس خر وارد می کنند. بیشعور! ما که نباید به دلیل یک شپش، لحاف را دور بیاندازیم. اگر شائبه ای وجود داشت، از شخص نتانیاهو شکایت می کردید. از اریل شارون، موشه کاساب،بن گوریون،هرتصل و غیره. واقعا توجیه بدتر از گناه همین است. حالا کل وکلای اسرائیلی ما، نگذاشتند شکایت شود، دیگر توجیه آن چه معنی دارد؟ یا مثلا سخنگوی شورای نگهبان می گوید: منع قانونی وجود ندارد که: بی حجاب ها هم در رای گیری شرکت کنند! واقعا خریت از این بالاتر؟ اگر قانون در این مورد ساکت است، بگوییم مردم با عورت های خودشان رای دهند! چون منع قانونی ندارد. اینکه ما می گوییم بی شعوری! این حداقل است. ما می دانیم که همه وکلا، دکترای خود را از سازمان سیا گرفته اند، و در مقابل تعهد داده اند که علیه: آمریکا و اروپا کاری نکنند. حالا اقا امده: یک شائبه را مطرح می کند، خوب از اسرائیل شکایت نکردید، چون شائبه داشت.( هرچند که طبق منطوق باید :حمل به صحت شود. ولی سوال این است) چرا برعلیه جنایت های امریکا شکایت نکردید؟  برعلیه فرانسه و انگلیس و.. شکایت نکردید؟ الان منشور کورش و هزاران کتیبه باستانی ایران، از امریکا به اروپا فرستاده می شود، و مانند مال بی صاحب، از انجا قرار است به رژیم صهیونیستی ارسال شود. کدام حقوقدانی حتی یک خط: شکایت نوشته؟ لابد منتظرند همه آنها به اسرائیل برده شود. بعد با شائبه اینکه فلان، اصلا از شکایت صرف نظر کنند؟ فوتبالیست های ما، زیر میزی از قطر  می گیرند: تا به آنها ببازند. بعد در مقابل تیم فلسطین، پرگل پیروز می شوند! ضعیف کشی هم حدی دارد. عراق برعلیه ایران به :سازمان ملل شکایت می کند! آنوقت ایرنا و فارس، با ذوق زدگی می گویند بیا! اینهم عراق که اینهمه سنگش را به سینه می زنید. ولی یک شیرپاک خورده ای از: حقوقدانان پیدا نیست که: شکایت کند به سازمان ملل: که از خاک پاکستان و افغانستان، آزربیجان و عراق، موجودیت ما را هدف قرار می دهند. دلیلش این است که همه حقوقدانان، به مرگ جمهوری اسلامی می اندیشند! نه به تمدن نوین. اما علیرغم خواسته آنان، شیعه در دنیا، از ازل حاکم بوده، الان هم هست، در آینده هم خواهد بود. این امپراتوری ماهین، که مورد بغض حقوقدانان داخلی است، آرمان همه مستضعفان جهان است. اینهمه کشتار از یمن، غزه و..که ذوق زدگی رسانه های ایران را به دنبال دارد، عاقبت گلوی انها را فشار داده، و در دنیا رسوا می کند.  رسانه ها با ذوق زدگی اعلام می کنند: غزه تمام شد!99درصد آن تخریب، مردم آن کشته شده و آنهاییکه مانده اند:با گرسنگی و فقر ومرگ زودرس: دست و پنجه نرم می کنند. اما خدا می خواهد که: غزه بماند.  دشمن را بیرون کند. و سلطه خود را برهمه جهان، گسترش دهد..بیش از سیدمیلیارد دلار خرج کردند: تا یمن را نابود کنند، و رسانه های ایرانی مزدور آل سعود، نوشتند: که یمن نابود شد. مردم یمن اگر از جنگ نمیرند، از گرسنگی و بیماری و فقر خواهند مرد. ولی خدا خواست که یمن، چنان قدرتمند شود که :ناو های جنگی امریکا را از بین ببرد: و اسرائیل را سرکوب کند. اینها همه به لطف امام زمان عج، و نایب برحقش است. زیرا ما در روایات داریم که: امام زمان در یمن ظهور خفی دارد، در انجا همه مردم دنیا، با طی الارض به او می پیوندند. برای همین است که هوش مصنوعی به سوی: طی الارض هدایت می شود. یعنی برخلاف مدعیان که: می خواهند از هوش مصنوعی، خلقتی بسازند که در مقابل: خلقت خداوند بایستد! هوش مصنوعی سعی دارد: راهی بیابد که انسان بتواند: در همه جا باشد!

  • سید احمد حسینی ماهینی

از ایوان مداین تا ایوان نجف

سید احمد حسینی ماهینی | چهارشنبه, ۲۰ دی ۱۴۰۲، ۰۹:۱۹ ب.ظ | ۰ نظر

رفت و برگشت تمدن ها، گرچه سالها طول کشید، ولی بالاخره تمام شد! قدرت از ایوان مدائن به ایوان نجف منتقل شد: امروز جهان با امپراتوری آل علی، به مرکزیت ایوان نجف، روبرو هست. از زمان جمشید جم و یا حضرت آدم ع، اگر 15هزار سال بگذرد، انسانها متحد بودند. چون همه از یک پدر و مادر،  و باهم فرقی نداشتند. حرص و طمع باعث شد تا: سرزمین پدری را ترک کنند، که شاید امکانات بهتری پیدا کنند! و زندگی مرفه تر، و خوشبختی بیشتری داشته باشند: این بود که از مرکز زمین! یعنی مکه دوری گرفتند: و به سرزمین های سرسبز تر، و پر آب تر رفتند. و از آب، آبادان ها ساختند! لذا آبادان، اول شهری است که فرزندان قهر کرده آدم، در کنار رود بهمن شیر آن را ساختند. و گفتند: (لیس لورا آبادان دیاری!) منتهی جمعیت زیادتر شد، به بابل رفتند و در درازای بین انهرین، تمدن ها بوجود آوردند. در خود بابل، چنان تکنولوژی و معماری پیشرفته بود که: شهر معلق ساختند! اما حرص و آز و طمع، نگذاشت از گلوی انها پایین برود: زیرا نوکیسه ها، آمدند و آنها را تصاحب کردند. و جنگ ها شروع شد. حضرت نوح آمد تا به این حرص وطمع پایان دهد. اما کسی به حرف او گوش نمی کرد. همه مشغول ظلم و ستم و استثمار و استعمار بودند. لذا با تکنولوژی پیشرفته تری، کشتی بزرگی ساخت آنهم در: بیابانی بدون آب. همه گفتند نوح چه می کند؟ و او تریبون به دست، انها را از عذاب سراسری خبر می داد. تا اینکه روز موعود رسید، و نوح دعا کرد: خدایا از کافران احدی را زنده نگذار. خدا هم اجابت کرد: آسمانها باریدن گرفت، و چشمه ها جوشیدن آغاز کرد. آبها چنان زیاد شدند که: کشتی از جای خود حرکت کرد. و نوح دوباره زبان به تبلیغ گشود: بیایید در کشتی تا غرق نشوید. آنهاییکه نوح باور بودند، همراه جفت هایی از جیوانات و گیاهان، به کشتی سوار شدند. اما بقیه تمسخر کردند. حتی پسر نوح گفت: من میروم بالای بلندی، تا غرق نشوم! غافل از انکه اب بقدری بالا می آید: تا همه شهر ها و: همه نسل ها را غرق کند. تنها کشتی نوح است که در میان طوفان، با آرامش کامل حرکت می کند. وقتی کار از کار گذشت، و همه غرق شدند و شهرها زیر گل و لای رفت، طوفان آرام گرفت. و کشتی برکوه جودی بار خود را بر زمین گذاشت.  72تن از ان پیاده شدند. و زندگی جدیدی را در کنار ارس اغاز کردند.(شاید هم کوه آرارات). چیزی نگذشت که همه چیز فراموش شد! و به خیال و افسانه پیوست. لذا مهاجرت ها آغاز شد: حرص و طمع سر باز کرد: عده ای بنام مادها به همدان رفتند، گروهی بنام پارتها به شیراز. سکاها به سیستان و هند و اروپایی هم به اروپا و هند رفتند. ابتدا بسیار فعال بودند! سعی کردند بهشت روی زمین را دوباره بسازند. ولی دیدند که هرچه فعالیت می کنند، به خوشبختی سرزمین مادری نیستند. لذا برگشت خوردند! ولی سرزمین مادری هم پر شده بود، و جایی برای انها نداشت. پس جنگ ها آغاز شد: رومیان رفته به باختر! عزم بازگشت نمودند. اما ایران این سرزمین مادری،  آنها را پس زد. لذا سرخورده شده به دامن قرون وسطایی پریدند. اما ایران با سلسله های پشت سرهم، امپراتوری کرد. تا آخرین آنها که ساسانیان بودند. در زمان ساسانیان ایوان مداین ساخته شد: با کتگره های بلند. ولی با تولد پیامبر، آنها در هم ریخت و پادشاه قدرتمند را متحیر ساخت. زیرا زمینه آماده شده بود. لذا طولی نکشید که حضرت علی ع، دو دختر یزدگرد سوم را برای دو پسر خود خواست. تا حکومت علویان را پایه گذاری، و ساسانیان را به علویان منتقل نمود. ولی حرص و طمع، بر خاندان او حمله برد: امویان و عباسیان تشکیل شدند، تا این فره ایزدی و این جام جم را بربایند. مغولها حمله کردند، عباسیان را از بین بردند. و خود را صاحب کتاب و شیعه، و نایب علویان نشان دادند. صفویان، افشاریان، قاجار و پهلوی آمدند تا این فره ایزدی را بنام خود کنند. اما همگی رفتند. و آل علی و یا سادات، و فرزندان حضرت علی، ماندگار شدند. آمریکا و شوروی و.. همه رفتند. ایوان مدائن خرابه شد،و ایوان مدائن باقی ماند

  • سید احمد حسینی ماهینی

سرکوبی آمریکا آغاز می شود:

سید احمد حسینی ماهینی | چهارشنبه, ۲۰ دی ۱۴۰۲، ۰۶:۴۳ ق.ظ | ۰ نظر

تاریخ ایران، پر است از گردنکشانی که برعلیه: امپراتوری یکتای ایران قیام کرده اند. ولی همه آنها سرکوب شده اند: کجاست اسکندر مقدونی؟ سزار رومی! عمر سعد عربی،  تزار روس، و کجاست چنگیزخان مغول و بریتانیای کبیر(آی زکی) ؟و امروز ایران سرافراز، با امپراتوری عظمی خود می رود تا :به نوبت، آمریکا را هم سرکوب کند: ایران از چند طریق این سرکوبی: آمریکا را آغاز کرده است: از طریق دیپلماسی و سرکوبی نرم: مانند اعتراض به عملکرد آمریکا در خاورمیانه، که از سوی نماینده ایران در سازمان ملل، و دیپلماسی فعال وزیر امور خارجه: در تماس با روسیه و چین. و دیگر، قطع کردن دست و پای نظامی آن: از جمله اسرائیل و پایگاههای مهم او در عراق. هرچند که در درون آمریکا 99درصد هوادار دارد. که آنها هم مشغول کار خود هستند. امروز کاخ سفید، جولانگاه ایرانی تبار هایی است که: شاید ظاهرا مخالف باشند، ولی به سرکوبی نظام سلطه، که همان لابی صهیونیستی است مشغولند. بایدن از نژاد صلاح الدین ایوبی است، که مانند اسب تروآ ،به داخل کاخ نفوذ کرده: و مانند اوباما، نوروز ایرانی، شب چله را برپا داشته، تا سیگنال های لازم را بدهد. حتی سلاح های ارسالی به اسرائیل را، از طریق یمن می فرستد تا تحویل یمنی ها شود.  البته مقداری از انها با هوپیما ارسال می شود، که از چشم تیز بین حزب الله دور نیست. یمن تازه نفس تر هست، و حزب الله هنوز، این سیگنال را دریافت نکرده. والا همه آن سلاح ها را، در هوا منفجر می کرد، و یا آن ها را سالم  در پای هواپیما مصادره می کرد. امپراتوری ایران، سلاح نمی سازد بلکه سلاح دشمن را مصادره می کند: مانند امپراتوری پهبادی! که با مصادره یک پهباد آمریکایی آغاز شد. امپراتوری ایران، هیچگاه زرادخانه نداشته و بودجه نظامی اش، از همه بودجه ها کمتر است. قدرت امپراتوری ایران نه در سلاح، بلکه در ایمان قوی او است. او خود را به منبع قدرت لایزال الهی متصل کرده، از این آب کر می نوشد. ولایت فقیه، نقطه اتصال این قدرت عظمی الهی است.و نباید که تحقیر شود. و می بینید در جنگ اکراین، با وجود سلاح های مخوف: آمریکا و شوروی (سابق) تنها پهباد فتوشاپی! ایران است که: بازی را تعیین می کند. دشمن از پهباد نمی ترسد، بلکه از سایه سنگین قدرت امپراتوری ایران می ترسد! همینکه پهباد ایرانی شد، اکراین ادعا می کند ایران به ابر قدرت شرق! پهباد داده، در حالیکه نداده است. آمریکا هم چند پهباد روسی را سرنگون می کند: و با افتخار اعلام می کند: این پهباد ها ایرانی بوده! امپراتوری عظمی ایران، بقدری قوی است که دیگر آمریکا عددی نیست! فقط روی کاغذ و رسانه ها زنده است. می بینید که حمله های ایذایی به آمریکا را، به یک گروه کوچک غزه واگذار می کند. امروزه یمن، غزه، حشد الشعبی عراق، حتی فاطمینو افغانستان، دست برتر در مقابل آمریکا را دارند. و فقط منتظر دستور هستند تا: اسرائیل را با طوفان دیگری، از بیخ و بن برکنند. نتانیاهو در برابر اینهمه قدرت حزب الله، فقط می تواند بگوید: حزب الله در جنگ 33روزه ما را دست کم گرفت! الان هم ما را دست کم می گیرد. نتایناهو نمی داند که او را زنده گذاشته اند، تا تیر حزب الله خطا نرود. چون اگر او کشته شود، تیرها به خطا می رود. مثلا اگر لاپید یا اولمرت بیایند، معلوم نیست: این اتحاد فعلی ضد اسرائیلی باقی بماند. حتی اگر نتایناهو ترور شود، همه فکر میکنند که مبارزه تمام شده. او  رخ  هست: یعنی سیبل و تارگت است. تا همه تیرها به یک سمت پرتاب شود. و این از شگرد های امپراتوری عظمی است. تا دشمن را در محاصره قرار دهد. و به گفته سردار باقری :محاصره اسرائیل هر روز تنگ تر شود. و به گفته رهبر معظم انقلاب هم :محاصره اقتصادی کار خودش را ادامه دهد. تنها راه نجات نتانیاهو، باز کردن مرزها، برای عبور پیاده زائران بیت المقدس است. او باید که به درون خود توجه کند: آیا یک یهودی است؟ یا یک صهیونیست؟ اگر یهودی است، باید با ادیان دیگر همکاری کند. دین یهود، دین الهی است. و موسی ع به عیسی بشارت داده، و عیسی به محمد ص! پس همه(مخصوصا غزه ای ها) حق دارند :به زیارت بیت المقدس بروند

  • سید احمد حسینی ماهینی

الیوم یوم المرحمه!

سید احمد حسینی ماهینی | پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۴۰۲، ۰۸:۴۳ ب.ظ | ۰ نظر

آیا روز مرحمت در زمان ما، به قرن مرحمت تبدیل شده است؟ ایات جهاد فراموش شده،و ایات شکم و زیر شکم برمردم خوانده می شود؟ خونهای ریخته شده، با آب شسته می شود؟ و دستهای تا مرفق در خون، با شامپو خوشبو می شود؟ به کجا چنین شتابان؟ شما را چه شده که: چنین دلرحم و مست شده اید؟ ایا سوره ای نازل شده که ما بی خبریم؟ یا تاریخ را از انتها می خوانید؟ یوم المرحمه زمانی است که: تاریخ به انتها رسیده، و مشرکی باقی نمانده است. آنهم فقط یک روز و یک ساعت. در هوای داغ  قوم پیروز. بعد از 81جنگ! و بعد از اینکه محمد ص گفت: دیگر کسی شکنجه نخواهد شد، و دیگر کسی کشته نخواهد گردید. دیگر خانواده شهیدی بی سرپرست نخواهد بود. پس به کدامین تفسیر، شما روز انتقام را به روز بخشش بدل کردید؟ ایا از کیسه خلیفه می بخشید؟ یا اینکه این همان ترس بنی صدری است؟ که اقا بگذارید دشمن داخل شود، در خانه با او بجنگیم! نه حتی از بنی صدر هم بالاتر: دشمن در خانه، با خیال راحت هموطن را به خاک و خون می کشد! کجاست آن اشراف اطلاعاتی؟ ایا سربازان گمنام، پی نام رفته اند و یا زاهدان، پی نان؟ و هواداران دنیا شده اند؟ شاید هم دشمن خود ما هستیم! و جرات نمی کنیم نام ببریم؟17هزار ترور در 15هزار قتلگاه. ولی افسوس از معرفی یک قاتل! چون ندیدند حقیقت، راه افسانه زدند. همه آنهایی که هم نام برده اند: گردن بگیر ها هستند. و لذا چیزی از انها در دست نیست. یا قاتل فراری افغانی: ده سال پیش دستگیر شده را معرفی می کنند. و می بینی که فضا آنقدر وهم آلود است که: همه به دنبال خرید زمان هستند. تا اصل موضوع فراموش شود. واضح تر از همه: دستور مستقیم ترامپ برای کشتن سلیمانی. شاید موضوع قوم ترسیده در کار باشد، که خدا نکند قوم خود فروخته. لذا باید منتظر قوم آخر باشیم. گویا این قوم به حج رفته، بجای زیارت خدا، به زیارت بازار کنیزان رفته باشند. و خداوند هم از انها امید بریده است؟ شاید نوبت یمن باشد، شاید  نفس زکیه باید بیاید. باید که از حشد الشعبی عراق خواست، یا انصار الله یمن، و یا حزب الله لبنان. و شاید از فاطمیون افغانستان یا حسینیون ازربیجان: که در راهند. هر کس در هر کجا هست بداند: انتقام وظیفه اوست: علی قدر طاقته. قران است می فرماید: (انفروا خفافا و ثقالا). بروید حمله کنید: مخفیانه یا اشکار. حتی می فرماید:(قوموا لله مثنی و فرادا) اگر کسی هم نیامد، شما تنها بروید! کجا بروند؟ به سرزمین اسرا. و به تمام خانه ها(فجاسوا خلال الدیار). اما صد افسوس که دشمن، به سخنان قران بهتر عمل می کند. بجای اینکه مومنین خانه به خانه، دنبال صهیونیست ها باشند، آنها خانه به خانه دنبال فرماندهان غزه هستند. چرا چنین مسخ شده اند؟ آیا خورشید از غرب طلوع می کند؟ اینقدر اوضاع عوض شده؟ یا شما ها قوم ترسیده ای هستید که: ایه بعدی را عمل می کنید(ولاتجسسوا...) اشراف اطلاعاتی بر انها را حرام می دانید؟ ما را چه شده؟ ایا به امامزاده ای دخیل بسته ایم، که حتی ختنه نشده است؟ اگر چنین نیست، فضا را غبار آلود نکنید: همه بدانند که : امروز غزه کربلای جهان است: کودکان و زنان به اسارت برده شده اند. و یزید همچنان :خانه به خانه کوفه را می گردد. مسلم ابن عقیل ها از بالای دار الاماره ها پرت می شوند. و پرت کنندگان، جایزه می گیرند. و کوفیان شمشیر خود را، به سه درهم می فروشند. کجاست مختار و کجاست عمار؟ کجاست مالک اشتر؟ تیغ مالک تا پشت در های فتنه رفته است. اما ضربه آخر را نمی زند. اشعث کیست که نمی گذارد؟ این اشعث خودی است. شکم او از حکم علی ع باد کرده. فکر ویلاها، خودروهای به چنگ آورده، نمی گذارد تا به عدالت علی فکر کند. فریاد واقرانا برداشته. اما همین برای پیروزی علی ع کافی است؟ مگر آگاهی میلیاردی از مظلومیت غزه، کم دستاوردی است؟ ولو اشتباه فهمیده باشد. مگر دفاع از قران و حفظ حرمت آن، تعصب داشتن به ان کم هزینه می خواهد؟ بگذار علی هزینه ان را بپر دازد!  سرخود را در اختیار کسانی قرار دهد: که نماز شب می خوانند، و قران را از بر هستند. ابن ملجم گرچه شقی ترین آدمها هست، ولی هست. و باید که شناخته شود. تا گردو غبار کنار برود.

  • سید احمد حسینی ماهینی

اگر کشتار کرمانی ها لگد دشمن نیست، پس چیست؟

سید احمد حسینی ماهینی | پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۴۰۲، ۰۳:۳۰ ق.ظ | ۰ نظر

چرا فقر داستان
در شیعه همه چیز فراوان، و سوژه داستان زیاد، و موضوع برای فکر کردن بسیار است. در حلسه بنیاد سادات استان تهران، با حضور بیش از هزار نفر از سادات تهران، اصلا شکایتی از اوضاع رفاهی مطرح نشد. زیرا سادات بخوبی توجیه هستند که: روزی را خدا می رساند. (درخواست از غیر تو ننگ است) و اشخاصی مثل رئیسی، بت های کوچکی هستند که: خود را روزی رسان بزرگترها می دانند. در اسلام همه چیز روشن است: مثلا شما می خواهید سرمایه گذاری کنید، تا سود بیشتری به دست آورید: خداوند فرموده (لئن شکرتم لازیدنکم) اگر شکر گزاری کنید، به شما سود می دهم. اما مردم با حرص و طمع، خود را به هلاکت می اندازند: و با توسل به کمک های دولتی، نابود می شوند: بنده به رئیس هلدینگ خلیج فارس(مهندس عسکری) گفتم: کل کسانیکه از بانکها وام گرفته اند، یا در زندان هستند، یا فراری و تحت تعقیب بانکها! چون اصول سرمایه گذاری بانکها، سود بیشتر و بهره و ربا و حرص و طمع است. در مورد ادبیات داستانی، فیلمنامه و سناریو هم، به همین شکل است: کسانیکه حرص می زنند تا نویسنده شوند، معمولا سوژه پیدا نمی کنند! نمونه اش در موضوع پایان نامه ها هست. با حرص و طمع می روند، ولی چیزی گیرشان نمی اید.(من طلب الرئاسته هلک) ولی وقتی با شکر گزاری جلو بروند، میلیونها موضوع خواهند دید! (جوشش و غلیان درونی پیدا می کنند)که می مانند: کدام را انتخاب کنند. مثلا ما 124هزار پیامبر داریم. زندگی هر کدام از اینها، یک داستان و یا حتی یک سریال است. مانند سریال یوسف پیامبر. با آنهمه بازیگران فاخر. یا سلمان فارسی که در جریان تولید است.12هزار سال تاریخ امپراتوری عظمای ایران است، هرسال آنها یک داستان هم داشته باشند، می شود 12هزار سوژه. اگر دانشمندان، جنگاوران، را هم جدا کنیم، که ضریب می خورد. میشود: سریال هزار قسمتی از دانشمندان ایران نوشت. یا سریال ده هزار قسمتی از سرداران ایران. آریو برزن ها، سورنا ها، قهرمان مبارزه با نفوذ غرب هستند. ولی غرب نمی گذارد آنها مطرح شود. هالیوود حاضر است موجودات: خیالی بسازد ولی به این قهرمانان نپردازد. البته از هالیوود انتظار نمی رود! ولی سینمای هالیوودی ایران هم، حاضر نیست. هزاران نمایشنامه غربی را، با هزینه های گزاف اجرا می کنند: به این بهانه که در ایران نمایشنامه نداریم. و جالب این است که صدا و سیما، هزینه های پرطمطراق انها را می پردازد، ولی به تئاترهای آئیینی و ملی که می رسد، بودجه ندارد. خیلی هم سر ذوق بیاید، به آنچه گذشت! ایرانیان اکتفا می کند: در 8سال دفاع مقدس چه گذشت! و انسان ایرانی را از حال و آینده بی خبر می گذارد. لذا می بینیم دشمن به راحتی: وارد می شود هزار نفر را به خاک و خون می کشد. و سردارانی که درجه های کیلویی گرفته اند، فقط قول انتقام می دهند. آنهم برای اینکه قبه هایشان کم نشود. حضرت علی ع فرمود: کسی که موقع حمله دشمن خواب باشد، مجبور است با لگد دشمن بیدار شود. ولی کار اینها بجایی رسیده که: با لگد دشمن هم بیدار نمی شوند! و در همان رویای دفاع مقدس باقی هستند. کار بجایی رسیده که ما برای انتقام سردار شهید قاسم سلیمانی، از مسئولین قطع امید کرده و به :یمنی ها و عراقی ها متوسل میشویم. 17هزار ترور و15هزار قتلگاه در تهران و شهرستانها، اگر لگد دشمن در خانه نیست، پس چیست؟ ای حزب الله لبنان، ای انصار الله یمن، و ای حشد الشعبی عراق ، آیا منتظرید که اینها، کار اسرائیل را تمام کنند؟ اینهاییکه دستمزد رزمندگان دفاع مقدس را، با فروش سرزمینی می دهند؟ معنی مناطق ویژه یا مناطق آزاد، آیا چیزی غیر از خروج از حاکمیت است؟ آیا انفجار در مسیر زائران شهید سلیمانی در کرمان، جز دهن کجی به عدم انتقام گیری است؟ آنها قاسم سلیمانی را که گرفتند، با این کار می گویند: هواداران سلیمانی را هم خواهند گرفت. و از آنها هم، مثل قوم ترسیده سرچشمه، به دامن آمریکا خواهند رفت. مگر ترور شهید سلیمانی، به دستور مستقیم ترامپ نبود، پس کو؟ آیا سوراخ موشی باقی مانده؟

  • سید احمد حسینی ماهینی

ده هزار قصه

سید احمد حسینی ماهینی | سه شنبه, ۱۲ دی ۱۴۰۲، ۱۱:۱۰ ب.ظ | ۰ نظر

با ایجاد یک تئوری، میتوان به ده هزار قصه، دست یافت و سینما و رادیو و تلویزیون و همه رسانه ها را، بی نیاز از داستان یا سناریو کرد. مثل قضه هزار و یکشب، که تا مدتها دنیا را به خود مشغول ساخته بود. و آن تئوری این است: ایران از ابتدا، ابرقدرت یکتا و یکتا پرست و امپراتوری عظمی بوده، هست و خواهد بود. داستان از آنجا شروع می شود که: یک امپراتوری بوده به نام: جمشید جم، که برجهان حکومت می کرده است. و جام جهان بین او، یک پلتفرمی بود که این امپراتوری او را، کنترل پذیر ساخته بود. اخیرا هدف اسرائیل همان بود که: زیر نام هوش مصنوعی چنین کاری بکند. حاقظ می گوید: سالها دل طلب جام جم از ما می کرد: و آنچه خود داشت، ازبیگانه تمنا می کرد. ما موبایل را داشتیم! ولی الان از امریکا یا چین آن را می خواهیم. جمشید پسر نداشت، لذا در جانشینی به مشکل برخورده بود: در نهایت روز مرگ، کل امپراتوری خود را بین دو دخترش تقسیم کرد: بخشی را به ایران و بخشی به توران داده شد. شاید زمان آن ده هزار سال پیش باشد، لذا ادامه داستان را میتوان این طور نوشت: هر سال یک اتفاق مهم را محور قرار داد، اتفاقات دیگر ا در کنار ان با اشاره رد شد. لذا ده هزار داستان در اینجا تولید می شود. که کتب ان موجود، ولی پراکنده هست، میتوان ان را بصورت سریال ده هزار قسمتی در اورد. حتی اگر بخواهیم قرآن را مبنا قرار دهیم، اولین داستان مربوط به یک کرسی آزاد اندیشی است. یا همایش تریبون آزاد! وقتی که خداوند اراده کرد تا انسان را بیافریند، فرشتگان را دعوت کرد، از انها هم نظر خواست. اما آنها همه مخالف خوانی کردند. عده ای او را به اشتباه کاری متهم نموده گفتند: قبلا هم چنین کاری کرده بودی! آن را تکرار نکن(آیه 30سوره بقره). عده دیگر خدا را به خودشیفتگی متهم کردند. و گفتند: ما که داریم عبادت می کنیم، چه نیازی به موجود جدید(). خداوند فلسفه را خلق کرد:  در مورد چیستی و هستی و ماهیت و عرض و جوهر آدم توضیحاتی داد. فرشتگان که دیدند عزم خدا جدی است، لذا قبول کردند و اظهارات خود را، با سجده بر آدم امضا نمودند. اما یک نفر بود که منطق را خلق کرد: منطق برپایه موهومات: ابلیس گفت: آتش از خاک بهتر است(صغری)من از اتش هستم و آدم از خاک(کبری)پس من بهترم!(استنتاج) این است که می گویند(اول من قاس الشیطان) اول منطقی! ابلیس بود! نه افلاطون یا ارسطو! و ادامه ان شاید: ده هزار داستان دیگر شود. کار به همین جا تمام نمی شود. وقتی بپذیریم ایران ابر قدرت است، جنگ اکراین و طوفان الاقصی را، تجلی ان دانسته براحتی به داستان تبدیل می کنیم. اما وقتی قبول نداریم، همیشه از خود سوال می کنیم : بالاخره چه می شود؟ هنر به معنی اعم(ناطق بودن) باید بتواند: سوالات مردم را پاسخ دهد. وقتی خود سینما، اینده ای نمی بیند، یا ان را وحشتناک توصیف می کند. و به تولید: نابود گرها ادامه می دهد، سینمای باور پذیر،باید به سمت تولیدات آبادگر برود. باید دانست: ایران در هیچ جنگی شرکت نکرده است. جنگ اول و دوم جهانی بین غیر ایرانی ها، باخودشان بوده! (ایران بی طرف بود)بعد هم که می خواستند با ایجاد اسرائیل، جهان را دوباره به جنگ بکشانند، انقلاب اسلامی تقابل خود را با اسرائیل را اشکار کرد. لذا هرچه جلو برویم، از دامنه جنگ ها کاسته شده است. اکنون فقط در غزه جنگ است. طبیعی است که آنهم بزودی با نابودی :جنگ سالاران از بین خواهد رفت. این اینده روشنی است که: رهبری ایران بران تاکید دارند. لذا میتوان گفت: نداشتن سناریو، به معنی بازی کردن در زمین دشمن است. همانطور که اسرائیل می خواهد: غزه را از بین ببرد، آنها می گویند بعد از غزه هم نوبت ایران است. بازی کردن در دام دشمن هم، یک دلیل بیشتر ندارد: نپذیرفتن واقعیت ها. و تکرار حرفهایی که بارها :اشتباه آنها را ثابت کرده است. به همین دلیل همیشه در محاسبات خود، دچار اشتباه می شوند، ولی ان را ادامه می دهند.(مرغ آنها یکپا دارد)

  • سید احمد حسینی ماهینی

حرص اجتماعی

سید احمد حسینی ماهینی | پنجشنبه, ۱۶ آذر ۱۴۰۲، ۰۵:۱۶ ق.ظ | ۰ نظر

حرص و آز، برای همه بد و جزو اخلاق رذیله است.  فرقی نمی کند حرص فردی باشد یا اجتماعی.  درواقع همه گیر شدن حرص و آز و طمع، زشتی آن را از بین نمی برد. تقسیم کردن حرص قدرت و ثروت و مال اندوزی و غیبت! نیز مانع بی خطر شدن آنها نمی شود. در امپراتوری خدایی، هیچ فقیر و بینوا و بیکاری وجود ندارد. اشتغال، کامل، بازار اشباع، و مردم پر خور و پرکار هستند! این حرص و طمع هست که به شکل فقر، در ان ظاهر شده است. تولید انبوه! برای افزایش ضایعات است. و چند شغله بودن، برای پایمال کردن حق اشتغال دیگران. انسانی که جانشین خدا بر روی زمین است، آیا فقیر است؟ همه انسانها جانشین خدا برروی زمین هستند، (انی جاعل فی الارض خلیفه)  و همه موجودات و هستی و ثروت دنیا، برای این امپراتور خلق شده است.( سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا). یعنی دست خالی امپراتور نشده اند. فقط باید کمی فکر کنند: دریا و اقیانوس ها 7برابر جمعیت فعلی را غذا می دهند. معادن و ذخائر زیر زمین و داخل کوهها(یا مَنْ فِى الْبِحارِ عَجائِبُهُ، یا مَنْ فِى الْجِبالِ خَزاَّئِنُهُ،). منبع بزرگ ذخیره آب شیرین در آسمانها(ابر و باد و مه و خورشید و فلک) درختان میوه، سنبله های گندم، که صدها برابر جمعیت انسان است. لذا همه کسانی که اظهار فقر می کنند بر سه قسم هستند: اولین گروه دروغگویان هستند. که به اینها تکدی گران می گویند. همه شهرداریها با چنین تکدی گران: بی آبرو و پرطمع و دروغگو روبرو هستند: آمارها نشان می دهد که در امد کودکان کار و زباله گرد! به مراتب بیشتر از حقوق و درآمد یک مدیرکل است. فقط کافی است سرقفلی انها را بپرسید. یعنی برای اینکه در سر چهار راه بایستند، مبلغ کلانی می دهند، یا از درآمد خود کسر می کنند. در ایران مردم دلشان می سوزد و: یک سکه یا اسکناس به آنها می دهند: و صدها فحش هم به شهرداری و دولت، که چرا حق اینها را می خورد. یا آنها را جمع اوری می کند! اما در افغانستان و پاکستان، بعنوان بزرگترین منبع ارز آوری، از صنعت گدا پروری نام می برند. زیرا اغلب این تکدی گران، افغانی یا پاکستانی هستند. طالبان علاوه بر اخذ حق السهم، از این افراد برای جاسوسی نیز استفاده می کند: تا بتواند ایران و کشورهای همسایه را هم،  تابع امیرالمومنین! یکتای خود کند. یعنی هر زباله گردی یک مامور خفیه هم هست. وقتی با انها صحبت کنید، می فهمید که اغلب تحصیلکرده و با هوش هستند: رفتار محله را زیر نظر دارند. دومین گروه کسانی هستند که داستان دارند، یعنی ثروتمنمد بودند، در امد زیادی داشتند ولی تخت گاز می رفتند. چون در آمدهای زیاد، روزی خودشان نبود، گرگ اجل (فرزندان، همسران و شرکاء)حق انها را می خورند، و یک آب هم رویش! و با یک تیپ پا هم بیرون! اغلب کارتن خواب ها و معتادها، چنین هستند. کافی است کمی: با انها دمخور شوید، خواهید دید که کمتر از مدیرکل نبوده اند، ولی طاقت حساب پس دادن نداشتند، و فرار کردند. اینها را متجاهر یا نوستالژیک می گویند. فقراییکه علنا مصرف  و یا گدایی و زباله گردی می کنند، تا یکی از انها بپرسد: تا شاید کمک کند تا دوباره به شکوه گذشته برگردند. اما گروه سوم کسانی هستند که: فقر را دوست دارند(الفقر فخری) یا اینکه خداوند آنها را امتحان می کند(لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ) و اینها خود می دانند که باید صبر کنند. (بشرالصابرین) لذا اغلب بی ادعا هستند، و فقر خود را اظهار نمی کنند. از کسی هم سوال یا درخواستی ندارند. حرص اجتماعی، در اینجا، جای قاتل و شهید را عوض می کند: فقرای مخفی را به تنبلی و کم کاری متهم، و فقرای متجاهر را آبرومند توصیف می کند. مثلا وقتی که با سردار رحیم صفوی، در مورد امپراتوری دریایی ایران صحبت کردم، گفت اینها فایده ندارد! مردم فقیر هستند. به دردشان نمی خورد. گفتم آنهاییکه تو فقیر می دانی، از من وشما وضعشان بهتر است، ایشان مثل همه مردم نوستالژیک، ضمن تایید، گفتند: ولی هستند کسانیکه به نان شب هم محتاجند! و این مکانیزم جایگزینی شهید و قاتل: در مسائل اقتصادی، برای ضایع کردن دستاوردهای  امپراتوری است.

  • سید احمد حسینی ماهینی

ایران ابرقدرت یکتا

سید احمد حسینی ماهینی | دوشنبه, ۱۳ آذر ۱۴۰۲، ۰۹:۴۷ ب.ظ | ۰ نظر

فرضیه اصلی بنیاد اندیشه های زیربنایی، این است: فرضیه: ایران همیشه ابر قدرت بوده، هست و خواهد بود. اثبات فرضیه: مرحله اول: در زمان جمشید جم، کورش کبیر و داریوش بزرگ، ایران، امپراتوری جهانی یکتا، و یکتا پرست بوده که هیچ شکی نیست، مرحله دوم: ایران در حال حاضر با یک پهباد ارزان، موشک های بالستیک و دریانوردی دور زمین، ابرقدرت دنیا هست، باز هم شکی نیست! فقط کاهی در فاصله بین کورش تا امروز تشکیک می شود. که اینهم اشتباه هست. و نیاز به اثبات دارد. مراحله سوم: بعد از کورش تا امروز را، میتوان به سه بخش عمده: قبل از اسلام، دوران اسلامی و دو قرن معاصر تقسیم کرد. اتفاقا در این دوران، ایران بالاترین قدرت ها را داشته! ولی از درون دچار تفسیر های اشتباه شده است: مثلا می گویند شاه عباس به کلیسای جلفای اصفهان رفت، در ماه رمضان، از ارمنی ها نجسی طلب کرد و نوشید: و گفت: ما برای مسیحی ها احترام قائلیم! این روش او، زیر پا گذاشتن اسلام، برای حس غریبه پرستی است. یعنی شاه عباس که نماد یک امپراتور بود، اینطور فکر های احمقانه به سرش می زد. درحالیکه میتوانست به روش دیگری ان را اثبات کند: مثلا همه را به قصر خود دعوت و: برای انها شام مفصل و هدایایی در نظر می گرفت. این کج اندیشی ها باعث شد: تا امپراتوری ایران در این سه دوران دیده نشود. بعد از اینکه کورش کبیر، مصر را فتح کرد و یک نفر از اهای خراسان را، بعنوان فرعون! در آنجا منسوب نمود، براساس روایت معروف در راه بازگشت در گذشت. با فوت کورش، عده ای متوسل به رومی ها شدند: شهر روم را امپراتوری روم! و امپراتوری ایران را: ایرانشهر نامیدند. و مثل امروز، جای قاتل و شهید را عوض کردند. در اروپا فقط دو شهر وجود داشت، که خارج از خودشان را هم قبول نداشتند، و به آنها بربر می گفتند. اما از نظر کج اندیشان، امپراتوری روم و امپراتوری یونان بودند. در حالیکه طبق نقشه های موجود در بیستون کرمانشاه، هر دو از استانهای کوچک ایران(اسپارتا و یونا) بودند. در دوران اسلامی هم به همین شکل است: استان اربیا(عربی) و ماکا(مکه) از استانهای کوچک و جزو 23 استان امپراتوری ایران بودند، اما شدند امپراتوری عرب! (مثل الان که شعار می دهند: خودمختاری بو کردستان، آزادی بو ایران)در حالیکه، حضرت علی ع با تزویج: دو دختر یزدگرد سوم به دو پسر خود، امپراتوری ساسانی را، به امپراتوری علوی انتقال داد. و این امپراتوری علوی از آل بویه، دیلمیان، طبریان  و آل زیار، به هم پیوست تا به تشکیل حکومت صفویه انجامید. البته ظاهر قضیه، حکومت در دست شاه عباس یا قاجار و پهلوی، اما در اصل قدرت در خاندان سلسله علوی بود. در اوج قدرت ناصرالدین شاه، یک حکم دو خطی میرزای شیرازی، باعث شد حتی خانواده ناصرالدین شاه هم، برای او قلیان نیاورند. ایت الله مجتهد انگلیس و روسیه را تهدید به حکم جهاد کرد. و انگلیس با تمام قدرت ظاهری اش گفت: تا موقعی که قران و روحانیت هست، ما هیچ کاری نمی توانیم بکنیم. حکومت آل علی را در قداست و قدرت: امامزادگان هم میتوان دید. آنها نه تنها در زمان خود حاکم بودند، بلکه در زمان ما هم، منشا تولید قدرت، ثروت و آرامش برای مردم هستند. هر کسی گرفتاری مالی و سیاسی دارد، با توسل به این امامزادگان، وبه طریق اولی ائمه، می داند مشکلش حل می شود. به اعتبار قدرت اجرایی همین امامزادگان هست، که همه به امام زمان معتقدند: با اینکه او را نمی بینند، و یا با منطق ظاهری حکمرانی تفاوت دارد. اما همه برای حل مشکلات خود، فقط به او متوسل می شوند. چون می دانند مردان قدرت و ثروت، ابتدا به فکر خودشان هستند. لذا، همانطور که در سال 1356 در: ایام شبهای قدر برای کل دانشجویان انقلابی، در مسجد الهادی تدریس کردم، قدرت امپراتوری ایران: مدرس ها و سید جمال ها، کاشانی ها و امام خمینی ها بودند. کتاب از کلینی تا خمینی این سلسله را، بخوبی توضیح می دهد. امپراتوری ایران حتی در جنگهای جهانی حرف اول را می زد. و نشان آن حضور سه قدرت فاتح در تهران و نامگذاری تهران بعنوان پل پیروزی بود.

  • سید احمد حسینی ماهینی

فرضیه ها و داستان ها

سید احمد حسینی ماهینی | پنجشنبه, ۹ آذر ۱۴۰۲، ۰۶:۵۹ ق.ظ | ۰ نظر

امپراتور فرضیه ها و داستان ها، از هنگامی قابل طرح است که بدانیم: ایران امپراتوری یکتای جهانی بوده، هست و خواهد بود. تکه کردن این فرضیه، ما را به سناریو ها و داستانهای گمراه کننده می برد. زیرا اساس هر داستان، جانمایه آن است که گفته نمی شود! و خواننده باید آن را کشف کند. و هنرمند کسی است که این جانمایه را، در طویلترین نوشتار و گفتار و سریال ها بیان کند. تنها در اخر کار، خواننده یا بیننده راضی شود که: توانسته پایان را بفهمد. فرضیه های درست مبنای داستان های درست می شود. و هنرمند این فرضیه ها را،از عالم تخیل به واقعیت می رساند. لذا اینکه ایران هم اکنون هم، امپراتوری یکتای جهان است قابل اثبات است. داستان آینده هم که: ایران امپراتوری یکتا خواهد بود، میتواند بخوبی ارزیابی شود، و نمره یک بگیرد. باید دانست: ایران بواسطه موقعیت ژئوپلیتیکی اصالت دارد، یعنی اصیل است. این درمقابل دیگر کشورها، که همگی مهاجر بوده اند مطرح می شود. و این دو باهم تکمیل می شود. یعنی همه کشورها و همه مردم دنیا، از یک پدر و مادر هستند، و لذا از یک جا تقسیم و در سطح جهان پراکنده شده اند. حتی در تئوری های داروین هم، این موضوع اثبات می شود. زیرا همه میمون ها در همه جنگل ها، تبدیل به انسان نشدند! بلکه در یک حادثه و در یک موقعیت مکانی واحد، این موضوع اتفاق افتاده و بعد در سراسر جهان توزیع شده است. در منابع قرانی، همه اینها برعکس است. جنگل مادر انسانها نبوده! بلکه بهشت مبدا تولد اوست. فرق جنگل با بهشت در این است که: در جنگل شیرها و پلنگ ها حکومت می کنند، و جایی برای انسان نیست. اما در بهشت خداوند وملائک وفرشتگان حکومت می کنند، و جایی برای حیوانات درنده نیست. لذا تئوری داروین از این جهت باطل است که: انسان هیچگونه برتری جسمی، نسبت به حیوانات نداشته که بتواند خود را حفظ کند. وبقای او تضمین شود. چون قانون جنگل قانون اقویا هست. انسان نه میتواند مثل پرنده ها پرواز کند، و نه مثل پلنگ فرار کند، و نه مثل شیر طعمه خود را با دندان پاره کند. حتی اگر به عقلش رسیده باشد که: از جنگل فرار کند، نه مانند گربه دارای پشم است، که در برابر تغییرات آب و هوا مقاومت کند، و نه غذایی آماده دارد که بخورد. همه اینها را خدا به او یاد داده است. و خداوند است که حفظه(مسئول حفاظت) گمارده. لذاهمه ابنا بشر از ابتدا، یک قبیله یا خانواده بودند، مرکز ان هم ایران بوده است. از کنار دریای قزوین است که :مادها به همدان می روند، پارتها به شیراز، سکاها به سیستان و بلوچستان و هند و اروپایی هم، دورتر! آنهاییکه رفتند، می خواستند حکومتی جداگانه داشته باشند. ولی نتوانسته، پشیمان شده برگشته، دوباره به ایران ملحق شدند. جاهایی هم که هنوز سرکشی می کردند، توسط کورش و داریوش به مام میهن ملحق شدند. لذا گذشته ایران نشان می دهد که امپراتوری یکتا بوده. حتی در زمان های مختلف با وجود ملوک الطوایفی و خرده شاهان! همگی به شاهنشاهی ایران مرتبط بودند. در جنگ اول و دوم جهانی، نیز ایران بی طرف است. آنها با خودشان می جنگیدند. برای همین است که متفقین برای تایید پیروزی خود، به تهران می آیند. و تهران را پل پیروزی می نامند. با همین پشتوانه است که تئوری دروازه تمدن، یا پیش بسوی تمدن بزرگ مطرح می شود. گرچه غرب زدگان آن را نوکری آمریکا می دانستند، ولی هیمنه ایران،هنوز در دلهای غربی ها بود. و جرات استعمار نداشتند. بلکه در همه امور یک چشمشان به ایران بود. از نیکسون و کندی تا کارتر و بایدن و اوباما، همگی خود را با لابی ایران هماهنگ می کردند. البته لابی صهیونیست ها، با کشف بمب اتم، توانست مدتی امریکا را از ایران جدا کند. اما در جنگ اکراین و طوفان الاقصی، شاهد بودیم که صهیونیزم نیز مقهور قدرت ایران شدند. چند تا پهباد ایرانی، چنان در اکراین فلسطین برتری خود را اثبات کرد، که همه بمب های اتمی و غیر اتمی به محاق رفتند. اکنون افتخار ابرقدرت پوشالی آمریکا، در این است که توانسته یک پهباد ایرانی را، که از یمن پرتاب شده سرنگون کند.

  • سید احمد حسینی ماهینی