From Washington to Rafah

Ahmad Mahini candidate for Presidental election in America

From Washington to Rafah

Ahmad Mahini candidate for Presidental election in America

۴۰ مطلب در دی ۱۴۰۲ ثبت شده است

سرالله اکبر

سید احمد حسینی ماهینی | جمعه, ۲۲ دی ۱۴۰۲، ۱۱:۰۳ ب.ظ | ۰ نظر

مفسرین قران، تنها راه خطایی که رفتند، تمام کردن کتاب تفسیر است. یعنی به دیده خود، تمام قران را تفسیر کرده اند. و این اشتباه است.(دریا نگنجد در کوزه ای ). به همین جهت مهمترین تفسیر ها، از اهل سنت هست. زیرا آنان برحسب عقاید خودشان، پیامبر را بدون وارث دانسته و فقط : به گفته های پیامبر بسنده کردند. آنهم بخش کوچکی که در کتاب مستطاب تفسیر بگنجد. و الا پیامبر اسلام، اگر چه سواد نداشته، ولی سخنران ماهری بوده، و هرچه هم می فرمود، خدا تایید می کرد:(و ماینطق عن الهوا). مثلا پیامبر 23سال بعد از بعثت زندگی کرد. اگر هر روز یک جمله گفته باشد، لا اقل 8هزار جمله گفته است. در حالیکه  حداکثر کلمات منقول از ایشان، هزار و پانصد جمله هست. اما تاریخ می گوید: پیامبر اسلام، فقط هزار خطبه نمازجمعه خوانده است. خطابه های ایشان در مناسبت های مختلف هم، به همین تعداد می رسد. اما از هیچکدام اثری نیست. بطور نمونه، خطبه مهم ایشان برای ورود به ماه رمضان(دعیتکم فیه الی ضیافت الله..) حضرت زهرا و حضرت علی هم همینطور. غررالحکم که همه سخنان علی ع را جمع اوری کرده، بیش از هزار سخن نیست. پس تفسیر قران آن هم بوسیله: معصومین علیهم السلام به عمرشان قد نداده. و قران اصلی هم نزد امام زمان عج است. و تفسیر هایی که ایشان می کنند همه جدید است. لذا کسانی که مفسر قران هستند: مانند حضرت امام ره، در همان تفسیر حمد باقی ماند! تذکر این نکته از ان جهت مفید است که باید دانست: حتی اگر همه کتب تفسیر قران را هم بخوانیم، قطره ای از شبنم آن را نچشیده ایم. زیرا ایات قران، همه سر الله هست. در ظاهر(آیه می گوییم) و کشف القناع می کنیم. اما باطن آن در دست خدا است. (یسئلونک عن الروح، قل الروح من امر ربی). کوچکترین جزء جهان برای ما مجهول است. با اینهمه پیشرفت علم هنوز نمی دانیم: ماهیت نور چیست! وقتی ان را ندانیم، ماهیت اشیا را هم نمی فهمیم. زیرا نور هست که باعث رویت اشیا می شود. و لذا دانشمند واقعی هرچه مطالعه می کند: حریص تر می شود. و آخر کار هم مثل ابن سینا می گوید: همی دانم که نادانم! مثلا در تفسیر (بقیت الله خیر لکم) گفته اند صاحب الزمان است، اما مفسران می گویند: ظهور او نزدیک است. بعد که ظهور نمی کند، بهانه دیگری می اورند. اما عاقبت همه بهانه ها این است: اصلا ظهور امام زمان عج سرالله هست. سرالله یعنی چه؟ یعنی انچه که خدا نمی خواهد به ما بگوید( گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش). چرا؟ چون هرچه گفته، قبول نکردیم. و می داند باز هم بگوید بهانه جویی می کنیم. به گفته اقای قرائتی: وقتی اداره برق، یازده لامپ سر کوچه می گذارد، و شما همه را می شکنید، ناچار دوازدهمی را نگه می دارد: تا شما به بلوغی برسید، که آن را نشکنید. کرباسچی شهردار تهران بود: دستور داد همه جا را گل کاری کنند، دیوار پارکها را بردارند، و همه دیوار شهر را، نقاشی کنند. گزارش دادند که: گلهایی که کاشتیم همه را کنده اند! گفت اشکال ندارد، برای نامزدشان برده اند. بروید آنقدر گل بکارید: که مردم دیگر نکنند. الان مردم تهران به درجه ای از رشد فکری رسیده اند که: حتی به گلهای شهرداری آب می دهند. یا اگر شهرداری جایی را گل نکاشته، با هزینه خودشان می کارند. این همان نماد سرالله هست: مانند بازی شطرنج یا هر بازی دیگر، نتیجه بازی اگر از اول معلوم باشد، کسی بازی نمی کند! زیرا هیچکس روی اسب بازنده شرط نمی بندد. لذا در تفسیر قران هم باید: انقدر تفسیر نوشت، تا زوایای ان بر مردم باور پذیر شود. هرگاه باور پذیری اتفاق افتاد، اسرار خداوند هم فاش می شود: با محرمان همه اسرار هویدا می شود. امام باقر ع می فرماید: ما مردم را هدایت می کنیم، ولی انها نمی پذیرند و: کار خودشان را می کنند. یعنی تا موقعی که مردم به کار خودشان مشغولند، هدایت نمی پذیرند. تفسیر هم نمی خوانند. پس یا باید مردم عوض شوند، یا نوع تفسیر.  ما تا کنون نزدیک به پنجاه سال است که ایات قران را تفسیر جدید می کنیم، لذا نام آن را تفسیر جدید نهادیم.

  • سید احمد حسینی ماهینی

آیا یمن تنها خواهد ماند؟

سید احمد حسینی ماهینی | جمعه, ۲۲ دی ۱۴۰۲، ۰۶:۴۵ ق.ظ | ۰ نظر

یمن پر قدرت، وقتی که عربستان را جای خود نشاند، نشان داد که آمریکا و اسرائیل، در مقابلش حرفی برای گفتن ندارند. زیرا عربستان گلوی آمریکا و اسرائیل است! و اگر فشرده شود، نفس آن دو نیز گرفته می شود. البته عربستان جدید! ماموریت های خود را به قطر سپرده، اما همین جابجایی نشان می دهد که: پشتوانه مالی استکبار جهانی از بین رفته، و اشرفی های آل سعود را، موش ها خورده اند. اگر تاریخ معاصر را دقت کنیم، عربستان تنها محل تامین مالی: آمریکا و اسرائیل بوده است. اساسا در یک فرایند پیچیده، این آل سعود بود که: مکه و مدینه را اشغال کرد، و مردم آنجا را قتل عام نموده، حجاز را بنام خود زد. شاید قتل عام مکه و مدینه، در تاریخ بی سابقه باشد. زیرا در کمال سکوت خبری رسانه ها، انجام گرفت: آل سعود در سه مرحله به مکه و مدینه حمله کرد: بار آخر آنقدر از مردم مدینه را کشت، که در مسجد پیامبر خون تا زانو می آمد. و ملک فیصل دستور داد: از این خونها یک کاسه برایش ببرند. و در مقابل همه، با آن خون وضو گرفت، و نماز شکر خواند. مردم چون تاریخ را نمی دانند، فکر می کنند: تنها داعش قصاب بوده: و سرانسان را می بریده! در حالیکه آل سعود همین امروز نیز، شیعیان را دسته جمعی با شمشیر می کشد. اما رسانه ها سکوت کرده اند.  گاهی یک خبری مثل قاشقچی درز می کند. آل سعود در جنگ شش روزه هم، بزرگترین خیانت را به اعراب کرد: نقشه حمله چند جانبه و سری مصر و سوریه را، توسط داماد عبدالناصر به اسرائیل داد. و آنها پیش دستی کرده، و تمام پایگاههای مصر و وسوریه را که: آماده حمله به اسرائیل بودند، درهم کوبید. امام خمینی هم فرمود: ما اگر از صدام بگذریم، از آل سعود نمی گذریم. اما رسانه ها کاری کردند که: افتخار دولت مردمی آقای رئیسی، کاسه لیسی آل سعود است. آنها باور ندارند که اسرائیل، همان آل سعود است. زیرا در طوفان الاقصی همه دیدند که: هدایای آل سعود برای غزه، لوازم کفن و دفن بود: یعنی مکمل طرح نابودی غزه! یعنی اسرائیل هرچه قدر بکشد، ما کفن و دفن آنها را تضمین می کنیم. این شعار آمریکایی ها هم هست: سرخپوست خوب، یک سرخپوست مرده است! سیاست نسل کشی نه از سوی اسرائیل یا آمریکا، بلکه از سوی آل سعود(قطر) دیکته می شود. در جنگ علیه ایران، بیش از 20تریلیون دلار هزینه کرد: این مبلغ فقط کمک به صدام نبود، بلکه به همه دنیا کمک می کرد: تا برعلیه ایران بجنگند. و ایران را نابود کنند. حتی بن سلمان بارها ادعا کرده بود: که جنگ را به داخل ایران می کشاند: چرا؟ بخاطر اسرائیل. الان هم سران عرب همه در قطر، هم قسم شدند که ایران را، دشمن فلسطین و قیم غزه معرفی کنند نه اسرائیل! آنها گفته اند که هیچ فلسطینی حق ندارد: نام ایران را ببرد. لذا نقش یمن در افشای این حقایق، بسیار چشم گیر بود: یمن از این جهت آل سعود را افشا کرد: اینکه ثابت کرد: حامی مالی صهیونیست ها و امپریالیست هست. لذا با نابود کردن مخازن نفتی آرامکو، همه کمک های مالی او :به اسرائیل و آمریکا را تحت عنوان: خرید های تسلیحاتی، به صفر رساند.  عربستان مجبور شد: نقش خود را به قطر بسپارد، که زیر گوش ایران از خطر: بمباران یمنی ها در امان بود. همه ترور ها و کشتار های ضد ایرانی ، با حمایت مالی قطر است. به بهانه آب و هوا، 185کشور را در قطر جمع کردند، و از انها تعهد گرفتند که :برضد ایران وارد عمل شوند. لذا حادثه تروریستی راسک، و کرمان اتفاق افتاد. اکنون آمریکا و انگلیس، با حمله به یمن می خواهند انتقام عربستان را بگیرند. آیا یمن تنها است؟ امروز یمن پرچم مبارزه: با امریکا و اسرائیل و عربستان را از ایران  منتقل کرده است.  همه مردم جهان بداند که :لیبرالهای ایرانی که شعار نه غزه، نه لبنان می دهند، هنوز ریشه کن نشده اند. لذا کمک به یمن، کمک به ادامه مبارزه ای هست که: امام خمینی پایه گذاری کرده. حزب الله لبنان، حشد الشعبی عراق، حسینیون ازربیجان، فاطمیون افغانستان و بسیج لندن و پاریس و نیویرک و برلین، باید به میدان بیایند.

  • سید احمد حسینی ماهینی

فرزندان ایوان مدائن و ایوان نجف

سید احمد حسینی ماهینی | پنجشنبه, ۲۱ دی ۱۴۰۲، ۰۵:۲۹ ق.ظ | ۰ نظر

تجزیه ونحلیل قدرت حاکم بر جهان فعلی، نشان می دهد که: آنها فرزندان مشترک ایوان مداین و ایوان نجف هستند. در واقع حکومت مسلط برجهان، سادات هستند که در ایران و لبنان، یمن و عراق حاکم هستند. مقدرات جهان به دست آنها است. آنها نیز فرزندان امام حسین ع و شهربانو می باشند! که درواقع نوادگان یزدگرد سوم ساسانی، از طرف مادر و نوادگان حضرت علی، از طرف پدری می باشند. اینکه می گویند سرزمین مادری و گاهی هم، سرزمین پدری به همین معنی است: زیرا ایوان نجف سرزمین پدری، ایوان مدائن نماد سرزمین مادری است! مادر بزرگ همه سادات حسینی دنیا، بی بی شهر بانو دختر یزگرد سوم است، و پدر بزرگشان حضرت امام حسین. زیرا امام حسین ع فرزند علی ع است، و بی بی شهربانو فرزند یزدگرد سوم. پادشاهی که در مقابل اسلام مقاومت نکرد، و به آسیابان پناه برد. اما آسیابان، با تحریک کمونیست و منافقین آن روز (مزدکیان و مانویان) او را کشتند. آنها وعده پول داده بودند، ولی طبق روال شمشیر نثارش کرده! قاتل را هم به درک واصل کردند. تا ننگ ترور و آدم کشی را، هم به ایران نسبت دهند. اما با تمام حیله های منافقین و کمونیست های آن موقع! ازدواج صورت گرفت: امام حسین ع و بی بی شهربانو، صاحب فرزندی شدند که نامش امام سجاد ( علی ابن الحسین) هست. علی ابن الحسین، که تنها فرزند بالغ و ذکور بود با بیماری، توانست از مهلکه کربلا  نجات پیدا کند. وی صاحب فرزندان زیادی شد: و آنها را به سمت تهران کوچ داد. آنها بدون جنگ و خونریزی همه اطراف تهران، تا مازندران و افغانستان و اردبیل و باکو  را، شیعه کردند. و حکومت هایی چون علویان در طبرستان، دیلیمیان در گیلان. و آل بویه در تهران ایجاد کردند. این (هلال)جزایر شیعی، به هم پیوستند تا به امروز که در لبنان، یمن و عراق و بخشی از افغانستان و دیگر کشورهای جهان، باقدرت مرکزی تهران، جریان قدرت جهانی را در دست گرفتند. و دنیا را از شر امریکا و اسرائیل و ارتجاع عرب(عربستان وقطر) نجات دادند. نماد بارز آن غزه هست: که دائم از سوی سلاح های کشتار جمعی انان، مورد هجوم است: سلا ح هایی که آمریکا می سازد، ارتجاع عرب هزینه هایش را می دهد، و اسرائیل به کار می برد. غزه اکنون بر سر دوراهی است!عده ای چون محمود عباس، به دامن دشمن پناه می برند تا شاید: دلش به رحم اید، و منطق بفهمد و دست از تجاوز: و جنایات بردارد. واصطلاحا طرفدار سازش هستند. اما نمی دانند که در ذهن آنها، فقط نابودی غزه نقش بسته. لذا است که می بیینیم: حتی سفیر فلسطین در ایران هم، اعتراف می کند: غزه از بین رفته و هدف اسرائیل محقق شده! ابو شریف می گوید: همه دنیا با اسرائیل است، و غزه دست خالی است.(فقط ایمان دارد) وی تاکید می کند: همه غزه تخریب شده و: کسانیکه زنده مانده اند، نه غذا دارند و نه دارو. (یعنی بزودی همه چیز تمام می شود). این اظهارات او نشان می دهد: علیرغم قدرت موشکی و دست برتر غزه: در بیرون راندن قوات گولانی و گیوی، وی همچنان مانند محمود عباس می اندیشد. اما مردم غزه، بدور از تشکیلات خود گردان، قدرت جهانی به هم زده اند. تعداد شهدا و مجروحین را به سرعت متولد کرده!  جایگزینی بیشتری کرده اند. اکنون غزه سه میلیون نفر نیست، بلکه 7میلیارد می باشد. و اگر کسانی هم هستند، که با غزه نیستند، به واسطه تفکرات محمود عباسی، خواهان نابودی شده اند. و فکر می کنند، با حذف غزه، جنگ تمام می شود. در حالیکه غزه در سال 1967یکبار سقوط کرده، و اشغال شده بود. اما با توسل به ائمه طاهرین و حضرت فاطمه، امرور قدرت جهانی است. زیرا متصل به قدرت لایزال الهی است. سفیر فلسطین در بیان خود، بدنبال قطع این رشته است. او می گوید: ما قیمومیت هیچکس را قبول نمی کنیم! یکبار قیمومیت انگلیس را تجربه کردیم: اسرائیل را بر ما حاکم کرد. او مانند لیبرال ها و سکولار های ایرانی، انتقام انگیزیسون را از اسلام می گیرند. و مانند صهیونیست ها، انتقام آلمان و انگلیس را از ایران.

  • سید احمد حسینی ماهینی

از ایوان مداین تا ایوان نجف

سید احمد حسینی ماهینی | چهارشنبه, ۲۰ دی ۱۴۰۲، ۰۹:۱۹ ب.ظ | ۰ نظر

رفت و برگشت تمدن ها، گرچه سالها طول کشید، ولی بالاخره تمام شد! قدرت از ایوان مدائن به ایوان نجف منتقل شد: امروز جهان با امپراتوری آل علی، به مرکزیت ایوان نجف، روبرو هست. از زمان جمشید جم و یا حضرت آدم ع، اگر 15هزار سال بگذرد، انسانها متحد بودند. چون همه از یک پدر و مادر،  و باهم فرقی نداشتند. حرص و طمع باعث شد تا: سرزمین پدری را ترک کنند، که شاید امکانات بهتری پیدا کنند! و زندگی مرفه تر، و خوشبختی بیشتری داشته باشند: این بود که از مرکز زمین! یعنی مکه دوری گرفتند: و به سرزمین های سرسبز تر، و پر آب تر رفتند. و از آب، آبادان ها ساختند! لذا آبادان، اول شهری است که فرزندان قهر کرده آدم، در کنار رود بهمن شیر آن را ساختند. و گفتند: (لیس لورا آبادان دیاری!) منتهی جمعیت زیادتر شد، به بابل رفتند و در درازای بین انهرین، تمدن ها بوجود آوردند. در خود بابل، چنان تکنولوژی و معماری پیشرفته بود که: شهر معلق ساختند! اما حرص و آز و طمع، نگذاشت از گلوی انها پایین برود: زیرا نوکیسه ها، آمدند و آنها را تصاحب کردند. و جنگ ها شروع شد. حضرت نوح آمد تا به این حرص وطمع پایان دهد. اما کسی به حرف او گوش نمی کرد. همه مشغول ظلم و ستم و استثمار و استعمار بودند. لذا با تکنولوژی پیشرفته تری، کشتی بزرگی ساخت آنهم در: بیابانی بدون آب. همه گفتند نوح چه می کند؟ و او تریبون به دست، انها را از عذاب سراسری خبر می داد. تا اینکه روز موعود رسید، و نوح دعا کرد: خدایا از کافران احدی را زنده نگذار. خدا هم اجابت کرد: آسمانها باریدن گرفت، و چشمه ها جوشیدن آغاز کرد. آبها چنان زیاد شدند که: کشتی از جای خود حرکت کرد. و نوح دوباره زبان به تبلیغ گشود: بیایید در کشتی تا غرق نشوید. آنهاییکه نوح باور بودند، همراه جفت هایی از جیوانات و گیاهان، به کشتی سوار شدند. اما بقیه تمسخر کردند. حتی پسر نوح گفت: من میروم بالای بلندی، تا غرق نشوم! غافل از انکه اب بقدری بالا می آید: تا همه شهر ها و: همه نسل ها را غرق کند. تنها کشتی نوح است که در میان طوفان، با آرامش کامل حرکت می کند. وقتی کار از کار گذشت، و همه غرق شدند و شهرها زیر گل و لای رفت، طوفان آرام گرفت. و کشتی برکوه جودی بار خود را بر زمین گذاشت.  72تن از ان پیاده شدند. و زندگی جدیدی را در کنار ارس اغاز کردند.(شاید هم کوه آرارات). چیزی نگذشت که همه چیز فراموش شد! و به خیال و افسانه پیوست. لذا مهاجرت ها آغاز شد: حرص و طمع سر باز کرد: عده ای بنام مادها به همدان رفتند، گروهی بنام پارتها به شیراز. سکاها به سیستان و هند و اروپایی هم به اروپا و هند رفتند. ابتدا بسیار فعال بودند! سعی کردند بهشت روی زمین را دوباره بسازند. ولی دیدند که هرچه فعالیت می کنند، به خوشبختی سرزمین مادری نیستند. لذا برگشت خوردند! ولی سرزمین مادری هم پر شده بود، و جایی برای انها نداشت. پس جنگ ها آغاز شد: رومیان رفته به باختر! عزم بازگشت نمودند. اما ایران این سرزمین مادری،  آنها را پس زد. لذا سرخورده شده به دامن قرون وسطایی پریدند. اما ایران با سلسله های پشت سرهم، امپراتوری کرد. تا آخرین آنها که ساسانیان بودند. در زمان ساسانیان ایوان مداین ساخته شد: با کتگره های بلند. ولی با تولد پیامبر، آنها در هم ریخت و پادشاه قدرتمند را متحیر ساخت. زیرا زمینه آماده شده بود. لذا طولی نکشید که حضرت علی ع، دو دختر یزدگرد سوم را برای دو پسر خود خواست. تا حکومت علویان را پایه گذاری، و ساسانیان را به علویان منتقل نمود. ولی حرص و طمع، بر خاندان او حمله برد: امویان و عباسیان تشکیل شدند، تا این فره ایزدی و این جام جم را بربایند. مغولها حمله کردند، عباسیان را از بین بردند. و خود را صاحب کتاب و شیعه، و نایب علویان نشان دادند. صفویان، افشاریان، قاجار و پهلوی آمدند تا این فره ایزدی را بنام خود کنند. اما همگی رفتند. و آل علی و یا سادات، و فرزندان حضرت علی، ماندگار شدند. آمریکا و شوروی و.. همه رفتند. ایوان مدائن خرابه شد،و ایوان مدائن باقی ماند

  • سید احمد حسینی ماهینی

سرکوبی آمریکا آغاز می شود:

سید احمد حسینی ماهینی | چهارشنبه, ۲۰ دی ۱۴۰۲، ۰۶:۴۳ ق.ظ | ۰ نظر

تاریخ ایران، پر است از گردنکشانی که برعلیه: امپراتوری یکتای ایران قیام کرده اند. ولی همه آنها سرکوب شده اند: کجاست اسکندر مقدونی؟ سزار رومی! عمر سعد عربی،  تزار روس، و کجاست چنگیزخان مغول و بریتانیای کبیر(آی زکی) ؟و امروز ایران سرافراز، با امپراتوری عظمی خود می رود تا :به نوبت، آمریکا را هم سرکوب کند: ایران از چند طریق این سرکوبی: آمریکا را آغاز کرده است: از طریق دیپلماسی و سرکوبی نرم: مانند اعتراض به عملکرد آمریکا در خاورمیانه، که از سوی نماینده ایران در سازمان ملل، و دیپلماسی فعال وزیر امور خارجه: در تماس با روسیه و چین. و دیگر، قطع کردن دست و پای نظامی آن: از جمله اسرائیل و پایگاههای مهم او در عراق. هرچند که در درون آمریکا 99درصد هوادار دارد. که آنها هم مشغول کار خود هستند. امروز کاخ سفید، جولانگاه ایرانی تبار هایی است که: شاید ظاهرا مخالف باشند، ولی به سرکوبی نظام سلطه، که همان لابی صهیونیستی است مشغولند. بایدن از نژاد صلاح الدین ایوبی است، که مانند اسب تروآ ،به داخل کاخ نفوذ کرده: و مانند اوباما، نوروز ایرانی، شب چله را برپا داشته، تا سیگنال های لازم را بدهد. حتی سلاح های ارسالی به اسرائیل را، از طریق یمن می فرستد تا تحویل یمنی ها شود.  البته مقداری از انها با هوپیما ارسال می شود، که از چشم تیز بین حزب الله دور نیست. یمن تازه نفس تر هست، و حزب الله هنوز، این سیگنال را دریافت نکرده. والا همه آن سلاح ها را، در هوا منفجر می کرد، و یا آن ها را سالم  در پای هواپیما مصادره می کرد. امپراتوری ایران، سلاح نمی سازد بلکه سلاح دشمن را مصادره می کند: مانند امپراتوری پهبادی! که با مصادره یک پهباد آمریکایی آغاز شد. امپراتوری ایران، هیچگاه زرادخانه نداشته و بودجه نظامی اش، از همه بودجه ها کمتر است. قدرت امپراتوری ایران نه در سلاح، بلکه در ایمان قوی او است. او خود را به منبع قدرت لایزال الهی متصل کرده، از این آب کر می نوشد. ولایت فقیه، نقطه اتصال این قدرت عظمی الهی است.و نباید که تحقیر شود. و می بینید در جنگ اکراین، با وجود سلاح های مخوف: آمریکا و شوروی (سابق) تنها پهباد فتوشاپی! ایران است که: بازی را تعیین می کند. دشمن از پهباد نمی ترسد، بلکه از سایه سنگین قدرت امپراتوری ایران می ترسد! همینکه پهباد ایرانی شد، اکراین ادعا می کند ایران به ابر قدرت شرق! پهباد داده، در حالیکه نداده است. آمریکا هم چند پهباد روسی را سرنگون می کند: و با افتخار اعلام می کند: این پهباد ها ایرانی بوده! امپراتوری عظمی ایران، بقدری قوی است که دیگر آمریکا عددی نیست! فقط روی کاغذ و رسانه ها زنده است. می بینید که حمله های ایذایی به آمریکا را، به یک گروه کوچک غزه واگذار می کند. امروزه یمن، غزه، حشد الشعبی عراق، حتی فاطمینو افغانستان، دست برتر در مقابل آمریکا را دارند. و فقط منتظر دستور هستند تا: اسرائیل را با طوفان دیگری، از بیخ و بن برکنند. نتانیاهو در برابر اینهمه قدرت حزب الله، فقط می تواند بگوید: حزب الله در جنگ 33روزه ما را دست کم گرفت! الان هم ما را دست کم می گیرد. نتایناهو نمی داند که او را زنده گذاشته اند، تا تیر حزب الله خطا نرود. چون اگر او کشته شود، تیرها به خطا می رود. مثلا اگر لاپید یا اولمرت بیایند، معلوم نیست: این اتحاد فعلی ضد اسرائیلی باقی بماند. حتی اگر نتایناهو ترور شود، همه فکر میکنند که مبارزه تمام شده. او  رخ  هست: یعنی سیبل و تارگت است. تا همه تیرها به یک سمت پرتاب شود. و این از شگرد های امپراتوری عظمی است. تا دشمن را در محاصره قرار دهد. و به گفته سردار باقری :محاصره اسرائیل هر روز تنگ تر شود. و به گفته رهبر معظم انقلاب هم :محاصره اقتصادی کار خودش را ادامه دهد. تنها راه نجات نتانیاهو، باز کردن مرزها، برای عبور پیاده زائران بیت المقدس است. او باید که به درون خود توجه کند: آیا یک یهودی است؟ یا یک صهیونیست؟ اگر یهودی است، باید با ادیان دیگر همکاری کند. دین یهود، دین الهی است. و موسی ع به عیسی بشارت داده، و عیسی به محمد ص! پس همه(مخصوصا غزه ای ها) حق دارند :به زیارت بیت المقدس بروند

  • سید احمد حسینی ماهینی

مسجد یک مدینه فاضله

سید احمد حسینی ماهینی | سه شنبه, ۱۹ دی ۱۴۰۲، ۰۹:۲۰ ب.ظ | ۰ نظر

هر تفکری برای خود یک مدینه فاضله دارد. اما همه آنها دور از دسترس و: محول به اینده ای دور و انتهای تاریخ هست. یعنی دست نیافتنی و بعبارتی خیالی است. حتی ماتریالیست ها و کمونیست ها هم، کمون نهایی را در انتهای تاریخ، یعنی یک ایدئال در مقابل رئال می دانند. اما در اسلام، مدینه فاضله از همان کلمه تهلیل(قولو لا اله الا الله تفلحوا) آغاز می شود. اصلا تفحلوا به معنی: ورود به مدینه فاضله ای است که: انسان در ان همه خواسته های خود را پیدا می کند. لذا می بینیم، پیامبر که مبعوث شد، خانه خود را به مدینه فاضله تبدیل کرد: حضرت خدیجه اولین زن مومنه، و حضرت علی اولین ایمان آورنده، هردو در پشت سر رسول خدا، نماز می خواندند. به توصیه های او گوش می دادند، و رفتار خود را با آن تنظیم می کردند. به همین جهت توصیه شده حتی در خانه خود، محلی را برای مصلی: یا مسجد و محراب خانگی اختصاص دهید. یعنی مدینه فاضله در خانه ها، نیز معنی پیدا می کند. و شاید برعکس، مدینه فاضله ها در خانواده شکل می گیرد. هرکسی با آموزش در خانواده، مدینه فاضله را با خود به سطح جامعه می برد: در خانه پول نیست که روابط را تعیین می کند، بلکه محبت و دوستی است. هرکس هروقت گرسنه شد، غذا می خورد، هرگاه خواست می خوابد. و یا عبادت می کند. اما این دوران مخفی یا درون تشکیلاتی است. زیرا وقتی پیامبر به مدینه می رود. ابتدا مسجد را بنا می کند: و نام آن را خانه خدا می گذارد. یعنی خانه مردم! در این مسجد بی خانمانها ساکن می شوند(اصحاب صفه) خانه پیامبر هم یکی از این خانه های حاشیه ای مسجد است. اغلب انها به مسجد راه دارند. حتی پیامبر از خانه خود به خانه حضرت علی، راه باز می کند.  آنها غذای خود را مسجد می خورند، عبادت در مسجد، و حتی خرید و فروش!(موقوفات) و اعزام سپاه. مدینه فاضله، چهار ارگان رسمی دارد: طبق نامه امام علی به مالک اشتر: امور مالی(جبایه خراجها)امور فرهنگی (استصلاح اهلها) فنی و عمرانی (عمارت بلادها)و سیاسی و نظامی (جهاد عدوها) این چهار ارگان برگرفته از: چهار ستون عرش هست. لذا یک مسجد باید: امور فرهنگی، نظامی، اقتصادی و عمرانی باشد. و همه امور محله را پوشش دهد. زیرا معنی مدینه فاضله این است که: انسان همه نیاز های خود را در انجا براورده کند: جامع و مانع باشد. لذا پیشنهادمی شود: بجای مدارس سه شیفته و چهار شیفته! از مسجد برای آموزش و پرورش استفاده شود. زیرا آموزش در غیر مسجد، مانع الفت و حضور کودکان و جوانان در مسجد است. تصویر جدایی دین از علم و سیاست است. بسیج ها در مراکز غیر مسجدی، به مسجد ملحق شوند. ساخت و ساز اطراف مسجد، نهایتا با نظر مسجد باشد. زیرا مسجد باید از همه ساختمانها بلند تر باشد. و فاصله آنها بصورت دایره : یعنی نقاطی با فاصله یکسان از مسجد باشد. وبالاخره در معیشت مردم هم نقش داشته باشد. مثلا صندوقهای قرض الحسنه، مغازه های اجاره ای،مراسم تغذیه رایگان داشته باشد. همه ما خاطرات خود با امام حسین ع را، از قیمه های امام حسین به یاد داریم. به همین دلیل است که در همه مناسبت ها، دستور قربانی و تقسیم آن داده شده.. ولیمه دادن نیز توصیه های مکرری گردیده است. همه مراسم قربانی و ولیمه، در مسجد تنظم گردد :بطوری که هر روز یک وعده غذایی تهیه شود. در ابتدا میتوان از چای و خرما شروع کرد: بعد از پایان هر وعده نماز، از نمازگراران با چای پذیرایی شود. و امور مساجد تصویب کند که :چای را با خرما بدهند. هزینه چندانی نمی شود. ولی به سنگر بودند و جذب جوانان کمک می کند. زیرا ممکن است  کسانی باشند که بودجه شان ضعیف است، و سرگرسنه بر بالین می گذارند. یا فرصت خرید خرما را نمی کنند. مسجد گیاهی در تهران دو روز در هفته نهار می دهد. بی خانمانها و کارتن خوابها، همه در انجا حاضر می شوند. با این روش فقر مطلق یا فقر غذایی را، می توان از بین برد. و فقرای واقعی، از فقرای دروغین بازشناسی و حمایت می شوند.

  • سید احمد حسینی ماهینی

قله کجاست

سید احمد حسینی ماهینی | سه شنبه, ۱۹ دی ۱۴۰۲، ۰۶:۵۴ ق.ظ | ۰ نظر

قله، در جمهوری اسلامی، نه در آسمانها، بلکه در پهنای زمین است. زمانی که پرچم اسلام (به گفته جاوید الاثر: احمد متوسلیان) در افق های جهان بر زمین کوبیده شود، موقع انتهای مبارزه، و رسیدن به قله است. امام خمینی آن را فرموده: تا وقتی ظلم هست، مبارزه هست. و یا فرموده که: بزودی اسلام، کلیه سنگر های کلیدی جهان را، فتح خواهد کرد. و امپراتوری عظمی، مقدمه حکومت واحد جهانی امام عصرعج خواهد بود. امروز  روزی است :که 8میلیارد جمعیت جهان، یکصدا در کنار غزه مظلوم ایستاده! و بر اسرائیل ظالم می تازند.(کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا) وما به قله نزدیک شدیم. و تا موقعی که یک نفرظالم نباشد، به قله می رسیم. زیرا همه مردم دنیا، از یک پدر و مادر و دارای یک سرنوشت هستند. اگر کلام وحی به آنان نرسد، مقصر ماییم که: کلام وحی را در اختیار داشتیم، به آنان نرساندیم. به همین جهت قرانی در دست تهیه است که :به خط امام علی و برای کل جهان باشد. همه باید ان را بخوانند، تا با نوشته های بهشتی اشنا بشوند، حروف را مطالعه کنند، تا در پل صراط گم نشوند! و به مهره سوخته تبدیل نگردند. با این پیام روشن، اگر کسی نشنید یا نخواست که بشنود، مسئولیت ما تمام می شود، و بر قله تکیه خواهیم داد. و خواهیم گفت: (الحکم لله!) حکومت فقط مختص خداوند است (و اولیا خداوند). اما هستند کوردلانی که: گوش های خود را می بندند! که نشنوند(و فی آذانهم وقرا) آنها می گویند: ما که هنوز مشکلات خود را حل نکرده ایم! و برخی ها هم آن را تایید می کنند! تا مانع رسیدن به قله شوند. آنها نمی دانند که خداوند بشر را، در مشکلات آفرید(لقد خلقنا الانسان فی کبد) زیرا اگر می خواست، او را در بهشت نگه می داشت. به شیطان اجازه داد تا او را، از بهشت بیرون کند، تا شاید دست از تنبلی بردارد! و حتی برای انبیا دشمن جعل! کرد:(و جعلنا لکل نبی عدو..)چون دربهشت همه خور وخواب و شهوت بود! اما وقتی به روی زمین (بواد غیر ذی زرع) هبوط کرد، یعنی برخیز و تنبلی نکن! و دنیای خودت را بساز. پس اینجا، جای تنبلی نیست! جای تنبلی آن دنیا هست: که تا ابد بخورید و بیاشامید و بخوابید!(وهی دارالمقامه): خاقانی می گوید: در این عالم کسی بی غم نباشد، اگر باشد بنی آدم نباشد. آنها چشم به همه ابادانی ها، بسته اند، و با جمله ایران را ویران کردند، حقد و کینه خود را نشان می دهند. آیا برق دادن به همه روستا،ویران کردن آنهاست؟ ساخت مترو و اتوبان، شهرک های مسکونی و صنعتی، نامش ویرانی است؟ اینقدر اینها  کوردل هستند. که واقعیات را نمی خواهند ببینند. برای اینکه واقعیات را ببینیم، باید از خدا بخواهیم که: شیطان لعین را بر ما مسلط نکند(لاتسلط علینا من لایرحمنا) آن گاه از مرحله کنود(ان الانسان لکنود)به مرحله شکور بودن می رسیم. شکر گزاری در اسلام، به معنی سرمایه گذاری است.(لئن شکرتم لازیدنکم) یعنی بجای اینکه دنبال چین! باشیم که برای ما سرمایه گذاری کند.خدا را شاکر باشیم که: این نعمت ها را به ما داده، که چین بدنبال تصاحب آن است! زیرا خدا قول داده: اگر شکر گزاری کنید، من به شما سود و بهره می دهم. (دنبال بهره وسود از بانکها و غیر خدا نباشید): ای قوم به حج رفته کجایید؟ کجایید؟ معشوق همین جاست، بیایید بیایید!(حافظ) قله همین جا است. چشم ها را باید شست و جور دیگر باید نگاه کرد.(سهراب سپهری) ای کسانیکه ایمان آورده اید، ایمان بیاورید! و مانند کسانی نباشید که: دشمن خدا و رسول شدند. که عاقبت آنها جز مهره سوخته،(جهنمی) چیزی نخواهد بود. که تنها به درد هیزم جهنم می خورد: ناصر خسرو: بسوزند چوب درختان بی بر، سزا خود همین است: مر بی بری را. پس ای مردم جهان، این پیغام را به زبان های خودتان، ترجمه کنید و برهمه مردمان بخوانید: هیچکس نباید که گوشش از این سخن ها نشنیده باشد. اگر شنیدند، مسئولیت شما تمام است. زیرا در اسلام همه چیز رسانه است! حتی دست و پای شما(زبان بدن) رسانه است. و اینهمه رسانه در اختیار شماست. باید که پیغام به همه برسد. اگر یک نفر هم آن را نشنود، روز قیامت خدا را شرمنده خواهد! زیرا می گوید: هیچکس این ایات را برای من نخواند. و باعث ش ماییم.

  • سید احمد حسینی ماهینی

دانشکده اندیشه شناسی

سید احمد حسینی ماهینی | دوشنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۲، ۰۸:۰۰ ب.ظ | ۰ نظر

براساس تاکیدات مقام معظم رهبری بر مساله نخبگان، و موضوع اندیشه ورزی، بدینوسیله طرح تشکیل دانشکده اندیشه ورزی، یا موسسه عالی اندیشه شناسی، زیر نظر بنیاد نخبگان تهیه می شود: هدف از این دانشکده، تبیین اندیشه ورزی ، راهنمایی و شبکه سازی اندیشه ورزان، و ایجاد رویه واحد برای: همه رشته های علمی مرتبط هست. براین اساس اندیشه ورزی بین رشته ای هست، ولی بین رشته های علمی و محیط واقعی. مثلا تعیین اندیشه ورزی  را میتوان نوشت: جواب های روزآمد یا اینده نگر، به سوالات کهنه و قدیمی. بطور مثال: با یک دلیل ساده میتوان خداشناس شد: من خودم را به وجود نیاوردم. پس کس دیگری مرا بوجود آورده، پس باید هدف و چیستی و هستی را، از او سوال کنیم! لذا نبوت اثبات می شود. نبوت یعنی اینکه به وجود آورنده، ما را رها نکرده، برای بهتر شدن هدایت می کند: لذا معاد ثابت می شود. بنابر این استدلال ساده، عدم رسیدگی به نخبگان، نداشتن برنامه جذب و غیره! براحتی حل می شود: زیرا استعداد های افراد زیاد، و نعمات خدا (لاتعد و لاتحصی) است و: دنیای فعلی ما ظرفیت روزآمد کردن آنها را ندارد. مهاجرت نخبگان هم قیامت را ثابت می کند: وقتی در این قفس دنیایی، بال و پر نمی توان گشود: باید مهاجرت کرد(آن ارضی واسعه فتهاجروا فیها) و اگر کل دنیا هم کوچک بود! باید به دنیای دیگر مهاجرت کرد. مسئله مرگ به همین راحتی حل می شود: وقتی ظرفیت انسان به حدی رسید که: در این جهان جواب نمی داد، به آن جهان وسیع تر منتقل می شود. شاید به هرکس یک ستاره می دهند! تا با ظرفیتی که این جا ساخته شده، کل ستاره را مدیریت کند. (اینکه می گویند هر انسانی یک ستاره دارد) وقتی انسان به آن دنیای بزرگتر می رود، تازه می فهمد که فقط بخشی از توانایی ها، شناسایی شده! مثلا چشم او نمی توانسته :غیر از مواد چیزی را ببیند، و در ان دنیا ظرفیت چشم صد در صد می شود، انسان حتی می تواند خدا را ببیند. تنها آروزی فاطمه زهرا از خداهم، دیدن و ملاقات حضوری با او بوده است. از این منظر اولین جلسه آزاد اندیشی را خدا گذاشته است! فرشتگان هم، همه مخالف رای دادند. و خدا فلسفه را افرید. و راجع به چیستی و ماهیت انسان بیاناتی فرمود: که همه ملائک بجز یک نفر قانع شدند. آن یک نفر هم منطق را افرید(اول من قاس الشیطان) و گفت من بهترم، خدا هم این را می دانست: یعنی عصیان شیطان از علم خداوند خارج نبود. لذا ماموریتی به او داد: برو انسان را از بهشت بیرون کن! زیرا او در بهشت تنبل شده: فقط خورد و خواب دارد. انسان وقتی بیرون شد، حضرت آدم مجبور شد: دانشگاه علمی کاربردی تاسیس کند: ده کتاب خدا به او داد، تا آن را تدریس نماید: یکی از فرزندان او رئیس دانشکده کشاورزی! شد و دیگری دانشکده دامپروری را اداره کرد. بعد از انها امتحان گرفت! که قابیل مردود شد. و به خشم آمد و هابیل را کشت! و خداوند کلاغی را مامور: اموزش تدفین نمود! او پس از قتل برادر فرار کرد، و به کوهها پناه برد. و لذا حضرت آدم ده کتاب را، به شیث نبی (نوه یا پسر سوم) سپرد. می بینیم که کلیه علوم و فلسفه، منشا خدایی دارد. و تنها چیزی که انسان را برخاک و آتش(ابلیش) برتری داد، علم او بود. زیرا خداوند همه علوم را به همه انسان ها اموخت(علم آدم الاسما کلها) و ملائکه بخاطر علم، بر انسان سجده کردند. و علوم هم فقط اسامی است. یعنی ما قدرت خلق یا ایجاد نداریم، بلکه نامگذاری انها را انجام می دهیم. ولی روز قیامت قدرت خلاقه هم، به انسان می دهد(لحم طیرا مما یشتهون) والبته کسانیکه خوب امتحان ندادند، و مثل قابیل به قتل و غارت پرداختند، آنها را می سوزاند، تا مهره های سوخته ای باشند: برای بیشتر شعله ور کردن آتش جهنم(وقودها الناس والحجاره). لذا سرفص دروس علاوه بر این موارد میتواند: بررسی اسناد بالا دستی، بررسی نیاز های منطقه ای، بررسی راه حل های رفع محرومیت. و حتی بررسی قوانین و مقررات باشد. در پایان نیز میتوان قبول شدگان را، به درجه پروفسوری مفتخر کرد. و مدرک لازم هم صادر نمود.

  • سید احمد حسینی ماهینی

سیستم نخبه پرور

سید احمد حسینی ماهینی | دوشنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۲، ۰۶:۰۹ ق.ظ | ۰ نظر

علیرغم انتقادات فراوانی که: از آموزش و پرورش ایرانی می شود، ولی شاهد هستیم که سیستم نخبه پروری هست، که تمام جهان به آن احتیاج دارند : با فریب و نیرنگ و هزینه های کلان، آنها را فراری و جذب می کنند. این سیستم به دلیل عمق تاریخی خود، امپراتوری عظمی ایران را اداره می کند. هم اکنون هم ما متذکر می شویم: که فرار مغزها درست نیست، بلکه اعزام روسای جمهور! و مدیران ایرانی تبار برای همه: اعضای این امپراتوری عظمی است. یعنی دنیا به این نتیجه رسیده که: کار های خود را به ایرانی تبار ها بسپارد. لذا باید چشم ها را شست و جور دیگری :به این موضوع نگاه کرد: اولا: سیستم ایرادی ندارد و آنهاییکه انتقاد می کنند، انتقاد آنها ناظر به کاهش این فرایند: نخبه پروری هست. ثانیا کسانیکه فرار مغزها را عنوان می کنند، در صدد تحقیر این سیستم می باشند، نه خواهان رشد آن. زیرا این سیستم براساس آموزه های آیت الله العظمی، ها اداره می شود. و اگر نقصی هم داشته باشد، با صئا و سیما و سخنرانی و مداحی برطرف می شود. انسانهای حاکم بر ایران همیشه بزرگان دینی بودند، چه از ابتدا که جمشید جم را حضرت آدم می دانند،  زال را نوح نبی، و کورش کبیر که ذوالقرنین خوانده، و چه داریوش که آن را سلیمان نبی دانسته اند. چه: زمانی که ساسانیان را، به علویان منتقل کردند: از دواج دوتن از پسران حضرت علی ع، با دو تن از دختران یزدگرد سوم، این انتقال را مستحکم ساخت: که تا به امروز این سلسله،  بنام امامزادگان و سادات، فراگیر شده است. آنهاییکه رفته بودند باز می گردند. و همه بر استان خدا، جبین می سایند. و از اینکه آنها را رها نکرده! نشانه هایی را فرستاده تشکر می کنند. فره ایزدی، همیشه یار ایرانیان بوده. و ایران مرکز دنیای: یکتاپرستان بوده است. اکنون نزدیک 12قرن است که: تحت الحمایه حضرت ولی عصر است. ایشان( روات احادیث)علمای مجتهد را کمک می کند: تا از پیچ و خم های تاریخی عبور کنند. لذا ایران امپراتوری یکتا، یکتاپرست و عظمی جهانی بوده، هست و خواهد بود. تا مادام که امام زمان ظهور کند. و این یک اظهار نظر ملی گرایانه نیست. زیرا پیامبر فرموده که: اگر علم در ثریا هم باشد، ایرانی (از قوم سلمان) به آن دست پیدا می کنند. اصلا کلمه مسلمان، به تعبیر ابن عربی، از سلمان گرفته شده! سلمان نامی بوده که: پیامبر بر رزوبه ایرانی نهاده است. و بارها بر پشت او زده و فرموده که: قوم آخرالزمان از قوم این مرد خواهند بود. و حتی فرموده (السلمان منا اهل البیت)! لذا در کشورهای عرب، که با ایرانی ها مخالف هستند، بجای سلمان فارسی، به او سلمان پاک می گویند: زیرا اهل بیت پیامبر در قران، به پاک بودن تایید شده اند. حال چرا اینهمه عظمت برای ایرانیان است؟ برای اینکه نوروز را ایرانیان جشن می گیرند! یعنی از ابتدای تولد زمین خداژرست هستند. ولی به گفته امام صادق ع، اعراب آن را ضایع کرده اند. چون نوروز یاد آور شروع خلقت خداوند است. و همه در ان روز، از خدا تشکر می کنند که دنیا را آفرید، مردم را افرید، و آنها هم در جرگه و غوغای هستی، مکانی دارند.  شروع بهار و زایش گیاهان و حیوانات، بیدار شدن خرس های قطبی و سبز شدن درختان خشکیده را، همه از نشان های خدایی می دانند. و به قول سعدی : برگ درختان سبز در نظر هوشیار، هر ورقش دفتری است: معرفت کردگار. درخت برای ایرانیان دانشگاه علوم است. لذا آموزش و پرورش در ایران، به دبستان محدود نمی شود. بلکه آنجا ادب می اموزند: ادبستان است! و دبیرستان، محل دبیری ومیرزایی و یاد گرفتن مشق زندگی است. گرچه غرب زدگان آن را برای مبارزه با خدا درست کردند(سکولاریزم). و می خواهند جایگزین الهیات کنند. ولی تا کنون موفق نشده، موفق هم نخواهند شد. غرب زدگانی که کاسه از آش داغ تر هستند. زیرا که غرب، خود به ایران سر تعظیم فرود آورده، ولی غربزدگان باور نمی کنند. هنوز مثل تقی زاده ها می گویند: باید از فرق سر تا نوک انگشت پا، فرنگی شویم. ولی الان این حرف معکوس شده! زیرا که خورشید، از غرب طلوع خواهد کرد. و این غرب زدگان دوباره مسلمان خواهند شد به تبع غرب!

  • سید احمد حسینی ماهینی

وام گیرندگان در زندان

سید احمد حسینی ماهینی | يكشنبه, ۱۷ دی ۱۴۰۲، ۰۶:۳۶ ق.ظ | ۰ نظر

   بنده سالها است که از: انهدام بانکها سخن می گویم. از همان زمان که مردم در انقلاب، بانکها را نمی خواستند و مانند سینماها و مشروب فروشیها، آتش می زدند. اما برخی مسئولین مخصوصا حلقه مشهد، آن را نجس می دانند ولی می گفتند: پاک باید بشود. سینما را مثلا پاک کردند! بانکها را هم غسل تعمید دادند. ولی انها نمی دانند که: سگ به دریای هفتگانه بشوی! که چو تر شد پلیدتر باشد، خر عیسی گرش به مکه برند، چون بیاید هنوز خر باشد! برای اینکه ثابت شود که بانکها هنوز: پلید تر از گذشته اند یک سوال: با گذشت پنجاه سال از اسلامی کردن بانکها، چرا وام گیرندگان از بانکها، در زندان ، یا مصادره اموال شده و یا فراری هستند؟ سوالی است که از جناب مستطاب تاج الدینی شد، و ایشان تعجب کردند. اما جواب ان فقط یک کلمه است: چون رباخواری و حرام است. و حرام هم بی برکت. خوب البته جواب فناتیک و امل مابانه است. اما بدانید امل، مخلص ام البنین است: در حجاب و فرزند آوری.  می بینید با همین شگرد ها، دست و پای مسئولین را می بندند: و دین اسلام را به مسخره می گیرند. شاید بخواهید روشنفکر بازی در اورید: مانند آقای تاج الدینی از من آمار بخواهید: آمار نمی خواهد، بنده گفتم کلیه وام گیرندگان، لذا باید شما آمار بدهید که: یک نفر وام گرفته و خوشحال است. اما بهر حال این هم آمار: اول خود دولت، ورشکسته ترین بودجه را دارد! فقط برای اینکه از سیستم بانکی استقراض می کرده! یعنی بانکها در باغ سبز نشان می دادند: تا دولت استقراض کند، بعد برای همیشه او را بدهکار بهره، دیر کرد و جریمه! می دانستند. چرا به ارتش یا سپاه حتی: در بحبوبه جنگ وام و ارز نمی دادند؟ برای اینکه می دانستند، این برگشت ندارد. و نمی توانند ارتش را بدهکار و تصاحب کنند. اما دولت را بدهکار و همه اموال او را مصادره(خرید سهام بجای بازپرداخت بدهی) کرده اند. حاکمیت بدون اجازه بانکها، کاری نمی کند: حتی آقای رئیسی که رئیس بانک مرکزی را عوض کرد: برای این بود که با افزایش نرخ بهره مخالف بود. و بانک مرکزی رئیسی، اولین کاری که کرد: به بهانه کاهش تورم، نرخ بهره را آزاد کرد. و دیدیم که تورم هم آزاد! و دروغ انها همان اول معلوم شد. الان بزرگترین ارقام هزینه ای بودجه دولت: بدهی به بانکها و مراکز مالی مانند بورس و بیمه است. یعنی بجای اینکه بانک و بورس و بیمه، مددکار دولت باشند، شمشیر از رو بسته: و به فکر استقلال از دولت هستند. دوم: بیش از دو هزار واحد تولیدی توسط: دولت سیزدهم احیا شد: که مشکل همه آنها بانکی بوده است. دولت سیزدهم فقط آب به اسیاب بانکها می ریزد: یعنی مهلت می گیرد. مهلت گرفتن از بانکها، یعنی افزایش بدهی و عقب افتادن اقساط :و یعنی قطعی شدن زندانی مدیران عامل! و مصادره همه این کارخانه ها. چون بانک که از حق! خود نمی گذرد؟// باید بهره و دیرکرد و جریمه را بگیرد. فرضا الان آقای رئیسی نگذاشته، بعدا به حساب انها خواهد رسید. سوم شرکت شستا و صندوق های بازنشستگی: همه به بانکها بدهکارند، و در معرض تعطیلی. لذا تنها شرکتهایی الان در ایران سرپا هستند که: اولا وام از بانکها نگرفتند: و با پول حلال کار خود را پیش می برند. ثانیا، آنهاییکه وام گرفته اند، همه بخاطر وام، مصادره شده و در اختیار بانکها هستند. به همین جهت هست که: خرده فروشان یا تولیدکنندگان، همه زیر زمینی عمل می کنند: زیرا اگر پروانه بگیرند، مورد شناسایی بیمه قرار می گیرند، واگر وام بگیرند مورد شناسایی بانکها، و اگر فعالیت چشمگیر داشته باشند مورد شناسایی بورس قرار می گیرند: و به آنی بدهکار شده! باید که سهام خود را واگذار به :بیمه یا بانک و یا بورس بفروشند: و غزل خداحافظی را بخوانند: زیرا بورس  و بانک و بیمه، تله یهودی های نزولخوار است. آنها در قالب بانکها و بیمه و بورس، اقتصاد دنیا را در اختیار خود قرار می دهند. لذا تا موقعی که کار اسرائیل تمام نشود: کار بانکها و بیمه و بورس هم، تمام نمی شود: پس به یک نفر کار تمام کن، نیازمندیم.

  • سید احمد حسینی ماهینی