گاو نه من شیر ده(گاوی که به سطل شیر خود لگد می زند)

می گویند با بیست ساله ها، جنگ را بردیم ولی با شصت ساله ها، اقتصاد را باختیم! تفاوت دیدگاه نسل ها گاهی چنان دور از هم هست، که قضاوتهای معکوس از یکدیگر را موجب می شود. ابتدا سعی می کردند که انقلاب اسلامی را، زیر سوال ببرند و آن را در محدوده اختلافات پدر و فرزندی، تحلیل نمایند و برای اینکه بگویند پدرانشان اشتباه کردند، می گفتند انقلاب اشتباه بود! و برای اثبات نظرات خود به سراغ نکات مثبت: دوران ستم شاهی رفته و آن را تطهیر می کردند. اما بعد که فبول کردند انقلاب درست بوده، و مردم آن را با خواست قلبی انجام دادند، اکنون به سراغ دستاورد های ان می روند! با تکذیب آن سعی دارند بگویند: پدران اشتباه کردند! البته خود پدر ها هم بی تقصیر نیستند. گاهی از گفتن حقایق می ترسند، در نتیجه دشمن این خلا را پر می کند!و دروغ پراکنی را جایگزین آن می کند. می خواهد ثابت کند که مردان انقلاب، گاو نه من شیرده بودند! در دوران انقلاب و دفاع مقدس، از جان مایه گذاشتند و برای انقلاب شیر تولید کردند! ولی الان به آن لگد می زنند، و همه را می ریزند و از بین می برند. استادها نیز کم تقصیر ندارند! آنها با پردازش تئوری این موضوع می گویند: انقلاب فرزند خور است. امام خمینی با اطلاع از همین موضوع، در وصیت نامه سیاسی الهی خود می گوید: نگذارید که انقلاب به دست نامحرمان بیافتد. اما با این حال چنین اتفاقاتی عمدا یا سهوا بوجود می اید. مثلا در مورد تغییر نام شهدا در خیابان های تهران، دو نوع اظهار نظر وجود دارد: رئیس موزه انقلاب و دفاع مقدس می گوید عمدی نبود، (سردار کارگر)هم تاکید می کند: کسی جرات نمی کند این کار را عمدا بکند. اما رئیس قوه قضائیه معتقد است: خاطیان باید به دادگاه معرفی شوند. در مورد اداره کشور نیز این دو دیدگاه وجود دارد: عده ای می گویند انقلابی ها، کار خود را که انجام دادند، کنار بروند تا دیگران کشور را اداره کنند. طبیعی است آنهاییکه برای انقلاب زحمتی نکشیده، و شکنجه نشدند نمی دانند چه می خواهند! لذا دچار عملگرایی شده، و انقلاب را از محتوا خالی می کنند. این بحث در اوایل انقلاب زیاد مطرح بود که: کار باید به دست متخصص باشد، یا مومن! شهید چمران آن را به سادگی حل کرد: باید به دست مومن متخصص باشد! یعنی هم از محتوای انقلاب خبر داشته، به آن پایبند باشد و هم، در اختراع و اکتشاف و مدیریت هم، سررشته داشته باشد. این نظریه پردازی شهید چمران، باعث شد تا امروز ما شاهد: پیشرفت های فراوانی باشیم. زیرا متخصصانی که ایمان نداشتند، برایشان مهم نبود که در ایران باشند، یا در امریکا! شاید خدمت به امریکا، برایشان بهتر بود! لذا با کوچکترین فرصت پیش آمده، راهی خارج می شدند. این متخصصین مومن بودند که تخصص خود را صرف: ملت خود می نمودند.بنابر این اگر سوء مدیریت وجود داشته باشد، برای متخصصان بدون ایمان و تعهد است. اما متاسفانه برعکس این اصل منطقی، تبلیغ می شود. کسی که اموال وطنش را غارت کرده، تحویل دشمنان می دهد، متخصص بی تعهد است، ولی تبلیغات به سوی مومنان متخصص، نشانه می رود. اگر گرانی و تورم و بیکاری وجود دارد، محصول اختلاس یا غارت آنان است. و نباید تقصیر را به گردن: مومنان انداخت زیرا اینان هم اگر خیانت کار بودند، مانند آنها فرار می کردند. کسی که مانده و با شرایط سخت، برای کشورش پیشرفت و رفاه به ارمغان می اورد، نباید مانند کسی که اموال مردم را سرقت کرده، به خارج برده ارزیابی شود.(دوغ و دوشاب یکی شود). همیشه در دعاهایمان بگوییم: خداوند خیانت کاران را در هر لباس و: در هر مقام رسوا کند. وخدمتگزاران را در هر لباس و: در هر مقامی هستند، پیروزشان کند.

The cow that kicks its bucket of milk

They say we won the war with twenty years, but we lost the economy with sixty! The differences in the views of generations are sometimes so far apart that they make opposite judgments. At first they tried to question the Islamic Revolution and analyze it in the context of father-child differences, and to say that their fathers were wrong, they were saying that the revolution was wrong! And to prove their point of view, there are some positive points: the king's oppression was gone and he was cleansed. But after they realized the revolution was right, and the people did it with a heartfelt desire, they are now turning to its achievements! By denying it they are trying to say: Fathers were wrong! Of course, the fathers themselves are not faultless. Sometimes they are afraid of telling the truth, so the enemy fills this void and replaces the lie. Wants to prove that the men of the revolution, cows were not lactating me! During the revolution and the holy defense, they sacrificed their lives and produced milk for the revolution! But now they are kicking it, and they are throwing it all away. The masters are also not to blame! With the theory behind it, they say: The revolution is childish. Imam Khomeini, aware of this, says in his divine political will: Do not let the revolution fall into the hands of the unjust. But you do happen intentionally or inadvertently. For example, there are two types of comments about the renaming of martyrs on the streets of Tehran: the head of the Museum of Revolution and the Holy Defense says it was not intentional, (Commander in Chief) insists: no one dares to do it intentionally. But the head of the judiciary argues: violators should be brought to court. There are two views on the administration of the country as well: some say that the revolutionaries will abandon what they have done to run the country. It is natural that those who did not bother with the revolution and did not torture themselves do not know what they want! So they become pragmatic, and they make the revolution empty of content. It was a topic of discussion at the beginning of the revolution: work must be done by an expert, or a believer! Martyr Chamran solved it simply: he must be an expert believer! That is to say, be aware of, adhere to, the content of the revolution, and be involved in inventing, exploring, and managing. This theorizing of the martyr Chamran has led us to see many advances today. Because experts who didn't believe it didn't matter to them in Iran, or in America! Maybe serving America was better for them! So they left the road with the slightest chance. It was the faithful who devoted their expertise to their nation. So, if there is mismanagement, it is for the professionals without faith and commitment. But unfortunately it is propagated contrary to this rational principle. The one who loots his homeland and hands over the enemies is an unreliable expert, but the propaganda goes to the professional believers. If there is an increase in inflation and unemployment, they are the product of embezzlement or looting. And the blame should not be blamed: the believers were thrown out because they would have fled like they would if they had been betrayed. Anyone who remains prosperous and prosperous for his country should not be evaluated as someone who has stolen people's property and taken it abroad (be it a douche or a shower). Always say in our prayers: May God discredit the betrayers in every outfit and: in every position. Wait for the servants in every outfit and in every position.