فرق زباله خوری با بازیافت
متاسفانه ترامپ و دارو دسته نیویورکی و گانگسترهایش، فرق بین زباله خوری، و بازیافت را نمی دانند! لذا در اظهار نظر های خودشان می گویند: در ایران مردم گرسنه اند، و حتی نان ندارند بخورند! موضوع این است که در ایران، نان مقدس است و برکت خدا محسوب می شود. لذا کسی حق ندارد اسراف کند یا دور بریزد. بنابراین در زباله ها نان ریخته نمی شود، بلکه از همان ابتدا جداگانه در بسته های تمیز قرار می دهند. این نان های برگشتی یا نان خشک، مصارف زیادی دارد: یکی از انها برای تغذیه دام و طیور است. افرادی با چرخ و گاری دستی، در خیابان ها و کوچه ها می گردند، و از خانه ها خریداری و به گاوداری ها می فروشند. اگر خیلی ریز باشد، مردم خودشان آن را در محل هایی می ریزند، تا کبوترها و گنجشک ها گرسنه نمانند. البته موش ها از این موقعیت سوء استفاده می کنند! لذا موش های خیابان های تهران، بسیار چاق و پرخور هستند. لذا با روش آمریکا یا کشورها فرق می کند. در اروپا و آمریکا مردم کمتر نان می خورند، و نان آنها خمیر و باد کرده است، که اغلب کپک می زند و به سم خوراکی تبدیل می شود. اما با اینجال مردم بی خانمان، که آمارشان طبق اعتراف خودشان هر روز بیشتر می شود، به زباله دانی ها مراجعه می کنند! و از این نان های کپک زده، برای سیر کردن شکم خودشان استفاده می کنند. لذا آنها گاری یا چرخ دستی و کیسه ندارند. چرا که اینها نشانه آن است که: تفکیک زباله برای کسب درآمد است، نه برای خوردن. یعنی در ایران هر کس زباله گردی می کند، کیسه دارد و هرچیز با ارزشی را در آن می ریزد، و برای فروش می برد. و از درآمد آن، چلوکباب می خرد و در گوشه پارکی می خورد. در حالیکه زباله خوران، یا هوم لس های غربی، ابتدا به نوانخانه ها مراجعه می کنند، وقتی لقمه های کوچک نوانخانه، سیرشان نکرد به زباله خوری روی می آورند.. البته اخیرا شهرداری تهران، سعی کرده بازیافتی ها را ساماندهی و به لباس کار مجهز کند، ولی اغلب آنها رعایت نمی کنند. زیرا زباله های تهران، بسیار با ارزش است و حداقل، مواد پلاستیکی یا فلزی آن بیشتر از: دستمزد روزانه یک کارگر معمولی است. به همین جهت زباله های ایرانی، مشتری های فراوانی(در داخل و خارج) دارد و: برخلاف کشورهای دیگر، هیچگاه روی زمین نمی ماند. درواقع بازیافت در ایران، ادامه تولید است. زیرا فرضیه تولید در ایران برمبنای جایابی و غیر جایابی است. غربی ها جایی را محل تولید می دانند که: جایایبی شده، فونداسیون کرده و با هدف خاص ایجاد شده باشد. مثلا برای تولید کود، حتما باید کارخانه ثبت شده باشد! ولی در ایران هر کس که مصرف کننده است، یک کارخانه تولید کود هم هست. کود انسانی بازیافت می شود و: بصورت کنسانتره در می اید. کود حیوانات هم به همین شکل. زباله های تر نیز تصفیه شده، گنداله می شوند. بسیاری از انها در همان مکان تبدل می شوند. باغدار یا کشاورز ایران، برگهای ریخته شده را، در پای همان درخت دفن می کند. یا چمن قطع شده را، دور نمی ریزد بلکه در کیسه های مخصوص، برای مصارف دیگری نگهداری می کند. به اسطلاح ایرانی ها، چون همه چیز را خدا آفریده، پس بی خاصیت نیافریده! هرچیزی خاصیت و استفاده خودش را دارد. براساس سنت هزاران ساله ایرانی، کشاورزان وقتی گندم بر زمین می پاشند، آن را سه قسمت می دانند: یک قسمت سهم پرندگان، یک قسمت سهم چرندگان، و یک سوم دیگر آن برای برداشت محصول است! یعنی کبوتران و گنجشک ها و : حتی کلاغها (پرندگان) یا الاغ و گوسفند (چرندگان) هم، جزو روزی خورهای یک کشاورزند، چه رسد به فقرا و مستمندان، اگر موجود باشند.
ای خدایی که در خزانه غیب، گبر و ترسا وظیفه خور داری، دوستان را کجا کنی محروم؟ توکه با دشمنان نظر دارا!
Recycle waste trash
Unfortunately, the tramp and drug do not know New York City and its gangsters, the difference between garbage, and recycling! So in their comments they say: In Iran, people are hungry, and even have no bread to eat! The issue is that in Iran, it is sacred bread and blessing of God. Therefore, no one has the right to waste or throw away. Therefore, the garbage does not spill bread, but from the very beginning it is placed in clean packs separately. These bulk breads or breads have a lot of uses: one for feeding livestock and poultry. People with a wheelbarrow are handled in the streets and alleys, bought from homes and sold to dairy farms. If it is too small, people themselves will put it in places, so that the pigeons and sparrows do not starve. Of course, mice are abusing this position! So the mice in the streets of Tehran are very obese and addictive. So it's different from America or countries. In Europe and the United States, people eat less bread, and their bread is battered, often moldy and into poisonous food. But with the people of homelessness, whose numbers become more and more every day according to their own confession, they come to the rubbish! And from these moldy breads, they use their own belly to feed. Therefore, they do not have cart or trolley and bag. Because these indicate that: the separation of waste is for making money, not for eating. That is, in Iran, everyone collects garbage, has a bag, and puts everything in it with value, and sells it for sale. And from his earnings, he smashes a cheekbake and eats at the corner of the park. While the garbage, or the western humans, first come to the nursery, when the small dishes of the nursery do not feed their garbage, it has recently come to the rescue of the municipality of Tehran. But they often do not. Because the waste of Tehran is very valuable, and at least, its plastic or metal is more than: the daily wage of a normal worker. As a result, Iranian waste has many customers (inside and outside) and, unlike other countries, will never remain on the ground. In fact, recycling in Iran is a continuation of production. Because: the hypothesis of production in Iran is based on the location and non-location. Westerners find a place where production is made, founded, founded and aimed specifically at. For example, to make fertilizer, the plant must be registered! But in Iran, every consumer is a fertilizer plant. Human fertilizer is recycled and is concentrates. Animal fertilizer is the same. The more waste is also refined, they are spoiled. Many of them are in the same place. Gardener or farmer of Iran, buried leaves, is buried at the foot of the same tree. Or does not throw away the cut grass, but in special bags for other uses. To the wise men of Iran, because God has created everything, then he has not created anything! Everything has its own property. According to the Iranian tradition of thousands of years, farmers, whenever they sow wheat, know it as three parts: one part of the birds, one part of the grain, and one third of it for harvesting! Namely, pigeons and sparrows, and even ravens (birds) or donkeys and sheep (slaughterers), are one day a farmer, let alone the poor and the poor, if they exist.
- ۰ نظر
- ۲۳ خرداد ۹۸ ، ۰۸:۵۶