175درصد سود بانکی !

متاسفانه  پس مانده های فتنه در دولت جدید طرح های زمان موسوی را می خواهند اجرایی کنند طرح هایی که بدون کم ترین کمک به جبهه در 8سال دفاع مقدس خزانه را نیز زیر خط قرمز برد.

یکی از این طرح ها واردات بی رویه محصولات از رده خارج و اتوبوس های دست دوم و غیره است البته  دلیل آن روشن است چرا که از یکسو اقتصاد بیمار غرب را نجات می دهد و موالیان حق مولی خودشان را ادامی کنند دوم اینکه پورسانت های خوبی هم می گیرند. شرکت های غربی نه تنها به همه طبقات ذینفوذ در این قرارداد ها درصد پرداخت می کنند بلکه آن را به حسابهایی واریز می کنند که از دست جمهوری اسلامی بیرون است!

یکی دیگر از طرح های آنان افزایش نرخ سود بانکها و جایگزینی بانکداری ربوی به جای بانکداری اسلامی می باشد هم اکنون  بانکها  دیگر دست نزول خواران را از پشت بسته اند و در کشور امام زمان با داشتن اینهمه ولی امر و مرجع تقلید هرکاری دلشان می خواهد می کنند البته این بار بدون سرو صدا کار می کنند تا کسی جلوی آن ها رانگیرد .

رشد بالای نرخ سود نیروی مولد را به سوی راحت طلبی و رانت خوار ی می برد و نیروهای تولیدی را در ورطه بدهی نابود می کند.

 

اما معصومیت و پاکی او قابل ستایش است و: بادا که چنین باد

دیالوگ قشنگ : ما چریک کت شلواری ندیده بودیم ! شاید اشاره ای به این باشد که چ حاتمی کیا چریک است و: البته چمران هم و صد البته تر هردو یعنی: چمران چریک! که به راحتی به قلب دشمن می زند ولی، نامردانه او را نمی کشد. چریک کت شلواری که به تنهایی از میان خط آتش می گذرد و: تنها زن باقی مانده در بیمارستان را نجات می دهد.

رئیس ستاد ارتش را باخود می برد ولی، در شرایط سخت او را سوار بالگرد می کند و به سلامت اعزام میکند.

   حاتمی کیا خیلی حرف ها را زده و: خیلی حرف ها راهم گذاشته برای بعد. واقعا راست است که رهبر معظم انقلاب می گوید: سال های دفاع مقدس، گنجینه ای تمام ناشدنی برای هنر و فرهنگ این ملت است.

ملتی که با رویکرد خود به این فیلم ها، نشان داد هم پول دارد، هم خرج می کند و هم به سینما می رود و: پای پرده نقره ای هم می نشیند و: قهرمان فیلم را هم تشویق می کند...

فریبرز عرب نیا گرچه کمی قیقاج می رود، ولی برایند او مثبت است و لذا نقش هایش هم، بر دل می نشیند.مریلا زارعی کمتر از او نیست، گرچه او هم از یک سلاح جمعی، به یک قهرمان دیگر سینما حمله می کند، و در صدا و سیما از سلحشوری انتقاد می کند، بدون اینکه به آن سلحشور اجازه دهند از: این سلاح جمعی استفاده برای دفاع کند،

اما معصومیت و پاکی او قابل ستایش است و: بادا که چنین باد.

سینما داران هم در این حماسه شریک هستند، من یادم هست که سینما سپیده از همان قبل از انقلاب اسلامی هم، فیلم های سنگین نمایش می داد و الان هم بلیط نیم بها دارد و: از همه بیشتر هم در می اورد.

ما این موفقیت را به سینمای ایران تبریک می گویم و امید واریم چند تا حانه یا میز و صندلی آن ها را از مردم جدا نکند

غرب نباید بدبین باشد.

غرب نباید بدبین باشد.

سازمان های جاسوسی غرب از ابتدا، در اختیار ایران بوده است و تقریبا همه تجربیات خود را از ایرانیان یاد گرفته اند. از وقتی که آنتونی و شرلی در زمان شاه عباس صفوی به ایران آمدند، تجربیات ایران در اختیار غرب قرار گرفت. زیرا در اروپا وحدتی وجود نداشت، مثلا فرانسه اگر جایی می رفت انگلیس هم مایل بود برود. و رقابت درون اروپا به بیرون آن هم کشیده می شد.

   لذا همه آن ها به راهنمایی ایران ،برای غلبه بر یکدیگر نیاز داشتند. گاهی فرانسه با اتحاد با ایران برعلیه روسیه می جنگید، گاه انگلیس با اتحاد با ایران به جنگ روسیه می رفت و: گاه پرتغالی ها و اسپانیایی ها از این فرصت استفاده می کردند. و در تمام در گیری های اروپا، ایران پایه ثابت کمک به آن ها بود.

حتی در ان زمانی که عثمانی ها تمایل داشتند تمام اروپا را فتح کنند، اروپائیان دست به دامن ایران شدند و: از نحوه فنون جاسوسی ایران استفاده و: آموزش های لازم را دیدند و: در مقابل عثمانی ها پیروز شدند.

ایران  در زمان قاجار هم مملکت بزرگی را با ثروت زیاد به ارث برده بود. نیازی به جهان گشایی نمی دید و لذا لشکر کشی نمی کرد. و به جای آن کمک های اطلاعاتی برای تنظیم روابط جهانی می کرد.

مثلا به محض اینکه می دید فرانسه قوی شده، با اسپانیایی ها و یا پرتغالی ها وارد مذاکره می شد. و یا اگر انگلیس دم در می آورد، با فرانسه متحد می شد و: اطلاعات و اموزش های لازم را به آنان میداد.

حتی از نظر مالی هم همنیطور بود:اگر  دولت مردان ایران کمکی به روسیه می کردند، بلافاصله سرو کله انگلیس ها پیدا می شد. آن ها هم به گدایی می آمدند . ثروت دربار ایران مخصوصا در زمان نادر شاه، همه را فریفته بود. زیرا نادر به هندوستان و همه جا لشگر کشی کرد، و جواهرات فراوانی آورد .

    از جمله کوه نور ،تخت طاووس و دریای نور بود که: هرکدام خزانه یک کشور را اداره می کرد. مخصوصا که در آن هنگام هنوز پول اعتباری رایج نشده بود، و همه پول ها به صورت مسکوک طلا و نقره بود. و یکی از همین قطعات بزرگ طلا، انگلستان را برای همیشه دارای خزانه ای محکم کرده است.

   در زمان پیروزی انگلیسها و آغاز زور گویی آن ها، ایران به سوی آلمان ها رفت. و آلمان ها به قدری از این موضوع خوشحال بودند که: هیتلر اعلام کرده بود ما از قوم اریا هستیم . و مطالعات زیادی را برای اثبات این موضوع به عمل آوردند. این ذوق و شوق آلمانی ها آنقدر اصیل بود که: تا کنون هم ادامه دارد و: تا قبل از انقلاب اسلامی ویزا هم نمی خواستند. گرچه شکست آلمان ها و سقوط هیتلر باعث شد، حکومت ایران هم تغییراتی بدهد.

      ابتدا کمی به روسیه تمایل نشان داد و از آلمان ها برید. اما توده ای ها اساس حکومت را خواستند و: از این رو ناچار شد به آمریکا متوسل شود. توسل ایران به آمریکا، بیشتر به آن جهت بود که برخلاف روسیه که همسایه ایران بود و: هرلحظه خطر درگیری داشت ، آمریکا در آن سر دنیا بود و :امکان استعمار گری کمتری داشت.

اما انتخاب ایران باعث رونق کار آمریکا شد و: دانشمندان ایرانی و طراحان اداری آن در نیویورک، منشور کورش را برده و تدریس حکومت جهانی را آغاز کردند. کم کم آمریکای مظلوم و دور افتاده، به یک ابر قدرت تبدیل شد.و همین که ایران دست از آمریکا کشید، دیگر آمریکایی باقی نمانده بود!

 بعد از انقلاب اسلامی که ایران، از مسائل ملی عبور کرد و به مسائل اسلامی توجه کرد، خواستار اداره جهان براساس اصول اسلامی شد. آمریکا این مسئله را قبول نکرد، روابط خود با ایران را قطع و: باعث شد که ایران از آمریکا دست بکشد.

  الان به راحتی همه دنیا این را درک می کنند که: امریکا بدون ایران حتی قادر نبود: کشوری مثل عراق را اشغال کند، یا در افغانستان بماند!

هنوز هم آمریکا و اروپا، با کمک ایرانیان اداره می شوند. کلیه طرح های جهانی آنان از سوی ایرانیان داده می شود. مثلا همین مسئله هسته ای طراحی جز ایرانیان نداشت.

    اگر کمی بشکافیم می بینیم که: مسئله هسته ای اصلا مسئله ای نیست. چرا که کشورهایی که بمب هسته ای دارند، نمی توانند از آن استفاده کنند! چه رسد به کشورهایی که تازه می خواهند به آن دست پیدا کنند! ولی اینکه چرا این حرکت بی منطق، اینهمه سروصدا کرد برای اینکه از سوی ایرانی ها مطرح شد، و آمریکایی ها فکر کردند مسئله مهمی است!

   مثلا وقتی سازمان منافقین گزارش داد: که ایران در حال رسیدن به سلاح هسته ای است، ابتدا آمریکایی ها گفتند ما چکار داریم ! اما با اصرار منافقین، این موضوع بحث روز شد.

همانطور که ناپلئون گفته: در هر جنگی جای پای یک زن را باید دید، در هر حرکتی بر علیه جمهوری اسلامی ایران هم، باید جای پای یک ایرانی ملی گرا را دید! زیرا اروپا و آمریکا مال این حرف ها نیستند! و اصلا این موضوعات را نمی فهمند! برای آن ها فقط باید از سکس وشراب حرف زد! اگر تعدادی هم این موضوع را می فهمند، برای این است که تحت آموزش ایرانی ها بوده و هستند. همین الان در تمام سازمان های جاسوسی جهان، زبان فارسی به عنوان یک زبان مهم و حیاتی  تدریس می شود.!

Níor chóir a bheith Doirbh Thiar .
Gníomhaireachtaí faisnéise an Iarthair , tá an Iaráin ar fáil beagnach gach Iranians éis a foghlaimíodh ó n taithí . Nuair a tháinig Anthony agus Shirley ó aimsir Shah Abbas chun Iaráin , bhí taithí Iaráin san Iarthar ar fáil . Toisc nach raibh aon aontacht san Eoraip , mar shampla an Fhrainc , an Ríocht Aontaithe a bhí nuair a bhí siad ag dul . Bhí sé ceirteacha tarraingthe amach as an iomaíocht laistigh den Eoraip .
   Mar sin, chun cabhrú le gach ceann acu , is gá a shárú chéile . Uaireanta an chomhghuaillíocht na Fraince leis an Iaráin throid i gcoinne an Rúis , ansin chomhghuaillíocht na Breataine leis an Iaráin agus an Rúis chuaigh chun cogaidh : riamh na Portaingéile agus na Spáinnigh go raibh an deis . Agus i ngach na hEorpa i ndéanamh , ar bhonn seasta a bheadh ​​ina chabhair .
Fiú nuair a conquered an Ottomans iomlán na hEorpa claonadh , bhí na hEorpaigh a spreagadh Iaráin : Bhí teicnící spiaireacht Natural a úsáidtear agus an modh oiliúint riachtanach a sholáthar agus a bhuaigh i gcoinne an Ottomans .
Cuireadh oidhreacht Iaráin le linn na tír mór Qajar le saibhreas mór . Agus ní dá bhrí sin a fheiceáil a bheith ina chuidiú leis an domhan ionradh ní raibh. Ina áit sin , faisnéis agus cúnamh a choigeartú chun caidreamh domhanda .
Mar shampla , chomh luath agus a chonaic sé an Fraince láidir , le Portaingéilis Spáinnis nó go mbeadh dul i mbun caibidlíochta . Nó má tá sé brewed i Sasana a bhí gaolmhar , leis an bhFrainc , agus an t -eolas agus thug siad an oiliúint is gá .
Mar sin, bhí sé ó thaobh airgid fiú má raibh an rialtas an Rúis cabhrú Iaráin a bheith mar cheannasaí láithreach ag freastal Fuarthas paraisítí . Tháinig siad freisin begging . Cúirt an rachmais , go háirithe i aimsir Nader Shah , bhí gach duine ag intrigued . Toisc go bhfuil an India annamh i ngach áit Rannán tiomanta féinmharú , agus thug a lán de jewelry .
    An Sliabh of Light , bhí sé ar an Throne Peacock agus an fharraige an tsolais a bhí ar siúl ar coffers gach tíre . Go háirithe nuair nach raibh sé airgead creidmheasa fós coitianta , agus gach airgead i boinn óir agus airgid . Agus ar cheann de na píosaí móra de ór , tá an Bhreatain bhí státchiste láidir i gcónaí .
   Ag tús an bua na Breataine agus a éigeantas , chuaigh na Gearmánaigh go dtí Iaráin . Agus bhí na Gearmánaigh chomh sásta faoi seo : Hitler , Nation Celtic , táimid dhearbhú . Rinneadh go leor staidéir a chruthú . Bhí an díograis na Gearmáine chomh fíor gur lean go dtí an am i láthair : go roimh nach raibh an réabhlóid Ioslamach bheith ar víosa . Cé go bhfuil an defeat agus titim de Hitler an Ghearmáin , an rialtas Natural a athrú .
      Léirigh dtús claonas beag go dtí an Rúis agus na Gearmánaigh dul . Ach cuireadh iallach ar an MAISEANNA éileamh ag an rialtas na Stát Aontaithe dul i muinín . Achomhairc US dtí Iaráin , go raibh sé níos mó de gcodarsnacht leis an Rúis comharsanacha , a bhí : am ar bith ar an riosca atá i gceist , bhí na Stáit Aontaithe ar fud an domhain : an fhéidearthacht de níos lú coilíneach .
Ach ba chúis leis an toghchán Natural rathúnas Mheiriceá : eolaithe agus dearthóirí Iaránacha i oifig Nua-Eabhrac , a bhuaigh Cyrus agus thosaigh sé ag múineadh rialachas domhanda . Little ag beag , Meiriceánaigh neamhchiontach agus iargúlta , a bheith ina superpower . , Agus thóg sé na Stáit Aontaithe chun Iaráin , bhí Meiriceánach eile ar chlé !
 Tar éis an réabhlóid Ioslamach san Iaráin , chuaigh ó shaincheisteanna náisiúnta agus saincheisteanna Ioslamach a chur san áireamh glaonna ar rialachas domhanda atá bunaithe ar phrionsabail Ioslamach . Ní raibh na Stáit Aontaithe leis, agus ceangail leis an Iaráin gearrtha : An Iaráin i gceannas ar an US a thréigean .
  Tá sé éasca a thuiscint go bhfuil an domhan ar fad : Meiriceá , an Iaráin nach raibh fiú in ann : a invade dtír ar nós an Iaráic , an Afganastáin nó fanacht !
Fós , na Stáit Aontaithe agus san Eoraip , le cúnamh ó Iranians a bhainistiú . Is léir an Iranians a gcuid pleananna domhanda . Mar shampla bhí an tsaincheist núicléach na hIaráine a ceapadh .
    Má fheiceann tú scoilt beag nach bhfuil an tsaincheist núicléach fadhb ar chor ar bith . Cén fáth go bhfuil tíortha a bhfuil airm núicléacha , ní féidir leo é a úsáid ! Lig tíortha ina n-aonar atá ag iarraidh a fháil nua ! Ach cén fáth a bhogadh inept , mar sin bhí an torann i láthair mar gheall ar an Iranians , agus Meiriceánaigh cheapann go bhfuil siad i gceist !
   Nuair a bheidh an hypocrites , mar shampla , tuairiscíodh go bhfuil an Iaráin ag fáil airm núicléacha , inis na Meiriceánaigh dúinn cad atá le déanamh ! Ach seasann an hypocrites , tá an díospóireacht tugtha cothrom le dáta .
Mar a dúirt Napoleon , ní mór bean a bheith le feiceáil i ngach bhonn cogadh , aon aistriú i gcoinne an Poblacht Ioslamach na hIaráine , tháinig náisiúnaithe Natural an footprints ! Eoraip agus sna Stáit Aontaithe toisc nach bhfuil na focail mianach ! Agus ní raibh tuiscint a fháil ar na saincheisteanna ! Labhair siad ach do gnéas agus fíon ! Má tá tú roinnt ama chun é a thuiscint go bhfuil , go bhfuil an Iranians a bheith oilte . Ceart anois go léir na gníomhaireachtaí Spy ar fud an domhain , is é an teanga Peirsis mar theanga teagaisc criticiúil . !

اما امروز روز :پس دادن دانشمندان ما است!

ما از غرب  متشکریم!

اما امروز روز :پس دادن دانشمندان ما است!

ما از اینکه غرب سال ها، دانشمندان و دانشجویان ما را پذیرفت و: از آنان پذیرایی کرد و: امکانات توسعه دانش آن ها را فراهم کرد و: پشتیبانی مالی و معنوی کرد، تشکر می کنیم.

ایرانیان خود مهمان نواز هستند و: قدر مهمان نوازی را هم بخوبی میدانند. نزدیک به چند قرن، ایرانیان که به اروپا و آمریکا پناه می بردند، کسی آن ها را بیرون نمی کرد، بلکه از آنان پذیرایی هم می کردند. البته بجز یک مورد حمید ابوطالبی، گذرنامه ایرانی را احترام گذاشته اند و: رفت و آمد بین ایران غرب، هیچوقت قطع نشد.

   البته افراطی هایی هم بودند که: میخواستند از این رفتار استفاده استعماری کنند ولی، اکثریت این طور نبودند. نه فقط از علم آن ها حمایت می کردند، بلکه از آثار آن ها استفاده هم می بردند و: بسیاری از نویسندگان کتاب های علمی و درسی ایرانی بودند.

   و این موضوع از حمله مغول آغاز شد.یعنی تا قبل از آن، ایران دانشمندان فراوانی داشت که: اغلب به زبان عربی و یونانی ولاتین آشنایی داشتند و: تقریبا میتوان گفت فلاسفه یونان، شهرت و تجدید حیات خود را مدیون دانشمندان ایران هستند. که آثار آن ها را ازکنج کتابخانه ها به دانشگاهها آوردند !

    زیرا فلاسفه یونان، طرفداری در میان غرب نداشتند و: اغلب آکادمی یا کلاس درس آن ها، تک نفره بود یعنی ارسطو شاگرد افلاطون بوده و...

اما ایرانیان به صحبت های محاوره ای این دو نفر، چنان پرو بال دادند که اگر کسی، پس از مطالعه کتب دانشمندان ایرانی، به کتب اصلی ارسطو یا افلاطون مراجعه کند، آن ها را کاملا ابتدایی می بیند.

    قبل تر،این کتاب نویسی ها از زمان ائمه آغاز شد. اولین دستور زبان را حضرت علی ع پایه گذاری کرد. قران را جمع آوری و دریک مجلد تنظیم نمود.

   خطبه ها و سخنرانی های خود را مرتب کرد. بعد از ایشان کار ها ادامه یافت تا اینکه: در زمان  خلفای عباسی، آن ها بخاطر مبارزه با عقاید شیعه، دستور به ترجمه آثار دیگر سرزمین ها دادند. و از دانشمندان آن ها، برای مبارزه با عقاید شیعه دعوت کردند.

مجالس مناظره از زمان امام صادق ع آغاز شد، و در زمان امام رضا ع به اوج خود رسید . همه کتاب های یهودیان ، مسیحیان و ادیان دیگر ترجمه شد و: در دانشگاههای آن موقع بررسی و تدریس شد. نظامیه بغداد و: دانشگاه جندی شاپور،از مراکز مهم این مباحث بود، تا اینکه مغول ها حمله کردند.

  آن ها کتاب ها را می سوزاندند و:دانشمندان را می کشتند. لذا دانشمندان ایرانی سه دسته شدند: دسته اول همراه مردم، به مبارزه پرداختند مانند: شیخ حسن جوری و دیگران، دسته دیگر به دربار مغول ها نفوذ کردند تا: مانع این وحشیگری ها شوند. که خواجه نصیر الدین طوسی از آن جمله بود ، و توانست هلاکوخان را مسلمان کند. و وزیر او شود.و رصد خانه مراغه را ساخت.

 اما دسته سوم فرار کردند و: به فکر جای امن برای خود و کتب خود گشتند. که این دانشمندان سر از اروپای قرون وسطی در آوردند.یکی از آن ها سعدی شیرازی بود ! وی در آغاز کتاب خود می نویسد: آن سال که ما را احوال خوش بود   از هجرت 656بود!

       و این سال سالی است که سعدی ازشیراز  فرار کرده و به شهر حلب در سوریه پناه برده و به کار گل مشغول است یعنی عمله یا فعله و کارگر ساده ساختمانی است. در حالیکه مغول ها در شیراز کشت و کشتار می کنند. سعدی خود می نویسد که در شهر قدس اسیر صلیبی ها شد و بعد که یک نفر او را شناخت با ده سکه ایشان را آزاد کرد!

وجودم‌ به‌ تنگ‌ آمد از جور تنگی ‌
شدم‌ در سفر روزگاری‌ درنگی‌
جهان‌ زیر پی‌ چون‌ سکندر بریدم‌ 
چو یأجوج‌ بگذشتم‌ از سد سنگی‌
چو باز آمدم‌ کشور آسوده‌ دیدم 
‌ز گرگان‌ به‌ در رفته‌ آن‌ تیز چنگی‌
به‌ نام‌ ایزد آباد و پرناز و نعمت 
‌پلنگان‌ رها کرده‌ خوی‌ پلنگی‌

البته دانشمندان به هند و چین و کشور های دیگر هم رفتند. یا برخی از آنان مخصوصا مبتکران و صنعتگران، به زور به مغو لستان فرستاده می شدند. اما روابط ایران با غرب، در زمان هلاکوخان رونق بیشتری داشت. به همین دلیل دانشمندان رفت و آمد بیشتری کردند و: کتب خود را برای حفاظت بیشتر به آنجا بردند. که اکنون در موزه های: اروپا و آمریکا نگهداری می شود.

   اگر این کمک غربی ها نبود، شاید آن کتب و دانشمندان هم اسیر مغول شده، از بین می رفتند. اما این امانت داری آنان باعث شد که: رفتن به اروپا و تعامل فرهنگی با فرنگ ادامه یابد. در زمان مشروطه تقریبا حالت رسمی گرفت. در آغاز حکومت پهلوی، رسما دانش آموزان به اروپا اعزام شدند که: تاکنون نیز ادامه دارد. وهزینه های بورس تحصیلی، ردیف ثابتی را در بودجه سالانه کشور، به خود اختصاص می دهد.

اما امروز پایان این کار اعلام می شود، یعنی ما ضمن تشکر از امانت داری و: مهمان نوازی غربی ها، به آن ها اطلاع می دهیم که قادر شده ایم از: دانشمندان خود و کتب آن ها محافظت کنیم. لذا درخواست داریم کتب و آثار باستانی  ما را، از موزه ها پس بدهند و دانشمندان ما راهم به ایران برگردانند! 

Gabhaimid buíochas leis an Iarthair !
Ach lá atá inniu ann , an lá tar éis ár n-eolaithe !
Táimid san Iarthar , eolaithe agus ghlac ár gcuid mac léinn : a bhfreastalaíonn siad agus na saoráidí a sholáthar siad agus eolas a fhorbairt : tacaíocht mhorálta agus airgeadais , gabhaimid buíochas .
Is iad Iranians fáilteach : fáilteachais mar atá a fhios agat go maith . Beagnach céad bliain , d'iarr an Iranians tearmann san Eoraip agus i Meiriceá , nach raibh a bhaint , ach go raibh siad ina gcónaí le chéile . Ach amháin i gcás cás amháin de H. Abutalebi , pasanna Iaráinis bhfuil meas : comaitéireachta idir an Iaráin agus an Iarthair riamh , bhí isteach .
   Ar ndóigh, bhí an-mhór ann freisin : bhí siad an t-iompar úsáid colonial , ach ní raibh siad an chuid is mó . Ní amháin toisc go bhfuil sé tacaíocht ag an eolaíocht , ghlac siad freisin leas a bhaint as a n-oibreacha : Bhí a lán údair leabhair agus curaclaim Natural .
   Agus thosaigh an ionradh Mongol . , Ie sula raibh sé a lán de na heolaithe a labhairt go minic Araibis agus Gréigis agus Laidin bhí ar an eolas agus beagnach féidir a rá go fealsúna Gréigis , chomaoin eolaithe a n- Laochra a athbheochan Iaráin . Bhí a éifeachtaí leabharlanna ollscoile ó chúinne !
    Fealsúna Gréigis , ní raibh bhfabhar an Iarthair agus is minic acadúil nó seomra ranga , bhí sé ar an mac léinn amháin de Plato agus Arastatail ...
Ach labhair na Peirsigh go dtí an dá idirghníomhach , na cliatháin Peiriú ionas go má tá duine éigin , tar éis leabhair a léamh eolaithe Natural , Arastatail nó Phlatón ba cheart tagairt a dhéanamh don leabhar bunaidh , feiceann an chéad leo go hiomlán .
    Níos luaithe , thosaigh an Imams scríobh an leabhar seo . Bunaíodh an chéad gramadaí de Hazrat Ali MAR . Quran bailíodh i méid a choigeartú .
   Chríochnaigh sé a sermon agus óráidí . Tar éis obair lean sé go dtí an tráth caliphs Abbasid , an doctrines Shia chun troid , tugadh treoir dóibh a aistriú na n-oibreacha ar thailte eile . Agus na heolaithe , tugadh cuireadh dóibh le dul i ngleic creidimh Shiite .
Díospóireachtaí Parlaiminte ó Imam Sadiq thosaigh , agus chríochnaigh ag Imam Reza . Gach leabhar ag Giúdaigh , Críostaithe agus reiligiúin eile aistríodh ag an am , ag staidéar agus ag teagasc in ollscoileanna . Bagdad Nizamiyya Ollscoil Ahwaz , na hionaid de na ceisteanna seo, ionas gur ionsaigh an Mongols .
  Dóite siad leabhair : eolaithe a maraíodh . Mar sin, bhí eolaithe trí chatagóir : an chéad chatagóir de na daoine , throid cosúil Sheikh Hassan a fhios agus daoine eile a tháinig go dtí an chúirt Mongol i gcatagóirí eile : bacainní ar na monstrosities . Nasir al- DIN Tusi , den sórt sin go raibh sé in ann Muslims Hlakvkhan . Agus aire a thabhairt dó . , Agus an tógáil Maragheh Réadlann .
 Ach an tríú theith agus a cheapann go bhfuil siad sábháilte dóibh féin agus dá leabhar . An eolaithe ghlac na cinnirí na hEorpa sna meánaoiseanna. Bhí Saadi Shirazi ar cheann acu ! I dtús báire , scríobhann sé ina leabhar : an bhliain ar an Hijra 656 , a bhí go maith , áfach, rinne muid !
       Is é seo an bhliain an bhliain Azshyraz Saadi theith agus a glacadh tearmann i Aleppo i tSiria , agus tá curtha leis an oibrí nó saothraí nó oibrí tógála. Cé go bhfuil an Mongols san Iaráin marú . Sa'di scríobhann an Crusaders gabhadh Iarúsailéim agus níos déanaí aitheanta air mar fear le deich boinn a shaorann dóibh !
Tháinig go dtí dom an chineál stenosis daingean
Bhí mé uair amháin ar mhoill turas
Ós rud é stumbling ar an gearrtha a leanas
Gog B. Cho thrasnaigh bhac creagach
Chonaic mé a oscailt soiléir Chow
Tá sé imithe ó Gorgan Tyzchngy
In ainm dia agus beannacht Abad Parnaz
Temperament Liopard Liopard fhág an
An eolaithe chuaigh go dtí an India agus an tSín agus i dtíortha eile . Nó cuid acu , go háirithe nuálaithe agus ceardaithe , cuireadh héigeanta go dtí Mhongóil . Ach caidreamh Iaráin leis an Iarthar , bhí an chuid is mó rathúla i Hlakvkhan . Ar an gcúis sin , eolaithe agus níos minice , agus leabhair do do chosaint eile a dhéanamh ann . Anois, i músaeim san Eoraip , i Meiriceá chothabháil .
   Más rud é nach raibh an Iarthair cuidiú , b'fhéidir go raibh sé an Mongols gabhadh leabhair eolaithe ' agus ar shiúl chuaigh siad . Ach tá sé a n-ionracas a leanann chun dul go dtí an Eoraip agus idirghníomhú chultúrtha leis an Eoraip . Ag an am a bhí beagnach oifigiúil den Bhunreacht. Tús an réimeas Pahlavi , go hoifigiúil cuireadh na scoláirí go dtí an Eoraip go leanann a úsáid lá atá inniu ann . Costais Scoláireacht , sraitheanna seasta sa bhuiséad bliantúil , tá leithdháileadh .
Ach inniu a chríochnú an obair , a choinneáil orainn gabháil buíochais agus : fáilteachais an Iarthair , beidh muid in iúl dóibh go bhfuil muid in ann a eolaithe iad féin agus a gcuid leabhar a chosaint . Dá bhrí sin , tá muid ag iarraidh ár n- leabhair agus séadchomharthaí , iarsmalanna agus eolaithe a thabhairt dúinn ar an mbealach chun Iaráin ! 

همه تبعیدی ها برگردند

همه تبعیدی ها برگردند

تبعید اباذر به ربذه،  شاید اولین تبعید در تاریخ اسلام باشد! می گویند که اباذر تکه  استخوانی برداشته و بر سر کعب الاحبار زد و ایه: والذین یکنزون الذهب، را خواند عثمان گفت: اباذر آزار تو به مابیش از اندازه شده، از نزد ما برو و بعد ربذه را پیشنهاد کرد.

  البته ازار و اذیت اعراب بدوی و: مردم مکه بر پیامبر و یاران بیش از حد بود. و مهربانی پیامبر، آنان رام کرد ولی، ایمان در قلب آن ها رسوخ نکرد.

در واقع گذشت پیامبر در مقابل رفتار نامناسب آن ها، باعث شرمندگی شان می شد تا دیگر از این کارها نکنند! ولی به دلیل عدم درک صحیح از این گذشت ها، هرگز به عمق ان وارد نمی شدند.

بعد از پیامبر، دیگر این شرمندگی هم کنار رفت! مثلا می بینیم که دختر پیامبر یعنی فاطمه زهرا سلام الله را کتک می زنند. و البته حق خود هم میدانند! چرا که دختر پیامبر به خواستگاری آنان، جواب رد داده و علیرغم داشتن سه خواستگار پیر و ثروتمند و صاحب قوم و قبیله، به یک جوان بله گفته بود.

   جوانی مثل حضرت علی ع که :حتی پول نداشت برای مراسم عروسی خرج کند و: پیامبر زره ایشان را فروخت تا کمی امکانات تهیه کرد. و این غیظ آن سه نفر را بیشتر می کرد. از آن بدتر وقتی شنیدند که خود فاطمه س از حضرت علی سخی تر است. و لباس عروسی را که پیامبر از پول حضرت علی تهیه کرده بود، به یک دختران  جوان فقیری که: از ایشان کمک خواسته بود، بخشیده و با پیرهن کهنه خودشان، بر سر سفره عقد نشسته است!

این گونه رفتار ها در نظر کفار ها ریاکاری بود! آن ها باور نمی کردند یک نفر تا این حد، فداکاری کند که لباس عروسی اش را ببخشد.

  در حالیکه فاطمه س در عالم دیگری سیر می کرد و: نظر به سوی بالا داشت و این پایین را نمی خواست ببیند. همین امروز هم گاهی چنین عقایدی مطرح می شود، در 8 سال دفاع مقدس هم مطرح بود. یعنی هنوز برخی باور نمی کنند که: یک نفر به سادگی لباس رزم بپوشد و: به استقبال مرگ شهادت گونه برود.

  زیرا انگیزه های مادی مانند عسل شیرین است، و پای هر مگسی به آن برسد در آن فرو می ماند. اما عقاب ها بلند پرواز هستند و: پرواز در آسمان خدا را بر: چسبیدن در ظرف عسل ترجیح می دهند.

   همین درک ناقص از خوبی های پیامبر و ائمه، باعث شده بود که اغلب آن ها یا: مهاجرت کردند یا تبعید شدند. اولین گروه مهاجران را، اهالی مکه به همراهی جعفر طیار،عموی پیامبر تشکیل می دادند. آن ها که تاب شکنجه های کفار را نداشتند، به دستور پیامبر به حبشه رفتند.

اما مردم حبشه نیز از این سفر بی بهره نماندند، درست است که مسلمان نشدند ولی؛مجبور شدند به اسلام احترام بگذارند و: فرستاده های کفار قریش را برگردانند. شاید هم مسلمان شدن کشور بزرگ اریتره و اتیوپی، از ثمره همین مهاجرت بود.

     تبعید یا مهاجرت یک سکه دو رویه بودند. اولی به اجبار و دومی به احتیار اما، در هرصورت نباید می ماندند.وجود مقبره دوازده امام در شهرهای مختلف، همین را نشان میدهد. اما وا اسفا که فرزند کعبه را، در کعبه راه ندادند و: ایشان در مسجد کوفه شهید شد . فرزند پیامبر را در مدینه راه ندادند و: ایشان در کربلا، آن هم در مسیر حرکت شهید شد.

فرزندان فلسطین هم امروز چنین هستند، آن ها باید در کشورهای دیگر به صورت آوارگان فلسطینی زندگی کنند، ولی کسان دیگر بیایند و در زمین آن ها برج درست کنند و شهرک سازی نمایند.

   رئیس جمهور های منتخب مردم دنیا هم، باید در جایی  دور هم جمع شوند که به هیچکدامشان تعلق ندارد. سازمان ملل که قبلا به عنوان جامعه ملل، در اروپا بود نزدیک هشتاد سال است: که به آمریکا رفته است. امریکا به دلیل دوری راه، یک تبعید گاه محسوب می شود و: اگر کسی به هواپیما دسترسی نداشته باشد، باز گشت او به وطنش مشکل می شود.

   آمریکا یک زندانی بزرگ است که: مردم آن از نداشتن هواپیما در آنجا مانده اند! و اگر روزی اسلام پیاده شود، خواهند دید که همگی به آغوش وطن های خود باز می گردند.زیرا مردم آمریکا، صد سال هم در آنجا بمانند خود را مهمان حس می کنند. و آرزو دارند روزی به اروپا یا آسیا برگردند.

    مردم اسرائیل هم در یک زندان بزرگ هستند، آن ها هم باید به وطن های خود برگردند، این مردم را با شعار زندگی بهتر و: شرایط موعود به این سرزمین برده اند و: الان مثل سگ پشیمان هستند. ولی زندانبان های صهیونیست، اجازه نفس کشیدن به آن ها نمی دهند

بیایید و با مردم مهربان باشید و: بگذارید همه به سرزمین اجدادی برگردند، حسینی ها به مدینه، زادگاه امام حسین ع بروند. آمریکایی ها به اروپا برگردند و: فلسطینی ها به قدس سرازیر شوند و: یهودیان به کشورهای خود فرستاده شوند. شاید خداوند هم با ما مهربانتر شد و: رهبر جهانی را فرستاد تا بیاید و: حکومت نمونه را بر قرار نماید...  

   Gach deoraithe a thabhairt ar ais
Rbzh Abazar i deoraíocht , b'fhéidir i stair an Ioslam dhíbir ! Abazar rá go bhfuil an píosa cnámh a bhaint agus a dtugtar Ka'b Alahbar Quran , ar a dtugtar Osman dúirt Abazar tú annoy linn freisin , ós rud é sula dtéann muid , agus ansin ar fáil Rbzh .
  Ba iad na géarleanúint na Bedouins agus na daoine de Mecca , an Prophet agus a chompánaigh iomarcach . Agus cineáltas an Prophet , tamed iad , ach nach bhfuil creideamh a threáitear é an croí .
An Prophet ritheadh ​​i gcoinne iompar míchuí , bhí sé a náire do dhaoine eile nach bhfuil a dhéanamh ar na rudaí seo ! Mar sin féin , mar gheall ar easpa tuiscint cheart ar an sliocht seo, ní a chur ar a doimhneacht nach raibh .
Tar éis an fáidh , chuaigh go dtí an taobh eile de chuid an náire ! Mar shampla , is féidir linn a fheiceáil go mbeadh an Prophet iníon Fatima buille Dia . Agus ar ndóigh a fhios acu a gcearta freisin! Cén fáth a bhfuil siad a woo an iníon an Prophet , diúltaíodh , agus in ainneoin a bheith trí suitor d'aois agus saibhir agus an fine , a dúirt an fear óg yes .
   Ní raibh Óige cosúil le Hazrat Ali MAR go bhfuil airgead a chaitheamh le haghaidh bainiseacha agus fiú Prophet dhíol a armúr a bheith níos lú inacmhainne . An Fury go raibh níos mó trí dhaoine . Is measa , nuair a chuala siad a Fatima Zahra Ali níos flaithiúla . Gúna bainise Prophet Hazrat Ali a chuir an t-airgead chun an cailín óg bocht iarradh go air , agus a thug a n- léine d'aois , an fear pósta !
Iompar den sórt sin ar an disbelievers agus an hypocrites ! Ní raibh siad chreideann duine an oiread sin , go íobairt a logh a gúna bainise .
  Mar sin féin , ní dhéanann F. S. , agus gairleog i dtuairim saol eile i dtreo an barr agus bun ag iarraidh a fheiceáil seo . Smaointe den sórt sin a ardaíodh uaireanta an lá seo , ardaíodh an gcosaint naofa ocht mbliana . Gan go nach bhfuil roinnt a chreidiúint, go bhfuil duine a chaitheamh go simplí gúna a chomhrac agus chun fáilte a chur roimh bás mar testified sí .
  Dreasachtaí Ábhar cosúil le mil milis , agus cos chun teacht ar an eitilt , fanann sé síos . Ach tá hiolair uaillmhianach : Eitilt chun an Dia Sky : Mil bata laistigh fearr .
   An tuiscint neamhiomlán ar mhaith agus naofa Prophet raibh sé ina chúis , an chuid is mó acu ceachtar : migrated nó bhí díbríodh . An chéad ghrúpa na n-inimirceach , daoine le Jafar eitilt go Mecca , bhí uncail an Prophet . Bhí siad infidels a endured chéasadh , d'ordaigh an Prophet chuaigh go dtí Abyssinia .
Ach ní raibh muintir na Abyssinia taitneamh a bhaint as an turas , ní hamháin ar an Muslims , áfach Cuireadh iachall ar , a urramú Ioslam : Unbelievers de Quraysh chuir sé ar ais . B'fhéidir gurb é an ceann is mó Eiritré Moslamach agus an Aetóip , an thoradh ar an imirce .
     Deoraíocht nó imirce den mona bhí dhá nós imeachta . An iar- agus an dara ceann a éigean a Ahtyar Ach , in aon chás níor chóir a bhac . In ainneoin uaigh dhá gcathracha éagsúla , is ionann é sin . Faraoir , mo bhrón , ach an mac Mecca , an Kaaba , agus diúltaíodh: bhí sé martyred i Mosque na Kufa . Mac an Prophet i Medina diúltaíodh agus : a n- Karbala , bhí martyred ar an gcosán sin .
Tá leanaí na Palaistíne lá atá inniu ann , is gá iad a teifeach Palaistíneach atá ina gcónaí i dtíortha eile , ach tá daoine eile teacht agus ar an talamh agus na bhfoirgneamh do cheart an túr .
   Ní mór an tUachtarán tofa ag na daoine ar fud an domhain teacht le chéile in áit nach mbaineann none. Bhí na Náisiún Aontaithe ar a dtugtaí an Conradh na Náisiún san Eoraip beagnach ochtó bliain : na Stáit Aontaithe atá imithe . Mar gheall ar an achar fada chuig na Stáit Aontaithe , é a mheas mar áit deoraíocht : Mura bhfuil aerárthach ar fáil , tá sé deacair a thabhairt ar ais go dtí a bhaile .
   Is é Meiriceá príosún mór go bhfuil na daoine nach raibh aon eitleán ! Agus má beidh lá amháin Ioslam a chur i bhfeidhm , ar fad a bheidh ar ais chuig an bosom a dtíre . Toisc gur féidir na daoine Mheiriceá céad bliain de a n-aíonna fanacht bhraitheann . Agus tá súil lá amháin a thabhairt ar ais go dtí an Eoraip nó Áise .
    Tá daoine Iosraelach i bpríosún mór , ní mór dóibh filleadh ar a dtír dhúchais , tá na daoine saol níos fearr leis an mana : coinníollacha Tairngire i bhfeidhm ar an talamh : Is maith liom go bhfuil madraí brón orm. Ach gardaí Zionist , nach bhfuil siad ar chumas análaithe
Come agus cineál agus daoine tú : Déanaimis go léir dul ar ais chuig an tír dhúchais ancestral , Hosseini Medina , Imam Hossein dul abhaile . Meiriceánaigh téigh go dtí an Eoraip agus na Palaistínigh ar síos go dtí Iarúsailéim agus Giúdaigh a chur ar ais chuig a dtíortha . B'fhéidir go raibh Dia dhi dúinn : Chuir sé ceannairí domhan atá le teacht : Beidh an rialtas a leagtar ar an sampla ...

دیگر نگران کلاه خود نباشید باد آن را نخواهد برد

باد ها خوابید

دیگر نگران کلاه خود نباشید باد آن را نخواهد برد، آن را رها کنید و اینهمه محکم و با دو دست نگیرید.طوفان ها به پایان رسید زلزله ها تمام شد، و گرد و غبار ها فرو نشست و: همه چیز واضح و روشن است.

    تا آنجا که میدانیم باد ها موسمی هستند و: معمولا اگر خورشید بتابد و زمین را گرم کند، زمین هم هوای نزدیک خود را گرم می کند و: هوای گرم شده سبک تر شده بالا می رود و: جای آن را هوای خنک تر که معمولا از دامن کوه ها می اید، می گیرد.  در کنار دریا هم همینطور ، معمولا زمین زودتر از دریا گرم می شود، لذا روزها باد به سوی ساحل است و: شب ها به سوی دریا!

 در هنگام وزیدن باد شدید یا طوفان، می گویند کلاه ت را محکم بگیر تا باد نبرد! و این ضرب المثل سیاسی شد و: به برخی مسئولین خط مشی داد که: به کار اروپا و آمریکا و آسیا کار نداشته باشند، و فقط کلاه خودشان را محکم نگهدارند که: باد نبرد.

  متاسفانه فرقی که این باد، با باد های دیگر دارد، هیچوقت تمام شدنی نیست! یعنی همیشه اقایان دستشان به کلاه شان است. و هرچه می گویی باد ها تمام شده، باور نمی کنند و همچنان به ستیز با :باد ادامه میدهند.  نسیم که باد ملایم تری است و بیشتر عمر دارد هم تمام می شود، چه رسد به طوفان و گردباد، که خیلی زود وبا سرعت می آیند و می گذرند. گرد و خاک ها آن ها زود می نشیند و: بعد از چند ثانیه همه چیز ارام می شود. ولی باد آقایان، معلوم نیست از کدام باد ها است که همیشه طوفان است.

حتی کشتی نوح هم با تمام طول و عرض ش، یک روز تمام شد و طوفان نوح هم به پایان رسید! ولی چرا اینها هنوز احتیاط می کنند؟ معلوم نیست.

 مثلا وسط جنگ تحمیلی یک عده ای گفتند: برویم فلسطین، امام ره فرمودند راه قدس از کربلا می گذرد. یعنی اول جنگ را تمام کنید بعد بروید فلسطین، حالا 25سال است که جنگ تمام شده، کربلا  هم آزاد شده (گرچه همه این شعار ها برای پول شده و کربلای میلیونی شده و فقط پولدارها میتوانند بروند.)

   البته مثل زمان جنگ که فقط صدام بود که به گفته امام ره عمل می کرد! و جنگ را راس همه مسائل می دانست .الان هم دشمنان ما دستور العمل های امام را بهتر درک و عمل می کنند: امریکا هرجا که صلاح بداند امر به منکر و نهی از معروف می کند! البته به خیال خودش امر به معروف و نهی از منکر می کند! زیرا در دنیا جایی نیست که آمریکا دخالت نکند اول دخالت زبانی می کند و آن ها را تهدید می کند که حقوق بشر را رعایت کنند! بعد وارد عمل می شود. و آنجا برای آزادی و حقوق بشر اشغال می کند تا ارشاد شوند!

 روسیه هم به خود حق می دهد تا: به عنوان دفاع از اقلیت روس، یا روس تبارها خاک دیگران را ضمیمه خود کند! چین تمام اموال مسلمانان را از بین می برد و یا هواپیمای آنان را نابود می کند تا ارشاد شوند و به ابر قدرتی چین ایمان بیاورند.

این اعمال را در حقوق بین الملل یک رویه می خوانند . زیرا در دولت انگلیس چون پادشاهی است دستور پادشاه قانون است و هر کاری برای یکبار هم اجرا شده باشد بعنوان رویه قانونی می تواند اساس قضاوت دادگاه قرار بگیرد. حالا که به قول اقایان این ابر قدرت ها خودشان راه نشان می دهند چرا نباید از راه آن ها استفاده کرد؟ اگر روسیه و آمریکا یا چین و فرانسه، انگلیس و دیگر اعضای شورای امنیت با پشتیبانی اقلیت مورد حمایت خود، دنیا را اشغال می کنند، چرا مسلمانان نیاید ازاین رویه حقوقی استفاده کنند؟

    چرا مردم مسلمان میانمار یا شیعیان پاراچنار نباید از این رویه استفاده نمایند؟آیا این مردم مستضعف باید مشکلات خودشان را خودشان حل کنند؟ آیا باید هر روز منتظر کشتن و تبعید کردن مسلمانان در اروپا و آمریکا ،آفریقا و اسیا باشیم؟ و تنها با گزارش خبری وجدان خود را تسلی دهیم؟

درست است که  ایران دخالت نمی کند و کلاه خودش را محکم گرفته  و در تار تنیده اقتصاد، خود را گرفتار کرده ولی بالاخره باید یکی این کار را بکند. شاید آرزو می کنیم امام زمان عج ظهور کند، و با دست با کفایت خود این کار را انجام دهد. ولی این ارزو مسئولیت ما را از بین نمی برد.

آیا این پسندیده است ملتی یا ملت هایی هیچ کاری نکنند و: منتظر باشند دست غیبی آن ها را نجات دهد. بهترین راه برای این کار، تشکیل سازمان های مردم نهاد بین المللی است. این سازمان ها وظیفه داشته باشند به: مسلمانان تحت ستم در سراسر دنیا سرکشی کنند و: با رویه های حقوقی و سیاسی از آنان پشتیبانی کنند. و در صورت لزوم ارتباط با دولت های ظالم را زیر ذره بین بگیرند.

والبته اگر مانند روسیه پدر بزرگی کنند و: همه مسلمانان را تحت پوشش قرار دهند، بسیار خوب خواهد شد مخصوصا خود مسلمانان در روسیه باید پیشگام شوند. یا مسلمانان آمریکا.

Codlaíonn Gaoth
. Ná bíodh imní ort faoi do hata, ní bheidh sé inflate sé, ná titim ionas go docht leis an dá lámh a bhí Storm dar críoch crith talún thar, agus an deannaigh, agus shuigh síos: Tá gach rud soiléir .
    sciortaí na sléibhte, tá sé. An rud céanna téann an fharraige, de ghnáth go bhfuil an talamh a théitear i níos tapúla ná an fharraige, is é an trá laethanta sin de gaoithe agus oíche go dtí an fharraige!
 Le linn stoirm gaoithe dian, a fhaigheann siad caipín docht gaoithe an cath! Bhí sé seo ina seanfhocal polaitiúil: polasaí go bhfuil roinnt oifigeach a bheith ag obair san Eoraip agus san Áise nach bhfuil ag obair, agus gan ach fuair a hata a choinneáil ar an cath gaoithe.
  Ar an drochuair, an difríocht idir na gaoithe, an ghaoth, nach bhfuil an duine eile riamh go léir is féidir! Sin i gcónaí a lámha a gcuid hataí. Agus cad má tá an ghaoth os a chionn, nach gcreideann agus leanúint ar aghaidh ag streachailt leis leanúint ar aghaidh na gaotha. Siad a fháil go tapa síos go dtí an deannaigh: Tar éis cúpla soicind, tá gach rud socair. Ach an uaisle gaoithe, níl sé soiléir cén cineál gaoithe i gcónaí le linn stoirme.
Fiú Noah ar Ark leis na fad agus leithead an W, Bhí Tuilte Noah ar lá thar agus bhí sé críochnaithe! Ach toisc go bhfuil siad fós aireach? Míshoiléir.
 Mar shampla, i lár an cogadh éigin a rá téigh go dtí an Phalaistín, dúirt Imam Khomeini Gabhann bóthar go Iarúsailéim trí Karbala.
   Ach mar a bhí an cogadh go Saddam Dar le Imam Khomeini d'oibrigh díreach! . Agus cogadh thar gach rud a mheas Ceart anois táimid naimhde Oideas an Imam ar dtuiscint agus le gníomhú: US fhios áit a mbeidh an dea-agus cuireann sé cosc ​​ar an tóir a dhiúltú! Ach a samhlaíocht enjoined agus cosc ​​ar chosc a chur! Aghaidh a thagann i spraoi. Ó tharla go bhfuil an slí bheatha agus ar son saoirse agus cearta an duine a bheidh faoi threoir!
 Is é an Rúis freisin an ceart chun: cosaint na mionlach na Rúise nó i gcríoch na Rúise eitneach i gceangal le daoine eile! Muslims Síneach ó gach Bain mhaoin nó a dhíothú n-eitleán a bheidh faoi threoir chun an superpower Síne a chreidiúint.
Baineann sé seo sa dlí idirnáisiúnta glao nós imeachta. Má Rúis agus i Meiriceá nó an tSín, an Fhrainc, an Bhreatain agus baill eile den Chomhairle Slándála, le tacaíocht na n-mionlaigh bail ar fónamh orthu, áitiú ar fud an domhain, cén fáth nach bhfuil Muslims mhaith an cleachtas dlíthiúil?
    Cén fáth nach bhfuil daoine Muslim Shiite Parachinar de Myanmar nó úsáid an nós imeachta seo? Tá siad faoi chois le daoine a réiteach a gcuid fadhbanna féin? Ar chóir dom fanacht gach lá i ndáil le marú agus díbeartha na Moslamaigh san Eoraip agus i Meiriceá, san Áise agus an Afraic a bheith? Agus gan ach comforting tuairisc nuachta a n-coinsiasa?
Bealtaine ar mian leo a bheidh Mahdi Imam chun cinn, agus a leorgacht lena chun é a dhéanamh. Ach nach bhfuil ar ár bhfreagracht scrios an aisling.
Tá sé inmhianaithe go náisiúin nó aon náisiún gan é a dhéanamh: fanacht chun iad a shábháil ar an asarlaíochta. An bealach is fearr chun é an fhoirm seo de eagraíochtaí neamhrialtasacha idirnáisiúnta. Tá dualgas ar na heagraíochtaí: Moslamaigh chois ar fud an domhain tar éis éirigh, agus leis na cleachtais dlí agus polaitiúil a thugann tacaíocht dóibh. Agus más ba chóir teagmháil gá le rialtais leatromach go dlúth.
Ar ndóigh, más mian leat seanathair Rúisis agus gach Muslims a chlúdach a bheidh, a bheith an-mhaith, ní mór go háirithe Moslamaigh sa Rúis a bheith ar an ceannródaí. Nó Muslims Mheiriceá.

شادی ها ی بی پایان

An deireadh sona
Na daoine de sonas, gan teorainn, agus inexhaustible! Fós sólás ráithe i rith na Bliana Nua, is é nach bhfuil gach lá breithe go Fatima Zahra ar feadh cúpla lá! As an trí mhí an gheimhridh agus an teacht an earraigh a cheiliúradh! Ceannach éadaí agus milseogra, bronntanas a thabhairt, a thosaíonn mall. Shroicheann buaic i mí an Mhárta. Bealtaine an séasúr saoire a bheith sásta agus beo. Bealtaine an Dia, ar fud an domhain, mar go bhfuil Heaven Rayd. Is Iranians sonas níos airde go bhfuil an teaghlach ar fhoinsí an Prophet ar páirtí lá breithe. Mar shampla, Fatima Zahra, an fichiú Jamadi Al-Thani rugadh, téama sonas a athar, a bhí ina fáidh, agus Dia, bhí a rugadh é sásta, d'iarr sé Fatima: an scaradh de maith agus olc, neamh agus Agus go hIfreann. Rugadh a Fatima Zahra, bhí naimhde agus hypocrites sásta! Ach bhí fréamhaithe gcuid sonas i aineolas. Dúirt siad go bhfuil bean an Prophet, an iníon struis! Tá an fáidh aon mhac é, a síol nach bhfuil níos mó. Thosaigh sé ag smaoineamh ar an rogha! Ach Dia, i Surah Kosar, le fios go bhfuil an freagra ar an disbelievers agus an hypocrites. Agus a thabhairt dóibh ar an dea-scéal! Bí sásta iad a fhreagairt: An Prophet dúirt go bhfuil naimhde neamhthorthúil! Beidh an rás a scriosadh, agus bhí sé Fatima Zahra, an ról tábhachtach: an chéad ghlúin an Prophet chonaic, glacadh leis. Más rud é nach raibh Imam Ali fiú ar cheann de na a n-airgeadra féin, ní raibh an tasc is tábhachtaí a chur i gcrích. An festivities an ócáid ​​é, arís agus arís eile gach bliain. Agus anois tá 14 bliain: cairde sásta: Prophet Vahl giotán leanann sé. Ní amháin an bhreith iníon an Prophet é, foinse an-áthas, ach an bhreith Imam Hasan i lár Ramadan, agus an bhreith Imam Hossein, an tríú cuid de Sha'ban, an lá breithe an Imam Mahdi, an Shaban, sonas go léir feadh na líne. Mar sin féin, mar Tehran orator, faoi deara nár chóir sonas a mheascadh le haram. Agus ní féidir le Dia peaca. Mar shampla, roinnt rá, ar an oíche ar an bhreith dhá shaol, tá aon sonas legit! Agus an al Eid, damhsa agus amhránaíocht, nocht, ag ól agus mar sin de, caith suas! Ach de Fatima Zahra, beidh na bpeacaí a bheith trína chéile! Cad Breathnaíonn do Dhia: tá an Qur'an gníomhartha toirmiscthe.

شادی ها ی بی پایان

شادی های ملت ایران، پایان ناپذیر و نامحدود است! هنوز شادیهای سه ماهه ایام نوروز، تمام نشده که: چند روز دیگر سالروز تولد حضرت فاطمه س است! مردم ایران از سه ماه قبل، رفتن زمستان و آمدن بهار را، جشن می گیرند ! خرید لباس و شیرینی جات ، هدیه دادن ها، آهسته آهسته شروع می شود. در اسفند ماه به اوج می رسد. و فروردین هم فصل تعطیلی و شاد زیستن است. در اردیبهشت هم که خدا، دنیا را مانند بهشت، می آراید.شادی ایرانی ها زمانی بیشتر می شود که: برای اهل بیت پیامبر، جشن تولد می گیرند. مثلا حضرت فاطمه س،  در بیستم جمادی الثانی، بدنیا آمد و، مایه شادی و سرور پدرش، که پیامبر اسلام بود، شد و خداوند نیز، از تولد او راضی شد ، وی را فاطمه نامیدند: یعنی جدا کننده خوب و بد، بهشتی ها و جهنمی ها. با بدنیا آمدن فاطمه س، دشمنان و منافقان هم خوشحال شدند! ولی خوشحالی آنان ریشه در جاهلیت داشت. آن ها گفتند که زن پیامبر، دختر زا است! چون پیامبر پسری ندارد، نسل او ادامه نمی یابد. به فکر جانشینی برای ایشان افتادند! اما خداوند، سوره کوثر را، نازل کرد که: در آن جواب کافران و منافقان را داد. و به آن ها م‍ژده هم داد! تا جواب خوشحالی آنان باشد: فرمود دشمنان پیامبر نازا هستند! نسل آن ها ازبین خواهد رفت!و این بود که فاطمه س، نقش مهم: ادامه نسل حضرت رسول ص را، به عهده گرفت. واگر حضرت علی ع نبود، ایشان کسی را هم ارز خود، نمی داشت که این وظیفه مهم را، به انجام برساند. لذا جشن های اسلامی به این مناسبت ، هرسال تکرار می شود. واکنون 14 قرن است که: خوشحالی و شادمانی دوستان: پیامبر واهل بیت ایشان، ادامه دارد. نه تنها تولد دختر پیامبر، مایه شادمانی است، بلکه تولد امام حسن ع : در نیمه رمضان، و تولد امام حسین ع، در سوم شعبان، تولد امام زمان عج، در نیمه شعبان، همگی خط امتداد شادمانی ها هستند. البته همانطور که خطیب جمعه تهران، تذکر داد، شادیها نباید با حرام مخلوط شود. و خدا را معصیت نباید کرد. مثلا عده ای می گویند: در شب تولد بی بی دو عالم، هرنوع شادی حلال است! و در عید الزهرا، رقص و آواز ، بی حجابی ، شراب خواری و امثال آن، راه می اندازند! اما خود حضرت فاطمه س نیز، از این گناهان ناراحت می شود! چه رسد به خود خداوند که: در قران این اعمال را نهی کرده است .

The Unlimited Happiness

The people of happiness, infinite and inexhaustible! Still joys quarter during the New Year, not all that Fatima Zahra's birthday is a few days! Of the three months of winter and the coming of spring to celebrate! Buying clothes and confectionery, gift-giving, the slow starts. Reaches a peak in March. May the holiday season be happy and live. May the God, the world, as Heaven is Raid. Happiness Iranians is higher that the household of the Prophet's birthday party sources. For example, Fatima Zahra, the twentieth of Jamadi Al-Thani born, his father's happiness theme, which was a prophet, and God, his birth was satisfied, he called Fatima: the separation of good and evil, heaven and to hell. Born to Fatima Zahra, enemies and hypocrites were happy! But their happiness was rooted in ignorance. They said that the Prophet's wife, is the daughter stressful! The prophet has no son, his seed is no more. He began to think of the alternative! But God, in Surah Kosar, revealed that the answer to the disbelievers. And to give them the good news! Be happy to answer them: The Prophet said enemies are infertile! The race will be destroyed, and it was Fatima Zahra, the important role: the generation of the Prophet SAW, assumed. If Imam Ali was not even one of their own currency, which was not the most important task to accomplish. The festivities of the occasion, is repeated each year. And now has 14 centuries: happy friends: Prophet her family continues. Not only the birth of the Prophet's daughter, is a source of joy, but the birth of Imam Hasan in mid-Ramadan, and the birth of Imam Hossein, the third of Sha'ban, the birthday of Imam Mahdi, the Shaban, happiness are all along the line. However, as Tehran orator, noted that happiness should not be mixed with haram. And God cannot sin. For example, some say, on the night of the birth of two worlds, any happiness is legit! And Ydalz·hra, dancing and singing, unveiled, drinking and so forth, throw up! But of Fatima Zahra, the sins will be upset! What looks to God: the Qur'an has prohibited acts.

السعادة غیر محدود

شعب السعادة، لانهائی والذی لا ینضب! لا یزال أفراح الربع خلال السنة الجدیدة، ولیس کل ما عید میلاد فاطمة الزهراء هو بضعة أیام! من الأشهر الثلاثة من فصل الشتاء وقدوم الربیع للاحتفال! شراء الملابس والحلویات والهدایا، ویبدأ بطیئا. تصل إلى الذروة فی مارس اذار. قد یکون موسم العطلات سعیدة وحیة. قد الله، العالم، کما هو السماء. السعادة الإیرانیین هو أعلى أن الأسرة من مصادر حفلة عید میلاد النبی. على سبیل المثال، فاطمة الزهراء، فی العشرین من جمادى آل ثانی المولد، موضوع السعادة والده، الذی کان نبیا، والله، وأعرب عن ارتیاح ولادته، ودعا فاطمة: الفصل بین الخیر والشر، والسماء والى الجحیم. ولدت لفاطمة الزهراء، وکانت الأعداء والمنافقین سعیدة! ولکن سعادتهم کانت متجذرة فی الجاهلیة. وقالت ان زوجة النبی، هی ابنة المجهدة! النبی لیس له ابن، نسله لیس أکثر. بدأ التفکیر فی البدیل! ولکن الله، فی سورة کوثر، کشفت أن الإجابة على الکافرین والمنافقین. وإعطائهم الخبر السار! نکون سعداء للرد علیها: قال النبی أعداء یعانون من العقم! وسیتم تدمیر السباق، وکان فاطمة الزهراء، على الدور الهام: الجیل النبی ، یفترض. إذا کان الإمام علی ولا حتى واحدة من عملة خاصة بهم، الذی لم یکن أهم مهمة لإنجاز. احتفالات بهذه المناسبة، ویتکرر کل عام. ولدیها الآن 14 قرنا: أصدقاء سعید: النبی بت انه لا یزال مستمرا. لیس فقط من ولادة ابنة النبی، هو مصدر فرح، ولکن ولادة الإمام الحسن فی منتصف رمضان، وولادة الامام الحسین، ثالث من شعبان، عید میلاد الإمام المهدی، وشعبان، والسعادة کلها على طول الخط. لکن، وکما خطیب طهران، لاحظت أن السعادة لا ینبغی أن تکون مختلطة مع حرام. والله لا یمکن أن یخطئ. على سبیل المثال، یقول البعض، فی لیلة ولادة عالمین، أی السعادة هو شرعی! و · المؤسسة العربیة، والرقص والغناء، وکشف النقاب عن والشرب وهلم جرا، ورمی ما یصل! ولکن من فاطمة الزهراء، وسوف تکون مفاجأة خطایا! ما یتطلع إلى الله: القرآن ویحظر الأفعال

Sınırsız Mutluluk

Sonsuz ve tükenmez mutluluk halkı,! Hala Yeni Yıl boyunca sevinçleri çeyrek, tüm bu Fatima Zahra doğum günü birkaç gündür! Kışın üç ay kutlamak için bahar Önümüzdeki ki! Giysi ve şekerleme, hediye vermemiz, yavaş başlar Alış. Mart ayında doruğa ulaşır. Tatil sezonu mutlu ve canlı olabilir. Tanrı, dünya, Cennet Rayd gibi. Mutluluk İranlılar daha yüksek olabilir Peygamber'in doğum günü partisi kaynaklarının ev. Örneğin, Fatima Zahra, Jamadi Al-Thani doğumlu yirminci, bir peygamberdi babasının mutluluk teması, ve Tanrı, onun doğum memnun olduğunu, o Fatima adlı: iyi ve kötü, cennet ayrılması ve Ve cehenneme. Fatima Zahra doğan, düşman ve münafıklar mutlu! Ama mutluluk cehalet içinde kök salmıştı. Onlar Peygamber'in eşi, stresli kızı olduğunu söyledi! Peygamber herhangi bir oğlu var, onun tohumu yok artık. O alternatif düşünmeye başladı! Ama Tanrı, Suresi Koşar da, ortaya bu kâfirler ve münafıklar cevap. Ve onlara iyi haber vermek! Bunları cevaplamak için mutlu: Peygamber düşmanları infertil olduğunu söyledi! Yarış yok, ve Fatima Zahra, önemli bir rol oldu olacak: SAW Peygamber nesil, kabul. İmam Ali bile gerçekleştirmek için en önemli iş değildi kendi para birimi, biri değilse. Vesilesiyle festivaller, her yıl tekrarlanır. Mutlu arkadaş: Ve şimdi 14 asır vardır Peygamber Vahl biraz diye devam ediyor. Peygamber'in kızının doğum Sadece, neşe kaynağı, ama orta-Ramazan İmam Hasan doğuşu ve İmam Hüseyin, Şaban ayının üçüncü, İmam Mehdi'nin doğum günü, Şaban, mutluluk doğum olan tüm hat boyunca bulunmaktadır. Ancak, Tahran hatip gibi, mutluluk haram ile karıştırılmamalıdır kaydetti. Ve Tanrı günah olamaz. Örneğin, bazı demek, iki dünyanın en doğum gecesi, herhangi bir mutluluk okunaklı! Ve Ydalz · hra, dans ve şarkı, içme, açıkladı ve benzeri, kusmak! Ama Fatima Zahra, günahları üzgün olacak! Allah'a göründüğünü: Kuran eylemleri yasakladı.

 

 

 

همه باهم، بسوی: ابادانی!

Le chéile, i dtreo: forbairt!
Domhanda lá atá inniu ann, tá an domhan gan uaim. Gach na daoine a bhí páirteach ann. Ba chóir iarracht seo i cuiditheach agus úsáideach. A n-iarrachtaí a oiread agus is duine ar bith is féidir, a bheith éifeachtúil. Is féidir leat a fhios do ról, agus an tábhacht a, nach bhfuil sé ar eolas go maith. Ach is cuma: bac bhfuil an ghníomhaíocht domhanda. Toisc go bhfuil an domhan a leithéid de chóras: daoine mar comhpháirteanna córais, más rud é nach comhábhar amháin ag obair go maith, tá an córas ar fad faoi mhíchumas! Nó an bhfuil a cuid oibre ar dhuine eile, a fhorchuirtear. Féadfaidh a bheith carr bolt, a iarraidh iad féin: Cad é an ról atá agam? Boinn agus a rá: Tá mé an ghaoth, rinne mé rud ar bith! Chéad chás: Toisc go bhfuil an iarainn éagsúla, má theipeann ort a bolt, tá brú níos mó ar an chuid eile. Ach ní má Tíre tú de na gaoithe, ní i d'aghaidh ní bogadh. Fiú sa chéad chás, má tá líon na n-lochtach boltaí i roth, freisin, tá sé grinder stumpa! Agus beidh sé tuairteála! Dá bhrí sin, an fhéidearthacht an dara: roth gaoithe, d'fhéadfadh roth cúigiú a bheith, agus fós nach bhfuil teip córais faoi deara. Ach an ról atá ag scriú, nó an ghaoth sa chóras, ní dhéanann sé! Dhaoine, freisin, go bhfuil go maith! Tá Shia i Parachinar, an Phacastáin, a mharaítear agus córas cosúil uilíoch, a ceannas ceann ar bith flaws! Ach i ndáiríre nach bhfuil siad, an fhuil an chois i gcónaí a bheidh, a íoc as! Agus an fhuil doirte unjustly, is cúis le riail: an daonlathas creidimh, tá! I na Cruinne, gach ag teastáil! Tá gach na háiteanna tábhachtach! Aon duine, nach beag. Allah deir an Hadith naofa: Má tá a fhios na seirbhísigh sin cé mhéad Is breá liom é, beidh an déine a thrilled! Agus deir: Nuair a léann ar cheann de tú mé, mar sin ba sé faoi deara go bhfuil an chuma le daoine a grá an ceann seo! Mar sin féin, nuair a léann tú mo litir a sheolann tú ionas go bhfuil tú na mílte is dócha a Dhia! Agus nuair nach bhfuil tú: tá sé go léir a bhuíochas a thabhairt duit. Mar sin, dá bhrí sin, táimid ag Ba chóir gach iarracht a dhéanamh agus: iarracht go bhfuil gach rud amach as ár lámha, a dhéanann muid! Agus sa domhan ar fad, chun cabhrú le chéile! Má tá a fhios an domhan ar fad, tógála agus forbartha, gach bríce amháin ar an t-aistriú! Lá 7 billiún brící a leagan ar, freisin! Ach d'fhéadfadh más rud é i mbun a dtógála, nó is aistritheoir a chur faoi deara coinbhleacht fórsaí, agus tá sé a chailliúint. Ordú a fhios cad atá cuiditheach, ní mór dúinn a tharchur chuig an Koran: a toisc insíonn Dia dúinn cad é an toil Dé, agus cad, nach bhfuil sé Dia.

جهان امروز؛ جهان یکپارچه است. همه مردم دنیا در آن نقش دارند. باید سعی کنند که :این نقش سازنده و مفید باشد. هرکس به اندازه همت خود، می تواند موثر باشد. ممکن است نقش خود را نشناسد، یا به اهمیت آن، واقف نباشد. ولی این موضوع نباید :مانع فعالیت جهانی شود. زیرا جهان مانند یک سیستم است: و انسان ها به مثابه اجزا این سیستم، اگر یکی از اجزا، خوب کار نکند ،کل سیستم از کار می افتد! یا کار او بر دوش دیگری، تحمیل می شود. در یک خودرو، ممکن است یک پیچ، از خود سوال کند: نقش من چیست؟ یا باد لاستیک بگوید: من باد هستم، از من کاری ساخته نیست! درحالت اول: چون پیچ های دیگر هستند، در صورت خراب شدن یک پیچ، فشار به بقیه بیشتر می شود. اما اگر باد یکی از تایرها، نباشد، خود رو حرکت نمی کند. حتی در صورت اول، اگر تعداد پیچ های خراب یک چرخ، به بیش از حد برسد، چرخ کنده می شود! و خود رو تصادف می کند! لذا درمورد دومی هم، امکان دارد: چرخ بدون باد، چرخ پنجم باشد!و هنوز باعث از کار افتادن سیستم نشود. اما از اهمیت ونقش یک پیچ، یا باد در کل سیستم، کم نمی کند! انسان ها هم،همینطور هستند! ممکن است یک شیعه، در پاراچنار پاکستان، کشته شود و: ظاهرا سیستم جهانی، هیچ خدشه ای برندارد! اما واقعیت اینطور نیست، خون مظلومان همیشه، ثمر می دهد! و همین خون های به ناحق ریخته، باعث ایجاد یک حکومت: مردم سالار دینی، در همانجا می شود! در نظام هستی، همه، مورد نظر هستند! همه در جای خود، مهم هستند! هیچ کس، غیر مهم نیست. خداوند در حدیث قدسی می فرماید: اگر بندگان بدانند که: من چه مقدار آن ها را دوست دارم، از شدت آن ذوق زده خواهند شد! و یا می فرماید: وقتی یکی از شما مرا می خواند، چنان به او توجه می کنم که: گویا همین یک نفر را دارم! در حالیکه شما موقع خواندن من، چنان حرف می زنید که: گویا هزاران خدا دارید! و وقت ندارید :ازهمه آن ها تشکر کنید!. پس بنابر این، همه ما باید کوشش کنیم و: سعی کنیم که :هرکاری از دستمان بر می آید، انجام دهیم! و در مسیر کلی جهان، به همدیگر کمک کنیم! اگر مسیر کلی جهان را، سازندگی و آبادانی بدانیم، هرکس یک آجر هم، روی هم بگذارد! روزی 7کیلیارد آجر، روی هم گذاشته می شود! اما اگر در مسیر سازندگی، یا حرکت جهانی نباشد، باعث تضاد نیروها، واز بین رفتن آن ها می شود. برای اینکه بدانیم چه کاری سازنده است ، باید به قران رجوع کنیم :   زیرا خود خدا به ما می گوید: چه چیزی در مسیر مشیت الهی است، و چه چیزی، خواست خدا نیست.

Together, towards:: development!! 

World today, the world is seamless. All the people involved in it. Should try this in a constructive and useful. Their efforts as much as anyone, can be effective. You may know your role, and importance, it is not well known. But no matter: the global activity is inhibited. Because the world is such a system: humans as system components, if one component does not work well, the whole system are disabled! Or her work upon another is imposed. A car may be a bolt, to ask them: What is my role? Tier and say: I am the wind, I did nothing! First case: Because the screws are different, if you fail a bolt, there is more pressure on the rest. But if you tire of the wind, not in your face does not move. Even in the first case, if the number of defective bolts in a wheel, too, it is a stump grinder! And it will crash! Therefore, the second possibility: a wind wheel, fifth wheel could be and still not cause system failure. But the role of a screw, or the wind in the system, it does not! Humans, too, are well! An Shia in Parachinar, Pakistan, is killed and apparently universal system, which overrides any flaws! But in reality they do not, the blood of the oppressed always, will pay off! And the blood unjustly spilled, causing a rule: religious democracy, there is! In the universe, all are required! All the places are important! No one, not insignificant. Allah says in the holy Hadith: If the servants know that how much I love it, the intensity will be thrilled! And says: When one of you reads me, so he'd notice that people seem to love this one! However, when you read my letter you send so that you are likely thousands of God! And when you do not: it's all thanks to you. So therefore, we all should try and do: try that everything is out of our hands, we do! And in the whole world, to help one another! If the whole world, construction and development know, every single brick on the move! Day 7 billion bricks are laid on, too! But if in the course of construction, or movement may cause a conflict of forces, and it is their loss. Order to know what is constructive, we must refer to the Koran: it’s because God tells us what the will of God is, and what, he is not God.

معا، نحو: التنمیة!

العالم الیوم العالم هو السلس. جمیع الأشخاص الذین شارکوا فی ذلک. یجب أن تحاول ذلک فی بناء ومفید. جهودهم بقدر أی شخص، یمکن أن تکون فعالة. تعلمون دورکم، وأهمیتها، لم تکن معروفة جیدا. ولکن بغض النظر عن: تثبیط النشاط العالمی. لأن العالم هو هذا النظام: البشر ومکونات النظام، إذا کان أحد المکون لا یعمل بشکل جید، یتم تعطیل للنظام بأکمله! أو تفرض عملها على آخر. قد تکون سیارة الترباس، أن یسألوا أنفسهم: ما هو دوری؟ أنا فعلت وأنا الریح، لا شیء: صور وأقول! الحالة الأولى: لأن مسامیر مختلفة، إذا فشلت الترباس، وهناک المزید من الضغوط على بقیة. ولکن إذا کنت تتعب من الریاح، ولیس فی وجهک لا یتحرک. حتى فی الحالة الأولى، إذا کان عدد المسامیر المعیبة فی عجلة، أیضا، من طاحونة الجذع! وسوف تحطم! ولذلک، فإن الاحتمال الثانی: عجلة الریاح، یمکن أن یکون العجلة الخامسة ولم یسبب فشل النظام. ولکن دور المسمار، أو الریاح فی النظام، فإنه لا! البشر أیضا، هی أیضا! وقتل الشیعة فی باراشینار، وباکستان، وعلى ما یبدو النظام العالمی، الذی یتجاوز أی عیوب! ولکن فی الواقع لم یفعلوا ذلک، دماء المظلومین دائما، وسوف تؤتی ثمارها! والدماء ظلما، مما تسبب فی القاعدة: الدیمقراطیة الدینیة، هناک! فی الکون، یطلب من جمیع! جمیع أماکن ذات أهمیة! لا أحد، لا یستهان بها. قال الله تعالى فی الحدیث الشریف: إذا کان الخدم یعرفون أن کم أحب ذلک، وسوف تکون سعیدة لشدة! ویقول: عندما واحد منکم یقرأ لی، لذلک تلاحظ أن عنیدا ویبدو أن الناس یحبون هذا واحد! ومع ذلک، عند قراءة رسالتی التی ترسلها بحیث کنت المرجح الآلاف من الله! وعندما کنت لا: انها کل الشکر لکم. ولذلک کان الأمر کذلک، علینا جمیعا ان نحاول القیام به و: محاولة أن کل شیء من أیدینا، ونحن نفعل! وفی العالم کله، لمساعدة بعضهم البعض! إذا کان العالم کله، والبناء والتنمیة تعرف، کل واحد من الطوب على هذه الخطوة! وضعت الیوم 7000000000 الطوب على، أیضا! ولکن قد إذا کان فی أثناء البناء، أو حرکة تحدث صداما بین القوات، وأنه من خسارتهم. لکی تعرف ما هو بناء، یجب أن نشیر إلى القرآن: لأن الله له یقول لنا ما هی إرادة الله، وما، فهو لیس الله.

Birlikte, doğru: gelişme!

Dünya bugün, dünyanın kesintisiz. Bu sürece dahil tüm insanlar. Yapıcı ve yararlı bu denemelisiniz. Herkes kadar Onların çabaları, etkili olabilir. Sen rolü ve önemi biliyor olabilir, iyi bilinmemektedir. Ama ziyanı yok: Küresel faaliyettir inhibe. Dünyada böyle bir sistem olduğundan: Sistem bileşenleri olarak insanlarda bir bileşenin de işe yaramazsa, tüm sistemin devre dışı bırakılır! Ya da başka bir üzerine onun işi, empoze edilir. Benim rolü nedir: Bir araba kendilerine sormak, bir cıvata olabilir? Lastik ve de ki: Ben rüzgar, ben bir şey yapmadım! Birinci olgu: Bir cıvata başarısız olursa vidalar, farklı olduğundan, geri kalanı üzerinde daha fazla baskı var. Ama rüzgar yorulup, yüzünüze hareket etmez. Hatta, ilk durumda, eğer bir tekerlek olarak kusurlu cıvataların sayısında da bunun bir kütük öğütücü olduğunu! Ve bu çarpışma olacak! Bu nedenle, ikinci olasılığı:, sele bir rüzgar tekerlek olabilir ve hala sistem hatası neden olmaz. Ama sistemde bir vida veya rüzgarın rolü, öyle değil! İnsanlar, çok iyi vardır! Parachinar, Pakistan, bir Şii herhangi bir kusurları geçersiz kılar, hangi ölü ve görünüşte evrensel bir sistem olduğunu! Ama gerçekte onlar, hep ezilenlerin kanı, kapalı ödeyecek yok! Ve kan haksız bir kural neden döküldü: dini demokrasi, var! Evrende, tüm gerekli! Tüm yerler önemlidir! Hiç kimse, önemsiz değil. Allah'ın kutsal Hadis şöyle diyor: memur onu ne kadar çok sevdiğimi, yoğunluğu heyecan olacak biliyorsanız! Ve diyor ki: Eğer biri bana okuduğunda, o yüzden insanları bu bir aşk gibi görünüyor olduğunu fark ediyorum! Ancak, benim mektup okurken size Tanrı muhtemelen binlerce böylece gönderin! Ve sen ne zaman: Sizin için tüm teşekkürler. O yüzden, hepimiz denemek ve yapmak gerekir: her şey bizim elimizde olduğunu denemek, biliyoruz! Ve tüm dünyada, birbirlerine yardım etmek için! Bütün dünya, inşaat ve geliştirme biliyorsanız, hareket halindeyken her tuğla! Gün 7 milyar tuğla da serilir! Ama inşaat veya hareketi sırasında eğer güçlerin bir çakışmaya neden, ve bu onların kaybı olduğunu olabilir. Yapıcı olduğunu bilmek Sipariş, biz Kur'an başvurmalıdır: onun Tanrı'nın iradesine ne olduğunu, ve, Tanrı değil ne bize söyler, çünkü.

 

نشانه ها ی برتر:یک کاندیدا

An fhianaise is fearr: d'iarrthóir
I measc na n-iarrthóirí, Yi ainmneacha cosúil le El iarrthóir buan Mohsen Rezai, siúinéireacht tUasal M! Cléireach cléireach a bhfuil ach éadaí, an ealaín cumasach, ach solitary! Féimheachta Cúige agus polaitíochta, le feiceáil. Ní féidir ach aon duine ag súil: tá sé Hojatoleslam Bráithreachas: Seyed Mohammad Hassan Abu Torabi duine.
Bhí sé an chéad charachtar: ag obair gan torann. Cé go bhfuil sé i gcónaí ionadaí, leas-chathaoirleach an bparlaimint, ach mar a leanas: ealaíonta, nó Larijani, taisteal agus caiteachais cuntais endless an státchiste gan an obair daoine eile nach bhfuil i gceist agus siamsaíocht ar fáil: tá a n-tasc.
Dara, ní costais fógraíochta curtha, agus i gcónaí ar a laghad sciar na fógraíochta, áfach, an réimse mais ard, faoi seach. Faoi láthair, ní féidir aon duine a éileamh caiteachais agus fógraíocht trom, d'íoc, agus tá sé ag súil leis ar ais. Mar sin féin, ceithre cinn de na Cousins, faoi bhráid iarrthóir amháin coimeádach, tá a chur ar na céadta billiúin dollar as a Seattle-sheoladh! Ceachtar ceann de na uaisle, pretentious: ciste iasachta, banc nuabhunaithe, féimheach, agus na billiúin a chaitheamh a dhéanamh!
Tá sé an carachtar tríú: an bunús cuí: anailís pholaitiúil: ceithre cinn déag neamhchiontach. Tá sé beartaithe go gach ceann de na uachtaráin, ar cheann de na ceannairí in imthosca comhchosúla, a bheidh le húsáid! Mar shampla: Le linn an chogaidh, baineadh úsáid as ár gcóras bainistíochta Husseini, Zainab,. Mianta Karbala ar ár aisling. Agus ár gcuid ama Imam Jafar Sadeq, saol síochánta agus rathúnas na ndaoine, agus ag fás agus rath i scoileanna, a dhéanamh ollscoileanna úsáid a bhaint as. An straitéis amach anseo, ar an tuiscint ar Imam Musa daoine Kazem chun vóta a chaitheamh: Beidh siad. Mar gheall ar mar a leanas: mairtíreachta de Shahid Chamran, mar thoradh ar a dheartháir, leis an straitéis ceart, i ochtó is ceithre, léiríonn an treo ceart. Faoi láthair, AA Abu Turab, is é do na daoine beo! Agus Muhammad Hassan a imirt.
Ceathrú: Roinnt rá go bhfuil sé is féidir leis an feidhmiúcháin a bheith níos láidre! Agus daoine vóta a chaitheamh bunaithe ar a gcuid mothúchán. Ach tá sé seo freisin ar phointe láidir! Bainisteoir atá láidir mar gheall ar a dhaoine faoi lag a roghnaíodh, agus vice versa, is féidir leo: Roghnaigh na daoine is cuí, agus comhairle a thabhairt ar chur i bhfeidhm, tá an cur i bhfeidhm láidir go leor.
Gach seo is buntáiste. Chomh maith le sin tá sé as an Prophet ar sliocht. Agus cóirithe chléir, seminary agus oideachas coláiste, agus tá an domhan feicthe.

در میان کاندیداها، نام های آشنا یی چون: محسن رضایی دائم الکاندیدا، قالیباف مهندس دکتر ! روحانی ای که فقط لباس روحانی دارد،باهنری که هنرش، فقط تکروی است! ولایتی و دیگر ورشکستگان سیاسی، دیده می شود. فقط به یک نفر آن ها، میتوان امید داشت: آن هم حجت الاسلام و المسلمین :سید محمد حسن ابوترابی فرد است.

خصلت اول نامبرده: کار کردن بدون سرو صدا است. با اینکه ایشان، در تمام دوران نمایندگی اش، نایب رئیس مجلس بوده، ولی همانند: باهنر، یا لاریجانی، مسافرت ها و خرج های بی حساب از بیت المال  نداشته، در کار دیگران ،  دخالت نکرده و سرگرم: وظایف خود بوده است.

دوم: هرگز هزینه های تبلیغاتی نداشته، و همیشه از حداقل تبلیغات مشترک، ولی، برد بالای مردمی، برخوردار بوده است. هم اکنون نیز، هیچکس نمی تواند، ادعا کند: هزینه های تبلیغات سنگینی را، پرداخت کرده، و از او: انتظار برگشت دارد. در حالیکه، چهار نفر از پسرعموهای، یکی ازهمین کاندیداها اصولگرا، قرار است صد میلیارد دلار، برایش از سیاتل آمریکا، بفرستند! یا یکی دیگر از همین آقایان، پرمدعا :چند صندوق قرض الحسنه، بانک جدیدالتاسیس را، ورشکست کرده، تا بتواند هزینه های میلیاردی بکند!

سوم خصلت او: برپایه صحیح: تحلیل سیاسی: چهارده معصومی است. منظور آن است که: هریک از روسای جمهور، در شرایطی مشابه یکی از امامان، به سر می برده! مثلا: در دوران جنگ، ما از سیستم مدیرتی حسینی ، زینبی، استفاده می کردیم. کربلا آمال آرزوهای ما بود. و در زماننا هذا از روش: امام جعفر صادق، برای زندگی رفاه آمیز مردم، و رشد و شکوفایی مدارس ، دانشگاهها، بهره می جوئیم. در استراتژی اینده، همان حس امام موسی کاظمی، مردم را به رای دادن به: ایشان سوق خواهد داد. چرا که همانطور که :شهادت شهید چمران، باعث شد تا برادرش، با راهبردی درست، در سال هشتاد وچهار، مسیر درستی را نشان دهد. اکنون نیز علی اکبر ابوترابی، برای مردم زنده است! و در نام محمد حسن، ایفای نقش می کند.

چهارم: برخی ها می گویند: ایشان از نظر اجرایی، شاید قوی نباشد! و رای مردم، براساس احساس آنان باشد. اما این هم نقطه قوت است! زیرا مدیری که خود قوی باشد، افراد زیر دست ضعیفی را، انتخاب می کند و برعکس ، ایشان میتواند با: انتخاب افراد مناسب ، در اجرا و مشاورت، کاملا قوی و اجرایی وارد شود.

تمام اینها مزیت است. علاوه براین که ایشان: از سلاله رسول الله است. و ملبس به لباس روحانی، حوزه و دانشگاه رفته،  و جهان دیده است.

  The best evidence: a candidate

Among the candidates, Yi familiar names such as El permanent candidate Mohsen Rezai, carpentry Mr. M! Cleric who has just clothes, the talented art, just a solitary! Provincial and political bankruptcy is seen. Only one person can hope: it Hojatoleslam Brotherhood: Seyed Mohammad Hassan Abu Torabi person.

He was the first character: is working without noise. Although he is at all times a representative, deputy chairman of the parliament, but as: artistic, or Larijani, traveling and spending endless accounts of the treasury without the work of others not involved and entertained: their task is.

Second, advertising costs have never been, and always at least a share of advertising, however, the high mass range, respectively. Currently, no one can claim expenses and heavy advertising, paid, and he is expected back. However, four of the cousins, submit one conservative candidate, has put hundreds of billions of dollars from his Seattle-send! Either one of these gentlemen, pretentious: a loan fund, a newly established bank, bankrupt, and spending billions to do!

He is the third character: the proper basis: political analysis: fourteen innocent. It is intended that each of the presidents, one of the leaders in similar circumstances, to be used! For example: During the war, our management system Husseini, Zainab, were used. Karbala aspirations of our dreams. And in our time of Imam Jafar Sadeq, a peaceful life and prosperity of the people, and to grow and flourish in schools, universities make use of. The future strategy, the sense of Imam Musa Kazem people to vote: they will lead. Because as: Martyrdom of Shahid Chamran, led to his brother, with the right strategy, in eighty-four, show the right direction. Currently, AA Abu Turab, for the people is alive! And Muhammad Hassan to play.

Fourth: Some say he is the executive may be stronger! And people vote based on their feelings. But this is also a strong point! Manager who is strong because its people under a weak chosen, and vice versa, they can: Choose the appropriate individuals, and advise on the implementation, the implementation is quite strong.

All this is advantageous. Besides that he is from the Prophet's progeny. And dressed clergy, seminary and college education, and the world have seen.

 

خیر دلیل: مرشح

بین المرشحین، یی أسماء مألوفة مثل المرشح محسن رضائی ش دائمة والنجارة السید! رجل الدین رجل الدین الذی لدیه الملابس فقط، فن الموهوبین، مجرد الانفرادی! الإفلاس المقاطعات والسیاسیة، وینظر. شخص واحد فقط یمکن أن نأمل: أنه حجة الاسلام الإخوان: سید محمد حسن أبو ترابی شخص.

کان الحرف الأول: تعمل دون ضجیج. على الرغم من انه هو فی جمیع الأوقات ممثل، نائب رئیس البرلمان، ولکن على النحو التالی: الفنیة، أو لاریجانی، والسفر وقضاء حسابات لا نهایة لها من وزارة الخزانة دون عمل الآخرین لم یشارکوا مطلقا و: مهمتهم هی.

الثانی، تکالیف الإعلان لم تکن أبدا، ودائما ما لا یقل عن حصة من الإعلانات، إلا أن مجموعة کتلة عالیة، على التوالی. حالیا، لا یمکن لأحد أن یدعی نفقات الإعلان والثقیلة، ودفع، ویتوقع أن یعود. ومع ذلک، أربعة من أبناء عمومة، تقدیم مرشح واحد المحافظة، وضعت مئات الملیارات من الدولارات من إرسال سیاتل له! أی واحد من هؤلاء السادة، الباطلة: قرض صندوق، وهو بنک المنشأة حدیثا، مفلسة، وملیارات الإنفاق على القیام!

وهو الحرف الثالث: الأساس السلیم: التحلیل السیاسی: 14 الأبریاء. والمقصود أن تستخدم کل من الرؤساء واحدة من الشرکات الرائدة فی ظروف مماثلة،! على سبیل المثال: خلال الحرب، تم استخدام نظام الإدارة لدینا الحسینی، زینب،. کربلاء تطلعات أحلامنا. وفی عصرنا الإمام جعفر الصادق، حیاة سلمیة والرخاء للشعب، وتنمو وتزدهر فی المدارس والجامعات الاستفادة منها. استراتیجیة المستقبل، بمعنى من الناس الإمام موسى کاظم فی التصویت: سوف تؤدی. لأنه کما: استشهاد شهید جمران، أدت إلى أخیه، مع الاستراتیجیة الصحیحة، فی أربعة وثمانین عاما تظهر الاتجاه الصحیح. حالیا،  ابو تراب للشعب على قید الحیاة! ومحمد حسن للعب.

رابعا: یقول البعض انه هو المسؤول التنفیذی قد تکون أقوى! والناس التصویت بناء على مشاعرهم. ولکن هذا هو أیضا نقطة قویة! المدیر الذی هو قوی لأن الناس فی ظل ضعف المختار، والعکس صحیح، فإنها یمکن أن: اختیار الأفراد المناسبة، وتقدیم المشورة بشأن تنفیذ، وتنفیذ قوی جدا.

کل هذا هو مفید. وبالاضافة الى ذلک انه من سلالة النبی. ویرتدی رجال الدین، والمدرسة التعلیم الجامعی، والعالم ینظر و.

 

Iyi kanıt: aday

Adaylar arasında böyle El kalıcı aday Mohsen Rezai, marangozluk Mr M gibi tanıdık isimler Yi! Sadece giysi vardır Rahip din adamı, yetenekli sanat, sadece bir tek! İl ve siyasal iflası, görülür. Sadece bir kişi umut olabilir: Hojatoleslam Kardeşlik: Seyed Mohammad Hassan Abu Torabi kişi.

O ilk karakter oldu: gürültü olmadan çalışıyor. Yer ve eğlenin değil başkalarının iş olmadan hazine sonsuz hesapları seyahat ve harcama, sanatsal veya Laricani: O her zaman bir temsilci meclis, başkan yardımcısı, ama olsa da onların görevidir.

İkincisi, reklam maliyetleri sırasıyla, ve her zaman reklam payı en az, ancak, yüksek kütle aralığı olmamıştı. Şu anda hiç kimse giderleri ve ödenen ağır reklam, talep edebilir, ve o geri bekleniyor. Ancak, kuzenler dört, biri muhafazakar aday göndermek, onun Seattle göndermek milyarlarca dolar yüzlerce koydu! Iddialı bu beyler biri Ya: bir kredi fonu, yeni kurulan banka, iflas, ve harcama milyarlarca yapmak için!

O üçüncü karakter: Uygun temelini: politik analiz: ondört masum. Bu başkanlar, her biri benzer koşullarda liderlerinden biri, kullanılacak amaçlanmıştır! Örneğin: Savaş sırasında, bizim yönetim sistemi Hüseyni, Zainab, kullanılmıştır. Hayallerimizi Kerbela özlemleri. Ve İmam Cafer Sadeq, insanların huzurlu bir yaşam ve refah, ve büyümek ve okullarda gelişmeye bizim zaman içinde, üniversiteler yararlanabilirler. Gelecek stratejisi, oy İmam Musa Kazım insanların duygusu: onlar götürecek. Çünkü gibi: Shahid Chamran Şehit, doğru strateji ile, kardeşi neden seksen dört, doğru yönü gösterir. Şu anda, AA Ebu Turab, insanlar için yaşıyor! Ve Muhammed Hassan oynamak.

Dördüncü: Bazıları onun yürütme güçlü olabilir olduğunu söylüyorlar! Ve insanların duygularını dayalı oylama. Ama bu aynı zamanda güçlü bir nokta! Zayıf altında insanlar seçilirken, ve tersi, onlar çünkü güçlü Müdürü: Uygun bireyler seçin ve uygulanmasına ilişkin tavsiyelerde, uygulanması oldukça güçlü.

Bütün bu avantajlıdır. Bunun yanı sıra o Peygamberin soyundan gelen bir. Ve din adamlarının, seminer ve üniversite eğitimi giyinmiş ve dünya gördü.

 

انرژی های رایگان برای جهان

Fuinnimh saor in aisce le haghaidh an domhain
Cé ola, gás, gaoth, grian, úráiniam agus gach foinse fuinnimh, tá gach saor in aisce, ach conas a fháil sé amach, faoi deara é costais. Cúrsa, is é seo go léir a líomhnaítear, mar gheall ar an sainmhíniú ar na costais anseo, freisin Tá sé deacair dúinn inniu, bhí againn go bhfuil an fuinneamh go léir saor in aisce. Ba chóir do dhaoine a fhios go bhfuil sé ina lámha eisiach: cutting na costais, beidh buntáistí a thabhairt chuig na gaoithe, dá bhrí sin cosc ​​a chur ar úsáid an phobail, tá sé. Tá soláthar ola screamhuisce, i gcásanna áirithe go bhfuil sé ar an talamh! Black Earth, agus an ola is. I roinnt blianta, faoi bhráid ola-dhaite ithir, a úsáideadh go dtí go raibh aithne ar an mbóthar scaradh leo. Siúd a bhí a fhios, chaith minic i mbochtaineacht agus misery. Toisc go bhfuil gach do fuinnimh a chaitear ar thaighde, faoi seach. Agus ní raibh am chun trick, bréag agus feall. Ach tháinig an monopolist ar aghaidh chun tacú leis an eisiachais na dtáirgí féin, rinne siad, agus agóide i gcoinne an explorers, a ghearrtar siad breoite nó as a meabhair, sruthán siad amach!, Nó maraíodh iad. Eolaithe go leor, soilse, deatach, ithe suas: chun a fháil amach an fhadhb, ach fós ní as a lámha, cláraíodh an chuideachta a ainm! Agus i ndáil le ar a gcuma, go bhfuil geeks mbealach síos. Ach bhí an explorers ag iarraidh do na hEalaíona! Next, fuair mé an fuinneamh, an tslí a mhúin sé é a úsáid, gnáth daoine le háiseanna an-bhunúsach a bheidh, a bheith in ann a bhaint, ach anseo fuair monopolist freisin an gníomh, úinéireacht an cheadúnais, na D'oibrigh. Toisc go bhfuil daoine is mó aon saibhreas go bhfuil siad, nó: níl caipiteal go bhfuil an chuideachta a thaifeadadh, a fháil ar cheadúnas, mar sin a fhágann siad é. Monopolist fiú in úinéireacht chéanna agus cead, go gcuireann siad a gcuid tionchair! Ligeadh ach do dhaoine áirithe agus is beag. Mar shampla, sna Stáit Aontaithe, rialú rialtais thar an earnáil phríobháideach: tá toibreacha ola. Ach an oiread agus is féidir leat a fháil ola! Is féidir leo freisin! Gach na maith, ar chúiseanna éagsúla dúnta! Ní féidir iad a úsáid! Fuinneamh na gréine, a bhfuil i ngach áit. Fuinneamh gaoithe, cén fáth nach é a úsáid? Is iad sin: na córais ollmhór agus casta, úsáid an fhuinnimh: gaoithe saor in aisce. Mar sin, daoine embarrassed ag caitheamh tobac, na céimeanna tosaigh a fhágáil! Cuir an fuar, leac oighir agus coinneáil sneachta, te Springs ann! Ach an monopolist a dhéanamh láithreach fáinne é, mar a úsáidtear sa turasóireacht, leigheas, srl, chun cosc ​​a chur lena dháileadh: tithe teas lárnach, agus na sráideanna go bhfuil. Cruithneacht, uisce agus báisteach, tá an ghrian Dia, ach an monopolist, pours sé isteach san fharraige a rátáil seo sosanna iad!

گرچه نفت ،گاز ، باد ،خورشید ، اورانیوم و تمامی منابع تولید انرژی، همه رایگان هستند، اما چگونگی استخراج آن ها، باعث ایجاد هزینه های سنگین می شود.البته این ها همه ادعا است، زیرا: تعریف هزینه در این جا، بسیار دشوار است: ما امروز ثابت می کنیم که: تمام انرژی ها رایگان است. باید مردم بدانند که: دست های انحصار گر است که: هزینه می تراشد،سودهای باد آورده می خواهد،لذا مانع استفاده عموم، از آن ها می شود. نفت منبع زیر زمینی است، در برخی موارد به روی زمین هم می آید! و زمین را سیاه، و روغنی می کند. در برخی از سال ها، ازهمین خاک های نفت آلود، استفاده می شد تا اینکه: راه جدا سازی آن ها ،شناخته شد. غالبا کسانی که این را شناختند، در فقر و فلاکت به سر بردند. زیرا تمام انرژی خود را، صرف تحقیقات می کردند. و وقت برای کلک، دروغ و خیانت نمی یافتند. اما انحصار گران، جلو می آمدند و به عنوان حمایت، محصولات را در انحصار خود، در می اوردند، و درمقابل اعتراض کاشفان، آن ها را به مریضی یا دیوانگی متهم ،و ازرده خارج می کردند!یا آن ها را می کشتند. بسیاری از دانشمندان، دود چراغ می خوردند تا: مسئله ای را کشف کنند!اما هنوز از دستشان بیرون نیامده ،شرکت هایی با نام ایشان ثبت می شد! و در ظاهر برای احترام به آنان، کارناوال ها راه می افتاد. اما حاصلی برای هنر این کاشفان نداشت! در مرحله بعد، وقتی انرژی کشف ،راه استفاده از آن آموخته میشد، بطور طبیعی همه  مردم، با امکانات بسیار اولیه، میتوانستند به استخراج آن بپردازند، ولی انحصار گران در اینجا هم، وارد عمل می شدند، موضوع مالکیت و مجوز را، پیش می کشیدند. چون اغلب مردم ثروتی نداشتند که: مالک شوند و یا: سرمایه ای نداشتند که: شرکت ثبت کرده، مجوز دریافت کنند، لذا کار را رها می کردند . انحصار گران حتی، در مرحله مالکیت و مجوز هم، اعمال نفوذ می کردند! فقط به افراد خاص و معدود، اجازه میدادند. مثلا ما در در آمریکا، شاهد حاکمیت بخش خصوصی بر:چاه های نفت هستیم. ولی همان قدر که: شما می توانید نفت استخراج کنید! آن ها هم می توانند! همه آن چاه ها،بدلایل مختلف بسته است! و استفاده نمی شود! انرژری خورشیدی، که همه جا هست. یا انرژی باد،  چرا استفاده نمی شود؟ آن ها میروند: دستگاه های غول پیکر و پیچیده، برای استفاده از انرژی: رایگان باد می آورند. لذا مردم هم خجالت می کشند، قدم جلو نمیگذارند! در تمام مکان های سرد، یخبندان و برفگیر، چشمه های آبگرم وجود دارد! ولی انحصار گران، فوری آن را حلقه می زنند، و به عنوان استفاده گردشگری ، طبی و غیره، مانع توزیع ان ها به صورت: حرارت مرکزی به منازل، و خیابان ها می شوند. گندم ، آب و باران ، آفتاب را خدا می دهد، ولی انحصار گران، آن را به دریا می ریزند تا: نرخ شان نشکند!

Free energy for the world

Although oil, gas, wind, solar, uranium and all energy sources, all are free, but how to get it out, because it costs. Course, this is all alleged, because the definition of costs here, too It is difficult for us today, we proved that all the energy is free. People should know that it is an exclusive hand: cutting the costs, benefits will be brought to the wind, thus prevent public use, it is. Oil supply is groundwater, in some cases it is on the ground! Black Earth and the oil is. In some years, submit oil-stained soil, which was used until the road separating them was known. Often those who knew spent in poverty and misery. Because all your energy is spent on research, respectively. And time to trick, lie and treachery were not. But the monopolist came forward to support the exclusivity of the products themselves, they did, and protested against the explorers, they charged to sick or mad, they burn out!, Or killed them. Many scientists, lights, smoke, eat up: they solve problem, but still not out of their hands, the company was registered with his name! And in respect to their appearance, geeks are way down. But the explorers were asking for the Arts! Next, I found the energy, the way it was taught to use it, normal people with very basic facilities, will be able to extract it, but here monopolist also got into the act, the ownership of the license, the worked. Because most people have no wealth that they possess, or: no capital that the company has recorded, to get a license, so they leave it. Monopolist even in the same ownership and permission, exert their influence! Only certain people and few were allowed. For example, in the U.S., government control over the private sector: oil wells are. But as much as you can get oil! They also can! The entire well, various reasons is closed! And cannot be used! Solar energy, which is everywhere. Wind energy, why not use it? They are: the giant and complex systems, the use of energy: wind is free. So people are embarrassed to smoke, leave the front steps! Place the cold, ice and snow retention, hot springs there! But the monopolist immediately make it ring, as used in tourism, medicine, etc, to prevent their distribution: central heating homes, and the streets are. Wheat, water and rain, the sun is God, but the monopolist, it pours into the sea to rate this breaks them!

 

مجانا الطاقة للعالم

على الرغم من أن النفط والغاز والریاح، والطاقة الشمسیة، الیورانیوم وجمیع مصادر الطاقة، وکلها مجانا، ولکن کیف لیخرجه، والسبب تکالیف تقنیة المعلومات. بالطبع، هذا هو کل زعم، وذلک لأن تعریف التکالیف وهنا أیضا أثبتنا أنه من الصعب بالنسبة لنا الیوم، أن کل الطاقة مجانا. الناس یجب أن تعرف أنه هو ید الحصری: تخفیض تکالیف، وسوف تعرض الفوائد التی تعود على الریاح، وبالتالی منع استخدام العام، هو علیه. امدادات النفط هو المیاه الجوفیة، فی بعض الحالات، هو على أرض الواقع! أسود الأرض، والنفط هو. فی بعض السنوات، یقدم النفط الملطخة التربة، والتی کانت تستخدم حتى کان یعرف الطریق التی تفصل بینها. فی کثیر من الأحیان أولئک الذین یعرفون، أمضى فی الفقر والبؤس. لأنه قضى کل ما تبذلونه من الطاقة على البحث، على التوالی. وکانت الوقت لکذبة، خدعة والغدر لا. ولکن جاء المحتکر إلى الأمام لدعم التفرد من المنتجات نفسها، فعلوا، واحتجوا على المستکشفین، فإنها تحمل على المرضى أو جنون حرق فیها، خارجا!، أو قتل من فیها. العدید من العلماء، واضواء ودخان، تلتهم: تم اکتشاف المشکلة، ولکن لا یزال من أیدیهم، سجلت الشرکة مع اسمه! وفیما یتعلق مظهرها، المهوسون هی الطریق إلى أسفل. ولکن لم یسأل المستکشفین للفنون! المقبل، وجدت الطاقة، والطریقة التی تم تدریسها لاستخدامه، والناس العادیة مع المرافق الأساسیة جدا، وسوف تکون قادرة على استخراج ذلک، ولکن هنا المحتکر کما حصل فی هذا القانون، ملکیة الترخیص، فی عملت. لأن معظم الناس لیس لدیهم الثروة التی یمتلکها أو: لا رأس المال الذی کانت الشرکة قد سجلت، للحصول على ترخیص، لذلک فإنها تترک ذلک. المحتکر حتى فی ملکیة نفس وإذن، ممارسة نفوذهم! ویسمح للناس معینة فقط وقلیلة. على سبیل المثال، فی الولایات المتحدة، سیطرة الحکومة على القطاع الخاص: ابار النفط. ولکن بقدر ما یمکنک الحصول على النفط! ما فی وسعها أیضا! یتم إغلاق جمیع البئر، أسباب مختلفة! ولا یمکن أن تستخدم! الطاقة الشمسیة، والتی هی فی کل مکان. طاقة الریاح، لماذا لا تستفید منها؟ وهی: النظم العملاقة والمعقدة، واستخدام الطاقة: الریاح مجانیة. حتى یشعر الناس بالحرج من التدخین، وترک الخطوات الجبهة! وضع الباردة والجلید والثلوج الاحتفاظ والینابیع الساخنة هناک! لکن المحتکر على الفور أنه خاتم، کما تستخدم فی مجال السیاحة، والطب، وغیرها، لمنع توزیعها: منازل التدفئة المرکزیة، وتکون الشوارع. القمح والماء والمطر، والشمس هی الله، ولکن المحتکر، فإنه یصب فی البحر لتقییم هذه فواصل لهم!

 

Dünya için ücretsiz enerji

Petrol, gaz, rüzgar, güneş, uranyum ve tüm enerji kaynaklarını, tüm ücretsiz, ama bunu nasıl, bu maliyetlere neden olmaktadır. Dersin rağmen, bu da maliyetlerin tanımı burada, çünkü her iddia olduğunu Bizim için bugün zor, biz tüm enerji ücretsiz olduğunu kanıtladı. İnsanlar özel ellerde olduğunu bilmeli: maliyetlerini azaltarak, faydaları kamu kullanımı önlemek, böylece rüzgar getirilecek, öyle. Petrol arz bazı durumlarda zemin üzerinde, yeraltı olduğunu! Kara Toprak ve yağdır. Bazı yıllarda, aralarına yol biliniyordu kadar kullanılan yağ lekeli toprak gönderin. Genellikle tanıyanlar, yoksulluk ve sefalet içinde geçirdi. Çünkü tüm enerji sırasıyla, araştırma harcanmaktadır. Ve hile, yalan ve ihanet için zaman yoktu. Ama tekelci kendileri yaptılar ve kaşifler protesto, onlar hasta veya deli, onlar burn out! Tahsil, Veya onları öldürdü ürünlerin seçkin desteklemek için öne çıktı. Birçok bilim adamı, ışık, duman, yiyip: sorun keşfetmek için, ama hala üzerinden ellerini, şirketin kendi adıyla tescil edilmiştir! Ve onların görünüm açısından, meraklılarının yol aşağı vardır. Ama kaşifler Sanat soran vardı! Sonra, ben enerji, onu kullanmak için öğretildi yolunu buldu, çok temel özellikleri ile normal insanlar, bunu ayıklamak mümkün olacak, ama burada tekelci zamanda hareket içine aldım, lisans sahipliği, çalıştı. Insanların çoğu sahip oldukları zenginlik, ya Çünkü: Şirketin kayıtlı olduğu sermaye yok, bir lisans almak için, bu yüzden bırakın. Aynı sahiplik ve izin bile tekelci, kendi nüfuzunu! Sadece bazı insanlar ve birkaç izin verildi. Örneğin, ABD'de, özel sektör üzerindeki devlet kontrolü: petrol kuyuları vardır. Ama sizin kadar yağ alabilirsiniz! Onlar da yapabilirsiniz! Tüm iyi, çeşitli nedenlerle kapalı! Ve kullanılamaz! Her yerde Güneş enerjisi,. Rüzgar enerjisi, neden kullanmayalım? Bunlar: dev ve karmaşık sistemleri, enerji kullanımı: rüzgar ücretsizdir. Yani insanlar, duman ön adımları bırakmak utanıyorlar! Orada soğuk, buz ve kar tutma, Kaplıcalar yerleştirin! Ama tekelci hemen olarak dağıtılmasının engellenmesi için turizm, tıp, vb kullanılan bu halka yapmak: merkezi ısıtma evleri ve sokakları vardır. Buğday, su ve yağmur, güneş Tanrı, ancak tekel, bu aralarda derecelendirmek için denize dökülen!