Η φιλοσοφία της επιστήμης πρέπει να ξαναγραφεί
فلسفه علم را ازنو باید نوشت
ممکن است عده ای تصور کنند فلسفه علم! موضوعی است که از قرن هفددهم شروع شده، و قبلا وجود نداشته. این ضد علمی ترین تفکر ممکن است، زیرا که علم از هزاران سال قبل وجود داشته، لذا فلسفه علم یعنی چرایی آن هم، مورد توجه بوده است. فلسفه علم از نظر اسلامی امری است: پیوسته که از مبدا جهان شروع شده و ارتباطی ناگسستنی، با جهان هستی دارد. این فکر کودکانه است که: برداشت خود را از دنیا، فقط مختص به خود یا زمانه خود کنیم. حتی اگر پزیتیویست هم باشیم، در یک دروغ بزرگ گرفتاریم. زیرا واقعیت بیرونی که خود را به ما تحمیل می کند، محدود به قرن نوزدهم یا هفدهم نیست. قبلا هم نگرش پوزیتیویستی وجود داشته، که در دوران اسلام به آن دهریون می گفتند. سفسطه یا سوفسطایئان خود اثبات این مدعا است. زیرا آنها ادعای خود را در مقابل: کسانی مطرح می کردند که پوزیتیویست بودند. هرچه را می دیدند قبول می کردند! ولی سوفسطاییان می گفتند: حتی انچه را که می بینیم، نباید قبول کنیم. منشا همه این بحث ها هم اعتقاد به خدا بود. یعنی دشمنان دین از همان روز اول، در فکر راههایی بودند تا خدا را رد کنند! یا دین را بی ارزش جلوه دهند. برخی ها از دید سیاسی دین را تحقیر می کردند: مانند مارکسیسم یا لنینیزم که می گفت: دین افیون توده ها است. اما غالبا روش شناختی آنها بر اساس علم بود. یعنی محدود کردن علم به حواس پنجگانه. حتی کمتر از ان! یعنی فقط دیدن (بینایی) و مشاهده ملاک علم باشد. با تاسف باید گفت: خودشان هم می دانستند که دروغ می گویند، ولی چاره ای نداشتند! چون باید به دیدن آیات و نشانه های الهی اعتراف می کردند. مثل الان که علم سکولار که تا دیروز می گفت: اگر چیزی را نبینیم قابل قبول نیست، ولی حالا می گویند ویروس را کرونا را نمی بینیم! و اصلا نمی دانیم: چه رفتاری دارد ولی شما قبول کنید که هست. و ماسک بزنید. خودشان هم میدانند ویروس، به راحتی از ماسک عبور می کند، ولی باید عرض اندامی بکنند. فلسفه علم اسلامی در سیستم: یکپارچه اسلامی باید معنی شود. در اسلام فلسفه علم این است: اول العلم، معرفت الجبار: اول علم شناخت شناسی کسی است که: جبر و مقابله و حسابها و قوانین را ایجاد کرده! در حالیکه در علم سکولار، فرض دریافت ذهنی به معنی خلقت آن است. یعنی دانشمندان کاشف اتم را، خالق اتم معرفی می کند. کسی که ویروس را شناخت، یعنی ویروس ایجاد شده، و قبلا نبوده! پس اولین دروغ را علم به خودش می گوید. و خالق فرمول های پیچیده را، کشف کننده آن می داند. آیا قبل از اینکه ترکیب اکسیژن و هیدروژن کشف شود، آب وجود نداشته؟ این چه منطق مزخرفی است که: فلسفه علم را با دروغ و فریب باید نوشت. اخیرا که مارکسیسم اعلام کرد: اقتصاد زیر بنا است، فلسفه علم هم به سمت اقتصاد رفت. اکنون علم می اموزند، تا ثروت ایجاد کنند یا ثروت به دست آورند. و تضاد علم بهتر است یا ثروت؟ را بنام کاربردی کردن! یا تجاری سازی به نفع ثروت حل کرده اند. در فلسفه علم از قیاس و استقرا صحبت می شود، در حالیکه گفته شده: اول من قاس الشیطان. اول کسی که قیاس کرد، شیطان بود و همین او را به اشتباه انداخت، و از بهشت رانده شد. فلسفه دیوید هیوم همان فلسفه بت پرست ها است، که می گفتند چطور خدای نادیدنی را پرستش کنیم؟ پس سراغ بت دست ساخته خود می رفتند. بنابراین فلسفه علم در اسلام، خداشناسی(توحید) پیامبر شناسی(نبوت) امام شناسی و و لایت، که همه اینها در خط مستقیم هستند. وما باید هر روز مانند مسافری که: هر لحظه راه خود را سوال می کند، درب خانه خدا را بکوبیم و از او بخواهیم: راه راست را به ما نشان دهد، مبادا راه اشتباه برویم و: سر از جهنم در بیاوریم.
- ۰ نظر
- ۲۵ مرداد ۹۹ ، ۲۱:۳۸