بطور طبیعی انسان ها با هم تفاوت دارند و هرکس ویژه خود است و استعداد مختلفی دارد لذا جامعه ها هم با هم تفاوت دارند مثلا گروهی استعداد تجارت دارند و اغلب ندارند،همانطور که گروهی استعداد بازیگری دارند بقیه ندارند،طبقات اجتماعی هم همینطور بوجود نیاید عده ای راه کسب درآمد را میدانند و بقیه نمیدانند، لذا اختلاف طبقاتی ساخته میشود ،اما گاهی عوامل انسانی دخالت می کند مثلا انسان قوی، انسان ضعیف را مورد بهره کشی قرار می دهد که این امر او را به استضعاف میکشاند و جامعه بصورت دو قطب متضاد در میاید و مستکبرین با هم به مستضعفین ظلم می کنند، در این موقع معمولا نزاع و جنگ اتفاق میافتد مثلا برده ها برعلیه برده داران شورش میکنند و اسپارتاکوس ها پیروز میشوند یا دهقانان برعلیه اربابان خود یا کارگران برعلیه سرمایه داران ، اما همانطور که تئوری مارکس می گوید، از بین نمی رود بلکه به دیگری در می آید ما در حال حاضر شاهد هر سه نوع آن هستیم ، برده داری مدرن، فیودالیزم نوین و امپریالیسم جدید، اما راه حل اسلامی برای حل تضاد طبقاتی از یکسو قناعت است و از سوی دیگر دعا، یعنی طرف توانگر را توصیه می کند از سرعت خود بکاهد که فرموده اند بی نیازی در قناعت است، قناعت باعث میشود مازاد ثروت بوجود آید و شخص آن را ببخشد، انفاق، زکات، خمس همه اینها سفارش به سرمایه داران فیودالها و برده دارهاست، اما دعا به معنی توسعه هست، تضاد یا تعارض منافع موقعی بروز میکند که حاصل یک عدد ثابت باشد و لذا اگر برده دار سود کند برده ضرر می کند، خریدار سود کند فروشنده ضرر می کند، اما اگر خدا برکت دهد به معنی اینکه عدد ثابت را اضافه کند هردو سود میبرند
- ۰۳/۱۲/۲۶