انقلاب پنجم و ششم صنعتی

در حالیکه برخی غربگرایان وابسته، هنوز ایران را در دوران عقب ماندگی تعریف می کنند، و دستیابی به انقلاب چهارم صنعتی یعنی هوش مصنوعی را، دست نیافتنی برای ایران می دانند، وزیر صنعت از انقلاب پنجم صحبت کرد که: در ان اصالت به انسان داده می شود، و به هوش مصنوعی، راه برای تسلط به انسان را نمی اموزد. اما انقلاب ششمی در ایران اتفاق افتاده، که هنوز هیچکس باور ندارد. آنها فکر می کنند با آب دهان پهباد ها را به هم می چسبانیم! و یا با فوت جادوگری ، موشک ها را دقیق و نقطه زن می سازیم. آنها فکر می کنند، هنوز سایت اتمی دیمونا توسط ایران هک نشده است. آنها تصور می کنند که بمب های اتمی آماده و به روز هستند! اما بگذارید در توهم خود باقی بمانند، زیرا بیدار کردن آنها، باعث خواهد شد تا اطلاعات مربوط به انقلاب ششم صنعتی، لو برود. بگذارید در همان خماری بمانند. و تصور کنند که ماهواره هایی که به مدار زمین میفرستیم، همان موشک های کاغذی دوران دبستان است. و خیال کنند که ماهواره بر سیمرغ، همان سیمرغ افسانه ای در کتب باستانی هست. اینطور که آنها بدون هیچ مدرکی می گویند: در سال 1760 ماشین بخار اختراع شد! نیروی محرکه جدیدی وارد زندگی بشر شد: و انقلاب صنعتی اول را بوجود آورد. و  عصر ماشین آغاز شد. در سال 1860با اختراع برق، و الکتریسیته، انقلاب صنعتی دوم شروع و: مردم در سال 1947قدم به دنیای الکترونیکی گذاشتند! واکنون هم که به دنیای هوش مصنوعی وارد می شویم، نامش انقلاب چهارم هست. و همه آنها هم مال غرب است! ایران هنوز در انقلاب دوم مانده است، و نمی تواند برق خود را تامین کند. خاموشی ها مکرر می گوید که باید: به غرب متکی شویم که یک ثانیه هم برقشان قطع نمی شود. فقط برای نشان دادن اهمیت ان، در روز تولد ادیسون، یک دقیقه برق ها قطع می شود. این روایت همه غرب زده ها، از تاریخ است. و اما روایت واقعی کدام است؟ ایا ماشین بخار و چرخ چاه و امثال آن در سال 1760اختراع شد؟ پس حمام وکیل شیراز چه می شود؟ آنهمه آزمایش های بوعلی کجا می رود؟ آیا گالیله بود که حرکت زمین را فهمید یا ابوریحان بیرونی؟ پس کپی رایت چه می شود؟ چرا همه علوم ما را انها بنام خودشان ثبت کردند، و چیزی به ما ندادند؟ شیخ بهایی و ملاصدرا، عمر خیام و ابوریحان بیرونی و ابونصر فارابی، چه گناهی کردند که باید به تاراج بروند؟ و نظریات آنان بنام: انشتین و کوپرنیک و پاسکال و غیره ثبت شود. در اوج انقلاب اسلامی، ناگهان همه بمب اتم ها هک می شوند، موشک ها از کار می افتند و امام خمینی به سلامت به ایران، با هواپیمای همین اقایان، برمی گردد. یعنی گوشت  را به گربه سپردند، ولی گربه که چنگال نداشت! همانطور که کودکی حضرت موسی ع، به دامن مادرش برگردانده شد! آیا اینهم افسانه است؟ که در مقابل تمامی رسانه های جهان، از امام خمینی در هواپیما سوال می کنند چه احساسی داری؟ شاید منظورشان احساس ترس از موشک ها و بمب های اتمی: بر سر راه هواپیما بود! اما، امام خمینی می گوید هیچ! خیالش راحت است که تمام بمب ها و موشک ها، توسط اعضا خود ناسا(گروه مهندس چمران) از کار افتاده! و لذا با قدرت تمام می گوید: امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.بیایید مروری کنیم بر داستانها! موشک خودی که قرار بود: جماران را هدف قرار دهد، به گردنه قوچک اصابت می کند! لابد فقط با یک فوت! واقعه طبس لو می رود و زمین گیر می شود! لابد آنهم فقط با یک باد. ناو های جنگی آمریکا قفل می شوند. لابد آنهم با عدد جفر. تفنگداران آمریکایی دستگیر می شوند. عجب فوتی! اما اینطور نیست همه اینها فنی! بوده یعنی فوت و فن بوده، که هیچکس از ان اطلاع نداشته. لابد پایین آوردن پهباد آمریکایی، و مهندسی معکوس انهم خیالی بوده؟ شهید تهرانی پدر موشکی ایران به فرزندانش گفته: بیست سال بعد می فهمند من چه کردم! درواقع ان هنگام انقلاب پنجم به دست ایرانی ها در حال وقوع بود. فقط کپی رایت برعکس عمل می کرد