İranın bütün tarixinin kölgəsində hökumət
امام زاده ها دولت در سایه تاریخ ایران
بسیاری از مردم تعجب می کنند که: با وجود هرج و مرج ها در طول تاریخ، عقاید متضاد و جنگهای فراوان، چطور ایران هنوز زنده و تازه و جوان است؟ عده ای سعی دارند آن را به کورش نسبت دهند، ولی کورش (سایپروس یا قبرس) یونانی بوده، ایران را از شرق فتح کرده( حکمتانه و بابل) و بعد هم در یکی از جنگها، در فلسطین کشته شده! جسد او هم به فارس نیامده. شاید کمی بیشتر می خواهند به هخامنشیان و ساسانیان ربط دهند، ولی انها سالها است فنا شده اند، آثار و بقایایی هم اگر هست براساس: نوشته های یونان مخصوصا هردوت می باشد. ویل دورانت و دیگران هم که نوشته اند، اصلا ایرانی نیستند. در کتب معروف ایرانیان مانند: سعدی و حافظ و حتی شاهنامه، اسمی از کورش یا هخامنشیان نیست!
لذا این دروغها سالها است به حکم: غرب زدگی به خورد ما داده اند. حتی سامانیان و خرمدین و یعقوب لیث هم نیستند، آنها خوش درخشیدند، ولی دولت مستعجل بودند. کسی که خود به فنا رفته چطور بقای ایران را تضمین کرده؟ غزنویان و خوارزمشاهیان و تیموریان و حتی ایلخانیان، همه تاتار هایی بودند که از شرق آمدند: و سوزاندند و ماندند. بنابراین باید دنبال یک دولت سایه گشت. آن کس که قدرت واقعی بوده، هست و خواهد بود و آن، جز خدای واحد نیست! بله، یکتاپرستی مهمترین عامل حفظ ایران بوده است. یکتا پرستی را از حضرت آدم آموخته ایم، که او نیز از خدای بزرگ یاد گرفته است.( فردوسی آن را کیومرث می گوید) نوح بزرگترین یکتاپرست بعدی است: که همه کافران را به آب داد و قوم خود را، در کوه جودی(قفقاز) برنشاند. منطقه قفقاز تا قبل از رضاشاه، به اران معروف بوده، (تقی ارانی از انجا بوده) رضاشاه طبق دستور استعمار، آن را محل آتش پرستان(آذر آبادگان) و زادگاه زرتش نام گذاشت. و اران را به کل ایران امروزی نسبت داد. قبلا شاهنامه از او بنام زال و سام(زال سپید موی بسیار پیر و سام پسرنوح است) نامبرده است. که برقله کوهی با کمک سیمرغ از مرگ نجات پیدا می کند. و ابراهیم ع آن بت شکن بزرگ، که هنوز هم هندویان بت پرست، با اقتدا به او بت ها را می شکنند! و فردوسی او را سیاوش نام می گذارد که: بر درون اتش می رود و آتش، او را آسیبی نمی رساند. فرزند او اسحق در کلام فردوسی ضحاک (آیزاک) است که اسماعیل یا فریدون بر او چیره می شود. و چون اسماعیل یک ایرانی است که: در دامان عرب بزرگ شده، جماران یا همان جم و اران، مرکز او می شود. تا به جم و کران یا قدمگاه امام زمان عج اشاره کند. و این همه دولت هایی بودند و هستند، که نامی از انها نیست، ولی حافظ ایران هستند. نمونه بارز ان در زمان بنی عباس، ظاهر حکومت در دست آنها بود ولی درعمل، امام رضا ع بود که دنیا را می چرخاند. گرچه او را شهید و فرزندش را در بند نمودند، ولی از نفوذ آنها کاسته نشد. آنها امامت را از حضرت ابراهیم ع به ارث برده بودند، نه از راه جنگ و کشتار! در دوران قاجار هم به این نمونه ها زیاد بر می خوریم: میرزای شیرازی در سامرا! فتوا می دهد و قاجار از او می ترسند و اطاعت می کنند.( تحریم تنباکو) و یا در جنگ با روسها، عباس میرزا شکست می خورد، تا همه ایران تسلیم روسها شود! ولی حکم جهاد علما باعث عقب نشینی روسها می شود. به همین دلیل روسها، حرم امام رضا را به گلوله می بندند. این دولت در سایه، همیشه بوده تا اینکه حضرت امام خمینی آن را تئوریزه کرد: و نامش را ولایت فقیه گذاشت. امام زاده ها در ایران، لشکر این دولت در سایه بودند که: همیشه مرکز قیام و مبارزه بود و از ایران اسلامی حراست می کردند. درواقع آل بویه و علویان طبرستان و ادامه آنها ایران را حفظ می کرده.
Government in the shadow of the whole history of Iran
Many people wonder: How is Iran still alive and fresh, despite the chaos throughout history, conflicting ideas and many wars? Some people try to attribute it to Cyrus, but Cyrus (Cyprus or Cyprus) was a Greek, he conquered Iran from the east (wisely and Babylon) and then he was killed in one of the wars in Palestine! His body did not come to Fars either. Maybe they want to relate a little more to the Achaemenids and Sassanids, but they have been annihilated for years, and the remnants, if any, are based on: the writings of Greece, especially Herodotus. Will Durant and others who have written are not Iranians at all. In famous Iranian books such as: Saadi and Hafez and even Shahnameh, there is no name of Cyrus or Achaemenids! Therefore, these lies have been fed to us for years by the verdict: Westernization. Not even the Samanids and Khorramdin and Yaqub Laith, they shone brightly, but the government was in a hurry. How did someone who perished guarantee the survival of Iran? The Ghaznavids, the Khwarezmshahis, the Timurids, and even the Ilkhanids were all Tatars who came from the east: and burned and remained. So we have to look for a shadow government. He who has been, is and will be the real power, and he is none other than God! Yes, monotheism has been the most important factor in preserving Iran. We have learned monotheism from the Prophet Adam, who also learned it from the great God. ) برشناند. The Caucasus region was known as Aran before Reza Shah (Taqi Arani was from there) Reza Shah, according to the colonial order, named it the place of fire worshipers (Azar Abadgan) and the birthplace of Zart. And attributed Iran to the whole of present-day Iran. Previously, the Shahnameh referred to him as Zal and Sam (Zal is very old white hair and Sam is the son of Noah). With the help of Simorgh, Barghleh Koohi is saved from death. And Abraham, the great idol-breaker, who is still a pagan Hindu, breaks idols by following him! And Ferdowsi calls him Siavash: he goes into the fire and the fire does not harm him. His son Ishaq is in the words of Ferdowsi Zahak (Isaac) who is dominated by Ismail or Fereydoun. And because Ismail is an Iranian who: grew up in the arms of the Arabs, Jamaran or Jam and Aran becomes his center. To point to the jam and the border or the footsteps of the Imam of the Age. And all these were and are governments, which are not named, but are the guardians of Iran. A clear example of this in the time of Bani Abbas was the appearance of the government in their hands, but in practice, it was Imam Reza (AS) who turned the world around. Although he was martyred and his son imprisoned, their influence did not diminish. They inherited the Imamate from Prophet Ibrahim (AS), not through war and killing! During the Qajar period, we come across many examples: Mirza Shirazi in Samarra! He gives a fatwa and the Qajars are afraid of him and obey him. (Tobacco boycott) Or in the war with the Russians, Abbas Mirza is defeated, so that all of Iran surrenders to the Russians! But the ruling of the jihad of the ulema causes the Russians to retreat. For this reason, the Russians shell the shrine of Imam Reza. This government has always been in the shadows until Imam Khomeini theorized it: and named it Velayat-e-Faqih. The Imamzadehs in Iran were the shadow of this government: they were always the center of the uprising and struggle and they protected Islamic Iran. In fact, the Buyids and the Alawites of Tabarestan and their continuation protected Iran.
حکومة فی ظل تاریخ إیران کله
یتساءل الکثیر من الناس: کیف لا تزال إیران حیة ونضرة رغم الفوضى التی مرت بها عبر التاریخ وتضارب الأفکار والحروب الکثیرة؟ یحاول البعض نسبه إلى کورش ، لکن کورش (قبرص أو قبرص) کان یونانیًا ، فقد غزا إیران من الشرق (بحکمة وبابل) ثم قُتل فی إحدى حروب فلسطین! ولم یأت جسده إلى فارس أیضًا. ربما یریدون أن یرتبطوا أکثر قلیلاً بالأخمینیین والساسانیین ، لکنهم أبادوا لسنوات ، والبقایا ، إن وجدت ، تستند إلى: کتابات الیونان ، وخاصة هیرودوت. ویل دیورانت وغیره ممن کتبوا لیسوا إیرانیین على الإطلاق. فی الکتب الإیرانیة الشهیرة مثل: السعدی وحافظ وحتى الشاهنامه ، لا یوجد اسم لکورش أو الأخمینیین! لذلک ، تغذی هذه الأکاذیب علینا لسنوات بالحکم: التغریب. ولا حتى السامانیون وخرامدین ویعقوب لیث ، لم یلمعوا بلمعان ، لکن الحکومة کانت فی عجلة من أمرها. کیف ضمّن شخص مات بقاء إیران؟ کان الغزنویون ، والخوارزمیون ، والتیموریون ، وحتى الإلخانیون ، کلهم من التتار الذین أتوا من الشرق: وأحرقوا وبقوا. لذا علینا البحث عن حکومة الظل. الذی کان وسیظل هو القوة الحقیقیة ، وهو لیس إلا الله! نعم ، التوحید کان أهم عامل فی الحفاظ على إیران. لقد تعلمنا التوحید من النبی آدم الذی تعلمه من الله العظیم) برشناند. کانت منطقة القوقاز تُعرف باسم أران قبل رضا شاه (کان تقی عرانی من هناک) رضا شاه ، وفقًا للأمر الاستعماری ، أطلق علیها اسم مکان عبادة النار (عازار أبادجان) ومسقط رأس زارت. ونسبت إیران إلى کل ما یُعرف الیوم بإیران. فی السابق ، أشار إلیه الشاهنامه باسم زال وسام (زال ذو شعر أبیض قدیم جدًا وسام ابن نوح). بمساعدة Simorgh ، یتم إنقاذ Barghleh Koohi من الموت. وإبراهیم ، المکسور العظیم ، الذی لا یزال هندوسیًا وثنیًا ، یکسر الأصنام باتباعه! ویدعوه فردوسی سیافاش: یدخل فی النار والنار لا تؤذیه. ابنه إسحاق على حد تعبیر فردوسی زهاق (إسحاق) الذی یسیطر علیه إسماعیل أو فریدون. ولأن إسماعیل إیرانی: نشأ فی أحضان العرب ، فجمران أو جام وأران مرکزه. للإشارة إلى المربى والحدود أو خطى إمام العصر. وکل هذه کانت ولا تزال حکومات ، لم تذکر أسماء ، لکنها حراس إیران. وخیر مثال واضح على ذلک فی عهد بنی عباس هو ظهور الحکومة بأیدیهم ، لکن من الناحیة العملیة ، کان الإمام الرضا (ع) هو الذی قلب العالم. على الرغم من استشهاده وسجن ابنه ، إلا أن تأثیرهم لم یتضاءل. لقد ورثوا الإمامة عن النبی إبراهیم علیه السلام لا بالحرب والقتل! خلال فترة القاجار ، نجد العدید من الأمثلة: میرزا شیرازی فی سامراء! یعطی فتوى والقاجاریون یخافون منه ویطیعونه .. (مقاطعة التبغ) أو فی الحرب مع الروس هزم عباس میرزا حتى تستسلم إیران کلها للروس! لکن حکم جهاد العلماء یتسبب فی تراجع الروس. لهذا السبب قصف الروس مرقد الإمام الرضا. لطالما کانت هذه الحکومة فی الظل حتى وضعها الإمام الخمینی نظریًا: وأطلق علیها اسم ولایة الفقیه. کان الأئمة فی إیران هم ظلال هذه الحکومة: لقد کانوا دائمًا مرکز الانتفاضة والنضال وکانوا یحمون إیران الإسلامیة. فی الواقع ، حمى البویهیون والعلویون فی طبرستان واستمرارهم إیران.
İranın bütün tarixinin kölgəsində hökumət
Bir çox insan təəccüblənir: Tarix boyu qarışıqlığa, ziddiyyətli fikirlərə və bir çox müharibələrə baxmayaraq, İran necə hələ canlı və təzədir? Bəzi insanlar bunu Kirlə əlaqələndirməyə çalışırlar, lakin Kir (Kipr və ya Kipr) bir Yunan idi, İranı şərqdən (ağıllı və Babil) fəth etdi və sonra Fələstindəki müharibələrin birində öldürüldü! Cəsədi də Farsın yanına gəlmədi. Bəlkə Əhəmənilər və Sasanilərlə bir az daha çox əlaqələndirmək istəsələr də, illərdir məhv edilmişlər və qalıqlar, əgər varsa, bunlar Yunanıstanın yazılarına, xüsusən Herodota aiddir. Will Durant və yazan digərləri ümumiyyətlə İranlı deyillər. Səadi və Hafiz və hətta Şahnamə kimi məşhur İran kitablarında Kir və Əhəmənilərin heç bir adı yoxdur! Buna görə də bu yalanlar hökmlə illərdir bizə bəslənilir: Qərbləşmə. Samanilər, Xorramdin və Yaqub Laith belə deyil, parlaq parıldayırdılar, ancaq hökumət tələsirdi. Ölən biri İranın sağ qalmasına necə zəmanət verdi? Qəznəvilər, Xwarezmşahilər, Teymurilər və hətta İlxanidlər hamısı şərqdən gələn tatarlar idi: yandı və qaldılar. Buna görə kölgə hökuməti axtarmalıyıq. Həqiqi güc olmuş, var və olacaq, o da Allahdan başqası deyil! Bəli, tövhid İranı qorumaq üçün ən vacib amildir. Tövhidi həzrət Adəmdən öyrənmişik, o da bunu böyük Allahdan öyrənmişdir.) برشناند. Qafqaz bölgəsi Rza Şahdan əvvəl Aran olaraq bilinirdi (Taqi Arani oradan idi) Rza şah, müstəmləkə əmrinə görə, atəşpərəstlərin yeri (Azar Abadgan) və Zartın doğulduğu yer adını verdi. Və İranı indiki İranın hamısına aid etdi. Bundan əvvəl Şahnamə onu Zal və Sam adlandırırdı (Zal çox yaşlı ağ saçlı və Sam Nuhun oğludur). Simorgh köməyi ilə Barghleh Koohi ölümdən qurtulur. Və hələ bütpərəst bir Hindu olan böyük büt qıran İbrahim, onun ardınca gedərək bütləri qırır! Və Firdowsi onu Siavaş adlandırır: o atəşə girir və atəş ona zərər vermir. Oğlu İshaq, İsmayılın və ya Fereydounun hakim olduğu Ferdowsi Zahak'ın (İshaq) sözləri ilə. İsmayıl ərəblərin qucağında böyüyən bir İranlı olduğu üçün Camaran və ya Jam və Aran onun mərkəzi olur. Dövrün İmamının cəminə və sərhədinə və ya addımlarına işarə etmək. Bütün bunlar adları çəkilməyən, ancaq İranın qəyyumları olan hökumətlər idi və var. Bani Abbas dövründə bunun bariz nümunəsi hökumətin əllərində görünməsi idi, amma praktik olaraq dünyanı çevirən İmam Rza (ə.s) idi. Şəhid olmasına və oğlu həbsdə olmasına baxmayaraq təsirləri azalmadı. İmaməti müharibə və öldürmə yolu ilə deyil, Hz. İbrahimdən miras aldılar! Qacar dövründə bir çox nümunələrə rast gəlirik: Mirzə Şirazi Samarrada! Fətva verir və Qacarlar ondan qorxur və ona itaət edirlər. (Tütün boykotu) Və ya Ruslarla müharibədə Abbas Mirzə məğlub olur ki, bütün İranlar ruslara təslim olsunlar! Ancaq üləma cihadının hökmü rusların geri çəkilməsinə səbəb olur. Bu səbəbdən də Ruslar İmam Rza (ə) -ın ziyarətgahını güllələyirlər. Bu hökumət, İmam Xomeyni onu nəzəriyyə verənə qədər həmişə kölgədə qaldı: ona Velayat-e-Faqih adını verdi. İrandakı İmamzadələr bu hakimiyyətin kölgəsi idi: onlar həmişə qiyamın və mübarizənin mərkəzi idilər və İslami İranı qorudular. Əslində Tabaristanın Buyidləri və Ələviləri və onların davamı İranı qorudu.
