لغو معاهدات ننگین
ماده واحده
لغو معاهدات ننگین
باتوجه به اینکه معاهدات ننگین دویست سال گذشته تحت زور و ظلم بوده و به اختیار نبوده و باعث جدایی بسیاری از سرزمین های ایرانی شده، و طرف های امضا کننده نیز به درک واصل شده اند، لذا از این تاریخ هر نوع معاهده ای که به تجزیه ایران منجر شده از جمله قرارداد ننگین ترکمانچای معاهده سعد آباد یا ارز روم و یا گلستان چای، عهد نامه پاریس آخار روسیه و همگی لغو شده و از سوی دولت جمهوری اسلامی ایران کان لم یکن تلقی می گردد. ضمنا قرارداد هایی که بعد از انقلاب اسلامی با کشورها بسته شده، ولی به تایید مجلس نرسیده مانند 2030و امثال آن، هم لغو شده و بودجه آن قطع و اجرای ان متوقف می گردد. هر نوع اقدام مخالف این ماده واحده مشمول خیانت به کشور و اقدام علیه تمامیت ارض تلقی گردیده و مجازات مربوطه را در بر دارد(موضوع ماده 21تا 26قانون جرایم نیروهای مسلح).
امضای عهد نامه ها, مقاوله نامه ها, موافقت نامه ها و قراردادهای دولت ایران با سایر دولت ها و همچنین امضای پیمان های مربوط به اتحادیه های بین المللی پس از تصویب مجلس شورای اسلامی با رئیس جمهور یا نماینده قانونی اوست(اصل 25 قانون اساسی)
برخی از معاهدات ننگین واگذاری قسمت هایی از ایران
معاهده پاریس در اسفند ۱۲۳۵ش/مارس ۱۸۵۷م پس از دومین نبرد انگلیس با ایران برسر مسئله هرات جهت صلح بین دو کشور در پاریس منعقد گردید انگلیس با تصرف بخشهایی از جنوب ایران (بنادر خرمشهر و بوشهر و جزایر جنوب در خلیج فارس) ناصرالدین شاه قاجار را مجبور به قبول قرارداد پاریس (۱۸۵۶) کرد. بر طبق این پیمان،ایران از ادعای خود بر هرات چشم پوشی کرد شاه عباس در این شهر به دنیا آمد و تا پیش از به سلطنت رسیدن در این شهر زندگی میکرد و هرات در ۱۸۶۳ به افغانستان ملحق گشت و ایران استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت. در سال ۱۸۸۷ بلوچستان توسط انگلیسها به هند (تحت حکومت بریتانیا) ملحق شد
قرارداد گلداسمیت قراردادی است که در دورهٔ قاجاریان منعقد شده و به موجب آن، بخشی از خانات کلات(خانات بلوچ) تحت کنترل انگلستان و بخشی تحت کنترل ایران قرار گرفت و بعد از این پیمان بخش شرقی خانات کلات تحت عنوان بلوچستان انگلیس نیز شناخته میشدهاست که تا سال 1955 این حکومت به حیات خود ادامه داد و توسط پاکستان تصرف و پایان یافت. انگلیسیها پس از شکست ناپلئون بناپارت در مقابل روسیه که به احتمال حملهٔ فرانسه به هند پایان میداد، درصدد برآمدند تا با جداکردن بخشهایی از شرق ایران و ایجاد منطقهٔ حایل، از حملهٔ احتمالی روسیه به هند نیز در امان باشند. انگلیس پس از جداسازی افغانستان از ایران، طبق معاهدهٔ پاریس که در سال ۱۸۵۷ به امضای طرفین رسید، فردریک جان گلدسمید را مأمور تعیین مرزهای خانات بلوچ کرد. گلدسمید نیز در ۱۸۷۱ مرزهای ایران و بلوچستان انگلیس را از خلیج گواتر تا کوهک معین کرده و برای تصویب نهایی به ناصرالدینشاه قاجار تسلیم داشت. در سال ۱۸۷۲ نیز منطقهٔ سیستان به دو قسمت اصلی و خارجی تقسیم شد. سیستان اصلی که مناطق غربی هیرمند از نیزار تا ملک سیاه کوه را شامل میشد به ایران و سیستان خارجی که مناطق شرقی هیرمند را تشکیل میداد به افغانستان واگذار شد.[۱]
پیمان آخال (آخال-تکه) معاهدهای میان امپراتوری روسیه و ایران است که در ۲۱ سپتامبر ۱۸۸۱ برابر با ۳۰ شهریور ۱۲۶۰ برای تعیین مرزهای دو کشور در مناطق ترکمننشین خاور دریای کاسپین بسته شد انعقاد این پیمان در شرایطی صورت گرفت که نیروهای روس که تا سال ۱۸۶۳ پیرامون آرال، سمرقند و تاشکند را تصرف کرده بودند، در سال ۱۸۶۸ خاننشین بخارا را شکست قطعی داده و حاکمیت خود را بر بخارا و سمرقند نیز تثبیت کردند و در سالهای ۱۸۷۳ تا ۱۸۸۱ به فرماندهی میخائیل اسکوبلف، ایوان لازارف و کنستانتین کافمن، افزون بر اشغال خوارزم که در کنترل خاننشین خیوه قرار داشت، ایلات ترکمن را نیز شکست داده بودند و سرزمین ترکمنهای تَکه را با نام «سرزمین فرای خزر» با خاک خود یکی کردند. روسها پس از شکست ۱۸۶۰ ایران و نیز با گسترش حضور بریتانیا در مصر، به چنین کامیابیهایی دست یافتند ناصرالدینشاه برای بستن این قرارداد وزیر خارجهاش سعید مؤتمنالملک را به دیدار ایوان زینوویف فرستاد تا پیمانی را در تهران امضا کنند. با این پیمان، ناصرالدینشاه که هیچگاه نتوانسته بود ترکمنها را شکست دهد، حکومت روسیه را بر این سرزمینها به رسمیت شناخت و ایران و روسیه برای نخستینبار در ناحیهٔ شرق دریای خزر با یکدیگر همسایه شدند.
پیماننامهٔ ترکمانچای پیمانی است که در روز پنجشنبه و در تاریخ اول اسفند ۱۲۰۶ خورشیدی «۵ شعبان ۱۲۴۳ قمری» مطابق با ۲۱ فوریه ۱۸۲۸ میلادی در پی جنگهای ایران و روسیه در دوره قاجار بین این دو کشور در روستای ترکمانچای امضا شد. برای امضای این پیمان از سوی فتحعلی شاه پادشاه ایران میرزا ابوالحسن خان شیرازی و اللهیار خان آصفالدوله و از سوی امپراتور روسیه ایوان پاسکویچ حضور داشتند. برپایهٔ این قرارداد، سه ایالت دیگر قفقاز، یعنی ایروان، نخجوان و بخشهای دیگری از تالش زیر سلطهٔ روسها قرار گرفت، حاکمیت ایران بر دریای مازندران محدودترشد و مردم ایران ناچار از پذیرش کاپیتولاسیون «قضاوت کنسولی» گردیدند. بدینسان، میان مردم قفقاز و دیگر مردم ایران، دیوار جدایی برپا شد.[۱] بنابراین در عهدنامه ترکمانچای در مجموع حدود ۳۰ هزار کیلومتر مربع دیگر شامل حدود ۲۰ هزار کیلومتر مربع از ارمنستان امروزی، حدود ۵ هزار کیلومتر مربع از ترکیه امروزی شامل کوه آرارات و شهر ایغدیر که در آن زمان بخشی از خانات ایروان بود و حدود ۵ هزار کیلومتر مربع از جمهوری آذربایجان امروزی «شامل تالش شمالی یعنی شهرستان لریک و نخجوان» از ایران جدا شدند.[۲] به مجموع مناطق جدا شده طی این دو عهدنامه، هفده شهر قفقاز (هفده ولایت قفقازی ایران) میگویند. در مجموع این دو عهدنامه حدود ۲۵۰ هزار کیلومتر مربع از سرزمین ایران جدا گشت و به روسیه ملحق شد. سرزمینهای جدا شده از ایران در این قرارداد، امروز بخشی از ارمنستان، جمهوری آذربایجان و ترکیه هستند.[۲]
عهدنامهٔ گلستان پیمانی است که در روز دوشنبه و در تاریخ ۳ آبان ۱۱۹۲ خورشیدی برابر با ۲۹ شوال ۱۲۲۸ ه.ق مطابق با ۲۵ اکتبر ۱۸۱۳ م در پی جنگهای ایران و روسیه در دوره قاجار بین این دو کشور در روستای گلستان امضا شد. به دنبال این قرارداد، حاکمیت بر بخشهایی از شمال دولت شاهنشاهی ایران شامل قفقاز، ارمنستان، ایالتهای شرقی و تمام شهرها و شهرکها و روستاهای مناطق غربی گرجستان در ساحل دریای سیاه و محال گروزیه (کورنه) شامل چچن و اینگوش امروزی از ایران سلب شده و به امپراتوری روسیه واگذار شد. طی این قرارداد در مجموع ۱۴ ولایت قفقازی ایران (ایالتها و ولایتهای چهارده گانهٔ مزبور عبارت بودند از: ایالت گنجه و قرهباغ، ولایتهای شکی، شیروان، قبه، دربند، بادکوبه، داغستان و گرجستان، محال شورهگل، آچوقباشی، گروزیه، منگریل و آبخاز. افزون بر آن، بخشی از سرزمین تالش نیز به تصرف روسها، درآمد و حاکمیت بی چند و چون ایران بر دریای خزر، خدشهدار گردید) به همراه بخشی از خانات تالش و سواحل ارزشمند دریای کاسپین برای ایران از دست رفت. بنابراین با این عهدنامه منطقهای به وسعت تقریبی ۲۲۰ هزار کیلومتر مربع خاکی و ۱۲۰ هزار کیلومتر مربع آبی (از مساحت دریای کاسپین) در نتیجه از دست رفتن بیش از ۱۳۶۰ کیلومتر از خطوط ساحلی دریای کاسپین (جمهوری آذربایجان ۹۵۵ کیلومتر خط ساحلی دارد[۱] و ۴۰۵ کیلومتر از ۶۹۵ کیلومتر خط ساحلی روسیه در دریای کاسپین مربوط به داغستان است) به روسیه واگذار شد. در نتیجهٔ این قرارداد سهم ایران از دریای خزر با توجه به خطوط ساحلی جمهوری آذربایجان و داغستان (نه با توجه به اصل انصاف و قراردادهای ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ / قرارداد ایران و شوروی ۱۹۲۱) که میتوانست حدود ۵۰ درصد باشد به حدود ۲۰ درصد یا کمتر از آن کاهش یافت.[۲][۳] همچنین به موجب این قرارداد ایران تمام شهرها و شهرکها و روستاهای مناطق غربی گرجستان در ساحل دریای سیاه را به روسیه واگذار کرد. به این ترتیب ایران ۲۱٬۹۴۶ کیلومتر مربع از آبهای سرزمینی و ۳۱۰ کیلومتر خط ساحلی خود از منطقه انحصاری اقتصادی گرجستان در دریای سیاه (سهم گرجستان از دریای سیاه) را با این قرارداد از دست داد.[۳]
بحرین، همواره بخشی از ایران بوده و آخرین بار هم صادق خان زند، برادر کریم خان زند برای آرام کردن مناطقی که شورش کرده بودند، رفت. او کناره جنوبی خلیج فارس را طی کرده و از بحرین به کویت رفته و از آنجا به بصره می رود و سپس وارد ایران می شود. اسناد تاریخی متعددی در این رابطه وجود دارد. رضاشاه در سال 1306 رضایت داد که بحرین از ایران جدا شود
مرحوم میرزاتقی خان امیرکبیر در قرارداد ارض روم کرد و سلیمانیه که این طرف بود داده شد به عثمانی، خرمشهر (مهمّره آن زمان) که آن طرف بود، به ایران داده شد اروند رود که در زمان میرزا تقی خان، خط منصّف (به تعبیر امروز خط القعر) مرز قرار داده شده بود، در زمان رضاشاه، کل آن براساس پیمان سعدآباد به عراق واگذار شد. در هر سه کشور وابستگی به انگلیس وجود داشت. در ترکیه، مصطفی کمال پاشا و در افغانستان، امان الله خان و در عراق، فیصل همین وابستگی را داشت و هر سه، یک سیاست را اجرا می کردند در پیمان سعدآباد همهاش واگذاری از طرف ایران بوده است. یعنی بخش مهمی از آرارات که جزئی از ایران بود، واگذار شد به آتاتورک. بخشی از ایران واگذار شد به افغانستان و بخشی از مرز ایران که همین اروندرود باشد که بعداً بر سر آن بین ایران و عراق جنگ شد، در زمان رضاشاه، همه اش به عراق واگذار شد پیمان سعدآباد از جهاتی به ضرر ایران و به نفع سه کشور دیگر تمام شد. ترکیه قسمتی از ارتفاعات آرارات را درقبال دریافت شهر مهم قطور از ترکیه را که دارای موقعیت سوقالجیشی بود به دست آورد. خط مرزی ایران و عراق به زیان ایران تعیین شد. زیرا رضاشاه منابع نفتی واقع در غرب ایران و اداره کامل اروندرود را به عراق واگذار کرد. افغانستان هم با امضای این پیمان از تلاش احتمالی ایران برای بازگرداندن مناطق تاجیکنشین به ایران مصونیت یافت.[۶][۷][منبع بهتری نیاز است] انگلیس برندهٔ واقعی اما غایب این پیمان بود که با انعقاد این قراداد به هدف خود برای ایجاد سدی در مقابل کمونیسم رسید. با این حال دیری نگذشت که با وقوع جنگ جهانی دوم و اتحاد شوروی و انگلیس برای اشغال ایران، در شهریور ۱۳۲۰ نه تنها هیچیک از متعاهدین این پیمان به یاری ایران نشتافتند بلکه حتی دولت عراق خاک خود را پایگاه حمله انگلیس به ایران قرار داد.[۲][نیازمند منبع مستقل]
عهدنامه زُهاب یا عهدنامه قصر شیرین توافقی است که میان صفویان ایران و امپراتوری عثمانی در ۱۷ می ۱۶۳۹ میلادی در شهر قصر شیرین امضا شد. این پیماننامه در واقع به جنگی که از سال ۱۶۲۳ آغاز شده بود و همچنین به مبارزات ۱۵۰ ساله دو کشور که بیشتر بر سر اختلافات ارضی صورت میگرفت، پایان داد. این پیمان با شرط پیوستن ایروان در قفقاز جنوبی به ایران و پیوستن تمام سرزمینهای میانرودان (دربرگیرنده بغداد) به عثمانی انجام گرفت. با این حال این پیماننامه پایان اختلافات مرزی میان ایران و عثمانی نبود. البته نشانه گذاری دقیق مرزهای این دو کشور در زمان تأسیس جمهوری ترکیه (پس از جنگ جهانی اول و از میان رفتن امپراتوری عثمانی در سال ۱۹۱۸) میان سه کشور ایران، ترکیه و عراق صورت گرفت. در تاریخ ۱۶ جمادی الثانیه ۱۲۶۳ برابر با ۳۱ می ۱۸۴۷بندهای نهگانه دومین عهدنامه ارزروم مابین محمدشاه و سلطان عبدالحمید توسط میرزا تقیخان وزیر نظام و انور افندی به امضا رسیده بود.
منبع: ویکی پدیا
- ۹۹/۰۹/۲۷