علت علاقه ایرانیان مشخص شد!

همه سوال می کردند چرا ایرانیان اینقدر به انتخابات آمریکا علاقه نشان می دهند؟ معلوم شد که ایرانیا بدنیال یک رئیس جمهور ایرانی تبار بودند! جان کری و اوباما هم این را می دانستند. لذا روی حمایت ایرانیان حساب باز کردند و پیروز هم شدند. البته خود اوباما هم ایرانی تبار بود ولی ترامپ آمده بود که آن را حذف کند ولی این بار کسی آمد که از اهالی پیرانشهر استان آذربایجان غربی و از خوانین بزرگ زمان قاجار ارث برده بود. و او کسی جز نواده خان بایدان پیرانشهر یعنی جو بایدن نیست. پس نوادگان کوروش کبیر و وارثان تمدن بزرگ ایرانی زودتر از انچه تصور می کرد به فتح قاره آمریکا نایل شدند. و تمام دشمنی های دیگران را پشت سر گذاشتند. البته ترامپ هم به یک تعبیری از نژاد آریایی بود که هیتلر به آن افتخار می کرد. ولی اوباما بوشهری و بایدن پیرانشهری است. اوباما نام کوچکش حسین است که نام پدر بزرگش هم هست لذا شیعه بودن او محرز است حتی در دوران ریاست جمهوری زا به مکه فرستاد. بنابر اظهاراتی که شده بود جد بزرگ وی در بوشهر برک یا پشم می فروخت و کار تجارت او نگرفت لذا ره کشور های افریقایی سفر کرد. مثلا در تانزانیا اصلا قومی بنام شیرازیها وجود دارد. بعد توسط امریکاییها بعنوان برده به امریکا برده شد. اما هوش و ذکاوت ایرانی او نگذاشت در همان درجه باقی بماند و به رئیس جمهور آمریکا شد. او هم مانند بایدن از ابتدا تمایلی به فاش کردن تبار خود نداشت. اما طبیعتا باید جایی را برای پدر بزرگ خود اعلام کنند. زیرا امریکا متعلق به سیاهپوستان یا سفید پوستان نبود بلکه سرخپوستان ساکنان اصلی انجا محسوب می شدند و بقیه حتما از جایی آمده اند. اغلب سیاهپوستان از افریقا و سفید پوستان از اروپا آمدند. اما اساس زندگی انها بر پایه جنگ بود. یعنی یک مثلث جنگی تشکیل شد که یکطرف ان سفید پوستان انگلیسی یا اروپایی بودند و طرف مقابل سیاهپوستان و سرخپوستان بودند که سفید پوستان 65میلیون سرخپوست و 5 میلیون سیاهپوست را کشتند تا جنگهای داخلی تمام شد! در این هنگام آسیایی تبارها آمدند. چین و هند بعلت جمعیت زیاد اولین ها بودند. بعد پاکستان مهاجر فرستاد. اما ایرانی ها تفاوت اساسی داشتند. برخلاف چینی ها که بصورت غیر قانونی یا نیروهای کارگری می رفتند . ایرانی ها بانظم خاصی و با حمایت دولت ها اعزام شدند. و تقریبا همه بورسیه بودند و فقط برای تحصیلات و کسب مهارت هم می رفتند. البته بودند تعداد اندکی که انفرادی می رفتند ولی غالبا بصورت بی خانمان زندگی می کردند. لذا نخبه های ایرانی با حمایت مالی به سرعت تخصص ها را دریافت می کردند. دولت آمریکا متوجه شده بود که ایرانی ها تفاوت دارند. اغلب آنها از خانواده های سلطنتی یا خان زاده بودند. لذا از انها می خواست که به ایران برنگردند. و شغل های پر در امد و وسوسه انگیز به آنها پیشنهاد می کرد. به این دلیل ایرانی ها بسرعت در امریکا رشد کردند. وهمه پست های کلیدی را فتح کردند. نیروی هوایی ایران همه تکنیسین های خود را به آمریکا می فرستاد یا دانشگاهها دائما تبادل علمی داشتند. تا اینکه انقلاب اسلامی رخ داد. و سفرات امریکا در ایران اشغال گردید. در اینجا یک طناب کشی یا زور آزمایی بین تحصیلکردگان آمریکا آغاز شد: آنهاییکه به ایران برگشته بودند و آنهاییکه در امریکا شغل گرفته بودند. در واقع ایرانی هاییکه سلطنت طلب و وابسته به رژیم گذشته بودند اغلب در امریکا مانده بودند. و کسانی که با جمهوری اسلامی بودند به ایران برگشته بودند. این تضاد چهل سال ادامه داشت و امروزه یکطرفه شد. یعنی ایرانی های برگشته در داخل ایران قدرت را به دست گرفتند و آنها در امریکا صاحب قدرت شدند.