Dubbel beheer van industriële behoeften
صنعت خودرو ایران دچار سوء مدیریت مزمن شده، سیستم آن طوری است که هیچ تحولی را نمی پذیرد. به همین دلیل همیشه دارای هزینه های سنگین و قیمت فروش محصولات بالا و نارضایتی مشتریان است. روند تاریخی صنعت در تمام دنیا، منحل کردن چنین صنایع است. صنعتی که به سن قاعدگی رسید، یعنی هزینه های ان بیش از درآمد شد، ورشکسته اعلام شده و از دور خارج می کنند. در این مورد قضیه ملانصرالدین است! که تخم مرغ را دانه ای ده درهم، می خرید و نه درهم می فروخت! سود کلانی هم می برد! ایران خودرو از سال 1341 یعنی 58قبل تولید خود را شروع کرد. ولی همه ساله زیان داده! زیان انباشته آن در سالهای اخیر، بیشتر شده است. عامل اصلی تمام این بی کیفیتی ها، مدیریت واحد یا در واقع سوء مدیریت است. انحصار صنعت در این کارخانه، که آن را مادر صنعت ایران می دانند. نوستالژی ایجاد شده مانع آن می شود که: کارخانه را تعطیل کنند. حتی با واگذاری به بخش خصوصی هم، این کار به سامان نمی رسد. زیرا می خواهند که سرپا باشد، و کارگران اعتصاب نکنند! پس باید بطور کامل تجزیه و فروخته شود. چرا که زمین های آن در بافت شهری قرار گرفته، و بهای سنگینی پیدا کرده است. چشم طمع سهامداران، به پول باد آورده تورم قیمت زمین و یا ساختمان آن است. حتی میتوان گفت سهامداران، عمدا حساب سازی می کنند، تا کارخانه زیان ده نشان داده شود! تا بتوانند آن را بفروشند. پس وقت فروش آن رسیده. هیچ اشکالی ندارد که تغییر کاربری هم داده شود، تعطیل شود. زیرا همین ترس از تعطیلی است، که دولت را با هزینه گزاف روبرو کرده: و تا کنون وزرای زیادی را سرنگون کرده. درواقع ایران خودرو ماهیت اقتصادی خود را از دست داده، تبدیل به یک حزب سیاسی شده است. مدیریت ثابت را بر صنعت کشور بر نمی تابد. هر وزیر می اید تا چند روز اول، که داغ است حرف او را گوش می دهند! ولی با یک افزایش قیمت، او را سرنگون می کنند. با حذف ایران خودرو از صنعت کشور، خودروسازان دیگر فعال شده، مدیریت واحد از بین می رود. در حالیکه انحصاری بودن ایران خودرو، نمی گذارد دیگر واحد ها هم پیشرفت کند. چنانچه با تمام این تفاصیل، امکان انحلال ایران خودرو نباشد، لا اقل وظیفه خودرو ملی را، به خودرو سازان دیگر واگذار کنند. یا از انها نیز به اندازه ایران خودرو حمایت شود. این امر باعث می شود مدیریت دوگانه، یا رقابتی پیش آید. مدیریت دوگانه میتواند: هم به عنوان تاکتیک باشد، و یا به صورت استراتژیک مطرح شود. پرو بال دادن به خودرو سازان دیگر: مانند سایپا، پارس خودرو کرمان خودرو و مدیران خودرو ودیگران، زمینه رقابت را فراهم می کند. میتوان این رقابت را دائمی کرد: یعنی هیچگاه ایران خودرو روی انحصار را نبیند. و یا اینکه با رشد آن ها، ایران خودرو از دور خارج شود. اولی را موازی و دومی را تقاطعی می نامیم. صنعت موازی به نفع مردم است، باعث رشد بنگاههای تازه، با ایده های نوین می شود. ولی چون ممکن است: همه خودرو سازان هم با هم جمع شوند، نتوانند جای ایران خودرو را پر کنند! لذا روش تقاطعی بهتر است. یعنی به محض اینکه خودروسازان دیگر، توانستند به رقابت دست پیدا کنند، ایران خودرو منحل شود: تاسیسات آن به خودروسازان داده، املاک و اموال آن را هم مزایده گذاشته، تا حق السهم مالکان پرداخته و: حقوق و سنوات کارگران تسویه شود. والا این دور باطل، به استحکام صنعت و مخصوصا دانش بنیان ها، ضربه میزند. به همین دلیل استارتاپها در این حوزه رشدی نداشته اند. آنها، مملکتی را که موتور پهباد می سازد، از ساختن موتور سواری عاجز می کنند.
Dual management of industry needs
Iran's car industry has suffered from chronic mismanagement; its system is such that it does not accept any change. For this reason, it always has high costs and high selling prices of products and customer dissatisfaction. The historical trend of industry all over the world is to dissolve such industries. An industry that has reached the age of menstruation, that is, its costs exceeds its income, is declared bankrupt and is discarded. In this case, it is the case of Mollansereddin! Who bought eggs for ten dirham and sold them for nine dirhams! It also makes a big profit! Iran Khodro started its production in 1341, ie 58 years ago. But it loses every year! Its accumulated losses have increased in recent years. The main cause of all these shortcomings is unit management or in fact mismanagement. The monopoly of industry in this factory, which is considered the mother of Iranian industry. The created nostalgia prevents: the factory from being closed. Even with the transfer to the private sector, this will not work out. Because they want it to stand, and the workers not to strike! So it must be completely decomposed and sold. Because its lands are located in the urban context, and it has found a heavy price. The greed of shareholders is the inflation of the price of land or buildings. It can even be said that the shareholders are deliberately creating accounts to show the loss-making factory! So they can sell it. So it's time to sell it. There is nothing wrong with changing the user and closing it. Because it is this fear of closure that has cost the government dearly: and it has overthrown many ministers so far. In fact, Iran Khodro has lost its economic nature and has become a political party. Fixed management does not affect the country's industry. Every minister comes to listen to him for the first few days, which is hot! But with a price increase, he is overthrown. With the removal of Iran Khodro from the country's industry, other automakers have been activated, and unit management will disappear. While Iran Khodro's monopoly does not allow other units to develop. If with all these details, it is not possible to dissolve Iran Khodro, at least leave the task of the national car to other car manufacturers. Or support them as much as Iran Khodro. This leads to dual or competitive management. Dual management can be either tactical or strategic. Giving wings to other car manufacturers: such as Saipa, Pars Khodro Kerman Khodro and car managers and others, provides the ground for competition. This competition can be made permanent: it means that Iran Khodro will never see a monopoly. Or that with their growth, Iran Khodro will go out of business. The first is called parallel and the second is called intersection. Parallel industry is for the benefit of the people, it encourages the growth of new enterprises, with new ideas. But because it is possible: all car manufacturers come together, they cannot replace Iran Khodro! Therefore, the intersection method is better. That is, as soon as other automakers were able to compete, Iran Khodro would be dissolved: its facilities would be given to the automakers, its properties would be auctioned off, the owners 'share would be paid, and the workers' salaries and years would be settled. This vicious circle hits the strength of the industry and especially the knowledge bases. For this reason, startups have not grown in this area. They make it impossible for the country that makes the drone to build a motorcycle.
إدارة مزدوجة لاحتیاجات الصناعة
عانت صناعة السیارات الإیرانیة من سوء إدارة مزمن ، ونظامها لا یقبل أی تغییر. لهذا السبب ، دائمًا ما یکون لها تکالیف عالیة وأسعار بیع عالیة للمنتجات وعدم رضا العملاء. الاتجاه التاریخی للصناعة فی جمیع أنحاء العالم هو حل هذه الصناعات. إن الصناعة التی بلغت سن الحیض ، أی أن تکالیفها تتجاوز دخلها ، تُعلن إفلاسها ویتم التخلص منها. فی هذه الحالة ، هذا هو حال مولانسر الدین! من اشترى بیضًا بعشرة دراهم وباعه بتسعة دراهم! کما أنها تحقق ربحًا کبیرًا! بدأ إنتاج إیران خودرو فی عام 1341 ، أی قبل 58 عامًا. لکنها تخسر کل عام! وزادت خسائرها المتراکمة فی السنوات الأخیرة. السبب الرئیسی لجمیع أوجه القصور هذه هو إدارة الوحدة أو فی الواقع سوء الإدارة. احتکار الصناعة فی هذا المصنع الذی یعتبر أم الصناعة الإیرانیة. إن الحنین الناشئ یمنعهم من: إغلاق المصنع. حتى مع الانتقال إلى القطاع الخاص ، فإن هذا لن ینجح. لأنهم یریدون أن یقف ، ولا یضرب العمال! لذلک یجب أن تتحلل بالکامل وتباع. لأن أراضیها تقع فی سیاق حضری ، وقد وجدت ثمناً باهظاً. جشع المساهمین هو تضخم سعر الأرض أو المبانی. یمکن القول أن المساهمین یقومون عمدا بإنشاء حسابات لإظهار المصنع الخاسر! حتى یتمکنوا من بیعها. لذا حان الوقت لبیعه. لا حرج فی تغییر المستخدم وإغلاقه. لأن هذا الخوف من الإغلاق هو الذی کلف الحکومة غالیاً: وأطاحت بالعدید من الوزراء حتى الآن. فی الواقع ، فقدت إیران خودرو طبیعتها الاقتصادیة وأصبحت حزباً سیاسیاً. الإدارة الثابتة لا تؤثر على صناعة الدولة. یأتی کل وزیر للاستماع إلیه فی الأیام القلیلة الأولى ، وهی ساخنة! ولکن مع زیادة الأسعار ، تمت الإطاحة به. مع إزالة شرکة إیران خودرو من صناعة البلاد ، تم تنشیط شرکات تصنیع سیارات أخرى ، وستختفی إدارة الوحدة. بینما احتکار إیران خودرو لا یسمح بتطور الوحدات الأخرى. إذا لم یکن من الممکن ، مع کل هذه التفاصیل ، حل شرکة إیران خودرو ، على الأقل ترک مهمة السیارة الوطنیة لمصنعی السیارات الآخرین. أو دعمهم بقدر ما تدعمهم إیران خودرو. هذا یؤدی إلى إدارة مزدوجة أو تنافسیة. یمکن أن تکون الإدارة المزدوجة تکتیکیة أو إستراتیجیة. إن منح الأجنحة لشرکات تصنیع السیارات الأخرى: مثل ومدیری السیارات وغیرهم ، یوفر أرضیة للمنافسة. یمکن جعل هذه المنافسة دائمة: هذا یعنی أن إیران خودرو لن ترى احتکارًا أبدًا. أو أنه مع نموها ، ستخرج إیران خودرو من العمل. الأول یسمى بالتوازی والثانی یسمى التقاطع. الصناعة الموازیة هی لصالح الناس ، فهی تشجع على نمو مؤسسات جدیدة بأفکار جدیدة. لکن لأنه ممکن: کل مصنعی السیارات یجتمعون ، لا یمکنهم استبدال إیران خودرو! لذلک ، فإن طریقة التقاطع أفضل. أی بمجرد أن یتمکن صانعو السیارات الآخرون من المنافسة ، سیتم حل شرکة إیران خودرو: سیتم منح منشآتها لشرکات صناعة السیارات ، وسیتم بیع ممتلکاتها بالمزاد العلنی ، وسیتم دفع حصة المالکین ، وسیتم تسویة رواتب العمال وسنواتهم. هذه الحلقة المفرغة تضرب بقوة الصناعة وخاصة قواعد المعرفة. لهذا السبب ، لم تنمو الشرکات الناشئة فی هذا المجال. إنهم یجعلون من المستحیل على الدولة التی تصنع الدرون أن تصنع دراجة ناریة.
Dubbel beheer van industriële behoeften
De auto-industrie van Iran heeft geleden onder chronisch wanbeheer, het systeem is zodanig dat het geen enkele verandering accepteert. Om deze reden heeft het altijd hoge kosten en hoge verkoopprijzen van producten en ontevreden klanten. De historische trend van de industrie over de hele wereld is om dergelijke industrieën op te lossen. Een bedrijfstak die de leeftijd van menstruatie heeft bereikt, dat wil zeggen dat de kosten hoger zijn dan het inkomen, wordt failliet verklaard en wordt afgedankt. In dit geval is het het geval van Mollansereddin! Die eieren kocht voor tien dirham en ze verkocht voor negen dirham! Het maakt ook een grote winst! Iran Khodro begon zijn productie in 1341, dus 58 jaar geleden. Maar het verliest elk jaar! De gecumuleerde verliezen zijn de afgelopen jaren toegenomen. De belangrijkste oorzaak van al deze tekortkomingen is het beheer van de eenheden of juist wanbeheer. Het monopolie van de industrie in deze fabriek, die wordt beschouwd als de moeder van de Iraanse industrie. De gecreëerde nostalgie voorkomt: de fabriek wordt gesloten. Zelfs met de overdracht naar de particuliere sector zal dit niet werken. Omdat ze willen dat het standhoudt, en de arbeiders niet staken! Het moet dus volledig worden afgebroken en verkocht. Omdat zijn gronden zich in de stedelijke context bevinden, en het een hoge prijs heeft gevonden. De hebzucht van aandeelhouders is de inflatie van de prijs van grond of gebouwen. Men kan zelfs zeggen dat de aandeelhouders bewust rekeningen aanmaken om de verliesgevende fabriek te tonen! Zodat ze het kunnen verkopen. Dus het is tijd om het te verkopen. Er is niets mis met het wijzigen van de gebruiker en het sluiten ervan. Omdat het deze angst voor sluiting is die de regering veel heeft gekost: en tot nu toe heeft ze veel ministers omvergeworpen. In feite heeft Iran Khodro zijn economische karakter verloren en is het een politieke partij geworden. Vast beheer heeft geen invloed op de industrie van het land. Elke predikant komt de eerste dagen naar hem luisteren, en dat is heet! Maar met een prijsverhoging wordt hij omvergeworpen. Met de verwijdering van Iran Khodro uit de industrie van het land, zijn andere autofabrikanten geactiveerd en zal het unitbeheer verdwijnen. Terwijl het monopolie van Iran Khodro niet toestaat dat andere eenheden zich ontwikkelen. Als het met al deze details niet mogelijk is Iran Khodro te ontbinden, laat dan in ieder geval de taak van de nationale auto over aan andere autofabrikanten. Of steun ze evenveel als Iran Khodro. Dit leidt tot duaal of competitief beheer. Dubbel beheer kan zowel tactisch als strategisch zijn. Pro wing naar andere autofabrikanten: zoals Saipa, Pars Khodro Kerman Khodro en automanagers en anderen, biedt de grond voor concurrentie. Deze wedstrijd kan permanent worden gemaakt: het betekent dat Iran Khodro nooit een monopolie zal zien. Of dat Iran Khodro met hun groei failliet gaat. De eerste heet parallel en de tweede heet kruising. Parallelle industrie is in het belang van de mensen, het stimuleert de groei van nieuwe ondernemingen, met nieuwe ideeën. Maar omdat het kan: alle autofabrikanten komen samen, ze kunnen Iran Khodro niet vervangen! Daarom is de snijmethode beter. Dat wil zeggen, zodra andere autofabrikanten konden concurreren, zou Iran Khodro worden ontbonden: de faciliteiten zouden aan de autofabrikanten worden gegeven, de eigendommen zouden worden geveild, het eigenaarsaandeel zou worden betaald en de salarissen en jaren van de arbeiders zouden worden verrekend. Deze vicieuze cirkel raakt de kracht van de industrie en vooral de kennisbanken. Om deze reden zijn startups niet gegroeid op dit gebied. Ze maken het onmogelijk voor het land dat de drone maakt om een motorfiets te bouwen.
- ۹۹/۰۶/۰۲