شطرنح بی شاه
صفحه شطرنج سعودی چند صباحی است شاه ندارد و وزیران اعظم و مهرههای سواره رقیب در بازی جنونآسای قدرت، خارج از قواعد سیاسی ضد هم جولان میدهند. تجربیات ماههای پرتلاطم اخیر به ما میگوید پس از «خبر مرگ» عبدالله، هر آن باید منتظر خبر عزل، رسوایی، جنگ، مرگ، ترور، توطئه، کودتا و حتی شورش و تجزیه از حجاز باشیم. عربستان بدون شاه واقعی، سرزمینی بیسر و زمین نزاع است؛ کشوری فاقد عقل جمعی و همگرایی لازم برای ادامه بقا در قالب یک نظام سیاسی.
رخ نمودن واقعه «11 سپتامبر آلسعود» یعنی همین فاجعه سقوط جرثقیل خادم حرمینشریفین بر سر زائران بیتاللهالحرام در «جمعه سیاه مکه» و درست پیش از آغاز مناسک حج، نشانهای از ضعف مقدر نظامی نامتعادل است.
تنها چنین نظام نامتعادلی ممکن است در منطقه پیرامون خودش توفانی به نام قاطعیت به پا و به یمن لشکرکشی کند و در جنگی درگیر شود که پس از 6 ماه کشتار و ویرانی هنوز نتیجهای برای آن متصور نیست. کشوری که به قول فرید زکریا توانایی مونتاژ یک خودرو را هم ندارد، خواهان موشک بالستیک و کلاهک هستهای علیه خصم خودساختهاش ایران میشود در حالی که در مقابل موشکهای فقیرترین کشور عربی آسیبپذیر است. این عربستانی است که شکارچیان شرق و غرب دوستش دارند؛ شکاری فربه از ثروت نفت که بیسر در صحرا میدود و اگرچه تا پیش از تمام کردن و بر خاک افتادن گرد و خاکی هم میکند اما ارزش انتظار کشیدنش را دارد تا در نهایت قطعه قطعهاش کنند. اینکه عربستان سراپا تحت سلطه غولهای نفتی و بانکی آمریکا مثل تگزاکو و شورون، به بهانه پذیرش برجام هستهای از آمریکا سرپیچی میکند همانقدر باورنکردنی است که روابط بیسابقهاش با مسکو و تلآویو. اما به مصداق مثل معروف اعرابی: «الغریق یتشبث بکل حشیش؛ غریق، به هر شاخه خشکیدهای چنگ میزند» سودای استقلال این موجود از خود بیخود شده خیالی خام بیش نیست، چه او در اوج عدم تعادل مجبور است خود را به هر تکیهگاهی بند کند.
مترسک سلمان
تاریخ ثابت کرده حجاز بدون یک حاکم واحد و متعادل، به عرصه تاخت و تاز قبایل متعدد و حرامیها و بیگانگان بدل میشود. در حال حاضر این بزرگترین خطری است که جزیره..العرب را تهدید میکند. تا وقتی سایه یک شاه واقعی بالای سر سعودیها بود- هر چند فرتوت و بیمار مثل 2 شاه آخری فهد و عبدالله– نه یمن تهدیدی این چنین جدی برای امنیت ریاض به حساب میآمد که جنوب را آنچنان در آتش جنگ فرو برد، نه خطر خیزش قبایل بزرگ رقیب سعودی مثل «عُتَیبه» جدی گرفته میشد، نه بیم انقلاب شیعیان شرقیه و حرمین شریفین (مکه و مدینه) حتی در کوران بیداری اسلامی میرفت و نه گسلهای انشقاق درون حاکمیتی مثل امروز دهان باز کرده بود.
- ۰ نظر
- ۳۱ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۳۱