Corporate governance or social responsibility?
سالها است که برخی مدیران بی تجربه، سعی دارند بعنوان نو آوری، نظریات پس مانده و ارتجاعی مدیریت را، در ایران پیاده کنند. یکی از انها حاکمیت شرکتی است، به همین جهت قیمت ها قابل کنترل نیست، و کسی مسئولیت اجتماعی را نمی پذیرد. وقتی هر شرکت به دنبال سود، یا اهداف خود باشد و کاری به دیگران نداشته باشد، همین است. می گویی که اجناس گران است! می گوید ما هم گران می خریم! یا چون ارز دولتی به ما ندادند، قیمت را بالا بردیم! اما دم خروس آنها موقعی بیرون می زند که دلار پایین می اید، یا تورم کاهش پیدا می کند، به هیچ وجه حاضر نیستند قیمت را پایین بیاورند! خود محوری در شرکتها کار را بجایی رسانده، که بانک مرکزی می گوید ما دلار پاشی، در بازار نداریم! ولی در بین بانکها این کار را می کند. اخیرا اعلام کرده که 2درصد، به بهره سپرده های بانکها نزد بانک مرکزی، اضافه می کند تا نرخ آن 12درصد شود. دروغ آنها اینجا آشکار می شود که: هیچ کشوری اینهمه سود به سپرده ها نمی دهد. ولی اینها ادعا می کنند که براساس: کشورهای پیشرفته این کار را می کنند، و هدف انها تنظیم نقدینگی بازار است! پرداخت 2درصد به این سپرده ها یعنی صد هزار میلیارد تومان پول بی زبان، که بعدا دوباره به حجم نقدینگی (با اختلاف فاز شش ماهه) اضافه می کند، واین پول از جیب مردم گرفته می شود! زیرا معتقدند که بانکها هم مجبورند: سپرده های دیداری را اضافه کنند. در تمام شرکتها این موضوع جاری است، و از عناوین پر طمطراقی مانند: بهره وری استفاده می کنند. بهره وری از نظر آقایان یعنی: سود بیشتر با تولید کمتر. در حالیکه فرموده رهبر انقلاب برعکس آن است: جهش تولید و قیمت پایین تر. یعنی رهبر انقلاب فرمودند: جهش تولید اتفاق بیافتد به این معنی که: مردم آثار آن را در زندگی خود ببینند. سادگی در این موضوع، اعتنا به اصل عرضه و تقاضا است! یعنی فکر می کنند با تولید بیشتر، قیمت ها پایین می آید در حالیکه، حاکمیت شرکتی حتی قانون عرضه وتقاضا را هم دور زده، می بینیم هرچه تولید بیشتر می شود، کالاها گرانتر می شوند. آنها با دستکاری در این قانون! ره خود را پیدا می کنند. جوجه کشی (کشتن جوجه های یک روزه) نمونه آن است، یعنی تولید مازاد را به بازار عرضه نمی کنند، تا قیمت بشکند! بلکه آن را نابود می کنند. گندم را به دریا می ریزند، یا بعنوان کلزای پوسیده به گاوها می دهند. درواقع با دو شگرد: نابود کردن تولید و وابستگی یک طرفه به نرخ دلار، هیچگاه نمی گذارند مردم از تولید بیشتر لذت ببرند. البته راه سومی هم دارند که: دولت فکر می کند همان است! و آن بهانه کمبود نقدینگی است. لذا دولت به پاشش پول روی می اورد، و حجم نقدینگی بالا می رود. در حالیکه مانع اصلی، همان جهش تولید است یعنی اشباع بازار، باعث می شود نتوانند فروش داشته باشند.اگر تولید مورد نیاز باشد، مردم با پیش خرید آن، نقدینگی را تامین می کنند، مانند شرکتهای خودرو ساز! بحث دیگری که برای گرانی ها عنوان می کنند: گره بستن زلف آن به سخنان پامپیو، و دیگر اراذل و اوباش است. در حالیکه از همین ترامپ یا پمپیو بخواهید: ایران را در نقشه پیدا کنند نمی توانند. اغلب آنها بدون اینکه خودشان بدانند، براساس حرف اینها! تصمیم می گیرند. یعنی رئیس دولت یا وزیر یا فلان کس، حرفی می زند که گرا می دهد. و به آنها می گوید که چطور حرف بزنند. تا اینها بتوانند دلار را گران کنند. هربار طرحی در ایران اجرا می شود، فکر می کنند ترامپ چیزی سرش می شود، می گوید ما تحریم را شکستیم! در حالیکه تنها چیزی که آنها نمی بینند و نمی خواهند ببینند پیشرفت های ما است. آنها التماس می خواهند.
- ۰ نظر
- ۰۶ تیر ۹۹ ، ۱۷:۰۵