از غزنه تا غزه

به احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری امریکا از حزب سبز

از غزنه تا غزه

به احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری امریکا از حزب سبز

۳۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

عقیم کردن ایرانیان

سید احمد حسینی ماهینی | يكشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۷:۲۹ ب.ظ | ۰ نظر


نازایی فرهنگی در ایران به این معنی بود که: ایرانیان نباید فکر کنند و: هرچه هم قبلا فکر کردند نادرست بدانند. بنابر این تولید علم و دانش، فقط در غرب خواهد بود و آنطور که: آن ها دلشان می خواهد و کسی هم حق اعتراض ندارد و الا، ترور می شود.

    مثلا در تاریخ ارتباطات ، ابتدا ارتباطات را امری ذهنی دانستند و: ربط را وجودی ایدئال و متافیزیک، لذا هر گونه ارتباط مخصوصا با گذشته، در ایران را قطع کردند و آن را افسانه و تخیل دانستند . سال ها بود که ربط در میان فلاسفه ایرانی، یک موجود محسوب می شد، ولی غربی ها که در مرحله اول، از درک آن عاجز بودند آن را انکار کردند.

    مثلا برادر و خواهر چه ربطی به هم دارند؟ آیا چیزی جز تفکر و ذهنیت ما نیست؟ پدر و مادر همینطور و: به همین ترتیب ارتباط فامیلی کاملا مورد انکار قرار گرفت. وحتی پیمان برادری یا اخوت از آن بدتر به باد مسخره. و لذا دلسوزی همسایه برای همسایه، برادر برای برادر و خواهر برای برادر، یا پدر و مادر برای فرزند کاملا غیر علمی و: غیر منطقی شد.

    استقلال به این مفهوم تمام تاریخ علم را فرا گرفت. و هیچ چیزی به هم ربط پیدا نمی کرد! و اگر بود ذهنی و تخیلی بود و: چون غیر علمی بود باید با آن مبارزه می شد.شهر نشینی جدید یا تمدن غربی بر همین اساس پایه گذاری شد. مثلا اگر شما از کنار جاده ای رد می شدید و: می دیدید که یک نفر می خواهد خود را به: رودخانه بیاندازد و خودکشی کند، به شما ربطی نداشت!

اگر خیلی فناتیک بودید و دلتان می سوخت، باید باید پلیس را خبر می کردید. البته با پیدایش نهضت روابط انسانی، کم کم این رفتار ها تعدیل شد و علوم ارتباطات به وجود آمد ولی، در چارچوب تعریف شده آنان.

     اولین با در علم جدید موجود بودن ربط، در زیر دریایی ها کشف شد،وقتی زیر دریایی صدها کیلومتر از مرکز فرماندهی دور می شد، کنترل برآن مشکل بود و ارتباط قطع می شد. برخی می گویند شوروی سابق، در این زمینه پیشتاز بود. لذا برای حفظ ارتباط، مادر خرگوشی را در مرکز فرماندهی نگه میداشتند و: کودک او را در زیر دریایی! اگر زیر دریایی احساس خطر می کرد، بچه خرگوش را می کشتند، در همان لحظه مادر خرگوش دچار تشنج می شد.

    این روش ثابت کرد که ارتباط، امری ذهنی نیست بلکه وجود دارد. بعد ها این ارتباط، سایبرنتیک نام گرفت و رادار و ماهواره و: اینترنت از آن استخراج شد.بنابر این رابطه بین پدر و مادر، برادر و خواهر امری ذهنی نبوده بلکه وجودی و قابل اثبات است. در اسلام دستوری است به نام:صله رحم، یا ارتباط فامیلی، کلمه رحم به معنی رحم مادر است. یعنی فرزندانی که از یک رحم به دنیا آمده اند، حق بیشتری برگردن هم دارند.

 

    بر عکس صله رحم، قطع رحم است یعنی: اگر برادر و خواهر ها از هم دور بشوند، و ارتباط با یکدیگر را قطع کنند بسیار گناهکار خواهند بود. و نباید چنین کاری شود. حتی اگر یکطرف تمایل نداشت، طرف دیگر باید پیگیر باشد. زیرا همانطور که دیدیم، شهر نشینی یا تمدن غرب بر اساس: نفی ارتباط ایجاد شد. برای تمدن اسلامی، لازم است که ارتباطات برقرار گردد. و با احترام از آن یاد شود و: همه مردم با هم مهربان باشند و: نسبت به سرنوشت یکدیگر مسئولیت پذیر باشند.

     قطع ارتباط نه تنها افقی آن غلط است، عمودی آن نیز نادرست است. یعنی ارتباط خواهر و برادر باید محکم شود، ارتباط با پدر و مادر نیز مهم است. در دستورات اسلامی، اگر کسی ارتباط خود را با پدر و مادر قطع کند، به عاق والدین دچار می شود. واین امری ذهنی یا تصوری نیست، بلکه ایجابی و: وجوبی است.

در مورد پدر و مادر، حتی خدا از حق خود می گذرد و: می بینیم می فرماید: از پدر و مادر اطاعت کنید. ولو اینکه پدر و مادر مسلمان نباشند . یا طبق عقاید اسلامی عمل نکنند. در شرایط مساوی هم خداوند حق را به پدر و مادر می دهد، و فقط در شرایطی که دستور انجام گناه باشد، نباید از آن ها اطاعت کند. و اطاعت نکردن هم به معنی بی احترامی کردن نیست. و باید در عین عدم اطاعت، احترام آن ها را حفظ کند و حتی به آن ها، نظر غیر محبت نکند.

     این ارتباط، با جد و اجداد یا: پدر و مادر پدر و مادران هم، ادامه دارد. یعنی ازتباط با تاریخچه خانوادگی و: داشتن اصالت و هویت و احترام به این اصالت ها. در اسلام دورترین تاریخ ها، به صورتی خیلی نزدیک تصور شده است. یعنی وقتی از حضرت آدم ع سخن به میان می آید، انگار داستان امروز ما است.

     و یا وقتی سخن از قیامت و روز آخرت می شود، گویا سخن دنیای ما است. زیرا در اسلام ارتباط و ربط وجود ذهنی نیستند و عینی هستند. حضرت امام سجاد ع، اولین حق پدر بر فرزند را این می داند و: می فرماید فرزند باید بداند که اگر پدر نبود، او نیز هرگز نبود. یعنی علت وجودی هریک از ما، وجود پدر و مادر است. در غرب که این ارتباط تکذیب شد، می بینیم که هر روز بر تعداد فرزندان نامشروع، اضافه می شود فرزندانی که نمی دانند: پدرشان کیست؟ زیرا مادر ممکن است مشخص تر باشد، زیرا از شکم خود فرزند را بیرون می آورد، ولی پدر لازمه حفظ حرمت های شرعی است.و فرزندی که نمی داند مادرش در کدام آمیزش جنسی، با کدام مرد، او را بدنیا آورده است، ربط را گم می کند و لذا آماده: جنایت برعلیه بشریت می شود.تا انتقام این بی ربطی را از: همه بی توجه ها بگیرد. 

绝育伊朗人

伊朗文化不孕意味着伊朗人应该不会想到:不管他们就想错了已经知道了。因此,知识的生产,就像在西方将是他们希望,没有人有抗议的权利或以其他方式,被刺杀。

    例如,通信历史,并且知道脑力任务通信:存在主义和形而上学的理想的相关性,所以无任何关系,尤其是与过去,它被中断了神话和想象认识。多年来,伊朗哲学家,最之一,但西方的相关性首先,他们否认这一点,他们没有去了解它。

    一个弟弟和妹妹谁什么都没有做呢?只是想,而不是我们的脑海中?作为父母,同样的家庭关系被彻底拒绝。公约兄弟或兄弟甚至不如它讽刺的。所以关怀邻居的邻居,哥哥弟弟的哥哥和妹妹或父母对孩子以及完全非科学:它是不合理的。

    独立性,历史感的教训。并没有发现任何相关的!如果头脑和想象力,因为我们必须争取它非科学,城市化,现代化或西方文明是建立在这个基础上。如果你有一个路边的严重拒绝:这人想看到河落自杀,你什么也没做!

如果你是非常狂热的,想烧,你应该叫警察。然而,随着人类关系运动,慢慢地调整这种行为和通信科学兴起的出现,但是,在其中定义。

     第一个问题涉及到现代科学的可用性,被发现的潜艇,潜艇几百公里以外的指挥中心,旨在控制问题,并已断开连接。有人说前苏联,是这一领域的先驱。因此,为了维护关系,兔妈妈将保持总部:把她的孩子在海底!如果潜艇威胁,他会被杀死婴儿兔子,兔妈妈扣押在那一刻。

    实践证明,这种通信方法,但没有一个主观的问题。在此之后通信,雷达和卫星控制论被称为和互联网进行提取。于父母,兄弟姐妹之间的关系,也没有一个主观的问题,是可验证的。伊斯兰教是语法名称: SLH子宫或家庭关系,这个词子宫的意思是子宫。谁是从子宫里诞生的孩子,回来能有更多的。

    不像SLH子宫,子宫被切,即:如果兄弟姐妹分开,他们互相沟通,以停止这将是有罪的。和不应该做的。即使Yktrf不愿意,对方必须是一致的。因为正如我们所看到,城市化或西方通过拒绝建立连接。伊斯兰文明,它是必不可少的通信被建立。并学会尊重它,所有的人在一起,是温柔:另一个人的命运,是负责任的。

     断开这是错误的,不仅水平,而且还垂直,这是错误的。兄弟姐妹关系,应该是坚定的,与家长的沟通也很重要。在伊斯兰教中,如果有人切断与你的父母沟通,父母必须六亲不认。而这是不是主观的或感觉,而是积极的, :是一种必然。

他们有权父母传递,甚至神:看它说:听从父母。即使父母不是穆斯林。或者没有按照伊斯兰信仰的功能。父母也有权平等神的旨意的权利,只有当命令是一种罪过不服从他们。没有时间违抗和耻辱。并必须遵守同样的不尊重他们保持甚至,似乎不无深情。

     与父亲及祖父母或父母父亲和母亲在一起的关系,继续。 Aztbat与家族史和有尊重原创性和真实性和身份。在伊斯兰教的日期最远的,这是非常接近的想象力。当谈到亚当的话说,如果今天的故事。

     或者当他谈到了复活日及以后显然是我们的世界正在说话。伊斯兰教连接和关联,因为有客观的而不是主观的。伊玛目萨贾德AS ,父亲对子女的权利都知道:孩子们应该知道,如果爸爸说没有,他从来没有。因为我们每个人,父母的存在。这种关系在西方拒绝,我们可以看到,每天非婚生子女的数量,被添加到谁也不知道孩子:谁是他们的父亲?母亲可能是因为他们的腹部更带出了孩子,但父亲是保持宗教的神圣性是必不可少的。 ,而孩子知道他的母亲在性交与任何人,他是天生的,相关性将丢失,所以准备:它是对人类的犯罪,报复所有的无关性应忽略。

  • سید احمد حسینی ماهینی

نازایی فرهنگی

سید احمد حسینی ماهینی | شنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۵۴ ب.ظ | ۰ نظر

نازایی فرهنگی

غربی ها برای تسلط فرهنگی بر شرق، آن را سترون کردند یعنی نازایی فرهنگی ایجاد نمودند. نازایی فرهنگی همانند نازایی زنانه، از ظاهر قیافه کسی پیدا نیست، بلکه اندام او را با اشعه ایکس یا: پرتو های خطرناک و: یا داروهای شیمیایی تحت تاثیر قرار داده و: رحم یا تخمدان را مورد حمله قرار می دهند. بطوریکه تخمک ها قادر به لقاح نمی شوند، و یا رحم نمی تواند جنین را برای: مدت لازم در خود نگه دارد.

   در مردان این وضع راحت تر است: زیرا میتوان به راحتی محل تولید اسپرم را، بمباران پرتوی یا شیمیایی کرد و :یا از طریق وازکتومی کلا او را عقیم ساخت. عقیم ساختن مردان یا زنان، از قدیم روش یهودی هایی بود که جادوگری را از: مخالفان حضرت موسی فرا گرفته بودند .و به سادگی کاری می کردند که: زن و شوهر ها از هم طلاق بگیرند.

 فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَآرِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ

این علم زمانی در حد اعلا رشد کرد که: فرعون خواب دید کودکی او را نابود می کند. و لذا دستور داد همه کودکان را بکشند و: مردان و زنان را نازا کنند. سینوحه پزشک فرعون، با کمک جادوگران دربارطرح بزرگ عقیم سازی را پیاده کردند.

البته با نابودی فرعون، سامری و طرفداران بنی اسرائیل آن را فرا گرفتند و: برعلیه یهودیان افراطی به کار می بردند. یعنی کلیه یهودی ستیز ها، معمولا یا اختلاف خانوادگی پیدا می کردند یا: عقیم و نازا می شدند.

    در زمان ما هم می بینیم در حالیکه در آمریکا و اروپا، برای تولد کودک جایزه می دهند! در ایران اسلامی، سال ها وازکتومی اجرا می شد و مردان و زنان، خواسته و نا خواسته نازا و سترون می شدند.

      با اینکه هشدار های مقام معظم رهبری، هرچند گاهی رسانه ای می شود ولی، هنوز بودجه های کلان برای نازایی مردان و زنان، هزینه می شود و اگر برخی راه ها را می بندند،ولی راههای علمی کار خود را می کند. به همین دلیل در ایران اسلامی، ازدواج کم صورت می گیرد،ازدواج های صورت گرفته هم، معمولا به دلیل نازایی یا ضعف قوای جنسی، به طلاق می انجامد.   

     نزدیک به 12میلیون از جمعیت 75میلیونی ایران، در سن ازدواج هستند ولی هر گز ازدواج ننمودند، اگر این تعداد از دواج کنند در عرض یکسال، به همین تعداد جمعیت ایران اضافه می شود.ولی واقعا چه کسی قادر است: این تعداد جوان را به خانه بخت بفرستد؟

     می بینیم مسئله نازایی به همین سادگی نیست. زیرا هر راهی شما برای ازدواج و تولید نسل در نظر بگیرید، دشمن ده قدم از شما جلوتر است. به قول امام علی ع: دشمن همیشه در حال حمله به شما است ولی شما، بی خیال به آن، روزگار می گذرانید.

    نازایی فرهنگی هم همینطور است، دشمن آشکارا به فرهنگ یا اقتصاد حمله نمی کند، بلکه ریشه های آن را می خشکاند. اینهمه ماهواره و فیلم ، رادیو و تلویزیون با برنامه های وسیع، آیا بی خود به وجود آمده اند؟

آن ها به دنبال نازایی فرهنگی در میان مردم ایران هستند. حتی در این میان ممکن است از: کعبه و خادم الحرمین هم استفاده کنند. یا اصلا خود خادم الحرمین عامل آن باشد. بیشترین فیلم ها و مضامین کثیف جنسی و صور قبیحه، از ماهواره های عربی و مخصوصا ماهواره های سعودی پخش می شود. همه گروهم های نسل کش و تروریست، از سعودی ها کمک مالی در یافت می کنند.

   صحنه های فجیع  روسپیگری که در آمریکا و اروپا می بینیم، یک طرف آن سعودی ها هستند. زیرا آن ها بالاترین قیمت را به روسپی ها می پردازند! اصلا خود ملک فیصل پایه گذار آل سعود یک روسپی باز بوده. به قول جوانتر ها، سعودی از خوشگذران ترین آدم ها هستند! که تمام سواحل دریاهای فاسد از سواحل ایتالیا در اروپا و: آنتالیا در اسیا و شیکاگو  در آمریکا و: ویلاهای فساد را مالک هستند.

    خریداران اصلی دختران زیر 18سال، از فلیپین و کره و حتی آذربایجان و گرجستان ،اکراین و روسیه همین عرب ها می باشند. نمی توان گفت همه این دختران را برای همسری شرعی می خواهند و: یا واقعا با آن ها ازدواج می کنند. بلکه برعکس ،برای از بین بردن کیان خانواده و ازدواج های شرعی، این کار ها را می کنند. یک دختر فراری که در دست عربها دستمالی شده، آیا می تواند به زندگی و یا خانواده باز گردد؟  

طبیعی است که تبلیغات دروغین :زندگی آرام و مرفه در دامان این عربها، انگیزه هرنوع ازدواج و تشکیل خانواده را ازبین می برد.

       فرهنگ برهنگی و پورنوگرافی، بیماری است که نسل را قطع می کند و: مرضی است که در مان ندارد. و به همین دلیل در اسلام، زناکار باید سنگسار شود. زیرا لذت گناه در تعارض با زندگی پاک انسانی است

文化不孕不育

西方對東方文化的主導地位,它已消毒的文化造成不育。不孕不育,女性不孕,以及文化,不是找人的外表,但她的器官與X射線或:危險的輻射:化學藥劑的影響:子宮或卵巢受到攻擊。因此,卵母細胞能夠被受精,或胚胎到子宮不能:進行必要的保留。

   在男性中,這種情況很容易:它可以很容易地發生,精子的產生和化學束或炸彈:對輸精管結紮術或消毒,使他完全。不育男性或女性,在嚮導的舊猶太方式,摩西的對手據了解,他們只是做:一對夫婦離婚。


法老夢見自己孩子成長的最大持續時間將被根除。因此下令殺死的男人和女人所有的孩子都是不育的。 Synvhh醫生法老的宮廷魔法師與一個偉大的計劃的幫助下實施了絕育。

老王,夏季和球迷的破壞了解到以色列支派的:對女性使用的猶太極端分子。所有這一切是反猶太主義,通常是家庭糾紛,或會發現無論是:不育和貧瘠。

    雖然我們在美國和歐洲看,生出獎!在伊朗伊斯蘭,因為進行了輸精管結紮術,男性和女性,想要和不想要的,是貧瘠和不育。

      與預警,最高領袖,雖然有時媒體,但對於不孕不育的男性和女性仍然巨大預算,成本將是,如果他們發明了一些方法,但它的工作是科學的方法。因此,伊斯蘭伊朗,婚姻可以降低,結婚了,通常是因為不育或性無能,軟弱的地方,從而導致離婚。

     。近7500萬,結婚年齡,人口1200萬,但從未結婚,從來沒有,如果在一年之內,伊朗的人口數相同加伴侶的數目,但誰真正有能力的:年輕人回家的次數不幸的是送?

     我們看到,不孕不育的問題並不那麼簡單。因為你認為婚姻和繁殖,敵人在你前面十個步驟的任何方式。據伊瑪目阿里為:敵人正在不斷攻擊你,但你給它,所花費的時間。

    這同樣適用於文化育,敵人會攻擊公然的文化和經濟,但它會擺脫根。然而,衛星和電影,廣播和電視節目,廣泛的,無論是它的安全來嗎?

他們正在尋求伊朗人民的不孕不育的文化。即使在這方面可能是天房的家庭和聖使用的僕人。它不是一個僱員或代理人,是聖潔的。最骯髒的色情影片和主題和形式的淫穢,阿拉伯衛星和衛星阿拉伯特別是發揮。種族滅絕和恐怖主義的所有頻段,沙特增加了財政援助。

   賣淫殘暴的場面,我們在美國和歐洲看,一邊是沙特人。他們支付的最高價格為妓女!費薩爾·沙特,他們曾經的創始人又是一個妓女。引用是年輕的,大多數人都快活地阿拉伯!安塔利亞在亞洲和美國芝加哥:在歐洲和腐敗關閉意大利海岸所有的沿海別墅是腐敗的所有者。

    女生18歲以下,來自菲律賓,韓國,甚至阿塞拜疆,格魯吉亞,烏克蘭和俄羅斯的主要買家是阿拉伯人。這並不是說所有的女孩子都希望和合法妻子,他們真的是結婚了。反之,破壞婚姻和家庭的宗教意義,使這項工作。一個失控的女孩,手帕在手中被阿拉伯人,你可以返回到生活或家人嗎?

這是很自然的虛假廣告:和平與繁榮的生活在阿拉伯人的腿上,激勵會殺死任何婚姻和家庭的形成。

       文化裸體和色情,是一種疾病,跨越世代和:是一種疾病,不治療。這就是為什麼在伊斯蘭教,淫亂應該用石頭打死。有罪的樂趣,因為它與乾淨的生活的人發生衝突。

  • سید احمد حسینی ماهینی

انکار تاریخ و علم

سید احمد حسینی ماهینی | جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۷:۱۱ ب.ظ | ۰ نظر


دیدیم که چگونه غرب، برای رهایی از مشکلات آموزش علم، همه تاریخ علم را انکار کرد.و این امر نه تنها در عرصه علم اتفاق افتاد، حتی در عرصه فرهنگ و تاریخ هم اینطور . یعنی طوری عمل کرد که: تاریخ از قرن هجدهم شروع بشود و: همه چیز قبل از آن  دروغ ، رویا و افسانه به نظر برسد.یکی از این راه ها تعویض خط و زبان بود. وقتی زبان علمی زبان انگلیسی شد،تمام کتب علمی به زبان های دیگر، نا خوانا و غیر قابل فهم می شود.

    اگر کسی هم بخواهد از آن ها استفاده کند، حداکثر باید شرق شناس باشد یا :کسی که به تمدن غربی پشت کرده است! و مرتجع  یا باستان شناس، یا طرفدار علوم غریبه. لذا پیدایش مکاتب ماتریالیستی یا سکولار و: یا به تعبیر امروزی لیبرالیستی، به همین دلیل است. کافی بود یک نفر بخواهد دلیلی غیر لیبرالیستی بیاورد، فوری متهم میشد به فناتیک یا آنتیک بودن ،ایدئالیست یا متافیزیکی و :یا خیلی احترام امیز بود غیر علمی میشد.

  نمونه چنین حرکتی را بطور کامل : در ترکیه می بینیم. ترکیه با سابقه درخشان در :علوم و معارف اسلامی و داشتن دانشمندان بزرگی چون ملای رومی، ناگهان خط الرسم خود را عوض می کند. لذا خواندن قران و کتاب های درسی،کتب شعر و علمی گذشته، کلا از بین میرود. دولت لائیک ترکیه فرصتی طلایی به دست میاورد تا: فقط هر آنچه را که علم امروز است، به دانش آموزان یاد بدهد.

    یکی دیگر از راههای نابود کردن علوم شرقی، نهضت خرید یا قاچاق کتب قدیمی بود. آن ها نه برای فهمیدن این علوم، کتاب ها را می خریدند بلکه برای: مطالعه آن در سازمان های جاسوسی خود لازم داشتند تا: راز پیشرفت را بفهمند و از آن جلوگیری کنند. لذا بر خلاف روش علمی که :هر گونه بازگشت به گذشته را نفی می کرد، در این مورد بخصوص هرچه کتاب قدیمی تر بود، قیمت بالاتری داشت. به همین دلیل بهترین کتب قدیمی و علمی: دانشمندان اسلامی و ایرانی در کتابخانه های اروپایی و آمریکایی است.

  اجازه مطالعه این کتب به ایرانی ها، یا مسلمانان داده نمی شود . فقط ایرانیان یا مسلمانی اجازه دسترسی به این کتب را دارند که: بخواهند آن را نقد کنند و یا: برعلیه آن مطالبی بنویسند. و عضویت چنین کسانی در سازمان های جاسوسی، باید رسمیت داشته باشد.

   با نهضت امام خمینی و قدرت نرم فوق العاده ایشان، ایرانیان به خود آمدند و به دنبال میراث خود رفتند. و نهضت بازگشت به خویشتن مطرح شد. البته این واقعه از زمان سید جمال الدین اسدابادی، آغاز شده بود و لذا ریشه هایی در فرانسه و انگلیس ، مصر و الجزایر و تمام نقاطی که ایشان، سفر کرده بود به جود می آمد . شاید نقش فرانتز فانون در: بازگشت به خویش دکتر شریعتی، خیلی برجسته بود.

    اما این بازگشت به خویش، مانند دیگر ایده های بشری، دچار افات هم شد. یعنی تعدا د به آن اعتقاد نداشتند فقط به این دلیل که طرفدار داشت، از آن حمایت می کردند یا: در باره آن سخن می گفتند. زیرا عامل اصلی این بیداری، روحانیت بود ولی آنان نمی خواستند این موضوع فهمیده شود.

لذا در کنار گرایش به خویشتن، با روحانیت و اسلام نیز مبارزه می کردند. نمونه این عقاید در روشنفکرانی متجلی میشد که: هم با دین هم با غرب مخالف بودند . شاید باستان گرایی افراطی را بتوان در این مقوله جای داد. در همین ایران، جشن های 2500ساله برای انحراف این جریان فکری بود. زنده کردن یاد همه عناصر فرهنگی قبل از اسلام، به همین منظور بود استاد پور داوود یا: باستانی پاریزی یا فروغی و دیگران، با اصرار می خواستند ثابت کنند: دین در ایران باعث ویرانی تمدن شده است.

   حمله اعراب به ایران را چنان وحشتناک بیان می کردند که: حمله مغول و تاتار ها فراموش می شد. در حالیکه از سوی اعراب حمله ای به ایران نشد ، زیرا ارتش ایران در زمان ساسانیان، مانند زمان انقلاب اسلامی آماده پذیرش اسلام بود .همانطور که درمقابل امام خمینی، ارتش کوتاه آمد، در آن زمان هم مردم به واسطه آگاهی از اصول اسلامی، آماده پذیرش اسلام بودند و: فقط یک حرکت کوچک از سوی سپاه اسلام، این ارزو را تحقق بخشید.

   بنابر این بازگشت به خویشتن، به معنی بازگشت به تمدن اسلامی بود. ولی منحرفین آن را بطور افراطی، به عقب و عقب تر می بردند تا زمان کوروش و:داریوش و حتی جمشید جم و: پیشدادیان و غیره.

   البته اگر تعصب کور کورانه و: ضد اسلامی خود را کنار می گذاشتند، می دیدند که ایرانیان از ابتدا، توحیدی بودند و هرگز بت پرست و مشرک نبودند. حتی داریوش بزرگ در آن منشور خود، از خدا می خواهد که این مرز و بوم را از: خشکسالی و دروغ محفوظ بدارد.و یا برخی روایات، کوروش را همان ذوالقرنین می دانند. و سیاوش را همان حضرت یوسف و: جمشید جم را حافظ دستور الهی در گرامیداشت سالروز تولد زمین یا: همان نوروز می دانند.      

否认侵略历史和科学

我们已经看到了如何在西方,以减轻教育,科学,科学史拒绝。 ,而在科学发生这种情况不是唯一的,即使是在文化和等领域的问题。操作使日将是十八世纪初:它位于之前的一切,梦想和传说似乎是方式来改变语言之一。说英语的时候,在其他语言中,可见不良的全部科学著作,是不可理解的。

    如果有人想使用它,是由东方学者或某人,西方文明又回来了!和反动或考古学家,或神秘科学。因此,世俗和唯物主义的学校的出现:现代解释或自由,这就是为什么。这已经足够的理由要求人们带来不自由,立刻被指责为一个狂热的或古典,或唯心主义形而上学:非科学或很是恭敬。

  在土耳其这整个运动的例子中看到。土耳其的辉煌历史,在科学和神学,并有像罗马人毛拉,您的图形突然变换车道伟大的学者。因此,阅读古兰经和书籍,诗歌和过去的书籍将完全消失。土耳其的世俗国家产生了一个千载难逢的机遇,科学正是要教给学生。

    摧毁东运动订购或贩运的老书的另一种方法。他们不理解的科学,但买的书籍来学习它的间谍机构被要求:了解进步的秘密,并加以预防。因此,不同于将否定任何回报过去,在这种情况下,尤其是这本书是旧的科学方法,具有较高的性价比。这样的老,最好的书:伊斯兰和伊朗科学家在美国和欧洲的图书馆。

  伊朗人来读这本书,或者是不是穆斯林。伊朗人或穆斯林只能访问他们想要现金或书籍:针对该写什么。该会籍特务机关应正式化。

   霍梅尼和软实力的他的美妙乐章,伊朗人来到她去寻找他的遗产。运动被带回自己。赛义德·贾马尔·阿萨德,但由于本次活动已经开始,并由此在法国和英国,埃及和阿尔及利亚,并在他们的旅程的各个领域根部已经到了那里。也许是弗朗茨·法农在他的背上的作用,沙里阿提是非常突出的。

    但这种回归自我,像其他人的想法,也受到影响埃法特。这个数字不相信,只是因为它是流行的,还是它支持:他们谈到了它。由于这种觉醒的主要原因,神职人员,但他们不希望这可以理解。

因此,除了倾向自我,灵性和伊斯兰教战斗。这些观点反映在样品的知识分子,宗教也与西方反对。也许极为古老可以放在这一类。在伊朗, 2500年的庆祝活动是思想的流动的转移。永葆前伊斯兰文化的所有元素的内存,目的是M.大卫教授,或:古溢或光等人坚持他们想证明文明的宗教已经被摧毁。

   阿拉伯人入侵伊朗表示很可怕的蒙古人和鞑靼人被遗忘。接受伊斯兰教和伊斯兰教的军队只有一小运动,实现这个梦想。

   做回自我,这意味着回归到伊斯兰文明。然而,它阔气偏转回去,然后把它带回赛勒斯和的Dariush的时间,甚至卡纸: Pishdadian等。

   但是,如果盲目的偏见:抛开他的反伊斯兰,看到的第一个波斯人,是一神论,决不是异教徒和异教徒。大流士甚至在其章程,神从土地的意愿:干旱和Lie保护,而有些传统,同样居鲁士祖尔知道。和约瑟夫·S和J.宝石守护者纪念神的命令地球的生日:考虑同一年。

  • سید احمد حسینی ماهینی

علم خوشگذرانی، یا لذت مغالطه؟

سید احمد حسینی ماهینی | پنجشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۱۰ ب.ظ | ۰ نظر


یکی از دلایل انحراف علمی غرب، نفهمیدن علم بود. آن ها در واقع  مسیری را انتحاب کردند که: بتوانند بفهمد و ساده تر از علوم شرقی باشد. لذا قسمت های غامض آن را به عنوان فلسفه  یا: متافیزیک و ایدئالیسم دور ریختند. در علم نیز هم آنچه را حس می کردند یا تجربه پذیر بود ، قبول کردند...

   البته با رشد عقلی و فکری و: مراوداتی که با دانشمندان ایرانی داشتند، قسمتی از متافیزیک را بنام: علوم انسانی پذیرفتند. ودر ادامه این پذیرش ،آنقدر تندروی کردند که حتی: جادوگری را نیز امروزه به عنوان علم! قبول کرده اند. مثلا روانشناسی را ابتدا به روش تجربی پاولوف پذیرفتند، بعد به ذهن و خود آگاه بشری اعتقاد پیدا کردند و: فرویدیسم را بنا نهادند.

یکی  از دلایل پذیرفتن علوم انسانی، اصالت لذت بود. یعنی فقط مواردی که لذات وجود داشت، علم هم وجود داشت.و دانشمندان اجازه یافتند بر آن وارد شوند. زیرا بقیه علوم را به بهانه: اذیت کردن و غصه دار شدن، تکذیب کرد. بحث علم برای علم یا هنر برای هنر ،به همین منظور است. زیرا انسان مسئولیتی در قبال دیگران و: جامعه احساس نمی کند. لذا همیشه خیالش راحت است.

    البته اینها اشتباهات غرب بود ولی، جالب تر از آن ها شرقی ها و یا ایرانی هایی بودند که: لوح و قلم خودی را کنار زدند و: دفتر دستک غربی را گرفتند. و شدند الینه غرب و خود باخته آن. که ما آن ها را منورالفکر یا: روشنفکر و یا غرب زده می شناسیم.

   دلیل آن ها هم همین کم سوادی بود. یعنی دوست نداشتند مثل طلبه های ایرانی در مکتب ها، کتاب های مشکل را بخوانند و مجتهد شوند. بلکه به دنبال محتهدی آسان بودند که: نامش را غربی ها دوره دکترا گذاشته بودند.

   زمانی در ایران، کتاب عربی اسان چاپ و در سطح وسیعی تدریس می شد، روش آن مانند روش صمد بهرنگی برای آموزش زبان ترکی بود. وی پیشنهاد داده بود که: ازکلمات مشترک بیشتر استفاده شود. مثلا آش در ترکی و فارسی یکی است. یا حتی بعضی کلمات فارسی که در ترکی هست: ولی خود فارس زبان ها نمی دانند مانند: دست نماز که فارس ها به آن وضو می گویند!

  مادر خدا بیامرزم، هر بار که صدای اذان بلند می شد، بی اختیار می گفت : حق است لا اله الا الله!  ما فکر می کردیم ذکر می گوید ولی بعد دیدیم: این هم از کلمات فارسی است.

    بهرحال وقتی ان کتاب بسیار توسعه پیدا کرد، استاد مطهری به حالت مزاح گفت: عربی اسان، مجتهد اسان بار می آورد!

داستان غربی ها و غرب زده ها به مثل: داستان دیکته نوشتن کلاس سومی است که: به دست کلاس اولی تصحیح شود! صفر می گیرد! چون کلاس اولی یاد گرفته :برای هر کلمه زیر و زبر بگذارد ولی، کلاس سومی ها آن را ترک کرده اند! لذا کلاس اولی زیر همه کلمات را از دم قرمز می کند و: غلط شمرده می شود.

      البته علاوه بر کم سوادی و مجتهد اسان بودن غرب زده ها، برخی از آن ها بعد از سال ها مبارزه با سکولاریسم، امروز علم سکولار و لائیک را بلند کرده اند. علت این کار آن است که آن ها از ابتدا، ضد سکولار نبودند بلکه ادای ضدیت با آن را در می آوردند.

مدتها بنده شاگرد و همکار استاد سروش بودم، و از این همه مطالعات ضد ماتریالیستی آن به شوق می آمدم.حرف هایی می زد که صد تا الهی و ایدئالیست هم نمی توانست، آن طور محکم برعلیه ماتریالسم یا سکولاریسم استدلال کند . اما بعد کاشف به عمل آمد که: او شاگرد کارل پوپر فیلسوف یهودی بوده! و حرف هایی که کارل پوپر برعلیه همکیش خود: کارل مارکس می زده را تکرار می کند. طبیعی است که باید حرف هایی مهم باشد زیرا می دانسته که هم کیش او کجا ها را اشتباه کرده است.

به همین جهت وقتی دید که همه حرفهای او را پذیرفته اند،فکر کرد خودش کاره ای است! و حرف های معکوس آن را زد، ولی دیگر کسی به او گوش نداد!زیرا او اعتقاد به حرف های خود نداشت، بلکه در سر کلاس یاد گرفته بود و: می دید طرفدار دارد می گفت، بعد که خواست حرفهای خود را بزند، دیگر کسی از او قبول نکرد. فقط دشمنان دیروزش او را حمایت کردند تا: بگویند که حرف ها اصالت ندارد!

اکثر ضد امپریالست ها و لیبرال ها همینطور، تا مادامیکه حرف اسلامی می زدند هوادار داشتند، و به جاهایی هم رسیدند. ولی همینکه خواستند حرف خودشان را بزنند، همه چیز خراب شد. زیرا با گفتن حرف های تازه، آرایش جدیدی در صف موافقان و مخالفان صورت می گیرد.

مثلا کسی که با شعار حمایت از ولایت فقیه به جایی می رسد، مردم در دل او نیستند که بدانند دروغ می گوید، ولذا بعد که مخالفت خود را آشکار می کند، فتنه درست می شود. فتنه از نظر تعریف کارکردی یعنی به هم ریختن آرایش سیاسی . هدف فتنه گر هم برش این آرایش هست. 

科学的乐趣,或享受谬论?

其中一个原因,西方的偏差,是科学的认识。他们在他们能够理解和东欧科学是比较容易的方式选出。因此,它是有问题的领域哲学或形而上学和唯心主义丢弃。的知识或在什么他们认为经验是可能的,他们接受了...

   当然,精神和智力成长:与科学家谁是他的形而上学的一部分相互作用,即:人文接受。继续在前台,如此极端,甚至精灵以及当今科学!已接受。例如,第一个实验心理学巴甫洛夫接受,那么他们的思想,他们认为人的意识: Frvydysm成立。

其中一个原因,接受人文,公国是乐趣。那里有个快乐的唯一的情况下,有科学。 ,科学家们被允许进入。因为借口休息:伤害和悲伤被拒绝。讨论科学对科学或艺术,为艺术,为同一目的。负责对他人和社会的人不觉得。它并不总是容易停止。

    然而,这些错误是在西方,但比东和伊朗中提出的更有趣:数位板和自动拒绝:西方纠察上任。是和疏远西方,失去了它。我们有他们:知识分子和知道失措西。

   他们这样做是因为文盲等等。伊朗学生在学校不喜欢一本书难以阅读和牧师。这很容易办到,他的名字放在西部博士牧师。

   当伊朗的阿拉伯语书籍出版和广泛教授直截了当,用这样的方法来教土耳其语被Behrangi萨马德。他提出,最常用的词。一个例子是他的土耳其和波斯。一些土耳其和波斯文字在那里:但他自己波斯人不喜欢波斯人祈祷沐浴的说!

  上帝保佑妈妈,每次的声音响亮的祷告,大小便失禁,说:香格里拉ilaha权利!然而,我们认为我们上面看到的,说,这是波斯字。

    然而,当这本书被开发,穆塔哈里说开玩笑的方式:阿拉伯语简单,直接的神父创建!

西与西的故事击中这种第三类是口述的故事,一年级学生予以纠正!是零!因为一年级学生学到的每一个单词能缫丝,但在小学三年级离开它!所以,一流的所有红色尾巴的单词和错误被认为是。

      然而,除了是方便文盲和牧师缠身的西方,有些人经过多年的战斗世俗,世俗科学和世俗的今天多久了。它的工作原理的原因是,第一反世俗反对它不会支付。

虽然我是一个学生和同事教授索罗什和反唯物主义的研究,这是喜悦。谁也几百理想主义者无法神圣的,它是安全的极力反对唯物主义或世俗人物。但是,后来发现是他的弟子们的犹太哲学家卡尔·波普尔!并说,卡尔对他的同胞波普尔:卡尔·马克思再次来袭。话是重要的,因为它是很自然的认为,他的信心在那里是不正确的。

所以,当你看到所有的专业人士都接受了他,他想了目的!话倒和它跑了,但另一个不听他的,因为他不相信他的话,它学会在课堂:亲看见的人都说,询问谁打他的职业生涯后,其他谁没有接受他。唯一的敌人LA昨天支持他:说的话没有新鲜感!

大多数反帝国主义和自由派一样,所以只要他们讲他们的球迷,并有地方。但是,一旦他们得到他们自己的话来说,一切都被摧毁。与新的人物这么说了,新的化妆是一致的支持者和反对者进行。

例如,有人用文书支援那里的座右铭是,人们不知道的是躺在他的胃,那么反对派将揭示因此,它是煽动叛乱。杂波政治安排的操作性定义的阴谋。这种安排的目的是煽动也削减。

  • سید احمد حسینی ماهینی

مغالطه احمقانه

سید احمد حسینی ماهینی | چهارشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۴۵ ب.ظ | ۰ نظر

ایا سکولاریسم و لائیک، رنگ عوض می کند؟

سال ها است که سکولاریسم را، از دربیرون کردیم  ولی، گویا می خواهد از پنجره به درون سر بکشد و: جا خوش کند!اما کور خوانده، این تفکرات دیگر مرده است. حتی در خود انگلستان و فرانسه ، آمریکا و شدید تر از آن در المان، نظریه پردازی های علمی از، خیالپردازی های سکولاریستی جدا شده است.

   از هنگامی که غرب خواست در مورد: مسائل عقلی اظهار نظر کند همه چیز را به هم ریخت.زیرا در ایران  و دوران تمدن بزرگ اسلامی، علوم به قدری پیشرفته بود که :خواندن آن مشکل بود چه رسد به فهمیدن آن ! لذا برای اینکه خود را راحت کند، صورت مسئله را پاک کرد.

   از یک طرف همه نوشته ها و کتب شرقی را، فلسفه نامید و علم را از آن جدا کرد! و از طرف دیگر منکر هر نوع علم غیر تجربی، آن هم قابل یاد گیری برای خودشان شد! و اسم این را گذاشت عقل گرایی !و یا کمتر از آن، تجربه گرایی و پوزیتیویسم.

    البته غرب گرا های ما که: عاشق حتی این نفهمی های غربی هستند، آن را یک کار اصولی و حتی انقلاب در علم! پنداشتند و بسیار از آن دفاع کردند. اما واقعیت این بود که نه اینکه غرب نمی خواست، اینهمه علوم را یاد بگیرد بلکه، ذهنش اینهمه فرمول ها را نمی کشید.

   واقعا وقتی نوشته های عمر خیام، مانند جبر و مقابله را می خوانی، اصلا سر در نمی آوری! تا یک استاد ماهر آن را تفسیر نکند، نمی توانی بفهمی !یا کتاب سیاست خواجه نظام و: یا الهی نامه و کیمیای سعادت.

  یک مثال ساده نشان می دهد که: عمر خیام با استفاده از سایه دیوار 12رابطه مثلثاتی نوشت! که امروز آن را سینوس وتانژانت و غیره می شناسیم، که وی آن را ظل! یعنی سایه نامگذاری کرده بود. جالب است بدانید مخ ریاضی دانان غربی، فقط 4 یا شش تای آن را درک می کند!که 4تای اول در دوران کارشناسی و 2تای دیگر بنام سکانت و کسکانت در دوره کارشناسی ارشد ریاضیات نظری تدریس می شود.

    همین 6رابطه مثلثاتی در تعیین مسیر: موشک ها و سفینه ها ، ماهواره ها و هواپیما به کار گرفته می شود. که مثلا با چه زاویه ای هواپیما برخاست کند، یا بنشیند و یا موشک و سفیه پرتاب شوند. ما خودمان هم وقتی می دیدیم درس سخت است، بجای یاد گیری میرفتیم آن واحد را حذف می کردیم!

   بدبختی غرب در این بود که از اساس چیزی نمی فهمید. لذا منکر همه چیز شد. حتی حروف را هم عوض کرد: بجای ابجد الخوارزمی یا فارابی، حروف الفابت خودشان را در مواردی که می فهمیدند به کار بردند. تا اگر کسی اشتباه فهمید یا اشتباه استدلال کرد، بگویند این نظریه پاسکال است و: با نظریه خیام فرق می کند.

  غرب زدگان مخصوصا کسانی که: در دهه1960و70در اوج قدرت ظاهری غرب درس خوانده اند، بجای حل کردن مسئله، آن را بصورت تئوریک در آوردند. که به آن سکولاریسم می گوییم. یعنی نفهمیدن غرب را، یک انشقاق یا یک تاریخ علم جدید تعریف کردند.

   البته تعدادی از این دانشمندان، سعی خود را کردند تا متدولوژی واقعی را به غربی ها یاد بدهند. اما این کار به اعتراف خود غربی ها، برای غرب زده های کاسه از آش داغتر، خوش نیامد و هنوز دست از عقاید خود برنداشته اند.

   یکی از این دانشمندان پرفسور حسابی است. که کتاب های ریاضی دانان ایرانی را، برای استادان خود از جمله انیشتین بازخوانی می کرد و: به آنان متدولوژی ایرانی را، به زبان خودشان یاد می داد. البته تاثیر هم داشت تا جاییکه، انیشتین شیعه شد و با مراجع تشییع مکاتبه کرد.

استاد جعفری هم با فلاسفه این کار را انجام داد. و انان را به زبان خودشان با علوم اسلامی آشنا کرد.

ولی باعث تاسف است که: یک مقام بلند پایه ایرانی که: هیچ درسی در زمینه متدلوژی نخوانده، می آید و می گوید علوم اسلامی و مسیحی  نداریم! این مغلطه از آن جهت احمقانه است که: هیچگاه علوم اسلامی در مقابل علوم مسیحی، مطرح نشده بلکه به عنوان علومی گفته میشود که: دانشمندان اسلامی بر پایه قران استخراج کرده اند. نه مانند علوم مادی که بر اساس حس و تجربه بنا شده است. و بقیه معارف بشری را حذف کرده است. مثلا در موضوع بانکداری که ایشان اشاره کرده ، غرب نزول خواری را بنام علوم بانکی تدریس می کند. و این افتخار نیست که ما ایات قران را، که صراحتا رباخوار را محارب با خدا، معرفی می کند نادیده بگیریم. حالا اگر قدرت حذف منکری را نداریم، باید آن را به عنوان علم قبول کنیم؟

无论是世俗主义和世俗改变颜色?

年政教分离,外面,但是我们,很显然,将头部和拉窗:欢迎来适应,但盲法读其他死者的想法。即使是在英国和法国,美国和高于德国,科学理论,和世俗的幻想隔离更加激烈。

   当问西:问题理性评论搅拌因为伊斯兰时代的伟大文明的一切,科学是如此的先进,这是难以阅读,更不用说了解它!因此,为了使自己舒服,他说得很清楚。

   对科学一方面与东方哲学的所有书面书叫,并从中分离!在另一方面拒绝任何非门实验科学,可以学习一下为自己!这是理性的名称,或小于该值,经验主义和实证主义。

    我们的西导向的课程,他们是被爱的,甚至西方的乡下人,这是一个合适的工作,甚至在科学的一场革命!许多人认为它是防御性的。但现实情况是,无论是西方并不想太多东西要学科学,但并不介意这么多公式。

   欧玛尔·海亚姆的真正的著作,如代数和阅读它,我不要把头!它不被解释为一个老师傅无法理解,或者书和太监政治:一个神学和炼金术的繁荣。

  一个简单的例子说明:欧玛尔·海亚姆使用影子壁12写了一个三角函数公式!今天的正弦和正切,所以我们知道它,他的影子吧!那黑影被命名。有趣的是数学家向西,只有四个或六个能理解它! 4 RST正割和余割在读研究生,和另外两个人在理论上的数学大师命名的教授。

    在这半年的三角函数公式的过程:导弹和军舰,卫星和飞机的使用。例如,在什么角度的飞机起飞,或坐,达菲导弹发射。我们看到了我们自己的沉痛的教训,而是学习我们去删除该单位!

   西不幸的是,根本不明白的东西。这是一个虚无主义者。连字符发生了变化:不是Abjad Alkhvarzmy或法拉比, Alfabt人物发现自己的情况,他们了解的任务。要找出是否有人是混淆或错误的主张,说理论是帕斯卡:亚姆理论是不同的。

  西方,尤其是那些谁是受害者在1960年和70在西方已经研究了峰值功率的外观,而不是解决问题,从理论上提出。我们说,这是世俗主义。西方的理解,一个分裂的历史,或一个新的科学的定义。

   当然,一些科学家试图教的方法,以真正的西方人。但这种自认西方,西方提出碗汤热,你好,仍然有采取他们的意见。

   其中一个科学家,教授帐户。图书伊朗数学家,包括爱因斯坦重读他们的教师和他们的伊朗方法,自学的语言。效果远,爱因斯坦的什叶派和库尔德当局葬礼的对应关系。

教授香菜一起哲学家做。他们自己的语言,并熟悉伊斯兰科学。

但不幸的是,伊朗一位高级:在方法没有课程也没有看过,伊斯兰教和基督教科学来了,说不准!它的谬误是愚蠢的:在基督教科学面前决不伊斯兰科学,但不被视为一门科学是说,根据古兰经伊斯兰学者已经提取。不喜欢材料科学,它是基于感官经验。教育要去除人类的其余部分。例如,他指出,银行的问题,教学西岸被称为破启示。这个荣誉是不是古兰经,上帝明确的高利贷者,介绍忽视。现在,不否认罢免权,我们必须接受它作为科学。

  • سید احمد حسینی ماهینی

دانه درشت ها یا دانه ریز ها

سید احمد حسینی ماهینی | چهارشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۲۷ ق.ظ | ۰ نظر

دانه درشت ها یا دانه ریز ها

احمد ناطق نوری آمد به نمایشگاه بین المللی کتاب در: مصلی تهران و به جای اینکه به پاویون دولت و: اتاق تشریفات برود یک راست آمد اتاق خبرنگاران و: با چند نفر از پهلوانان هم دیدار کرد . از خاطرات خودش در خیابان ائمه اطهار تهران گقت: زمانی که جوان بود و تیم فوتبالی به نام هخامنش داشت . یادم آمد منهم در همان محل، کمی بالاتر در میدان 13 ابان خیابان پیروزی ، تیم فوتبالی داشتم به نام سورنا و: این اسم ها را از کتاب تاریخ برداشته بودیم .

او همچنان از کتاب های شاهنامه قدیم و: داستان های حسین کرد شبستری می گفت و:چگونه کتاب خواندن آن موقع ها ..

اما نکته ای که ایشان گفت این بود: ذوق و شوق جوانان، دختران و پسران، برای آمدن به نمایشگاه و: ورق زدن کتاب ها، در گوشه و کنار از خستگی نشستن هایشان، پیران را هم به شوق می اورد.

   او راست می گفت: این بار که من از ابتدا در نمایشگاه بودم، دیدم همه کسانی که میایند دانه درشت ها نیستند! اکثرا همین جوان ها هستند.  اگر پدر و مادری هم می اید، به شوق کودک و نوجوان خود است . کتاب های آموزشی و کمک درسی، از همه بیشتر توجه ها را جلب می کرد. و این معنی اش آن بود که کتاب های درسی، دانش آموزان و دانشجویان را قانع نمی کند. و آن ها به دنبال مطالب بیشتری هستند.

البته دانه درشتها هم می آمدند ولی وقت نداشتند! شاید هم می آمدند برای مصاحبه و: خط و نشان ولی کسی دیگر، به خط و نشان ها توجه نمی کند. زیرا آن را لازمه قدرت میدانند نه لازمه زندگی .  مردم زندگی خود را می کنند و: سیاستمدارن همچنان خط و نشان می کشند. اما دنیای کتاب دنیای علم و صبوری است

粗或细晶

艾哈迈德曝光健谈国际图书博览会在德黑兰Mosalla和亭,而不是预订手续是正确的去媒体室,并与许多运动员的满足。在他的回忆录中,德黑兰伊玛目街道说他年轻的时候,和足球队被称为阿契美尼德。我记得我的。一起在同一个地方,比11月13日的协议胜利大街,战术和我均须订定叫这个名字已被从史书中删除略高。

他继续史诗般的书籍和旧的故事告诉侯赛因,他Shabestari以及如何读书呢。

但有一点,他说的是,有激情的年轻人,男孩和女孩,给前来参展:通过这本书翻转,坐在身边的疲劳,皮兰也带来了欢乐。

   没错,他说:这是我第一次在表演,我看到谁进来不粗的人!这些大多是年轻人。如果家长走到一起,取悦你的孩子。课本和学费,更注重它会吸引。这意味着,在教科书中,学生不会相信。他们正在寻找更多的内容。

它来的太粗,但没有时间!是时候为访谈实录:表演,但别人,不注重表演。必要的,因为它是没有必要知道电源的寿命。在他们的生活的人,他们是:政客划清界线表示。但书的世界,科学和病人的世界。


  • سید احمد حسینی ماهینی

. شاید کسانی که از دوران خوش گذشته می گویند، از این دسته بودند.

سید احمد حسینی ماهینی | دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۵۸ ب.ظ | ۰ نظر

همایش مردمی

برخی ها در تشخیص حرکت مردم اشتباه می کنند و:لذا هزینه سنگینی پرداخت می کنند. چه کسانی که سال ها ادعای فدایی خلق بودن کردند، ولی بعد معلوم شد: خلق درست برعکس آن ها حرکت می کند!  و این ها حتی صداقت اعتراف به این موضوع را نداشتند. چه رسد به اینکه طرفدار خلق بشوند، حالا فدایی که پیشکش.

   یا کسانی بودند که ضد امپر یالیست بودند و: حتی رفتند لانه جاسوسی را فتح کردند، ولی حالا در دامن آمریکا رفته و: از اندیشه های ناب امپریالیستی  دفاع می کنند. اینها نه تنها حاضر نیستند به اشتباه خود اعتراف کنند، که مردم را متهم به دو رویی و نفاق میدانند.

این موضوع هم در عرصه سیاسی اتفاق افتاد، وهم در عرصه فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی .

   در عرصه فرهنگی ما می بینیم که گرایش مردم به فیلم اخراجی ها، حمل بر نادانی آن ها می شود و: سینماگران فکر می کنند که اشتباهی شده و مثلا: قرار بوده فیلم کیارستمی یا تهمینه میلانی یا فرهادی، صندلی ها را پرکند قرعه و شانس بنام ده نمکی افتاده است. یک جوان لاغر چطور در برابر اینهمه: سینماگر چاق و فربه توانسته قد علم کند؟

    در نمایشگاه بین المللی کتاب هم می بینیم :مردم بی ادعا به نمایشگاه می روند خسته می شوند، پول خرج می کنند جای پارک یا بلیط مترو گیر نمی اورند، بعد یک عده ای نشسته اند و می گویند:چرا کتاب های دفاع مقدس بیشتر از همه فروش می رود؟ لابد دستور بسیج یا دولت است که این ها را بخرند.

   سال ها است که تبلیغ می کنند :اسلام دین شمشیر است و ترور  و یا اینکه می گویند: اسلام که وارد ایران شد، کتاب ها را سوزاندند و علم را ازبین بردند. و تمدن ایرانی را نابود کردند. دروغ پر دازی آن ها فقط:تاریخ و یا سرزمین های دور افتاده را شامل نمی شود، همین دیروز را هم تکذیب می کنند.

    قحطی و جنگ در فاصله بین سال های  1296تا 1350 را که: ایران با کمک شیر خشک ، روغن و برنج اهدایی طرح مارشال آمریکایی زندگی می کرد، دوران ارزانی و پرنعمتی و دوران خوشی تعریف می کنند!.آن ها نمیدانند یا نمی خواهند بدانند: دراین سالها نان گیر نمی آمد در ارد نان، خاک اره یا شن و خاک قاطی می کردند. آب خوردن مردم آب نهر ها و جوی ها بود! که در اب انبار ها رسوب می دادند.

    بیماری های وبا و حصبه ، فقط در یک زمان کوتاه 14میلیون ایرانی را نابود کرد. و حالا این دوران برای چه کسی خوش بود نمیدانیم!

     فقط در دهه پنجاه است که: وضع مالی ایران خوب می شود. آن هم به خاطر قیام های مردمی و: مبارزات مسلحانه و سیاسی که در جریان بود. زیرا از سال 1348که بحرین از ایران جدا شد و: ایه الله حکیم فوت کردند، زعامت امام خمینی ره قطعی شد و: دشمن برای مات کردن امام خمینی ره ،تا می توانست هزینه کرد.

    از ترس قیام مردمی، آمریکا و دشمنان خارجی هم، به نفت ایران هجوم اوردند و ناگهان، نفت به بالاترین قیمت خود صعود کرد و: در آمد های زیادی نصیب دولت ایران شد. ولی این در آمد ها بین مردم توزیع نشد، یا از آمریکا سلاح و ابزار های دست دوم خریداری شد! و یا خرج ساواک و نیروهای وفادار گردید. شاید کسانی که از دوران خوش گذشته می گویند، از این دسته بودند.

    بنده خودم در زندان ساواک که بودم، نگهبان ها زیر زیرکی به ما می رسیدند. و از ما راضی بودند! از یکی از آن ها پرسیدم :چرا شما از ما ناراحت نیستید؟ گفت از موقعی که شما قیام کرده اید، حقوق ما چند برابر شده، لذا ما از شما متشکریم!

     خیابان های یک متری که هنوز پایتخت را ازار می دهد، برای این بوده که ماشین در کار نبوده! و همه شهر مالرو بوده.خر و الاغ تنها وسیله رفت آمد مردم و: بار کشی آنان بوده.  تا سالها 1350بزرگترین خیابان یا اتوبان تهران، خیابان مولوی بود! سال ها طرح چهل متری کردن نواب در حاشیه بود.

   البته اقایان از رو نمی روند، می گویند رفاه نبوده ولی دل خوش بوده! درآمد ها: سنار سی شاهی بود ولی، دل ها شاد بود؟ البته ما می دانیم که منظورشان چیست، ولی ممکن است جوان ها یا نوجوان ها ندانند. منظور آن ها از دل خوشی، روسپی گری و وجود مراکز فساد و: فروشگاه های مشروبات الکلی است.

   لذا باید یکبار برای همیشه، چشم ها را باید شست! و جور دیگر دید. و به این آه و ناله عده ای الکی خوش، گوش نداد و تاریخ را بطور واقعی نوشت و خواند.

结识朋友

有些人在做出诊断和流动性的错误:我们已经付出了沉重的代价。谁是年Fadaei索赔,但后来变成了:完全相反的运动!它甚至有诚实承认这一点。什么似乎是民众的情绪,现在报价Fadaei 。

   或谁是反安培或列表:即使他们征服间谍窝,但现在的裙子美帝国主义提倡纯洁的思想。他们只是不愿意承认自己的错误,他们知道,人的虚伪和伪善的指责。

这也发生在政治舞台上,无论是在经济,社会和文化方面。

   十大呼吁盐。多少钱一个年轻的瘦:摄影师小胖和丰满吃得消?

    国际书展也看到:人们厌倦了不事张扬的展览,把钱花在停车场或地铁票持有人不会,经过几次坐下,说:为什么是圣书所有销售都是?动员或状态的任务,他们必须购买。

   多年来,他们推动伊斯兰教的剑,恐怖活动,或者他们说,伊斯兰教进入伊朗,焚烧书籍,打死科学。伊朗文明的毁灭。它位于正好填补Dazy日,不包括偏远的土地,昨日否认了。

    这些年来1296年至1350年,伊朗的协助奶粉,食用油和大米的马歇尔计划捐赠,美国在廉价葡萄酒的时代和生活的喜悦与饥荒和战争的定义,他们不知道或不想知道。 :今年也不面包机面包粉,锯末或沙子和泥土掺和。人饮水,河流和运河!沉积在蓄水。

    霍乱和伤寒,只有很短的时间会杀了1400万伊朗人。现在是知道谁啰的时候了!

     只有在五十年代:伊朗的财政状况是良好的。其时为人民的起义:武装斗争和政治斗争的事情。巴林自1348年从伊朗分离:阿亚图拉哈基姆去世后,霍梅尼的领导是霍梅尼的队友一个明确的敌人,就必须是昂贵的。

    由于害怕人民起义,美国和外国的敌人,突然冲进伊朗石油,石油攀升至最高价和部分很大伊朗政府。但它不是分布在人民群众中,或美国的武器和工具,购买二手!资金是忠诚的部队和萨瓦克。也许那些谁记得他们说的时代,都是这种类型。

    我自己有萨瓦克监狱,看守把我们下灵活。我们很高兴!其中一个人问我们为什么不打扰?他说,当你已经上涨,我们的权利成倍增加,因此,我们感谢你!

     一只脚还在疼的资本,为此,机器不能正常工作的街道!和所有的城市是马尔罗驴子和只意味着践踏人的驴:通过一次你拉他们。 1350年最大的街道或公路德黑兰,鲁米!年度计划是四十米的纳瓦布的边缘。

   当然,男人不要走开,但他们并不幸福和繁荣!收入:低,然而,幸福的心?我们知道他们的意思,但可能不知道这个年轻人或青少年。欢乐的心脏,卖淫和腐败中心店是酒精。

   所以,一劳永逸,眼睛应清洗!以及各种其他的观点。的叹息和呻吟声和一些好的水果,日期不听,竟创作并演唱。

 

  • سید احمد حسینی ماهینی

سرگذشت کتاب و: کتابخوان ها.

سید احمد حسینی ماهینی | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۰۸ ب.ظ | ۰ نظر

کتاب  یا طومار؟

آدم در سنین نوجوانی  یا جوانی، اگر چیزی را ببیند و بشنود، فکر می کند دنیا از اول آنطور بوده است!مثلا برای جوانان امروزی، تصور دنیای بی تلفن همراه، اصلا ممکن نیست یا برای جوانان دیروز، تصور دنیای بدون کتاب! آن ها فکر می کنند از روز ازل، کتاب به همین شکل نوشته  و چاپ می شد.

طرف دیگر قضیه هم این ایراد را دارد. یعنی پیرمردها، دنیای موبایل و کامپیوتر را هم که: بعد از کتاب آمده قبول ندارند!یعنی اگر کسی هزار تا کتاب اینترنتی هم بخواند، آن ها می گویند این فرد کتابخوان نیست و: آمار می دهند که ایرانی ها، فقط 8 دقیقه کتاب می خوانند !

   حالا معضل کتاب نویسی هم همین است . هر سنی می خواهد کتاب را آنطور که می فهمد، تعریف کند و بقیه سن ها را کنار بزند. فرضا اگر ما سه نسل را در نظر بگیرم: نسل کتب خطی ، نسل کتب چاپی و نسل کتب الکترونیکی . پیرمردان با سواد ما که در کودکی مکتب می رفتند، و لوح یا ورق چوبی در دست می گرفتند، و یا آن هایی که مداد جوهری داشتند و: با اب دهان آن را خیس می کردند و می نوشتند. اینها کتابت جوان ها را که با خودکار می نوشتند قبول نداشتند. 

    خوشنویسی از نظر آن ها نوشتن با قلم و دوات است، که صدای جیر جیر حرکت قلم روی کاغذ شنیده شود. کتاب هم از نظر اینها چند ورق دست نوشته است که: به هم دوخته می شود. لذا صحافی جدید را که با چسب باشد قبول ندارند! و چاپ کتاب برایشان مفهوم نیست، زیرا کتاب باید با دست آن هم در نور شمع نوشته شود!

 نسخه برداری یا کپی کردن را هم، فقط رونوشت میدانند یعنی با دست از روی قبلی بنویسند! مانند بیشتر محضر خانه ها! میگویند کپی را میتوان تقلب کرد! ولی رونوشت را که مهر دفتر خانه دارد نمی توان!

  نسل دوم که با چاپ آشنایی دارد و: فتوکپی را می شناسد ، زیاد سخت گیر نیست. کپی شناسنامه یا کارت ملی یا هر کپی دیگر را، درست میداند مادامی که خلاف آن ثابت شود. 

   اما نسل سوم از کپی چیز دیگری می فهمد! کپی رایت و پست، آپتودیت و بک آپ گرفتن، برایش خیلی مهمتر از: کپی شناسنامه و این جور چیزها است. یک کامنت که برایش بگذارند، بهتر از صد تا حاشیه نویسی نسل اول است!یک لایک برایش بکنند، از صدا آفرین و هزار آفرین نسل دومی ها بهتر است. اگر یک روزی نوشته اش به اشتراک گذاشته نشود، از صد بار فلک کردن نسل اولی ها زجر آورتر است. 

همین تفاوت بین سه نسل حاضر در میان ما، نشان از تاریخ پر فراز و نشیب کتاب دارد  و: اصلا شاید کتاب تاریخی نداشته باشد. بلکه فقط تاریخچه داشته باشد!

   یک بررسی ساده نشان می دهد: کتاب به شکل امروزی، عمری کمتر از یک قرن دارد. و قبل از آن گرچه از نام کتاب استفاده می شده، ولی واقعا کتابی در کار نبوده است. 

    میدانید تا مدت ها خط وجود نداشت، پس کتاب هم وجود نداشت! وقتی خط اختراع شد، کاغذی وجود نداشت پس باز هم کتابی وجود نداشت. در این دوران اغلب نوشته ها کوتاه و فشرده بوده، و بر روی سنگ ها و گل ها یا دیوار ها نوشته می شده است. 

مدتی پاپیروس و بعد چرم ، بالاخره کاغذ و پارچه برای نوشتن پیدا شد. ولی باز هم کتابی وجود نداشت . زیرا نوشته های زیادی وجود نداشت .اگر هم زیاد بود به هم مربوط نمی شد. لذا باز هم کتاب نبود. خیلی مطلب طولانی می شد، پارچه یا کاغذ یا پوست را، بزرگتر می گرفتند و بعد آن را لوله می کردند و: طومار درست می شد. خیلی اهمیت داشت آن را با طلا می نوشتند. و دو سر طومار را چوب می گذاشتند تا خورده نشود. 

   شاید از زمان اختراع دستگاه چاپ، بشر به این فکر افتاد که مطالب بلند را، بریده بریده کند تا دستگاه چاپ بتواند آن را چاپ کند! لذا اندازه استاندارد کاغذ یا ورق، از آن موقع شروع شد. تا مدت ها این کاغذها یا ورق پاره ها را، با نخ و سوزن به هم می دوخت ند. ولی صفحه شماری مد نبود، بلکه مطلب آخر هر صفحه را در اول صفحه بعد، تکرار می کردند!

    سال ها طول کشید تا مطالب به هم پیوسته پیدا شد. و بعد برای چاپ کردن آن ناچار شدند صفحه شمار بزنند. و این زمان به ما خیلی نزدیک است. یعنی شاید بیش از صد سال نباشد که در جهان، و بیش از 50سال نباشد که در ایران، کتاب به شکل امروز تولید شد! بزرگتر ها یادشان است که درس های دبیرستان، کتاب نداشت معلم ها از خودشان جزوه می گفتند! شاید از دهه 40یا پنجاه این روش فعلی: چاپ کتاب یکدست رواج پیدا کرد.

   کمی کوچکتر ها یادشان است که: در دانشگاه ها هم همینطور بود: جزوه، پلی کپی، از روی دست هم نوشتن و: این جور چیزها. هنوز کتاب های دانشگاه  و: حوزه های ما یا در هند چاپ میشد یا در ایتالیا و: این اواخر لبنان و عراق .. 

بله عزیران من، این بود سرگذشت کتاب و: کتابخوان ها....

书或滚动?
在青春期或年轻的人,你可以看到和听到的一切,认为这个世界是因为它第一次!举例年轻人想象世界上没有手机,甚至是不可能的,因为现在的年轻人想象一个没有书的世界!他们认为永恒的,所以这本书的编写和出版。
另一边是问题。老头,塞尔达乃至世界:这款本本不来那如果千到互联网上读了这本书,他们说这是不是一个读者,统计数据显示,伊朗,仅有8分钟的书!阅读!
   现在,这是用写一本书的问题。这本书将是任何年龄,因为它明白的定义,并排除所有其他年龄段。例如,如果我们来看看三代:手稿,印刷书籍,世世代代的电子图书的产生。我们在幼儿识字,去老同学,和石板或木板表在手边,或者那些用铅笔和墨水:他们用唾沫湿润和写的。这些年轻的书写用笔是写的不接受。
    书法的笔和他们的墨水瓶,那鸣叫笔画在纸上被听到。这些都是手写书的几页将被缝在一起。这即是粘新的绑定不同意!而不是这本书对他们来说,是因为这本书应该写的手在烛光!
 转录或复制它,只知道从以前写成绩单的手!像大多数伟大的房子!副本可以被称为作弊!但内政部已密封的副本不可能!
  第二代是熟悉印刷:影印知道,这是不是太苛刻。国民身份证或任何副本或其他副本,只要你将他证明并非如此。
   但第三代复制别人理解!版权和岗位Ptvdyt和备份变得比他更:出生证明,这些东西副本。离开她的一个评论,上百个注释更好,第一代是赚了他的侧翼,成千上万的企业家的声音,创造第二代更好。如果有一天他的著作中被共享,百倍Vrtr痛苦的可怜虫是前代。
目前一代的我们之间的这种差异,历史是充满坎坷的书籍:也许是没有历史的书。它可能只是历史!
   一个简单的调查显示:书今天不到一个世纪。虽然它使用的书的名字前,但是这本书真的没有工作。
    你知道吗,有没有排长队,所以没有书!当线路被发明,没有纸时,有一个开放的书。在此期间,大部分职位是简明扼要,并在岩石上,花朵或墙壁已被写入。
一会儿,纸莎草纸和皮革,纸张和纺织品后终于找到了写作。但同样,有一本书。因为有很多的写作。很高,如果它是不是已经联系在一起。如此反复,不是书本。是很长的,布或纸或皮肤,被放大,然后在管的有:请愿是正确的。金写的是非常重要的。和两个木把请愿书不应该吃。
   也许是因为印刷术的发明,那人就有关编写长,口齿不清,使打印机可以打印的想法!这个标准尺寸的纸张或信封,然后就开始了。这撕成长,螺纹和缝纫针纸张在一起。然而,一些屏幕模式,但每一页的第一页上的内容,然后重复他们!
    花了几年的不断材料被发现。然后他们被迫完全打印一页。这一次,我们都非常接近。好吧,也许不超过一百年的世界,不超过50年,伊朗今天生产了一本书的形式!请记住,旧的学校的功课,没有书籍,小册子说教师自己!也许在40岁或50电流法:统一本书复兴。
   并给他比在大学太低了一点:小册子,该手写的多态性副本:所有这些事情。没有书和大学:我们的区域和被出版在印度或在意大利:黎巴嫩和伊拉克的结束。
是的·阿齐兹我来说,这是故事书:读者....

  • سید احمد حسینی ماهینی

عاشقان کتاب بر بال ملائک

سید احمد حسینی ماهینی | شنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۲۰ ب.ظ | ۰ نظر

عاشقان کتاب بر بال ملائک

نمایشگاه بین المللی کتاب این روز ها، به تهران حال و هوایی دیگر داده و: مشتاقان کتاب را از سراسر جهان به سوی خود جذب کرده است. و چون این نمایشگاه  در مصلی تهران برگزار می گردد، تقدس و معنویت آن را چند برابر کرده است ..

  در روایتی است که فرشتگان در جهت احترام به جویندگان علم، بال های خود را در مسیر رفت و آمد آنان فرش می کنند. و جویندگان علم و دانش، بر بال ملائک رفت و آمد می کنند. و این اهمیت علم و دانش در اسلام را می رساند. شاید اولین اثر مکتوب منسوب به اسلام باشد. البته قبل از اسلام نیز مکتوباتی بوده است، ولی به صورت سنگ نوشته یا پاپیروس، که صفحه یا لوح را تشکیل می دادند و: کتاب نبوده است. و به اعتبار امروزی، اعلامیه یا بیانیه ، اطلاعیه یا آگهی بوده است. مانند منشور کوروش یا داریوش بزرگ، که تاکنون نیز باقی مانده است . حتی در زمان حضرت موسی، ده فرمان را بر ده لوح بزرگ نوشته بودند. و تورات در کار نبود. در زمان حضرت عیسی ع هم، کتاب نبود زیرا حضرت عیسی را بر صلیب زدند، و حواریون ایشان را پراکنده کردند. و تا سیصد سال کسی حق نداشت، از ایشان نامی ببرد چه رسد که کتابی هم باشد . حتی اوستا نیز کتاب نبود، و زرتشتیان سنگ نیشته های ورق ورق داشتند.

    اولین کسی که اهتمام به نوشتن کتاب کرد، حضرت علی ع بود. ایشان تمام آیات قرانی را به ترتیب، از بزرگتر به کوچکتر تنظیم  و نوشت. حتی اگر کاری به ایشان رجوع می شد، می فرمود جمع آوری قران از همه چیز واجب تر است .لذا مکتوب اصلی یعنی قران پیامبر، برای اولین بار به صورت کتاب در آمد.

    البته بعد ها خلیفه سوم هم اشتیاق به این کار نشان داد. و بعد یهودی ها که سواد داشتند تورات را هم، سعی کردند به صورت کتاب در بیاورند. و در مدتی بعد، نصارا یا مسیحیان نیز این کار را کردند. اما کار آن ها کامل نبود زیرا: بعد از سال های سال این کار را می کردند. و لذا با مطالب اصلی فاصله زیادی داشت. بطوریکه نوشته تورات به اسرائیلیات آلوده شد. و کسی نمی دانست تورات واقعا از سوی خدا است یا: دست نوشته خام خام های یهودی. بنا بر آیه ای از قران، احتمال قوی این ها بیشتر عقاید شرک آلود علمای یهود بوده است. زیرا قران می فرماید: وای بر کسانی که کتابی را به دست خود می نویسند و: می گویند از جانب خدا است.

   مسیحیان نیز بهتر از این نبودند، زیرا حداقل شش کتاب متفرقه دارند که: بر اساس داستان ها و سفر های من در آوردی علمای مسیحی، نوشته شده و بسیاری از نوشته های آن، حتی خلاف دین خدا است.

   لذا برخلاف تبلیغات که می گفتند: اعراب به ایران حمله کردند و کتاب سوزان راه انداختند، کتابی در کار نبوده است و الواح سنگی هم، در آتش نمی سوزد.

    البته روایت است که برخی اعراب، این کار را در همان محدوده خودشان انجام دادند. مثلا وقتی حساب کنیم، پیامبر در عرض ده سال 520بار در نماز جمعه ها خطبه خوانده است. و مسلما این خظبه ها یاد داشت شده، ولی چرا به دست ما نرسیده؟ عایشه همسر پیامبر می گوید: یک روز پدرم دستور داد: هرکه لوح یا نوشته ای از پیامبر دارد، به میدان شهر بیاورد و همه به خیال اینکه جایزه ای می گیرند، بردند و بعد ناگهان ایشان دستور داد: همه را آتش بزنند و سنگ نوشته ها را هم در هم بکوبند . البته برخی ها، نیاوردند و احادیثی که به ما رسیده از همان هاست . و بیشتر احادیث هم در دوران: امام باقر و امام صادق جمع آوری و منتشر شد.

    زیرا به دستور خلیفه، اخباری گری منع شد. یعنی هیچکس حق نداشت روایتی از پیامبر نقل کند. و این ممنوعیت تا زمان صفویه  ادامه داشت. با حکومت صفویه که باب اخبار  باز شد، عده ای هم افراطی شدند و: قران را کنار گذاشته و فقط به احادیث متوسل شدند! که امام راحل هردو این ها را مردود می دانست، و فرموده که نباید از قران به خاطر احادیث یا: از احادیث به خاطر قران بی توجهی کرد. زیرا قران و عترت با هم هستند.

    در همین زمان، ما می بینیم که علامه مجلسی، صد و بیست جلد کتاب می نویسد . در حالیکه در زمان ابوعلی سینا، ورق بوده و ایشان خودش می نویسد که من در طول عمرم، صدوبیست هزار ورق چیز نوشتم.:

ابن سینا هیچ کتابى یا مرجعى در اختیار نداشت ؛ هر روز 50 ورق مى نوشت ، تا اینکه همه «طبیعیات » و «الهیات » شفا و سپس بخشى از «منطق » را به پایان آورد (گلمن ، 58)

    لذا می بینیم کتاب به مفهوم امروزی، قبل از اسلام وجود نداشت و: بعد از اسلام هم فقط قران بود. و تقریبا از قرن سوم و چهارم و با تالیف  شاهنامه، این نظم بر قرار شد. هرچند که در آن زمان هم بجز چند کتاب بقیه ورق بودند، یا به صورت لوح نگهداری می شدند . کلیله و دمنه که جمع آوری شد ، به جمع این کتاب ها اضافه گردید. و از زمان سعدی کتاب نوشتن با طرح امروزی آغاز می شود . یعنی سعدی هم داستان ها و شعر های خود را، در طول زندگی هر کدام بر کاغذی جدا می نوشت. و در آخر عمر به تدوین آن پرداخت .

   ما میدانیم حتی نوشته های پراکنده اوستا را، استاد پور داوود 80سال پیش به صورت کتاب در آورد. یعنی  تا زمان معاصر، کتاب هنوز رایج نشده بود. حتی اختراع چاپ تا مدت ها فقط مخصوص: انجیل و تورات بود.  وبه جز آن فقط ورق چاپ می کرد و: نامش کاغذ اخبار بود.

   با رفتن ایرانیها به اروپا، کتابت ایرانی و دستگاه چاپ اروپایی،کم کم راه را برای چاپ کتاب به صورت امروزی آماده کرد. بجز کتاب های آسمانی، اولین کتاب ها کتب دانشمندان ایرانی، مخصوصا ابن سینا و خیام بود که چاپ می شد و: در دسترس دانشجویان پزشکی و دیگر علوم قرار می گرفت

爱书人的翅膀

国际书展这几天,盘活,不得不德黑兰:来自世界各地的书籍爱好者吸引。而且由于展览在德黑兰Mosalla ,圣洁和灵性举行,它有几个平等的。

  ,天使为了尊重知识的求职者,他们的翅膀铺平了道路为他们上下班的故事。和知识的人士,而行驶在天使的翅膀。这又让知识在伊斯兰教的重要性。也许第一次书面工作归因于伊斯兰教。前伊斯兰著作已经失传,但一块石头或纸莎草,其中包括页面或CD和书是没有的。和经常账户,说明或声明,通知或公告已。像赛勒斯和大流士的大宪章,今天仍然在使用。即使是在摩西的时代,十诫是写在大十石板。而不是律法。在耶稣时代的一本书,不是因为耶稣在十字架上,祂的门徒四散。三百年,谁是正确的,他会说出这本书是孤独的。阿维斯塔甚至没有在书中,和琐罗亚斯德教徒有一个金属板铭文。

    谁是写一本书的第一次尝试,他是伊玛目阿里的AS 。他们是古兰经的所有经文,较大的和写的小集合。即使什么都看他,因为他收集的古兰经是必要的一切。所以写在先知的古兰经,是第一本书。

    后来,第三任哈里发表示愿意合作。托拉犹太人谁是识字的,也试图把书。后来,基督徒或基督徒做到了。但没有完成它,因为:他们这样做是年复一年。到目前为止为主要内容。写在律法,以色列人被感染。没有人知道,圣经真的是上帝或:原生犹太手稿。根据从古兰经的诗句,更可能的犹太学者进行染色信仰的偶像崇拜。因为古兰经说:祸哉,那些谁写的书,他们的手和:他们都是从神而来。

   基督徒是不是更好,因为他们至少六个根据我的旅程的故事,其他书籍所带来的基督教学者,写了很多帖子,甚至对上帝的信仰。

   他们推出了阿拉伯人所以不像广告入侵伊朗和焚书,书上没有的石雕作品片也是如此,在火不燃烧。

    它是叙述,一些阿拉伯人,他们在同一范围内这样做。例如,我们可以计算出在十年星期五祈祷讲道先知520次被读取。这肯定会学到Khzbh ,但我们为什么不?阿伊莎,先知的妻子说:“有一天,我父亲下令:平板或没有什么是有先知记着说,把城镇广场和想象力是奖品,然后突然间,他已下令所有的火和石头砸在一起。其他人,当然,也没和圣训是达到了我们来自同一个主机。大多数伊玛目Baqir和伊玛目萨迪克的谚语,结集出版。

    由于哈里发的命令,新闻灰色被取缔。没有人被允许讲述先知的故事。而这项禁令一直持续到沙法维王朝。萨法维消息称鲍勃开了,有些人过于极端和可兰经放在一边,刚满说法!霍梅尼拒绝都知道它,并且说,我们应该记住圣训或古兰经:古兰经,圣训被忽略。因为古兰经和TRT在一起。

    与此同时,我们看到ALLAMA Majlisi ,一百二十写书。然而,在阿维森纳,他的盘子,和的时候,他写道:我的整个生命,一切,我写了Sdvbyst万张。 :

伊本西纳并无任何书籍或参考; 50张写的每一天,直到所有的“物理学”和愈合的“神”的一部分,然后“逻辑” ,从而结束(格尔曼, 58 )

    在本书中,我们今天所看到的概念伊斯兰教之前并不存在,伊斯兰教之后只可兰经。而几乎是第三和第四世纪,和Shahnameh的作者,下订单。然而,当时国内只有几页纸等书,或片剂被保留。 Kalila被收集,案卷都添加到集合中。萨阿迪自从写这本书开始于一个现代化的设计。这是萨阿迪的故事和他的诗歌,生活在一个单独的一张纸上写每一个。和一生的配方来支付。

   我们知道,即使分散阿维斯塔, M.大卫教授80年前的著作,并带到预定。直到目前的时间,这本书是尚未普遍。长仅打印甚至发明:圣经和律法。但它只是没有和打印纸张:新闻纸的名字。

   伊朗人去欧洲,伊朗的书写和印刷机器,在欧洲,逐渐铺平了道路为他的书的出版。除了圣经,这本书的书伊朗科学家,特别是阿维森纳和图纸发布:提供给医学生和其他科学会。

  • سید احمد حسینی ماهینی

مساجد اغلب در ساعات آموزشی بلا استفاده هستند

سید احمد حسینی ماهینی | جمعه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۵:۱۱ ب.ظ | ۰ نظر

چرا مسجد باید محل درس باشد؟

     تفاوت منظر ناطق یا: دیدگاه فرد دارای منطق، ممکن است فاجعه هایی به بار آورد. مثلا از دیدگاه شیطان، آتش برتر است ولی از دیدگاه خدا، عاقبت کسانی که به خدا اعتقاد نداشته باشند آتش است! زیرا آتش جهنم، آماده شده برای انسان هایی که: بد عمل کنند و نیکوکار نباشند.

   البته ممکن است عده ای نار و نور را، از یک ریشه بدانند. یعنی اینکه ممکن است آتش، راهنمای انسان هم باشد . اما دیدگاه و منظر مهم است. اگر در درون آتش باشید، یا در بیرون آن یا: در نزدیکی و یا دور از آن، باهم متفاوت است.

    آتش در درون خود سوزاننده است. ولی در فاصله دور تبدیل به نور و روشنایی می شود. و باعث راهیابی و هدایت. به عبارت معکوس: نور بر اثر دور شدن از خدا، به نار تبدیل می شود.زیرا نور ذات هستی است و: روشنایی هدایت و راهیابی، ولی دور شدن از آن، به معنی رفتن در درون آتش است . یکی از معانی لعنت، یا لعنتی یا لعن همین است.

لعنتی کسی است که: از خدا دور شده و یا: خداوند او را از خود دور کرده و: لذا ماهیت نور بودن و هدایت گر بودن خود را از دست داده، و به جهنمی یا آتش دوزخی و سوزاننده تبدیل شده است.

     شاید جهنم همان جهان نما بوده است. یعنی کلمه جهنم، یک کلمه ایرانی و متعلق به دوران جمشید جم است، که در افسانه ها گفته شده یک جام داشته که:جهان را در آن می دیده است. و این البته با تئوری های دیگری هم قابل تفسیر است.

 مثلا خیلی ها معتقدند که: اهرام ثلاثه در مصر یک فرستنده است، یعنی ساختمان فضایی آن طوری است که :میتوان حدس زد توسط انسان های متمدن قبل از ما، و یا سیارات دیگر ساخته شده است. جام جم هم چنین چیزی است، یعنی شاید در دوران جمشید دنیای دیگری بوده و: تمدن بزگتری وجود داشته که: ازبین رفته و یا انسان هایی در کرات دیگر بودند که: به زمین آمدند و مدتی در بهترین دوره تکنولوژی خود،  در زمین زندگی کردند.

    وجود فسیل ماموت یا: فیل های استوایی در سبیری هم، رازی سر به مهر است که نشان می دهد: دوران دیگری بوده که جای قطب شمال با خط استوا عوض شده و: ناگهان همه چیز یخ زده..

   بنابر این منظر یا دیدگاه ها در تفسیر علوم، باعث انعطاف پذیری آن ها می شود. تا جاییکه گاه می بینیم با تمام دانایی، هیچ چیز نمی دانیم!

     به این جهت پیشنهاد اسلام برای آموزش و پرورش، هم سانی یا همزاد پنداری عالم و معلوم است. یعنی انسان در بررسی علوم نباید خود را منشا اثر بداند، بلکه باید در دیدگاه خداوندی باشد و: از منظر او دنیا را تحلیل و بررسی کند.

    چون درک خیلی از مسائل مشکل بر او اسان می شود: چرا که اگر دیدگاه بشری داشته باشد، ظرفیت او محدود به حواس پنجگانه ظاهری و: اگر کمی دقیق تر باشد به حواس هفتگانه باطنی می رسد. و درک بالاتر از آن برایش مشکل می شود.

مثلا در نقاشی اروپایی، همه چیز واقعی و زمینی است: پرسپکتیوها ، سایه روشن ها ، وجود نور وتاریکی در کنار هم، از آثار نقاشان غربی معلوم است. یعنی هیچ چیزی غیر از: آنچه حس می بیند نقاشی نمی کند. اما در مینیاتور ایرانی که: سالیان سال قدمت دارد، همه چیز ساخته ذهن مجرد نقاش است. از پلیدی ها ، سیاهی ها و سایه ها اثری نیست.همه آدمها دور و نزدیک به یک اندازه نقاشی می شوند! و با اینکه شکارگاه نقاشی می شود ولی، در آن خون ریخته شده یا سگ تازی دیده نمی شود.

   این معنویت در نقاشی ایرانی اسلامی، تا جایی است که قرن ها در ضرب سکه با نقش آدم مرسوم نبوده و: بیشتر کلمات در آن درج می شده . در تولید فرش هم همیشه، گل و بوته بوده است. زیرا می خواستند که بهشت را زیر پای بشر نهادینه کنند. حتی فرش ها را به دیوار و سقف هم آویزان می کردند تا: بهشت در همه جا حضور پیدا کند.

   در حالیکه با آمدن کمال المک، اعتیاد و فقر ، سیاهی و زندگی اشرافی به نقاشی ایران وارد شد. اولین نقاشی های طبیعت گرا، در قهوه خانه آغاز شد و نام نقاشی قهوه خانه ای گرفت. که در میان دود ودم داستان های افسانه ای را ساز می کردند.

 نقاشی های ناتورالیستی کمال الملک و شاگردان او، بطور کامل زندگی پادشاهان را بازیبایی کامل نقاشی می کردند. واگر به مردم یا ملت می پرداخت، فقط فقر و اعتیاد و تباهی از آن ها نشان می داد. این نشان میدهد که آن نقاشی ها هم، ساخت ذهن است و: برخلاف ادعای رئالیستی یک سور رئالیست است.

    این بدبختی از زمانی بر ایران مستولی شد که: مکتب از مدرسه مجزا شد! و نخستین نقاشی کمال الملک هم، نقاشی مدرسه دارالفنون بود. نقاشی مینیاتوری ایران که از داخل مکتبخانه ها بیرون می آمد، برای این مقدس بود که: مکتب خانه ها همه در مساجد تشکیل می شدند و: هر دانش آموزی قبل از هرچیزی، احکام اسلامی را فرا می گرفت و: می شنید که در اسلام نقاشی صورت مکروه است. و یا می فرمودند (لاتدخل الملائکه  بیتا فیه کلب او صوره) ملایکه در خانه ای که در آن سگ، یا تصویر انسان باشد داخل نمی شوند. و هنوز هم جز احکام  نماز یکی این است که: در مقابل نمازگزار نباید عکسی باشد.

    مدرسه شدن مساجد، علاوه بر اینکه دانش آموز را، از ابتدا با اسلام آشنا می کند. از نظر کمبود مکان و معلم هم مشکلی نمی ماند. زیرا مساجد اغلب در ساعات آموزشی بلا استفاده هستند

为什么清真寺的位置是教训?

     区域或不同的角度:逻辑的角度看,可能带来灾难。例如,鉴于魔鬼,但在火的神是为那些谁不相信神是火上最好的结局!地狱之火的人是没有准备好,坏的行为。

   当然,有些人可能会纳尔和光,知道同根同源。这是可能的火灾是人类指导。但是这种方法是很重要的。如果您是火内,或外,或在不久的或从它为止,是不同的。

    火在燃烧中。但这种距离被转换成光。造成合格和指导。在反向光与神分离,成为NAR他们是光与自然:轻,导航和制导,但除此之外,它意味着要在火里。祸是祸还是诅咒的意思是一样的。

狗屎是上帝或神,远离他的谁:所以丢失光线和指导的性质,以及地狱还是地狱,烧就成了。

     也许地狱具有相同的世界观。这个词地狱,一个波斯字和果酱是由拥有,有一杯传说中说,世界已经看到了。这个过程可以通过其他理论来解释。

 例如,许多人认为,在埃及,一个发射器的金字塔,空间结构是这样的,它可以通过文明的人猜到我们面前,和其他行星制成。果酱是这样的事情,也许在另一个世界和时间记者:有有更大的文明被摧毁或人类在其他行星来到地球在他们的技术的过程中有一段时间,而土地。

    猛犸或大象热带Sbyry ,秘密的化石来爱秀:那是另一个时代,而不是北极和赤道改变:突然间,一切都被冻结。

   因此,视图的角度或点的解释,它是灵活性。据我们甚至可以看到所有的知识,什么都不知道!

     因此,伊斯兰教,提出了教育中,Sunny被称为世界的概念或自我。人在不知道其来源的作用研究,而且在他的世界观来看神和分析。

    因为它很容易让他明白了许多棘手的问题:为什么人类的角度来看,他的能力有限感知和外观:七异度空间都有点更准确。它更多的理解是困难的。

例如,欧洲绘画,一切都是真实的和土豆:角度,光线和阴影,光明与黑暗起来,西方艺术家的作品是已知的。这意味着什么比其它:请问画没有什么意义。但伊朗微缩模型是岁,一切都在画家的心灵进行。邪恶,黑暗和阴影已经不复存在。 ,所有的人都远近同样被涂!它是绘有狩猎,但它是没有看到鲜血洒猎犬。

   波斯绘画的灵性,使普通人不必在造币作用:列出了更多的单词。总是按时地毯生产,花卉和植物是。因为他们要制度化普天下芸芸众生的人。即使是地毯到墙壁和天花板都这么挂了:天堂随处可见。

   然而,未来的完美Almk ,成瘾和贫困,黑色和高尚生活的画法输入。的自然取向的咖啡馆咖啡馆第一画作被打开,画的名字。其中建筑物的神话故事有烟调制解调器。

 Kamalolmolk和他的自然主义的绘画,充满了生命HHH国王被涂上完美的美丽。如果支付人或民族,只有贫穷和成瘾和破坏它显示。这表明,它工作得很好,是使心灵:一个河畔现实主义者主张是不现实的。

    时代的苦难落在学校成为一个独立的学校! Kamalolmolk的第一张画,这幅画是在校学生,达累斯萨拉姆基地。如果是可憎的。或者,他()天使在一所房子里一只狗,或者一个人的数字里面都没有。然而,没有人祈祷:祈祷不应该被拍下。

    学校清真寺,除了学生,首先要熟悉伊斯兰教。问题不是缺少空间和老师。清真寺往往是无用的,因为训练时间。

  • سید احمد حسینی ماهینی