ستاد انتخاباتی

به احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری امریکا از حزب سبز

ستاد انتخاباتی

به احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری امریکا از حزب سبز

۱۸ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

طرح پلیس زبان فارسی!

سید احمد حسینی ماهینی | چهارشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۳، ۱۲:۱۳ ق.ظ | ۰ نظر

حفاظت از هر چیز با ارزشی، نیاز به نیروهای محافظ و متخصص خود دارد . اموال مردم با ارزش است، لذا پلیس نگهبان و اداره آگاهی تشکیل می شود، تا از اموال مردم نگهداری وک از سرقت آنان جلوگیری شود. جان مردم با ارزش است، لذا پلیس امنیت و پلیس جنایی تشکیل می شود. پلیس امنیت وظیفه پیشگیرانه دارد، و از قتل مردم جلو گیری می کند، و اگر اتفاقا کسی به قتل رسید، پلیس جنایی قاتل او را پیدا و: دستگیر و تحویل قانون می دهد.

پلیس قضایی، پلیس ساختمان، پلیس میراث فرهنگی نیز، از انواع محافظ هستند که از: میراث فرهنگی و موضوعات تعریف شده خود، نگهداری می کنند. در این میان زبان فارسی، به عنوان بزرگترین میراث معنوی،  مغفول مانده و در میان آن همه: سارقان و دزدان آگاه و نادان، تنها و بی سرپرست مانده و: هر روز یکی از لغات آن نابود می شود!

البته نقش فرهنگستان: زبان وادب فارسی را، که هر از چند گاهی تک مضرابی می زند، را، فراموش نمی کنیم. ولی ارزش این میراث، به اندازه چند نفر که: ساعات اضافه کاری برای این کار می گذارند نیست! تا از سر پر بودن معده، گاهی چند افاضاتی بکنند. حداکثر به نظر ما این عده، به عنوان ستاد مشاوره ای نقش دارند، و بیش از آن کاری از دستشان نمی اید. حتی احساس نوجوانی و جوانی هم ندارند که: حد اقل چند فریادی هم بزنند!

از نظر ما سازمان بزرگ و: با انگیزه ای قوی برای حفظ:  زبان فارسی لازم است. حداقل زبان فارسی، به اندازه یک ترافیک ارزش دارد! چطور برای ترافیک اینهمه: افسر و کادر و سرباز و همیار پلیس گذاشته اند ؟ مگر در عراق که پلیس راهنمایی نیست، روزگار مردم نمی چرخد؟ پس می بینیم که جربزه رئیس ستاد، یا مدیران عالی است که: مسئله بودجه و نیروی انسانی را، در انتهای برنامه قرار می دهد.

لذا ما یک سازمان پاسدار زبان فارسی، پیشنهاد می کنیم با نفراتی: به اندازه پلیس راهنمایی و رانندگی، تاهر کسی که از روی خط فارسی عبور کرد، یک نفر جلو بایستد و او را متوقف کند. نه اینکه مانند فرهنگستان، با بی حالی فقط پند و اندرز بدهد، و تولید واژه کند و یک زبان اسپرانتو جدیدی را، بنام فارسی به خورد مردم بدهد.

این سازمان باید اساتید و دانشجویان، محققان و علاقمندان فارسی را مانند: سربازان پادگان به خط کند. و همه آن ها را در جهت: حفظ زبان فارسی سازماندهی نماید. متخلفین را جریمه کند و: از درآمد آن، حافظان زبان فارسی را تشویق نماید. وقتی کسی در داخل زبان فارسی است، ولی فونگلیش می نویسد! یعنی از حروف انگلیسی استفاده می کند، باید جریمه شود و آن که اولین بار، آن را ترویج کرده، بیش از همه باید جریمه شود.

خودرو سازان و مهندسان، پزشکان و فیلمسازان، همه باید جریمه شوند. حتی آن هایی که تابلو: برای مغازه ها می نویسند، باید بدانند همه چیز حساب دارد! و زبان فارسی هم صاحب دارد، و در استفاده از آن قانونمند باشند. برای ساماندهی این خیل عظیم، چهار رکن یا ارکان چهار گانه لازم است: شورای عالی زبان فارسی، که میتواند همان اعضا فرهنگستان باشند، که قوانین لازم را برای: حفاظت از زبان فارسی تهیه و: به مراجع قانون گذاری: اعم از مجلس و دولت پیشنهاد کند، و پس از تصویب، آن ها را تدوین و برای، اجرا ابلاغ  کند.

رکن دوم شورای سیاستگذاری، یا ستاد اجرایی می تواند باشد. که این شورا یا مجمع میتواند: محل تجمع معاونان فرهنگی ادارت، سازمان ها و شرکت ها باشد، این عده مشکلات اجرایی در محدوده های اداری خود را، تدوین و به شورای عالی ارائه می دهند. و برای اجرا مصوبات در: حیطه تحت مدیریت خودشان اقدام می نمایند.

رکن سوم اساتید و دانشجویان ، علاقمندان و محققان زبان فارسی هستند، که مانند افسران دریا دل راهور، بیدار بوده و برگه های جریمه در دست، مانند عقاب بر سر متخلفان فرود می ایند. که به عنوان پلیس زبان فارسی یا: پاسبان ان نامگذاری می شوند. رکن چهارم را دانش آموزان و: هواداران زبان فارسی در هر کلاس ، محله و منطقه تشکیل می دهند، و بدون برگه جریمه، نسبت به ارشاد گمراهان اقدام می کنند. که همان عنوان همیاران زبان فارسی، برای آن ها خوب است.  

语言警察!

保护所有的东西,需要保护的力量和他们的专业知识。属性值,从而形成分局民警看守,防止物业维修鲈鱼他们的盗窃行为。人的生命是宝贵的,所以安全警察和刑警。预防性安全警察的职责,防止他们杀了人,如果碰巧有人被打死,警方发现杀害她的凶手和罪犯逮捕和交付的法律。

司法警察,警察大楼,警察和文化遗产,保护其文化遗产的界定问题,将被保留。语言的关系,最伟大的精神遗产,忽视,而其中所有:小偷和强盗有知识和无知,并独自离开,而不支持:它的每一个字被销毁!

语言和文化波斯的学院,偶尔挑一个做,因为我们没有忘记。这种遗产的价值,以及几个人还没有加班小时这样的!为了填饱肚子,有时几个Afazaty做。我们认为这是最大数,涉及的顾问委员会,以及超过什么事实并非如此。青春期,甚至不觉得自己是至少有几个一声!

我们认为,具有较强的激励的主要组织保持波斯必要的。至少在波斯,是值得尽可能多的流量!多少流量官员和警察人员和士兵的同伴?警方不仅在伊拉克,世界不转?所以我们看到员工敢于主任或高级管理人员的是资金和人力资源的问题,在节目的最后。

因此,我们有波斯语言的守护者,我们建议成员交警,谁保证波斯线的推移,人们站起来阻止他。而不是像奥斯卡,与萎靡不振只给建议,以及字制作,以及一种新的语言,世界语,波斯语名字给观众。

教授,研究人员和波斯的爱好者组织作为线驻军。和所有的人都在为:保持语言的组织。而其收入精致违反者,监护人鼓励的语言。当有人在语言,但写Fvnglysh!英文字母时,它应该被罚款,这是第一次,这将促进,首先,应该罚款。

汽车制造商,工程师,医生和电影制片人,都应该被罚款。即使是在写这些板的商店,要知道那里的一切!与主人的语言,它的使用是合法的。要组织大量的四大要素或四大要素是必要的:最高委员会波斯语言,它可以是学院的成员,必要的立法波斯语言的保护,立法机构,包括议会和政府提出,经批准后,它将编译和运行的通知。

该政策委员会,或者行政机关工作人员的第二个元素即可。理事会或理事会可以:副聚集的地方文化机构,组织和公司,他的办公室的范围内运作的问题,数以开发并提供给安理会。并落实在自己的管理行动领域的立法。

教师和学生,业余爱好者和研究者波斯语的第三大支柱,这就好比大海人员Rahvr,清醒和门票在手,像鹰下降的罪犯。警察或语言:警方称。在课堂上,地区和区域的形式,并没有任何形式的罚款波斯语言的学生和球迷的第四个支柱,引导误导行为。相同的语言作为工人,对他们有好处。

  • سید احمد حسینی ماهینی

(No dog no Iranian!) تحقیقات ایرانی به زبان غیر ایرانی !

سید احمد حسینی ماهینی | دوشنبه, ۸ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۵۲ ب.ظ | ۰ نظر

 

در یکی از شهرستان های آذری زبان، امام جمعه به زبان آذری خطبه می خواند، بعد برای اخطار به صدام گفت: من به زبانی صحبت می کنم که ، همه دنیا بفهمند و بعد، شروع به فارسی صحبت کردن کرد. اما فارسی زبان ها، برای اینکه همه دنیا حرف آن ها را بفهمند، به زبان انگلیسی صحبت می کنند!ُ آن ها نمی دانند که کمترین گویش را زبان انگلیسی دارد !در مقایسه با زبان چینی که: یک و نیم میلیارد گویش دارد!

  بجز زبان هندی که که نیم میلیارد است، زبان فارسی و عربی هم، بیشتر از انگلیسی گویش دارد.اما متاسفانه خود باختگان انگلیس، این را نمی فهمند و: دستی دستی انگلیسی را به گویش بیشتر سوق می دهند! آن ها نمی دانند و یا نمی خواهند بفهمند که: انگلیس از شرکت نفت بر ایران مسلط شد . وقتی هم که مسلط شد، در تمام جاهایی که حضور داشت، در داخل خاک ایران، با کمال وقاحت می نوشت: ورود سگ و ایرانی ممنوع است!(No dog no Iranian!)   

حالا نه تنها شرکت نفتی ها، که حتی پزشکان و مهندسان ایرانی هم، خود باخته شدند و به زبان: کسانی مطلب می نویسند که : ایرانی را با سگ مقایسه می کنند! البته از نظر اینها، سگ ها از ایرانی ها هم بهترند! زیرا اگر یک سگ را در: خانه نگهداری کنند، از یک ایرانی بیشتر خرج می کنند! بنابراین برابر دانستن ایرانی با سگ، ظلم به سگ است!

امروز در کلاس خبرنگاری روابط عمومی: شرکت نفت شاهد بودیم! مانند اکثر همایش ها، متن کاملا انگلیسی بود و در توضیح آن ها هم، فقط از افعال فارسی استفاده می کردند، والا همه چیر انگلیسی بود. حالا فرهنگستان زبان، باید برای همایش ها دستور العمل صادر کند! البته آن ها بسیار فعال هستند، در حالیکه فرهنگستان بسیار منفعل. همین چند شب پیش، یک برنامه ای داشتند راجع به: سریالی که 10ماه پیش پخش شده ! این یعنی عقب ماندگی فرهنگستان و ادب فارسی، از حرکت جامعه! در حالیکه می تواند با استفاده از طرح همیار پلیس، سیستم پاس داشتن از: زبان فارسی را به خود مردم، و حتی کودکان بسپارد.

بطور طبیعی هر معلم زبان و ادبیات فارسی، چندین هزار دانش آموز و دانشجو دارد، از میان هر 30نفر، یک نفر هم انتخاب کند، این وظیفه بخوبی اجرا می شود. زیرا مردم وقتی می بینند که: زبان فارسی صاحب دارد، و آن را پاس می دارد، همکاری می کنند. این امر، هم فارسی را به متن زندگی مردم برمی گرداند، و هم باعث تقویت زبان و ادبیات فارسی می شود، زنگ انشا و املا هم شیرین می شود.

در حالت بدبینانه، ما معتقدیم که غرب گرایان، یا دوستداران تبدیل زبان فارسی به انگلیسی، نادان هستند یا مزدور! اگر نادان هستند بدانند که: باید زبان فارسی را از همان راهی که: بیرون کردند برگردانند. یعنی بجای آنکه برای فرموله کردن مسائل علمی، از علائم انگلیسی استفاده کنند، از علایم فارسی بهره ببرند.

همانطور که ابتدا اینطور بوده! یعنی کتب ابونصر فارابی ، ابن سینا و عمر خیام ، خواجه  نصیر طوسی و دیگران، همه از حروف الفبای فارسی، برای ریاضیات استفاده می کردند.آن ها به زور این علایم را انگلیسی کردند، و الان موقع برگشتن به اصل خود است.

اما چرا مزدور هستند؟ زیرا با این روش، تحقیقات خود را برای فروش به: خارجی ها آماده می کنند! یعنی اسرار نظام و نقطه قوت و بالا دستی ما را، قربانی دریافت پورسانت یا: جاسوسی علمی خود می کنند. فرار مغزها برای همین کار، به زیان مردم ایران است. زیرا مردم مالیات می دهند تا: دولت آموزش و پرورش را اداره کند، و دانشگاه ها را سرپا نگهدارد.

  اما آن ها این هزینه ها را، از بیت المال دریافت می کنند، ولی محصولات خود را شخصا می فروشند! و در آمد آن را در بانک های خارجی نگهداری می کنند. برای همین است که عربستان پاپتی! یا قطر! یک قطره ای، همه طرح های ما را، زودتر اجرا می کنند! دلیل آن هم وجود مهندسان ایرانی، در اجرای طرح های آنان است. زیرا وقتی وارد عرصه طرح ها می شویم، همه عناصر اصلی آن ها، در سراسر جهان ایرانی ها هستند!

伊朗研究非伊朗语言!

在城市里人的语言,阿塞拜疆星期五祈祷讲道称,此前警告萨达姆说,我说的语言,每个人都可以了解世界,然后他开始说话波斯语。但是,波斯语,这个词对于整个世界明白了,说英语,他们不知道的英语是最在与中国语文比较:!半个十亿的语言!

  除了印地文,这是一个半十亿,波斯语和阿拉伯语,最英式英语方言的受害者,但不幸的是,我不明白:十拿九稳,引领英语!他们不知道或不想知道,英国是主要的石油公司在伊朗。当我回过神来,这是目前在所有的地方,在伊朗境内,淫秽的完美写道:狗是被禁止的!

 

现在不仅是石油公司,甚至伊朗的医生和工程师,迷失在那些谁公布伊朗与狗相比!然而,鉴于此,伊朗人比狗更好!如果在家里狗抱,伊朗花更多!伊朗人知道狗,狗是残酷的!

在今天的新闻类,公共关系,石油企业看到了!最喜欢的会议,全英文文本和在他们的解释,只是用波斯动词,否则,所有Chyr英国。现在,语言学院,发给参加会议的说明!当然,他们是非常活跃的,被动的,而学院。就在几天前,他们有一个关于程序:串行宣扬9个月前!学院运动的波斯文学的落后!虽然你可以使用警察的同伴,系统通过波斯语言的人,甚至是孩子带来。

通常情况下,波斯语言和文学的每一位教师,也有几千个学生,每30人,一人被选中,工作做得不错。因为当人们看到,波斯语,它供奉着合作。这是公共生活返回到波斯,并加强了波斯语言和文学,写作和拼写环太甜。

在悲观的情况下,我们认为,西灰或恋人到英语,都是无知或聘请!如果你是无知知道,在他们变成以同样的方式的语言。也就是说,而非制定科学的问题,使用英语的迹象,症状波斯受益。

因为是这样的!图书阿布纳斯尔法拉比,阿维森纳和欧玛尔·海亚姆,瓦加纳西尔土司等,所有的波斯字母,用于数学。他们强迫这些迹象都是英文的,现在是时候回到自己的原点。

但是,为什么被录用?因为这个方法,你的研究销售:老外都准备好了!这就是我们的实力和上游的秘密,受害人收到的佣金或:间谍自己。人才流失的工作,向伊朗人民造成损害。因为税收对政府来说教育和大学保持漂浮。

  但是,公共资金的成本,不应该卖自己的产品!和它来外资银行保持。这就是为什么沙特的怪物值得!或大小!涓流,我们所有的项目,运行速度更快!究其原因,伊朗工程师在他们的项目的存在。因为当我们进入设计领域,它的所有元素都是世界各地的伊朗人!

  • سید احمد حسینی ماهینی

علوم مقاومتی و: پزشکی مقاومتی.

سید احمد حسینی ماهینی | دوشنبه, ۸ دی ۱۳۹۳، ۰۱:۱۳ ق.ظ | ۰ نظر

 

برخلاف آنچه ه برخی می گویند :علوم اسلامی و غیر اسلامی نداریم، خیلی هم داریم! و باید مرز آن ها جدا شود، و حالا اگر از اسلام خوششان نمی آید، ما اسمش را می گذاریم :علوم مقاومتی یا پزشکی مقاومتی. بنا بر نظر پزشکان، مخصوصا خانم دکتر دستجردی، در همایش مدیریت داتش ، پرشکی اولین علمی است که: با انسان متولد شده زیرا، مسئله سالم ماندن، دغدغه بشریت است.

اما از نظر ما، علوم انسانی اولویت دارند. زیرا انسان ها باید اول زندگی کنند، تا بعد به فکر سالم ماندن باشند. بنابر این اقتصاد و کشاورزی ،  علوم طبیعی و پایه، برای زنده بودن لازم است. ولی پزشکی برای سالم ماندن، یا زنده ماندن! لذا همه علوم با انسان زاده شدند و: مدیریت دانش، باید بر این محور حرکت کند. و تاخیر یا تقدم یکی بر دیگری، انسان را تک بعدی به نظر می اورد.

اما همه این علوم، همزاد هم داشته اند! و آن علوم غریبه یا علوم ضد بشری، یا علومی که به فکر مرده بودن! یا مرگ بشر بودند. که ما آن را به علوم بشر دوستانه و :علوم ضد بشری هم ترجمه می کنیم.  ومقصود ما همان: علوم اسلامی و غیر اسلامی است،  که برخی آن را قبول ندارند! علوم اسلامی یعنی علومی که: به دستوراسلام فقط به خاطر: شناخت و عبودیت خدا است (رسول اکرم(ص) فرمودند: أوّل العلم معرفة الجبّار و آخر العلم تفویض الأمر الیه؛ سر آغاز علم، شناخت خداوند جبّار و سرانجام آن، واگذارى امور به اوست) .

اما علوم غیر اسلامی، روح بشر را در خدمت شیطان می گذارد، و شیطان بر تمام امور آن ها مسلط می شود. و او بزرگترین دشمن بشر است که: در شکل نفس اماره و شیطانی، و هوا های نفسانی ظاهر می شود: (أَعْدَى‏ عَدُوِّکَ‏ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ‏.) و کار و فلسفه دشمن هم، از بین بردن و نابود کردن انسان است. یعنی علوم غیر اسلامی، انسان را به یک موجود ویرانگر، تبدیل می کند تا با ساختن: بمب اتم و سلاح های مرگبار،  در پی نابودی بشریت باشد.

یکی از این علوم غیر اسلامی و غیر انسانی، بیو تروریسم است، که استاد خلیلی فر، بخوبی در باره آن تحقیق و تفحص کرده است. ( بیو تروریسم اینتر پل، دکتر سید امید خلیلی فر) به گفته وی، بیوتروریسم دارای تاریخچه طولانی است، از آن زمان که انسان ها برای کشتن دیگران، جسد متعفن یک طاعونی را با: منجنیق به قلعه های آنان می انداختند، تا زمانی که لاشه های مردار را، در سرچشمه اب ها می گذاشتند، که همه طاعون و وبا بگیرند!  تا به امروز که با صد کیلو مواد سمی، می توانند یک میلیون نفر را نابود کنند!

آن زمان هم پزشکان بودند که: این پیشنهاد ها را می دادند! و اصلا سوگند بقراط، به خاطر همین خیانت های پرشکان بود، که البته سودی هم نداشت! و این سوگند نامه، فقط برای دریافت مدرک است! و بعد فراموش می شود. در جنگ تحمیلی، ما چه مقدار پزشکان متعهد، و چه مقدار پزشکان خائن داشتیم؟ آن هایی که گاز خردل را می ساختند، هم پزشک اعصاب و روان بودند، و هم مهندس شیمی دارای مدارک علمی فوق تخصص! که اگر نبودند چنین محصولی تولید نمی شد.

اینکه بگوییم علم فی حد ذاته خوب است، یک تفکر غلط است. زیرا علم باید پایه ارزشی داشته باشد، یعنی باید در جهت سلامت و رشد انسان ها باشد. و درنتیجه آن دسته از علوم که: به ضرر انسان ها است، فی حد ذاته علوم باطل است. مانند علم سحر و جادو ، جفر و  رمل  و..در پزشکی هم، علوم بیو تروریسم، صرف نظر از دانشمندان آن، یک علم باطل است. و هر نوع تحقیقات یا سرمایه گذاری در: پیشبرد این علوم ضد بشری، فاقد وجاهت قانونی است.

آیا فرقی وجود ندارد بین: علم وتحقیاتی که نتیجه آن درمان سرطان است، با علم و تحقیقاتی که نتیجه آن: سرطان زا است؟ امروزه دیگر بر هیچکس پوشیده نیست که: بیماری های خطرناک و مسری، فقط نتیجه تحقیقات منحرف پزشکی، برای از بین بردن مردم دنیا است. چه کسی می تواند بگوید که : ایدز خود به خود بوجود آمد؟ یا سارس منشا طبیعی داشت؟ یا حتی سرطان، معلول افزایش مواد شیمیایی در: غذای انسان بجای مواد طبیعی، نیست؟

科学性:医学阻力。

相反的是有些人说,伊斯兰教和非伊斯兰教的科学没有多少时间了!并且必须从边境分开,而现在,如果你不喜欢伊斯兰,让我们把它叫做电阻或电阻的科学。据医生介绍,特别是Dastjerd博士,知识管理会议,第一医药科学,人类天生有它,保持健康关注的是人性。

但是,我们的人文科学有优先权。因为人首先要活着,以后要考虑保持健康。因此,经济,农业,自然科学和基本生存的需要。但医生保持安全,并保持活着!因此,所有人类与生俱来的科学与知识管理,必须移动轴。延迟或一个在另一个之上的优先级,则一维人携带。

但是,所有的科学,都有双胞胎!而这被认为是抗人类神秘科学或科学,或科学已经死了!人类死亡。这是我们的人道主义科学和科学也翻译不人道。我们的宗旨:伊斯兰教和非伊斯兰教的科学,有些不同意呢!伊斯兰科学,科学,伊斯兰教的订单仅适用于知识和上帝的崇拜(神圣的先知(SAW)说:知识的开端,神的知识和暴君那是他的事情)。

但非伊斯兰科学,人类的灵魂离开撒旦的服务,撒旦是所有的人的主。他是人类的性感和调皮,性感气氛的形式最大的敌人出现:(),工作和敌人的理念,破坏和摧毁人类。也就是说,非伊斯兰科学,人类正进入一个破坏性的,转换为建:原子弹和致命的武器,人类的毁灭之后。

其中一个不人道和非伊斯兰科学,生物恐怖主义,这哈利利教授烤箱,以及调查是关于。 (生物恐怖主义国际桥,医生赛义德·哈利利的Omid炉)据他介绍,生物恐怖主义有着悠久的历史,它的时间来杀其他人,臭烘烘的尸体用瘟疫:城堡弹射起来,直到死者尸体,放在一个水源,鼠疫,霍乱,所有这些!迄今为止,数百磅的有毒物质,可以摧毁一百万!

过了这个建议得到医生的!希波克拉底誓言不惜一切,因为它背叛了医生,这是不盈利!宣誓书,刚刚拿到文件!然后遗忘。在战争中,什么医生,什么医生了叛徒?这些谁做了他们的芥子气,精神病医生,还包含科学证据特种化学工程师!当然,如果没有这样的产品。

如果说本身的科学是好的,想法是错误的。这是宝贵的知识基础,这应该是在健康和人类发展。因此那些科学的人体是有害的,虚假的本身限制。喜欢科学,魔法,肾错构瘤V..dr盐沼医学,生物科学,恐怖主义,无论其科学家,科学是无效的。与任何研究或投资在抗人文科学,没有法律依据的发展。

是否有癌症治疗,研究,科学和科学调查由此产生的差异,因此,是致癌?今天,这已经不是什么秘密,危险和传染性疾病,被误导的研究,只有结果,毁灭世界。谁又能说,艾滋病就在自己的?或SARS的天然来源?或癌症,造成越来越多的天然材质的化学物质在人类的食物,而不是,不是吗?

  • سید احمد حسینی ماهینی

شادی ها بیشتر از غم ها است.

سید احمد حسینی ماهینی | يكشنبه, ۷ دی ۱۳۹۳، ۰۱:۰۶ ق.ظ | ۰ نظر

 

عده ای ما را متهم می کنند که: قوم غمگین هستیم و: شادی در زندگی ما وجود ندارد! البته منظور آن ها به دو ماه عزاداری: برای امام حسین در طول سال است. وبرخی آنقدر دروغ می گویند و: گستاخی می کنند که انسان تعجب می کند، که اینها دهان باز کرده فقط می گویند! و اصلا گوش شنیدن ندارند. حتی برخی روانشناسانه می گویند که: چرا همه لباس های ما سیاه است، که منظور آن ها چادر است! یا برخی دلسوزانه می خواهند به: این ملت غمگین شادی را نشان دهند!

ما از این ها متشکریم، ولی شادی آن ها برای خودشان ! زیرا مهمترین شادی آن ها، مسخره کردن دیگران است! که نمونه آن را در دوربین مخفی می بینیم، که با سر کار گذاشتن و مسخره کردن: عابرین بی خبر اسباب خنده و شادی، برای خودشان و دیگران درست می کنند!

شادی دیگر آنان، خفت کردن برادر یا خواهر یا :همشهری های خودشان است. آن ها دسته جمعی، در خیابان راه می افتند و :کسی را گیر می آورند و با کتک زدن آن، مدتی شاد می شوند و خوش می گذرانند! بخش دیگر شادی آنان، تجاوز به زنان و دختران و کودکان است، که تحت عنوان آزادی جنسی و: دوستی دختر و پسر ، والنتاین و این چیزها انجام می دهند.

 و بالاخره برخی از شادی های آنان هم، به خوردن مشروبات و مصرف مواد مخدر ، پرواز در هپروت و انجام اعمال ناشایست! و صفا کردن و خوشگذرانی و: عیش و نوش است. بله اگر شادی این است که بهتر است، انسان غمگین بوده به خود مشغول باشد، و به دیگران آزار نرساند. پس یعنی بزرگترین گناه این ملت مغموم، آن است که دوماه محرم و صفر ، مردم آزاری را کنار می گذارند! و از گناه دوری می کنند، و ماه رمضان را و ماه شعبان ، رجب را احترام می کنند و آمار جرم را پایین می آورند.

اما نکته آن است که آن ها، شادی های ما را نمی بینند! و اصلا آن را شادی نمی دانند. امام صادق ع می فرماید: شیعه ما کسی است که باشادی ما شاد ، و با غمگینی ما غمگین باشد . بنابر این اگر دو یا سه ماه، ماه حزن و اندوه است، 9ماه دیگر ماههای شادی و استفاده از: نعمت های الهی است. در روایت فراوان داریم که: پیامبر اکرم فرموده است: هرکس خبر تمام شدن این ماه را به من دهد، بشارت بهشت را به او‏ میدهم. بنابر این غم آلود بودن ماه صفر، حتی برای پیامبر اسلام هم امری ناخوشایند است، که دوست دارد هرچه زودتر تمام شود.

در روایات فراوان دیگری داریم: با شروع ربیع الاول، یعنی تمام شدن ماه صفر، ربیع و بهار شادی های اهل بیت فرامی رسد. و آن را لقب ربیع المولود نیز داده اند. به گزارش خبرنگار تقریب از سنندج، مردم مسلمان کردستان، در ایام مختلف سال به ویژه مناسبت های مذهبی، همواره با شور و مشارکتی گسترده، و آداب و رسومی ویژه، در صحنه بوده و بر: غنای فرهنگی ایران اسلامی افزوده اند.

 آیین دف نوازی و مولودی خوانی، در وصف حضرت رسول (ص) و تزیین کوچه ها، و خیابان های شهر در طول ماه مبارک: ربیع الاول و برپایی مراسم مولودی خوانی در: همه مساجد و تکایا از جمله برنامه ها و: مراسمی است که در ایام ماه: ربیع الاول در اقصی نقاط کردستان، و سایر شهرها و کشورها، برگزار می شود. و جهان اسلام در شادی غرق می شود.

بطور مثال در ایران امسال، با تمام شدن ماه صفر، فقط ماه ربیع نیست بلکه در دیماه، جشن های ارامنه و آشوریان و: دوستداران تولد حضرت عیسی مسیح است. و بعد سال نومیلادی است که : ایرانیان همگی خود را دراین جشن ها، خوشحال و شاد می دانند. بعد از آن ماه بهمن، ماه جشن های دهه فجر و: پیروزی انقلاب اسلامی است. بعد از ماه بهمن هم، مردم به استقبال نوروز می روند. ماه اسفند، ماه تدارک برای ایام عید باستانی است. و شروع سال نو ایرانی، شادی های خود را به خانواده ها عرضه می کند. و این شادی ها تا پایان فرورین ماه ادامه دارد. می بینیم تا اینجا 4ماه شادی، در مقابل دوماه محرم و صفر داریم! بقیه سال نیز کسی نمی تواند بگوید: که باید غمگین بود.

欢乐大于悲哀。

有人指责我们,我们是不快乐的人,还有我们的生活没有快乐!然而,在这一年的哀悼伊玛目侯赛因的两个月。有人说,这么多的谎言:人是粗鲁的惊喜,他们刚刚张开嘴说!并且没有耳朵听。一些心理说:为什么我们所有的服装是黑色的,这意味着它是一顶帐篷!而一些想成为富有同情心,展现让人伤感的幸福!

我们将感激这一点,但他们的喜悦为自己!对于大多数的喜悦,嘲讽别人!在隐藏的相机样品,看看谁正在与乐趣,欢笑与快乐的玩具不知情的路人,为自己和他人是正确的!

他们的幸福,羞辱或兄弟姐妹,他们的同胞。在大街上,有人集体下跌卡住,他们熬不住了,而他们是快乐和幸福花!他们的幸福的另一部分,强奸妇女和儿童,谁有权性自由和友谊女孩和男孩,情人节和要做的事情。

 最后,他们的一些快乐的在一起,饮酒和吸毒,古拉姆想象力飞和行为不得体!和喜悦和乐趣:快乐是。是的,如果幸福是更好的,伤心的人是忙,不伤。太难过了,人民的最大的罪恶,这回历和萨法尔月份,人们滥用它放在一边!避免罪,Sha'ban和斋月,回历的尊重,并降低犯罪统计。

但问题是,它是,我们看不到的幸福!并没有考虑它的喜悦。伊玛目萨迪克说:什叶派rosily我们谁,我们很高兴与我们的悲伤难过。因此,如果有两个或三个个月的痛苦和悲伤,幸福个月9个月用神的祝福。有许多故事,先知说:谁这个月底我会给他天堂的福音。萨法尔,伊斯兰教甚至先知的月如此血腥的悲剧,这是不愉快的,是爱很快完成。

还有许多其他的传统:拉比人,伊斯兰外交部长,萨法尔,拉比和春季的月份结束的开始来的幸福位。它也被称为拉比诞生。报告萨南达季的逼近,库尔德穆斯林人民,特别是宗教的场合,不同的时间,总是充满激情和广泛的参与和实践,特别是已经出现了:伊朗伊斯兰共和国文化的丰富性也随之增加。

 好客和产后的阅读,尽管先知(永存)和装饰街道和城市街道的圣月期间DEF仪式:拉比人,伊斯兰外交部长和仪式本命阅读所有的清真寺和Tkaya这样的程序和仪式上说,在拉比人,伊斯兰外交部长在库尔德斯坦各地的一个月,和其他城市和国家举行。与世界充斥着幸福。

例如,在这一年,所有的萨法尔,拉比仅仅几个月的月份,但在一月,亚美尼亚和亚述人的盛宴:耶稣基督诞生的球迷。和新年是,所有伊朗人这些庆祝活动,很高兴知道。伊斯兰革命胜利:二月,五月和黎明庆典个月后。 2月以后,整个人都迎接新年。三月,准备开斋节古月。而伊朗新年伊始,幸福是提供给家属。而这种喜悦持续到四月底。在这里,我们看到了喜悦4个月,回历和萨法尔我们的几个月!在今年余下时间,可以说,这将是可悲的。

  • سید احمد حسینی ماهینی

نشاط و بالندگی در سایه ولایت

سید احمد حسینی ماهینی | جمعه, ۵ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۲۷ ب.ظ | ۰ نظر

ظهور و بقا یا افول هر جریان: سیاسی و یا فرهنگی، دارای رمز و رازی است که اگر، آن رمز شناخته نشود ممکن است: طلوع پر سر و صدا به افول سریع  تبدیل شود. لذا شناخت شناسی جریان های سیاسی، لازمه آن است که عنصر اصلی: ماندگاری و بالندگی شناخته شود. اما متاسفانه اسیب شناسی این جریان ها، نشان می دهد که غرور افراد و: بی توجهی آنان عامل مهمی در: سقوط سریع جریان های سیاسی است.

موسوی به عنوان شاخص فتنه 88 ، بالندگی طولانی ولی افول ناگهانی داشت. در بررسی این جریان متوجه می شویم که: رشد جریان فتنه و یا موسوی، از سال 1358 آغاز می شود! در آن دوران تشخیص این بود که به: دامان ولایت چنگ بزنند، تا بر روی جریان های سیاسی روز، موج سواری کنند.این ایده از حرکت مائوتسه تونگ، در چین گرفته شده بود، و به دلیل نزدیکی زمانی و عقیدتی، امری مقبول بود.

مائو برای دست یابی به حکومت چین، راه را در ان دید که ابتدا با: پادشاه چین متحد شود و خود را، طرفدار او نشان دهد. بهانه او هم، داشتن هدف مشترک در جنگ با: ژاپنی های متجاوز بود. این استراتژی او را به پیروزی رساند. زیرا توانستند در جنگ تحمیلی ژاپن، علیه کشور بزرگ چین، با اتحاد همه گروه ها موفق شوند، و ژاپن را عقب ببرند.

عینا همین روش را، موسوی بر گزید یعنی اتاق فکر او: از قبیل بهزاد نبوی و دیگر مائوئیست های ایرانی، به او این را گوشزد کرد، و وی توانست با اتحاد  با ولایت فقیه، و نشان دادن خط فکری موافق، به نخست وزیری برسد و: زمام امور را دردست بگیرد. و البته مانند مائو چند بار با استعفا دادن، مخالفت خود را از جریان ولایت نشان داد! ولی برخلاف پیش بینی های اتاق فکر، جریان امام، بر خط امام ادعایی آنان پیروز شد. و ناچار استعفای خود را پس گرفت، و منتظر زمان نشست. تا اینکه زمان موعود فرارسید! وی با شرکت در انتخابات، قصد خود را علنی کرد.

اما این بار هم اتاق فکر او به بیراهه رفت! زیرا یک تفاوت اساسی وجود داشت : ایران انقلابی بود و امام خمینی، پس از انقلاب زمام امور را در دست گرفته بود. در حالیکه چین زمان مائو، در حال انقلاب بود، و می خواست که پادشاهی را از میان بردارد. ولی، چین رفته ها! و دوره دیده های انقلاب چین در ایران، امام خمینی را با شاه یکی گرفته بودند! و این اشتباه آنان بود که: باعث سقوط شان شد.

حالا در یک برداشت تاریخی، یکی از مسلمات تاریخ ایران، دریافت روشنگرانه از ادیان توحیدی است. یعنی یک خط مستقیم از ابتدا تا انتهای: تاریخ ایران کشیده شده که: خط انبیا الهی و ادامه دهندگان راه آن ها است. در طول تاریخ ایران، آلترناتیو ها و یا جایگزین هایی، پیشنهاد شده است ولی همیشه، چپ ترین نیرو ها، نیرو های توحیدی و ادیان الهی بودند. یعنی همه برای آزادی و عدالت جنگ می کردند، ولی وقتی شرایط سخت می شد، فقط مذهبی ها ادامه می دادند.

درهمین دوران مبارزه با طاغوت، همه طیف ها شرکت داشتند. از سلطنت طلب تا کمونیست! سلطنت طلب ها، مانند جبهه ملی که معتقد بودند: شاه و قانون اساسی بماند، فقط انتخابات آزاد تر باشد. تا کمونیست ها که یکدست، زیر همه چیز می زدند و: فقط حکومت شوروی سابق را می خواستند.

  اما وقتی زندان و شکنجه به میان می آمد، جبهه ملی ها به کراوات خود پناه می بردند! و کمونیست ها به دامن شوروی، و اگر هم دستگیر می شدند مانند کامیون، رفقای خود را لو می دادند ! فقط مذهبی ها بودند که رفقای خود را لو نمی دادند، و شرایط سخت را برای رضای خدا، تحمل می کردند. در جریان فتنه هم همین است، تا موقعی که ، دختر بازی و شعار های رقص و آوازی بود! صف های طویل از انقلاب تا آزادی تشکیل می شد، و وقتی شرایط سخت شد، همگی شهین و مهین شده و در می رفتند! و لذا موسوی با توهمات خود تنها میماند.

根据各省的生命力和发展

当前的政治和文化的出现和生存还是灭亡,神秘的是,如果密码不知道,这是可能的:上升和下降迅速变得嘈杂。了解政治进程,这是必要的,主要内容:生存和发展是已知的。不幸的是,这些电流的病理,表明骄傲的人:他们忽视政治进程的迅速崩溃的一个重要因素。

艺术诱惑为88,但突然下降的长远发展。在目前的研究中,我们发现,阴谋,或艺术的增长,1358年开始了!在诊断时是:圈竖琴的省份,并在当天的政治问题,移动冲浪的想法好处毛泽东,中国拍摄,因为接近和信仰,它被接受。

毛泽东实现了中国政府,在它的方式,第一次看到国王和他的盟友,中国,表现出他的球迷。他的借口,对日战争的目的是侵略者。这一策略使他取得了胜利。他们可以在战争中日本对中国最大的,所有的团体的联合是成功的,并带他们回日本。

完全相同的方式,穆萨维选择的余地,他认为,作为贝赫扎德纳巴维等伊朗毛派,提醒他,他能够团结在最高领袖,并展示思想的一致线,首相并且,接管掌舵的。当然,像毛泽东戒了几次,结果显示全省不赞成!相反的预测,但是,智库,伊玛目,阿訇赢得了他们的要求。并被迫辞去他的职务,并期待会议时间。直到约定的时间到了!他参加了选举,将开放其意图。

但是,这一次我觉得他误导的房间!因为有一个重要区别:伊朗革命和霍梅尼的革命采取的掌舵人。而中国在毛泽东的革命,国王希望消除。然而,中国的走了!和训练有素的中国革命在伊朗,霍梅尼是国王!这是他们的失误,这是他们的倒台。

现在,在一个历史的解释,伊朗吉文斯的一个,开明一神论宗教。即一条直线从一开始就画线的结束日期是他们的接班人的神圣先知。纵观替代或替代的历史已经被提出,但并非总是如此,左力,神的力量和神圣的宗教。这是所有他们争取自由和正义,但是,当条件艰苦,但他们继续他们的宗教。

与此同时,斗邪恶,都包括在内的所有光谱。在君主以共产党人!君主,如国民阵线认为,国王和宪法依然存在,只有更多的自由选举。共产党人在统一的一切,他们只是想苏维埃政权。

  但是,当它来到监狱和酷刑,国民阵线托庇在他的领带!和苏联共产党的破坏,如果你已被逮捕,其中包括卡车,背叛了他的战友们!只有宗教谁没有背叛他的战友,和条件,为求上帝,忍着。在相同的诱惑,因此,当女孩是打呗,唱歌和跳舞!直到长行的释放形成,并且当条件困难,SH和M和所有去!它不仅仍然穆萨维你的幻想。

  • سید احمد حسینی ماهینی

شهر را متهم نکنید! جلوی رشد او را نگیرید!

سید احمد حسینی ماهینی | پنجشنبه, ۴ دی ۱۳۹۳، ۰۱:۱۰ ق.ظ | ۰ نظر

شهروند های جدید، همان شهروند های قدیم هستند، که تغییر مکان داده اند!

برگزاری جایزه داستان شهر، بهانه ای شد تا مسئول زیباسازی شهر، بدون آن که بداند از : راز مهمی پرده بردارد. راز ی که علت دشمنی با رشد شهر ها، و توسعه آن ها رابیان می کرد. رازی که علت متهم شدن شهر را توضیح می داد. زیرا علیرغم شوق بشر به: پیشرفت و تحولات وسیع، عده ای همان عینک روستایی را به: چشم گرفته و با هرگونه رشد و توسعه شهری  مخالفت می کنند.

موضوع از این قرار است که: دیدگاه انسان نسبت به سرزمین خود، دیگاه سیال است و: بسته به کامیابی یا عدم کامیابی، آن را تعییر می دهد. و عالبا، اگر مهاجرتی در جوانی صورت گیرد، با دوران کودکی تفاوت دارد. و اگر در دوران کودکی، در سرزمین قبلی، بر او خوش گذشته باشد، نظرش از سرزمین جدید برمی گردد، و دشمن آن می شود. در واقع یک معادله چهار طرفه است است، که دو عامل دوتایی، ضریب اعتماد مردم نسبت به: سرزمین خود را تعیین می کند.

برای روشن شدن موضوع فرض کنید: شما مجبور شده اید از: شهری به شهر دیگر بروید، نسبت شما با سرزمین جدید، تابع چهار حالت است. فرضا اگر پدر شما، اصرار به ماندن داشته باشد، و شما بخواهید که برای پیشرفت، به جای بهتری بروید، در این حالت شما دشمن سرزمین پدری، و عاشق سرزمین اینده می شوید. حالا ممکن است این سرزمین پدری، تهران باشد و سرزمین شما خارج از ایران. یا سرزمین پدری شیراز باشد، سرزمین شما تهران ، طبیعی است در اینصورت می بینید: که 42 درصد برندگان جایزه داستان شهر تهران ، شهرستانی هستند! یعنی جای خالی کسانی را که تهرانی هستند، ولی تهران را دوست ندارند! کسانی گرفته اند که تهرانی نیستند، ولی از تهران خاطره خوب دارند.

  در فرض بعدی، شما سرزمین خود را دوست دارید، ولی پدر یا مادر ، همسر یا وضعیت اقتصادی، شما را مجبور به مهاجرت می کنند. در اینصورت شما همیشه، با خاطرات شهر فبلی زندگی می کنید. و این به معنی آن است که اگر از شهرستان، به تهران آمدید ، از تهران بدتان می آید! زیرا تهران خاطرات خوش: کودکی یا جوانی را، از شما گرفته و خودش هم، نتوانسته یا شما نخواسته اید که: از تهران خاطره داشته باشید.

البته تا اینجای داستان، واضحات است ولی وقتی انگیزه ها، در هم می ریزد و تشخیص آن ها، از همدیگر مشکل می شود، فاجعه آغاز می شود. زیرا در هرصورت شما برای گذران زندگی، مسئولیتی را قبول می کنید. اگر تهران را دوست نداشته باشید، و مثلا شهردار تهران شوید، از همه چیز آن ایراد می گیرید! و نهایتا همه قدرت اجرایی خود را، برای ازبین بردن تهران صرف می کنید! و حداقل آن این است که به بهانه: چاق شدن تهران، مانع بزرگ شدن آن می شوید!

  هرچه مقام شما بالاتر رود، ترمز شما قویتر می شود! و در نتیجه بلبشوی بزرگ: تهران خوب یا تهران بد، بوجود می اید. هیچ پروژه ای تصویب نمی شود! و هیچ اقدامی صورت نمی گیرد، و از اقدامات انجام شده هم، انتقاد می شود. نه تنها این پروژه ها نیمه کاره می ماند، حتی در فکر و فرهنگ مردم هم، توقف حاصل می شود.

  نفرت از تهران بیشتر و بیشتر می شود! و هرکه برای پیشرفت اقدام می کند، محکوم به اختلاس و دزدی می شود! و یا در فکر توطئه، ارزیابی می گردد. بلایی که دویست سال است، گریبانگیر تهران است! و رشد تهران را با: اخلاق و مذهب ، ایمان و خدا در تضاد معرفی می کند.

اما داستان شهر کوشیده است، عرق شهروندی و: فرهنگ علاقه به زادگاه را، در ذهن ها جاری کند.  بالاخره ده نا چهارده میلیون نفر در تهران زندگی می کنند، یعنی فقط 130نفر از آن خاطره خوب دارند؟ باید قبول کرد:  تهران هم مانند هر موجودی، نیاز به رشد دارد  یک بار جلوی رشد آن را گرفتند، حلبی آباد به وجود آمد! و به انقلاب اسلامی منجر شد، حالا چرا باید خانه های مردم را تخریب کرد؟  یا مانع ساخت خانه شد؟ وچرا باید از بزرگ شدن تهران ترسید؟ دویست سال است ترسیدند چه شد؟

不要责怪的城市!不要把它在他的面前!

新公民,公民都老了,他们已经感动!

市奖,借口美化城市,不知道的秘密键删除屏幕。增长和发展的敌人的秘密,有人一声。拉齐解释说,城市收费。尽管热情,为人类:提供广泛的发展,一些农村眼镜的眼睛,反对各种形式的城市发展。

这是这种方法的土地人类,反复流体的主体,并根据成功或缺乏成功的,它被改变。和阿尔巴,如果迁移发生在年轻的时候,一个孩子都是不同的。如果在儿童期,于前,历久弥新,他的领地,他去到一个新的土地,而且是敌人。公式实际上是一个四路,两名双重间谍,公众信心指数:自己的土地。

为了说明这一点,假设你已经迫使城市与城市之间,相对于土地受四个条件。例如,如果你的父亲坚持要呆在那里,你想进步,去一个更好的地方,在这种情况下,你的祖国的敌人,你的爱未来的土地。现在可能祖国,德黑兰和你的国家之外。或者是祖国设拉子,德黑兰你的土地,然后很自然地看到德黑兰市,城市42%的获奖者!对于那些谁是受害者的差距,但德黑兰不喜欢!那些谁不是受害者,但德黑兰美好的回忆。

  接下来的假设,你爱你的国家,但父母,配偶或经济地位,你必须迁移。那么你将永远活与早期的回忆。这意味着,如果这个城市,来到德黑兰,伊朗恨从何而来?美好的回忆,因为德黑兰:儿童或年轻,他被带到远离你,或者你可以没有问你有德黑兰的回忆。

迄今为止的故事,但是当动机是明显的,在秋季和早期检测,问题一起,悲剧开始了。但是,因为你必须谋生,你承担责任。如果你不喜欢伊朗,德黑兰市市长,比如,你可以得到它的一切交付!最后他所有的行政权力,以消除德黑兰入住!至少,这是借口:板条德黑兰,巨大障碍得到它!

  更高的等级,更强大的刹车!因而感到非常困惑:德黑兰的好坏,来了。没有项目不批!并且不采取任何措施,并采取共同措施,可以批评。不仅这些项目仍未完成,甚至在思想,文化,人,止损实现。

  德黑兰更恨!他谁的行为需要改进的,罪名是贪污和盗窃是!或阴谋的思想进行了分析。其中发生200年,德黑兰方面!德黑兰增长,道德和宗教,信仰和上帝在目前的冲突。

不过,市试图出汗的兴趣在家里公民和文化,在当前的头脑。十个非1400万人口居住在德黑兰,其中只有130人有它美好的回忆?接受:德黑兰,就像每一个生物需要成长,一旦他们在前面,有一个贫民窟!并导致了伊斯兰革命,为什么人家的房屋被毁?或阻碍房子的建设?为什么要怕扩大德黑兰?什么是害怕百年?


  • سید احمد حسینی ماهینی

مبارزه مسلحانه سیاهپوستان،

سید احمد حسینی ماهینی | چهارشنبه, ۳ دی ۱۳۹۳، ۰۱:۱۳ ب.ظ | ۰ نظر

7

علیه پلیس فاشیست آمریکا، باید ادامه یابد و: سفید پوستان نیز باید از این : مبارزه مسلحانه حمایت کنند.

برخورد پلیس آدمکش آمریکا با سیاه‌پوستان، نماینده نسل جدیدی از گروه: کو کلاس کلان در آمریکا است! که با روش های مدرن، حق حیات را از سیاهپوستان سلب می کنند. این روز ها با گذشت صد و پنجاه سال از: تشکیل این گروه ضد سیاه‌پوستی در دنیا، بار دیگر نسل جدیدی از گروه: کو کلاس کلاین در آمریکا به ویژه در: ایالت های سیاه پوست نشین به وجود آمده است..

در تازه ترین این مسائل، پلیس آمریکا با هدف گرفتن: یک نوجوان سیاه پوست به نام مایکل براون، و شلیک بیش از ده گلوله به وی از رو به رو، نشان داد که شهروندان سیاهپوست آمریکایی، در مواجهه با پلیس آمریکا باید: تنها به مرگ خود فکر کنند.

در اعتراض به این اقدامات گروهی فقط تظاهرات می کنند! آن ها می گویند: ما به سیستم قضایی آمریکا، که اقدام به تبرئه افسران متجاوز و گناهکار می‌کند، اعتراض داریم و تا دستیابی به حق خود، آرام نخواهیم نشست ،اما گروه دیگری معتقدند پلیس ددمنش آمریکا نیز مانند همپالگی خود اسراویل فاسد فقط زبان زور را می فهمد! لذا اسلحه در دست گرفته وبه پلیس شلیک می کنند:

پایگاه خبری العربیه نوشت: جوان سپاه پوست مسلمان آمریکایی، یک روز پس از اینکه در شبکه انستگرام نوشت: «آن‌ها دو تا از ما گرفتند، و ما دو تا از آن‌ها را خواهیم گرفت»، روز شنبه ۲۰-۱۲-۲۰۱۴ تهدید خود را عملی کرد، و با شلیک گلوله دو مامور پلیس در منطقه بروکلین نیویورک را، در حالی که در خودرو نشسته بودند، با خونسردی به قتل رساند و: سپس به سوی ایستگاه قطار فرار کرد

البته عده ای اطو کشیده هنوز به پز متمدن بودن آمریکایی ها معتقدند و می گویند: کشته شدن دو پلیس این کشور طی روزهای اخیر، هیچ ارتباطی به معترضان نداشته! و دولت آمریکا نمی‌تواند با: بهره‌برداری سیاسی از این موضوع، معترضان را مجبور به عقب‌نشینی از: خواسته‌های قانونی خود کند.

آن ها نمی دانند دولت آمریکا، مخصوصا ساز مان سیا، از زمان ترور کندی به این سو، مطالعات زیادی راجع به جنگ شهری، شورشگری و مبارزات مسلحانه توده ای، انجام داده و از نظر علمی و تحقیقی ، بسیار قوی است و ممکن است بتواند با تبلیغات مظلوم نمایانه، مانع گسترش این پدیده شود. ولی کمک سفید پوستان می تواند: این امر را زودتر به نتیجه برساند

سفید پوستان به دو دلیل بیشتر: تحت ستم هستند، اول اینکه رنگین پوستان، بهانه ای برای اعتراض برعلیه پلیس فاشیست دارند، و دنیا نیز ظلم پلیس آمریکا، برعلیه سیاهپوستان را پذیرفته، در حالیکه وحشی گری پلیس، در مقابل زندانیان سفید پوست، اصلا انعکاس بیرونی ندارد، و توجیه سیاسی هم نشده است.

دوم اینکه ظلم پلیس به شهروندان، به آبروی سفید پوستان غیر پلیس هم، لطمه وارد کرده است و آنان هستند که : بار عظیم شماتت های این: نابرابری را تحمل می کنند.

لذا باید دانست: ترور در مقابل ترور حق مردم است، وقتی دولت آمریکا با افشا اسناد معتبر، ترور های خود را موجه جلوه می دهد، چرا نباید مثل خود او، با آن مقابله شود؟ قانون قصاص : چشم در برابر چشم، قانونی همه گیر است و کسی نمی تواند: مانع استفاده سیاهپوستان و معترضین، از سلاح و مبارزه مسلحانه آن ها شود. باید به کسانی که فقط زبان: زور و شکنجه را می فهمند، درسی داد تا متوجه شوند! و مثل خودشان با آن ها رفتار کرد. سعدی شاعر ایرانی می گوید: ترحم بر پلنگ تیز دندان، ستم کاری بود بر گوسفندان!

非洲的武装斗争,

警方反对法西斯美国应继续与白的皮肤应该:支持武装斗争。

刺客警察的冲突与美国黑人,代表了新一代群体:小班在美国是巨大的!随着现代技术,他们被剥夺了黑人的生命权。这些天,超过一百五十年以来的反黑组在世界上形成的,再次,新一代群体:小班克莱恩在美国,尤其是在黑色结算的状态存在。

在大多数的这些问题,警方针对美国:一个年轻的黑人男子名叫迈克尔·布朗,并发射了十几发子弹到他的脸上,结果显示,在美国非洲裔公民必须面对警方只认为他的死亡。

这些团体抗议抗议!他们说:我们是美国的司法体系,人员试图开脱侵略者和罪人,并实现他们抗议的权利,也不会保持沉默,但其他人认为,美国是一个残酷的警察部队一样腐败Asravyl您Hmpalgy明白!在警察和消防手中的枪:

阿拉比亚新闻写了一个年轻的美国穆斯林皮肤逆天,每天网络后Anstgram写道:“他们是我们两个人,我们将需要两个人,”他的威胁上周六20-12-2014实用,射在布鲁克林,纽约两名警察,而坐在车里被冷酷地杀害了,然后他们逃往火车站

长铁杆是一些烹饪文明的美国人相信,并说,在最近几天打死了两名警察,示威者什么都没有做!美国不能与国家:对这个问题的政治利用,示威者被迫从法律的要求,以退为进。

他们不知道美国中央情报局的特别组织,肯尼迪在另一方面,暗杀,对城市战,叛乱和群众的武装斗争,许多研究的状态,它已经做了学术,非常强大,它可能广告代表了这种现象的压迫,蔓延。白人可以帮助,但它会导致早期结果

更多白人的原因有两个:他们受到压迫,首色,借口抗议法西斯警察,警察压迫美国和世界各地,接受对黑人,而警察的暴行,在白色的囚犯面前,即使外部的反射,而不是政治上说不过去。

其次,警察的虐待公民和非白人荣誉警察,他们没有受伤,指责这种巨大的负荷:他们容忍不平等。

所以,你应该知道:恐怖手段对付恐怖合适的人,当美国政府公开的文件,证明她的谋杀,因为她不喜欢被处理的?报复的法则:以眼还眼,和一个可以合法疫情:使用黑色和抗议者,手持武器,他们战斗。对于那些谁只是语言:胁迫和酷刑了解教训教训!并把它作为自己的。波斯诗人萨迪说,可惜的剑齿虎,什么是错的羊!

  • سید احمد حسینی ماهینی

زندگی انگلی بانکها

سید احمد حسینی ماهینی | دوشنبه, ۱ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۱۳ ب.ظ | ۰ نظر


22 درصد اگر نزول نیست پس چیست؟

بانک ها نمونه زندگی انگلی، در جامعه هستند. یعنی وجود آن ها به وجود دیگران، و تغذیه رایگان از: شیره جان آن ها بستگی دارد. خود نه تنها در تولید ثروت نقشی ندارند، بلکه آویزان رگ و ریشه: تولید کنندگان هم هستند. تولید کنندگان همانند استوانه های جامعه، گامهای بلند تولید ثروت را برمی دارند، ولی همیشه پایشان لنگ است! و سنگ بانگها بر آن بسته شده است.

متاسفانه این ثروت ناپاک بانک ها، قلم به مزد ها و روشنفکرانی را هم، پرورش می دهد که مانند: خود بانک ها زالو صفت، خون مردم را در شیشه کنند، و به آن افتخار هم میکنند! از مردم پول می گیرند، ولی موقع پس دادن، هزاران جایزه و کلک سوار می کنند، تا کسی پول خود را پس نگیرد! یا آن را برداشت نکند، تا معلوم نشود که: آن ها پول را برای خود برداشته، و ساختمان و ملک خریده، و پادشاهی می کنند. بانک ها نمونه عینی: خیانت در امانت هستند، آن ها امین مردم برای نگهداری از: نقدینگی هستند ولی، خود را مالک آن میدانند و: هر بلایی که بخواهند بر سر: سپرده ها می اورند. به دروغ مردم را به امانت داری، خود مطئمن می کنند ولی، فقط تا موقع دریافت پول! مشتری مدار هستند، بعد از دریافت حتی برای آنان، خودکار ها را هم نخ می بندند!

آن ها نمونه های مجسم دروغ، و تبلیغات دروغین هستند. می گویند با پول مردم، سرمایه گذاری می کنند تا ارزش پول مردم، کم نشود ولی همه سرمایه گذاری های آنان، حاصلی جز زیان ندارد! و بزرگترین بدهکاران و زیان دادگان در« اقتصاد کشور را همین بانک ها تشکیل می دهند. اما وجو ثروت مردم در دست آن ها، مانع از بروز این سوء مدیریت می شود.

سوء مدیریت آنان باعث می شود: هر از چند گاهی یکی از مشتریان خود را، دم تیغ دهند و از آن ها بعنوان سپر بلا، استفاده کنند تا خودشان از: آتش خشم مردم در امان باشند! اگر راست می گویند، چرا هیچ شکایتی از بدهکاران عمده، و وام گیرندگان معوق نمی کنند؟ این به معنی دست به یکی بودن آن ها، با اختلاس کنند گان و: وام گیرندگان سنگین از بانک ها هست.

آن ها از یک طرف، به بهانه های واهی و برای دریافت: رشوه و پاداش برای کارکنان و مدیران خود، وام های کلان می دهند، و از سوی دیگر با معرفی آنان، بعنوان اختلاس گران! دامان خود را پاک تر از همه این: اختلاس ها و رشوه ها نشان می دهند. بانکها خودشان عامل تورم هستند، و لی مردم را در یک دور باطل: بین سود بانکی و تورم گیر انداخته اند! اگر تورم بالا باشد، سود خود را بالاتر از آن می خواهند، اگر تورم پایین بیاید بازهم، سود خود را بالاتر می برند!

مدیران ارشد دولتی را، به یک فریب می دهند و" مردم را به طرق دیگر. به مدیران، اولتیماتوم ورشکستگی بانکها را می دهند! و به آن ها می گویند: بانک ها زیان می دهند و: براساس این زیان، ورشکسته می شوند و اگر، ورشکسته شوند پول های مردم را، به باد می دهند و: بیکاری هزاران نفر را، بدنبال خواهند داشت! و برعکس به مردم نشان می دهند که: بالاترین دستمزد ها را را پرداخت می کنند، و قوم خوشبختی هستند! که اگر دستشان را دولتی ها باز بگذراند، مردم دنیا راهم خوشبخت می کنند، به همه آن ها جایزه می دهند، خودرو و هزاران سکه طلا را، نثار آنان می کنند و برایشان« مدرسه می سازند و به ازدواج جوانان، کمک می کنند و اشتغال ایجاد می کنند!

آری ای مردم و ای مسئولان، گول در باغ سبز نشان دادن های: این قوم را نخورید! اگر 22درصد سود نزول نیست چیست؟ اگر از گرفتاری مردم سو استفاده کردن، و آن ها را به ربا دعوت کردن، مبارزه با خدا نیست چیست؟ بیایید یکبار هم شده، بیدار شوید و این دیو چند سر را، از میان بردارید و زالو ها را، از جان خود دور کنید.

银行寄生生活

如果不是,那么什么是22%的折扣?

银行寄生生活在社会中的例子。这意味着,还有其他人,喂免费汁液他们的生活所依赖的。不仅是他们在生产财富的作用,但挂根生产商。由于气瓶的生产,创造财富需要很长的长足进步,但始终瘸了一条腿!岩石和哭泣在它关闭。

不幸的是,这种财富腐败的银行,作家和知识分子的付出,对于提高,由于水蛭种子库,血在玻璃上,他们对此感到自豪!人收钱,但是当你给成千上万的奖品和诀窍骑,所以不要让你的钱给任何人!或者不撤回,要清楚这些钱为自己买建筑和财产,他们的王国。银行具体的例子:信任的背叛,人的受托人,以保持资金的,可是,你知道主人,他们希望,吸收存款的任何事情。说谎的人保持,但要保证,只是为了骗钱!木星的轨道,收到即使他们,他们会自动关闭纱!

他们描绘谎言的例子,和虚假广告。他们说,这些钱的人投入资金的人,不是最少所有的投资,只会伤了!而债务人和数据丢失,这银行账户的“经济。但看看财富的人,预防管理不善。

管理不善的原因,不时你的客户之一,和尾刀作为替罪羊,用自己人民的愤怒是安全的!如果你是诚实的,因为主要的债务人和借款人的任何投诉都没有延迟?这意味着,在其中一人,与贷款银行的挪用是沉重的收件人。

一方面,对于虚假借口:贿赂和员工奖励和他们的经理,WB,并在另一方面,引入它们作为说客!清理你的大腿比这一切,贪污贿赂表演。银行本身是通货膨胀的原因,但人们在一个恶性循环:利率和通货膨胀的包裹!如果通货膨胀率也高,你的利润会比这还高,如果通货膨胀下来再次,他们的利润也更高!

。高级管理人员在政府,一个傻瓜“的人在其他方面为经理,银行破产的最后通牒,他们说,银行的损失:亏损,破产,如果人们不能赚钱,他们风:失业数千,随后将和违背公众表明,最高的工资支付,快乐的人,如果他们政府是开放的服务于世界的人都幸运地赢得了所有的轿车和十万金币,他们会导致他们“建学校和婚姻,并帮助创造就业机会那里!

是的,人民和当局,闪避开了绿灯这种人不要吃!如果有22%的利润下滑?如果公众参与的滥用,并邀请他们放高利贷,拼的不是上帝?来一次过,并获得了魔鬼的头,水蛭,从他们的生活中删除了。

  • سید احمد حسینی ماهینی