از غزنه تا غزه

به احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری امریکا از حزب سبز

از غزنه تا غزه

به احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری امریکا از حزب سبز

جهان به امپراتوری ایران رای داد

سید احمد حسینی ماهینی | شنبه, ۱۲ اسفند ۱۴۰۲، ۰۴:۱۳ ق.ظ | ۰ نظر

جهان به امپراتوری ایران رای داد
در ظاهر این ایرانی ها بودند که: رای می دادند. اما در عمل جهان در انتظار: این حرکت ایرانیان بود. همانطور که امام خامنه ای گفتند: چشم جهان به سوی ایران بود. و لحظات گزارش ها، در تب و تاب و جنبش می گذشت. تا اینکه این انتخابات پر شور به پایان رسید، و جهان به امپراتوری و بقای: ابر قدرتی او رای داد. این موضوع چنان مهم بود که بنده تصمیم گرفتم: بعنوان سومین نفر در آمریکا، کاندیدای ریاست جمهوری شده: دونفر دیگر یعنی ترامپ و بایدن را کنار بزنم. امیدوارم که در انتخابات آنجا، رای بیاورم در این صورت دبیرکل: سازمان ملل و اعضای شورای امنیت را عوض کرده، و نام اسرائیل را حذف خواهم کرد: اکنون مردم آمریکا در ایالت های مختلف، باید به من رای بدهند تا با رای قاطع: بتوانم انتقام شهید سلیمانی را بگیرم چون ایرانی ها طبق قانون کاپیتولاسیون، نمی توانند. حتی سپاه ایران هم(حاجی زاده) به دنبال این است که: از آمریکا این کار را انجام شود. زیرا طبق قانون کاپیتولاسیون، افراد آمریکایی هر جنایتی بکنند، ایران نمی تواند آنها را محاکمه و مجازات کند، و باید که دستگاههای آمریکایی: او را محاکمه و طبق قانون ایایلات مستقل آمریکا او را مجازات نمایند. این قانون در سال 1342 در زمان: حسنعلی منصور در مجلس تصویب شده، با اینکه او را ترور کردند، ولی تا کنون لغو نشده است. اصرار امام خمینی فقط باعث شد: مردم به خیابان ها بیایند، ولی مجلس ان را لغو نکرد. حتی بعد از پیروزی انقلاب هم، مجلس ها چنین کاری نکردند. و مانند سند 2030یا اف ای تی اف، فقط در شعار ها مخالفت شد ولی: در حال اجرا هست. و آمریکا همچنان میتواند: ایران را تحریم کند و لی، ایران نمی تواند شکایتی بکند. البته پیشنهاد من این است که مجلس جدید: اولین کاری که بکند، این قوانین را لغو کند. چون فقط مجلس می تواند. زیرا قوه قضاییه و مجریه، قانون مجلس را می شناسند. و لذا برای لغو اجرای 2030یا کاپیتولاسیون، آئین نامه هم دارند. هنوز با اینکه قانون جوانی جمعیت یا قانون حجاب، در مجلس هم تصویب شده، ولی قانون قبلی چون لغو نشده، هیچ تاثیری بر افزایش جمعیت ندارند. زیرا آنها کار خودشان را ادامه می دهند. لذا کوشش من در این 45سال، بجایی نرسید. البته من در سالهای دهه 60و هفتاد، به سیاست محدودیت جمعیت معترض بودم، ولی کسی حرف مرا گوش نمی کرد.  در روزنامه های مختلف: مقاله می نوشتم و خطرات آن را گوشزد می کردم، تا اینکه در دهه 90مسئولین به این خطرات پی بردند. ولی پی بردن آنها کافی نیست. من حتی با دکتر محمد بیگی مسئول کمیسیون جوانی جمعیت، صحبت کردم و گفتم تا آئین نامه های قبلی، لغو نشود امکان اجرای آئین نامه های جدید نیست. علاوه بر اینکه آئین نامه های جدید هم، نوشته نشده و بطور مشکوکیی مشمول مرور زمان هم شده است. در همه زمینه ها این طور است. زیرا حقوقدانان، اقتصاد دانان، و اغلب مسئولین ایران، تحصیلکرده آمریکا هستند. و بجز دستورات صندوق بین المللی پول، یا خزانه داری امریکا، چیز دیگری را قبول ندارند. حتی پولهای ایران را برای امریکا می فرستند: تا کسر بودجه آنها را تامین کنند. لذا معلوم شد که باید آمریکا اصلاح شود: تا ایران اصلاح شود. از این رو من تمام دوره های از آمریکا، کاندیدای ریاست جمهوری شدم. اولین بار زمانیکه امام خمینی (ره) فرمودند: کارتر باید برود بنده احساس مسئولیت کردم، و مانند محسن رضایی همه دوره ها، کاندیدا شدم. ولی متاسفانه رای مرا، دیگران نیاز داشتند. و من ناچار شدم ایثار نمایم. اما این دوره چون می دانند من می خواهم: ترامپ را اعدام کنم، گویا به من ویزا ندادند. و تاکنون موفق نشدم در: مناظرات شرکت کنم. از این رو اخطار می کنم که:اگر امریکا ویزای بنده را تایید نکند، و اقامت مرا تصویب نکند من دیگر کادیدا نخواهم شد. و این به ضرر آمریکا است. چون معلوم می شود آنطور که ادعا می کنند، انتخابات آزاد وجود ندارد. بلکه تبعیض نژادی وجود دارد. لذا راه دیگری را پیش خواهیم گرفت: و از مردم آمریکا می خواهم که کاخ سفید را اشغال، و به بی خانمان ها بدهند.

  • سید احمد حسینی ماهینی

رای به امپراتوری ایران

سید احمد حسینی ماهینی | جمعه, ۱۱ اسفند ۱۴۰۲، ۰۳:۴۹ ق.ظ | ۰ نظر

مردم ایران، به پای صندوقهای رای می روند تا: تایید چند باره بر امپراتوری شکر گزار ایرانی داشته باشند. آنها از خدا تشکر می کنند، از شهدا و رزمندگان و ایثارگران و مجریان، تشکر می کنند. امپراتوری ایرانی سابقه هزاران ساله دارد، هر موقع لازم بوده از روشهای معمول در جهان، برای ادامه حیات خود استفاده می کرده است: روزگاری نام پیشدادیان داشته است، یعنی قومی که برای عدالت،  آگاهی و رستگاری جهانیان پیش قدم بوده اند. جمشید جم  که تخت جمشید را بنا نهاد، نمی دانست که روزی پایتخت او: بنام کورش! ثبت خواهد شد. وی نیز امپراتور بزرگی بود که: خود را امپراتور ظالم نمی دانست. و با یک گوی جهان بین، دنیا را اداره می کرد. و برهیچ کسی ظلم روا نمی داشت.  برخی ها گفته اند پیشدادیان، همان فرزندان حضرت آدم بوده اند. زیرا وقتی فرزندان آدم ع به صد نفر رسید، دستور داد جشن سده برگزار کنند. و از آتش استفاده کرد: برای شادمانی، به همین جهت مخترع آتش را پیشدادیان گویند. و یا گفته می شود جمشید جم، همان حضرت سلیمان بود که بناهای فاخر در زمان او اتفاق افتاد(کل بنا و غواص) و همه بناها در فراماسونری واقعی او بودند. زیرا فراماسون به معنی سنگ کار، یا بنای سفت کار است :که البته با سوء استفاده از ان، بدنام شده است. همینطور بود افراد بعد از کورش! کورش کبیر و داریوش بزرگ، همه امپراتور شکر گزار بودند، ولی تاریخ نویسان، به تقلید از  یونانیان و رومیان، او را دیکتاتور می نامند. برخی از ایرانیان هم، یونان و رومی ها قدیم که عمدتا بربر بودندرا،امژراتوری نامیدند. حملات کورش برای تمدن سازی در اروپا را، لشکر کشی نابود گرانه می خواندند.  اما او شاخ شاخان بود و: البته نابودگر ظلم و ستم و سیاهی بود. زیرا یونان در عهد این دو امپراتور، به عنوان یکی از ساتراپ ها: یا استانهای ایران محسوب می شدند. ولی انان یاغیگری را دوست داشتند. حتی اعراب هم چشم طمع به این امپراتوری داشتند: و یاغیگری کردند. اما اردشیر بابکان: آنها را سرکوب و عربستان را تابع ایران ساخت. تا عصر ساسانی فرمانداران یمن و حجاز و یونان و روم، از ایران تعیین می شدند و: در کتیبه های کرمانشاه ثبت و ضبط شده است. در زمانی که توسعه اسلام آغاز شد: عمر معتقد بود باید با زور شمشیر: سرزمین ها را فتح کرد، لذا قادسیه را بوجود آورد. ولی حضرت علی ع در غیاب او: بدون شمشیر به یمن( در جنوب حجاز) و شمال ایران( از قفقاز تا مزار شریف) رفت و در همه جا، آبادانی(چشمه علی، آبعلی، ابیک، علی بلاغی) و آزادگی و اسلامیت را گستراند. برای جانشینی امپراتوری ساسانیان، هوشمندانه دو دختر یزد گرد سوم(آخرین پادشاه ساسانی) را به: عقد دو پسران خود(امام حسین ع و محمد حنفیه) در اورد، تا به این ترتیب امپراتوری ساسانی را، به امپراتوری علوی منتقل کند. فرزندان امام سجاد که مادربزرگشان ایرانی بود، ایران را سرزمین مادری نامیدند. و در گوشه گوشه آن، حاکمیت علوی را محافظت کردند. وجود 11هزار امامزاده در ایران، ادامه امپراتوری شکر گزار علوی را، اثبات می کند که تا امروز ادامه یافته:  خط مستقیمی از نسل های پیوسته (صراط المستقیم) از حضرت آدم تا خاتم، و از خاتم تا قائم عج، ترسیم نموده اند. اینها کوشش عمیقی کردند: تا همه دنیا با فرهنگ شیعه، و امام حسین ع اشنا کنند. زیرا وقتی امام قائم ظهور کند، خود را فرزند سیدالشهدا معرفی می کند. و نباید هیچ کسی در دنیا، بی اطلاع از این موضوع باقی بماند. و یا هنگام شنیدن پیام ظهور امام زمان، از خود بپرسد: اوچه می گوید؟ چرا به زبان قرانی صحبت می کند؟ لذا فرزندان امپراتوری ایران در گوگل، هوش مصنوعی ترجمه به 150زبان را ساخته اند، و ماهین نیوز آن را به کار برده : تا تمامی دنیا با معارف شیعه اشنا شوند. هیچ کس بهانه ای نداشته باشد: که معارف اسلام را نشنیده و: یا عربی نمی داند که سخنان امام قائم را؛ متوجه  شود! اکنون نیز با رای دادن به خبرگان رهبری، و نمایندگان مجلس، از انها می خواهند که پاسدار: این رسم شیرین امپراتوری شکر گزار باشند.و فریب مدعیان دروغین امپراتوری، و تبلیغات دشمنان را نخورند.

  • سید احمد حسینی ماهینی

کودک امپراتور

سید احمد حسینی ماهینی | جمعه, ۱۱ اسفند ۱۴۰۲، ۰۲:۲۷ ق.ظ | ۰ نظر

تئوری کودکیاری

نداشتن تئوری در همه رشته های علوم در ایران، باعث پراکنده کاری شده و نتیجه ای: جز فرار مغزها و نا امیدی نخبگان، در پی ندارد. البته برخی با رفو کردن تئوری های غربی، سعی دارند مثلا آن را بومی سازی کنند. ولی این کار مثل این است که: با کلید همسایه بخواهیم قفل خانه :خود را باز کنیم! یا باید کلید همسایه را نا کارآمد کنیم! و یا بی هدف آن را، در اطراف قفل بچرخانیم. اما تئوری های بومی میتواند: به امید افرینی، کار افرینی و شادی زیستن کمک کند. زیرا تئوری اصلی ایران: امپراتوری هست: یعنی ایران امپراتوری بوده! هست و خواهد بود. لذا همه اعمال ما در این چارچوب معنی پیدا می کند: ما رای می دهیم به ایجاد: یک امپراتوری یا تقویت آن. ما برنامه می دهیم، سازندگی و ابادانی می کنیم: برای یک امپراتوری شکر گزار. چرا که خداوند انسان را امپراتور می خواهد! کودک ما باید با نام امپراتوری، کام خود را باز کند. و جز امپراتوری چیزی نگوید، و چیزی نشنود. خداوند فلسفه وجودی بشر را :جانشینی خود معرفی کرده است. انسان نه رئیس یک خانواده، نه حتی رئیس یک اداره، بلکه رئیس کل جهان است! خداوند جهان را بخاطر انسان افریده. ولی ما مثل کودکی که به یک شکلات راضی می شود، تمام کرامت خود را، به یک جیفه دنیایی می فروشیم. و شاید هم خود را تحقیر می کنیم :تا چنین مقامی را باور نکنیم، یا از ان خوشحال نشویم. امپراتوری یعنی بالاترین قدرت. ابر قدرت یکتا، و خدا چنین انتظاری از انسان دارد: تا خود را بشناسد و بداند که: خدا به او چه مقامی داده است. طبیعتا امپراتوری مورد انتظار خدا، یک امپراتوری یاغی و ظالم نیست. بلکه قدرتی شکرگزار است: زیرا با شکر گزاری، خداوند قدرت انسان را افزایش می دهد. کودک ما باید با این مفاهیم آشنا شود و: به انها خو کند و با آنها خوشحال باشد. تئوری کودکیاری در اسلام هم تعریف شده!  قبل از اینکه تمدن 50ساله! غربی برایمان تئوری سازی کند، در 14قرن قبل پیامبر و امام علی زحمت آن را کشیده اند: مثلا فرموده اند: کودک در 7سال اول فرمانده هست:هر دستوری می دهد باید اجرا شود! اگر داد می زند و غذا می خواهد، باید بدون دستمزد،به او غذا داد.( دع یرتع و یلعب) در هفت سال دوم برعکس! فرمانبر است. یعنی قبل از شما، آماده می شود برای بیرون رفتن! غذا خوردن و..فرویدی ها که کودک را در یک حالت می بینند،  دچار اشتباه تربیتی می شوند. می فرمایند: 7سال سوم مشاور است: یعنی امپراتوری را فرامی گیرد. زیرا مشاور اعظم امپراتوری: بزرگتر خود یعنی پدر قرار می گیرد. پدر خدای روی زمین است(خلیفت الله فی الارض) چه برای همسر یا فرزندان. لذا فرزندان او را خدا و: روزی رسان خود می بینند. یک پشتوانه محکم! ولی متاسفانه تربیت نا اهلان، آن را بیرنگ کرده و موقعی که: انسان پدر خود را از دست می دهد، تازه می فهمد چه پناهگاه عظیمی را از دست داده است. لذا استقلال واقعی یا جوانی (سنی) از 21 سالگی باید آغاز شود: نه از 15یا 18 سالگی. از این رو یک پیوستگی دائمی بین نسل ها باقی می ماند.  شاهد گسستگی بین نسلی نخواهیم بود. وقتی که پدر به فرزندی می گوید: برو از خانه بیرون! در واقع روحیه او را در خلا رها می کند. او قبل از 21 سالگی نباید: چنین حرفی بشنود. اعتماد به نفس خود را از دست داده، دائم خود را معلق در خلا می بیند. و فکر می کند کسی او را دوست ندارد، لذا دست به خودکشی می زند. چون امید او به پدر و مادر است. و هنگامیکه حرف جدایی ولو: به شوخی پیش می اید هر دو افسرده میشوند. پدر و مادر حس می کنند: دیگر مفید نیستند، و برای کودک خود کاری نمی توانند بکنند، و فرزند تصور می کند(حتی اگر ازدواج کرده، خانواده داشته باشد) دیگر کسی او را دوست ندارد. ورها شده در فضای نا امن است. بنا براین تئوری کودکیاری در اسلام، حمایت کامل: پدر و مادر از فرزندان است: تا 21 سالگی. یعنی همسر اختیار کردن هم، با حمایت پدر و مادر باید باشد، نه اینکه بگویند: برو خانه بخر وخودت را اداره کن.

  • سید احمد حسینی ماهینی

اقتصاد جنگ غزه

سید احمد حسینی ماهینی | سه شنبه, ۸ اسفند ۱۴۰۲، ۰۲:۲۱ ق.ظ | ۰ نظر

در یک جمله میتوان گفت: جنگ غزه، وظیفه انتقال دارایی های غربی، به ایران را بعهده دارد. همانطور که در جنگ عراق 7تریلیون دلار: از امریکا به ایران منتقل شد. زیرا امریکا درعراق هرچه هزینه کرده، ایران با بیرون کردن آمریکا از عراق، همه را تصاحب نموده است. بعبارت دیگر انتقال معکوس صورت گرفته است: مثلا امریکا به سربازان خود، حقوق می داد یا برای عراق، امکانات لجستیک می فرستاد. و آنها همه را در عراق هزینه می کردند. یا بخشی از دارایی های عراق می شد. فرضا پادگانهایی که درست کرده اند. طبیعتا از نیروهای عراقی استفاده کرده، و به آنها دستمزد می دادند. و عراقی ها دستمزد خود را در اربعین، خرج ایرانی ها می کردند. این روند تراوایی یا همان تروآیی! بعد از پیروزی انقلاب آغاز شد: آمریکا نفت رایگان از ایران می برد. ولذا بسیار ثروتمند شده بود. و به این پولها عادت کرده و بر روی ان برنامه داشت. وقتی انقلاب اسلامی شد، روند معکوس شد: یعنی ایران نفت به آمریکا نداد. آمریکا هم ایران را تحریم کرد. لذا شرکت های امریکایی مجبور شدند: خودشان روابط سرمایه گذاری و بازار یابی را ادامه دهند. به همین خاطر کالاهای آمریکایی، به قیمت ارزان به ایرانیان داده می شد: تا مشتری از دست نرود که نمونه آن کمپانی! اخیر بود که اپل 70میلیونی را 20میلیون می داد. از ان طرف هم دولت آمریکا، که بی پول شده بود، ناچار به دارایی های ایران: چنگ انداخته آن را غارت می کرد، یا بقول خودش بلوکه می کرد. ولی این بلوکه کردن هم طبق قانون تراوایی اقتصادی، نشت پیدا می کرد و به داخل ایران برمی گشت: مثلا از این پول ناچار بودند: مبالغ هنگفتی به ایرانیان ضدانقلاب، برای براندازی بدهند، آنها هم دلارها را به داخل ایران، برای عوامل خود می فرستادند. عوامل هم در ایران خرج می کردند. اکنون نیز غزه به همین شکل است: از یکسو تمام اهدایی های غربی، سوخته می شوند. زیرا بمباران غزه عمدتا :در جاهایی صورت می گیرد که: نقشه و طرح آن توسط محمود عباس بوده، که به آسانی در اختیار اسرائیل قرار می دهد. یعنی پاکسازی اموالی حرام! و بجای ان شهرک های صهیونیست نشین، تخلیه و در اختیار غزه قرار می گیرد. اغلب شهرک نشین ها یهودی، یا فرار کرده و یا به جاهای دیگر منتقل شده اند. و تا دوبرابر شهرک ها، در تیررس غزه هست و خالی از سکنه می باشد. از سوی دیگر یمن هم با هماهنگی کامل، تمام کشتی ها و داراییهای ان را مصادره می کنند. مانده کشتی هم متعلق به مقاومت می شود. همه اینها یعنی که ایران، نه تنها نیروهای نیابتی برای جنگ دارد. بلکه برای اقتصاد هم دارد. آنها بدون نیاز به دستور ایران، در جهت انتقال داراییهای بیشتر اقدام می کنند. هر روز که می گذرد، هزینه جنگ غزه برای امریکا و اسرائیل، بالاتر می رود. و همه می دانند که این هزینه ها به جیب: مقاومت می رود. چه بصورت نقدی که به مزدوران،سربازان خود می دهند و: چه بصورت کشتی یا تانک و نفر بر، که هر روز شکار می شوند. و این روند تا جایی ادامه خواهد یافت :که کلیه دارایی های غربی در اسرائیل و آمریکا تمام شود. همانطور که در اروپا تمام شده. یعنی اروپا ماند زمان بعد از جنگ دوم جهانی، فقیر و بیچاره شده است. زیرا اگر داشت باز هم: به اسرائیل کمک می کرد. پس میتوان گفت کمک به اسرائیل، نقطه پایان ثروت دولت آمریکایی ها است. هنگامیکه دارایی آمریکا هم مثل اروپایی ها، تمام شود مرگ اسرائیل هم فرا می رسد. چون بدون کمک آمریکا، وجود نخواهد داشت. تنها راه نفس کشیدن آمریکایی ها، امید به اجرای برجام ، اف ای تی اف و کاپیتولاسیون است. زیرا هنوز میتوانند به این بهانه ها، ایران را تلکه کنند. و اموال ایران را مصادره و: برای اسرائیل بفرستند. همانطور که به بهانه 11سپتامبر، تمام غرامت خانواده ها و شرکت ها را، از پول ایران برداشت کردند. البته به انها هم ندادند! لذا حقوق دانان ایرانی، اگر وجدان داشته باشند، کاپیتولاسیون یا برجام و سند 2030و اف ای تی اف را دور میریزند، یا دورمی زنند.

  • سید احمد حسینی ماهینی

نیاز جهانی به مدیریت ایرانی

سید احمد حسینی ماهینی | سه شنبه, ۸ اسفند ۱۴۰۲، ۰۲:۱۷ ق.ظ | ۰ نظر

همه جهان امروز، به مدیریت ایرانی نیاز خود را اعلام نموده اند. و براساس تحقیقات میدانی، ثابت شده که ایرانیان در تمام کارهای محوله، از سوی آمریکا و اروپا و قاره های دیگر، موفق ترین مدیران بوده اند. تا درجات فوق العاده بالای مدیریت، ارتقا پیدا کرده اند. شرکت های مهم آمریکایی و اروپایی، بالاترین دستمزدها را به مدیران ایرانی می دهند. و نیاز رفاهی و مالی انان را، در شرایط حداکثری تعیین و :حتی به آنان ویزا و اقامت رایگان می دهند، تا بعنوان مدیر مستقر در آن کشورها، مشغول به کار شوند. بطوریکه ایران از نظر صادرات: نیروی انسانی متخصص و مخصوصا مدیریت، در رتبه اول جهان قرار دارد. در داخل نیز همه دانشجویان و نیروی کار، خود را برای مدیریت در یکی از: کشورهای خارجی آماده می کنند. در سطح کلان نیز، ایران کار های غیر مدیریتی مانند: خدمات پسماند یا امور کارگری را، به اتباع همسایه ها واگذار می کند. و خود مشغول به مدیریت جهانی هست. مثلا افغانها در ایران، که بیش از 5میلیون نفر هستند، همگی در کار ساختمانی و عمرانی، به خدمات خود ادامه می دهند و از این رو باری از دوش ایرانیان برمی دارند. پاکستانی ها در کار کشاورزی،  به کمک ایران آمده اند بطوریکه :اغلب برنج خوراکی ایرانی را: هندی و پاکستانی تشکیل می دهد. عراقی ها و خط مقاومت، به مبانی فقهی و حوزوی: ایران کمک می کنند. و چین بیشترین نیروی خدماتی ترابری را انجام می دهد. آمار ها نشان می دهد که در ایران، رشته مدیریت از نظر کمی و کیفی، به بالاترین درجه رشد خود رسیده: در حالیکه بقیه رشته ها به دانشجویان خارجی واگذار شده است: براساس تحقیقات انجام شده، از منابع سازمان سنجش کشور، رشته مدیریت در قبل از انقلاب، فقط بازرگانی بوده ولی بعد از انقلاب، شاخه ها و میان رشته های فراوانی به خود گرفته: مانند مدیریت صنعتی، مدیریت دولتی تا مدیریت پسماند. که حدود 50میان رشته ای را شامل می شود. براساس این تحقیق، تورم دانشجوی مدیریت نیز به 50برابر رسیده: بطوریکه گفته شده:افزایش ظرفیت پذیرش مدیریت، به دو برابر 5رشته فلسفه، علوم اجتماعی،تاریخ، زبانشناسی و اقتصاد رسیده است. یعنی هماهنگی کاملی بین پذیرندگان، و دانشجویان بوجود آمده: هم دانشجویان اقبال بیشتری: به مدیریت نشان داده اند، و هم دولت ظرفیت پذیرش مدیریت: و رشته های فرعی ان را افزایش داده است. در تمام سالهای اخیر، 50درصد پذیرفته شدگان: رشته های دیگر هم در روند تحصیلی خود، بسوی رسته مدیریت گرایش پیدا کرده اند یعنی اگر در دوران لیسانس و کارشناسی و کنکور، در رشته های ریاضی و فنی و مهندسی و پزشکی قبول شده اند، در دوره های ارشد و دکتری و حتی پسا دکترا، به مدیریت روی اورده اند. و عملا هم در پست های مدیریتی مشغول به کار شده اند. لذا این روند ثابت می کند: علت بیکاری فارغ التحصیلان هم، تغییر ذائقه کاری انان :به سمت مدیریت است. یعنی دوست ندارند زیر دست: کسان دیگری باشند، بلکه خودشان کسب و کار مدیریتی داشته باشند. از این رو :رشد شرکتهای مستقل و دانش بنیان، با شتاب بالایی همراه بوده است. اغلب انها هم سکوی پرش به سوی : مدیریت جهانی محسوب می شوند. یعنی براثر تورم مدیریتی در ایران، آنها با ورود به شرکتهای دانش بنیان ، دوره کوتاه مدت مدیریت جهانی را، تجربه کرده و با کسب ارتباطات لازم، آماده اعزام به یکی از کشورها می شوند. (که البته برخی ها آن را فرار مغزها عنوان می کنند). در حالیکه این امر نشان می دهد: تورم نیروی متخصص و نخبه، در ایران بقدری زیاد است که به ان: تعبیر (بی توجهی) می گویند. یعنی نخبگان در ایران مانند: آثار باستانی آنقدر زیاد هستند، که گاهی  رسیدگی به آنان، در صف های طولانی است. توفیقات مدیران ایرانی در جهان هم، به حدی است که تقاضا برای مدیر ایرانی، به بالاترین نیاز انها تبدیل شده است. مثلا کشوری مثل آمریکا، با اینکه 22تریلیون دلار بدهکار و: هرسال با کسربودجه مواجه هست، اما بالاترین دستمزدها را به ایرانی ها می پردازد.

  • سید احمد حسینی ماهینی

جنگ با مهدی عج

سید احمد حسینی ماهینی | يكشنبه, ۶ اسفند ۱۴۰۲، ۰۷:۰۸ ب.ظ | ۰ نظر

فرج امام زمان به دست کیست؟

بطور کلی سه فرضیه مطرح است: فرضیه اول می گوید: به دست خدا است. اما این فرضیه در وجه عام، صحیح است یعنی همه چیز دست خداست(لاموثر فی الوجود الا الله)  منطقا، وقتی همه کارها دست خدا باشد، مسئله فرج امام زمان هم در دست او ست: لذا ما دعا می کنیم: (اللهم عجل لولیک الفرج) و از خدا می خواهیم فرج امام زمان را نزدیک تر بگرداند، تا ما هم ایشان را درک کنیم. فرضیه دوم می گوید: خداوند در مورد بشر، یک استثنا قائل شده: او را جانشین خود در زمین قرار داده! لذا اختیارات و قدرت خود را هم، به او تفویض می کند(انی جاعل فی الارض خلیفه) لذا فرج امام زمان هم به دست مردم است. اینجا فرضیه مقدماتی : اراده و اختیار انسان است. همان امانتی که خدا به او داد و قبول کرد. در حالیکه کوهها از پذیرفتن آن ابا داشتند(انا عرضنا الامانت علی الجبال، فابین و حمله الانسان،) فرضیه مقدماتی دیگر این امر ان است که: انسان ها همه امپراتور کل جهان هستند. زیرا قائم مقام خدا در روی زمین است. فرضیه مقدماتی بعدی این است که خدا، امپراتوری خود خوانده یا خود محور را نمی خواهد. بلکه مطیع کامل می خواهد. به همین جهت با اینکه انسان امپراتور است، ولی باید در مقابل خدا خاشع باشد. چون کوچکترین زاویه با خدا، تولید تضاد منافع می کند. و در نهایت به جنگ با خدا منجر می شود: مانند ربا خواری! رباخواران می گویند: ربا خواری هم یک شغل است! اما خداوند می گوید:  خرید و فروش و مکاسب، حلال ولی رباخواری  حرام(اخل الله البیع و حرمالربا). زیرا شغل محسوب نمی شود. چون انسان از دسترنج خود سود نمی برد، بلکه دسترنج دیگران را تصاحب می کند. در نهایت کسانیکه رباخواری را توجیه اقتصادی و علمی بکنند، در حکم محاربه با خدا هستند. و در این فتوا فرقی بین: مقام دولتی یا نهاد و ارگان با اشخاص وجود ندارد. یعنی بانک مرکزی که: مرکز رباخواری در ایران است، یک موسسه ضد خدایی هست و باید منهدم شود. زیرا دو تکلیف اساسی را، بدون قانون مصوب، انجام می دهد: یعنی از اهداف خود دور شده است: یکی اینکه بهره ها را بالا می برد. دوم اینکه مسکوکات(زر وسیم) را در خزانه جمع می کند. که مشمول( ایه والذین یکنزون) می شود. چون قصد تقسیم آنها را ندارد، پس مرتد فطری است: زیرا که با خدا در حال جنگ است. و برهمه مسلمین واجب است: آنجا را تخریب و اموال آن را، بین مردم تقسیم کنند. تا هنگامیکه این کار نشده، یعنی مردم در صف مبارزه با خدا هستند! واگر ولی او هم ظهور کند، با او هم جنگ می کنند. ولذا فرج حاصل نشده است. پس در اینجا فرج یعنی: زمینه ظهور و آمادگی مردم . اما در فرضیه سوم گفته میشود که: به دست خود امام زمان هست: مثلا وقتی می گوییم: عجل علی ظهورک: در واقع ایشان را خطاب قرار داده، بدون توجه به مشیت الهی، و زمینه سازی مردم، از او می خواهیم زودتر خود را به ما نشان دهد.  علاوه براین ، مردم باید توجه کنند: که قیام مهدی عج یک قیام قبیله ای، قومی یا فردی نیست. بلکه باید همه جهان را تحت پوشش قرار دهد. لذا جهان باید زبان عربی (قرانی) را بداند. شیعه را بشناسد. و مولفه آن را به درستی درک کند. والا اگر به همین منوال باشد، که در عصر ارتباطات فضایی، و انفجار اطلاعات زمینی! هنوز فقط صد میلیون شیعه وجود دارد، موضوع را منتفی می کند. زیرا اما عصر وقتی ظهور می فرمایند: به زبان عربی فصیح سخن می گویند: و به المان های شیعه استناد می کنند: لذا اگر مردم آنها را نشنانسد، از خود می پرسند: او چه می گوید؟ لذا مهمترین مانع ظهور و فرج امام زمان، علما هستند. که به وظیفه تبلیغی خود، برای شناساندن شیعه عمل نمی کنند. آنها به بهانه وحدت! حقایق شیعه را کتمان می کنند، و یا آن را نمی گویند. در حالیکه شیعه باید مانند فاطمه زهرا سلام الله، لحن صریح و کوبنده داشته : تا پای جان از علی بگوید. لذا دسته دوم تساهل گران هستند. کسانیکه حاضر نیستند: از شیعه بگویند و یا از شیعه بشنوند.

  • سید احمد حسینی ماهینی

چرا امام زمان ظهور نمی کند؟

سید احمد حسینی ماهینی | يكشنبه, ۶ اسفند ۱۴۰۲، ۰۲:۳۷ ق.ظ | ۰ نظر

به دو دلیل عمده،امام زمان ظهور نمی کند و: باید کسانی که می گویند ظهور نزدیک است، آن را مدنظر قرار دهند: تا بعنوان وقاتون!(تعیین کننده وقت و زمان ظهور) و دروغگو شناخته نشوند!(کذب الوقاتون) کسانیکه وقت ظهور تعیین می کنند، دروغگو هستند. چه بصورت صریح باشد و چه اشاره و ضمنی. یعنی چه بگویند: امسال در روز جمعه اول شعبان! ظهور خواهد کرد. و چه بگویند ظهور بسیار نزدیک است. و ما به عینه می بینیم که: اغلب منتظران ظهور در رده دومی هستند: سعی دارند القا کنند که:ظهور نزدیک است، تا خود را مقدس جلوه دهند. در حالیکه دروغگویانی بیش نیستند. حداقل از زمانی که انجمن حجتیه، در ایران تاسیس شد ما می شنویم: که عده ای می گویند علائم ظهور! دیده شده بنابر این ظهور نزدیک است. پنجاه سال بر انها گذشته، ولی باز هم تکرار می کنند. در حالیکه فلسفه غیبت امام زمان عج، نداشتن یاران یکدل بوده است. معنی این است که باید: یارانی وجود ایند که امام زمان بتواند: بر روی آنها حساب کند. لذا شاید هنوز آنها بدنیا نیامده اند. در برخی روایات آمده که امام حسین ع، یک شب را از دشمنان مهلت خواست. علت آن را، اغلب نماز و عبادت گفته اند. اما برخی ها هم گفته اند که: نظر امام در باره علت مهلت خواستن، این بوده که یکی از یارانش هنوز: در راه بوده است. حتی برخی روایات می گوید: امام حسین ع شخصا: به دیدار یکی از یارانش رفت، و در لای انگشتان خود، فهرست شهدا را نشان داد و گفت: نام توهم هست، بیا! و او که گریزان بود، به شوق آمد و همراه امام حسین ع رفت. برعکس هم، برخی ها که ادعای دوستی می کردند، و تا شب عاشورا، همراه امام حسین ع بودند آن شب ماهیت خود را بروز دادند، و در تاریکی شب جبهه جنگ را ترک کردند تا: به خانواده های خود ملحق شوند. این ریزش ها و پایش ها، خیلی مهم است. چه کسانی تا آخر خط می مانند. و چه کسانی که :در اخرین لحظه ملحق می شوند. یا منفک می شوند.هدف امام حسین ع هم این بود که :حجت بر همه تمام شود. کسی ادعا نکند به زور امده به جبهه! یا دیگران مدعی نشوند که یاران امام حسین، به اجبار، خود را به مهلکه و مرگ انداختند. علاوه بر این که همه رفتار های امام حسین ع و: زینب سلام ها فقط عشق بود: عشق و محبت شدید: به یکدیگر و به خدا! در اخرین لحظه امام حسین ع می فرماید( الهی رضا بقضائک!) زیرا خداوند فرموده بود: من: دوست دارم ترا کشته ببینم!(من عشقه قتله)(ان الله شاء ان یراک قتیلا.)یعنی : اگر دوستی مرا می خواهی! من می خواهم و دوست دارم: که ترا کشته ببینم. حضرت زینب هم در مجلس یزید فرمود: من بجز زیبایی چیزی نمی بینم. زیرا خداوند چنین خواسته، و ما برای محبوب خود، سر و جان را فدا می کنیم. لذا آنها ییکه عجله دارند امام زمان ظهور کنند، بدانند که دشمن امام زمان هستند. زیرا (عجل فرجهم) به این معنی نیست که زودتر ظهور کند! بلکه فرج او نزدیک تر شود. یعنی بتواند بین مردم بگردد و زندگی کند.  چون مردم آماده نیستند، طبیعی است که اگر ظهور کند، مانند اجدا طاهرین ش، او را هم ترور خواهند کرد. بعنوان مثال یکی از دلایل عدم ظهور: اشغال مکه توسط وهابیون است. آنها علیرغم ادعای نفی امام زمان عج، خود را کاملا آماده کردند که :در اولین لحظه ظهور ایشان را ترور کنند. اساس وهابیت برمبنای ضدیت با ظهور هست. آنها با کشتن یازده امام قبلی، امیدوار بودند دیگر اثری از اسلام و امام نماند. والان که می بینند مردم منتظرند، آنها هم منتظرند تا ترور نمایند. بنا براین تا قبله اول (قدس شریف) و قبله دوم(مکه و مدینه) از دست آل یهود و آل سعود، پس گرفته نشود، زمینه ظهور اماده نیست. حتی در بحث کارکردهای فرهنگی هم، زمینه آماده نیست! زیرا هنوز مردم دنیا نمی دانند: امام حسین ع کیست! یا زمزم و صفا کجا قرار دارد. چون وقتی امام زمان ظهور کند: خود را فرزند زمزم و صفاف و فرزند امام حسین ع معرفی می کند. ولی مردم حرف او نخواهند فهمید.و خداوند علما را توبیخ خواهد کرد.

  • سید احمد حسینی ماهینی

دلایل روشنی آینده

سید احمد حسینی ماهینی | شنبه, ۵ اسفند ۱۴۰۲، ۰۵:۰۵ ق.ظ | ۰ نظر

چرا آینده روشن است؟ و چرا عده ای ان را تاریک می بینند. و چرا امید افرینی، فقط با لفظ نیست. فرایند بسوی اینده، از فرایند گذشته و حال جدا نیست. یعنی نمی توان به صورت جزیره ای، به حوادث نگاه کرد. در اسلام و شیعه، اینده امتداد گذشته است: و سلسله علت و معلولی پیوسته، آن را هدایت می کند. یعنی هیچ حادثه ای تصادفی نیست: و هیچ انسانی بدون دلیل کاری نمی کند. احمقانه ترین کار های انسان، چه بصورت فردی یا جمعی، معلول ساعتها کنش و  واکنش: جامعه آنها و تعامل با جامعه بیرونی، نقشه ، طرح ها و اندیشه های پدید اورندگان آن بوده است. شما در فیلم ها می بینید که: حتی برای یک دزدی! ساعتها گروهها و افراد مختلف، نقشه می کشند و برای ان: دلایل متقن می اورند . و با همدیگر مشاجره می کنند، تا یک مورد تصویب و اجرایی می شود. چه رسد به: کار های عمرانی و مالیاتی و غیره. اگر بخواهیم گذشته را چراغ راه اینده معرفی کنیم: میتوانیم یک خط مستقیم از ابتدا، تا انتها داشته باشیم. در ابتدای خط حضرت آدم است. در وسط آن حضرت خاتم، و در انتهای آن حضرت قائم. فواصل این را هم نوادگان، اولاد و اجداد و.. پر می کنند. یعنی حضرت آدم ع ده کتاب، که از سوی خدا دریافت کرده بود به: حضرت شیث می دهد و او را جانشین خود، برای ادامه خط نبوت معرفی می نماید. و هنگامیکه اولاد و احفاد او: به صد نفر می رسد: جشن سده را برپا می کند، تا همه در طول تاریخ بدانند برای صد نفر شدن: یک نفر! چه زحمت ها کشیده شد. سپس حضرت ادریس هست، که با تدریس ده کتاب به مردم، تشکیل کلاس و آموزش حیاطی: از سوی خداوند راه را ادامه می دهد: همینطور نوبت به حضرت سلیمان و وداوود نبی می رسد . مطابق گزاره های قرانی، حضرت داوود آهنگری، ساخت لباس آهنی و زره را به مردم آموزش می دهد.  قبلا هم اولین خانه سازی و معماری، توسط حضرت آدم و کشاورزی توسط قابیل، و دامداری توسط هابیل  تاسیس شده بود. تا اینکه نوبت به آخرین پیامبر می رسد: او با لوح و قلم و نوشته و بیان، به میدان می آید. و از قومی وحشی و بدوی، یک قوم تمدن ساز و فراگیر می سازد: تا جاییکه همه اقطار جهان را، با نور اسلام روشن می کند. گرچه خورشید ترسان! از ترس نور، خود را در حفره ها مانند خفاش ها، فرو می برند و عصر: تاریک قرون وسطی را رقم می زنند. ولی نور اسلام توسط نوشته های: ابن سینا و رازی : در انجا تابیده شده و رنسانس ایجاد می کند! انکیزاسیون را به تاریخ می سپارد. و عصر نوین آگاهی آغاز می شود. اما شب پرستان و خورشید ترسان، نیز بیکار نمی نشینند. و از همان نور رنسانس، تاریکی و جهل و جنگ و کشتار را بیرون می کشند. و به یکباره جهان را، به آتش جنگ جهانی اول و دوم گرفتار می کنند. که امام خمینی ظهور می کند: و مانع جنگ جهانی سوم شده، با از کار انداختن بمب های اتمی، می فرماید: آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند. زیرا خود آمریکا هم نمی داند: که بمب هایش یک اسباب بازی بیش نیست. اما لیبرالها با نفوذ در دولت امام خمینی، باز هم وحشت آفرینی می کنند. و سایه جنگ و بمب اتمی را مستدام می کنند. تا جاییکه اوباما هم دچار توهم شده: با اینکه می داند بمب های اتمی، هک شده و از کار افتاده اند: ولی می گوید: همه گزینه ها روی میز است. اما مردم با انتخابات خود، زیر میز او می زنند! و کسی را بر سر کار می اورند که:مخالف داعش و جنگ باشد. متاسفانه این شخص تحت تاثیر لابی صهیونیستی، برجام را پاره می کند: تا دوباره سایه جنگ بر سر مردم باشد. که او نیز سرنگون می شود. اکنون امپراتوری ایران، از افق ها سرزده و: همه دنیا به رهبری واحد رسیده، و بت های زمانه شکست خورده اند. زور آنها فقط به یک جزیره! یا زندان کوچکی به نام غزه می رسد. اما یمن و حزب الله، پای در راه گذاشته و از غزه حمایت کرده، و کشتی های امریکایی و انگلیسی و اسرائیلی را، یکی پس از دیگری مصادره می کنند. آنها می دانند که حکومت ایران ماخوذ به حیاست! و نمی تواند پولهای خود را مطالبه کند.

  • سید احمد حسینی ماهینی

پیروزی غزه تضمین انتخابات

سید احمد حسینی ماهینی | شنبه, ۵ اسفند ۱۴۰۲، ۰۱:۳۰ ق.ظ | ۰ نظر

مردم ایران بیش از اقتصاد، به موقعیت اجتماعی اهمیت می دهند. برای انها مهم است که امپراتوری ایران بزرگ، زنده شود. و در این راه همه گونه فداکاری می کنند. و اصولا ایرانیان رتبه ای بهتر از اول! را نمی شناسند. و می کوشند د رهمه چیز اول باشند: تا ببینند جایدیگری، کاری شده که در ایران نشده، زبان به انتقاد می گشایند. امروزه توقع مردمی آنقدر بالا رفته که: هیچ نوع عقب ماندگی را نمی پسندند. و دولت را فعال مایشا می خواهند. و از کمبودها نمی هراسند. مانند بچه ای که ندارم سرش نمی شود: از پدر یا مادر خود، همه چیز را می خواهند. و انها را روزی رسان خود می دانند! حتی وجود یک نفر فقیر هم، انها را آزار می دهد. فقر برای اتباع خارجی را هم نمی پسندند! و با دلی پر از رحم و شفقت، خواهان رسیدگی به وضعیت آنان است. خواست عمومی در مورد افغانی ها، این است که: حالا که آنها مهمان جمهوری اسلامی هستند، باید مثل ایرانی ها، تمیز و با شخصیت باشند. کودکان آنها بجای زباله گردی، به تحصیل روی آورند، زنانشان بجای گدایی، به خانه داری مشغول شوند.  زیرا مردهای سختکوش آنان، در این سالها، یار و یاور سازندگی و ایجاد :امپراتوری بزرگ ایرانی  بوده اند. حتی خود را ایرانی می دانند. عراقی ها هم، از ابتدا باور نداشتند که از میان آنها، کسی بخواهد بر ایران ضربه بزند. خودشان حساب صدام را رسیدند. زیرا معتقد بودند صدام تکریتی، ضد امپراتوری ایرانی بود. سپاه  بدر  ودیگر تشکیلات شیعی، وفاداری کامل خود را به ایران نشان دادند. و در طول سالها یاغیگری: ضد انقلاب و جدایی طلب ها، به آنان روی خوش نشان ندادند. تا اینکه صدام را ساقط کردة کومله و منافقین را بیرون راندند. و الان هم مشغول بیرون راندن: شیطان بزرگ آمریکابه دستور رهبر جهانی، هستند. بیش از 20کشور جهان، با اکثریت شیعی ظهور کردند! که همگی تابع محض ایات عظام،  و مقلد مراجع تقلید بوده اند. و در راهپیمایی با شکوه اربعین، شرکت کرده و بر راهپیمایی: جاماندگان هم تاکید دارند. علیرغم کار شکنی های صهیونیست ها در: ازربیجان، ارمنستان و دیگر مناطق جهان، آنها همچنان وفادار به: امپراتوری نوین ایران باقی ماندند. هم اکنون پاکستان با تمام وجود، منتظر حضور آیت الله رئیسی هستند. و به نظر می رسد باید آیت الله رئیسی، بجای سفر های استانی به: سفرهای فرا استانی دست بزند. و جهان را که منتظر زایش امپراتوری نوین ایران هستند، با حضور خود سیراب نماید. زیرا مردم دنیا ثابت کرده اند که :ناخودی نیستند! همه آنها خودی هستند. دیگر کسی قران را آتش نمی زند! کسی به اسلام توهین نمی کند. و علیرغم سمپاشی های رسانه های مزدور، هیچکس با غزه و لبنان دشمنی نمی کند. آنهاییکه می گفتند: نه غزه، نه لبنان، اکنون همگی زبان های خود را بریده! و از شرمساری به لانه موش ها! پناه برده اند. علیرغم هزینه های گسترده منافقین، محمود عباس و دیگر گروههای صهیونیست محور، دنیا در تب و تاب غزه می سوزد. مردم غزه برخلاف تبلیغات دشمنان صهیونیستی، قومی شیعه و هوادار امام حسین ع هستند. و کودکان خود را چون حضرت علی اضغر می دانند. و زنان  آنها از فاطمه س تبعیت می کنند. و زینب کبری را سرمشق خود قرار داده اند. و مردان با غیرت، همچنان یاعلی می گویند. امروزه نجات غزه، به یک مسئله اصلی مردم دنیا تبدیل شده است. لذا در همه انتخابات دنیا، کسانی رای خواهند آورد که: برای غزه قدمی برداشته باشند. حتی در آمریکا پیش بینی می شود: کاخ سفید و کنگره اشغال شود. و ترامپ و بایدن را، برای همیشه به زباله دان تاریخ بیاندازند. و از یک ایرانی تبار بنام احمد ماهینی، حمایت کنند. در ایران نیز اصلاحاتی ها! که ضد غزه بودند، الان آن را تکذیب می کنند، و برای رای اوری بیشتر، خود را به آلزایمر می زنند. حالا از مدرس می گوید:کسی که امام خمینی در کودکی به مجلس می رفت، تا او را ببیند و لذت ببرد.

  • سید احمد حسینی ماهینی

فلسطین به ایران برگردد(القدس لنا)

سید احمد حسینی ماهینی | پنجشنبه, ۳ اسفند ۱۴۰۲، ۰۸:۱۳ ب.ظ | ۰ نظر

قدرت در کنار ثروت
موقعی قدرتمند هستیم که: بتوانیم مطالبت خود، از دنیا را پس بگیریم! ثروت های سرقت شده را، بر گردانیم، و سرزمین های از دست رفته را ترمیم کنیم. جمع مطالبات ما از جهان ۱۰۰تریلیون دلار است: ۲۲ تریلیون دلار از امریکا ۱۰تریلیون دلار از انگلیس، ۱تریلیون دلار از چین و روسیه و هند برای ۱۲۰سال سرقت نفت و یا غارت ان. ۲۰۰میلیرد دلار از عراق، بابت غرامت جنگی، برق و گاز و اب ۲۰میلیار دلار از پاکستان: برای لوله گاز و ۲۰۰کشور دیگر هر کدام یک میلیارد دلار! نحوه محاسبه آنها و روشهای باز پس گیری را با هم مرور کنیم: وقتی که لورنس عربستان، می خواست با نقب زدن، آب های برف کوههای مسجد سلیمان را، به عربستان منتقل کند. دستور به ناکس دارسی داد: تا در انجا چاه بزند. و این چاه را مورب ادامه دهد، تا از زیر خلیج فارس بگذرد، به قطیف یا ظهران برسد. ناکس دارسی مشغول چاه کندن بود که: بجای آب، ماده سیاه رنگ بد بویی! از چاه بیرون زد. کارشناسان را صدا کرد: و از ماهیت نفتی ان خبردار شد. لذا در سال 1280 به دربار قاجار رفت و گفت: این مواد بدبو و سیاه، به درد شما نمی خورد، آن را به ما بدهید. و رایگان 52 سال، نفت ایران را بردند. و انگلیس با این پولها شد: بریتانیای کبیر. مردم قیام کردند و در سال 1332نفت ملی شد. یعنی از دست انگلیس خارج گردید. لذا انگلیس هم تحریم کرد و نفت را نخرید، تا اینکه آمریکا کودتا نمود: و به بهانه کنسر سیوم، شیرنفت را به سوی آمریکا باز کرد.25سال هم روزی 6میلیون بشکه، آمریکا برد و به بهانه های مختلف، به ایران پول نداد. لذا به ارزش فعلی، روزانه شش میلیون بشکه نفت، به مدت 25سال از قرار هر بشکه ای 60دلار، نزدیک 4تریلیون دلار می شود. طلاها و مسکوکات، عتیقه جات و موجودیهای نقدی بلوکه شده، نیز 18تریلیون دلار می شود. و به همین سیاق برای انگلیس 8تریلیون دلار پول نفت می شود. قتل عام ده میلیون نفر و دیه آنها، سرقت دریای نور، کوه نور و دیگر جواهرات را، میشود 2تریلیون دلار دیگر در نظر گرفت. برای سوئد و سوئیس هم میتوان: پولهاییکه از 1300تا کنون، توسط رضاشاه و پسران و اعوان و انصار او، به بانکهای سوئیس سپرده شده است را، نزدیک یک تریلیون دلار بر اورد کرد. و سوئد نیز که حافظ منافع امریکا بود، باز هم از سوی ضد انقلاب محل امنی، برای دزدی های انها محسوب می شده. همینطور کانادا و استرالیا که هر کدام: یک تریلون دلار دارایی های ایران را باید پس بدهند.غیر از اینها که با فریب و زور، داراییهای ایران را غارت می کردند. دیگر کشورها هم یاد گرفته بودند، به بهانه خرید، نفت ایران را می بردند. و به بهانه تحریم، پول آن را نمی دادند. مثلا چین  و روسیه و هند، به خاطر برجام و دیگر معاهدات ایران! برای اینکه در شورای امنیت، به نفع ایران رای بدهند، پول نفت را بالا می کشیدند. چین حتی اعتراض به کشتار ایغور ها را هم، ضمیمه کرده بود. روسیه هم چچن و اینگوش و داغستان و غیره، که مایل به الحاق به ایران بودند، گروگان گرفته است. یا در مورد الحاق قفقاز و اروپای شرقی به ایران، مقاومت می کند. لذا ما باید صاحب قدرتی شویم که: این ها نتوانند باج بگیرند. و سرزمین های ازدست رفته را غارت کنند. روسیه حتی بین ازربیجان و ارمنستان، جنگ ایجاد کرد تا به بهانه صلح، در بین این دو کشور مستقر شود: و منابع اورانیوم وطلا را تصاحب کند. چین به بهانه رسمیت شناختن طالبان، کلیه معادن افغانستان را تصاحب نمود. پس مسئله روشن است: مسئولان ار ترس برجام، و اخیرا از ترس انتخابات! همه اینها را زیر سبیلی رد می کنند. اینکه چرا ایران، مقر ارتش اسرائیل و نتانیاهو را با خاک یکسان نمی کند! فقط بخاطر این است که می گویند: کلاه خودمان را نگهداریم و: لذا نمی خواهند موضوع دیگری بجز انتخابات، مطرح شود. در حالیکه اگر اینهمه ثروت و سرزمین، به ایران برگردد همه مشکلات: تورم و گرانی و فقر ریشه کن می شود. و مردم بیشتر در انتخابات شرکت می کنند.

  • سید احمد حسینی ماهینی