الاقتصاد العلمانی!

روزی  از امام صادق صوال شد که: برکت یعنی چه؟ مثلا کسی مالش برکت دارد و دیگری ندارد؟ ایشان مثال سگ و گوسقند را مقایسه کردند: سگ سالی دوبار و هر بار تا هفت توله بدنیا می اورد،  ولی جمعیتش کمتر از گوسفندی است که: سالی یکبار و آنهم یک بره به دنیا می اورد. که همه چیز ان هم مفید است. حالا اقتصاد سکولار هم هم نسبت به اقتصاد اسلامی همین نسبت را دارد: انسان قرن بیستم همه جا دنبال اقتصاد بود، ولی به جایی نمی رسید، همیشه بیشتر می خواست و: روزی به خود می امد که: باید همه آنها را می گذاشت تا رقیبانش از ان استفاده کنند. در ایران هم که اقتصاد سکولار بود، نفت و گاز صادر می شد، ولی مردم فقیر و گرسنه بودند. حتی بعد از انقلاب نیز فقط مدت کوتاهی، همه برابر شدند بعد دوباره دوندگی بی نتیجه آغاز شد! هرچه بیشتر نفت می فروختند و گاز کشف می شد، مایحتاج گرانتر و: قدرت خرید مردم کمتر می شد، حلقه مفقوده وجود داشت که اینهمه بدبختی بر سر مردم می امد، و آن حرص و طمع بود. زندگی فقط پول بود و دیگر هیچ. زمانی که بزرگترها با یک چراغ والور و یک پتو، زندگی مشترک را تشکیل می دادند، حالا همان ها به گرگهایی تبدیل شده بودند که: از اولاد خود برای سود جویی  استفاده می کردند. به پسرها می گفتند: سراغ زنان پولدار بروند ولو پیر یا مطلقه باشند. به دختران توصیه می کردند: با کسانی معاشرت کنند که از خودشان ثروتمند تر باشند. واین بود که رسم ازدواج بر اقتاد، و جمعیت رو به پیری نهاد. همه فکر می کردند باید راهی که دیگران رفتند، یروند تا موفق باشند. لذا هیچ کوتاهی نمی کردند. اما نمی دانستند که اگر دنباله رو باشند، دستشان خالی تر خواهد شد، زیرا هیچکس راز موفقیت خود را با دیگران نمی گوید، چون نمی خواهد کسی در درآمد او شریک شود. بنابر این بازاریابی کالاهای تولید داخل، تبدیل می شد به بازاریابی برای تولیدات دیگران! واردات چون پتکی بر سر تولید کوبیده می شد. زاه حل آن بود که یکبار هم شده، خود باوری را مرور کنند. مثلا برای تنظیم واردات، بهترین راه تخصیص بودجه آن، به شرکتهای دانش بنیان است. ولی حرص و طمع باعث می شد: قبل از اینکه کسی بفهمد، کالاها وارد شوند بعدا می شود آن را توجیه کرد. چون بهرحال کرونا  19 بار تکرار، و هرسال می تواند جهش یافته تر عمل کند!  یا هر بهانه دیگر برای واردات هست، تا پورسانت آنها برسد. در همین کیس (قضیه) کرونا، از صندوق ذخیره ارزی یک میلیارد یورو برداشت شده، که بر سر راه آن، اولین پله، بعد از واریزی به حساب بانکها است. بانکها برای حفظ موجودی، فاصله واریزی تا عملیاتی شدن، طوری تنظیم می شود که: از محل منابع داخلی یا: سود آن، عملیاتی شود واصل ان، برای بانکها باقی بماند. چراکه بانکها به دلیل ضرر های زیادی که از کرونا دیند، خود را مالک آن می دانند. مرحله دوم تنظیم آئین نامه ها است، که در انجا به اسم مردم، به کام مسئولین تصویب می شود:  اولا یورو 16هزاری را 10هزار حساب می کنند! بعد 75درصد هم، بصورت وام 12درصد!  که بازگشت پول با 12درصد بیشتر. کمک های بلا عوض هم قرار است: به هرنفر یک میلیون تومان بدهند، و بصورت اقساطی از یارانه ها کسر شود. اینهم گل زدن زیبای صاحبان بودجه! که کل پول را قلفتی در دست بانکها نگهمیدارد. از ان طرف دریافت بانکها به یورو است، ولی پرداخت به ریال. یعنی پول اصلی دست نخورده می ماند! تا بموقع اختلاس و خارج شود. در حالیکه اگر روش حضرت علی در این مورد عمل شود، باید به هرنفر 12یورو( نه معادل آن) بدهند. یعنی اصل پول را بین همه بصورت برابر تقسیم کنند. که تورم و گرانی کاملا ازبین می رود.

Secular economy!

One day, Imam Sadegh was asked: What does blessing mean? For example, does one have the blessing of rubbing and the other does not? He compared the example of dogs and sheep: a dog is born twice a year, up to seven cubs at a time, but its population is less than that of a sheep: once a year, a lamb is born. Everything is also useful. Now the secular economy has the same ratio to the Islamic economy: twentieth-century man was everywhere looking for the economy, but he didn't get anywhere, he always wanted more, and: one day he would come to: Use it. In Iran, where the economy was secular, oil and gas were exported, but the people were poor and hungry. Even after the revolution, only for a short time, everyone equalized, and then the fruitless running started again! The more oil was sold and the more gas was discovered, the more expensive the necessities became and the less purchasing power the people had. There was a missing link that brought so much misery to the people, and that was greed. Life was just money and nothing more. When adults used to live together with a light bulb and a blanket, now they have become wolves: they used their offspring to make a profit. The boys were told to go to rich women, even if they were old or divorced. Girls were advised to associate with people who were richer than themselves. That was the custom of marriage, and the population grew old. Everyone thought they had to go the way others did to be successful. So they did not fail. But they did not know that if they followed, their hands would be empty, because no one would tell the secret of their success to others, because they did not want anyone to share in his income. So the marketing of domestically produced goods became marketing for the products of others! Imports were pounding like a hammer on production. The solution was to review their beliefs once and for all. For example, the best way to regulate imports is to allocate funds to knowledge-based companies. But greed made it possible for people to justify it before anyone knew it. Because Corona repeats 19 times anyway, and it can make more mutations every year! Or any other excuse for importing, to get their commission. In the same case (Corona), 1 billion Euros were withdrawn from the Foreign Exchange Reserve Fund, which is the first step after being deposited in the banks' accounts. In order to maintain inventory, the deposit gap to become operational is regulated in such a way that: from the source of internal resources or: its profit becomes operational, the result remains for the banks. Because banks consider themselves owners because of the huge losses they incur from Corona. The second stage is the regulation of regulations, where in the name of the people, it is approved by the authorities: First of all, the 16 thousand Euros are counted as 10 thousand! Then 75%, in the form of a 12% loan! That money back with 12% more. Free donations are also planned: give one million tomans to each person, and deduct them from the subsidies in installments. This is a beautiful flower for budget owners! That the whole money is not stolen by the banks. On the other hand, receiving banks is in Euros, but paying in Rials. That is, the main money remains intact! To embezzle and get out in time. However, if Imam Ali's method is followed in this case, they must pay 12 euros (not the equivalent) per person. That is, to divide the principle of money equally among all. Inflation and inflation are completely gone.

ذات یوم سئل الإمام الصادق: ما معنى البرکة؟ على سبیل المثال ، هل یمتلک أحدهم نعمة الاحتکاک والآخر لا؟ وقارن مثال الکلاب والأغنام: یولد الکلب مرتین فی السنة ، حتى سبعة أشبال فی المرة الواحدة ، لکن عدد سکانه أقل من عدد الأغنام: مرة واحدة فی السنة ، یولد الحمل. کل شیء مفید أیضًا. الآن الاقتصاد العلمانی لدیه نفس النسبة للاقتصاد الإسلامی: کان رجل القرن العشرین یبحث عن الاقتصاد فی کل مکان ، لکنه لم یحصل على أی مکان ، وکان یرید دائمًا المزید ، و: یومًا ما سیأتی إلى: استخدمه. فی إیران ، حیث کان الاقتصاد علمانیًا ، تم تصدیر النفط والغاز ، لکن الناس کانوا فقراء وجائعین. حتى بعد الثورة ، لفترة قصیرة فقط ، کان الجمیع متساوین ، ثم بدأ الجری العقیم مرة أخرى! فکلما زاد بیع النفط واکتشف المزید من الغاز ، زادت تکلفة الحاجات وأقل قدرة الناس على الشراء ، وکان هناک رابط مفقود جلب الکثیر من البؤس للناس ، وکان ذلک الجشع. کانت الحیاة مجرد مال ولیس أکثر. عندما اعتاد البالغون العیش معًا بمصباح کهربائی وبطانیة ، أصبحوا الآن ذئابًا: استخدموا ذریتهم لتحقیق الربح. قیل للصبیان أن یذهبوا إلى النساء الأغنیاء ، حتى لو کانوا کبار السن أو مطلقین. تم نصح الفتیات بالارتباط مع الأشخاص الأکثر ثراءً من أنفسهم. کانت تلک عادة الزواج ، وکبر سکانها. اعتقد الجمیع أن علیهم أن یسلکوا الطریق کما فعل الآخرون لتحقیق النجاح. لذلک لم یفشلوا. لکنهم لم یعرفوا أنهم إذا اتبعوا ، فإن أیدیهم ستکون فارغة ، لأن لا أحد سیخبر الآخرین عن سر نجاحهم ، لأنهم لا یریدون أن یشارک أی شخص فی دخله. لذا أصبح تسویق السلع المنتجة محلیًا تسویقًا لمنتجات الآخرین! کانت الواردات تقصف مثل مطرقة الإنتاج. کان الحل مراجعة معتقداتهم مرة وإلى الأبد. على سبیل المثال ، أفضل طریقة لتنظیم الواردات هی تخصیص الأموال للشرکات القائمة على المعرفة. لکن الجشع جعل من الممکن للناس تبریره قبل أن یعرفه أی شخص. لأن کورونا تتکرر 19 مرة على أی حال ، ویمکن أن تحدث المزید من الطفرات کل عام! أو أی عذر آخر للاستیراد للحصول على عمولتهم. فی نفس الحالة (کورونا) ، تم سحب ملیار یورو من صندوق احتیاطی النقد الأجنبی ، وهی الخطوة الأولى بعد إیداعها فی حسابات البنوک. من أجل الحفاظ على المخزون ، یتم تنظیم فجوة الودائع لتصبح قابلة للتشغیل بطریقة: من مصدر الموارد الداخلیة أو: تصبح أرباحها جاهزة للعمل ، تبقى النتیجة للبنوک. لأن البنوک تعتبر نفسها مالکة بسبب الخسائر الکبیرة التی تکبدتها من کورونا. المرحلة الثانیة هی تنظیم اللوائح ، حیث یتم اعتمادها باسم الشعب من قبل السلطات: أولاً وقبل کل شیء ، یُحسب 16 ألف یورو على أنها 10 آلاف! ثم 75٪ على شکل قرض 12٪! هذا المال مع 12٪ أکثر. کما یتم التخطیط للتبرعات البدیلة: سیتم منح ملیون تومان لکل شخص ، وسیتم خصم الإعانات على أقساط. هذه زهرة جمیلة لأصحاب المیزانیة! أن الأموال کلها لا تسرق من البنوک. من ناحیة أخرى ، فإن البنوک المستقبلة هی بالیورو ، لکنها تدفع بالریال. أی أن الأموال الرئیسیة لا تزال سلیمة! الاختلاس والخروج فی الوقت المناسب. ومع ذلک ، إذا تم اتباع طریقة الإمام علی فی هذه الحالة ، فیجب علیهم دفع 12 یورو (ولیس ما یعادلها) لکل شخص. أی تقسیم مبدأ المال بالتساوی بین الجمیع. لقد ذهب التضخم والتضخم بالکامل.

Ekonomi sekuler!

Suatu hari, Imam Sadegh ditanya: Apa artinya berkah? Sebagai contoh, apakah yang satu memiliki berkat untuk menggosok dan yang lainnya tidak? Ia membandingkan contoh anjing dan domba: seekor anjing dilahirkan dua kali setahun, hingga tujuh anak kucing sekaligus, tetapi populasinya kurang dari pada seekor domba: setahun sekali, seekor domba lahir. Semuanya juga bermanfaat. Sekarang ekonomi sekuler memiliki rasio yang sama dengan ekonomi Islam: pria abad kedua puluh itu mencari ekonomi di mana-mana, tetapi ia tidak mendapatkan apa-apa, ia selalu menginginkan lebih, dan: suatu hari ia akan datang ke: Gunakan itu. Di Iran, di mana ekonomi sekuler, minyak dan gas diekspor, tetapi orang-orangnya miskin dan lapar. Bahkan setelah revolusi, hanya untuk waktu yang singkat, semua orang menyamakan kedudukan, dan kemudian lari tanpa hasil mulai lagi! Semakin banyak minyak dijual dan semakin banyak gas ditemukan, semakin mahal kebutuhan yang dibutuhkan dan semakin sedikit daya beli masyarakat. Hidup hanyalah uang dan tidak lebih. Ketika orang dewasa dulu hidup bersama dengan bola lampu dan selimut, sekarang mereka telah menjadi serigala: mereka menggunakan keturunan mereka untuk mendapat untung. Anak-anak lelaki disuruh pergi ke wanita kaya, meskipun mereka sudah tua atau bercerai. Anak perempuan disarankan untuk bergaul dengan orang-orang yang lebih kaya daripada diri mereka sendiri. Itu adalah kebiasaan pernikahan, dan populasinya bertambah tua. Semua orang berpikir mereka harus pergi seperti yang dilakukan orang lain untuk menjadi sukses. Jadi mereka tidak gagal. Tetapi mereka tidak tahu bahwa jika mereka mengikuti, tangan mereka akan kosong, karena tidak ada yang akan memberitahukan rahasia kesuksesan mereka kepada orang lain, karena mereka tidak ingin ada yang berbagi dalam pendapatannya. Jadi pemasaran barang yang diproduksi di dalam negeri menjadi pemasaran untuk produk orang lain! Impor berdebar seperti palu pada produksi. Solusinya adalah meninjau kembali kepercayaan mereka untuk selamanya. Misalnya, cara terbaik untuk mengatur impor adalah dengan mengalokasikan dana untuk perusahaan berbasis pengetahuan. Tapi keserakahan memungkinkan orang untuk membenarkannya sebelum ada yang tahu. Karena Corona mengulangi 19 kali, dan itu dapat membuat lebih banyak mutasi setiap tahun! Atau alasan lain untuk mengimpor, untuk mendapatkan komisi. Dalam kasus yang sama (Corona), 1 miliar Euro telah ditarik dari Dana Cadangan Devisa, yang merupakan langkah pertama setelah menyimpannya di rekening bank. Untuk menjaga persediaan, celah simpanan untuk menjadi operasional diatur sedemikian rupa sehingga: dari sumber sumber daya internal atau: keuntungannya menjadi operasional, hasilnya tetap untuk bank. Karena bank menganggap diri mereka pemilik karena kerugian besar yang mereka alami dari Corona. Tahap kedua adalah regulasi regulasi, di mana atas nama rakyat, disetujui oleh pihak berwenang: Pertama-tama, 16 ribu Euro dihitung sebagai 10 ribu! Lalu 75%, dalam bentuk pinjaman 12%! Uang itu kembali dengan 12% lebih banyak. Sumbangan alternatif juga direncanakan: berikan satu juta tomans kepada setiap orang, dan kurangi dari subsidi dengan mencicil. Ini adalah bunga yang indah untuk pemilik anggaran! Bahwa seluruh uang itu tidak dicuri oleh bank. Di sisi lain, bank penerima dalam Euro, tetapi membayar dalam Rial. Artinya, uang utama tetap utuh! Untuk menggelapkan dan keluar tepat waktu. Namun, jika metode Imam Ali diikuti dalam kasus ini, mereka harus membayar 12 euro (tidak setara) per orang. Artinya, untuk membagi prinsip uang secara merata di antara semuanya. Inflasi dan inflasi benar-benar hilang.