ستاد انتخاباتی

به احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری امریکا از حزب سبز

ستاد انتخاباتی

به احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری امریکا از حزب سبز

اصل بدهی هم، حکم اجرا ندارد! چه رسد به بهره و جریمه و دیرکرد.

سید احمد حسینی ماهینی | سه شنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۶، ۱۲:۲۶ ق.ظ | ۰ نظر

اصل بدهی هم، حکم اجرا ندارد! چه رسد به بهره و جریمه و دیرکرد.

خیلی ها سعی می کنند: بین بانکداری« ربوی و اسلامی» یک خط بکشند. و خیلی از اینها بیشتر هم، سعی دارند این خط را پاک کنند. سیف و دیگران سعی دارند: بهره ها را پایین بکشند، ولی از ما بهتران آن را بالاتر از گذشته می برند. قانون را دور می زنند، به آن هم افتخار می کنند. مثلا سود سپرده ها 12درصد اعلام شد، ولی بانکها فوری گفتند: ما روز شمار می دهیم! یعنی نرخ بهره مرکب که تا 200درصد، بالابود به وجود می اورد. 365روز را هر روز، در 12درصد ضرب کنید! ببینید چه رقمی می شود. (1.12بتوان 365!) که حتی با لگاریتم هم، نمی توان حساب کرد. لذا باید دانست که برای بانکها، قانون معنی ندارد! بلکه آنها محاسبات ذهنی خودشان را ملاک میدانند، و هر راهی که بتوانند: جیب مشتری را بیشتر خالی کند. زیرا این نوع تبلیغات، دارای درآمد واقعی! و هزینه احتمالی است. این قاعده می گوید: شما وقتی می گویید: بهره روز شمار و برای مشتری توضیح می دهید، آب از لب و لوچه مشتری می ریزد! فوری پولش را در حساب می گذارد. ولی این شمایید که فردا، می توانید به هزاران بهانه، آن را پرداخت نکنید: مثلا بگویید دولت اجازه نداد، بانک مرکزی مانع شد و.! کلا بورس و بیمه و بانک، از این قاعده استفاده می کنند: مثلا قرعه کشی ها را ببینید، رقم های خیالی برای جایزه تعیین می شود، که مشتری فوری به طرف افتتاح حساب می رود. ولی هرگز کسی این رقم ها را برنده نمی شود، یا جشنواره ها و قرعه کشی ها فراموش می شود، و یا یک تغییر کوچکی در برنامه ها داده می شود: مثلا تمدید می کنند، تا مردم فراموش می کنند: چه قولهایی داده شده است. قاعده دیگری که بانکها استفاده می کنند، شعار بر روی ارزشهای جامعه و: اغراق در آنها، مثل اجرای بانکداری اسلامی یا انجام امور خیریه. با ذکر بانکداری اسلامی، میزان اعتماد مردم بالا می رود، و سپرده نزد بانکها افزایش می یابد، ولی از اسلام خبری نیست. برخی از علما فقط می کوشند: بهره و ربا را برای مردم از هم جدا کنند، در حالیکه در اسلام، اصل وام یا بدهی را هم، به زور نباید گرفت. لذا صدور هرنوع حکم اجرا یا: مصادره دارایی یا توقیف اموال، کاملا غیر اسلامی است. زیرا قران می فرماید: شما قرض را به خدا بدهید! یعنی پس گرفتن آن هم از خدا باید باشد، و کسی نمی تواند خدا را دستگیر یا زندانی کند! درجای دیگر قران ذکر شده: اگر به کسی قرض دادید یا وام پرداختید، او نتوانست به موقع پس بدهد، به او مهلت دهید! و اگر آن را ببخشید برای شما بهتر است. یعنی وام دادن در اسلام، واقعا قرض الحسنه است، و برای خدا است. و اگر کسی نداشت که پس بدهد، در امان خدا است: (المفلس فی امان الله). حالا ببینید بانکها چه کلکی می زنند تا: خدا یا بنده خدا را، دستگیر و زندانی کنند، اموالش را توقیف و مصادره نمایند! آنها می گویند: ما به خاطر بدهی کسی را تحت پیگرد قرار نمی دهیم، بلکه بدلیل نقض عهد و: عدم اجرای قرارداد جریمه می کنیم. بنابر این می بینیم که بانکها، همه چیز را همانطور که می خواهند می بینند. و چیزی بنام اسلام و: خدا و قران و انصاف نمی شناسند، برای همین است که خداوند هم، آنها را دشمن خود معرفی کرده! و می فرماید کسی که ربا را با معامله یکی بداند، یا رباخواری درپیش بگیرد، همانا با خدا اعلام جنگ نموده است. این است که پول بانکها هم برکت ندارد، با اینهمه ثروت و دارایی و: دزدی های زیاد، همیشه ورشکسته هستند! اگر روزی صورتحساب واقعی به مردم بدهند، آن روز، روز مرگ آن ها است. لذا همه صورتحساب های آنها صوری است: پر از در آمدهای کاذب، دارایی های نامرئی و: با قیمت های نامتعارف است. آنها حداقل 5نوع ترازنامه دارند! یکی برای دارایی که مالیات کمتر بدهند. دوم برای مردم که سود را کمی بیشتر نشان دهد. سوم برای سهامداران، که سود را خیلی بیشتر نشان دهد. چهارم برای مدیران که: سود را عالی نشان دهد تا پاداش بگیرند. پنجم برای بانک مرکزی تا کمتر درصد پرداخت کنند.

Principle of debt, there is no execution sentence!

Many try to: line between banking and Islamic banking. And most of them try to clear this line. Mr. Seif and others are trying to lower the interest, but they make it better than before. Take away the law, they are proud of it. For example, the profits of deposits were announced at 12%, but the banks immediately said: We count the day! That is compounding compound interest rates up to 200%. Multiply 365 days every day, at 12%! See what the number is. (1.12 can be 365!) That cannot be counted even with logarithms. Therefore, it should be known that the law does not make sense for banks! Instead, they determine their own mental calculations, and any way they can: empty the customer's pocket further. Because this kind of advertising has real income! And the cost is likely. The rule says: When you say: The day's interest and you explain to the client, the water drops from the lips and the customer! Instantly pays for her money. But you see that tomorrow, you cannot pay for thousands of excuses: say the government did not let it, the central bank was prevented and. Shares and insurers and banks use this rule: for example, draw lots, imaginary figures for the prize, which the immediate customer will pay for the opening. But never one will win those figures, or festivals and sweepstakes will be forgotten, or a small change will be given in programs: for example, they will renew, so people forget: what promises have been given. The other rule that banks use is a slogan on the values ​​of society: Exaggeration in them, such as the implementation of Islamic banking or charitable work. With the mention of Islamic banking, the level of people's trust increases, and deposits reach banks, but there is no news of Islam. Some scholars are only struggling to: make a difference between people and usury, while in Islam, the principle of debt or debt should not be forcibly taken. Therefore, the issuance of any enforcement order or confiscation of property or seizure of property is completely un-Islamic. Because the Qur'an says: "Give God a loan!" That is, taking back from God must be, and no one can arrest or imprison God! The other part of the Qur'an is mentioned: If you loaned or loaned someone, he could not pay back on time, give him a respite! And if you forgive it, it's better for you. Naming a loan in Islam is really a loan to Allah, and it is for Allah. And if anyone did not have to give back, he is safe from Allah. Now, see what the banks are trying to do: God or God's servant, arrest and imprison, seize and confiscate his property! They say: We do not prosecute someone for debt, but because of a breach of the contract and: We do not pay a penalty. Therefore, we see that banks see everything as they wish. And there is something called Islam: God does not know the Qur'an and the fair, that is why God has declared them their enemy! And he says that he who declares war on God by treating one with a deal, or taking usurpation. That is, the money of the banks is not blessed, with so much wealth and assets: a lot of robberies are always bankrupt! If one day a real bill is given to the people, that day is the day of their death. Therefore, all their bills are formal: full of false positives, invisible assets, and at unconventional prices. They have at least 5 types of balance sheets! One for a tax-less asset. Second, for people who show a little more profit. Third, for stockholders, it will show much more profit. Fourth, for managers who are: Profit to show off to reward. Fifth for the central bank to pay less.

مبدأ الدین، لا یوجد حکم التنفیذ!

ویحاول الکثیرون: الربط بین المصارف والخدمات المصرفیة الإسلامیة. ومعظمهم یحاولون مسح هذا الخط. سیف وآخرون یحاولون خفض الفائدة، لکنهم یجعلونها أفضل من ذی قبل. یسلب القانون، فهم فخورون به. على سبیل المثال، تم الإعلان عن أرباح الودائع بنسبة 12٪، ولکن البنوک على الفور قال: نحن نعول الیوم! وهذا یضاعف أسعار الفائدة المرکبة تصل إلى 200٪. مضاعفة 365 یوما کل یوم، فی 12٪! انظر ما هو الرقم. (1.12 یمکن أن یکون 365!) لا یمکن عدها حتى مع اللوغاریتمات. ولذلک، ینبغی أن یکون معروفا أن القانون لا معنى بالنسبة للبنوک! بدلا من ذلک، فإنها تحدد الحسابات الذهنیة الخاصة بهم، وبأی طریقة ممکنة: تفریغ جیب العمیل أبعد من ذلک. لأن هذا النوع من الإعلانات لدیه دخل حقیقی! ومن المرجح أن التکلفة. وتقول القاعدة: عندما تقول: مصلحة الیوم وتشرح للعمیل، قطرات الماء من الشفاه والعمیل! تدفع على الفور لأموالها. ولکنک ترى أن غدا لا یمکنک أن تدفع ثمن الآلاف من الأعذار: یقول الحکومة لم تسمح بذلک، تم منع البنک المرکزی و. الأسهم وشرکات التأمین والبنوک تستخدم هذه القاعدة: على سبیل المثال، سحب القرعة، أرقام الخیال للجائزة، والتی العمیل یذهب فورا إلى فتح الحساب. ولکن لن یفوز أحد بهذه الأرقام، أو سوف تنسى المهرجانات والیانصیب، أو سیتم تقدیم تغییر بسیط فی البرامج: على سبیل المثال، سوف تجدد، حتى ینسى الناس: ما هی الوعود التی أعطیت . والقاعدة الأخرى التی تستخدمها المصارف هی شعار على قیم المجتمع: المبالغة فیها، مثل تنفیذ الصیرفة الإسلامیة أو القیام بأعمال خیریة. ومع ذکر الصیرفة الإسلامیة، یزداد مستوى ثقة الشعب، وتصل الودائع إلى البنوک، ولکن لا توجد أخبار عن الإسلام. بعض العلماء لا یکافحون إلا من أجل: إحداث فرق بین الناس والربا، بینما فی الإسلام، مبدأ الدین أو الدین لا ینبغی أن یؤخذ قسرا. ولذلک، فإن إصدار أی أمر إنفاذ أو مصادرة ممتلکات أو مصادرة ممتلکات غیر إسلامی تماما. لأن القرآن یقول: "أعطوا الله قرضا!" وهذا هو، والرجوع من الله یجب أن یکون، ولا أحد یستطیع اعتقال أو سجن الله! الجزء الآخر من القرآن هو ذکر: إذا کنت اقترضت أو اقترضت شخص ما، وقال انه لا یمکن أن تسدد فی الوقت المحدد، وإعطائه مهلة! وإذا کنت یغفر ذلک، فمن الأفضل بالنسبة لک. تسمیة القرض فی الإسلام هو حقا قرض إلى الله، ومن أجل الله. وإذا کان أی شخص لا یضطر إلى إعادته، فهو آمن من الله. الآن، انظر ما تحاول البنوک القیام به: الله أو خادم الله، القبض والسجن، ومصادرة ممتلکاته ومصادرته! یقولون: نحن لا ملاحقة شخص للدین، ولکن بسبب خرق العقد و: نحن لا ندفع غرامة. لذلک، نرى أن البنوک ترى کل شیء کما یحلو لهم. وهناک شیء یسمى الإسلام: الله لا یعرف القرآن والمعرض، وهذا هو السبب قد أعلن الله لهم عدوهم! ویقول إنه الذی یعلن الحرب على الله من خلال معاملة واحدة مع صفقة، أو أخذ اغتصاب. أی أن أموال البنوک لا تبارک، مع الکثیر من الثروة والأصول: الکثیر من السرقة دائما مفلسة! إذا یوم واحد یتم إعطاء مشروع قانون حقیقی للشعب، فی ذلک الیوم هو یوم وفاتهم. ولذلک، فإن جمیع فواتیرها رسمیة: ملیئة بالإیجابیات الکاذبة، والأصول غیر المرئیة، وبأسعار غیر تقلیدیة. لدیهم ما لا یقل عن 5 أنواع من المیزانیات! واحد للأصول غیر الضریبیة. ثانیا، بالنسبة للأشخاص الذین یظهرون المزید من الأرباح. ثالثا، بالنسبة للمساهمین، وسوف تظهر أکثر من ذلک بکثیر الربح. رابعا، للمدیرین الذین: الربح لیکون کبیرا لمکافأة. خامسا للبنک المرکزی لدفع أقل.

Borc prinsipi, icra hökmü yoxdur!

Bir çoxları bankçılıq və İslam bankçılığı arasında əlaqə qurmağa çalışırlar. Və onların əksəriyyəti bu xəttini təmizləmək üçün çalışırlar. Seif və başqaları maraqları azaltmağa çalışırlar, amma əvvəllərdən daha yaxşıdırlar. Qanunu götür, onlar bununla qürur duyurlar. Məsələn, əmanətlərin mənfəəti 12% -də elan edilmişdi, lakin banklar dərhal dedilər: "Günü sayırıq! Bu, mürəkkəb faiz dərəcələrini 200% -ə qədər artırır. Hər gün 365 gün, 12% -ə çarpın! Sayının nə olduğunu gör. (1.12 ola bilər! 365!) Bu da logarithms ilə sayılmaz. Buna görə də, qanun banklar üçün məntiqli deyildir! Bunun əvəzinə, öz zehni hesablamalarını və istənilən şəkildə edə bilərlər: müştərinin cibini daha da boşaltın. Çünki bu cür reklam real gəlir! Və xərcləri çox güman ki. Qaydada deyilir: Əgər deyirsiniz: Günün maraqları və müştəri üçün açıqlama, su dodaqlardan və müştəridən axır! Dərhal pulunu ödəyir. Amma sabah, minlərlə bəhanə üçün ödəniş edə bilməzsiniz: hökumət bunu icazə vermədi, mərkəzi bank qarşısı alındı ​​və. Səhmlər, sığortaçılar və banklar bu qaydan istifadə edirlər: məsələn, dərhal müştərinin açılması üçün ödəyəcəyi mükafat üçün çox sayda xəyali rəqəmlər çəkin. Amma bu rəqəmləri heç kim qazana bilməyəcək, ya da festival və piyangolar unutulmayacaq və ya proqramlarda kiçik bir dəyişiklik veriləcəkdir: məsələn, yenilənəcəkdir, belə ki insanlar unuturlar: nə vaxtsa verilmişdir . Bankların istifadə etdiyi digər qayda cəmiyyət dəyərlərinə şüar edir: İslam bankçılığı və ya xeyriyyə işlərinin həyata keçirilməsi kimi onların içərisində şişirtmə. İslam bankçılığından söz açarkən, insanların etibar səviyyəsi yüksəlir və əmanət banklara çatır, ancaq İslam xəbərləri yoxdur. Bəzi alimlər yalnız mübarizə aparır: insanlar və insanlar arasında fərq yaratmaq, İslamda borc və ya borc prinsipi zorla alınmamalıdır. Buna görə hər hansı icra əmri verilməsi və ya əmlakın müsadirə edilməsi və ya əmlakın ələ keçirilməsi tamamilə İslam dini deyildir. Çünki Quranda deyilir: "Allahı bir borc ver!" Yəni, Allahdan dönməli olmalı və heç kim Allahı həbs edə bilməz və ya həbs edə bilməz! Quranın digər bir hissəsində qeyd olunur: Əgər bir kəsə borc verdiyiniz və ya borc verdiyiniz zaman, geri qaytarmaq, ona möhlət verə bilmədi! Əgər onu bağışlasanız, sizin üçün daha yaxşıdır. İslamda kredit vermək, həqiqətən, Allah üçün bir kreditdir və Allah üçündir. Hər kəs geri vermək istəməzsə, Allahdan təhlükəsizdir. İndi banklar nə etməyə çalışırlar: Allah və ya Allahın xidmətçisi, həbs və həbs, əmlakını ələ keçirin və əl qoyun! Onlar deyirlər: Biz borc üçün kimsə cəzalandırmırıq, lakin müqavilənin pozulmasına görə: Biz cəza vermirik. Ona görə də biz bankların istədikləri kimi hər şeyi görürük. İslam deyilən bir şey var: Allah Quranı və ədaləti bilmir, ona görə də Allah onları düşmənlərini elan etdi! Və deyir ki, Allahı müharibə edənlər bir-birləri ilə məşğul olur və ya qəsb edərək. Yəni, bankların pulları çoxlu mal və aktivlərlə mübarək deyil: bir çox soyğunçuluq həmişə iflas edir! Bir gün xalqlara bir real qanun verilsə, o gün onların ölüm günüdür. Buna görə də bütün qanun layihələri formaldır: saxta, görünməz aktivlər və qeyri-ənənəvi qiymətlərlə doludur. Ən azı 5 növ balans var! Bir vergi az aktiv üçün. İkincisi, bir az daha çox mənfəət göstərən insanlar üçün. Üçüncüsü, səhmdarlar üçün daha çox mənfəət verəcəkdir. Dördüncüsü, menecerlər üçün: mükafat vermək üçün gəlir. Mərkəzi bank üçün daha az ödəmə üçün beşinci.

 

  • سید احمد حسینی ماهینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی