ستاد انتخاباتی

به احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری امریکا از حزب سبز

ستاد انتخاباتی

به احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری امریکا از حزب سبز

电影已经死了

سید احمد حسینی ماهینی | چهارشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۲۲ ب.ظ | ۰ نظر

很多人生活像电影了,但贝洛兹Afkhami电影节萨玛说,电影已经死了!任何艺术家去世。例如,古典波斯诗歌死了,因为它是高潮​​!那一个,但是,是一个有才华的诗人,暴风雪,哈菲兹和萨迪下,很安静。电影在十九世纪和二十世纪,拥有所有他的生活,甚至乱上世纪90年代未能恢复。

事实上,今天生活在电影院,艺术不是第七或第八艺术数字世界的名字。这部电影是前会像几十年来,已经死了,而电影观众的发布站,不再存在。正如在电影院试图告诉我的儿子,电影院后,电影院现在想说的是我的儿子和卫星电视,让你有帮助的电影!

但是,另一种是思想去看电影,种子不会破!相反,我们更愿意坐在家里看家庭电影,每一次,他们不感兴趣,或更改频道或CD!还是他们做饭,和自己的生活。或躺在床上观看卫星,并许愿当一部电影用双臂去睡觉。

可以说,伊斯兰革命是死亡,也就是终点,以防止电影的生存,卖淫和腐败,一部电影的尸体的逻辑终点。后,这是真的,电视诞生了,回家了,和大大小小的鼓励坐在家里。

      当然,有些人通过电影的爱情诱惑,想给新的生命,死臭,从而灵车基督徒,买了一些胭脂和鳕鱼,以及来找死里复活,它是虚构的,幸存者参观无色死了,不要弄湿你的裤子!有些人还易Prrv,站在伊斯兰革命前,说,这部电影是对伊斯兰革命,而不是艺术和文化!霍梅尼曾说过:我们不反对卖淫是对电影!

但他们是一个欧洲国家,像他的祖先,娘家姓,如果有的话兑现了全国国库左下角,这是一个多一天的拍卖,喝的酒,和头部在我们更好的圈速:现在的奥斯卡表演。和他们的热酒西端,和孩子们玩得开心。

和:完全放电的能量保持不变。

制片人今天需要知道:要遵循电影的概念,在五十年代,还是在西方九十年代,欺骗自己。因为它是更加残酷的历史:内存活,更别说把它回来了!总是过去的已经过去了,而未来应该牺牲它。它必须是指路明灯:澄清建筑的未来,无需携带它。

八大艺术或数字艺术的世界,随着伊朗发生了变化。艺术是第八大七艺的,因为所有的人都在自己的位置,这是一次。诗歌,艺术和音乐,演示文稿,图形和全部进入工作场所,并在它旁边,观众是如此疯狂,在她的石榴裙下。

第八届艺术中的一员,电脑游戏,都在过去的七年艺术的东西是低?故事,诗歌和史诗游戏,绘图字符,图形场景优越的需求!而最重要的是,青年和儿童的大脑,每天24小时的工作了。而7的技术中,每一个只有几个小时的现场观众后,分别专用于自己。

سینما مرده است

خیلی ها دوست دارند دوباره سینما زنده شود، ولی بهروز افخمی در جشنواره فیلم سما گفت: که سینما مرده است! همانطور که هر هنری می میرد. مثلا شعر فارسی به سبک کلاسیک مرده است، زیرا نقطه اوج دارد! یعنی هرکس هر چقدر هم، قریحه شاعری داشته باشد، و کولاک کند، زیر سایه حافظ و سعدی، حرفی برای گفتن ندارد. سینما هم در قرن نوزدهم و بیستم، عمر خود را تمام کرده است، حتی شلوغ کاری های دهه 1990هم نتوانسته آن را زنده کند.

در واقع چیزی که امروز بنام سینما زندگی می کند، هنر هفتم نیست بلکه هنر هشتم یا دنیای دیجیتال است. در واقع سینما رفتن مانند دهه های قبل، مرده است و تماشاگری که پای اکران سینما بایستد، دیگر وجود خارجی ندارد. همانطور که سال ها، تئاتر کوشید تا بگوید سینما فرزند من است، پس سینما همان تئاتر است، الان هم سینما می کوشد بگوید: تلویزیون و ماهواره فرزند من است، پس باید به سینما کمک کند!

اما دیگر کسی به فکر رفتن به سینما، و تخمه شکستن نیست! بلکه همه ترجیح می دهند در خانه بنشینند، و فیلم خانگی ببینند، و هر وقت هم دیدند جالب نیست، یا کانال را عوض کنند یا سی دی را! و یا اصلا بروند آشپزی کنند، و به زندگی خودشان برسند. و یا در رختخواب دراز بکشند، و ماهواره تماشا کنند و، با آرزوی هم اغوشی با آکتور فیلم بخواب بروند.

میتوان گفت انقلاب اسلامی، نقطه پایان این مرگ بود، یعنی با جلوگیری از ادامه حیات سینما، به عنوان فحشا و فساد، یک نقطه پایان منطقی بر جسد بی جان سینما گذاشت. بعد از آن بود که تلویزیون به معنی واقعی متولد شد، و به خانه ها رفت، و از کوچک و بزرگ را به نشستن در خانه تشویق کرد.

      البته عده ای فریفته و عشق سینما، خواستند جانی دوباره به مردار بد بو بدهند، لذا مانند مرده کش های مسیحی، مقداری سرخاب و سفیداب خریدند، و به دنبال این مرده آمده، و آن را بزک کردند تا : بازماندگان از دیدن روی بی رنگ مرده، شلوار خود را خیس نکنند! عده ای هم پر رو پررو، در مقابل انقلاب اسلامی ایستادند و گفتند که: انقلاب اسلامی با سینما مخالف است، یعنی با هنر و فرهنگ مخالف است! که امام خمینی ره به ناچار فرمود: ما با سینما مخالف نیستیم با فحشا مخالف هستیم!

ولی آن ها راهی دیار فرنگ شدند، تا مانند اجداد قجر خود، اگر چیزی هم ته خزانه غیرت این ملت باقی است، آن را حراج کنند و چند روزی باده بنوشند، و سرخود را در دامان از ما بهتران :کن  و اسکار بگذارند. و بر این سر گرم خود از باده غربی ها، نام سرگرمی کودکان و نوجوانان بگذارند.

اما بهر حال باید قبول کرد که سینما مرده است، و نباید برای آن دست و پا زد.البته همه میدانند که انسان مردنی، در لحظات آخر جان کندن، ناگهان فعال می شود و دست وپایی می زند، ولی این دست و پا زدن همان و: تخلیه کامل انرژی های باقی مانده همان.

امروز سینماگران باید بدانند: رفتن به دنبال مفهوم سینما در دهه پنجاه  ایران، یا دهه نود در غرب، گول زدن خود است.  زیرا تاریخ بی رحم تر از آن است که: یاد گذشته ها را زنده کند، چه رسد به اینکه آن را برگرداند! گذشته همیشه گذشته است، و نباید آینده را فدای آن کرد. بلکه باید از گذشته چراغی برای: روشن شدن راه آینده ساخت، بدون اینکه آن را با خود حمل کرد.

هنر هشتم یا هنر دیجیتال، در دنیا همزمان با ایران، دچار تحول شده است. هنر هشتم بزرگتر از هنر های هفتگانه است، زیرا همه آن ها را در خود جای داده، و بازهم جا دارد. شعر و نقاشی و موسیقی ونمایش و گرافیک و همه و همه را، به کار می گیرد و در کنار آن، مخاطب را هم تا پای جنون با خود می برد.

یکی از اعضای این هنر هشتم، بازی رایانه ای است، آیا چیزی از هفت هنر گذشته در آن کم است؟ داستان آن، شعر ها و حماسه های بازی، نقاشی شخصیت ها، گرافیک صحنه را در حد اعلا نیاز دارد! و از همه مهمتر مغز جوانان و کودکان را، در تمام 24 ساعت روزانه به کار می گیرد. در حالیکه هنر های هفتگانه، هرکدام یک بعد را داشتند و: فقط ساعاتی از زندگی مخاطب را، به خود اختصای می دادند.  

 

 

  • سید احمد حسینی ماهینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی