پتانسیل موجود در: ملت آمریکا.

پتانسیل موجود در: ملت آمریکا.

ملت آمریکا بیش از هر کشور دیگری، آمادگی انقلاب و تغییر را دارد. اما گستردگی آن و نبود یک رهبری مشخص، مانع از رسیدن آن به پیروزی کامل می شود. هر حرکت کوچکی در آمریکا، خشم مردم را لبریز می کند. و آن ها به هر بهانه ای به خیابان می آیند. و این نوید یک حرکت خودجوش را می دهد، که اگر خوب رهبری و هدایت شود، می تواند به نتیجه برسد .

این یعنی دو وظیفه اساسی بر زمین مانده، که باید هرچه زودتر به آن رسیدگی شود. یکی به برعهده مردم آمریکا و: دیگری بر عهده ایران است. اولی وظیفه مردم آمریکا، آن هم وحدت است و دومی وظیفه ایران، و آن هم رهبری است.

برای مردم آمریکا خوب است که: بخاطر قتل یک نوجوان سیاهپوست: توسط پلیس خشمگین شود. زیرا از یکسو نشان می دهد: سیاست نژاد پرستی کوکلز کلان ها نابود شده، و اکنون اصل مهم اسلامی که :ایران مبلغ آن بوده، در آمریکا پذیرفته شده است . آن اینکه بین سیاه و سفید فرقی نیست. بلکه مهم انسان بودن و: همنوع بودن آن ها است.

در اسلام سیاه حبشی مانند: بلال اذان گوی سیاهپوست،  با سفید قریشی مانند سید اصیل عرب، از نژاد سامی سفید پوست، فرقی ندارند. برتری آن ها به تقوا و: رعایت دستورات الهی است. اکنون آمریکا از این جهت به :یک گفتمان عمومی رسیده و: در سطح یک ملت سیصد میلیونی، کسی با آن مخالف نیست.

اگر این مردم در یک مورد دیگر هم، به وحدت برسند وظیفه خود را انجام داده، و دین خود را نسبت به تاریخ ادا کرده اند. و آن اینکه بپذیرند تنها راه نجات آن ها، از این همه ظلم پلیسی و ستم دولتی، فقط راه ایران است و یس . یعنی یک اجماع عمومی بر روی مواضع سیاسی ایران داشته باشند. مثلا می بینیم که در موضوع غزه، این وحدت در حال اتفاق افتادن است. یا اینکه مردم به این نتیجه رسیده اند که: کمک مالی آمریکا به اسرائیل، هدر دادن مالیات های آن ها است.

اگر بپذیرند که نگاهی به سوی: رهبری ایران داشته باشند، و بجای گوش دادن به اخبار و: سخنان رسانه های آمریکایی و صهیونیستی، به رسانه ها و گفته های رهبر ایران، توجه بیشتری کنند، این امر پیروزی آن ها را در: رسیدن به یک وحدت تضمین می کند. طبیعتا کسی در آمریکا، رهبر یا رئیس جمهور می شود، در تطبیق مواضع خود با ایران، باید قدمت بیشتری داشته باشد.

از این سو هم وقتی، رهبری ایران این سیگنال ها را دریافت کند، و پالس هایی که از آمریکا می رسد، مثبت ارزیابی شود، رهبری نیز دلگرم شده و توجه به: مردم آمریکا جدا از دولت آن را، در اولویت قرار می دهد.

هنوز استراتژیست های ایران، قانع نشدند که پیام رهبری ایران، در بین مردم آمریکا نفوذ داشته باشد. هرچند که آن ها دیر باورند، ولی باید بپذیریم که کوتاهی هم می شود . استراتژیست های ایرانی، باید بدانند که سال ها است مردم آمریکا، جدای از دولت خود زندگی می کنند.

یکی از شاخص هایی که: این را ثابت می کند، کاهش معنی دار: شرکت کنندگان در انتخابات های دولتی و ایالتی است. که زبان آمار در این مورد کاملا: صریح و روشن است.

   مردم آمریکا مانده اند که به چه زبان دیگری، باید این را بگویند تا استراتژیست های ایرانی باور کنند؟ شاخص مهم دیگر، گرایش رای دهندگان به حزب دمکرات، و شعار های اسلام گرایانه: اوباما در انتخابات بود.انحراف اوباما از شعارهای انتخاباتی، چندان گزنده نبود که استراتژیست های ایرانی، مردم آمریکا راهم در: این خیانت شریک بدانند. 

潜在的美国人民。 

美国人比其他任何国家，拥有健身革命和变革。但缺乏明确的领导程度，从实现胜利完成阻止它。任何小的运动，在美国，人们的怒气填胸。而且他们在街上的每借口。这有望成为一个自发的运动，如果好的领导，它可以成为有效的。 

这意味着它们的主要任务仍然在地面上，它应尽快解决。其中美国人民的责任，另一个是伊朗。美国人民的首要责任，是后者的职责是团结，是领导。 

有利于美国人民：黑色少年被警察谋杀生气。因为，一方面显示：政治种族主义Kvklz宏观被毁，现在伊斯兰教的重要原则，伊朗的付款被接受的美国。它是黑色和白色之间的差异。取而代之的是一个人：这是男人。 

黑色的黑人穆斯林一样祷告比拉尔盆满钵满黑，白色为尊贵的SM古莱氏阿拉伯语，闪白的比赛，无所谓。他们擅长于凭借上帝的命令和观察。因此，美国有增加的公共话语，并在三百多万人，谁反对它的国家。 

如果这是与其他人，他们的团结，他们有责任做的情况下，它的宗教和历史都说出。而且他们只接受的方式从所有这一切压迫和暴政的警察国家，警察只是方式保存。这是对伊朗的政治立场有一个大致的共识。例如，我们看到，加沙地带的问题，这种统一性正在发生的事情。或者说，人们得出的结论，美国的经济援助以色列，这是浪费税。 

如果你接受一下伊朗的领导有，而不是听新闻：美国言语和以色列媒体，媒体说，伊朗的领导人来说，这是他们在取得胜利一个单位的保证。当然，有人在美国，领导或总裁，在实施自己的立场与伊朗的老建筑。 

在另一方面，当接收信号的领导，并达到美国一脉，被认为是积极的，令人鼓舞的领导以及如何对美国人民从他们的政府的首要任务分开。 

伊朗的战略家相信，该消息是不是伊朗领导人对美国人民有一定的影响。然而，他们认为这是为时已晚，但我们必须承认，它是短暂的。伊朗的战略家们需要知道的是，美国人民，无论他们的生活状态。 

其中一个这样的指标证明显著减少参与公众和状态。在这种情况下，统计数据是：明确和清晰的。 

   什么美国人民一直保持在另一种语言，你应该向伊朗战略家相信吗？选民对民主党和伊斯兰主义口号的倾向，另外一个重要的指标：奥巴马竞选口号Bvd.anhraf奥巴马，而不是咬多，伊朗战略家，顺便美国人民：他们的合作伙伴的背叛。