عراق، نیاز به: سربازان گمنام دارد.

عراق، نیاز به: سربازان گمنام دارد.

حملات داعش به نینوا و: اشغال دومین شهر بزرگ عراق، نشان می دهد که سیستم اطلاعاتی عراق، بسیار ضعیف است و ضعف آن، نه به لحاظ امکانات بلکه: به دلیل چند دستگی درونی آن ها است. شاید خیلی از عوامل اطلاعاتی عراق، وابسته به داعش باشند و یا: از آنان حقوق بگیرند ولی، مهم این است که چرا آن هایی که: مستقل هستند این حرکت را، پیش بینی نکردند؟

داعش به راحتی از نقاط ضعف ملت: سوریه و عراق استفاده می کند. زیرا آنان به عربستان خوشبین هستند و: او را خادم الاسلام می دانند و همین، برای نفوذ اطلاعاتی داعش کافی است. سران داعش را اکثرا همه می شناسند و: از آن ها انتظار چنین حرکتی را ندارند! اما آنان به راحتی روز های 1972خنجر خود را، از پشت سر فرو می کنند.

   یعنی استراتژی داعش، از استراتژی اعراب ارتجاعی جدا نیست. اعراب ارتجاعی با تکیه بر اسلام، خود را تطهیر می کنند و: در نظر ها خوب جلوه می دهند. وقتی خوب دشمن به آنان با دیده احترام نگاه کرد، ضربه خود را وارد می کنند. برخلاف اعراب ارتجاعی، افراد معرب بسیار ساده اندیش هستند. و هرگز به فکر خیانت یا از پشت خنجر زدن، لا اقل به اعراب بدوی، نیستند.

    شاید اعراب اصیل یا بدوی، آنطور که در ذهن ها زیاد هستند، واقعا محدود باشند. چون بسیاری از اعراب فعلی قبلا عرب نبودند. مثلا همین عراق در زمان ظهور اسلام، همگی فارس بودند و: پایتخت ساسانیان در اینجا بوده . کلمه بغداد خود این ادعا را ثابت میکند. زیرا بغداد همان باغ داد بوده، یعنی یک باغ که انوشیروان عادل و دادگر، در آن بار عام میداده و: مردم برای دادخواهی به آنجا می آمدند.از جنگ قادسیه ،عرب شدن عراقی ها آغاز می شود. بنابراین مردم سوریه ، اردن و لبنان به طور حتم عرب نبودند. و به خاطر اسلام عرب شدند. حتی از آن بالاتر خود پیامبر اسلام هم، عرب نبوده و بارها فرموده که: من عرب نیستم بلکه معرب هستم .

درواقع نژاد پیامبر اسلام، به حضرت اسماعیل می رسد که: پدرش ابراهیم خلیل س به دستور خدا، او را به مکه برد. ایجاد شهر جدید مکه در آن موقع هم، به دست حضرت اسماعیل و پدرش بود.در آیات قرانی هم هست که: حضرت ابراهیم ع به کمک پسرش اسماعیل، خانه خدا را ساخت. و این دو متعلق به عربستان نبودند، و زبان آن ها هم عربی نبود. بلکه همین نینوای امروز و یا بابل، در عراق زادگاه آنان بود.

      بیشترین تبلیغات عربیت، در صدر اسلام توسط: بنی امیه انجام می گرفت. ولی بعدا بنی عباس که اکثرا، از سوی ایران حمایت می شدند، کمتر به عربیت پرداختند. تا اینکه عده ای از یهودیان قرن نوزدهم، در ظاهر مسلمان شدند و: خود را عرب دانستند و برتبلیغات عربی افزودند تا: ماهیت خود را پنهان کنند.

     تقریبا همزمان با عبدالناصر در مصر، دوباره عربیت از اسلام جدا شد و: به عنوان یک خط مشی جدید تبلیغ گردید. پان عربیسم یا ناسیونالیسم عربی، از آنجا شروع شد. و البته همه این کشورها ی ظاهرا عربی را، که جمع زدند کلا صد میلیون شدند! که گفته شده: صد میلیون عرب، نتوانستند در مقابل سه میلیون اسرائیلی ایستادگی کنند.

   البته سران برخی اعراب مانند: عبدالناصر شاید نمی دانستند که این عربیت، توطئه است برای جداکردن اعراب از اسلام و: وصل کردن آن ها به اسرائیل . در حالیکه سران قطر ، عربستان و اردن و حتی همه 17کشور عربی میدانستند که: هدف از اتحاد عربی، حمایت پشت پرده از اسرائیل است.

    اکنون این ساده اندیشی، در رهبران عراق هم وجود دارد! آن ها فکر می کنند که اگر زبان شیرین فارسی را، رها کرده به سوی عربیت بروند، عربستان از آن ها حمایت می کند! ولی نمی دانند که همه اطلاعات آنان را، در اختیار داعش و اسرائیل قرار می دهد! لذا می بینیم به سادگی یک آب خوردن، شهر بزرگ را در تصرف می گیرند.

     به همین دلیل، عراق تا موقعی که  دچار این ساده اندیشی است. از دست داعش نجات پیدا نخواهد کرد. تنها راه عراق این است که مانند بشار اسد، راه خود را روشن کند. سیاست کمی طرفداری از عربستان و کمی مخالفت با آن، باعث  باز شدن هرچه بیشتر: راه نفوذ اطلاعاتی عربستان می شود. و عربستان هم از همان چاله های اطلاعاتی، وارد شده و ضربات سنگین خود را خواهد زد.

     برای این کار نیاز به حضور: نیروهای حزب الله و بسیج در میان ارتش و: جیش الشعبی یا جیش العراقی است. شاید نوری مالکی از این که صدر را، از میدان به در کرد، خوشحال باشد ولی، تنها نیروی نفوذ ناپذیر در مقابل داعش و: اربابان آمریکایی و عربی آنان، همین نیرو یا سپاه المهدی بود.

شاید هنوز هم دیر نشده باشد که از: تجربیات صدر در این موضوع، استفاده شود. زیرا صدر برخلاف دولت عراق، قادر است با تجهیز گردان های کم خرج: السلام (صلح) ضربات نهایی را به داعش وارد کند. اما اگر باز هم توهماتی در مورد مقتدا صدر وجود دارد، نباید مانع این حرکت شوند.

    دولت عراق باید بداند با روش سیتماتیک ارتش و: ونظام کلاسیک نمی تواند به جنگ داعش برود. زیرا تمام اطلاعات  آنان در دست داعش است.آمریکا و عربستان همیشه آنان را، به روز نگه می دارند. لذا در این ایام که از ایام شعبانیه است، پیشنهاد این است که از امام زمان عج، کمک بگیرند و بسیج یا سپاه عراقی، به راه بیاندازند. مطمئن ترین راه مبارزه با داعش، بسته شدن راه های نفوذ اطلاعاتی آنان است. که فقط در ساز مان های تازه تاسیس، امکان آن وجود خواهد داشت

伊拉克需要的士兵是未知的。

冲刺攻击尼尼微和入侵伊拉克的第二大城市，显示了在伊拉克的信息系统是非常贫弱，但不是在功能方面：它是由于内部分歧。也许很多伊拉克情报人员和分支机构是短跑：他们让薪水，而是因为那些独立的这项运动的，没有预见到它是重要的？

飞奔到民族的弱点的便利：叙利亚和伊拉克使用。他们是乐观的，因为沙特阿拉伯：她是伊斯兰教的仆人知道，所以，它足以穿透短跑信息。短跑的大多数人都知道的头：它没想到这样的举动！但他们可以很容易地更新自己的1972分裂，他们落后了。

   短跑的战略，该战略是分离的落后阿拉伯人。在落后的阿拉伯伊斯兰教的基础上，他们洁净自己：他们看起来好他们。当好对于他们的敌人，看看他们自己的节奏。不同于阿拉伯反动志同道合的人MRB是很简单的。我永远不会背叛或暗箭，至少到贝都因人都没有。

    也许原来还是原始的阿拉伯人，因为他们是高在心态，实在有限。许多阿拉伯人，因为阿拉伯人以前都没有出现。比如伊斯兰教在伊拉克，海湾的出现，所有的有：萨珊的建都于此。巴格达，这个词本身就证明了这一说法。巴格达说，这是同一座花园，在同一座花园anoshiravan正义，时代一般的贵气和那里的人来了正义。开始战争，伊拉克阿拉伯人手中。叙利亚，约旦和黎巴嫩人民，阿拉伯人肯定不是。因为伊斯兰教和阿拉伯人都是。甚至比伊斯兰教的先知越高，阿拉伯人曾多次说，我不是一个阿拉伯人，但我MRB。

其实比赛先知哈兹拉特伊斯梅尔看来，他的父亲SA哈利勒·易卜拉欣真主命令他去麦加。当时的新麦加城的建立，先知伊斯梅尔和他的父亲。经文是与他的儿子以实玛利是亚伯拉罕的帮助下，建造神的殿。这两个是沙特拥有，它的语言是阿拉伯语。但它的尼尼微和巴比伦，伊拉克是他们的家。

      大多数广告阿拉伯主义，伊斯兰教由倭马亚被执行。但接下来的巴尼阿巴斯居多，由伊朗支持的，阿拉伯主义开始降低。直到十九世纪，一些犹太人，穆斯林外观为：知道他们的阿拉伯和阿拉伯宣传加入：其性质为隐藏。

     几乎与纳赛尔在埃及，重新阿拉伯主义和伊斯兰教同时分离：它被宣传为一个新的政策。泛阿拉伯主义和阿拉伯民族主义，因为它开始。 ，当然所有的阿拉伯国家显然，亿总和他们是完全！曾有人说一亿阿拉伯人，无法站立在三百万以色列人面前。

   然而，像纳赛尔一些阿拉伯国家领导人，也许不知道的阿拉伯主义，伊斯兰和阿拉伯的阴谋，除去：将它们连接到以色列。而卡塔尔，沙特阿拉伯和约旦，甚至所有17个阿拉伯国家的领导人知道，阿拉伯统一的目标，背后支持以色列。

    现在这些白痴，也有伊拉克的领导人！他们认为，如果甜波斯语，出门左转往阿拉伯主义，沙特阿拉伯支持它！但他们不知道所有的细节，以色列和看跌期权的出售冲刺！我们看到的仅仅是一块蛋糕，各大城市都被占用。

     因此，当伊拉克正在经历这些白痴。小姐短跑不会被保存。伊拉克如巴沙尔·阿萨德的唯一途径已经开启了方向。政策支持沙特阿拉伯和反对它一点点，造成进一步的开口道：沙特情报部门的影响。和沙特阿拉伯都在编译的沉重打击他的意志同穴的数据。

     要做到这一点，需要真主党势力的存在和军队的动员：贾什人 - 人民报，或要尿尿。也许光场的顶部的老板，他是幸福的，但是，只是在短跑和不透水的力量面前：阿拉伯裔美国人和他们的主人，同样的力或迈赫迪军。

它仍然为时不晚：可以用在这个线程的顶级体验。不同于早期因为伊拉克政府无法掌握，成本低的学员：萨拉姆（和平），最终决战冲刺已经到来。但你仍然有幻想延续约萨德尔，不会妨碍运动。

    伊拉克政府和军方知道Sytmatyk方法：古典军事不能去短跑。因为在短跑，美国和沙特它们总是可用的所有信息，持有。在这一段时间是Shbanyh建议伊玛目马赫迪，并帮助动员和伊拉克军队发动。打击短跑，通过他们的信息封闭道路的最可靠方法。仅在新成立的组织，这将是可能的。